رابطه خیال‌پردازی و طمع در بورس


پایان هفته داغ بازار سهام

دنیای اقتصاد- بورس تهران در هفته جاری شاهد روزهای پر تب و تاب معاملاتی بود؛ به نحوی که تحت‌تاثیر رونق فزاینده بازار، شاخص بورس در این هفته ۱/۲ درصد رشد کرد و حجم معاملات نیز به سطح کم سابقه ۴۱۱ میلیارد تومان در یک هفته رسید؛ رونق چشمگیر بازار پس از اعلام اصلاح قیمت حامل‌های انرژی منجر به جذب سرمایه‌گذاران جدید و رشد تقاضا برای سهام شده است؛ در این میان، کارشناسان، تمایل دولت به جلوگیری از ورود نقدینگی به بازار مسکن و تلاش برای جلب سرمایه‌گذاران به بورس را از دلایل اصلی رونق کنونی بازار سهام می‌شمرند.

دنیای اقتصاد- بورس تهران در هفته جاری شاهد روزهای پر تب و تاب معاملاتی بود؛ به نحوی که تحت‌تاثیر رونق فزاینده بازار، شاخص بورس در این هفته ۱/۲ درصد رشد کرد و حجم معاملات نیز به سطح کم سابقه ۴۱۱ میلیارد تومان در یک هفته رسید؛ رونق چشمگیر بازار پس از اعلام اصلاح قیمت حامل‌های انرژی منجر به جذب سرمایه‌گذاران جدید و رشد تقاضا برای سهام شده است؛ در این میان، کارشناسان، تمایل دولت به جلوگیری از ورود نقدینگی به بازار مسکن و تلاش برای جلب سرمایه‌گذاران به بورس را از دلایل اصلی رونق کنونی بازار سهام می‌شمرند. یک هفته با تپیکس

پایان هفته داغ بازار سهام

بورس تهران در هفته جاری شاهد روزهای پر تب و تاب معاملاتی بود؛ به نحوی که تحت‌تاثیر رونق فزاینده بازار، شاخص بورس در این هفته ۱/۲ درصد رشد کرد و حجم معاملات نیز به سطح کم سابقه ۴۱۱ میلیارد تومان در یک هفته رسید.

رونق چشمگیر بازار پس از اعلام اصلاح قیمت حامل‌های انرژی منجر به جذب سرمایه‌گذاران جدید و رشد تقاضا برای سهام شده است؛ در این میان، کارشناسان تمایل دولت به جلوگیری از ورود نقدینگی به بازار مسکن و تلاش برای جلب سرمایه‌گذاران به بورس را از دلایل اصلی رونق کنونی بازار سهام می‌شمرند.

پایداری رونق کنونی البته منوط به رشد سودآوری شرکت‌های بورسی در افق کوتاه‌مدت است. گزارش‌های اولین پیش‌بینی درآمد شرکت‌ها در ماه اسفند در کنار گزارش‌های سه ماهه در سال آینده احتمالا مشخص خواهد کرد که پتانسیل افزایش سودآوری بنگاه‌ها در عرصه واقعی تا چه حد با رشد پرشتاب قیمت‌ها در بازار سهام همخوانی دارد.

رویارویی ترس و طمع!

دو نیروی عمده شکل دهنده رفتار بازارهای مالی، ترس و طمع هستند که ردپای هر دو در معاملات این هفته بازار سهام به خوبی قابل‌رصد بود. آغاز هفته با افزایش قابل‌ملاحظه تقاضا و تشکیل صف‌های خرید توام بود.

روندی که با خوش‌بینی خریداران در روز یکشنبه به اوج خود رسید و با رشد ۳/۱ درصدی شاخص، یک روز طلایی را برای سرمایه‌گذاران ثبت کرد؛ اما پس از آن نوبت به ترس سرمایه‌گذاران رسید تا پس از چند روز حکمرانی طمع، مهار بازار را در دست بگیرد. به این ترتیب روز دوشنبه یکی از پرنوسان‌ترین روزهای معاملاتی بورس در سال ۸۹ رقم خورد؛ به نحوی که با عرضه صف‌های خرید، سهام شرکت‌های مورد توجه بازار با نوسان هشت درصدی تا مرز صف‌های فروش پیش رفتند.

روزهای سه شنبه و چهارشنبه به‌رغم تقابل پر حجم عرضه و تقاضا، آرامش بیشتری بر بازار حاکم بود هر چند نشانه‌های عقب نشینی خریداران در روز چهارشنبه قابل‌رصد بود. شاخص‌ترین سهام بازار در این روزها گروه خودرو است که با رکوردشکنی قیمت سهام ایران خودرو و سایپا، روزهای طلایی را تجربه می‌کند. صدرنشینی گروه خودرو در بورس پس از اجرای هدفمندسازی یارانه‌ها برای اغلب کارشناسان بازار قابل‌پیش‌بینی نبود؛ زیرا به طور منطقی اصلاح قیمت سوخت نمی‌تواند تاثیر مثبتی بر بازار مصرف این محصولات در کوتاه‌مدت بر جای گذارد، اما روند کنونی معاملات بورس تهران و رشد اعجاب انگیز ۲۶ درصدی شاخص صنعت خودرو در دی ماه نشان می‌دهد که سرمایه‌گذاران، رابطه خیال‌پردازی و طمع در بورس چشم‌اندازی رشد یابنده برای خودروسازان متصور هستند.

انتظار برای تعدیلات ۹ ماهه

فعالان بازار سهام بر طبق روال طبیعی طی روزهای آتی با ارسال گزارش‌های ۹ ماهه متعدد مواجه خواهند بود.

در بین شرکت‌های مورد توجه بازار، نماد معاملاتی «همراه»، جهت اعلام تعدیل مثبت احتمالا تا سطح ۵۰۰۰ ریال به ازای هر سهم متوقف شده است. این مساله منجر به رشد ۵/۳ درصدی قیمت سهام مخابرات در این هفته شد هر چند در صورت عدم فروش بلوک ۵/۴ درصدی همراه اول تا پایان سال، انتظار تعدیل مثبت برای «اخابر» از محل رشد سودآوری همراه اول احتمالا وجود نخواهد داشت.

بانک سینا نیز پس از اعلام پوشش سود ۱۰۳ درصدی در گزارش ۹ ماهه، در انتظار تعدیل مثبت پیش‌بینی درآمد به سر می‌برد. سرمایه‌گذاران در نمادهای فلزی نظیر شرکت‌های تولید کننده روی و ملی مس نیز انتظار تعدیلات مثبت پیش‌بینی درآمد به علت رشد قیمت‌های فروش را دارند، اما صنعت سیمان که از آن به عنوان بزرگ‌ترین بازنده هدفمندسازی یاد می‌شود نیز در انتظار شوک‌های احتمالی در گزارش‌های پیش رو است.

چراغ اول را در این گروه سیمان دورود روشن کرد که با تعدیل منفی ۲۲ درصدی و پیش‌بینی تحقق تنها ۱۴۵ ریال سود خالص برای فصل زمستان، زنگ خطر را برای فعالان صنعت سیمان به صدا درآورد و لزوم انعطاف در نرخ گذاری سیمان پس از اصلاح قیمت حامل‌های انرژی را آشکار ساخت.

گزارش‌های بانک‌ها، بیمه‌ها، خودروسازان و پیمانکاران بورس نیز از اهمیت ویژه‌ای برای سرمایه‌گذاران برخوردار است و با توجه به چشم‌انداز مبهم ناشی از آثار هدفمندسازی یارانه‌ها، محتوای این گزارش‌ها، نقش مهمی در بر هم زدن فضای خلأ اطلاعاتی کنونی و تعیین سمت و سوی بازار در کوتاه‌مدت خواهد داشت.

