دلیل همسو نبودن رشد قیمت ملک با ارزش سهام چیست؟
بورس تهران در هفته گذشته هفتهای کاملا سبز را پشت سر گذاشت. به دنبال رشد قیمتی سهام، شاخص کل رشد بیش از 4/ 2 درصدی را تجربه کرد. رشد قیمت نفت در بازار جهانی در کنار برخی انتظارات برای انتشار عملکرد فصل پاییز، موجب توجه بیشتری از سوی معاملهگران به سهام گروه کالایی شد.
اعتمادآنلاین| با وجود چرخش نسبی معاملهگران به سمت نمادها با چشمانداز بهبود سودآوری با کیفیت اما همچنان نشانهها از عدم تغییر ذائقه بورسبازان حکایت دارد. موج تجدید ارزیابی داراییها و امیدی که خریداران سهام به ارزندگی این نمادها بستهاند، الگوی ذهنی است که همچنان اثر قابل توجهی بر معاملات بورس دارد. گرچه فعالان بازار به مواردی مانند خرد شدن قیمت سهم به دنبال افزایش سرمایه سنگین اشاره میکنند اما در ریشهیابی چنین استدلالی از ارزندگی سهام یک شرکت باید به فضای حاکم بر اقتصاد کشور از سالیان بسیار دور رجوع کرد.
همانطور که در بازار مسکن نسبت قیمت به اجاره توجیهی در اقتصاد کشور ندارد و این موضوع میتواند در بازار سهام نیز منعکس شود. با این حال آنچه برای سالیان دراز خرید ملک و مسکن را یکی از گزینههای معتبر سرمایهگذار سنتی قرار داده است، رشد قیمتی زمین و مسکن به دنبال موجهای تورمی شدید در اقتصاد کشور است. بر این اساس گرچه عایدی سالانه از این دارایی در مقایسه با گزینههای جایگزین سرمایهگذاری پایین است اما جهشهای قیمتی در دورههای زمانی مختلف باعث شده که مسکن جذابیت خود را در نگاه سرمایهگذار نگه دارد. حال معادلات پیچیده سایر بازارها و تکرار چنین الگویی در بازار مسکن، چنین معضلی را نگه داشته است. شاید از این منظر بتوان علت جذابیت افزایش سرمایه از تجدیدارزیابی و وجود داراییهای سنگین در شرکتها را در نگاه فعالان بورس تهران توجیه کرد.
رویه ارزشگذاری سهام بر اساس داراییهای موجود در هر شرکت را میتوان از جنبههای مختلف مورد بررسی قرار داد. بر این اساس میتوان سناریوهای مختلف را برای سنجش ارزندگی سهام شرکتها مورد بررسی قرار داد. شاید بتوان گفت اگر اقتصاد کشور مفهوم واقعی بازار را در خود نهفته داشت یا از سوی دیگر اگر سیاستگذاری اشتباه و سیستم مریض پولی بر اقتصاد کشور سالیان دراز حاکم نبود در مسیر راحتتری امکان رد ارزندگی سهام بر اساس داراییهای منجمد و با قدرت نقدشوندگی بسیار پایین وجود داشت.
سرایت حباب مسکن به بورس؟
علاقه وافر فعالان بورس تهران به افزایش سرمایه از تجدید ارزیابی داراییها (به روز کردن ارزش داراییهای تحت تملک شرکت) میتواند به سرایت حباب ملک به بازار سهام منجر شود. در این خصوص ممکن است این سوال مطرح شود که آیا بازار دارایی ثابت دارای حباب است یا خیر. آمار تاریخی از بازار مسکن بسیار محدود است و بر این اساس نمیتوان اظهارنظر قاطعی درخصوص مسکن داشت. با این حال بر اساس شواهد شهودی یکی از مواردی که در بازار ملک از اهمیت بالایی برخوردار است، نقدشوندگی پایین دارایی است.
نقدشوندگی پایین در نتیجه ضعف قدرت مصرفکننده واقعی رقم خورده است و میتواند نشانه بالاتر بودن قیمت نسبت به سطوح تعادلی آن در منحنی عرضه و تقاضا باشد. نسبت قیمت به اجاره در بازار مسکن نیز حدود 20 تا 25 بوده است. بر این اساس این موضوع نیز میتواند نشانهای از بالا بودن قیمت مسکن نسبت به سطوح تعادلی خود باشد. در این میان آمار و روایتهای تاریخی نیز بعضا این موضوع را تایید میکند که بازار ملک برای مدت زمان بسیار طولانی (به خصوص در شهرهای بزرگ) در چنین وضعیتی قرار دارد.
اما اگر واقعا بازار ملک برای مدت زمان بسیار طولانی با قیمتی بالاتر از ارزش ذاتی در یک دوره خاص همراه است، چرا این حباب تعدیل نمیشود. بررسی این موضوع از آن جهت دارای اهمیت است که سهام بسیاری از شرکتها در بورس تهران نیز با خبر افزایش سرمایه از تجدید ارزیابی دارایی یا با رونمایی از داراییهای گرانقیمت مسیر صعودی را در پیش میگیرند. این در حالی است که اگر سهام کلیه شرکتها بخواهد بر اساس افزایش سرمایه از تجدید ارزیابی داراییها مطابق با الگویی دارایی های با نقد شوندگی پایین که در ذهن معاملهگران بورسی نقش بسته است، رشد کند باید در انتظار تشکیل حباب قیمتی سهام در بورس تهران بود. در بازار ملک شاید تقاضای مصرفی در بلندمدت بتواند قیمتهای بالا را توجیه کند اما خرید سهام که با معیار سرمایهگذاری و کسب سود است در وضعیت کنونی متغیرهای اقتصادی کشور نمیتواند جهشهای اینچنینی را توجیه کند.
