بخش ۳. تعیین اهداف
برای به دست آمدن نتایج درازمدت، نیاز است که اهدافی میانمدت داشته باشیم که به نتایج مورد نظر ما منجر شود. اگر کودکی بخواهد دبیرستان را به پایان برساند (هدف درازمدت) باید پیش از آن دبستان و دوره راهنمایی را با موفقیت پشت سر بگذارد.
در این بخش به تدوین اهداف خواهیم پرداخت و اینکه چطور اهداف مشخصی تعیین کنیم که چشمانداز و ماموریت سازمان را تحقق میبخشند.
اهداف اختصاصی چه هستند؟
بعد از تدوین بیانیه ماموریت، گام بعدی یک سازمان تعیین اهدافی معین است که با تمرکز بر دستیابی به ماموریت تعریف شده باشد. اهداف اختصاصی در واقع نتایج مشخص و قابل اندازهگیری ناشی از برنامه ابتکار عمل ما است. چنین اهدافی در هر سازمان نشان می دهد که چقدر از چه چیزی و تا چه زمانی باید به دست آید. مثلا، یکی از چندین هدف یک ابتکار عمل در باهمستان برای ارتقای کمک و حمایت از سالمندان میتواند این باشد:
«تا سال ۲۰۲۰ (تا چه زمانی)، شمار سالمندانی که گزارش میدهند بهطور روزانه با افرادی در تماسند که از آنها مراقبت می کنند (چه چیزی) تا ۲۰ درصد(چقدر) افزایش یافته است.»
سه نوع هدف وجود دارد:
- اهداف رفتاری. این هدف بر تغییر رفتار مردم (آنچه میکنند یا میگویند) و حاصل (و یا نتیجه آن) متمرکز است. مثلا، گروهی برای بهبود وضعیت محله، ممکن است هدف خود را «کمک به افزایش ترمیم منازل مسکونی (رفتار) و بهبود وضعیت مسکن (نتیجه)» تعیین کنند.
- اهدافی در سطح باهمستان. این اهداف اغلب حاصل یا نتیجه تغییرات رفتاری مردم است. این اهداف بر باهمستان متمرکز است و نه مردم. مثلا، همان گروه بهبود وضعیت محله، که پیشتر مثال زدیم، ممکن است هدف خود را افزایش دسترسی مردم به تسهیلات مسکونی کافی تعیین کند که هدفی است در سطح باهمستان. (توجه داشته باشید که نتیجه این هدف ناشی از تغییر رفتار در یک جمعیت خواهد بود.)
- اهداف فرایندی. این نوع هدف، هدفی است برای اجرای فرایندهای لازم در دستیابی به دیگر اهداف زمینهای را فراهم میکنند. مثلا، گروه شما ممکن است برنامهای جامع برای بهبود وضعیت مسکن در باهمستان تهیه کرده باشد. در آن صورت، تهیه برنامه خودش هدف است.
مهم است که درک کنیم تفاوتهای میان این اهداف مانع جمع شدن آنها در کنار هم نیست. بیشتر سازمانها اهدافی در هر سه دسته تعیین میکنند. و همه این اهداف باید به عنوان ابزارهایی برای سنجش پیشرفت کار سازمان استفاده شود.
اهدافی که خیلی خوب تعریف شدهاند چند ویژگی مشترک دارند:
- مشخص هستند. یک هدف خوب به شما میگوید چقدر (مثلا ۴۰ درصد) از چه چیزی (مثلا تغییر چه نوع رفتاری در کدام دسته از افراد و با چه نتیجهای) تا چه زمانی (مثلا تا سال ۲۰۲۰) به دست آید.
- قابل اندازهگیری هستند. اطلاعات مرتبط با هدف را میتوان جمع کرد، کشف کرد و یا (حداقل پتانسیل آن وجود دارد که) از سوابق آرشیوی به دست آورد (و آنها را اندازه گیری کرد).
- قابل دستیابی هستند. نه تنها دستیابی به اهداف باید ممکن باشد بلکه سازمان شما هم باید ظرفیت دستیابی به آن را داشته باشد.
- مرتبط با ماموریت سازماناند. سازمان شما باید درکی روشنی داشته استراتژی دقیقا به چه معنا است؟ باشد از اینکه این اهداف به چه شکل در چشمانداز و ماموریت کلی سازمان میگنجد.
- زمانبندی شده هستند. سازمان شما باید جدول زمانی (که بخشی از آن در تعریف اهداف نیز مشخص شده) داشته باشد که نشان دهد چه زمانی به کدام اهداف دست خواهد یافت.
- چالشبرانگیزند. به این معنا که گروه یا سازمان شما را وادار میکند که روی مسائل عمدهای تمرکز کند که برای اعضای باهمستان اهمیت دارد.
چرا باید اهداف اختصاصی تعریف کنیم؟
دلایل خوبی برای تعیین اهداف مشخص برای سازمان شما وجود دارد. از جمله:
- تعیین هدف به سازمان شما کمک میکند که راههای مشخص و ممکنی برای دستیابی به ماموریت خود ایجاد کند.
- اهداف تکمیل شده میتواند به عنوان محکهایی برای نشان دادن دستاوردهای سازمان به اعضای آن، حامیان مالی و نیز به باهمستان به کار رود.
- تعیین هدف به سازمان شما کمک میکند که اولویتهای خود را جهت نائل شدن به مقصود نهایی مشخص کند.
- اهداف در روند کار و ایجاد تغییر همواره ماموریت سازمان را به اعضا یادآوری میکنند و کمک میکنند که سازمان از مسیر خود برای دستیابی به مقصود نهایی منحرف نشود.
- تعیین اهداف میتواند به عنوان فهرستی از اقدامات لازم، به سازمان شما کمک کند که از چند جهت مناسب به حل یک مساله بپردازد.
چه زمانی باید اهداف را تعیین کنید؟
سازمان شما در این مواقع میتواند اهداف خود را تعیین کند:
- وقتی که سازمان چشمانداز و ماموریت خود را تدوین (و یا تجدیدنظر) کرده و آماده شروع مرحله بعدی در فرایند برنامهریزی است.
- وقتی که تمرکز سازمان شما تغییر کرده و یا گسترش یافته. مثلا، ممکن است ماموریت سازمان شما مراقبت و حمایت از سالمندان باشد و به استراتژی دقیقا به چه معنا است؟ تازگی دریافتهاید که منابعی نیز برای حمایت از افرادی که از مرگ عزیزانشان به شدت متاثر شدهاند، وجود دارد. اگر سازمان شما بخواهد برای دریافت این منابع مالی درخواست بدهد، به این معناست که کار فعلی سازمان گسترش خواهد یافت و این امر مستلزم تعیین اهدافی همخوان با برنامه کاری جدید خواهد بود.
- وقتی که سازمان می خواهد به یک مساله یا معضل در باهمستان رسیدگی کند و یا خدمات تازهای ارائه دهد و یا به دنبال تغییری در باهمستان است که دارای این مشخصات است:
- چند سال وقت برای تکمیل شدن نیاز باشد. مثلا سازمانی که در زمینه سلامت کودکان کار میکنند، ممکن است بخواهد شمار دانشآموزانی را افزایش دهد که بعد از پایان دبیرستان ترک تحصیل نمیکنند. فرایندی که ارزشیابی آن چند سال طول میکشد.
- تغییر در رفتار جمع بزرگی از مردم هدف باشد. مثلا سازمان شما شاید بخواهد خطر بیماریهای قلبی-عروقی را کاهش دهد و ممکن است یکی از اهداف شما افزایش شمار بزرگسالانی باشد که به فعالیت فیزیکی روی میآورند.
- رویکردی چندجانبه باشد. مثلا، در خصوص معضلی پیچیده مثل مصرف مواد روانگردان، سازمان ممکن است به مقابله با مسائل مرتبط با این معضل، مثل دسترسی به مواد مخدر، دسترسی به مراکز کمک به ترک اعتیاد، پیامدهای حقوقی مصرف مواد مخدر و امثال آن بپردازد و همزمان برای کاهش شیوع مصرف مواد مخدر (دفعات و مقدار استفاده از آن) تلاش کند.
اهداف را چگونه تعیین کنید؟
این کار را با تعریف و یا بازنگری چشمانداز و بیانیه ماموریت سازمان آغاز کنید.
اولین کاری که باید انجام دهید، بازنگری چشمانداز و بیانیه ماموریت سازمان است . پیش از تعیین اهداف، باید «تصویری کلان» از وضعیت داشته باشید و بدانید که اهداف شما چگونه در آن تصویر میگنجند.
تعیین کنید که چه تغییراتی باید به وجود آید
مهمترین نکته در تدوین اهدافی واقعبینانه این است که بدانید چه تغییراتی باید رخ دهد تا ماموریت شما تحقق یابد.
راههای زیادی برای پی بردن به این تغییرات وجود دارد، از جمله:
- تحقیق کنید که به باور کارشناسان این زمینه، بهترین راههای حل معضل کدام است.
