پس بیایید با این ۱۳ دلیلی که تفاوت افراد فقیر و ثروتمند را نشان می دهد آشنا شویم:
۷ راه پولدار شدن تضمینی به روش پدر پولدار
قبل از آنکه کیف پولتان را از فقیر به ثروتمند تبدیل کنید, باید ذهنتان را از فقیر به ثروتمند تبدیل کنید.
مثل پولدارها فکر کنید
زندگی، انتخاب کردن است. وقتی که ۹ سالم بود، من پولدار شدن را انتخاب کردم. من دو پدر داشتم، یکی پولدار و دیگری بیپول بود. پدر واقعی من، یعنی پدر بیپول، تحصیلات عالی در سطح PhD داشت و بسیار باهوش بود. پدر بهترین دوستم، یعنی مشکل بزرگ ثروتمند شدن چیست؟ پدر پولدار، کلاس هشتم را هم نتوانست به پایان برساند. هر دویشان در حرفه خود به سختی کار میکردند و موفق بودند. هر دویشان درآمد قابل توجهی داشتند، با این حال یکی از آنها از نظر مالی همیشه در تنگنا بود. آن دیگری بزرگترین سرمایهدار هاوایی بود.
یکی از آنها با برجای گذاشتن دهها میلیون دلار برای خانوادهاش، موسسات خیریه، و کلیسای محل فوت کرد. آن دیگری صورتحسابهای پرداخت نشده از خود به جای گذاشت. هر دویشان نصیحتهایی به من میکردند، اما نصیحتشان متفاوت بود. هر دو آنها قویاً به تحصیلات اعتقاد داشتند؛ اما هر کدام رشته تحصیلی متفاوتی پیشنهاد میکردند.
اگر فقط یک پدر داشتم، مجبور بودم توصیهاش را رد یا قبول کنم. داشتن دو پدر این انتخاب را به من داد که دو دیدگاه داشته باشم؛ یکی از پدر پولدار و یکی هم از پدر بیپول.
به جای این که به سادگی یکی از آنها را قبول یا رد کنم، سعی کردم در این مورد بیشتر فکر کنم، مقایسه کنم و سپس انتخاب کنم. مشکل این بود که مرد پولدار هنوز آنقدر پولدار نشده بود، و مرد بیپول هنوز آنقدر بیپول نشده بود. هر دو آنها تازه کارشان را در حرفه خود شروع کرده بودند، و هر دو برای پول تلاش میکردند. اما هر کدام از آنها دیدگاه متفاوتی نسبت به پول داشت.
در سن ۹ سالگی، من انتخاب کردم که به پدر بیپول، حتی با وجود تحصیلات دانشگاهی که داشت، گوش نکنم،. من تصمیم گرفتم در مورد پول به حرف پدر پولدارم گوش کنم و از او یاد بگیرم. به کلامی دیگر، من تصمیم گرفتم پولدار شوم. درسهایی که من از او یاد گرفتم، درسهایی است که با شما به اشتراک میگذارم.
وقتی که نوجوان هستیم، عموماً بزرگترها به جای ما انتخاب میکنند. همچنانکه رشد میکنیم و بالغ میشویم، میآموزیم که خودمان انتخاب کنیم؛ انتخابی آهسته، با روندی ثابت و سرشار از شادی و گاهی ناامیدی.
اکنون زمان آن رسیده است که یکی از اساسیترین و بحرانیترین تصمیم زندگیمان را بگیریم: کنترل داشتن بر امور مالی.
چرا بحرانی؟ چون اگر بر امور مالی کنترل داشته باشی، به اندازهای قدرتمند خواهی شد که زندگی جدیدی برای خود تشکیل میدهی. این انتخاب، در حقیقت، مجموعهای از انتخابهای کوچک است. تصمیم به تغییر آینده مالیتان صرفاً مقدمات کار است. تصمیم به پیگیری و اداره کارها، هر روز که چشمتان را باز میکنید، انتخاب بحرانیتری است.
چه راهی را باید انتخاب کنید که به خط پایان برسید؟
این آموزش، نقشه راه برای رسیدن به زندگی مطلوبتان است. شما در ۳ بخش هدایت میشوید:
- مسیری ناهموار با ایدههای غنی
- اطلاعات عملی
- تمرینهای طرحریزی شده. نه اینکه جهت حرکت را به شما نشان دهیم، بلکه برای اینکه چراغی در مسیرتان روشن کرده باشیم.
در بخش اول «مثل پولدارها فکر کنید»، شما روشهای قدیمی را کنار میگذارید و با ایدههای جدیدی که قدرتمندانه شما را به جلو هدایت میکنند آشنا میشوید تا قله استقلال مالی را فتح کنید.
در بخش دوم، «از ثروتمندان بیاموزید»، شما دانش لازم را برای ادامه پیشروی در این مسیر فرا میگیرید.
در بخش سوم، «همان کارهای ثروتمندان را بکنید»، شما با یک برنامه گام به گام به طرف مقصدتان هدایت میشوید.
اما قبل از همه اینها، وضعیت مالی خود را بررسی کنید. در ادامه مطلب در صفحات آینده، شما با ترسهایتان، تفکرات کهنهتان، و موانع فکری، روحی و محیطی نهفته در وجودتان آشنا میشوید که تاکنون جلوی پیشرفت شما را میگرفتند.
شما فهرستی از نقاط قوت، اشتیاقها و علاقهمندیهایتان میسازید، چیزهایی که همواره در خودتان داشتید، ولی از وجوشان آگاه نبودید، قدرتهایی که میتواند شما را از پیچ و خمهای مشکلات مالی برهاند. شما با ایدههای جدیدی درباره پول آشنا میشوید؛ ایدههایی که نیروهای درونی شما را همسو میکند و در مسیر رویاهایتان به پیش میبرد.
رابرت کیوساکی یک کارآفرین و سرمایهگذار است که در دبیرستان از مدرسه اخراج شد، یکی از محبوبترین نویسندههای کتابهایی با موضوع پول و ثروت، و یکی از مفسران زندگی امروزی است. کتابش با نام «پدر پولدار، پدر بی پول» به عنوان کتاب شماره یک علم مالی امروزی است، که در آن به جزییات رسیدن به استقلال مالی و رهایی از بند بیپولی پرداخته است. وی هماکنون به «پدر پولدار» معروف است.
پدر پولدار به من میگفت، راههای زیادی برای ثروتمند شدن وجود دارد و هر یک از آنها بهایی دارد. برخی از این راهها به شرح زیرند:
1. با افراد ثروتمند ازدواج کنید
میتوانید به خاطر پول کسی با او ازدواج کنید و ثروتمند شوید و همه ما میدانیم که این روش چه بهایی دارد. پدر پولدار وقتی به این موضوع اشاره میکرد چهرهاش را در هم میکشید و میگفت: «مردها و زنهایی هستند که به خاطر پول ازدواج میکنند، اما آیا میتوانی زندگی کردن با کسی که دوستش نداری را تصور کنی؟ این بهای خیلی زیادی است.»
2. با کلاهبرداری، تقلب یا خلافکاری ثروتمند شوید
میتوانید با کلاهبرداری، تقلب یا خلافکاری ثروتمند شوید. او میگفت: «ثروتمندشدن بهطور قانونی خیلی آسان است، به همین دلیل نیازی به نقض قانون و پذیرش ریسک به زندان افتادن نیست، مگر اینکه واقعاً از وحشت این کار لذت ببرید. به نظر من، ریسک زندان رفتن بهای خیلی زیادی است. من میخواهم برای به دست آوردن آزادی خودم ثروتمند شوم، پس چرا ریسک به زندان رفتن را به جان بخرم؟ به این شکل عزت نفسم را از دست میدهم.»
او در این ارتباط با بیان تجربههای خودش تأکید میکرد: «من اگر کار غیرقانونی انجام میدادم، نمیتوانستم با خانوادهام و دوستانم روبهرو شوم. به علاوه، من دروغگوی بدی هستم. حافظه ضعیفی دارم و نمیتوانم حساب دروغهایم را نگه دارم، بنابراین بهترین کار برای من راستگویی بود، به نظر من درستکاری بهترین سیاست است.»
3. از طریق ارث ثروتمند شوید
میتوانید از طریق ارث ثروتمند شوید. پدر پولدار میگفت: «مایک بیشتر اوقات احساس میکند اموالش را خودش به دست نیاورده است. او نمیداند آیا میتوانست خودش به تنهایی ثروتمند شود یا نه؟ بنابراین من دارایی خیلی کمی به او دادهام. من او را هم مثل تو راهنمایی کردهام، اما این خود اوست که باید ثروت خود را به دست آورد. برای او مهم است که احساس کند خودش ثروتش را به دست آورده است، ولی فرد خوش اقبالی که پولی را به ارث میبرد، چنین احساسی ندارد»
وقتی من و مایک با هم بزرگ میشدیم، خانوادههای هر دو ما به نسبت فقیر بودند؛ اما زمانی که ما به بزرگسالی رسیدیم، پدر مایک خیلی پولدار شده بود، در حالی که پدر واقعی من هنوز فقیر بود. مایک ثروتی را از پدرش به ارث برد، مردی که او را پدر پولدار مینامم، ولی من با هیچ شروع کردم.