عرض اندام فروشندگان عمده

عطش فزاینده خرید سهام در این هفته موقعیت ایده آلی را برای مالکان عمده سهام شرکت‌ها به وجود آورد تا با استفاده از شرایط موجود اقدام به عرضه‌های سنگین کنند. در نماد «وساپا»، حدود سه درصد از سهام شرکت، توسط سایپا به متقاضیان عرضه شد.

در نماد «شبریز» نیز پس از مدت‌ها وقفه، عرضه دولتی با فروش حداقل ۲۲ میلیون برگه سهم از سوی شرکت ملی نفت مجددا پی‌گیری شد. در نماد «رمپنا» عرضه سنگین ۲۵ میلیون سهمی از سوی شرکت‌های وابسته به دولت منجر به در هم شکستن صف خرید شد.

در نماد «خبهمن» نیز عرضه‌های انجام شده از سوی سرمایه‌گذاری تدبیر و دانایان پارس نقش اساسی در به تعادل رسیدن معاملات سهم داشت. فروش بخش عمده‌ای از سهام در هفته جاری از سوی دولت احتمالا به معنای خروج وجه فروش سهام از بازار است؛ بنابراین بورس تهران در هفته‌های آینده بیش از پیش نیازمند ورودی نقدینگی جدید جهت جبران عرضه‌ها و حفظ شرایط توازن خود خواهد بود.

نفت گاز بر سر دوراهی!

در حوزه تحولات اقتصادی موثر بر وضعیت شرکت‌ها در این هفته، اصلاح سهمیه نفت گاز از جمله اخبار قابل‌توجه بود. بر این اساس قیمت گازوئیل ۳۵۰۰ ریالی سهمیه‌ای بخش حمل‌و‌نقل به ۱۵۰۱ ریال کاهش یافت. همچنین معاون امور صنایع و اقتصادی وزیر اقتصاد از تامین گازوئیل مورد نیاز تمام واحدهای تولیدی و صنعتی به نرخ هر لیتر ۱۵۰ تومان خبر داده است. این امر موجب کاهش درآمد دولت از محل اصلاح قیمت گازوئیل خواهد شد، هر چند شوک اولیه ناشی از رشد فزاینده قیمت این حامل انرژی بر وضعیت صنعت کشور را کاهش می‌دهد.

البته اخبار موجود از تاکید مسوولان بر حفظ قیمت‌های موجود در دی ماه و اعلام شرایط جدید برای ماه آینده حکایت دارد.

به این ترتیب اخبار هفته آینده مشخص خواهد کرد که سیاست‌گذاران اقتصادی دولت با حذف نفت گاز ۳۵۰ تومانی، مسیر کاهش فشار بر صنایع را در پیش می‌گیرند یا با در پیش گیری سیاست شوک قیمتی، عملا تامین درآمد سازمان هدفمندسازی یارانه‌ها از محل اصلاح قیمت‌ها را در اولویت قرار خواهند داد.

رابطه خیال‌پردازی و طمع در بورس

همه چیز درمورد بلاکچین Blockchain

مکان بازار فارکس

کتاب آموزش فارکس

newyear

ارتقای مهارت معامله

دیدگاه خود را بنویسید

با سلام خدمت شما
بهترین تعریف برای طمع ، باور کمبود هست که اشاره فرمودید .
مقاله بسیار کاربردی و کاملی بود . بسیار از شما سپاسگزارم .

یو اس جی

روبوفارکس

ارانته

آمارکتس

آلپاری

اچ وای سی ام

کوکوین

کوینکس

نوبیتکس

بینگ ایکس

اکسیر

والکس

«ایران بروکر» به معامله‌گران محترم کمک می‌کند بتوانند توانایی‌های معاملاتی خود را ارتقا دهند و پس از بررسی و مقایسه انتخاب‌ صحیحی در رابطه با سرمایه‌گذاری داشته باشند و بتوانند بستر مناسبی را برای معاملات خود انتخاب نمایند.

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید:

معامله در بازارهای مالی دارای ریسک بسیار بالایی است. اکثر افراد در بازارهای مالی سرمایه‌ی خود را از دست می‌دهند. مسئولیت سود و ضرر هرکس با خود اوست. ما هیچ صرافی یا بروکری را تأیید کامل نمی‌کنیم. تمامی کارگزاری‌ها اشکالات و نواقصی دارند. مراقب سرمایه‌ی خود باشید.

این وبسایت در راستای قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت می‌کند.

سلب مسئولیت: کلیه مطالب، مقالات، آموزش‌ها، تحلیل‌های ارائه شده در وبسایت “ایران بروکر” متضمن هیچ پیشنهاد معاملاتی‌ای نیست و صرفا جنبه‌ی مطالعاتی و اطلاع‌رسانی دارد. این وبسایت نسبت به ضرر و زیان احتمالی افراد هیچگونه مسئولیتی را نمی‌پذیرد. افراد باید نسبت به ریسک‌های ذاتی بازارهای مالی آگاهی داشته باشند و قبل از اقدام به هرگونه سرمایه‌گذاری مطمئن شوند که تجربه و دانش کافی را دارند. بیشتر بخوانید

© انتشار و کپی‌برداری از مطالب سایت بدون ذکر منبع و لینک‌دهی ممنوع است. کلیه مطالب منتشر شده در وبسایت متعلق به “ایران بروکر” است.

روانشناسی بازار : طمع در بورس – بخش دوم

روانشناسی بازار : طمع در بورس - بخش دوم

در بخش اول مقاله طمع در بورس در مورد ریشه طمع صحبت کردم. فهمیدیم که در وجود همه ما مقداری طمع وجود داره و هیچ کس نیست که به طور کامل عاری از طمع باشه. بعد از اون اشاره کردیم که مقدارِ کمی از طمع که فقط بتونه در ما اشتیاق به حرکت کردن رو ایجاد کنه نه تنها بد نیست، بلکه لازمه رسیدن به خواسته‌ها و موفقیت‌هاست. همچنین در بخش‌های پایانی مقاله قبلی، به اولین راه حلّ مقابله با طمع پرداختیم. اگر بخش اول مقاله طمع در بورس رو تا الان نخوندین، توصیه می‌کنم حتما با دقت اون رو مطالعه کنین …

رابطه خیال‌پردازی و طمع در بورس

هر زمان که ما تصمیمی برای خریدن یا فروختن یک سهم می‌گیریم، چالش طمع کردن یا طمع نکردن رو در مقابل خودمون داریم. همون‌طور که در بخش اول مقاله طمع در بورس گفتیم، این طمع میتونه ناشی از احساس کمبود و یا ناشی از خودبزرگ‌بینی (در معامله‌گران حرفه‌ای‌تر) باشه. همین دو مورد باعث میشن که ما در لحظه‌ای که قصد داریم تصمیمی برای خرید یا فروش بگیریم، چشممون رو روی واقعیت‌ها ببندیم. گویا طمع ما رو مَسخ میکنه و انگار که هیپنوتیزم شده باشیم، قدرت تصمیم‌گیری صحیح رو از ما می‌گیره!

زمانی که واقعیت‌ها رو نمی‌بینیم، و بلکه اون تفسیری از واقعیت رو که خودمون دوست داریم اتفاق بیفته می‌بینیم، در حقیقت داریم برایِ ذهن خودمون داستان می‌سازیم و خودمون رو گول می‌زنیم. سناریویی در ذهن خودمون می‌سازیم که اتفاقات آینده در اون سناریو، اون‌طور که ما دوست داریم رقم می‌خورن و نه اون‌طور که از شواهد پیداست!