خطای رفتاری در بازار دارایی؟
همانطور که اشاره شد از منظر اقتصادی و با بررسی دورهای اقتصاد کشور شاید سرمایهگذاری در مسکن توجیهپذیر نباشد. با این حال توجه ویژهای از سوی سرمایهگذاران به این بخش از سالیان دور وجود داشته است. علت چنین موضوعی را میتوان در ادامهدار بودن سیستم پولی مریض برای سالیان دراز در اقتصاد کشور عنوان کرد. بر این اساس با یک سیستم بیمار پولی و ایجاد تورمهای افسارگسیخته در دورههای مختلف، سرمایهگذار به این الگوی ذهنی رسیده است که گرچه عایدی سالانه (حاصل از اجاره مسکن) پایین است اما جهشهای متوالی ارزش، ملک و زمین بهعنوان دارایی امن نگه داشته است.
این موضوع باعث شده که علاوه بر تقاضای مصرفی، سرمایهگذاران نیز در این بازار به شدت فعال باشند. این سیستم مریض پولی بوده که با رشدهای مداومنقدینگی فضا را برای جهش قیمتی ملک فراهم آورده است. همین موضوع باعث شده گرچه طی زمان ملک و زمین با قدرت نقدشوندگی پایین مواجه باشند اما با موجهای تورمی سنگین بار دیگر با رشد حجم معاملات نسبت به حالت معمول (احتمالا نسبت به میانگین جهانی اعداد پایینی را دارا هستند) با جهش قیمت مواجه شوند. حال اینکه پس از جهش قیمتی به تدریج جامعه به سطوح قیمتی جدید عادت کرده و احتمالا به ندرت به قدرت نقدشوندگی بسیار پایین توجه شده است.
این در حالی است که اگر در دورههای مختلف یک کارشناس اقتصادی و مالی بخواهد بررسیهای لازم را انجام دهد به آربیتراژی که در بازارهای مختلف اقتصاد کشور وجود داشته، میرسد، با این حال الگوی چندین ساله که در ذهن صاحب دارایی کاشته شده است به این راحتی تغییر شکل نمیدهد. شاید اگر یک بار نشانههایی از تخلیه حباب و افت قیمت (مطابق با دیگر کشورها) مشاهده شود الگوی ذهنی مسیر دیگری را طی کند.
به نظر میرسد این موضوع با ثبات در وضعیت کلان اقتصاد کشور و برنامهریزی برای جلوگیری از تورمهای افسارگسیخته در آینده در دسترس باشد. هرچه جلوتر میرویم بر تعداد شرکتهای بورسی که افزایش سرمایه از تجدید ارزیابی را در دستور کار قرار دادهاند، افزوده میشود. اگر بخواهیم به ارزشمند بودن داراییها مطابق با سرمایهگذاران بازار مسکن نگاه کنیم احتمالا به این نتیجه میرسیم که سهام این شرکتها نیز باید رشد کند.
حتی از این موضوع این نتیجه نیز احتمالا حاصل میشود که بحران بانکی با عمقی که کارشناسان عنوان میکنند نیز در اقتصاد کشور وجود ندارد؛ در این خصوص البته موارد زیادی قابل طرح است اما اگر داراییهایی را که بانکهای مختلف در اختیار دارند مطابق با نگاه یک سرمایهگذار ملک ارزشگذاری کنیم شاید عمق بحران بانکی که در اقتصاد کشور نگرانی زیادی را به وجود آورده است، آنچنان زیاد نباشد (البته همین معیار در نگاه مدیران بانکی در سالیان گذشته این بنگاهها را به خرید دارایی سوق داد). با این حال همانطور که مشاهده میشود نمودهای بیرونی بحران بانکی در اقتصاد کشور کاملا با این موضوع در تناقض است.
تناقض ارزش داراییها با ارزندگی سهام
قیمت داراییها برای برخی شرکتهای کوچک به حدی بالا است که حتی تحلیلگران کارکشته را درخصوص عدم ارزنده بودن آن به شک میاندازد. در این خصوص اگر بنا است سهام یک شرکت سرمایهگذاری بورسی را برای مثال با 70 درصد ارزش روز داراییها، ارزشگذاری کنیم، چرا نباید سهام شرکتی که با مقادیر سنگین از دارایی همراه است، ارزنده باشد. در رد این موضوع باید به قدرت نقد شدن داراییها توجه ویژه داشت. همانطور که اشاره شد اگر بنا باشد براساس ارزش امروز املاک و داراییهای تحت تملک بانکها بخواهیم این شرکتها را تحلیل کنیم شاید نشانهای از بحران عمیق بانکی مشاهده نشود.
بر این اساس ارزشگذاری بر اساس صورت جریان وجوه نقد آتی دارای اهمیت خواهد شد. اثر ارزش دارایی یک شرکت در صورت جریان وجوه نقد میتواند معیار مناسبی برای ارزشگذاری سهام باشد. اگر شرکتی دارایی 100 میلیارد تومانی دارد باید این موضوع مدنظر باشد که این دارایی در فرض ساده چند سال دیگر توان نقد شدن دارد و بر این اساس وجه نقد ورودی به شرکت در سالهای آینده بر اساس نرخ سود مورد انتظار تنزیل میشود. به این ترتیب اثر این دارایی میتواند بر ارزش سهام یک شرکت منعکس شود. ممکن است هدف فروش دارایی نباشد و هدف ایجاد درآمد به طرق مختلف از دارایی مربوطه باشد، در نتیجه باید محاسبه دارایی های با نقد شوندگی پایین کرد که در سالهای آینده چه میزان وجه نقد از این دارایی به شرکت وارد میشود و بر این اساس بتوان به ارزشگذاری سهام شرکت مزبور پرداخت. مشکل نقد شدن دارایی را کاملا میتوان در سهام شرکتهای ساختمانی مشاهده کرد.