4. با تبدیل شدن به یک ستاره فیلم، ستاره ورزشی یا فردی برجسته ثروتمند شوید
میتوانید با تبدیل شدن به یک ستاره فیلم، ستاره راک، ستاره ورزشی یا فردی برجسته ثروتمند شوید. پدر پولدار میگفت: «من باهوش، با استعداد، خوش سیما یا سرگرمکننده نیستم؛ بنابراین، پولدار شدن از طریق تبدیل شدن به فردی برجسته در مورد من واقع گرایانه نیست.»
هالیوود پر از ستارگان ورشکسته است. کلوپها مملو از گروههای راکی هستند که آرزوی شکستن یک رکورد طلایی را دارند. زمینهای گلف مملو از گلف بازانی است که در آرزوی تبدیل شدن به یک گلف باز حرفهای مثل تایگر وودز هستند، اما اگر به دقت به تایگر وودز نگاه کنید، متوجه میشوید که او برای رسیدن به جایگاهی که امروز در آن قرار دارد، بهای زیادی پرداخته است. تایگر بازی گلف را در ۳ سالگی آغاز کرد و تا ۲۰ سالگی، حرفهای نبود بهایی که او پرداخت، ۱۷ سال تمرین بود.
5. از طریق آز و طمع ثروتمند شوید
شما میتوانید از طریق آز و طمع ثروتمند شوید، جهان پر از چنین افرادی است. گفتهی مورد علاقهی آنها این است: «من خودم ثروتم را به دست آوردم و میخواهم آن را نگه دارم».
بیشتر اوقات، طمع آنها نسبت به پول و دارایی به این معناست که نسبت به سایر چیزها هم حرص دارند، به عنوان مثال، وقتی از آنها خواسته میشود به سایر مردم کمک کنند یا به دیگران چیزی بیاموزند، بیشتر اوقات بهانه میآورند که فرصت نداریم.
بهای «حرص» این است که باید برای تمام خواستههایتان، سختتر و بیشتر تلاش کنید. قانون نیوتن میگوید: «هر عملی، عکس العملی دارد». اگر شما فردی حریص باشید، مردم هم به همان شکل با شما رفتار خواهند کرد.
وقتی کسانی را میبینم که نسبت به پول بسیار سرسخت هستند، از آنها میخواهم مرتب به کلیسا یا موسسه خیریه مورد علاقه خود کمک مالی کنند. پیروی از قوانین اقتصاد و فیزیک، آن چه میخواهید را به شما میدهد. اگر لبخند میخواهید، اول لبخند بزنید، اگر مشت میخواهید، اول مشت بزنید، اگر پول میخواهید، مقداری پول بدهید، ولی باز کردن مشت یا کیف پول برای افراد حریص میتواند کار خیلی سختی باشد.
6. با «خسیس بودن» ثروتمند شوید
این یکی از روشهایی بود که خون پدر پولدار را به جوش میآورد. او میگفت: «مشکل خسیسهایی که ثروتمند میشوند، این است که همواره خسیس باقی میمانند. دنیا از ثروتمندان خسیس متنفر است. به همین دلیل مردم از شخصیت اسکروچ در داستان مشهور چارلز دیکنز به نام سرود کریسمس، نفرت داشتند. پدر پولدار میگفت: «افراد مشکل بزرگ ثروتمند شدن چیست؟ ثروتمندی هم چون اسکروچ ثروتمندان را بدنام کردهاند. فقیرانه زندگی کردن و فقیرانه مردن، یک تراژدی است؛ اما فقیرانه زندگی کردن و ثروتمند مردن، دیوانگی است».
پس از اینکه آرام میشد، میگفت: «من فکر میکنم، پول یعنی «لذت بردن» بنابراین سخت کار میکنم، پولم سخت کار میکند و من از میوههای کارم لذت میبرم»
7. با بهرهگیری از هوش مالی ثروتمند شوید
راه هفتم این است که شما میتوانید با بهرهگیری از سواد مالی ثروتمند شوید.
زمانی که همان قدرت سرمایهگذاری دوران دوازده سالگی که در ساحل ایستاده و به ملک رو به اقیانوس پدرم نگاه میکردم را دوباره به دست آوردم، آموختن هوشمندی مالی را آغاز کردم.
بسیاری از مردم به دلیل هوش بسیار زیاد در زمینههای کارآفرینی و سرمایهگذاری، ثروتمند میشوند. بسیاری از این افراد عوامل پشت صحنه را به درستی درک میکنند و جهان تجارت و سیستمهای مالی را مدیریت، کنترل و دستکاری میکنند.
میلیونها نفر از مردم با اطمینان خاطر پساندازهای بازنشستگی و سایر پولهای خود را در بازار سرمایهگذاری میکنند، اما در واقع خلقکنندگان بزرگ پول تصمیمگیرندگان سیستمهای بازاریابی و توزیع سرمایهگذاریهای زیربنایی هستند، نه الزاماً افراد سرمایهگذار یا بازنشسته.
همانطور که پدر پولدار سالها قبل به من آموخت، کسانی هستند که بلیتهای مسابقه را میخرند و کسانی هستند که بلیتهای مسابقه را میفروشند، فراموش نکن! تو میخواهی در سمتی باشی که بلیتها را میفروشند.
چرا بعضیها خیلی زود ثروتمند میشوند؟
حتماً تاکنون افرادی را دیدهاید که احساس میکنید یکشبه ره صدساله را پیمودهاند؛ دوستان همپیالهای که در عرض مدتی کوتاه از فرش به عرش رسیدهاند و روزانه بر تعداد صفرهای حساب بانکی خود میافزایند! قطعاً اولین پرسش شما از این افراد و از خودتان این است که «چطور؟!». چطور شخصی که تا چند وقت پیش وضعیت مالی معمولی داشت، حال به این سطح از درآمد و رفاه رسیده است؟
صرفنظر مشکل بزرگ ثروتمند شدن چیست؟ مشکل بزرگ ثروتمند شدن چیست؟ از پاسخی که میشنوید، به احتمال زیاد این تغییر چشمگیر در احوالات اقتصادی فرد ثروتمند را (در بهترین حالت) مدیون شانس خوب او میدانید. البته تا حدودی حق با شماست؛ چراکه در محیط زندگی فعلی ما، کم نیستند افرادی که بدون هیچ تلاش خاصی و تنها بهدلایل واهی به ثروتهای هنگفت میرسند. تعداد این افراد بهقدری زیاد است که کمکم همه به این باور رسیدهایم که هیچ راه درستی برای کسب ثروت وجود ندارد و برای پولدار شدن یا باید شانس داشت، یا رابطه.
اما حقیقت این است که در یک محیط استاندارد و عادلانه، روشهای قانونمندی هم برای ثروتمندشدن وجود دارند! در این مقاله بهکمک یادداشتی از دیوید او (David O) که اخیراً در وبسایت مدیوم منتشر شده، برخی از این روشها را با هم مرور میکنیم. نکته کلی این مقاله این است که ثروتمندشدن همیشه هم به شانس مرتبط نیست و اغلب میتواند دلایل منطقیتری داشته باشد (البته تأکید میکنم که در یک محیط سالم!).
یکی از عواملی که در کسب ثروت تأثیر بسزایی دارد و بیشتر افراد به آن توجه نمیکنند، «محیط» است. محیط کاری و افرادی که با آنها در ارتباط هستید، تا حد زیادی تعیینکننده نوع و اندازه پولی هستند که کسب خواهید کرد. برخی از افراد بسیار سریع ثروتمند میشوند، زیرا در محیطی قرار دارند که میلیونها دلار پول بهراحتی در آن گردش میکند. البته این تنها یک عامل است و فاکتورهای دیگری هم دراینباره دخیل هستند. در ادامه، چهار عاملی را مطالعه میکنید که میتوانند دید اقتصادی شما را تغییر دهند و به شما در کسب ثروت کمک کنند.
همنشین بزرگان باشید
یکی از دوستان باتجربه من میگفت، اگر دیدید جوانی حدوداً بیست یا سیساله در کسبوکار خود بسیار موفق است، ببینید با چه کسانی دوست است. این افراد موفق معمولاً «همنشین بزرگان هستند». البته مسلماً چنین افرادی هم دوستهایی معمولی دارند که با آنها وقت میگذرانند؛ اما در مواقع حساس به حرف کسانی گوش میدهند که چند پله جلوتر از آنها هستند و تجربههای بیشتری دارند.
ممکن است با خود فکر کنید که همنشین بزرگان یعنی چه؟ و منظور ما از بزرگان، دقیقاً چه کسانی هستند؟
هر جا و در هر موقعیتی که باشید، همیشه افرادی هستند که چند پله بالاتر از شما قرار دارند. چیزی که برای شما شبیه به یک رویاست، برای آنها تجربهای معمولی است و نهایت چیزی را که شما به آن فکر میکنید سالها قبل پشتسر گذاشتهاند. همنشینی با چنین افرادی در بدبینانهترین حالت، دستکم چهار نتیجه مثبت دارد:
- شکستن تابوهای ذهنی
آنها باعث میشوند سرمایهای که از نظر شما بزرگ و دستنیافتنی است، در چشمتان کوچک جلوه کند. این خود عامل مهمی است که بههیچوجه نباید آن را دستکم بگیرید.
- آشنایی با منابع و روشهای کارآمد
همنشینی با این افراد، به شما کمک میکند که از منابعی و روشهایی که موجب ثروتمند شدنشان شده است مطلع شوید.