- با کارشناسان محلی در خصوص تغییراتی که نیاز است رخ دهد تبادل نظر کنید. برخی از کسانی که میتوانید با آنها صحبت کنید، این افراد هستند:
- اعضای سازمان شما
- متخصصان محلی، مثل اعضای سازمانهای مشابه که در مقابله با مسائل مشابه تجربه دارند. ، یعنی کسانی که در موضعی هستند که قادرند در حل مشکل سهیم باشند مانند معلمان، رهبران اصناف، رهبران مذهبی، سیاستمداران محلی، اعضای باهمستان و یا اصحاب رسانهها. ، افرادی که معضل یا مساله را به شکل روزمره تجربه میکنند و نیز آنها که عملکردشان به نوعی منجر به ایجاد مشکل شده است. تغییر رفتار این دسته از افراد در کانون اهداف شما قرار خواهد گرفت.
در این مرحله از فرایند برنامهریزی، نیازی به پاسخهای سریع و قاطع به پرسشهای فوق ندارید. آنچه باید به عنوان بخشی از این مرحله تدوین کنید فهرستی کلی از اتفاقاتی است که باید رخ دهد تا تغییری که در پی آن هستید، به وجود آید.
- آغاز برنامههای ترک سیگار
- آغاز برنامههای ممنوعیت مصرف سیگار در مکانهای عمومی
- کمک به افزایش فعالیتهای فیزیکی افراد
- کمک به کاهش چاقی مفرط
- تشویق افراد به مصرف غذای سالمتر
- افزایش تدابیر پیشگیرانه پزشکی (مثلا، معاینات پزشکی بیشتر برای تشخیص زودهنگام بیماریها، درک بهتر علائم و نشانههای هشداردهنده)
- افزایش درک علمی سازمان شما در خصوص علتها و پاتوفیزیولوژی بیماریهای قلبی/عروقی
- تقویت ارتباط سازمان شما با نهادهای ملی که اهداف مشابه را دنبال میکند.
جمعآوری دادههای مبنا در خصوص مسائلی که باید به آن رسیدگی شود
وقتی که سازمان شما درباره آنچه میخواهد انجام دهد، به ایدهای کلی دست پیدا کرد، گام بعدی جمعآوری دادههای مبنا در خصوص مسالهای است که میخواهد به آن بپردازد. دادههای مبنا، واقعیتها و آماری است که به شما میگوید معضل چقدر جدی است؛ دادهها آماری مشخص در ارتباط با دامنه معضل در باهمستان به شما ارائه میکند.
چرا باید دادههای مبنا جمعآوری کرد؟
این اطلاعات آماری برای سازمان شما به مثابه نقطه آغازی است که در مقایسه با آن میتواند پیشرفت کار خود را اندازه بگیرد. این اطلاعات نه تنها هنگام درخواست کمک مالی سودمند است بلکه میتواند در آینده نیز نشان دهد که سازمان شما چه دستاوردهایی داشته است.
چگونه دادههای مبنا را باید جمعآوری کرد؟
دو راه اصلی برای جمعآوری دادههای مبنا وجود دارد:
- میتوانید دادههای مبنا را خودتان برای اطلاعات مرتبط با مساله جمعآوری کنید. راههای گردآوری این کار شامل نظرسنجی، تکمیل پرسشنامه و مصاحبههای انفرادی است.
- میتوانید اطلاعاتی را که قبلا جمعآوری شده استفاده کنید. کتابخانههای عمومی، ادارات دولتی در باهمستان، نهادهای خدمات اجتماعی و یا اداره بهداشت و درمان محلی ممکن است آماری در اختیار داشته باشند که شما به آن نیاز دارید؛ بخصوص از سازمان دیگری که قبلا برای مساله مشابهی در باهمستان کار کرده باشد.
مشخص کنید که دستیابی به چه هدفی برای سازمان شما واقعبینانه است
پس از تعیین کارهایی که باید انجام شود و دریافتن اینکه معضل چقدر جدی است، وقت آن است که دریابید دستیابی به کدام اهداف برای سازمان شما ممکن و واقعبینانه است. آیا منابع لازم را برای دستیابی به همه اهدافی که در مرحله دوم درباره آن فکر کردهاید، در اختیار دارید؟ و تا چه حد این اهداف را میتوانید به دست آورید؟
اینها پرسشهای آسانی نیست و برای یک سازمان تازه تاسیس دشوار است که با دقت تعیین کند ظرفیت آن برای دستیابی به اهداف چقدر است. مثلا، اگر تلاش شما ایمنسازی کودکان (از طریق واکسن زدن در برابر بیماریها) باشد، آیا در سه سال میتوانید آن را ۵ درصد افزایش دهید یا در یک سال ۲۰درصد؟ این آمار را چگونه تعیین میکنید؟
متاسفانه پاسخ سرراستی به این پرسشها وجود ندارد. سازمان شما باید با دقت منابع خود را ارزیابی کند و نیز با کارشناسان این عرصه که بهتر میتوانند تحلیل کنند چه کاری ممکن هست یا نیست، مشورت کند. میتوانید با سازمانهای دیگری که پیش از شما در این عرصه کار کردهاند، صحبت کنید و یا نظر پژوهشگران این حوزه را جویا شوید.
به یاد داشته باشید که قرار است اهدافی که تعیین میکنید، هم قابل دستیابی باشد و هم چالشبرانگیز. به سختی ممکن است حد فاصل بین این را تعیین کرد و گمانههای شما در این مورد ممکن است همیشه درست از آب درنیاید. به همین دلیل پژوهش و تجربه میتواند به شما در نزدیکتر شدن به این هدف کمک کند.
اهداف را برای سازمان و یا ابتکار عمل خود تعیین کنید
با در نظرداشت این اطلاعات، سازمان شما اکنون آماده است که اهدافی کوتاه مدت را تعیین کند که هم قابل دستیابی است و هم چالشبرانگیز. به یاد داشته باشید که اهداف به نتایج مشخص قابل اندازهگیری اشاره دارند. تغییرات در رفتارها، نتایج و فرایندها باید قابل ردگیری و اندازهگیری باشند و به نحوی نشان دهند که به راستی تغییری رخ داده است.
توجه داشته باشید: هدف یک پروژه در باهمستان یا سازمان در اغلب موارد از سوی حامی مالی تعیین میشود و یا اینکه حامی مالی در تعیین آن نفوذ دارد. اما فرایند تشخیص معضلی که ابتکار عمل قصد رسیدگی به آن را دارد، و تعیین اهدافی که نیل به آن موفقیت یک سازمان را تعریف میکند، باید فارغ از چنین نفوذی صورت گیرد.
فهرست اهداف سازمان شما باید همه ویژگیهای زیر را داشته داشت:
- شامل هر سه نوع هدف باشد: اهدافی که تغییر رفتار و نتایج را در باهمستان محک میزنند و نیز اهدافی که پیشرفت بخشهای مهم برنامهریزی را نشان میدهند.
- شامل اهدافی باشد که نشان دهد چقدر از چه چیزی تا چه زمانی باید به دست آید؛ مثلا: «کاهش ۳۰درصدی نرخ بارداری نوجوانان ۱۲ تا ۱۷ ساله تا سال ۲۰۲۰»
- و نیز اهداف شما باید ویژگیهای ششگانه مشخص، قابل اندازهگیری، قابل دستیابی، مرتبط، زمانبندیشده و چالشبرانگیز را دارا باشد.
بازنگری اهدافی که سازمان شما تعیین کرده است
پیش از آنکه اهداف خود را نهایی کنید، خوب است که اعضای سازمان شما، و اگر مقدور است افرادی از بیرون از سازمان، آنها را یک بار دیگر بازنگری کنند. بهتر است از آن دسته از اعضای سازمان که در کار تدوین اهداف دخالت نداشتهاند، بخواهید که آنها را مرور کنند و نظر دهند. این نیز خوب است که نظر کارشناسان محلی، عوامل تغییر و بهرهوران و نیز افرادی را که در دیگر باهمستانها به فعالیتهای مشابهی مشغولند، در این زمینه جویا شوید. از همه این افراد بخواهید که نظرشان را در مورد این نکات بیان کنند:
- آیا اهداف تعیین شده از ویژگیهای ششگانهای که پیشتر توضیح دادیم، برخوردارند؟
- آیا فهرست اهداف کامل است؟ به عبارتی، آیا هدف مهم دیگری هست که از قلم افتاده باشد؟
- آیا اهداف شما مناسب است؟ به عبارتی، آیا هیچ یک از اهداف جنجالی نیست؟ اگر چنین است، سازمان شما باید تصمیم بگیرد که آیا برای مقابله با اعتراضات احتمالی نسبت به آن آماده هست یا خیر. مثلا، برنامهای که هدف آن کاهش خطر بیماری ایدز در باهمستان است، ممکن است «سرنگ تمیز برای استفاده معتادان» را یکی از اهداف خود اعلام کند؛ اما همین امر میتواند جنجالهایی برای سازمان به همراه داشته باشد. این پیامد به آن معنا نیست که سازمان باید از هدف خود دست بردارد، بلکه به این معناست که انتخاب چنین هدفی باید با درک روشنی از پیامدهای احتمالی آن صورت گیرد.