در این خصوص گرچه یکی از شرکتهای ساختمانی در شرایط کنونی افزایش سرمایه سنگین را در دستور کار قرار داده اما در عملیات خود (ساخت و فروش ملک و زمین) طی سالهای گذشته با مشکل مواجه بوده است.
حال اگر بنا باشد بدون اینکه یک دارایی در شرایط کنونی یا در سالهای آتی قدرت نقد شدن داشته باشد با این ذهنیت که ارزش دارایی مطابق نگاه سرمایهگذاران بازار مسکن حتی در سالهای آتی به دنبال موجهای تورمی رشد مییابد، سهام را ارزشگذاری کنیم احتمالا باید به دنبال تشکیل یک حباب ذاتی در بورس تهران و تداوم آن مطابق با بازار مسکن باشیم. البته این موضوع احتمالا برای بورس تهران که برخلاف دیگر بخشهای اقتصادی کشور، رنگ و بویی از بازار دارد و سرمایهگذاران در این بخش توجه بیشتری به فرصتهای آربیتراژی برای کسب بازدهی دارند با احتمال رخداد بسیار پایین همراه خواهد بود.
سناریوهای پیش رو برای بازار دارایی
با توجه به فضای رکودی کشور و افزایش تعداد شرکتهایی که به دنبال زیان سنگین مشمول ماده 141 قانون تجارت میشوند، احتمالا موج افزایش سرمایه از تجدید ارزیابی تشدید شود. بر این اساس احتمالا معاملهگران بورسی نیز عطش خرید را برای سهام این شرکتها داشته باشند. با این حال نکتهای که باید به آن توجه شود احتمالا تغییر نگرش معاملهگران با رشد تعداد شرکتهایی است که قصد افزایش سرمایه از تجدید ارزیابی دارایی را دارند.
همانطور که در گزارش هفته گذشته «دنیای اقتصاد» نیز مطرح شد واکنش دستهجمعی به همه نمادهای بورسی بر اساس پتانسیل افزایش سرمایه از تجدید ارزیابی داراییها (اختلاف ارزش روز با ارزش دفتری ثبتشده در دفاتر شرکتها) مطابق با الگوی ذهنی کنونی معاملهگران میتواند به جهش شاخص بورس منجر شود. با این حال احتمالا بورس تهران بر خلاف بازار مسکن ظرفیت چنین موضوعی را ندارد و با توجه به غیرمولد بودن این نوع ارزشگذاری احتمال عقبنشینی قیمت را میتوان در سناریوهای مختلف بررسی کرد.
سناریوی بررسی سهام شرکتهایی که از این موضوع تاثیر میپذیرند را میتوان با سرانجام قیمتها در بازار دارایی و مسکن رصد کرد. در سناریوی نخست میتوان انتظار ادامه رویه سالهای گذشته را داشت. با این حال باید گفت اقتصاد کشور توان ادامه حرکت کج دار و مریز را دیگر ندارد و با توجه به فشارهای تحریمی موجود یا باید در مسیر اصلاح اقتصادی گام برداشته شود یا اینکه باید بار دیگر در انتظار معجزه سیاسی در کشور بود.
در غیر این صورت به نظر میرسد وضعیت اقتصادی کشور میتواند به سمت وخامت بیشتر حرکت کند که در این شرایط حباب دارایی و ملک خود را نشان دهد و بر این اساس احتمال فروکش التهاب با ضعف هر چه بیشتر تقاضا و افزایش عرضه وجود دارد. در سناریوی اصلاح اقتصادی که بسیار پیچیده و با توجه به وضعیت کنونی صعبالعبور نیز به نظر میرسد باید در انتظار اصلاح ساختار بانکی در کشور بود که با توجه به داراییهای بلوکهشده خود میتواند در فروکش حباب ارزش داراییها موثر باشد.
برای مثال اگر بنا باشد واقعا جراحی سخت اقتصادی در دستور کار قرار گیرد و ابزار و همچنین همت کافی برای این موضوع نیز وجود داشته باشد باید در انتظار فروکش نرخ سود و انتظارات تورمی بود که در چنین شرایطی ارزش سهام نیز میتواند با کاهش نرخ سود بدون ریسک مسیر صعودی را تجربه کند و ارزش داراییهای ثابت و بازدهی انتظاری از آنها نیز با توجه به تحولات این بخش میتواند تا حدودی تعدیل شود تا فرصت آربیتراژی بین بازارها به تدریج از بین برود.
دارایی های نقدی (Liquid Assets) چیست؟ مبانی اولیه برای مشاغل کوچک
دارایی های نقدی به عنوان دارایی هایی تعریف می شوند که می توانند به راحتی به پول نقد تبدیل شوند. پول بدهی به شرکت شما و موجودی آن نمونه هایی از دارایی های نقدینگی در تجارت است. دارایی های خریداری شده برای استفاده طولانی مدت، دارایی نقدی محسوب نمی شوند زیرا تبدیل آنها به پول نقد بسیار دشوارتر از دارایی هایی مانند موجودی کالا است.