- دیدگاه جامعتر به زندگی
منابع و روشها را هم که کنار بگذاریم، نکته ارزشمند دیگری وجود دارد که در پی همنشینی با افراد ثروتمند از آن مطلع میشوید و آن، دیدگاه آنها نسبت به زندگی است. اهمیت این نکته، حتی از مورد قبلی هم بیشتر است؛ چراکه رسیدن به این دیدگاه سالها به طول انجامیده و عمر زیادی برای آن صرف شده است. اینکه شما بدانید یک فرد ثروتمند چگونه به دنیا نگاه میکند و چه نظری نسبت به زندگی و جهان هستی دارد، کمک بزرگی در راستای تغییر نگرش سنتی و رسیدن به ثروت است.
- توسعه ارتباطات
در نتیجه این همنشینی، شما میتوانید از ارتباطاتی که آنها در تمام این سالها برقرار کردهاند بهره ببرید. مسلماً افراد ثروتمند هم از قانون «همنشینی با بزرگان» استفاده میکنند و دوستان و مشکل بزرگ ثروتمند شدن چیست؟ آشنایانی با جایگاه بالاتر از خود دارند. بهاینترتیب، میبینید که نوع ارتباطات شما رفتهرفته تغییر خواهد کرد و وارد سطح جدیدی خواهد شد. در غیر این صورت، باید همه این اطلاعات را بهتنهایی به دست بیاورید و کل این مسیر را بهتنهایی و با آزمونوخطا طی کنید.
به همین علت است که میگوییم با کمکگرفتن از ثروتمندان دیگر، سریعتر اوج خواهید گرفت.
معاملاتی معدود با سود کلان داشته باشید
بهطور کلی، دو نوع مدل تجاری برای فروش و کسب سود وجود دارد. مدل اول فروش تعداد زیادی کالا یا خدمات با درصد سود کم است و مدل دوم این است که تعداد محدودی کالا را با درصد سود زیاد به فروش برسانید.
این مسئله به نوع کسبوکار شما و شغلی که در آن مشغول هستید مرتبط است. همیشه و از قدیم این طور بوده که سود برخی از بازارها، از بازارهای دیگر بیشتر است. یا بهعبارت دیگر، «پول درشت» در آنها جابهجا میشود. بهعنوان مثال، «بازار مسکن» نمونهای از این بازارهاست. یک معامله در این بازار میتواند بهاندازه فروش صدها محصول خدماتی سود داشته باشد.
خب اگر به دنبال ثروتمندشدن هستید، واضح است که فعالیت در این کسبوکارها بیشتر به نفع شماست؛ اما نباید نقش مهارت و مشکل بزرگ ثروتمند شدن چیست؟ تخصص را هم نادیده گرفت. بالاخره هرکسی در کاری تخصص دارد و ورود شما به کاری که مهارت لازم را در آن ندارید، میتواند به ضررتان تمام شود. اگر در ابتدای راه و در حال برنامهریزی برای آینده شغلی خود هستید، میتوانید این فاکتور را در نظر بگیرید و زمان باارزش خود را به کسب مهارت در کاری اختصاص دهید که سود بیشتری را برایتان بههمراه دارد.
اما همه اینها به این معنی نیست که نمیتوان از مدل اول برای ثروتمندشدن استفاده کرد. تنها تفاوت آنها این است که در مدل اول، شما باید تعداد بیشتری کالا را به فروش برسانید و یا تعداد بیشتری معامله انجام دهید. تصور کنید که شما از هر فروش خود ۱ دلار سود میکنید. برای اینکه بتوانید به سود ۱ میلیون دلار برسید، باید ۱ میلیون واحد از محصول خود را به فروش برسانید. بنابراین روی محصول یا خدماتی تمرکز کنید که افراد زیادی به آن احتیاج دارند و بهطور مکرر خریداری میشود.
مسیر هموارتر را انتخاب کنید
رِی دالیو (Ray Dalio)، میلیاردر و سرمایهگذار معروف آمریکایی به نکتهای اشاره کرده که هر کارآفرینی باید درباره آن فکر کند. او درباره شیوه میلیاردرشدن خود میگوید:
تنها کاری که من کردم، کسب مهارت در زمینهای بود که اگر در آن ماهر باشید، (مسلماً) پول زیادی به دست میآورید.
منظور این جمله آن است که برای میلیاردرشدن، نیازی نیست که لزوماً یک کارآفرین برتر یا یک نخبه خلاق باشید. با توجه به خصوصیات ویژه خود، سعی کنید مسیرهای هموارتر و تضمینشدهتر را برای کسب ثروت در پیش بگیرید.
در بین افراد ثروتمند، بهندرت با کسانی برخورد میکنید که شیوهای منحصربهفرد یا جدید را پیش گرفته باشند. البته شاید از این حرف کمی گیج شده باشید؛ چراکه تصور اکثریت ما از پولدارشدن و موفقیت (دستکم در آمریکا)، راهاندازی یک کسبوکار جدید است که به ناگاه سروصدای زیادی به پا میکند و صاحب آن را به یک میلیادر تبدیل میکند؛ اما حقیقت این است که در دنیای واقعی، همه ثروتمندان جف بزوس و بیل گیتس و ایلان ماسک نیستند. تنها راه رسیدن به ثروت هم، طیکردن مسیری مشابه این افراد نیست.
اتفاقاً برعکس، ثروتمندان زیادی وجود دارند که راههای معمول و کمخطر را برای رسیدن به موفقیت برمیگزینند. انتخاب روشهای خاص و منحصربهفرد بهمعنی پذیرش یک ریسک بزرگ است. ممکن است این ریسک جواب بدهد و این افراد در مدتزمان خیلی کوتاهی به یک میلیاردر تبدیل شوند؛ اما خب تضمینی هم در این روشها نیست و ممکن است در نهایت با شکست مواجه شوند. این در حالی است که مسیرهای معمول و هموارتری برای کسب ثروت وجود دارد که با خیال راحتتری میتوان به آنها اطمینان کرد.
اشتباه بسیاری از افراد این است که در کاری مهارت پیدا میکنند که در طولانیمدت چندان سودآور نیست. با وجود تجربههای ناموفق مشابهی که وجود دارد، این افراد باز هم به دلایل مختلف همین اشتباه را تکرار میکنند. یکی از این دلایل این است که آنها فکر میکنند میتوانند از پس هر کاری بربیایند و بهعبارت بهتر، حسابشان با بقیه فرق میکند.
اما اگر یک لحظه منطقی فکر کنیم، چرا ما باید بتوانیم کاری که تعداد زیادی از افراد در آن شکست خوردهاند را با موفقیت به انجام برسانیم؟
این سؤال، استفهام انکاری نیست. بهعبارت دیگر، منظور ما این نیست که شما نمیتوانید چنین کاری را انجام دهید؛ بلکه هدفمان این است که واقعاً به پاسخ آن فکر کنید. آیا توانایی خاصی در شما هست که بتواند شما را به یک فرد پیشرو و پیشگام تبدیل کند؟ یا این احساس تنها از روی جو رقابتی حاکم در دنیای امروزی که عمدتاً از طریق شبکههای اجتماعی ایجاد شده در شما مشکل بزرگ ثروتمند شدن چیست؟ به وجود آمده است؟ اگر پاسختان به سؤال اول مثبت است که به شما تبریک میگوییم؛ اما اگر احساس میکنید پاسخ مثبت را باید به سؤال دوم بدهید، پیشنهاد میکنیم فرمان تصمیمگیری را از احساساتتان گرفته و به منطقتان بدهید.
فراموش نکنید که پیشگاان راه را برای دیگران هموار میکنند؛ اما میلیونرهایی که سریع پولدار میشوند، مسیری را طی میکنند که قبلاً هموار شده است. تلاش برای اختراع مجدد چرخ به صرف زمان احتیاج دارد، زمانی بسیار زیاد.
بنابراین، افرادی که خیلی سریع ثروتمند میشوند، در کاری مهارت کسب میکنند که پیش از این تعداد بسیار زیادی را ثروتمند کرده است؛ نه یک یا دو نفر، بلکه صدها و هزاران نفر.
در یک کلام، اگر قصد دارید سریعتر ثروتمند شوید، سودای پیشگامبودن را کنار بگذارید و به دنیای واقعی بچسبید.
شبیه به یک میلیاردر برنامهریزی کنید
در قسمت آخر این مقاله، میخواهیم کمی پا را فراتر گذاشته و روشهایی را بررسی کنیم که میتوانند لقب «میلیاردر» را به شما هدیه دهند. راستش را بخواهید، میلیاردرها هم از همان مسیری میگذرند که ثروتمندان معمولی از آن گذشتهاند؛ با این تفاوت که در مسیر میلیاردرشدن، باید فشارهای بیشتری را تحمل کنید.
اگر اندکی با دنیای کسبوکار آشنا باشید، احتمالاً مشکل بزرگ ثروتمند شدن چیست؟ در سالهای اخیر اصطلاح استارتآپ را زیاد شنیدهاید. برخلاف تصور خیلیها که استارتآپها را جایی برای تفریح و کار توأمان میدانند، استارتآپهای واقعی، سکوهای پرتابی هستند که کسبوکارهای خلاقانه را در شرایط تحتفشار، به سرعت رشد میدهند و به ثروتهای هنگفت نزدیک میکنند.