پس هر زمان که احساس کردید گفتگوهای ذهنی شما نه بر اساس واقعیت‌ها و بلکه بر اساس داستان‌های ذهنی – تخیلی 😁😁 و امیدوارکننده شکل می‌گیره، حتما در مورد تصمیماتتون بیشتر فکر کنید، چرا که طمع در کمینِ شماست …

درسته که این داستان‌های ذهنی به نظر جالب میان و اگر که اتفاق بیفتن خیلی خوش به حالمون میشه، اما ما در معامله کردن فقط باید بر اساس واقعیت‌ها و محاسبات تصمیم بگیریم. محاسباتی که من در آموزش‌های مختلف کامل در مورد اون‌ها توضیح دادم و در آینده هم بیشتر توضیح خواهم داد.

آیا بین عجله کردن و طمع در بورس ارتباطی وجود دارد؟!

بعضی اوقات هم پیش میاد که طمع در بورس ما رو به شدت تحت فشار میذاره که یک اقدام ناخواسته رو خیلی سریع انجام بدیم، بدون این که تفکر کافی داشته باشیم! مثلا در شروع روندهای صعودی ما تحت تأثیر جو ایجاد شده قرار می‌گیریم و در صف‌های خرید منتظر می‌مونیم تا سهمی رو بخریم که احتمالا هیچ تحلیلی هم در موردش نداریم. یا زمان‌هایی که سهم به قیمت مورد نظر ما برای فروش رسیده اما به سرعت تصمیم می‌گیریم که سهممون رو نفروشیم و خلاف استراتژیمون عمل کنیم تا شاید قیمت باز هم بالاتر بره!

هر وقت احساس کردید که عجله در تصمیماتتون وجود داره و به نوعی علاقه دارید که با شتاب و خیلی زود تصمیمی رو عملی کنید، این باید برای شما یک نشونه باشه! نشونه‌ای که وقتی بیشتر بهش دقت می‌کنید می‌بینید که هیچ تحلیلی پشت تصمیمتون وجود نداره و احتمالا خودتون هم نتیجه این گونه تصمیمات رو می‌دونید … پس هر وقت احساس عجله و تحت فشار بودن در تصمیم‌گیری‌هاتون داشتید، باید یک زنگ خطر تو ذهنتون به صدا در بیاد …

برای دوری از طمع، همیشه احتمالات در نظر بگیرید!

همون‌طور که همه ما می‌دونیم برخی اتفاقات در بورس غیرقابل‌ پیش‌بینی هستن. مثلا اگر مشکل و خرابی در یکی از خطوط تولید یک شرکت به وجود بیاد، ممکنه باعث کاهش قیمت سهام اون شرکت بشه. توجه کنید که به احتمال بسیار زیاد، ما نمی‌تونیم مشکلات و اتفاقات این‌چنینی رو پیش‌بینی کنیم. پس به نوعی میشه گفت که بعضی از اتفاقات در بورس ماهیت غیرقابل پیش‌بینی دارن. اما آیا این به این معنی هست که سود کردن در بورس شانسیه؟! قطعا نه!

برای این که بتونیم از ریسک‌های این‌چنینی دور باشیم، باید مدیریت سرمایه رو به خوبی انجام بدیم. در واقع اگر ما مدیریت سرمایه رو به درستی انجام بدیم و تحت تأثیر سایر افراد، فضای مجازی، یا حتی پیش‌بینی‌های خودمون(!) مقدار بیش از حدی از سرمایمون رو به خرید یک سهم اختصاص ندیم، خود به خود از طمع کردن در بورس و خرید سهام هم اجتناب کردیم.

به این موضوع دقت کنید که هرچقدر بیشتر طمع کنید، احتمال داره که بخش بیشتری از سرمایتون رو از دست بدید! هر چند که این احتمال خیلی پایین باشه، اما در بازار سرمایه ایران و بازارهای مالی سایر کشورها بارها دیدیم که اتفاق افتاده … ما باید برای احتمالات بسیار پایین هم آماده باشیم! جالبه بدونید که احتمال سقوط هواپیما ۱ در ۵/۴ میلیون هست، یعنی از هر ۵ میلیون و چهارصدهزار سفر هوایی فقط یکیش دچار سانحه میشه، اما بسیاری از همواپیماها دارای تجهیزات ایمنی مثل ماسک‌های اکسیژن و حتی چتر نجات هستن!

“سرمایه‌گذاران و معامله‌گران مبتدی در بورس از ترس ضربه می‌خورند و کسانی که کمی حرفه‌ای تر هستند در دام طمع می‌افتند.”

البته برای درک کردن این موضوع باید اتفاقات مختلفی رو در بورس تجربه کنید، و حتی شاید لازم باشه بعضی مواقع ضرر کنید تا مفهوم این جمله رو خوب متوجه بشید! اما قطعا همه این تجربه‌ها درس‌هایی هستن برای رسیدن به خواسته‌ها و موفقیت‌ها! من همیشه میگم که چیزی به نام شکست در زندگی وجود نداره. خودِ من همواره سعی کردم واژه تجربه رو در ذهنم جایگزین واژه شکست کنم…

پادزهرهای طمع در بورس

پادزهرهای طمع در بورس

همانطور که در بخش اول مقاله طمع در بورس گفتیم، یکی از ریشه‌های اساسی طمع در بورس ، احساس کمبود هست. گفتیم که برای مقابله با این احساس باید همیشه سعی کنیم آگاهانه بابت داشته‌هامون سپاسگزار باشیم و بدونیم که نعمت‌ها و ثروت‌ها فراوان هستند. مخصوصا در بازاری مثل بورس که همیشه فرصت ثروتمند شدن رو در اختیار ما قرار میده!

توجه کردن به داشته‌ها و نعمت‌هایی که در زندگی داریم باعث میشه که احساس کمبود از ما دور بشه. پس راه حل اول اینه که همیشه بابت سرمایه‌ای که تا به حال کسب کردیم و سودهایی که تا الان در بازار به دست آوردیم شکرگزار باشیم. البته این شکرگزاری باید از صمیم قلب باشه و نه فقط در کلامِ ما! شکرگزاری میتونه بخاطر سرمایه‌ای باشه که داریم و میتونیم باهاش معامله کنیم، یا بخاطر این باشه که با بورس آشنا شدیم و دیدیم که میشه سرمایه‌گذاری‌های خیلی خوبی در اون کرد، و یا بخاطر دوستایی که داریم و می‌بینیم که در این حوزه موفق شدن و داریم ازشون خیلی چیزا یاد می‌گیریم! همیشه چیزهای زیادی برای شکرگزاری هست، فقط باید نگاهمون رو عوض کنیم!

پس با شکرگزاری احساس کمبود رو از بین می‌بریم و با تغییر رابطه خیال‌پردازی و طمع در بورس نگاهمون احساس فراوانی رو در خودمون ایجاد می‌کنیم و متوجه میشیم که همیشه و همه جا فرصت برای ثروتمند شدن هست و روز به روز هم این فرصت‌ها داره بیشتر میشه! مخصوصا در بازاری مثل بورس، اگر ما منطقی باشیم و به دور از احساس و هیجانات تصمیم بگیریم، به راحتی می‌تونیم از این فرصت‌ها استفاده کنیم. یادت باشه که اگر قبلا تونستی معاملات خوبی داشته باشی، پس حتما در آینده هم می‌تونی …

جایگاهت رو در این جهان پیدا کن!