دارایی های نقدی چیست؟
تعریف دارایی های نقدی در حسابداری ، دارایی هایی است که به راحتی و به سرعت به پول نقد تبدیل می شوند. دارایی در طی فرآیند نباید هیچ (یا مقدار زیادی) از ارزش خود را از دست بدهد. با توجه به اکثرا مقالات دارایی های نقدی ذارایی های سریع نیز نامیده میشوند.
دارایی های نقدی شامل موارد زیر است:
حساب های دریافتی (پول بابت کار شما)
پول نقد (در دست یا در حساب حساب کسب و کار شما)
سپرده تقاضا (نوعی سرمایه گذاری)
بیمه پیش پرداخت (در صورت انصراف، پول خود را پس می گیرید)
سرمایه گذاری هایی که در کمتر از 90 روز به بلوغ می رسند (به عنوان مثال سهام، اوراق قرضه، صندوق های سرمایه گذاری، صندوق های بازار پول)
دارایی ها هر چیزی با ارزش مالی برای یک کسب و کار (یا شخص) در نظر گرفته می شوند. یک تجارت از دارایی های خود برای تولید کالاهای خود یا ارائه خدمات خود استفاده می کند.
دارایی های فعلی دارایی های نقدی هستند
دارایی های جاری معمولاً دارایی های نقدی هستند. دارایی های جاری به معنای دارایی هایی است که طی یک سال توسط مشاغل مصرف می شود یا به پول نقد تبدیل می شود.
در صورت وجود شرایط اضطراری که به پول نقد نیاز دارد، مانند از دست دادن مشتری اصلی و نداشتن جریان نقدی کافی برای پرداخت قبض های خود، داشتن دارایی های نقدی برای یک کسب و کار مهم است.
نقدی ترین دارایی فعلی، پول نقد است که به هیچ تبدیلی نیاز ندارد. دارایی های ثابت خریداری شده برای استفاده طولانی مدت، مانند ابزار یا سخت افزار کامپیوتر، تبدیل کردنشان به پول نقد بسیار دشوارتر است.
به عنوان مثال، یک طراح گرافیک مشتری اصلی خود را از دست می دهد. او باید قبض های خود را پرداخت کند. وی می تواند از پس انداز خود (دارایی فعلی) استفاده کند یا هارد اکسترنال خود (دارایی ثابت) را بفروشد. از آنجا که دسترسی به پس انداز آسان تر است و جایگزینی آن راحت تر است و همچنین باعث ایجاد مشکل در کارش نمیشود او از پس از انداز خود هزینه میکند.
دارایی های نقدی در حسابداری
تمام دارایی ها، از جمله دارایی های نقدی، در ترازنامه مشاغل یافت می شود، گزارش مالی که می توانید از نرم افزار حسابداری خود تهیه کنید.
دارایی های نقدی ممکن است آیتم خط خود را در ترازنامه شما داشته باشند که روی آن عبارت "دارایی های نقدی" باشد. یا ممکن به شیوه های گوناگون قابل دریافت باشد.
فرمول دارایی های نقدی
مشاغل کوچک باید ارزش خالص مایع خود را بدانند تا مطمئن شوند می توانند هزینه های غیر منتظره را تأمین کنند.
وام دهندگان همچنین ارزش خالص نقدی شما را بررسی می کنند تا دارایی های با نقد شوندگی پایین تصمیم بگیرند که آیا باید به شما پول بدهند. ارزش خالص نقدی بالاتر به این معنی است که شما بعنوان یک تجارت کوچک بیشتر قادر به بازپرداخت آنها هستید.
برای محاسبه ارزش خالص نقدی خود، باید از فرمول زیر استفاده کنید:
کل دارایی های نقدی - کل بدهی ها (بدهی ها) = ارزش خالص نقدینگی
کل دارایی های نقدی به معنی تمام دارایی های شما مانند پول نقد در حساب چک و حساب های دریافتی شما است. کل بدهی ها به معنای بدهی هایی مانند بدهی کارت اعتباری، رهن یا وام های بدون وثیقه شما است (که توسط ضامن تضمین نمی شود).
نمونه دارایی های نقدی چیست؟
دارایی های نقدی به هر دارایی در یک تجارت گفته می شود که می تواند بدون از دست دادن ارزش آن به پول نقد تبدیل شود.
در مثال زیر، دارایی های نقدی مشترک در مشاغل کوچک را پوشش خواهیم داد:
یک سایت تجارت الکترونیکی که جواهرات می فروشد با شکایت یک رقیب مورد حمله قرار می گیرد. مالک تقریباً پول کافی برای پرداخت قبض های قانونی خود را ندارد. مالک موجودی کالا و هر وسیله ای را که برای خلق جواهرات خود استفاده می کند به فروش می رساند. او مشتریانی دارد که بایید مابلغی به او بپردازند بنابراین با آنها تماس می گیرد تا هرگونه بدهی را جمع کند. او همچنین حساب جاری خود را تخلیه می کند.
دارایی های غیر نقدی چیست؟
دارایی های غیر نقدینگی به هر دارایی گفته می شود که به سرعت به پول نقد تبدیل نشود.
دارایی های غیر نقدینگی شامل موارد زیر است:
طبق Investopedia، دارایی های غیر نقدینگی به هر دارایی گفته می شود که به سرعت به پول نقد تبدیل نشود.
دارایی های غیر نقدینگی شامل موارد زیر است:
املاک و مستغلات
زمین
تجهیزات
مبلمان
وسایل اداری و.
دارایی های غیر نقدینگی ممکن است ماه ها طول بکشد تا پول نقد خود را از فروش پس بگیرند. زمین و ساختمان کمترین میزان نقدینگی را در بین دارایی های غیر نقدینگی دارند.