از نظر من یکی از راههای احتمالی برای میلیاردرشدن، راهاندازی یک استارتاپ موفق با کمترین بودجه ممکن است. اولین قدم برای راهاندازی یک استارتاپ موفق، داشتن ایدهای است که در نوع خود جدید و کارآمد باشد.
مرحله بعدی، پیداکردن سرمایهگذار است. پیداکردن سرمایهگذار اغلب دشوارترین مرحله برای کارآفرینان است؛ اما اینجاست که «همنشین بزرگان بودن» دوباره به کمکتان میآید. اگر شما دوستان و همکاران ثروتمندی داشته باشید، یافتن یک سرمایهگذار از بین آنها کار بهنسبت راحتتری خواهد بود.
پس از طی این مراحل، شما باید برای استارتاپتان تبلیغ کنید و آن را به شهرت برسانید. این مرحله هم اهمیت بسیار زیادی دارد. اگر بعد از اولین مرحله تأمین مالی نتوانید نام استارتاپتان را بر سر زبانها بیندازید، در ادامه احتمالاً به دردسر خواهید افتاد.
کسب شهرت باعث جذب سرمایه بیشتر میشود. با کسب شهرت دیگر نیازی نیست که خود را به سرمایهگذاران اثبات کنید؛ بلکه سرمایهگذاران خود بهدنبال شما خواهند بود و مشتاقانه روند رشد و توسعه استارتاپتان را پیگیری میکنند.
فراموش نکنید که کسبوکار شما باید به مرحلهای برسد که بتواند هزینههای خود را مدیریت کند. بهعبارت دیگر، استارتاپ شما نباید به هیچ شخص یا عامل بیرونی وابسته باشد و باید بهصورت مستقل به کار خود ادامه دهد. این همان مرحلهای است که گفته میشود این استارتاپ به «مقیاسپذیری» رسیده است.
البته این به این معنی نیست که دیگر بههیچوجه به سرمایه سرمایهگذاران احتیاجی ندارید. بالاخره شما برای گسترش کسبوکار خود نیاز به سرمایه بیشتر دارید؛ اما مسئله این است که این سرمایه بهخودیخود تأمین میشود و نیازی نیست که شما برای تأمین آن، بهدنبال سرمایهگذار بگردید. همه اینها بهخاطر این است که سرمایهگذاران شاهد موفقیت استارتاپ شما بودهاند و به آینده آن اطمینان دارند.
برای میلیاردر شدن، باید طوری برنامهریزی کنید که پس از این دوره تأمین مالی، کسبوکارتان به سودآوری برسد. در این صورت میتوانید آسودهخاطر باشید که آینده مالی خوبی در انتظارتان است؛ وگرنه، ممکن است با مشکل مواجه شوید.
معمولاً آخرین اقدام میلیاردرها، عرضه اولیه سهام است. انتخاب زمان مناسب برای عرضه اولیه سهام بهشدت مهم است. شما باید زمانی سهام خود را عرضه کنید که به موفقیت لازم دست یافته باشید و بهعبارتی، حرفی برای گفتن داشته باشید. مشکل بسیاری از شرکتها دقیقاً همین است که پیش از اینکه از سودآوری خود مطمئن شوند، عرضه اولیه سهام را انجام میدهند؛ در صورتی که کلید اصلی موفقیت در عرضه اولیه سهام، زمانبندی درست است.
اگر زمان مناسبی را برای عرضه اولیه سهام انتخاب نکنید، ممکن است با شکست مواجه شوید و اگر زمانبندی درست را رعایت کنید، بهاحتمال زیاد یکی از میلیاردرهای آینده خواهید بود. بنابراین هر زمان که احساس کردید استارتاپتان به موفقیت لازم دست یافته، میتوانید سهام آن را در بازارهایی مانند بازار بورس عرضه کنید تا باعث جذب سرمایه بیشتر برای شما شود.
جمعبندی
شاید با مطالعه این مقاله، تنها چیزی که به ذهنتان رسیده این باشد که «چه دل خوشی». میدانیم که گفتن این حرفها راحت است؛ اما پیادهکردن آنها در سطح عملی، نه. علاوه بر این، اداره یک کسبوکار در فضای فعلی کشور ما که با مشکلاتی مثل تحریمهای خارجی، رانتهای داخلی و سیاستهای ناپایدار اقتصادی دستبهگریبان است، سختی کار را دوچندان میکند. با این حال، ناامیدی راهحل مشکل نیست.
همه روشهایی که عنوان شد، در یک شرایط استاندارد میتواند شما را یک فرد ثروتمند تبدیل کند یا دستکم میتواند دید بازتری به شما ارائه کند تا به چیزهایی فکر کنید که پیشتر فکر نمیکردید. البته لازم به ذکر است که همه روشهای کسب ثروت هم در این چهار مورد خلاصه نمیشود و مسلماً راههای دیگری وجود دارند که در این مقاله به آنها اشاره نشد.
با این حال، اگر بخواهیم نکات اصلی این مقاله برای ثروتمندشدن را بهطور خلاصه مرور کنیم، به این موارد میرسیم:
۶ درس بزرگ در مورد ثروت که پدرت هیچوقت یادت نداد
توسط بیژن طباطبایی تاریخ انتشار 26 آذر 1397 9
اگر ثروتمندانی که به وسیله ارثیه خانوادگی یا حساب بانکی پدرانشان به این رتبه رسیده اند را فاکتور بگیریم. در جامعه مردم به 2 دسته تقسیم میشوند. یک گروه کوچک که از دل تمام سختی ها به اوج موفقیت میرسد و در پی آن حساب بانکی آنها به طور افسارگسیخته ای پر میشود.
و گروه دیگر، اکثریت مردم که یک زندگی معمولی دارند و حتی بخاطر وضعیت اقتصادی، بیکاری و یا مشکلات شخصی، همان را هم از دست میدهند و فقیر میشوند.
اما واقعا چه چیزی تفاوت اصلی بین این دو گروه را ایجاد میکند؟
اگر بخواهیم خیلی ساده جواب بدهیم باید بگوییم که همه چیز از طرز فکر افراد شروع میشود. درواقع صداهایی که در سرما وجود دارد، شخصیت مارا میسازد و مسیر رفتاری ما را مشخص میکند. این رفتار به عملکرد ما منجر میشود و در نهایت مشخص میکند که ما یک فرد ثروتمند در جامعه باشیم یا یک فرد معمولی.
سوخت جت در ادامه 10 مورد از تفاوت طرز تفکر بین افراد معمولی و ثروتمند را برای شما بررسی میکند تا متوجه شوید که ریشه این اختلاف که آینده یک فرد را رقم میزند در کجاست.
درس اول | افراد معمولی از تلویزیون الگو میگیرند، افراد ثروتمند از کتاب
یک فرد ثروتمند باید ساخته شود. شما ابتدا باید طرز تفکرتان را گسترش دهید، جهان شما نباید محدود و برگرفته از الگوهایی باشد که دولت ها به شما میدهند. اکثر افراد جامعه برده تلوزیون هستند ، بدون اینکه خودشان بدانند.
درخانه افراد معمولی همیشه تلویزیون روشن است. پس آنها شبانه روز تحت تاثیر چیزهایی هستند که تلویزیون به صورت تنظیم شده به آنها میخوراند. اخبار، فیلم و بحث های گوناگون مانند آینه هایی برای افراد معمولی است که از خدای تلویزیون بیرون می آید. اما ثروتمندان این اشتباه را نمیکنند. آنها بجای دریافت مطالب دیکته شده دولتی از تلویزیون به کتاب خواندن روی می آورند. یک ثروتمند میداند که قدرت اصلی در دانش و آگاهی است. برای همین شروع به خواندن کتاب می کند تا شخصیت خودش را ارتقاع دهد.
شما هم میتوانید این کار را شروع کنید اگر کتاب خواندن برایتان سخت است میتوانید از خلاصهی بهترین کتابهای دنیا در سایت دیدن کنید.
درس دوم | افراد معمولی حقوق میگیرند، افراد ثروتمند حقوق میدهند
همه ما کار را از سطوح پایین شروع کرده ایم. کار در رستوران، شرکت ها و یا ادارات دولتی. این اشکالی ندارد. اما مشکل اصلی زمانی رخ میدهد که خودمان یک محدودیت برای درآمدمان تعیین میکنیم. این اتفاق درست زمانی می افتد که شما یک شغل دائمی کارمندی میخواهید. وقتی که شما کارمند یک اداره یا شرکتی شوید پس حقوق شما همیشه ثابت خواهند ماند. به اطراف خود نگاه کنید. یک حقوق بگیر ثروتمند میشناسید؟
در عوض تمام کسانی که صاحبان شرکت و مجموعه های کاری هستند اکثر از درآمد فوق العاده ای برخوردارند. زیرا آنها در درآمد خود هیچ محدودیتی ندارد. درواقع این افراد شما را استخدام میکنند تا با گرفتن یک پول ثابت برای آنها ثروت بسازید.
شما هم لازم نیست تا همیشه کارمند باقی بمانید البته به شرطی که قوانین درست را یاد بگیرید. میتوانید از درسهای بینظیر رابرت کیوساکی در این زمینه کمک بگیرید که در این مقاله خلاصهای از آنها را توضیح دادهایم.