از اهداف خود در تعریف راهبرد سازمان استفاده کنید
حالا که اهداف عمومی خود را تعیین کردهاید، آماده گام بعدی هستید: تدوین راهبردهایی که آن اهداف را تحقق میبخشد. وقتی کار تعیین اهداف به پایان رسید و اعضا سازمان و نیز افراد مهم بیرونی رضایت خود را اعلام کردند، آماده هستید که به تدوین راهبردها برای دستیابی به اهداف خود بپردازید.
خلاصه
تدوین اهداف ملموس گامی مهم در روند برنامهریزی شماست. این کار میتواند یکی از هیجانانگیزترین استراتژی دقیقا به چه معنا است؟ بخشهای برنامهریزی نیز باشد، چرا که تعیین اهداف زمانی صورت میگیرد که سازمان شما به جایگاهی رسیده باشد که بتواند تصمیم بگیرد برای تحقق آرمانهایش دقیقا چه اقداماتی میخواهد انجام دهد.
در بخش بعدی، درباره تدوین راهبردها و راههای کلی دستیابی به اهداف تعیین شده با تفصیل بحث خواهیم کرد.
رویارویی دموکرات ها با کابوس خود
دموکرات ها در آستانه انتخابات با سناریوی کابوس خود مواجه می شوند زیرا نگرانی های اقتصادی بر نگرانی های سقط جنین و دموکراسی سایه انداخته است.
به گزارش جماران به نقل از سی ان ان دموکراتها استراتژی دقیقا به چه معنا است؟ کارزار انتخاباتی میاندورهای خود را روز دوشنبه با سناریوی کابوسآمیزی که همیشه از آن میترسیدند به پایان میرسانند - با برگزاری همهپرسی شادیبخش در مورد ریاست جمهوری جو بایدن و شکست در مهار تورم.
امیدها به اینکه دموکرات ها بتوانند از لغو حق سقط جنین توسط دادگاه عالی و انبوهی از پیروزی های قانونی برای جلوگیری از شکست کلاسیک انتخابات میان دوره ای یک حزب در قدرت استفاده کنند، اکنون به یادگار مانده است. بایدن به دلیل بالا بودن هزینه زندگی در 40 سال گذشته با یک محیط سیاسی تاریک روبرو است - و امیدهای او برای بازگشت سریع در سال آینده با ترس فزاینده از رکود اقتصادی تیره شده است
در آستانه انتخابات، دموکراتها در خطر از دست دادن کنترل مجلس نمایندگان هستند و جمهوریخواهان به طور فزایندهای امیدوار به اکثریت سنا هستند که بایدن را در محاصره قرار دهد، زیرا او شروع به انتخاب مجدد خود میکند و دونالد ترامپ، رئیسجمهور سابق، ظاهراً تصمیم خود را اعلام میکند.
برای پس از مرگ خیلی زود است. چهل میلیون آمریکایی قبلاً رای داده اند. و عدم قطعیت موجود در نظرسنجی های مدرن به این معنی است که هیچ کس نمی تواند مطمئن باشد که یک موج قرمز در راه است. حتی در صورت سقوط مجلس نمایندگان، دموکرات ها همچنان می توانند به سنا بچسبند.
اما نحوه صحبت هر طرف در آستانه انتخابات و گستره ای از قلمرو آبی - از نیویورک تا ایالت واشنگتن - که دموکرات ها از آن دفاع می کنند، تصویر روشنی از حرکت حزب جمهوری خواه ارائه می دهد.
ملتی که از نظر سیاسی به وسط تقسیم شده و تنها با احساس نارضایتی از مسیر خود متحد شده است، عادت کرده است که مکرراً از انتخابات برای مجازات حزبی که بیشترین قدرت را دارد استفاده کند.
این بدان معناست که دموکرات ها این بار بیشتر در معرض دید قرار گرفته اند.
درست مانند رقابت باخت سال گذشته برای فرمانداری در ویرجینیا، که رئیس جمهور با 10 امتیاز در سال 2020 پیروز شد، دموکرات ها کمپین انتخاباتی را با هشدار درباره دموکراسی و نفوذ ترامپ می بندند در حالی که جمهوری خواهان معتقدند که به موضوعی که رای دهندگان بیشتر به آن توجه دارند، می پردازند.
رونا مک دانیل، رئیس کمیته ملی جمهوری خواهان، روز یکشنبه در برنامه «وضعیت اتحادیه» سی ان ان گفت: «دموکرات ها اینجا هستند: آنها منکر تورم هستند، آنها منکر جنایت هستند، آنها منکر آموزش هستند».
هیلاری روزن، مشاور قدیمی حزب دموکرات، در همان برنامه گفت که حزب او در مورد روحیه رای دهندگان اشتباه ارزیابی کرده است.
وی گفت: من یک دموکرات وفادار هستم، اما خوشحال نیستم. من فقط فکر می کنم که ما هستیم - ما در این انتخابات به حرف رای دهندگان گوش نکردیم. روزن به دانا باش از سی ان ن گفت و من فکر میکنم که شب بدی خواهیم داشت.
و استراتژی دقیقا به چه معنا است؟ این گفتگو در روز سهشنبه تأثیر چندانی نخواهد داشت، اما امیدوارم در آینده نیز تأثیر بگذارد، زیرا وقتی رأیدهندگان بارها و بارها به شما میگویند که بیشتر به اقتصاد اهمیت میدهند، به آنها گوش دهید. از صحبت در مورد دموکراسی که در خطر است دست بردارید.»
روزن تنها چهره کلیدی در سمت چپ نیست که از استراتژی میان مدت ناراضی است. برنی سندرز، نامزد سابق ریاست جمهوری دموکرات، سناتور مستقل از ورمونت، از کاخ سفید خواست تا در هفته های اخیر برای تاکید بر نگرانی های اقتصادی بیشتر تلاش کند، حتی در حالی که بحران دموکراسی و اهمیت حقوق سقط جنین را تصدیق می کند. در نگاهی به گذشته، به نظر میرسد دموکراتها دیر تشخیص دادند که یک دوره مساعد در تابستان، که به دلیل کاهش قیمت بنزین و موج داغ برای رئیسجمهور در تصویب قوانین به وجود آمد، آنقدر طول نخواهد کشید که فضای سیاسی ویرانکنندهای را جبران کند.
هشدارهای جدی بایدن در مورد دموکراسی
در واقع، تاکید بایدن بر تهدیدی که ترامپ علیه نهادهای سیاسی آمریکا ایجاد میکند، اساساً از رایدهندگان میخواهد که بنیاد تاریخی نظام سیاسی آمریکا را بر ترسهای اقتصادی فوریتر خود اولویت دهند.
این پیامی است که به شدت در واشنگتن دی سی طنین انداز می شود، جایی که زخم های شورش کنگره آمریکا به شدت احساس می شود. و این غیرقابل انکار مهم است زیرا بقای مهم ترین دموکراسی جهان در خطر است. به هر حال، ترامپ شورشی را برانگیخت که تلاش کرد سنت ناگسستنی انتقال مسالمت آمیز قدرت بین روسای جمهور را خنثی کند.
اما خارج از حباب کمربند سیاستمداران و روزنامه نگاران، دموکراسی مفهومی بسیار دورتر و باطنی تر از مبارزه روزانه برای تغذیه یک خانواده و توانایی پرداخت هزینه رفت و آمد به محل کار است. از پنسیلوانیا تا آریزونا، بازگشت به حالت عادی پس از کابوس کووید-19 که بایدن وعده داده بود، برای بسیاری مبهم باقی مانده است، زیرا اثرات اقتصادی ناشی از اورژانس بهداشتی که در قرن یک بار باقی مانده است.
در نظرسنجی CNN/SSRS که هفته گذشته منتشر شد، ناممکن بودن فضای سیاسی برای دموکرات ها آشکار شد. حدود 51 درصد از رای دهندگان احتمالی گفتند که اقتصاد مسئله کلیدی در تعیین رای آنها بوده است. تنها 15 درصد نام سقط جنین را دادند - یافته ای که توضیح می دهد که چگونه میدان نبرد انتخابات به سمت جمهوری خواهان متمایل شده است. در میان رای دهندگانی که دغدغه اصلی آنها اقتصاد است، 71 درصد قصد دارند در ناحیه مجلس نمایندگان به جمهوری خواهان رای دهند. و 75 درصد از رای دهندگان فکر می کنند که اقتصاد در حال حاضر در رکود است، به این معنی که تلاش های بایدن برای تاکید بر مناطق غیرقابل انکار اقتصادی قوی - از جمله نرخ بیکاری بسیار پایین - احتمالاً در گوش ها ناشنوا باشد.
چگونه بایدن در مورد اقتصاد صحبت کرد
خیلی ساده است که بگوییم بایدن تأثیر تورم را نادیده گرفته یا درد و رنجی را که برای کشور به همراه دارد را درک نمی کند.