یکی دیگر از روش‌های از بین بردن طمع این هست که ما بتونیم جایگاه خودمون رو در عظمت و زیبایی جهان اطرافمون پیدا کنیم. دیدنِ جهان از افقی وسیع‌تر و حس متواضع بودن نسبت به فراوانی نعمت‌ها و ثروت‌ها، هم احساس کمبود رو در ما از بین می‌بره و هم غرور رو از ما میگیره. درک این که ما در برابر عظمتِ جهان هستی فرد کوچکی هستیم و در عین حال در این بزرگی و عظمت غرق شدیم واقعا برایِ من الهام‌بخشه! ما میتونیم در این فراوانی نعمت سهیم باشیم و جزئی از اون باشیم!

داشتن احساس فراوانی و عظمت در دنیا یک اطمینان قلبی فوق‌العاده رو به ما میده و باعث میشه که ما از حرص و طمع فاصله بگیریم. اما در عین حال این انگیزه رو هم در ما ایجاد می‌کنه تا حرکت کنیم و هر روز و هر روز از زیبایی‌ها و لذت‌های اون بیشتر بهره ببریم. یکی از این حرکت‌ها هم میتونه سرمایه‌گذاری در بورس (البته با دانش و مهارت کافی) و استفاده کردن از ویژگی‌های فوق‌العاده این بازار باشه.

تمریناتی برای دور شدن از طمع

  • لیستی از رفتارهایی که حین معاملات انجام میدید و فکر می‌کنید که نشأت گرفته از طمع هست تهیه کنید.
  • لیست رفتارهایی از خودتون که با انجام دادن اون‌ها فکر می‌کنید بر طمع غلبه کردید رو یادداشت کنید.
  • سودهایی که از ابتدای حضورتون در بازار و حین معاملات مختلف به دست آوردید رو به خاطر بیارید و اون‌ها رو یادداشت کنید.
  • هر روز زمانی رو اختصاص بدید برای این که موفقیت‌های خودتون در معاملات و طمع نکردن در معاملات رو در ذهن خودتون تصور کنید.

این جملات رو هر روز با خودت تکرار کن :

  1. من همیشه می‌تونم به اندازه‌ای در آمد داشته باشم که نیازهای من رو بر طرف کنه.
  2. من هر روز به اندازه کافی زمان برای آموزش تخصصی و رشد شخصی خودم اختصاص میدم.
  3. به اندازه کافی به من نعمت داده شده و اگر بخوام میتونم بیشتر از این هم خلق کنم.
  4. جهان پر از ثروت‌ها، نعمت‌ها و فراوانی است.
  5. بازار (بورس) همواره به من فرصت‌هایی برای ثروتمند شدن و کسب پولِ بیشتر رو میده.

تمریناتی برای دور شدن از طمعچکیده مطلب :

توجه کنید که یک معامله‌گر و سرمایه‌گذار حرفه‌ای باید همیشه این سوال‌ها رو از خودش بپرسه: آیا من الان در تصمیم‌گیری برای خریدن یا فروختن سهمم دارم عجله می‌کنم؟! آیا تحلیل مناسبی پشتِ این تصمیمِ من وجود داره؟! وقتی روی موندن در یک سهم پافشاری می‌کنم، این موضوع بخاطر تخیلات ذهنی من هست و یا بر اساس واقعیت؟! آیا حد سود و حد ضررم رو از قبل تعیین کردم؟! سرمایه‌گذاری من طبق اصول مدیریت سرمایه هست یا دارم بیش از حد طمع می‌کنم؟!

ذهن یک معامله‌گر باید مثل یک دماسنج باشه که هر لحظه این موارد رو با خودش مرور می‌کنه و هر زمان که احساس کرد داره از چارچوب صحیح و اصول خودش خارج میشه، تصمیم‌گیری خودش رو متوقف کنه! به نظر من یکی از مهمترین فاکتور برای موفقیت و دوری کردن از طمع در بورس، کنترل کردن ذهن و احساساتمون هست … تمریناتی که در انتهای مقاله براتون آماده کردیم رو فراموش نکنید!

عوامل موثر در ورشکستگی

مقدمه ای از عوامل موثر در ورشکستگی :

تجربه را می‌توان بهترین راه اجتناب از ورشکستگی دانست. معامله گر با چندین تجربه تلخ، مستقیما متوجه عوامل ورشکستگی و نحوه اجتناب از سقوط های مشابه می‌شود. شکست در بازارهای آتی به دلایل کرختی یا اقدام نادرست می‌باشد. کرختی یا انجام ندادن اقدام را می‌توان بصورت عدم ورود به معامله جدید یا خروج از معامله موجود دانست. اقدام نادرست به ورود یا نقد کردن یک موقعیت معاملاتی قبل از موعد مقرر یا بعد از طی شدن آن اطلاق می‌شود.

رخوت

دلایل رخوت:

  1. رفتار بازار: اگر بازار برای چندین هفته در الگوی رنج یا تراکم باشد، با وجود شکست تراکم ممکن است معامله گر در رخوت باقی بماند و اگر بازار بعد از یک رشد نمایی در یک جهت خاص سریع جهت خود را تغییر دهد، پذیرش این تغییر غیرممکن می‌شود. در این مواقع بهترین کار این است که، معامله گر کاری نکند و چرخش را تصحیحی جزئی در مسیر آن فرض کند.
  2. طبیعت سهام مورد معامله: خرید اختیار معامله روی قراردادهای آتی کاملا متفاوت از معامله آن قرارداد آتی است و می‌تواند منجر به نتایج کاملا متفاوتی شود. خریدار اختیار معامله حتی اگر بازار برخلاف مسیر او حرکت کند الزامی برای بستن موقعیت معاملاتی خود ندارد. پس این احتمال وجود دارد که، معامله گر دچار خشنودی کاذب شود و تصور کند که، فروش هیجانی اختیار معامله اگر بطور چشمگیری کم شده باشد، امر نابجایی است.
  3. ترس معامله گر از ضرر احتمالی: برای معامله گرانی صادق است که در بازار تجربه ضررهای متوالی و به طبع اعتماد به نفس ندارند. این معامله گران بجای تحمل ریسک، می‌توانند کاری نکنند و به قضاوت خود و سیگنال های حاصل از سیستم خود بپردازند.
  4. عدم تمایل معامله گر به پذیرش خطای تحلیل: معامله گری که پوزیشن معاملاتی دارد به خود می قبولاند که، رفتار فعلی قیمت نیازمند نقد شدن نیست و همچنین حقایق موجود را به امید اینکه بازار دیر یا زود حقانیت او را ثابت می‌کند، منکر می‌شود.
  5. انجام ندادن به موقع وظیفه و کار معامله گر برای آگاه شدن و تسلط بر بازار: حجم کار معامله گر تابع تعداد نمادهایی است که پیگیر آن‌هاست. رخوت ناشی از غفلت زمانی اتفاق می­افتد که معامله گر وقت و توجه کافی به نمادها تحت رصد خود ندارد.

اقدام نادرست

زمانبندی در همه‌ی سرمایه گذاری ها امری مهم است اما در بازارهای آتی به دلیل تعدیل های روزانه بالانس حساب یک مقوله فوق العاده حیاتی است. بروز یک خطای جزئی در زمانبندی می‌تواند منجر به ایجاد مشکلات مالی جدی برای معامله گران آتی شود. اقدام نادرست از زمانبندی غلطی که در قالب دسته بندی های کلی زیر قرار می‌گیرد ناشی می‌شود:

الف) ورود قبل از موعد:

به معنای انجام معامله قبل از اخذ یک سیگنال واضح و روشن است. تلاش ناموفق معامله گر برای گرفتن اوج یک بازار روندی، دلیل ورود قبل از موعد است. پیش بینی بازار و سعی در اینکه یک گام از آن جلوتر باشیم می‌تواند به تجربه ای گران منجر شود. همگامی با بازار و عکس العمل سریع به آن بسیار پسندیده تر و ایمن تر از پیش بینی رفتار احتمالی است.