درس سوم | افراد معمولی دیگران را مقصر میدانند، افراد ثروتمند خودشان را
در سایت سوخت جت مطالب فراوانی درباره اهمیت مسئولیت پذیری گفته شده. در واقع این یکی از مهمترین آیتم های موفقیت است. اگر نگاه کنید افراد معمولی از همان صبح زود که بیدار میشوند در تاکسی، اتوبوس، محل کار و هر جای دیگری در حال گله و شکایت کردن از دولتها هستند. آنها همه وضعیت زندگی خود را تقصیر دولت میدانند اما اگر اینطور است چطور کسانی در همین کشور زندگی میکنند که ثروتمند هستند؟
درواقع مسئله اصلی عدم مسئولیت پذیری است. افراد معمولی مشکلات را به گردن دیگران می اندازند تا نیازنباشد برای رفع آن تلاش کنند. اما اشخاص ثروتمند فقط خودشان را مقصر میدانند. آنها مسئولیت همه چیز را در وهله اول می پذیرند و در ادامه خود را موظف میدانند که آن اشتباه و مشکل را درست کنند.
درس چهارم | افراد معمولی پس انداز میکنند؛ افراد ثروتمند سرمایه گذاری
کسانی که درآمد های پایین دارند معمولا سعی میکنند در زندگی پس انداز کنند. آنها از تفریحاتشان میگذرند، لباسهای گران نمی پوشند و به رستوران های خوب نمیروند تا بتواند در پایان سال چند میلیون تومان پول پس انداز کنند. اگر شما هم جز این دسته هستید آیا تا بحال فکر کرده اید که چرا با این وجود نمیتوانید ثروتمند شوید.
اگر شما ماهی 1 میلیون تومان هم پس انداز کنید در پایان سال 12 میلیون دارید و 16 سال طول میکشد تا 200 میلیون تومان جمع کند. در آن زمان هم ارزش پول شما کمتر از یک سوم شده است.
ثروتمندان به هیچ وجه پس انداز نمیکنند، آنها تمرکز اصلی خود را روی سرمایه گذاری میگذارند. درواقع برای هر ریالی که در می آوند نقشه ای میکشند که چطور آن را سرمایه گذاری کنند. این سرمایه گذاری میتواند در قالب خرید سهام، اوراق مشارکت، خرید زمین و …. باشد. همینطور که پول افراد معمولی در بانک در حال خوابیدن است، پول افراد ثروتمند در سرمایه گذاری در حال زادوولد است و مدام تکثیر میشود.
درس پنجم | افراد معمولی همه چیز را میدانند، افراد ثروتمند همه چیز را یاد میگیرند
این بار که در شرکت و یا تاکسی یا حتی جمع دوستان و خانواده خود نشستید خوب به حرفها دقت کنید. افراد معمولی ظرف یک ساعت درمورد 10 موضوع مختلف تخصصی نظر میدهند و طوری وانمود میکنند که همه چیز را میدانند. آنها درباره مشکلات اقتصادی کشور، درباره مسائل خاورمیانه، توافق هسته ای، تولید بنزین در پتروشیمی ها و…. نظر میدهند.
گاهی برخی از آنها طوری درباره مسائل اقتصادی نظر میدهند که گویی وارن بافت هستند، در حالی که مهمترین کار اقتصادی زندگی شان خرید از فروشگاه محل است! اما افراد ثروتمند اینگونه نیستند. آنها بیشتر گوش میدهند و سعی میکنند چیزی یادبگیرند.
یک فرد بزرگ هیچگاه نمیگوید که من میدانم. هیچگاه نظرش را تحمیل نمیکند
و تمرکزش را روی یادگیری میگذارد تا اظهار نظر.
درس ششم | افراد معمولی اعتقاد دارند که ثروتمندان دزد هستد، ثروتمندان اعتقاد دارند که فقر ریشه مشکلات است
معمولا شنیده اید که به هرکسی که موفق به جمع آوری پولی شده میگویند دزد. یا میگویند هیچ کس از راه حلال پولدار نمیشود. ا ین بزرگترین دروغی است که افراد عادی میگویند . اما چرا؟
چون آنها نتوانسته اند موفق شوند و میخواهند عدم توانایی خودشان را به گردن دیگران بیندازند. جالب است بدانید پیامبر، امام علی و امام رضا از ثروتمند ترین افراد جامعه خود بودند هرچند که سبک زندگی ساده ای داشتند.
در فقر هیچ شرافتی نیست. برعکس اتفاقا این فقر است که سبب ایجاد مشکل میشود. کافی است یک آمار تحلیلی از نیرو انتظامی شهر خود بگیرید. خواهید دید که بیشتر مشکلات اجتماعی از قبیل دزدی، مواد مخدر، قتل و … در محله های فقیر نشین رخ میدهد. اما افراد باهوش میدانند که برای فرار این مشکلات باید پولدار شوند و برای همین است که خودشان را از پایین به بالا میکشند
راز پولدار شدن؛ تا اینو ندونی پولدار نمیشی
عادت هایی در افراد میلیونر وجود دارند که راز ثروتمند شدند آن ها است. آگاهی از راز پولدارشدن افراد میلیونر میتواند راه میانبری برای پولدار شدن شما باشد.
- راز پولدار شدن و عادت هایی که برای ثروتمند شدن باید داشته باشید
- در حد توان تان زندگی کنید
- چند راه معقول برای بودجه بندی هزینه خالص ماهانه عبارتند از:
- هر روز مطالعه کنید
- وب گردی را کم کنید
- احساسات تان را کنترل کنید
- شبکه سازی کنید و به طور منظم داوطلب شوید
- از حیطه کار و تجارت فراتر بروید
- هدف تعیین کنید، نه آرزو
- از اهمال کاری بپرهیزید
- کم تر صحبت کنید و بیشتر گوش بدهید
- از افراد سمی دوری کنید
- تسلیم نشوید
- باور هایی که باعث محدودیت تان می شوند را کنار بگذارید
- یک مربی یا مشاور بگیرید
- کلمه "بدشانسی" را از دایره لغات تان حذف کنید
- هدف اصلی تان را بشناسید
- پیدا کردن این هدف آسان و روند آن به این صورت است:
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از نمناک، هوش، استعداد و جذابیت عالی هستند، اما معمولا این ها چیزی نیستند که ثروتمند ها را از فقیرتر ها جدا می کند. برخی از تفاوت های بین ثروتمند و فقیر آشکار است، اما برخی دیگر کمی شگفت انگیزتر هستند.
راز پولدار شدن و عادت هایی که برای ثروتمند شدن باید داشته باشید
در اینجا به شما کمک می کنیم تا با عادت هایی که لازم است برای میلیونر شدن در خودتان ایجاد و تقویت کنید، آشنا شوید.
در حد توان تان زندگی کنید
افراد ثروتمند با سرمایه گذاری روی آینده شان، از ولخرجی پرهیز می کنند. آن ها 20 درصد از درآمد خالص شان را پس انداز می کنند و با 80 درصد باقی مانده زندگی می کنند.
معمولا کسانی که از نظر مالی در مضیقه هستند بیشتر از درآمدشان خرج می کنند و بدهی شان بیشتر از دخل شان است. اگر می خواهید به چالش های مالی پایان دهید، باید پسانداز و بودجه بندی کنید.
چند راه معقول برای بودجه بندی هزینه خالص ماهانه عبارتند از:
- مهم نیست که مالک یا مستاجر هستید، بیشتر از 25 درصد برای مسکن خرج نکنید.
- بیش از 15 درصد برای غذا خرج نکنید.
- سرگرمیهایی مثل رستوران رفتن، سینما و هر چیز دیگری را به بیش از 10 درصد از هزینههای تان محدود کنید. تعطیلات نباید بیش از 5 درصد از دستمزد خالص سالانه تان را شامل شود.
- بیش از 5 درصد برای وام خودرو خرج نکنید و هیچ وقت چیزی اجاره نکنید. 94 درصد از ثروتمندان به جای لیزینگ؛ ماشین می خرند. این افراد خودروهایشان را تا زمانی که خیلی به خرج نیفتاده، نگه می دارند و در طول این مدت خیلی مراقب هستند تا در دراز مدت در هزینه شان صرفه جویی کنند.
- از کارت اعتباری تان زیادی خرج نکنید. اگر این کار را انجام می دهید، نشانه این است که باید از هزینه هایتان را کم کنید.
- پس انداز و سرمایهگذاری را دو چیز کاملا متفاوت در نظر بگیرید. شما هیچ وقت نباید از پس اندازتان پولی خرج کنید. سعی کنید شش ماه از هزینه های زندگی تان را در یک صندوق اضطراری ذخیره کنید تا در صورت از دست دادن شغل یا کسب و کارتان بتوانید روی آن حساب کنید.
هر روز مطالعه کنید
خواندن اطلاعاتی که دانش تان را در مورد کسب و کار یا حرفه تان افزایش می دهد، شما را برای همکاران یا مشتریان ارزشمندتر می کند. در بین افراد ثروتمند، اکثرا هر روز 30 دقیقه یا بیشتر مطالعه می کنند و مهم تر از آن اینکه از زمان مطالعه شان به خوبی استفاده می کنند:
- در طول رفت و آمدشان به کتاب های صوتی گوش می دهند.
- مطالب آموزشی مرتبط با شغل شان را مطالعه می کنند.
- برای پیشرفت فردی شان مطالعه می کنند.
- زندگی نامه افراد موفق را می خوانند.
- رویداد های جاری را مطالعه می کنند.