پیشفرض ریاستجمهوری داخلی و کل فعالیت سیاسی او بر بازگرداندن توازن اقتصادی و بازگرداندن مقداری امنیت به آمریکاییهای کارگر و طبقه متوسط بوده است. موفقیت های قانونی او می تواند هزینه های مراقبت های بهداشتی برای سالمندان را کاهش دهد و یک اقتصاد سبز متنوع ایجاد کند که آمریکایی ها را در برابر قیمت های بالای انرژی در آینده در میان آشفتگی های جهانی محافظت می کند. اما سود حاصل از چنین اقداماتی سال ها طول خواهد کشید. و میلیونها رایدهنده در حال حاضر آسیب دیدهاند و برنامهای قابل اجرا از رئیسجمهور برای کاهش سریع قیمتها در کوتاهمدت نشنیدهاند.
هیچ تضمینی وجود ندارد که برنامه های جمهوری خواهان برای تمدید کاهش مالیات دوره ترامپ و الزام حفاری انرژی جدید تأثیر زیادی بر بحران تورم داشته باشد. و دولت تقسیم شده احتمالاً به معنای بن بست بین دو دیدگاه اقتصادی دوئل است. اما انتخابات به وسیله ای برای رای دهندگان تبدیل شده است تا بر ناامیدی خود تاکید کنند، بدون هیچ امیدی قریب الوقوع که اوضاع به زودی بهتر شود.
بایدن به برجسته کردن نقاط روشن اقتصاد متوسل شده است - ادعا می کند که تولید را دوباره شعله ور کرده، ایجاد شغل بالا و تلاش قوی برای رقابت با چین. او اکنون هشدار می دهد که جمهوری خواهان امنیت اجتماعی و مدیکر را که بسیاری از آمریکایی ها در دوران بازنشستگی به آن متکی هستند، نابود خواهند کرد.
و در عمل، رئیس جمهور نمی تواند به تنهایی تورم را به سرعت کاهش دهد. فدرال رزرو پیشتاز است و استراتژی بانک مرکزی برای افزایش نرخ بهره می تواند باعث رکود شود که می تواند ریاست جمهوری بایدن را بیشتر تحت تاثیر قرار دهد.
تورم و قیمت بالای گاز نیز یک مسئله جهانی است و توسط عوامل خارج از کنترل بایدن، از جمله جنگ در اوکراین و مشکلات زنجیره تامین ناشی از همهگیری، بدتر شده است. با این حال، همزمان، اقتصاددانان درباره حکمت صورتحسابهای پرهزینه بایدن بحث میکنند که میلیاردها دلار را وارد یک اقتصاد بیش از حد گرم کرد. و کم اهمیت جلوه دادن مکرر کاخ سفید از هزینه های سرسام آور زندگی به عنوان «گذرا» وضعیت را بد ارزیابی کرد و یکی دیگر از مواردی بود که اعتبار بایدن را خدشه دار کرد - علاوه بر اعتماد برخی از رأی دهندگان به او در جریان خروج ایالات متحده از افغانستان در سال گذشته.
حزب جمهوریخواه نیز دقیقاً به آنچه میخواست رسید، زیرا ترامپ اعلامیه کمپین انتخاباتی مورد انتظار خود را تا بعد از انتخابات میاندورهای به تعویق انداخت و بایدن را از این فرصت برای شکل دادن به این انتخابات به عنوان یک درگیری مستقیم با یک سلف شورشی که در سال 2020 شکست داد و عموماً محبوب نیست، سلب کرد. چنین رویارویی ممکن است به رئیس جمهور این امکان را بدهد که تأثیر محبوبیت پایین خود را کاهش دهد و رأی دهندگانی را که هنوز هم رئیس جمهور سابق دوبار استیضاح شده را تحقیر می کنند، جلب کند.
از قضا، مبارزات بایدن در قالب بندی یک پیام اقتصادی قابل باور می تواند همان بحران دموکراسی را که او درباره آن هشدار می دهد، ایجاد کند.
هر اکثریت جمهوری خواه آینده تحت سلطه رادیکال های طرفدار ترامپ خواهد بود. روسای بالقوه کمیته قبلاً اعلام کردهاند که تمام تلاش خود را میکنند تا استراتژی دقیقا به چه معنا است؟ از مقصر بودن ترامپ در قیام 6 ژانویه 2021 دور شوند و وزارت دادگستری را در حالی که تحقیقات جنایی متعددی درباره رفتار رئیسجمهور سابق ادامه میدهد، دنبال کنند. و انتخابات روز سهشنبه میتواند منجر به تعداد زیادی از منکران انتخابات در دفاتر ایالتی شود که میتوانند در نهایت کنترل انتخابات ریاستجمهوری ۲۰۲۴ را در برخی از میدانهای جنگ کلیدی به دست آورند. تسلط GOP بر مجالس ایالتی می تواند حق رای را بیشتر کاهش دهد.
تورم بالا نیز همواره نیرویی سمی بوده است که افراط گرایی سیاسی را ایجاد می کند و برخی از رای دهندگان را وسوسه می کند که به سمت عوام فریبی و رادیکال ها کشیده شوند که مرام سیاسی آنها بر تحریک خشم و انگ زدن به بیگانگان استوار است.
اگر دموکراتها در سهشنبه شب شکست بزرگی بدهند، ترامپ یک ذینفع خواهد بود.
دموکرات ها با رای دهندگان آمریکایی ارتباطی ندارند
هر انتخابات یک ماراتن است، نه یک سرعت. در طول مبارزات انتخاباتی، نامزدها مایلهای زیادی را طی میکنند، با چالشهای بیشماری مواجه میشوند و امیدوارند از رقبا پیشی بگیرند. ما اکنون در مرحله نهایی انتخابات میان دوره ای 2022 هستیم و به نظر می رسد که حرکت در سمت حزب جمهوری خواه باشد. بر اساس نظرسنجی اخیر ABC News - IPSOS، رای دهندگان در مورد مسائل مهمی مانند اقتصاد، تورم و قیمت بنزین بیش از دموکرات ها به جمهوری خواهان اعتماد دارند.
در حالی که بایدن قول داده است که «روح ملت ما» را احیا کند، بسیاری از رأی دهندگان بیشتر نگران امور مالی خود هستند. با توجه به محبوبیت بایدن در دهه 40، واضح است که رای دهندگان احساس می کنند که رئیس جمهور با مبارزات روزمره آنها ارتباطی ندارد. لفاظی های بزرگ در مورد دموکراسی زمانی که اقتصاد نزدیک به یکنواخت شدن است، از بین می رود.
اجازه دهید آنچه را که اغلب می گویم تکرار کنم: هیچ تقلب گسترده ای در کشور وجود ندارد، جو بایدن رئیس جمهور منتخب ما است که در انتخابات 2020 پیروز شده است، و حمله 6 ژانویه به ساختمان کنگره آمریکا اشتباه بود. کسانی که خلاف این را باور دارند، باید با سطحی از موشکافی مواجه شوند. مشکل این است که مردم در ایالت های برفراز نمی توانند تجملات رای دادن را برای تغذیه روایت «دموکراسی در خطر است» تحمل کنند. آنها باید به خانواده خود غذا بدهند.
همانطور که این هفته در سی ان ان اشاره کردم، مردم بیشتر نگران پول در بانک هستند تا دموکراسی در آستانه.
در آخرین نظرسنجی سی ان ان، 51 درصد از شرکت کنندگان در نظرسنجی می گویند که اقتصاد و تورم موضوع کلیدی تعیین کننده رای آنها خواهد بود و پس از آن سقط جنین (15 درصد)، حق رأی و صداقت انتخابات (9 درصد)، سیاست اسلحه (7 درصد)، مهاجرت. (6%) تغییرات آب و هوایی (4%) و جرم و جنایت (3%).
این بدان معناست که سخنرانی بایدن در مورد دموکراسی در این هفته یک پیام خوب بود، اما زمان بدی بود که تنها چند روز تا انتخابات میان دوره ای باقی مانده است.
در همین حال، نامزدهای جمهوری خواه بر موضوعاتی تمرکز کرده اند که برای خانواده ها و رای دهندگان در سراسر کشور مهم است: کاهش قیمت مواد غذایی و سوخت، ایمن نگه داشتن جوامع و سرمایه گذاری در آموزش.
سناتور ریک اسکات از فلوریدا، رئیس کمیته ملی سناتورهای جمهوریخواه، روز جمعه بحث پایانی را در مورد آنچه که کنگره جمهوریخواه در مورد تورم انجام خواهد داد، بیان کرد. او گفت: «مرحله اول، ما باید در دولت همان کاری را انجام دهیم که خانواده ها انجام می دهند. شما در حد توان خود زندگی می کنید. علاوه بر این، ما باید چگونگی تولید انرژی در این کشور را بی خطر کنیم.»
کوین مک کارتی همچنین در طرح پیشنهادی خود به نام "تعهد به آمریکا" طرح جمهوری خواه برای مبارزه با تورم را تشریح کرد. برنامه او شامل محدود کردن هزینه های بیهوده دولت، اجرای سیاست های مالیاتی حامی رشد، و مستقل کردن انرژی آمریکا برای کاهش قیمت گاز است. مک کارتی همچنین طرحی را برای رسیدگی به ایمنی با حمایت از اجرای قانون و ایمن سازی مرزها برای مبارزه با مهاجرت غیرقانونی ترسیم کرد.