ب) ورود با تأخیر یا عقب ماندن از بازار:

به معنای این است که، معامله گر مدتی بعد از شروع روند اقدام به معامله گری کند. تشخیص تغییر روند بلافاصله بعد از وقوع آن، کار بسیار سختی است. پس باید بعد از وقوع یک حرکت نسبتا بزرگ در نماد مورد مطالعه، ما نیز با آن همراه شویم. مشکل این روش این است که، بعد از حرکت های شدیدا قوی بدون شک، بازگشت به حالت قبل رخ می‌دهد. بازگشت همیشه معامله گرانی را که با تأخیر وارد بازار می‌شوند را مجازات می‌کنند. معامله گران محتاط که اعتقاد به کنترل ریسک دارند، قبل از ورود به بازار گاوی یا خرسی با صبر کامل منتظر وقوع بازگشت می‌مانند. اما اگر بازگشت به حالت قبل رخ ندهد، معامله گر آن حرکت را از دست می‌دهد. معامله گر محتاط، ارزش بیشتری برای دلارهای واقعی سوخت شده در مقایسه با از دست رفتن فرصت های سودآور قائل اند.

ج) خروج قبل از موعد:

معامله گران تازه کار ممکن است بخواهند سود خود را قبل از موعد نقد کنند. خروج قبل از موعد عکس العمل طبیعی افراد فاقد اعتماد به نفس است. طرز فکر کاچی بهتر از هیچی باعث می‌شود که، معامله گر بجای داشتن تب ‌و تاب اخذ سود احتمالی بیشتر و غیرقطعی تر آتی به سمت نقد کردن سود اندک فعلی سوق یابد. هرچند نقد کردن قسمتی از سود و نسپاردن همه چیز به آرزو و خیال پردازی های بازار امری منطقی به نظر می‌رسد. سیاست درست این است که، معامله گر پایبندی خود به معامله را تا صدور سیگنال واضح حفظ کند. ورود به بازارهای آتی مستلزم اتخاذ ریسک سالم توسط بورس بازان است و برای کسانی که با این امر راحت نیستند، بهتر است معامله نکنند. از دلیل دیگر برای خروج قبل از موعد، تعیین دائمی اهداف قیمتی بر اساس بازگشت درصد خاصی از سرمایه ­گذاری است. تصمیم معامله گر برای خروج از معامله شاید بر مبنای اخذ سود 100% باشد. گرچه سود 100% در سرمایه ­گذاری معیاری خوب است اما می‌تواند باعث خروج قبل از موعد شود. اما اگر بازار قبل از رسیدن به هدف تعیین‌شده معامله گر بازگردد، فرد با خروج با تأخیر مواجه خواهد شد.

نقد کردن قبل از موعد معامله با مشاهده اولین نشانه ­های ضرر دهی غالبا ویژگی معامله گران عصبی است. بازار این عادت نگران ­کننده را دارد که می‌تواند بعضی اوقات از چیزی که یک روند خوب است، فاصله بگیرد. مثل زمانی که بازار در یک روز خاص به شدت بالا بسته شود که به ‌احتمال ‌زیاد منجر به بازگشایی پایین آن در روز آتی خواهد شد که بعد از سقوط پر پیچ ‌و خم در ساعات ابتدایی که طی آن همه معامله گران عصبی با موفقیت توسط دیگران بلعیده می‌شود، بازار خرامان به سوی اوج­های جدیدی حرکت می‌کند.

د) خروج با تأخیر:

این مفهوم شامل دو مفهوم است:

  1. خروج با تأخیر از معامله سود ساز.
  2. خروج با تأخیر از معامله ضررده.

در هر دو حالت، تأخیر ایجادشده غالبا ماحصل آمال و آرزوها یا حرص و طمع است که، دستورالعمل های معامله گر را تحت تاثیر قرار می‌دهد. معامله گر موفق کسی است که، بتواند به مجرد مغایرت معامله با تفکرات خود، آن را تشخیص داده و شجاعت اقدام بر اساس چنین تشخیصی را داشته باشد.

ریسک ورشکستگی

معامله گر زمانی ورشکسته می‌شود که، دارایی خالص وی به میزانی کم شده باشد که قادر به انجام معامله‌ی جدید نباشد. این ریسک یک تخمین آماری با مقدار بین صفر (عدم امکان ورشکستگی) و یک (بروز حتمی ورشکستگی) است. ریسک ورشکستگی تابعی از موارد زیر است:

  • احتمال موفقیت
  • نسبت بازده، یا نسبت متوسط سود هر معامله به متوسط ضرر هر معامله
  • مقداری از سرمایه گه درگیر معامله‌شده است

احتمال موفقیت و نسبت بازده تابع سیستم معاملاتی است و مقداری از سرمایه که درگیر معامله می‌شود نیز به سیاست های مدیریت سرمایه معامله گر بستگی دارد.

مثال: فرض کنید سرمایه شما برای انجام معامله 1 دلار باشد و کل آن را درگیر معامله کنید. فرض کنید متوسط سود و زیان این معامله نیز 1 دلار است، یعنی نسبت بازدهی 1 باشد. همچنین فرض کنید که نتایج معاملات قبلی مؤید 3 معامله موفق در هر 5 معامله، یعنی احتمال موفقیت 0.06 باشد. در صورت ضررده شدن معامله اول، کل مبلغ سرمایه گذاری شده 1$ از دست می‌رود و معامله دیگری در کار نخواهد بود، احتمال ورشکستگی در انتهای اولین معامله است. در صورت سوددهی معامله اول، با سرمایه 2$ وارد معامله دوم می‌شویم. ازآنجاکه ضرر هر معامله 1$ است، لذا ممکن است ورشکستگی در انتهای معامله دوم وجود ندارد. در این مرحله ورشکستگی معامله گر در انتهای معامله سوم مستلزم دو معامله ضررده متوالی رابطه خیال‌پردازی و طمع در بورس است. احتمال بروز این امر حاصل‌ضرب احتمال سوددهی معامله اول و احتمال ضرر دهی دو معامله بعدی، یعنی (0.40 0.40 0.60) 0.096 است. لذا ریسک ورشکستگی در یا قبل از انتهای معامله سوم را می‌توان بصورت حاصل جمع موارد زیر بیان کرد:

احتمال ورشکستگی در انتهای معامله اول

احتمال ورشکستگی در انتهای معامله سوم

لذا در این مورد احتمال ورشکستگی در انتهای معامله سوم 0.496 0.096 + 0.40 است. با بسط این منطق دیده می‌شود که برای ورشکستگی در انتهای معامله پنجم دو مسیر وجود دارد. مسیر اول با سوددهی دو معامله ابتدایی و ضرر دهی سه معامله بعدی منجر به ورشکستگی می‌شود و مسیر دوم ورشکستگی مستلزم سوددهی معامله اول، ضرر دهی معامله دوم، سوددهی معامله سوم و نهایتا ضرر دهی معامله چهارم و پنجم است. این دو مسیر مانعه­ الجمع یکدیگر هستند؛ یعنی بروز یکی مانع بروز دیگری است.

لذا احتمال ورشکستگی در انتهای معامله پنجم را می‌توان از مجموع احتمالات زیر به دست آورد:

1) ورشکستگی در انتهای معامله اول

2) ورشکستگی در انتهای معامله سوم، یک سوددهی و سپس دو ضرر دهی متوالی

3) یکی از آن دو مسیر ورشکستگی در انتهای معامله پنجم، الف) دو سوددهی و سپس سه ضرر دهی متوالی. ب) یک سوددهی، سپس یک سوددهی و نهایتا دو ضرر دهی متوالی.