- در مورد تاریخ مطالعه می کنند.
- تعداد بسیاری کمی صرفا به منظور سرگرم شدن، مطالعه می کنند.
دلیل این که افرادِ موفق مطالعه دارند این است که سطح شان را بالاتر ببرند. این افراد با افزایش دانش شان، می توانند فرصت های بیشتری که به پول بیشتر تبدیل می شود را کشف کنند. در مقابل تنها یک نفر از هر 50 نفری که از نظر مالی با مشکل مواجه هستند، به مطالعه روزانه برای پیشرفت شخصی می پردازد و در نتیجه فقرا از نظر حرفه ای رشد نمی کنند و جزو اولین کسانی هستند که اخراج یا تعدیل نیرو می شوند.
وب گردی را کم کنید
تلویزیون را فراموش کنید و زمان کم تری را برای گشت و گذار در اینترنت صرف کنید. آیا می دانید چه مقدار از زمان ارزشمندتان را در مقابل صفحه نمایش تلویزیون از دست می دهید؟ اکثر افراد ثروتمند کم تر از یک ساعت در روز تلویزیون تماشا می کنند و تقریبا همین تعداد کم تر از یک ساعت در روز را صرف اینترنت می کنند مگر این که مربوط به شغل شان باشد.
در مقابل، این افراد موفق از اوقات فراغت شان برای توسعه فردی، شبکه سازی، انجام کار های داوطلبانه، کار کردن در مشاغل یا کسب و کار های جانبی یا دنبال کردن هدفی استفاده می کنند که منجر به سود می شود؛ اما اکثر افرادی که از نظر مالی دچار مشکل هستند، یک ساعت یا بیشتر در روز را صرف تماشای تلویزیون و استفاده تفریحی از اینترنت می کنند.
احساسات تان را کنترل کنید
لازم نیست هر فکری را به زبان بیاورید. وقتی هر چیزی که در ذهن تان می گذرد را می گویید، احتمال صدمه روحی زدن به دیگران وجود دارد. افراد ثروتمند اجازه بروز احساسات شان را نمی دهند. آن ها می دانند که اگر به احساسات اجازه بدهند کنترل شان کند ممکن است روابط شان در محل کار و خانه از بین برود.
ترس شاید مهم ترین احساس منفی باشد که باید کنترل شود. هر تغییری، حتی تغییرات مثبتی مثل ازدواج یا ترفیع، می تواند باعث ایجاد احساس ترس شود. افراد ثروتمند ذهن شان را برای غلبه بر این افکار شرطی کرده اند، در حالی که افرادی که از نظر مالی با مشکل مواجه می شوند، تسلیم ترس می شوند و اجازه می دهند که آن ها را از انجام کار ها باز دارد.
شبکه سازی کنید و به طور منظم داوطلب شوید
اگر زمان تان را صرف حضور پیدا کردن در جامعه تان کنید، روابط ارزشمندی ایجاد خواهید کرد که می تواند منجر به جذب مشتری بیشتر شود یا به شما کمک کند تا شغل بهتری پیدا کنید. تقریبا اکثر افراد ثروتمند حداقل پنج ساعت در ماه به صورت شبکه ای و داوطلبانه فعالیت می کنند. در میان کسانی که از نظر مالی با مشکل مواجه هستند، از هر 10 نفر فقط یک نفر این کار را انجام می دهد.
یکی از مزیت های فعالیت های داوطلبانه روابطی است که به وجود می آید. توسعه روابط شخصی با این افراد منجر به روابط تجاری خوبی در آینده می شود.
از حیطه کار و تجارت فراتر بروید
افراد ناموفق به سندرم "در حیطه وظایف من نیست" مبتلا هستند و در نتیجه، هیچ وقت مسئولیت بیشتری به آن ها داده نمی شود و دستمزد شان هر سال به صورت جزئی افزایش می یابد تازه اگر اصلا بتوانند شغل شان را نگه دارند. از سوی دیگر افراد ثروتمند، با نوشتن مقالات مرتبط با صنعت شان، سخنرانی در رویداد های صنعتی و شبکه سازی، به چشم کارفرمایان یا مشتریان معتبرتر به نظر می رسند.
هدف تعیین کنید، نه آرزو
شما نمی توانید برای رسیدن به یک آرزو کاری بکنید، اما می توانید در مسیر رسیدن به یک هدف تلاش کنید. اکثر ثروتمندان حداقل یک هدف اصلی را در زندگی شان دنبال می کنند.
از اهمال کاری بپرهیزید
افراد موفق می دانند که به تعویق انداختن کار روی کیفیت تاثیر بدی می گذارد و باعث نارضایتی کارفرمایان و یا مشتریان می شود. پنج استراتژی وجود دارد که به شما کمک می کند تا از اهمال کاری پیشگیری کنید، عبارتند از:
- لیستی از کار ها و اهداف روزانه تان تهیه کنید. شما باید هر روز بیشتر وظایف تان را تکمیل کنید.
- روزانه پنج فعالیت برای انجام دادن داشته باشید. این فعالیت ها باید چیز های حیاتی باشند که به شما در رسیدن به هدف کمک می کنند.
- ضربالاجل های غیرواقعی برای خودتان تعیین کنید. هیچ اشکالی ندارد کارتان زودتر تمام شود!
- شرکای مسئول داشته باشید. حداقل هر هفته با آن ها ارتباط برقرار کنید و مطمئن شوید که شما را به جلو هل می دهند.
- یک جمله تاکیدی مثل "حالا انجامش بده" را با خودتان بار ها و بار ها تکرار کنید تا زمانی که یک کار یا پروژه را شروع کنید.
کم تر صحبت کنید و بیشتر گوش بدهید
نسبت 5 به 1 تقریبا درست است؛ شما باید به ازای هر دقیقه ای که صحبت می کنید پنج دقیقه به صحبت های دیگران گوش دهید. افراد ثروتمند ارتباطات خوبی دارند زیرا شنوندگان خوبی هستند. آن ها می دانند که شما فقط با گوش دادن به حرف های دیگران می توانید چیز یاد بگیرید.
از افراد سمی دوری کنید
ما فقط به اندازه افرادی موفق هستیم که بیشترین زمان را با آن ها می گذرانیم. اکثر افراد موفق و ثروتمند با افراد موفق دیگر معاشرت می کنند؛ اما اکثر کسانی که از نظر مالی دچار مشکل هستند، با امثال خودشان وقت می گذرانند.
اگر می خواهید مشکلات مالی تان کم تر شود، باید هر کدام از روابطتان را ارزیابی کنید و مشخص کنید که آیا یک رابطه غنی (با کسی که می تواند به شما کمک کند) یا یک رابطه فقر (با کسی که شما را عقب می اندازد) است. رابطه غنی می تواند به شما کمک کند شغل بهتری پیدا کنید و فرصت های جدیدی را برایتان ایجاد می کند.
تسلیم نشوید
کسانی که در زندگی موفق هستند سه چیز مشترک دارند:تمرکز، پشتکار و صبر. آن ها به این راحتی ها از دنبال کردن اهداف شان دست بر نمی دارند. اما کسانی که از نظر مالی مشکل دارند، سریع تسلیم می شوند.
باور هایی که باعث محدودیت تان می شوند را کنار بگذارید
اگر از نظر مالی با شکست رو به رو می شوید، احتمالا قبلا برخی از این جملات نادرست را به خودتان گفته اید، به طور مثال "افراد فقیر نمی توانند ثروتمند شوند. افراد ثروتمند خوش شانس و افراد فقیر بدشانس هستند. من باهوش نیستم. من نمی توانم هیچ کاری را درست انجام دهم. من در هر تلاشی شکست می خورم."
هر یک از این باور های خود محدود کننده، رفتار شما را به شیوه ای منفی تغییر می دهد. تقریبا اکثر ثروتمندان موفقیت شان را در زندگی به باورهای شان نسبت می دهند.
یک مربی یا مشاور بگیرید
در میان ثروتمندان، اکثر آن هایی که مربی داشتند، موفقیت شان را به آن شخص نسبت دادند. مربیان به طور منظم و فعالانه در رشد شما تاثیر دارند و به شما آموزش می دهند که چه کاری را انجام دهید و چه کاری را نباید انجام دهید. یافتن چنین معلمی یکی از بهترین و کم دردسر ترین راه ها برای ثروتمند شدن است. اگر اهداف تان را می دانید، کسی را پیدا کنید که قبلا به آن ها رسیده است.
کلمه "بدشانسی" را از دایره لغات تان حذف کنید
کسانی که از نظر مالی در زندگی شان مشکل دارند، همه چیز را از بدشانسی می بینند. این نتیجه عادات آن ها است. عادت های فقرا بار ها و بار ها تکرار می شوند تا به یک مشکل بزرگ مثل بیماری، از دست دادن شغل یا ورشکستگی منجر شوند.
برعکس، افراد موفق عادات مثبت شان را به فرصت هایی مثل ترفیع، پاداش، راه اندازی کسب و کار جدید و سلامتی تبدیل می کنند.
هدف اصلی تان را بشناسید
آن دسته از افرادی که به دنبال یک رویا یا هدف اصلی در زندگی هستند، با اختلاف ثروتمند ترین و شاد ترین انسان ها می باشند. از آن جایی که آن ها عاشق کاری هستند که برای امرار معاش انجام می دهند، خوشحال می شوند که هر روز ساعت های بیشتری را صرف تلاش برای رسیدن به هدف شان می کنند.