با توجه به اعداد نظرسنجی که می بینیم، من انتظار دارم که حزب جمهوری خواه مجلس نمایندگان و سنا را دوباره به دست آورد. برخی از نامزدهای جمهوری خواه در حال کاهش فاصله با رقبای خود در رقابت های کلیدی سنا هستند. من گمان می کنم که این به دلیل تمرکز جمهوری خواهان بر موضوعاتی است که برای رای دهندگان مهم است.
در جورجیا، هرشل واکر، نامزد جمهوری خواه، با رافائل وارناک، سناتور دموکرات کنونی، در حال تنش است. آگهی پایانی واکر به «تورم شدید» و نگرانیهای مربوط به جرم و جنایت در دولت فعلی میپردازد. و در بیانیهای به واشنگتن اگزمینر گفت: «رافائل وارناک و جو بایدن زندگی گرجیها را بدتر از دو سال پیش کردهاند.»
در نیوهمپشایر، دن بولدوک، نامزد جمهوری خواه سنا، باهوش بود که روی مسائل «گرم کردن و غذا خوردن» که بر رای دهندگان ایالت گرانیتی در مناظره نهایی علیه سناتور مگی حسن تأثیر می گذارد، تمرکز کرد.
اغلب گفته می شود که تاریخ تکرار می شود، و من می بینم که این چرخه انتخاباتی کنونی یادآور دهه 1990 است. دن بالز، ستون نویس واشنگتن پست و ران براونشتاین، تحلیلگر سی ان ان، در کتاب خود با عنوان «توفان به دروازه ها: سیاست اعتراض و احیای جمهوری خواهان» در مورد به اصطلاح «انقلاب جمهوری خواه» نوشتند که در انتخابات میان دوره ای سال 1994 در اولین دوره ریاست جمهوری بیل کلینتون، رئیس جمهور دموکرات، پدیدار شد. . حزب جمهوری خواه برای اولین بار پس از 40 سال کنترل هر دو اتاق کنگره را به دست آورد و 54 کرسی در مجلس و 8 کرسی در سنا را به دست آورد.
بالز و براونشتاین در مورد سه گرایش وسیعی که امروزه هم میبینیم بحث میکنند: «رکود اقتصادی، چندپارگی فرهنگی، و بیگانگی سیاسی».
امروز ما مشکلات تورم، موج جرم و جنایت، بحث های حقوق باروری، جنگ های مرزی و درگیری های نژادی داریم. هر موضوعی با نگرانی رای دهندگان و مقامات منتخب آمیخته است.
در آن زمان، مانند اکنون، جمهوری خواهان پیام «دولت مشکل است» را برای تطابق با احساسات رو به رشد ضد واشنگتن برجسته کردند. مردم خواهان تغییر بودند و برای ارائه آن در سال 1994 به GOP نگاه کردند. من انتظار دارم که در سال 2022 چنین باشد.
حزب جمهوری خواه آماده است تا مجلس نمایندگان و سنا را به دست آورد، زیرا آنها به رای دهندگان گوش داده اند، نگرانی های آنها را شنیده و راه حل هایی ارائه کرده اند. دموکراتها در مورد مسائل واقعی که آمریکاییها را تحت تأثیر قرار میدهند ناشنوا بودهاند و ترجیح میدهند بر تهدیدات علیه دموکراسی تمرکز کنند تا نگرانیهای روزمره در مورد هزینه خواربار و گاز. این انتخابات به جای دامن زدن به ترس از سقوط دموکراسی، درباره نیاز اساسی به تغذیه خانواده ها است.
استراتژی Pull و Push چیه و چه مزایایی در بازاریابی داره؟
استراتژی Pull و Push موضوع بحث امروز ماست و میتونه دید شما رو نسبت به خیلی از انتخابهایی که تو خرید محصولات و یا بازاریابی محصولات دارین، باز کنه. مثلاً من خودم چند روز پیش یه لپ تاپ خریدم و خب قبل از این که بخوام خرید رو انجام بدم تو گوگل نظرات کاربران در مورد برندهای مختلف و کاربرد هر محصول رو چک میکردم تا استراتژی دقیقا به چه معنا است؟ بتونم انتخاب خودم رو محدود و محدودتر کنم و بعد با برندهابی آشنا شدم که به نظرم جذاب و خوب بودن، پس به یه فروشگاه رفتم تا انتخابهایی که دارم رو از نزدیک بررسی کنم و ببینم واقعاً همون چیزی که میخواستم هستن یا نه.
اگه بخوام این پروسه رو به زبون بازاریابی Pull and Push براتون توضیح بدم باید بگم که من اول توسط برند مورد نظرم جذب شدم، یعنی بازاریابی و کیفیت محصول اونها من رو جذب کرد و بعدش به فروشگاه رفتم (البته فروشگاه اصلی برند نبود) و انقدر از محصولات یه برند تعریف کردن و مزایای اون رو گفتن که حس کردم به همون محصول نیاز دارم و خریدمش.
در واقع این نوع خرید کردن یه ترکیبی از استراتژی بازاریابی کششی و رانش بود که من رو درگیر خودش کرد!
بریم که یه نگاه دقیقتر به هر کدوم داشته باشیم.
استراتژی Pull و Push
بازاریابی Pull و Push از مهمترین استراتژیهای هستن که یه کسب و کار برای پیشی گرفتن از رقیبان و زنده موندن تو دنیای تجارت بهشون نیاز داره. این دو تا استراتژی با این که با هم متفاوتن ولی در کنار هم خیلی خوب جواب میدن و ترکیب این دو خیلی به رونق کسب و کار و شناسایی مخاطب هدف شما کمک میکنه.
قبل از این که استراتژی Pull و Push رو با هم مقایسه کنیم بهتره هر کدوم رو جداگونه براتون توضیح بدیم تا یه آشنایی کلی نسبت بهشون پیدا کنین:
بازاریابی رانش یا بازاریابی Push
بازاریابی رانش تمرکزش روی هل دادن محصولات به سمت مشتری است، یعنی تو این نوع بازاریابی اصلاً برای بازاریاب مهم نیست که شما به محصولش احتیاج دارین یا نه، بلکه اونها بیشتر از بازاریابی انبوه به امید جذب کردن کلی مشتری استفاده میکنن. در واقع یه مثال خیلی خوب از این نوع بازاریابی، شبکههای رسانه های اجتماعی مثل تلویزیون است.
استراتژی فشار یا استراتژی Push
این نوع استراتژی به عنوان بازاریابی مستقیم هم شناخته میشه. همونطوری که گفتم این یه نوع تبلیغات عمومی است، یعنی شامل حال یه عده مشتری خاص در زمینه مشخصی نیست. فرض کنین میرین داخل یه میوه فروشی و چشمتون به لیموهایی میفته که خیلی خوشگل و بامزه یه گوشه چیده شدن، شاید شما اصلاً به لیمو احتیاج نداشته باشین ولی بخاطر ظاهر یا هرچیز دیگهای سمت اونها میرین و انتخابشون میکنین. این دقیقاً هدف استراتژی Push است.
فرض کنین شما تو شرکت خودتون شروع به تولید یه محصول جدید میکنین که مشاغل محلی از وجودش بیاطلاع هستند اما به اون محصول احتیاج دارن. پس شما قبل از این که اون افراد از محصول شما و احساس نیاز به اون اطلاع پیدا کنن، میرین و تبلیغاتی رو انجام میدین! یعنی در واقع با استفاده از استراتژی فشار زمینهای برای نمایش محصولی فراهم کردین که هیچکس هنوز بهش احساس نیاز پیدا نکرده!
یکی از روشهای استراتژی Push استفاده از دکمه CTA در سایت هایی است که هر روز با اونا مواجه میشین.
بازاریابی کششی یا بازاریابی Pull
بازاریابی Pull دقیقاً برعکس بازاریابی فشار است. تو این استراتژی بازاریابان به دنبال جذب کردن مشتریان خاصی هستند که وفادار بمونن. مثلاً وقتی شما از طریق اینستاگرام دنبال یه محصول میگردین و تو سایت های مختلف از صاحبان کسب و کار سوال میپرسینT اونها شما رو به سمت سایت خودشون هدایت میکنن چون متوجه میشن به چیزی نیاز دارین که تخصص اونهاست و از طرف دیگه شاید شما بتونین به یه مشتری وفادار تبدیل بشین.
استراتژی کششی یا استراتژی Pull
در استراتژی کششی، هدف اینه که مشتری شما رو راحتتر پیدا کنه، حالا چطوری؟ با تبلیغاتی که باعث دیده شدن برند و آگاهی از اون میشه و بعدش تولید و پرورش لیدهایی که میتونن به مشتری دست به نقد شما تبدیل بشن و بهتون وفادار بمونن.
تصور کنین شما صاحب یه مزون لباس هستین و تو صفحه اینستاگرام متوجه میشین که ملت دنبال کلاههای باکت میگردن و تقاضای این کالا زیاد شده، پس شما جنس با کیفیت خودتون رو از طریق صفحات اجتماعی به ملت معرفی میکنین و سعی میکنین تا با روشهای جذاب و خفن اونها رو به سمت خودتون بکشین.