به عنوان مثال، یک جواهرفروشی دچار مشکل اقتصادی است. او تصمیم دارد فروشگاه فیزیکی خود را بفروشد تا قبض های خود را پرداخت کند و فقط به صورت آنلاین بفروشد. اما، او باید ملک را در بازار قرار دهد و یک خریدار پیدا کند و تمام مدارک مربوط به این روند را دارایی های با نقد شوندگی پایین انجام دهد. تا آن زمان، موعد صورتحساب او سر رسیده است.
دارایی های غیر نقدینگی معمولاً دارایی های ثابت هستند. در مورد اینکه دارایی های ثابت چیست و چه دارایی ثابت محسوب می شود در مقاله های بعدی توضیح خواهیم داد.
چرا نقدینگی در تجارت مهم است؟
نقدینگی در تجارت مهم است زیرا به شما کمک می کند تا بودجه و اعتبار خود را بدست آورید و در مواقع اضطراری مالی شما را حمل می کند.
نقدینگی توانایی یک تجارت است که دارایی های خود را به سرعت و به راحتی و بدون از دست دادن ارزش آنها به پول نقد تبدیل می کند.
مشاغل با نقدینگی بیشتر اهداف خوبی برای طلبکاران بالقوه (یک بانک) و سرمایه گذاران تلقی می شود زیرا موقعیت این مشاغل در بازپرداخت وام بهتر است.
مشاغل با نقدینگی بیشتر همچنین می توانند شرایط اضطراری را راحت تر پشت سر بگذارند، مانند رکود اقتصادی. همه مشاغل کوچک باید دارایی های نقدینگی کافی داشته باشند تا حداقل یک یا دو ماه بتوانند آنها را به سرانجام برسانند.
همچنین مهم است که نقدینگی خود را زیر نظر داشته باشید. آیا خیلی بالا است؟ شاید زمان آن فرا رسیده باشد که آن پول را برای کمک به رشد مجدد آن وارد کنید. ممکن است بخواهید تجهیزات جدیدی بخرید، موجودی جدیدی سفارش دهید یا بهترین کارها را برای پیشرفت کار خود انجام دهید.
اگر نقدینگی شما کم باشد، مشاغل شما ممکن است دچار مشکل شود. شما ممکن است بخواهید برخی از دارایی های خود را به عنوان سپر برای مشکلات آینده نگه دارید.
پایین ترین p/e در بورس الان کدام است؟
پایین ترین p/e در بورس در حال حاضر برای کدام سهم هاست؟ اگر به دنبال خرید سهم های ارزنده بازار بورس هستید، باید سهمی خریداری کنید که پایین ترین p/e در بورس را داشته باشد. سهام هایی که نسبت p به e برای آن ها پایین است، یعنی ارزندگی به مراتب بیشتری دارد و برای خرید سهامداران و حتی سرمایه گذاری بلندمدت می تواند گزینه سودده تر و مناسب تری به حساب آید. حال اگر شما قصد دارید سهام هایی که پایین ترین p/e در بورس را دارا هستند بشناسید، این مطلب برای شما نوشته شده است و سهام های ارزنده برای خرید را در حال حاضر به شما معرفی می کند.
پایین ترین p/e در بورس
به منظور خرید یک سهم می بایست معیارهای بسیاری را مد نظر قرار دهیم که یکی از حائز اهمیت ترین آن ها، نسبت p/e به حساب می آید، ولی بسیاری از سرمایه گذاران این سوال را دارند که نسبت p/e چیست یا این که چطور می توانیم سهم هایی که نسبت p/e آن ها پایین و مناسب خرید هستند را شناسایی کنیم.
درصورتی که تمایل دارید تا از خدمات ۲۵ درصد تخفیف کارمزد در بورس، سرمایه گذاری بر روی حق تقدم و یا فروش آن و … بهره مند شوید میتوانید دارایی های با نقد شوندگی پایین از طریق لینک زیر اقدام به ثبت نام نمایید.
البته در این مطلب در کنار مواردی که گفتیم، به موضوعاتی مانند این که p/e پایین سهم نشانه چیست و p/e مناسب برای خرید کدام است نیز اشاره هایی داشته ایم تا بتوانید از این مطلب برای انتخاب و شناسایی سهام های ارزنده بازار بورس استفاده کنید. در پایان نیز چندین سهم که p/e پایینی دارند و در حال حاضر برای خرید و سرمایه گذاری گزینه های مناسبی هستند را نیز معرفی کرده ایم که قطعا برایتان جذاب است، پس تا انتها همراه کد بورسی بمانید و این مطلب تحلیلی را به هیچ عنوان از دست ندهید.
نسبت P/E چیست؟
در ابتدا می توان گفت که نسبت p/e یکی از ساده ترین و همچنین کاربردی ترین شاخص ها به منظور نشان دادن عملکرد بازار بورس در مقایسه با بازارهای منطقه و یا عملکرد یک شرکت در مقایسه با سایر شرکت ها در بازار می باشد. نسبت قیمت به درآمد که در ارزش گذاری با P/E از آن استفاده می شود، از تقسیم آخرین قیمت بر سود شرکت قابل محاسبه است و سرمایه گذاران با توجه به این نسبت ارزیابی هایی را در مورد ارزش ذاتی سهم کسب می کنند.
نسبت P/E در واقع نشان دهنده این است که قیمت سهم شرکت در حال حاضر چند برابر سود سالیانه آن شرکت است یا بیانی ساده تر، چنانچه سود ۱ سال اخیر شرکت عددی باشد و این عدد برای دوره آینده نیز مجددا تکرار شود و این سود در مجمع تقسیم شود چند سال طول می کشد تا این رقم به قیمت فعلی سهام شرکت برسد.