پس شما هم اگر بتوانید با انجام کاری که از آن لذت می برید درآمد کافی کسب کنید، هدف اصلی تان را پیدا کرده اید.
۱۳ تفاوت افراد فقیر و ثروتمند که شما مشکل بزرگ ثروتمند شدن چیست؟ را شگفت زده خواهد کرد
۱۳ تفاوت افراد فقیر و ثروتمند که شما را شگفت زده خواهد کرد
دوستان عزیز در این مقاله قصد داریم به ۱۳ تفاوت افراد فقیر و ثروتمند اشاره کنیم و بررسی کنیم که چه مواردی سبب به وجود آمدن این اختلاف فاحش بین فقرا و ثروتمندان می شود. بله، در خانه سرمایه قصد داریم به این تفاوت های عمیق و بزرگ برسیم.
مطمئنا چند تفاوت عمیق بین افراد ثروتمند و فقیر وجود دارد. اما سوال اینجاست که چرا این دو گروه اینقدر با یکدیگر تفاوت دارند؟ ما توضیحات بسیار زیادی از تفاوت میان این دو گروه داریم، اما لطفاً این مقاله را تا انتها بخوانید، چرا که به شما اطمینان می دهیم ارزش آن را دارد. شما می توانید در زندگی یک فرد قربانی و فقیر یا انسانی ثروتمند و قوی باشید، اما نمی توانید به طور همزمان هردوی آن ها باشید.
پس بیایید با این ۱۳ دلیلی که تفاوت افراد فقیر و ثروتمند را نشان می دهد آشنا شویم:
افراد ثروتمند بازی پول را برای بردن انجام می دهند؛ اما افراد فقیر فقط برای نباختن بازی می کنند
اولین تفاوت افراد فقیر و ثروتمند در این است که هدف اصلی و حقیقی تمام ثروتمندان با وجود بهره مندی از سرمایه های کلان و بزرگ به سمت و سویی است که بتوانند به دیگران کمک کنند و جهان را به جای بهتری برای زندگی تبدیل کنند.
یادتان باشد که «اگر به قصد زدنِ ستارگان تیری را شلیک کنید، نهایتاً می توانید به ماه برسید!» افراد فقیر کسانی هستند که وسعت دیدشان حتی به سقف خانه هم نمی رسد و متعجب می شوند که چرا هیچ موفقیتی در زندگی شان کسب نمی کنند.
افراد ثروتمند به ثروتمند بودن متعهد هستند؛ اما افراد فقیر فقط دلشان می خواهد که ثروتمند باشند
اولین دلیلی که نشان می دهد، چرا مردم به خواسته هایشان نمی رسند، این است که آن ها دقیقا نمی دانند که از زندگی خود چه می خواهند. دومین تفاوت افراد فقیر و ثروتمند در این است که افراد ثروتمند راجع به اهداف و خواسته هایشان با خود و جهان کاملا صادقند.
آن ها قدرت می خواهند، هیچ شبهه ای در تصمیمات خود ندارند. متعهد هستند که خودشان را صرف جمع آوری ثروت کنند. تا جایی که این عمل، قانونی و اخلاقی باشد، آن ها از هیچ کاری برای رسیدن به ثروت مضایقه نمی کنند. افراد ثروتمند پیغام های درآمیخته ای را به کائنات نمی فرستند. اما افراد فقیر دقیقا همین کار را می کنند.
سومین سطح از خواستن «تعهد به جمع آوری ثروت» است. توضیح لغت «متعهد» این است که خودتان را بدون هیچ قید و شرطی وقف یک چیز کنید. این بدین معنی است که هیچ چیزی شما را عقب نگه نمی دارد؛ یعنی از تمام خودتان، برای رسیدن به ثروت مایه بگذارید.
این بدین معنی است که تا زمانی به خواسته های خود نرسید هیچ کار دیگری نکنید. این راهِ تمام جنگجویان است. هیچ بهانه، اما، اگر و شایدی در کار نیست و شکست هم اصلاً در بین موارد وجود ندارد. راه جنگجویان واقعا ساده است «یا ثروتمند خواهم شد و یا در حال تلاش برای ثروت می میرم».
به نظر ما ثروتمند شدن به تمرکز، حرفه، دانش، همت، انگیزه، تلاش ۱۰۰ درصدی، روحیه قوی و یک تفکر ثروتمند دارد؛ و همین ها هستند که تفاوت افراد فقیر و ثروتمند را نشان می دهند.
آیا می توانید روزانه ۱۶ ساعت کار کنید؟ افراد ثروتمند این کار را می کنند!
آیا می توانید ۷ روز هفته و برخی از تعطیلاتتان را فدای کارتان کنید؟ افراد ثروتمند این کار را می کنند!
آیا می توانید برای مدتی نه چندان کوتاه دوستان و خانواده تان را نبینید و هیچ سرگرمی و تفریحی نداشته باشید؟ افراد ثروتمند این کار را می کنند.
آیا شما حاضر هستید وقت و انرژی تان را برای راه اندازی یک استارتاپ فدا کنید و به هیچ سودی نرسید؟ افراد ثروتمند این کار را می کنند!
تفاوت افراد فقیر و ثروتمند در این حقیقت ساده نهفته است؛ هر قدر که تلاش کنید، همانقدر هم پاداش می گیرید.
دوست دارید زندگی تان چگونه باشد؟ دوست دارید وارد مشکل بزرگ ثروتمند شدن چیست؟ بازی شوید؟ دوست دارید در لیگ های بزرگ بازی کنید یا کوچک؟ دوست دارید بین تیم های کوچک باشید یا تیم های بزرگ؟ دوست دارید بازی های بزرگ انجام دهید یا بازی های کوچک؟ دوست دارید زندگی تان در چه سطحی باشد؟ انتخاب با شماست.
زندگی فقط و فقط به شما مربوط نمی شود. باید بتوانید در این راه با دیگران نیز همکاری و تعاون داشته باشید. زندگی واقعی بدین معنی است که بتوانید با دلایل منطقی، عملیات مخصوص به خودتان را تکمیل کنید و دلیلی برای زندگی در این زمان بر روی کره ی زمین داشته باشید. شما می بایستی تکه ی مربوط به خودتان را به پازل زندگی اضافه کنید.
بیشتر افراد آنقدر درگیر خودشان می شوند که دیگر اطرافیانشان را از یاد می برند. اما اگر شما می خواهید به معنی واقعی کلمه پولدار و ثروتمند شوید، می بایستی با جهان اطرافتان نیز ارتباط سازنده و مفید داشته باشید. این به معنی ارزش قائل شدن برای دیگران است. این یعنی، وقتی عملیات خودتان را با موفقیت پشت سر گذاشتید، وقت آن است که پاداشتان را با دیگران و کسانی که به شما کمک کرده اند تقسیم کنید. این یعنی دلتان می خواهد بازی های بزرگی انجام دهید. این کار به شما کمک می کند که از نظر روحی، احساسی، و صد البته مالی ثروتمندتر شوید. پس به این تفاوت افراد فقیر و ثروتمند توجه داشته باشید تا بتوانید در دسته ثروتمندان قرار بگیرید.
افراد ثروتمند فرصت ها را می بینند و بر روی نتیجه تمرکز می کنند؛ اما افراد فقیر موانع را می بینند و بر روی ریسک ها تمرکز می کنند
سومین تفاوت افراد فقیر و ثروتمند در این است که فقرا ضررهای یک ماجرا را می بینند و به وسیله ی صدای ترسِ درونی خود کنترل می شوند. در صورتی که ثروتمندان رشد و توسعه ی بالقوه را می بینند، مسئولیت زندگی خودشان را بر عهده می گیرند و با این تفکر که «من می توانم این روند را به موفقیت تبدیل کنم» به سمت جلو می روند و عمل می کنند. افرد ثروتمند هرچقدر که نیاز باشد به کارشان متعهد هستند. نهایتا به این می رسند که: «اگر من این کار نکنم، پس چه کسی خواهد کرد؟»
افراد ثروتمند روی چیزهایی که می خواهند تمرکز می کنند؛ در حالی که افراد فقیر بر روی چیزهایی که نمی خواهند متمرکز می شوند
آیا می دانستید که هیچ خط صافی در این جهان وجود ندارد؟ زندگی هیچ وقت بر روی یک خط صاف و صحیح حرکت نمی کند. جهان ما مثل یک رودخانه ی طغیان کرده است. به علاوه، شما فقط می توانید پیچ بعدی را ببینید، نه انتهای راه را! وقتی در پیچ مورد نظر دور زدید، می توانید افق های دیدتان را گسترش دهید.
یادتان باشد که فعل همیشه منفعل را شکست می دهد؛ به همین خاطر است که انسان های ثروتمند همیشه انسان های مثبتی هستند. پس چهارمین تفاوت افراد فقیر و ثروتمند در دیدگاه های مثبت و منفی آن ها خلاصه می شود.
برای چیزهایی که می خواهید آرزو کنید. اگر شخصی را در یک خانه ی زیبا می بینید، آن خانه ی زیبا را تصور و آرزو کنید. اگر شخصی را با یک ماشین زیبا می بینید، هم برای آن شخص و هم برای داشتن ماشینی مثل آن دعا و آرزو کنید. اگر شخصی را با یک خانواده ی دوست داشتنی می بینید، هم برای آن خانواده و هم برای داشتن چنین خانواده ای دعا کنید. اگر فردی را با یک بدن زیبا می بینید، هم برای بدن او و هم برای داشتن چنین بدنی دعا کنید.