این تبلیغات میتونه با سئو کردن محتوای وبسایت، ساختن ویدئوهای جذاب و فشن برای مثلاً برای کلاه باکت، ساختن کمپین های رسانهای و غیره انجام بشه.
تفاوت استراتژی Pull و Push
استراتژی Push و Pull از چند نظر با هم تفاوت دارن مثلاً استراتژی فشار که معمولاً با اسم Outbound Marketing هم شناخته میشه میتونه منجر به فروش سریعتر بشه. این کار به وسیله هل دادن محصول به سمت مخاطب انجام میشه. این بازاریابی طوری کار خودش رو شروع میکنه که برند شما رو به عنوان یه برند عالی و مورد نیاز ملت نشون بده تا مخاطب جدید یا کسانی که از قبل مشتری بودن رو ترغیب به خرید کنه.
ولی در بازاریابی Pull شما مشتری هدف رو نشونه میگیرین و سعی میکنین مشتری وفاداری برای خودتون پیدا کنین که البته روشهای مدرنتری داره. این بازاریابی به بازاریابی درونگرا هم معروفه چون مشتری با میل درونی خودش به سمت شما جذب میشه و جواب سوالات و راه حل مشکلاتش رو از شما میخواد.
عیبی که بازاریابی کششی داره اینه که ممکنه شما برای مخاطب، هدف مناسبی در نظر نگرفته باشین. در واقع برای اتصال به مشتری خودتون باید بدونین که اونها چه کسانی هستند و به دنبال چه چیزی میگردن، اگه مشتری شما یه دونده است و برای ورزش کفش میخره ممکنه علاقه و احتیاجی به تبلیغات کفش پاشنه بلند نداشته باشه! شناخت مشتری یعنی ساختن پرسونای مشتری و کشف و ساختن سفر مشتری.
برای این که بهتر بتونین در مورد استراتژی بازاریابی مناسب برای کسب و کار خودتون تصمیم بگیرین، به این فکر کنین که چطوری میخواین به مشتریهای خودتون نزدیک بشین، چه جوری قراره کسب و کار خودتون رو به اونها معرفی کنین (Push) یا این که آیا شما یه برند معروفی هستین که میخواین برای یه قشر خاصی از جامعه یه محصول مناسب تولید کنین (Pull).
در حقیقت اگه این دوتا استراتژی با همدیگه کار کنن نون شما تو روغنه. چون ملت به بازاریابی فشاری برای ایجاد تقاضا و به بازاریابی کششی برای برآورده کردن نیاز خودشون احتیاج دارن، یعنی برای کسی که تا حالا اسم برند شما رو نشنیده از استراتژی Push و برای کسی که میخواین سفر مشتری طولانیتره داشته باشه و به شما وفادار بمونه از استراتژی Pull استفاده کنین.
نکات منفی بازاریابی Push
یه سری نکات منفی درباره این نوع استراتژی وجود داره که مهمترین اون تقسیم هزینه ها و جلب توجه برای مشتریها تا یه مدت طولانیه، مثلاً فرض کنین برای تولید محصولی با یه نفر دیگه کار میکنین و استراتژی Push رو برای فروش محصولات خودتون به کار ببرین، این طوری باید در پایان هر دوره کاری، سود پول رو بین خودتون تقسیم کنین، پس یعنی درآمد کمتری برای شما میمونه و از طرف دیگه باید یه مدت طولانی خودتون رو مدام به مخاطبها نشون بدین تا تو بازار جا بیفتین.
از طرفی این نوع بازاریابی تمرکزش روی فروش کوتاه مدته پس وفاداری مشتری تا حدودی برای اون تعریف نشده است.
یه نکته بد دیگه که داره اینه که شما به مشتری هدف خودتون نزدیک نمیشین بلکه برای یه جمع زیادی که معلوم نیست محصول شما به دردشون میخوره یا نه تور پهن میکنین.
پس باید اول خیلی خوب درمورد استراتژی Pull و Push بدونین و بعد تصمیم بگیرین که با توجه به کسب و کار خودتون بین بازاریابی استراتژی دقیقا به چه معنا است؟ Pull و Push یکی رو انتخاب کنین!
بازاریابی Pull و Push
پس تا اینجای کار متوجه شدین که استراتژی کشش و رانش در مفهوم، کاربرد و استراتژی با هم فرق دارن و البته هر کدوم مزایای خودشون رو دارن. سریع به این سه تا موردی که استراتژی Pull و Push رو از هم متفاوت کرده یه نگاه میندازیم:
کاربرد
استراتژی فشار یا رانشی روشیه که به دنبال یه پاسخ سریع از سمت مشتری میگرده و اونها رو ترغیب میکنه تا کاری که بازاریاب میخواد رو انجام بدن، مثلاً یهتون زنگ میزنن و درباره وسیلهای صحبت میکنن که بدون نیاز به نور خورشید و یا گرمای شوفاژ میوهها رو خشک میکنه و شما برای خریدنشون فقط کافیه همین الان وارد سایت بشین و کد تخفیف فلان رو بزنین تا 20 درصد تخفیف ویژه هم داشته باشین!
استراتژی کششی یا Pull برعکسه و اصلاً دنبال یه پاسخ سریع نیست، بلکه با توجه به بازار تقاضا و با استفاده از روشهایی مثل سئو کردن و بهینه سازی کلمات کلیدی خودشون رو به مشتری هدف معرفی میکنن و سعی میکنن مشکل اونها رو حل کنن.
مفهوم
اگه از نظر مفهوم هم بخوام استراتژی Pull و Push رو مقایسه کنم باید بگم که بازاریابی رانشی محصول رو سمت مخاطبانی که معلوم نیست بهش نیاز و علاقه دارن یا نه هل میده تا اگه کسی دلش خواست بیاد جلو و بخره.
بازاریابی کششی اون مشتری رو که به محصول علاقه و نیاز داره و به عبارتی مشتری هدف است، جذب خودش میکنه.
استراتژی
استراتژی بازاریابی Push کاری میکنه تا زمینه برای دیده شدن وسیع کالای جدیدی که شاید خیلیها از اون بیخبر باشن، آماده بشه. یعنی قبل از این که شما بدونین همچین چیزی وجود داره و بهش نیاز دارین، با تبلیغاتش روبرو میشین مثل تبلیغات تلویزیونی.
استراتژی Pull زمینه رو برای راحتتر پیدا شدن توسط کسانی که شما رو جستجو میکنن، آماده میکنه. در واقع تمرکز این استراتژی روی تولید لید یا سرنخ فروش است و یه روش خوب برای تبلیغاتش تولید محتوای وب است.
استراتژی Pull یا Push … مسئله این است!
خیلی اوقات بسته به نوع کسب و کاری که دارین که یکی از این دو نوع بازاریابی رو انتخاب میکنین. مثلاً بازاریابی Push برای معرفی محصولات جدید و ناشناخته به مخاطب خیلی مناسب و کاربردیه و بازاریابی Pull برای این مناسبه که بتونین با سرنخ ها یا لیدها ارتباط برقرار کنین و سعی در جذب مشتری وفادار داشته باشین و افرادی که محصول مرتبط با محصول شما رو در گوگل یا شبکه های اجتماعی جستجو میکنن به شما برسن و تو چشم مخاطب هدف قرار بگیرین.
در کل استراتژی Pull و Push استراتژیهایی هستند که کاملاً به هدف صاحب شغل بستگی دارن و اونها با مشخص کردن هدف، زمان و بودجهای که دارن مشخص میکنن که کدوم استراتژی براشون بهتره.
یه بازاریابی موفق از هر دو استراتژی Pull و استراتژی دقیقا به چه معنا است؟ Push استفاده میکنه، مخصوصاً که اگه یه کسب و کار جدیدی راه اندازی کردین که واقعاً به آگاهی و دیده شدن برند و جذب مخاطب هدف نیاز دارین.
مثال هایی از استراتژی Pull و Push
تبلیغات شرکت اپل برای آیفون 11 به شدت روی سه دوربین بودن گوشی تمرکز کرده که خب یه عملکرد جدید در محصولات آیفون است. این شیوه بازاریابی فشار است که داره یه محصول جدیدتر و باکیفیتتری رو به افرادی که شاید دلشون بخواد کیفیت دوربین بهتری رو تجربه کنن، پیشنهاد میکنه.
یه مثال خیلی جالب تریلر فصل نهم جنگ ستارگان است که با یه صحنه از اپیزود چهارم اولین فیلم جنگ ستارگان شروع میشه. در واقع این کار داره نظر بیننده رو به یه حماسه 40 ساله جلب میکنه که اگه شما تا حالا اون قسمتها رو ندیدین شاید بهتر باشه که ببینین و از طرف دیگه برای خود طرفداران سریال یه حرکت جالب و دوستداشتنی است. پس هم بینندگان جدیدی رو برای قسمتهای قبلی خودش جذب میکنه و هم طرفدارن همیشگی خودش رو به وجد میاره!
به این میگن استفاده از استراتژی Pull and Push که میتونه برای رونق کسب و کار شما بسیار کارآمد باشه.