برای مثال چنانچه p/e شرکتی عدد ۲۰ را نشان دهد، بدین معنی است که سرمایه گذار حاضر است به ازای ۱ ریال سود شرکت ۲۰ ریال بپردازد. حال چنانچه این نسبت برابر ۴۰ باشد بیانگر این خواهد بود که سرمایه گذار حاضر است به ازای هر ۱ ریال سود شرکت ۴۰ ریال بپردازد. در ادامه با نسبت p/e های پایین، متوسط و بالا و معانی آن ها بیشتر آشنا خواهیم شد و در انتها نیز ۱۱ شرکت که در حال حاضر ارزنده ترین سهام های بازار بورس به حساب می آیند و p/e بسیار پایینی دارند را نیز معرفی کرده ایم که مطمئنا جذاب ترین بخش مقاله برای شما خواهد بود.
P/E مناسب برای خرید سهم
بهترین نسبت P/E برای خرید سهم، P/E زیر ۱۰ می باشد، لذا هر چه قدر این نسبت در سهام های گروه های مختلف پایین تر باشد، آن سهم یا گروه می تواند گزینه مناسبی تری برای سرمایه گذاری و خرید باشد. چنانچه سهامی P/E زیر ۵ داشته باشد، گزینه عالی برای سرمایه گذاری است و این سهام، سهامی بنیادی به شمار می رود که ارزندگی بالایی دارد. در ادامه نسبت P/E را در سه حالت پایین، متعادل و بالا مورد بررسی قرار داده ایم تا بعد از مطالعه دارایی های با نقد شوندگی پایین این مطلب دیگر بدانید که P/E در شرایط و عددهای مختلف، دقیقا نشان دهنده چیست،
نسبت P/E پایین : شرکت هایی با نسبت P/E پایین، معمولا سهام ارزش مندی به حساب می آیند و این بدین معنی است که کمتر از ارزش ذاتی خود در حال خرید و فروش اند. این قیمت پایین، موجب خواهد شد که سرمایه گذاران برای خرید آن رغبت بیشتری داشته باشند.
نسبت P/E متعادل : هنگامی که شرکتی با P/E متعادل را انتخاب می کنیم، انتظار رشد و پیشرفت شرکت در آینده را معقول می دانیم و احتمالا به سود مورد نظر خود نیز دست پیدا خواهیم کرد. از طرف دیگر می توانیم احتمال بیشتری بدهیم که حتی زمانی که کل بازار ریزشی و منفی است، سهام ما کاهش قیمت و ریزش کم تری را تجربه کنید، لذا می توان این طور نتیجه گرفت که ریسک خرید و سرمایه گذاری در سهام هایی که P/E متعادل دارند، از سهام هایی که P/E بالا دارند بسیار کم تر و نسبت به سهام هایی که P/E پایینی دارند، به مراتب بالاتر است.
نسبت P/E بالا : به صورت معمول شرکت هایی با نسبت P/E بالا، شرکت های در حال رشد به شمار می روند. در واقع می توان این طور گفت که این نسبت بالا نشان دهنده این است که شرکت در آینده رشد و عملکرد مثبتی خواهد داشت و سرمایه گذاران نیز از این شرکت انتظار افزایش درآمد در آینده را دارند و حاضرند برای آن پول خوبی بپردازند، از همین روی بهتر است بعد از محاسبه P/E، در خصوص برنامه های آینده شرکت و احتمال رشد و پیشرفت آن نیز بررسی هایی داشته باشیم تا تصمیم گیری ما به بهترین شکل انجام شود.
حال این سوال پیش می آید که اصلا مشکل نسبت P/E بالا چیست؟ در پاسخ می توان گفت که نسبت P/E بالا، تنها یک عیب بزرگ دارد؛ مشکل این نوع شرکت ها این است که سهام در حال رشد، معمولا ماهیتی نوسانی دارد و این اتفاق، فشار زیادی به شرکت ها وارد می آورد، چرا که می بایست دلیل ارزش گذاری بالای خود را توجیه کنند، از همین روی سرمایه گذاری در سهام با رشد بیشتر، یک سرمایه گذاری ریسکی به حساب می آید، چرا که سهام این شرکت ها، معمولا بیشتر از ارزش ذاتی خرید و فروش می شوند.
فیلتر سهام با کمترین P/E در بورس
در بازار سرمایه بیش از ۷۰۰ شرکت بورسی و فرابورسی پذیرفته شده اند که همین موضوع یافتن سهم مورد نظر را برای سرمایه گذاران و سهامداران بسیار سخت می کند، به همین خاطر به کمک فیلترهای بورسی کار شما در این مسیر بسیار ساده خواهد شد. به عنوان مثال چنانچه بخواهید از بین این تعداد نماد بورسی آن دسته از سهام هایی را پیدا کنید که P/E آن کمتر از یک عدد مشخصی باشد، می توانید از فیلتر زیر استفاده نمایید و برای این کار تنها کافی است وارد سایت سازمان بورس شوید و در قسمت فیلتر، این عبارت زیر را کپی نمایید تا سهام هایی که مد نظر شماست، به صورت لیستی برای شما به نمایش دربیایند. به همین سادگی!