یادتان باشد که انرژی، یک امر مسری است؛ پس شما می توانید روی مردم تاثیر بگذارید یا آن ها را آلوده کنید. تفکر منفی می تواند همانند سرخجه باشد. به جای خارش گرفتن، شما مدام تفکرات بد و اشتباهی خواهید داشت؛ به جای خاراندن، مدام می ترسید؛ به جای ملتهب شدن، ناامید می شوید. حالا بگویید ببینم، آیا می خواهید همچنان با چنین افرادی سر و کار داشته باشید؟
افراد ثروتمند تقریباً در همه ی اوقات در حال ترقی دادن هستند
پنجمین تفاوت افراد فقیر و ثروتمند در این است که ثروتمندان تمام مدت می خواهند محصولات، خدمات یا ایده هایشان را با نهایت صبر و بردباری ترقی بخشند. در بر داشتن این ویژگی، یکی از مهم ترین خصوصیاتی است که برای موفق شدن لازم دارید. افرادی که با فروختن و یا ترقی دادن مشکل دارند، همیشه شکست می خورند.
افراد فقیر کسانی هستند که هر کاری را برای اجتناب کردن از مشکلات انجام می دهند
ششمین تفاوت افراد فقیر و ثروتمند در این است که فقرا وقتی با چالشی در زندگی مواجه می شوند فرار می کنند. دوستان عزیز، راز موفق شدن در زندگی این نیست که از مشکلات اجتناب کنید یا از دستشان خلاص شید یا سُر بخورید. راز موفقیت این است که در میان مشکلات رشد کنید تا این که بتوانید از مشکلاتتان بزرگ تر باشید.
اگر مشکل بزرگی در زندگی دارید، پس بدین معنی است که شما از مشکلاتتان کوچک تر هستید. اگر خواهان تغییری دائمی در زندگی تان هستید، نباید بر روی اندازه ی مشکلتان تمرکز کنید، بلکه باید بر روی اندازه ی خودتان تمرکز کنید. پس اگر می خواهید فرد موفقی باشید به این تفاوت افراد فقیر و ثروتمند توجه کنید.
افراد ثروتمند و موفق کسانی هستند که به سوی یافتن راه حل گرایش دارند
افراد ثروتمند کسانی هستند که وقت و انرژی شان را صرف پیدا کردن جواب ها و استراتژی هایی می کنند که با اجرای آن ها، مشکل فعلی به هیچ وجه دوباره تکرار نشود؛ این تفاوت افراد فقیر و ثروتمند است.
به خودتان به عنوان یک صندوق پول فکر کنید. اگر شما صندوق کوچکی باشید و پول شما زیاد باشد، چه اتفاقی می افتد؟ شما مقدار زیادی از پولتان را از دست خواهید داد؛ چرا که پول مورد نظر از صندوق سرریز میکند و بخش اعظمی از پول از دستتان می رود. ساده است که شما نمی توانید بیش از حجم صندوقتان پولی را داشه مشکل بزرگ ثروتمند شدن چیست؟ باشید. از این رو، می بایستی صندوق بزرگتری باشید و در این رشد کنید تا هم ثروت بیشتری را درون خودتان رشد دهید، هم ثروت بیشتری را به سمت خودتان جذب کنید.
افراد ثروتمند در صورت دیدن مشکلات عقب نشینی نمی کنند، از مشکلات فرار نمی کنند و راجع به مشکلات غر نمی زنند
افراد ثروتمند جنگجویان مالی هستند. خلاصه ی کلام این است که اگر بتوانید در حل و فصل مشکلات به یک استاد واقعی تبدیل شوید، چه چیزی می تواند شما را از موفقیت باز دارد؟ هیچ چیز! اگر هیچ چیز نتواند شما را از موفقیت باز دارد، شما تبدیل به یک ماشین رشدِ غیر قابل توقف می شوید.
ثروتمندان سخت کار و تلاش می کنند و باور دارند که پاداش آن ها کاملاً مناسب کار و تلاششان بوده و برای دیگران نیز در این راه ارزش قائل می شوند
نهمین تفاوت افراد فقیر و ثروتمند در این است که فقرا سخت کار می کنند، اما به خاطر ذهنیت بی ارزش گونه ای که نسبت به خودشان دارند، فکر می کنند که شایستگی لازم برای دریافت پاداش به خاطر تلاششان را ندارند.
تلاش کنید که پولدار شوید و به کسانی که هیچ وقت شانس و فرصت های شما را تجربه نکرده اند کمک کنید. اگر چنین ذهنیت، میل و آرزویی برای ثروتمند شدن دارید، پس به سمتش قدم بردارید. یادتان باشد که روش کار شما مختص خود شماست.
هیچ چیز نمی تواند ارزش یک چک حقوق را از بین ببرد مگر این که حس کنید که ارزش و شایستگی لازم برای دریافت آن را ندارید. زندگی کردن براساس محافظه کاری، زندگی کردن بر اساس ترس است.
افراد ثروتمند به خودشان باور دارند. آن ها به ارزش هایشان و تحقق این ارزش ها باور دارند
تفاوت افراد فقیر و ثروتمند در این است که آن ها چنین باوری نسبت به خودشان ندارند؛ به همین دلیل است که به ضمانت نیاز دارند. تنها راهی که شما می توانید از طریق آن ارزش واقعی تان را به دست آورید این است که بر اساس نتایج واقعی تان حقوق و پاداش بگیرید.
آیا شما یک شغل حرفه ای می خواهید یا یک رابطه ی نزدیک با خانواده؟ هردوی آن ها!
آیا شما تمرکز رووی کارتان را می خواهید یا بازی و تفریح را؟ هردوی آن ها را!
آیا شما پول می خواهید یا معنا در زندگی مشکل بزرگ ثروتمند شدن چیست؟ را؟ هردوی آن ها را!
آیا شما می خواهید که در زندگی شانس و بخت داشته باشید یا کاری که دوست دارید را انجام دهید؟ هردوی آن ها!
تفاوت افراد فقیر و ثروتمند در همین جاست. فقرا کسانی هستند که فقط یکی از آن ها را انتخاب می کنند، اما افراد ثروتمند هردوی آن ها را می خواهند. مگر می شود گفت که دستتان را می خواهید یا پایتان را؟ مسلما هردوی آن ها به یک اندازه مهم اند و شما هردوی آن ها را می خواهید.
افراد فقیر یا نمی توانند پول را مدیریت کنند یا به طور کلی از مبحث پول فرار میکنند
بزرگترین تفاوت افراد فقیر و ثروتمند در مدیریت پول خلاصه می شود؛ این که شما چگونه پولتان را مدیریت می کنید. خیلی ساده است؛ برای این که بتوانید پولدار شوید، باید توانایی مدیریتش را داشته باشید.
گفتن این که: «به محض دریافت یک پول کلان آن را مدیریت خواهم کرد» مثل این است که یک فرد چاق بگوید: «هروقت ۳۰ کیلوگرم کاهش وزن داشتم، رژیم می گیرم و ورزش می کنم!» شما باید بتوانید مهارت های لازم برای مدیریت میزان کمی از پول را داشته باشید، تا بتوانید همان مهارت ها را برای مقادیر کلان و زیاد هم پیاده کنید.
مخلص کلام: یا شما پول را کنترل می کنید، یا پول شما را!
افراد ثروتمند کاری می کنند که پول برایشان سخت کار کند، اما افراد فقیر برای پول سخت کار می کنند
دیگر تفاوت افراد فقیر و ثروتمند در این است که ثروتمندان هر تومان را به عنوان دانه ای می بینند که اگر در خاک و شرایط مناسب آب و هوایی کاشته شود، می تواند صدها تومان دیگر را به بار بیاورد، و آن صدها تومان هرکدام می توانند هزاران تومان دیگر را به وجود بیاورند.
نهایتاً، افراد پولدار می توانند تصمیم بگیرند که آیا به کار کردن ادامه بدهند یا نه. اما افراد فقیر کسانی هستند که پولشان را سرمایه گذاری نمی کنند و در نتیجه مجبورند که برای امرار معاش شدیداً کار کنند.
افراد ثروتمند بدون در نظر گرفتن ترس هایشان عمل می کنند؛ در حالی که افراد فقیر اجازه می دهند که ترس و وحشت جلویشان را بگیرد
بسیار مهم است که بدانید برای موفق شدن نیازی به ترس نداشتن یا شجاعت خالص نیست. تفاوت افراد فقیر و ثروتمند هم در ترس هایی است که دارند. افراد موفق و ثروتمند نیز شک و شبهه هایی دارند و گاهی نگران می شوند. تنها فرق آن ها این است که اجازه نمی دهند این احساسات بر آن ها غلبه کند و آن ها را از راه موفقیت باز دارد. اما افراد ناموفق و شکست خورده ترس ها، نگرانی ها و شک و شبهه هایی دارند که آن ها را از مسیر موفقیت باز می دارد.
دوستان عزیز امیدواریم با آگاهی از تفاوت افراد فقیر و ثروتمند بتوانید محدودیت ها را کنار گذاشته و به سمت یک زندگی موفق و ثروتمند گام بردارید.
دیدگاه شما