لذا احتمال ورشکستگی در انتهای معامله پنجم 0.54208 = (0.02304) 2+ 0.096+ 0.40 است.

باید دقت کرد که چگونه با گسترش معاملات، احتمال ورشکستگی نیز افزایش می‌یابد. البته این احتمال با یک نرخ کاهشی در حال افزایش است و مؤید آن است که ریسک ورشکستگی با افزایش تعداد معاملات، به یک عدد ثابت میل خواهد کرد.

تعداد معاملات، n، به ‌اندازه‌ای بزرگ در نظر گرفته می‌شود که تخمین دقیقی از ریسک ورشکستگی به دست آید. ازآنجاکه با افزایش n این محاسبات خسته‌کننده می‌شود لذا بهتر است رابطه ای برای تعیین ریسک ورشکستگی بر حسب احتمال موفقیت معرفی شود. در گام نخست برای تعیین چنین رابطه ای دود فرض ساده در نظر می‌گیریم: الف) نسبت بازدهی 1 است و ب) روی کل سرمایه موجود در حساب معامله انجام می‌شود. با این فرض‌ها، طبق نظر ویلیام فلر ، ریسک ورشکستگی قمارباز یا R، به قرار زیر است:

ریسک ورشکستگی قمارباز

که در آن k، تعداد واحدهای سرمایه قمارباز و (a-k) تعداد واحدهای سرمایه حریف وی دارد. P احتمال موفقیت و q یا (q=1-p) احتمال شکست است. با اعمال این رابطه به معاملات آتی و فرض بزرگ‌تر بودن احتمال موفقیت، p، نسبت به احتمال شکست، q، نسبت (q/p) کمتر از 1 می‌شود. علاوه بر آن بازار را می‌توان به عنوان حریف معامله گر تصور کرد که کل سرمایه آن، a، در مقایسه با k بسیار بزرگ است. لذا در عمل می‌توان عبارت “(q/p) به توان a” را صفر تلقی کرده و احتمال شکست را بصورت “(q/p) به توان k” نوشت. از رابطه فوق دیده می‌شود که احتمال ورشکستگی به:

احتمال موفقیت

تعداد واحدهای سرمایه درگیر بستگی دارد.

با افزایش احتمال موفقیت ریسک ورشکستگی کاهش می‌یابد. همچنین با کاهش سرمایه درگیر در هر معامله، برای یک احتمال موفقیت مفروض، ریسک ورشکستگی کاهش می‌یابد.

مثال: اگر احتمال موفقیت 0.50 باشد و از 10$ موجودی صرفا روی 1$ آن ریسک شود، یعنی درگیری 10% سرمایه در هر زمان، با فرض نسبت بازده 1، ریسک ورشکستگی به قرار “(0.5/0.5) به توان 10” یعنی 1 است. پس سیستمی با احتمال موفقیت به 0.55، با همان نسبت بازدهی و همان درصد درگیر، احتمال ورشکستگی به شدت کاهش ‌یافته و به “(0.5/0.45) به توان 10” یعنی 0.134 می‌رسد. لذا باید بر روی بهبود احتمال موفقیت سیستم معاملاتی خود سرمایه گذاری کنید.

زمانی که متوسط سود و متوسط ضرر مساوی یکدیگر نباشند، محاسبه ریسک ورشکستگی پیچیده تر می‌شود. زمانی که نسبت بازدهی 2 باشد، ریسک ورشکستگی را می‌توان با رابطه دقیق‌تری که نرمان بیلی معرفی کرده است محاسبه کرد. در این حالت اگر احتمال شکست بزرگتر یا مساوی دو برابر احتمال موفقیت باشد، یعنی ریسک ورشکستگی، R، بطور یقین 1 خواهد بود. یعنی اگر احتمال موفقیت کمتر یا مساوی نصف احتمال شکست باشد و نسبت بازدهی 2 باشد، ریسک ورشکستگی قطعی برابر 1 خواهد بود.

مثال: اگر احتمال موفقیت کمتر یا مساوی 0.33 باشد، برای نسبت بازدهی 2 ریسک ورشکستگی قطعی 1 است. اگر احتمال شکست کمتر از دو برابر احتمال موفقیت باشد،2p>q ، ریسک ورشکستگی یا R، برای نسبت بازدهی 2 به قرار زیر خواهد بود:

فرمول ریسک ورشکستگی

q: احتمال شکست

P: احتمال موفقیت

K: تعداد واحدهای یکسانی از سرمایه است که می‌توان روی آن‌ها معامله انجام داد.

بخشی از سرمایه که بر روی آن معامله می‌شود، به تعداد واحدهای سرمایه بستگی دارد. اگر روی کل دارایی خالص موجود در حساب، k، معامله انجام شود، میزان درگیری 100% خواهد بود. اگر k دو واحد باشد و روی یکی از آن‌ها ریسک شود، میزان درگیری 50% خواهد بود. در حالت کلی اگر یک واحد از k واحد سرمایه موجود در حساب درگیر ریسک شود، (/k100)% سرمایه درگیر ریسک شده است. با درگیری درصد کمتری از سرمایه در معامله، در یک احتمال موفقیت و نسبت بازدهی مفروض، ریسک ورشکستگی کمتر خواهد بود.

با اعمال رابطه فوق برای نسبت بازدهی 2 و احتمال موفقیت 0.6 برای 2 واحد سرمایه، که به معنای درگیری 50% است، ریسک ورشکستگی، R، 0.209 می‌شود. با همان احتمال موفقیت و همان نسبت بازدهی، با افزایش تعداد واحدهای سرمایه به عدد 5 (که باعث کاهش پول درگیر از 50% به 20% می‌شود) مقدار ریسک ورشکستگی از 0.209 به 0.020 کاهش می‌یابد.

عوامل موثر در ورشکستگی

مقدمه ای از عوامل موثر در ورشکستگی :

تجربه را می‌توان بهترین راه اجتناب از ورشکستگی دانست. معامله گر با چندین تجربه تلخ، مستقیما متوجه عوامل ورشکستگی و نحوه اجتناب از سقوط های مشابه می‌شود. شکست در بازارهای آتی به دلایل کرختی یا اقدام نادرست می‌باشد. کرختی یا انجام ندادن اقدام را می‌توان بصورت عدم ورود به معامله جدید یا خروج از معامله موجود دانست. اقدام نادرست به ورود یا نقد کردن یک موقعیت معاملاتی قبل از موعد مقرر یا بعد از طی شدن آن اطلاق می‌شود.

رخوت

دلایل رخوت:

  1. رفتار بازار: اگر بازار برای چندین هفته در الگوی رنج یا تراکم باشد، با وجود شکست تراکم ممکن است معامله گر در رخوت باقی بماند و اگر بازار بعد از یک رشد نمایی در یک جهت خاص سریع جهت خود را تغییر دهد، پذیرش این تغییر غیرممکن می‌شود. در این مواقع بهترین کار این است که، معامله گر کاری نکند و چرخش را تصحیحی جزئی در مسیر آن فرض کند.
  2. طبیعت سهام مورد معامله: خرید اختیار معامله روی قراردادهای آتی کاملا متفاوت از معامله آن قرارداد آتی است و می‌تواند منجر به نتایج کاملا متفاوتی شود. خریدار اختیار معامله حتی اگر بازار برخلاف مسیر او حرکت کند الزامی برای بستن موقعیت معاملاتی خود ندارد. پس این احتمال وجود دارد که، معامله گر دچار خشنودی کاذب شود و تصور کند که، فروش هیجانی اختیار معامله اگر بطور چشمگیری کم شده باشد، امر نابجایی است.
  3. ترس معامله گر از ضرر احتمالی: برای معامله گرانی صادق است که در بازار تجربه ضررهای متوالی و به طبع اعتماد به نفس ندارند. این معامله گران بجای تحمل ریسک، می‌توانند کاری نکنند و به قضاوت خود و سیگنال های حاصل از سیستم خود بپردازند.
  4. عدم تمایل معامله گر به پذیرش خطای تحلیل: معامله گری که پوزیشن معاملاتی دارد به خود می قبولاند که، رفتار فعلی قیمت نیازمند نقد شدن نیست و همچنین حقایق موجود را به امید اینکه بازار دیر یا زود حقانیت او را ثابت می‌کند، منکر می‌شود.
  5. انجام ندادن به موقع وظیفه و کار معامله گر برای آگاه شدن و تسلط بر بازار: حجم کار معامله گر تابع تعداد نمادهایی است که پیگیر آن‌هاست. رخوت ناشی از غفلت زمانی اتفاق می­افتد که معامله گر وقت و توجه کافی به نمادها تحت رصد خود ندارد.