راه تغییرات از کدام طرف است؟
اولین و شاید جدیترین گام در مسیر انجام اصلاحات و تغییرات در جوامع مختلف، نیازمند پذیرش بینظمی است. اگر وجود بینظمی یا بحران پذیرفته نشود، هر گونه اعتراض نیز به رسمیت شناخته نخواهد شد. بنابراین، گام اول در مسیر آغاز هر گونه انجام اصلاحات در کشور این است که مسئولان بپذیرند جامعه ایرانی، در ابعاد مختلف اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی با ضعفها و مشکلاتی مواجه است
فرارو- در چند روز گذشته بخشی از سیاستمداران و عقلای سیاسی نزدیک به قدرت که سکوت پیشه کرده بودند، مطالباتی را مبنی بر ضرورت انجام اصلاحات در کشور مطرح کردهاند.
به گزارش فرارو، در میانه ناآرامیها همواره انتقاداتی نسبت به عدم ورود عقلای سیاسی نزدیک به جریان قدرت مطرح میشد، اما در روزهای اخیر، بتدریج شاهد اتخاذ مواضعی انتقادی و مبنی بر ضرورت انجام اصلاحات بنیادی در کشور هستیم. برای نمونه محمد باقر قالیباف در نشست یکشنبه (۱۵ آبان) اظهار امیدواری کرده که هرچه زودتر امنیت در کشور بصورت کامل تثبیت شود تا تغییرات مشروع و لازم به سمت حکمرانی نو در عرصههای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی، در چارچوب نظام سیاسی جمهوری اسلامی آغاز شود. علی لاریجانی، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و رئیس سابق مجلس نیز اخیرا از ضرورت گوش دادن به صدای طرف مقابل سخن به میان آورده و گفته شاید در گوشهای از سخنان آنها هم یک حرف حقی وجود داشته باشد.»
علاوه بر قالیباف و لاریجانی، اخیرا افراد دیگری همانند محمد رضا باهنر، دبیرکل جامعه اسلامی مهندسین و عزتالله ضرغامی، وزیر میراث فرهنگی و گردشگری، بر ضرورت اصلاح رویه و انجام برخی تغییرات تاکید کردهاند. اما شاید مهمترین موضعگیری مربوط به جلال رشیدی کوچی، نماینده مرودشت و عضو کمیسیون امور داخلی مجلس باشد که صراحتا تاکید کرده، «تصمیم قوه عاقله نظام در ایجاد برخی اصلاحات است، اما فضا ملتهب است؛ منتظریم فضا آرام شود تا این اقدامات را انجام دهیم.»
آنچنان که از شواهد امر بر میآید عقلای سیاسی نزدیک به جریان قدرت به این اجماع رسیدهاند که انجام اصلاحات و برخی تغییرات در چارچوب نظام ضروری است. با این حال، پیرامون این که چه تغییرات و اصلاحاتی باید صورت بگیرد، همچنان به عنوان مسالهای اساسی و در مقام یک ضرورت باقی مانده است. ضرورتی که پرداختن به آن برای آینده جامعه ایرانی بسیار حیاتی به نظر میرسد. صورت مساله به صورت شفاف این است که اگر اصلاحاتی قرار است صورت بگیرد، میبایست چه تغییراتی باشند و مسیر تحقق آن چگونه خواهد بود؟ در پاسخ به این پرسش اساسی ۷ گام اساسی مورد اشاره قرار میگیرد.
گام اول: به رسمیت شناختن بینظمی و ریشههای اعتراضات
اولین و شاید جدیترین گام در مسیر انجام اصلاحات و تغییرات در جوامع مختلف، نیازمند پذیرش بینظمی است. به روایت شفافتر، اینکه پذیرفته شود بخش یا بخشهای از جامعه با بحران و مشکل مواجه هستند که نیاز به اصلاح و ترمیم آنها وجود دارد، میتواند بخش اولیه و شاید مهمترین قسمت آغاز یک روند اصلاح باشد. تا زمانی که مسئولان چنین تصور کنند که تمامی سیاستگذاریها و اقداماتشان صحیح بوده و جامعه در مسیر درستی قرار دارد، هیچ گامی در جهت اصلاح وضعیت موجود نمیتوان بر داشت.
اگر وجود بینظمی یا بحران پذیرفته نشود، هر گونه اعتراض نیز به رسمیت شناخته نخواهد شد. برآیند چنین امری تداوم حکمرانی به شکل کنونی و البته در ادامه افزایش عمق شکافها و مسائل خواهد بود. بنابراین، گام اول در مسیر آغاز هر گونه انجام اصلاحات در کشور این است که مسئولان بپذیرند جامعه ایرانی، در ابعاد مختلف اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی با ضعفها و مشکلاتی اساسی مواجه است. پذیرش همین قاعده، در ادامه میتواند پرداختن به زمینهها و عوامل شکلگیری اعتراضات باشد.
گام دوم: بازگشت به مر قانون و زمینهسازی برای اصلاح قوانین
از ابتدای آغاز ناآرامیهای جدید در کشور بخشی بزرگ از متخصصان حوزه علم سیاست و جامعهشناسی، مساله را نه در نبود قانون، بلکه در عدم اجرای مر قانون بررسی کردهاند. همین انتقاد نیز میتواند بعد از پذیرش بحران توسط مسئولین، گام دوم برای انجام فرآیند اصلاحات در کشور باشد. یعنی بعد از پذیرش بینظمیها موجود، بازگشت به بداجرایی شدنها اصول قانون اساسی در کانون تمرکز قرار بگیرد.
اساسا بازگشت به مر قانون اساسی، شرط لازم اصلاح قانونی اساسی است، اما نه شرط کافی. بسیاری از ناظران سیاسی بر این باور هستند که با گذشت بیش از سه دهه از آخرین تغییر قانونی اساسی، جامعه و نیازهای آن با تحول شگرفی را تجربه کرده که همین امر ضرورت اصلاح قانون اساسی را ایجاد میکند. در اصل ۱۷۷ قانون اساسی نیز همین امر مورد تصریح قرار گرفته که هر ۱۰ سال یکبار میتوان در قانون اساسی تجدید نظر کرد؛ لذا میتوان اظهار داشت که نه تنها در اصلاح قانونی اساسی برای انطباق آن با الزامات زمانه محدودیتی وجود ندارد، بلکه پتانسیلی این امر به صورت حقیقی وجود دارد.
گام سوم: اعتمادسازی روانی برای جامعه
پذیرش بحران، بازگشت به مر قانون و زمینهسازی برای انجام اصلاحات در قانون اساسی اضطراریترین گامها در انجام هر گونه تغییر و اصلاح در کشور هستند. چرا که در صورت پذیرش این دو پایه نمیتوان به عمق بحرانی که در جامعه جاری است پی برد و در مسیر ترمیم آنها گام برداشت.
بزرگترین مشکل امروز میان حکومت و جامعه، تضعیف سرمایه اجتماعی است. سرمایه اجتماعی، مهمترین و کلیدیترین ثروتهای یک جامعه هستند که میتواند یک جامعه را در مسیر پیشرفت یا بحران پیش ببرد. امروزه اعتماد عمومی به عنوان یکی از مولفههای مهم سرمایه اجتماعی، به پایینترین سطح ممکن رسیده است. حال چه این کاهش اعتماد عمومی تحت تاثیر عملکرد نامناسب مسئولین باشد و -آنچنان که برخیهای میگویند- چه متاثر از شیکههای فارسیزبان خارج از کشور یا سازمانهای اطلاعاتی سیا، امآیسیکس و. باشد، همچنان مسئولیت بر عهده نهادهای رسمی است.
اگر مسئولین بدعملکردی داشتهاند، این تقصیر مستقیم و اگر از خارج نفوذ شده باشد، تقصیر دو چندان است، چرا که ضعف نهادهای رسمی موجب این وضعیت شده است؛ بنابراین در گام سوم، یعنی زمانی که وجود مشکلات پذیرش شد و زمینهسازی برای بازگشت و حتی اصلاح قوانین در دستور کار قرار گرفت، ماموریت جدید، تمرکز بر حفظ سرمایههای اجتماعی است. در این مسیر پذیرش اشتباهات گذشته از سوی دولتمردان و تاکید بر حاکمیت قانون در معنای نهادینه آن، میتواند گامی اساسی در بازگشت اعتماد روانی شهروندان با حاکمیت باشد. یعنی به شهروندان این باور تزریق شود که کارهایی در مسیر اصلاح امور و تلاش برای جبران اشتباهات وجود دارد.
گام چهارم: بازگشت به گفتوگوی ملی و گشایش در فضای سیاسی برای مشارکت انتخاباتی
گام چهارم، فرآیند آغاز اصلاحات در کشور بعد از اعتراضات اخیر، در پیوستگی با گامهای ابتدایی است. هر چند شاید حادترین و جاریترین مسائل و مشکلات کشور در زمینه معیشت و اقتصاد باشد، اما میتوان اولویت ورود به روند اصلاحات را در زمین سیاست جستجو کرد؛ بنابراین قبل از گام برداشتن در مسیر حل مشکلات اقتصادی، گشایش در فضای سیاسی کشور میباید در دستور کار قرار بگیرد.