P/E پایین یک سهم نشانه چیست؟
بر اساس آن چیزی که تا به اینجای کار عنوان کردیم، مطمئنا متوجه شده اید که هرچقدر P/E کوچک تر باشد، سهم ارزندگی به مراتب بالاتری دارد. به عنوان P/E سه از P/E چهار بهتر است. در P/E برابر با ۳، چنانچه شما ۳۰۰ هزار تومان سرمایه گذاری دارایی های با نقد شوندگی پایین کنید، در ۱۰۰ تومان سود شریک خواهید شد، ولی در P/E چهار برای شریک شدن در ۱۰۰ تومان سود باید ۴۰۰ هزار تومان سرمایه گذاری داشته باشید و این نکته مهم و طلایی است که بسیاری از سرمایه گذاران و سهامداران به آن توجه خاصی نمی کنند!
همچنین در نظر داشته باشید که برای P/E های بسیار کوچک، باید کمی بیشتر دقیق شویدف چرا که امکان دارد P/E کم تنها نشانه سود زیاد نباشد، بلکه بیانگر تقاضای بسیار پایین برای سهم نیز باشد، به این خاطر که چنانچه سایر سهامداران نیز به این سهم علاقه نشان دهند، به دلیل تقاضای زیاد، قیمت افزایش پیدا خواهد کرد و P/E به صورت خودکار افزایش خواهد داشت، بنابراین در نظر داشته باشید که P/E کم تنها نشانه سود زیاد و ارزندگی سهم نیست، بلکه می تواند نشانه تقاضای پایین برای آن سهم در آن زمان نیز باشد.
ارزنده ترین سهام های بازار در حال حاضر کدامند؟
۱) وبصادر : سهام بانک صادرات ایران در حال حاضر با توجه به نسبت P/E که دارد، برای خرید می تواند گزینه مناسبی به حساب آید. پی به ای سهام بانک صادارات در حال حاضر ۳٫۳۷ و به نسبت P/E هم گروهی های خود در صنعت بانکی نیز جایگاه مناسبی دارد و به صورت کلی از لحاظ نسبت P/E سهم ارزنده ای برای خرید محسوب می شود. این سهم همچنین حجم معاملات بسیار بالایی دارد و از این جهت می توان گفت که نقدشوندگی آن بسیار بالاست و شما هر زمان که خواستید، می توانید از این سهم خارج شوید و دارایی خود در این شرکت را به فروش برسانید.
۲) وسکاب : سهم س.ص بازنشتگی کارکنان بانکها با نسبت P/E معادل با ۲٫۳۵ می تواند سهم ارزنده ای برای خرید و حتی سرمایه گذاری بلندمدت به حساب آید. جالب است بدانید که P/E گروهی که این شرکت در آن قرار دارد، در حال حاضر ۹٫۹۶ می باشد و این می تواند نشان دهنده این باشد که در بین هم گروهی های این سهم، وسکاب برای خرید گزینه مناسبی به شمار می رود و می تواند ارزندگی بیشتری داشته باشد.
۳) فسپا : گروه صنعتی سپاهان نیز با نسبت P/E معادل ۵٫۶۷ می تواند بین سهام های ارزنده ای که در حال حاضر وجود دارند، قرار داشته باشد. این شرکت سابقه بسیار خوبی در بورس ایران دارد و به صورت کلی و به نسبت P/E گروه که در حال حاضر ۹٫۹۶ است، ارزندگی خاصی دارد و می توانیم این سهم را هم در کنار سهم های دیگری که تحت نظر داریم، مورد بررسی قرار دهیم و بر اساس استراتژی که داریم، برای ورود به آن اقدام کنیم.
۴) وآوا : سهام شرکت سرمایه گذاری آوا نوین در حال حاضر P/E بسیار مناسبی دارد. P/E این شرکت الان عدد ۳٫۳۶ را نشان می دهد و با توجه به P/E گروه شرکت های سرمایه گذاری که در حال حاضر عدد ۹٫۹۶ را نشان می دهد، می توانیم روی این سهم به عنوان یک سهم ارزنده حساب باز کنیم و آن را از لحاظ تکنیکالی و بنیادی مورد تحلیل و بررسی قرار دهیم و اگر حس کردیم می تواند سهم مناسبی باشد، برای ورود به آن اقدام نماییم.
۵) وبوعلی : سهام شرکت سرمایه گذاری بوعلی در حال حاضر یکی از کم ترین P/E های بورس را با عدد ۲٫۷۶ در اختیار دارد. این عدد نشان می دهد که این سهم در حال حاضر بسیار ارزنده است و می تواند گزینه کم ریسکی برای سرمایه گذاری فعالان و سرمایه گذاران بورسی باشد. این سهم با توجه به حجم مبنایی که دارد، همواره بیش این عدد را پر می کند و از این لحاظ برای فروش این سهم در روزهای مختلف بورس، نیازی به نگران بودن نخواهید داشت و نقدشوندگی این سهم تا حدود زیادی مناسب است.
۶) حپارسا : شرکت توسعه حمل و نقل ریلی پارسیان در گروهی از بورس قرار دارد که P/E آن عدد ۲۶٫۲۷ را نشان می دهد. به صورت کلی این سهم می تواند گزینه خوبی برای ورود باشد، چرا که P/E آن از نصف P/E هم گروهی های خود نیز کمتر است. البته این نکته را باید در نظر داشته باشید که حجم معاملات این سهم خیلی بالا نیست ولی به صورت معمول سرمایه گذاران و سهامداران برای فروش این سهم با مشکلاتی زیادی روبرو نیستند.