اقدام نادرست

زمانبندی در همه‌ی سرمایه گذاری ها امری مهم است اما در بازارهای آتی به دلیل تعدیل های روزانه بالانس حساب یک مقوله فوق العاده حیاتی است. بروز یک خطای جزئی در زمانبندی می‌تواند منجر به ایجاد مشکلات مالی جدی برای معامله گران آتی شود. اقدام نادرست از زمانبندی غلطی که در قالب دسته بندی های کلی زیر قرار می‌گیرد ناشی می‌شود:

الف) ورود قبل از موعد:

به معنای انجام معامله قبل از اخذ یک سیگنال واضح و روشن است. تلاش ناموفق معامله گر برای گرفتن اوج یک بازار روندی، دلیل ورود قبل از موعد است. پیش بینی بازار و سعی در اینکه یک گام از آن جلوتر باشیم می‌تواند به تجربه ای گران منجر شود. همگامی با بازار و عکس العمل سریع به آن بسیار پسندیده تر و ایمن تر از پیش بینی رفتار احتمالی است.

ب) ورود با تأخیر یا عقب ماندن از بازار:

به معنای این است که، معامله گر مدتی بعد از شروع روند اقدام به معامله گری کند. تشخیص تغییر روند بلافاصله بعد از وقوع آن، کار بسیار سختی است. پس باید بعد از وقوع یک حرکت نسبتا بزرگ در نماد مورد مطالعه، ما نیز با آن همراه شویم. مشکل این روش این است که، بعد از حرکت های شدیدا قوی بدون شک، بازگشت به حالت قبل رخ می‌دهد. بازگشت همیشه معامله گرانی را که با تأخیر وارد بازار می‌شوند را مجازات می‌کنند. معامله گران محتاط که اعتقاد به کنترل ریسک دارند، قبل از ورود به بازار گاوی یا خرسی با صبر کامل منتظر وقوع بازگشت می‌مانند. اما اگر بازگشت به حالت قبل رخ ندهد، معامله گر آن حرکت را از دست می‌دهد. معامله گر محتاط، ارزش بیشتری برای دلارهای واقعی سوخت شده در مقایسه با از دست رفتن فرصت های سودآور قائل اند.

ج) خروج قبل از موعد:

معامله گران تازه کار ممکن است بخواهند سود خود را قبل از موعد نقد کنند. خروج قبل از موعد عکس العمل طبیعی افراد فاقد اعتماد به نفس است. طرز فکر کاچی بهتر از هیچی باعث می‌شود که، معامله گر بجای داشتن تب ‌و تاب اخذ سود احتمالی بیشتر و غیرقطعی تر آتی به سمت نقد کردن سود اندک فعلی سوق یابد. هرچند نقد کردن قسمتی از سود و نسپاردن همه چیز به آرزو و خیال پردازی های بازار امری منطقی به نظر می‌رسد. سیاست درست این است که، معامله گر پایبندی خود به معامله را تا صدور سیگنال واضح حفظ کند. ورود به بازارهای آتی مستلزم اتخاذ ریسک سالم توسط بورس بازان است و برای کسانی که با این امر راحت نیستند، بهتر است معامله نکنند. از دلیل دیگر برای خروج قبل از موعد، تعیین دائمی اهداف قیمتی بر اساس بازگشت درصد خاصی از سرمایه ­گذاری است. تصمیم معامله گر برای خروج از معامله شاید بر مبنای اخذ سود 100% باشد. گرچه سود 100% در سرمایه ­گذاری معیاری خوب است اما می‌تواند باعث خروج قبل از موعد شود. اما اگر بازار قبل از رسیدن به هدف تعیین‌شده معامله گر بازگردد، فرد با خروج با تأخیر مواجه خواهد شد.

نقد کردن قبل از موعد معامله با مشاهده اولین نشانه ­های ضرر دهی غالبا ویژگی معامله گران عصبی است. بازار این عادت نگران ­کننده را رابطه خیال‌پردازی و طمع در بورس دارد که می‌تواند بعضی اوقات از چیزی که یک روند خوب است، فاصله بگیرد. مثل زمانی که بازار در یک روز خاص به شدت بالا بسته شود که به ‌احتمال ‌زیاد منجر به بازگشایی پایین آن در روز آتی خواهد شد که بعد از سقوط پر پیچ ‌و خم در ساعات ابتدایی که طی آن همه معامله گران عصبی با موفقیت توسط دیگران بلعیده می‌شود، بازار خرامان به سوی اوج­های جدیدی حرکت می‌کند.

د) خروج با تأخیر:

این مفهوم شامل دو مفهوم است:

  1. خروج با تأخیر از معامله سود ساز.
  2. خروج با تأخیر از معامله ضررده.

در هر دو حالت، تأخیر ایجادشده غالبا ماحصل آمال و آرزوها یا حرص و طمع است که، دستورالعمل های معامله گر را تحت تاثیر قرار می‌دهد. معامله گر موفق کسی است که، بتواند به مجرد مغایرت معامله با تفکرات خود، آن را تشخیص داده و شجاعت اقدام بر اساس چنین تشخیصی را داشته باشد.

ریسک ورشکستگی

معامله گر زمانی ورشکسته می‌شود که، دارایی خالص وی به میزانی کم شده باشد که قادر به انجام معامله‌ی جدید نباشد. این ریسک یک تخمین آماری با مقدار بین صفر (عدم امکان ورشکستگی) و یک (بروز حتمی ورشکستگی) است. ریسک ورشکستگی تابعی از موارد زیر است:

  • احتمال موفقیت
  • نسبت بازده، یا نسبت متوسط سود هر معامله به متوسط ضرر هر معامله
  • مقداری از سرمایه گه درگیر معامله‌شده است

احتمال موفقیت و نسبت بازده تابع سیستم معاملاتی است و مقداری از سرمایه که درگیر معامله می‌شود نیز به سیاست های مدیریت سرمایه معامله گر بستگی دارد.