این که تنها یک جریان در راس حکمرانی باشد و یک هویت مشخص به رسمیت شناخته شود، همان بستری خواهد بود که بحرانهای اخیر از درون آن خلق شدند. یکدست شدن حاکمیت ایده شکست خوردهای بود که عملا تمامی نیروهای میانجی سیاست (حکومت) و عرصه عمومی (مردم) را به ورطه نابودی کشاند. اینکه نیروهای سیاسی با ایدهها و رویکردهای مخالف در صحنه معادلات سیاسی حضور داشته باشند، سخن بگویند و رقابت کنند، نه تنها تهدیدی برای آینده کشور نیست، بلکه تضمینکننده ثبات در کشور نیز خواهد بود. در پرتو چنین گشایشی نیز بازگشت شهروندان به روند قانونی مشارکت انتخاباتی نیز محقق خواهد شد.
گام پنجم: در پیش گرفتن اقدامات فوری برای مدیریت معیشت و اقتصاد بحرانزده کشور
در ادامه گشایشهای سیاسی، دیگر گام مهم اجرای فرآیند اصلاحات در ایران بعد از اعتراضات ۱۴۰۱، تلاش برای سروسامان دادن به مشکلات اقتصادی و معیشتی است. مشکلاتی که ملموستر از هر حوزه دیگری، در سالهای اخیر، گریبانگیر زندگی و سفرههای خانوادهای ایرانی شده است. بر کسی پوشیده نیست که تورم افسار گسیخته، عدم توازون بین درآمد و هزینههای روزمره، ناتوانی نسل جوان برای آغاز زندگی مستقل و انتشار گاهوبیگاه اخباری از فسادهای کلان در کشور، سطحی از ناامیدی و دلزدگی کلان اجتماعی را به همراه داشته است؛ لذا در شرایط جدید ضروری به نظر میرسد از هر اقدامی که بتواند در بهبود وضعیت اقتصادی کشور تاثیر مثبت داشته باشد، استقبال شود. حال این اقدام میتوان در قلب اروپا و وین باشد یا در قلب تهران صورت بگیرد. اکنون هدف وسیله را توجیه میکند. برای مردم اهمیت چندانی ندارد که از چه طریقی اقدام میشود، بلکه مهم این است که از زیر بار فشار تورم افسارگسیخته رهایی پیدا کنند.
گام ششم: تغییر در عملکرد و رویه مدیریتی صداوسیمای ملی
در کنار گامهای مهم سیاسی و اقتصادی، صداوسیمای ملی نیز یکی از متغیرهای مهمی است که در اجرایی شدن فرآیند اصلاح میبایست تغییراتی جدی را تجربه کند. این که حتی خود صداوسیمای ملی اقرار میکند، رسانههای فارسیزبان خارج از کشور به مرجع روایت واقعیات اجتماعی تبدیل شدهاند، گویای عمق فاجعه عملکرد این نهاد است.
رسانه ملی که باید بازتاب دهنده صدای کل آحاد ملت ایران باشد، خود به یکی از کاتالیزورهای اصلی مساله تبدیل شده است. مشروعیت دادن یک جانبه به هویت فرد مومن، انقلابی، بسیجی، اخراج مجریها و مدیران محبوب، از دست دادن رابطه حسنه با سلبریتیها و تبلیغ دوقطبی کردن جامعه، از جمله اشتباهات استراتژیک این نهاد است که موجب شده، که شبکههای خارج از کشور همانند ایران اینترنشنال، بیبیسی، منوتو و. تولید و بازنمایی وقایع را در کنترل داشته باشند؛ لذا ضروریست در گام ششم، بازبینی جدید در عملکرد صداوسمیای ملی و تغییر رویه آن همزمان با تغییرات رویکرد نهادهای رسمی به عرصه سیاست صورت بگیرد.
گام هفتم: ایجاد اتاقهای گفتگوی تخصصی با حضور مسئولان و آکادمیسینها
در ادامه گامهای ششگانه مورد اشاره، آخرین قدم، میتواند میدان دادن به متخصصان برای بیان مواضع و بهرهگیری از تخصص آنها در مدیریت جامعه است. در میانه اعتراضات اخیر شبکه چهارم صداوسیما در برنامه «شیوه» قدمهایی هر چند کوچک را در این زمینه برداشت که کافی به نظر نمیرسد. در وضعیت جدید نیز ضروری است، حرفهای متخصصان دانشگاهی در کنار برخی افراد همیشه تریبوندار نیز شنیده شوند. در این راستا، ایجاد اتاقهای گفتگوی تخصصی میتواند در دستور کار قرار بگیرد.
آموزش دریافت کد پستی
احتمالاً برای شما هم پیش آمده که قصد خرید آنلاین، گرفتن کد بورسی، ثبتنام اینترنتی در یک آزمون و مواردی مانند این را داشتید که متوجه شدید برای تمام این کارها نیاز به ثبتنام در سایت یا اپلیکیشن مورد نظر، تکمیل اطلاعات و وارد کردن کد پستی محل سکونتتان را دارید. پس به دنبال راهی برای دریافت کد پستی خود میگردید.
قدرت پیامک تبلیغاتی را دست کم نگیرید!
اگر به دنبال افزایش درآمد و گسترش کسب و کار خود هستید، با ثبت نام در ملی پیامک و ارسال پیامک تکی و انبوه، مشتریان جدیدی جذب و از آن ها نگهداری کنید و رابطه و تعاملی طولانی ایجاد کنید.
عملیات ثبتنام در این نوع سایتها بدون کد پستی تکمیل نمیشود و یکی از اطلاعات ضروریست که حتماً باید پر شود. ضمن اینکه واردکردن یک کد پستی اشتباه در کادر مربوطه هم قابل قبول نیست و ثبتنام شما نیمه کاره میماند. خب در چنین شرایطی چطور میتوانیم در کمترین زمان ممکن کد پستی محل سکونتمان را پیدا کنیم؟ در این مقاله به این سوال شما پاسخ میدهیم و چند روش را معرفی میکنیم.
کد پستی چیست؟
قبل از اینکه روشهای دریافت کد پستی را بررسی کنیم، بهتر است کمی در مورد ساختارش صحبت کنیم. کد پستی در اصل شمارهای 10 رقمیست که برای مشخص کردن آدرس دقیق ساختمان و ملک استفاده میشود.
5 رقم ابتدایی این کد برای مشخصکردن محدودۀ جغرافیایی و 5 رقم دوم برای مشخصکردن ردیف ساختمان و محل دقیق آن است. کد پستی تا قبل از سال 1376، پنج رقمی بود ولی بعدها تصمیم گرفته شد که کد 10 رقمی منحصربهفردی برای کلیه ساختمانها تعریف شود.
روشهای دریافت کد پستی
بعضی از ما کد پستی محل سکونتمان را میدانیم و آن را حفظ کردیم! اما گاهی اوقات مثل وقتی که بهتازگی محل سکونتمان را عوض کردیم، برای پیداکردن کد پستی دچار مشکل میشویم. در ادامه تمام روشهای دریافت کد پستی را بهصورت کامل بررسی میکنیم.
دریافت کد پستی با سایت شرکت ملی پست
راحتترین و سریعترین راه دریافت کد پستی استفاده از سایت شرکت ملی پست است. شما میتوانید با مراجعه به سامانه شرکت ملی پست ایران و بدون نیاز به هیچگونه احراز هویتی، از طریق "جستجوی کدپستی با پیمایش نقشه" کدپستی موردنظر خود را پیدا کنید.
در این سامانه با کلیک بر روی تصویر نقشه، وارد سامانه یکپارچه نشانیهای ایران میشوید که پس از باز شدن نقشه کشور، میتوانید شهر موردنظر خود را در گزینه بالایی جستجو کنید.
پس از انتخاب منطقه، محله، کوچه و پلاک مورد نظر از روی نقشه بر روی گزینه "اطلاعات واحدها" کلیک کنید. حال با وارد کردن کد امنیتی شما به کدپستی تمام واحدهای آن پلاک دسترسی دارید. دقیقا به همین سادگی!
ممکن است هنوز اطلاعات پستی شهر موردنظر شما بر روی نقشه سامانه بارگذاری نشده باشد. در اینصورت شما میتوانید از "جستجوی کدپستی براساس آدرس" کدپستی محل موردنظر خود را پیدا کنید. در این سه گزینه با واردکردن نام معبر آخر، پلاک، نام کسبوکار یا نام ساختمان، آدرس دقیق به شما نمایش داده میشود تا با تایید آدرس، کد پستی کلیۀ طبقات و واحدهای ساختمان را مشاهده کنید.
این روش سادهترین راه برای ارسال پیامک تبلیغاتی از طریق کدپستی به محله و منطقه موردنظر شما است.
قدرت پیامک تبلیغاتی را دست کم نگیرید!
اگر به دنبال افزایش درآمد و گسترش کسب و کار خود هستید، با ثبت نام در ملی پیامک و ارسال پیامک تکی و انبوه، مشتریان جدیدی جذب و از آن ها نگهداری کنید و رابطه و تعاملی طولانی ایجاد کنید.
دیدگاه شما