مثال: فرض کنید سرمایه شما برای انجام معامله 1 دلار باشد و کل آن را درگیر معامله کنید. فرض کنید متوسط سود و زیان این معامله نیز 1 دلار است، یعنی نسبت بازدهی 1 باشد. همچنین فرض کنید که نتایج معاملات قبلی مؤید 3 معامله موفق در هر 5 معامله، یعنی احتمال موفقیت 0.06 باشد. در صورت ضررده شدن معامله اول، کل مبلغ سرمایه گذاری شده 1$ از دست می‌رود و معامله دیگری در کار نخواهد بود، احتمال ورشکستگی در انتهای اولین معامله است. در صورت سوددهی معامله اول، با سرمایه 2$ وارد معامله دوم می‌شویم. ازآنجاکه ضرر هر معامله 1$ است، لذا ممکن است ورشکستگی در انتهای معامله دوم وجود ندارد. در این مرحله ورشکستگی معامله گر در انتهای معامله سوم مستلزم دو معامله ضررده متوالی است. احتمال بروز این امر حاصل‌ضرب احتمال سوددهی معامله اول و احتمال ضرر دهی دو معامله بعدی، یعنی (0.40 0.40 0.60) 0.096 است. لذا ریسک ورشکستگی در یا قبل از انتهای معامله سوم را می‌توان بصورت حاصل جمع موارد زیر بیان کرد:

احتمال ورشکستگی در انتهای معامله اول

احتمال ورشکستگی در انتهای معامله سوم

لذا در این مورد احتمال ورشکستگی در انتهای معامله سوم 0.496 0.096 + 0.40 است. با بسط این منطق دیده می‌شود که برای ورشکستگی در انتهای معامله پنجم دو مسیر وجود دارد. مسیر اول با سوددهی دو معامله ابتدایی و ضرر دهی سه معامله بعدی منجر به ورشکستگی می‌شود و مسیر دوم ورشکستگی مستلزم سوددهی معامله اول، ضرر دهی معامله دوم، سوددهی معامله سوم و نهایتا ضرر دهی معامله چهارم و پنجم است. این دو مسیر مانعه­ الجمع یکدیگر هستند؛ یعنی بروز یکی مانع بروز دیگری است.

لذا احتمال ورشکستگی در انتهای معامله پنجم را می‌توان از مجموع احتمالات زیر به دست آورد:

1) ورشکستگی در انتهای معامله اول

2) ورشکستگی در انتهای معامله سوم، یک سوددهی و سپس دو ضرر دهی متوالی

3) یکی از آن دو مسیر ورشکستگی در انتهای معامله پنجم، الف) دو سوددهی و سپس سه ضرر دهی متوالی. ب) یک سوددهی، سپس یک سوددهی و نهایتا دو ضرر دهی متوالی.

لذا احتمال ورشکستگی در انتهای معامله پنجم 0.54208 = (0.02304) 2+ 0.096+ 0.40 است.

باید دقت کرد که چگونه با گسترش معاملات، احتمال ورشکستگی نیز افزایش می‌یابد. البته این احتمال با یک نرخ کاهشی در حال افزایش است و مؤید آن است که ریسک ورشکستگی با افزایش تعداد معاملات، به یک عدد ثابت میل خواهد کرد.

تعداد معاملات، n، به ‌اندازه‌ای بزرگ در نظر گرفته می‌شود که تخمین دقیقی از ریسک ورشکستگی به دست آید. ازآنجاکه با افزایش n این محاسبات خسته‌کننده می‌شود لذا بهتر است رابطه ای برای تعیین ریسک ورشکستگی بر حسب احتمال موفقیت معرفی شود. در گام نخست برای تعیین چنین رابطه ای دود فرض ساده در نظر می‌گیریم: الف) نسبت بازدهی 1 است و ب) روی کل سرمایه موجود در حساب معامله انجام می‌شود. با این فرض‌ها، طبق نظر ویلیام فلر ، ریسک ورشکستگی قمارباز یا R، به قرار زیر است:

ریسک ورشکستگی قمارباز

که در آن k، تعداد واحدهای سرمایه قمارباز و (a-k) تعداد واحدهای سرمایه حریف وی دارد. P احتمال موفقیت و q یا (q=1-p) احتمال شکست است. با اعمال این رابطه به معاملات آتی و فرض بزرگ‌تر بودن احتمال موفقیت، p، نسبت به احتمال شکست، q، نسبت (q/p) کمتر از 1 می‌شود. علاوه بر آن بازار را می‌توان به عنوان حریف معامله گر تصور کرد که کل سرمایه آن، a، در مقایسه با k بسیار بزرگ است. لذا در عمل می‌توان عبارت “(q/p) به توان a” را صفر تلقی کرده و احتمال شکست را بصورت “(q/p) به توان k” نوشت. از رابطه فوق دیده می‌شود که احتمال ورشکستگی به:

احتمال موفقیت

تعداد واحدهای سرمایه درگیر بستگی دارد.

با افزایش احتمال موفقیت ریسک ورشکستگی کاهش می‌یابد. همچنین با کاهش سرمایه درگیر در هر معامله، برای یک احتمال موفقیت مفروض، ریسک ورشکستگی کاهش می‌یابد.

مثال: اگر احتمال موفقیت 0.50 باشد و از 10$ موجودی صرفا روی 1$ آن ریسک شود، یعنی درگیری 10% سرمایه در هر زمان، با فرض نسبت بازده 1، ریسک ورشکستگی به قرار “(0.5/0.5) به توان 10” یعنی 1 است. پس سیستمی با احتمال موفقیت به 0.55، با همان نسبت بازدهی و همان درصد درگیر، احتمال ورشکستگی به شدت کاهش ‌یافته و به “(0.5/0.45) به توان 10” یعنی 0.134 می‌رسد. لذا باید بر روی بهبود احتمال موفقیت سیستم معاملاتی خود سرمایه گذاری کنید.

زمانی که متوسط سود و متوسط ضرر مساوی یکدیگر نباشند، محاسبه ریسک ورشکستگی پیچیده تر می‌شود. زمانی که نسبت بازدهی 2 باشد، ریسک ورشکستگی را می‌توان با رابطه دقیق‌تری که نرمان بیلی معرفی کرده است محاسبه کرد. در این حالت اگر احتمال شکست بزرگتر یا مساوی دو برابر احتمال موفقیت باشد، یعنی ریسک ورشکستگی، R، بطور یقین 1 خواهد بود. یعنی اگر احتمال موفقیت کمتر یا مساوی نصف احتمال شکست باشد و نسبت بازدهی 2 باشد، ریسک ورشکستگی قطعی برابر 1 خواهد بود.

مثال: اگر احتمال موفقیت کمتر یا مساوی 0.33 باشد، برای نسبت بازدهی 2 ریسک ورشکستگی قطعی 1 است. اگر احتمال شکست کمتر از دو برابر احتمال موفقیت باشد،2p>q ، ریسک ورشکستگی یا R، برای نسبت بازدهی 2 به قرار زیر خواهد بود:

فرمول ریسک ورشکستگی

q: احتمال شکست

P: احتمال موفقیت

K: تعداد واحدهای یکسانی از سرمایه است که می‌توان روی آن‌ها معامله انجام داد.

بخشی از سرمایه که بر روی آن معامله می‌شود، به تعداد واحدهای سرمایه بستگی دارد. اگر روی کل دارایی خالص موجود در حساب، k، معامله انجام شود، میزان درگیری 100% خواهد بود. اگر k دو واحد باشد و روی یکی از آن‌ها ریسک شود، میزان درگیری 50% خواهد بود. در حالت کلی اگر یک واحد از k واحد سرمایه موجود در حساب درگیر ریسک شود، (/k100)% سرمایه درگیر ریسک شده است. با درگیری درصد کمتری از سرمایه در معامله، در یک احتمال موفقیت و نسبت بازدهی مفروض، ریسک ورشکستگی کمتر خواهد بود.

با اعمال رابطه فوق برای نسبت بازدهی 2 و احتمال موفقیت 0.6 برای 2 واحد سرمایه، که به معنای درگیری 50% است، ریسک ورشکستگی، R، 0.209 می‌شود. با همان احتمال موفقیت و همان نسبت بازدهی، با افزایش تعداد واحدهای سرمایه به عدد 5 (که باعث کاهش پول درگیر از 50% به 20% می‌شود) مقدار ریسک ورشکستگی از 0.209 به 0.020 کاهش می‌یابد.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.