۷) وپویا : شرکت سرمایه گذاری پویا با P/E معادل ۲٫۶۴ برای خرید گزینه بدی نیست. این سهم که خیلی از عرضه اولیه آن در بازار بورس نمی گذرد، حجم معاملات بسیار خوبی دارد و می توان گفت که نقدشوندگی آن بسیار بالاست، بنابراین برای فروش این سهم در زمان های گوناگون، مشکلی پیش روی شما قرار نخواهد داشت و نکته مثبت دیگر این که در طول روزهای مثبت بازار بورس، با توجه به این که این سهم حجم مبنای خود را کامل پر می کند، می توانید شاهد افزایش ارزش دارایی های خود در این شرکت باشید.
۸) ومدیر : نسبت P/E این شرکت در حال حاضر عدد ۲٫۳۲ را نشان می دهد که به نسبت P/E گروه عدد بسیار خوبی است. این سهم معمولا در طول روزهای کاری بازار بورس به سختی قادر است حجم مبنای خود را پر کند ولی نمی توان گفت که در زمان فروش سهم این شرکت مشکلی پیش روی شما قرار خواهد داشت و با توجه به میانگین P/E گروهی که این سهم در آن قرار دارد، این سهم می تواند گزینه مناسب تری برای خرید و سرمایه گذاری بلندمدت شما به حساب آید.
۹) بنو : شرکت بیمه تجارت نو همواره حجم مبنای خود را تکمیل می کند و با توجه به نسبت P/E حال حاضر این سهم، می توان گفت که می توانیم روی این سهم، به عنوان یک سهم ارزنده برای میان مدت و حتی بلندمدت حساب باز کنیم.
۱۰) وصنا : سهام شرکت گروه صنعتی بهشهر ایران با P/E معادل ۲٫۷۸ گزینه مناسبی برای سرمایه گذاران بورسی به حساب می آید. به صورت کلی تا اینجای کار، شرکت هایی که در گروه سرمایه گذاری قرار گرفته اند، معمولا P/E های مناسبی دارند و برای سرمایه گذاری از نظر P/E از شرایط خوبی برخوردار هستند.
۱۱) وسهرمز : شرکت س استان هرمزگان با P/E معادل ۳٫۱۹ به نسبت P/E گروهش که عدد ۵٫۳۱ را نشان می دهد، می تواند برای سرمایه گذاری شما مناسب باشد. این سهم معمولا در طول روزهای کاری بازار بورس، حجم معاملاتی ۳ برابر حجم مبنای خود دارد و از این جهت می توان گفت که نقدشوندگی این سهم بالاست و در صورتی که از لحاظ تکنیکالی و فاندامنتالی نیز شرایط خوبی داشته باشد، می تواند گزینه خوبی برای خرید و سرمایه گذاری های طولانی مدت نیز به حساب آید.
نتیجه گیری و کلام پایانی
به صورت کلی می توانیم این طور نتیجه گیری داشته باشید که در بازار بورس، نسبت P/E پایین بهتر است، چرا که سهم از لحاظ بنیادی در جایگاه خوبی قرار دارد و کمتر از ارزش ذاتی خود در حال معامله است و به نوعی ریسک سرمایه گذاری در این نوع سهم ها به مراتب از سهام های دیگر پایین تر است.
همچنین باید در نظر داشت که نباید از این نسبت، انتظارات نامعقولی داشته باشیم! بلکه باید از ترکیب آن با دیگر نسبت های مالی، استفاده صحیحی از P/E داشته باشیم. بهتر است وقتی که قصد داریم سهام یک شرکت را مورد بررسی قرار دهیم، ابتدا صورت های مالی شرکت را تحلیل کنیم و در ادامه در راستای افزایش اطمینان، از مبانی تحلیل تکنیکال و تابلو خوانی در بورس نیز بهره لازم را ببریم.
همان طور که در ابتدای مطلب قول دادیم، در این مطلب به بیان این که پایین ترین p/e در بورس در حال حاضر برای کدام سهام های بازار بورس است، پرداختیم.
اگر دوست دارید بدانید بهترین سهام برای خرید در بورس کدام است؟ این مطلب شما را در این خصوص راهنمایی می کند.
اگر همچنان در مورد پایین ترین p/e در بورس ۱۴۰۰ سوال یا ابهامی در ذهن دارید، در بخش دیدگاه ها بنویسید تا خودم شخصا به نظرات و سوالاتون رسیدگی کنم.
دارایی های با نقد شوندگی پایین
نشریه روند بانک مرکزی در یک مطالعه پژوهشی ضمن بررسی این موضوع در ایران، نسخه درمان «اقتصاد ناامن» را معرفی کرده است. بر اساس یافتههای این مطالعه، فقدان دارایی امن در اقتصاد میتواند به بیثباتی نظام مالی منتهی شود. این مطالعه تصریح میکند که دارایی امن، بهرهگیری از اوراق دولتی از سوی سیاستگذار خواهد بود. بر این اساس درحالیکه جایگزین شدن تسهیلات مسکن به جای این اوراق در ترازنامه بانکها باعث شد تا بحران ۲۰۰۸ به وجود بیاید، نبود این دارایی در اقتصاد ایران متقاضیان را به سوی سپردههای بانکی سوق داده است. مطابق این پژوهش، شبکه بانکی درحالیکه به مشتریان خود سود قطعی میپردازد، از داشتن دارایی امن با بازدهی قطعی محروم است. این مساله باعث میشود شبکه بانکی به داراییهای ریسکی و ناامن روی بیاورد و ثبات نظام مالی کشور به خطر بیفتد.
اقتصاد ایران از دیرباز از عدم ثبات در نظام مالی رنج میبرد. یک مطالعه جدید نشان میدهد این موضوع را میتوان تا حد قابلتوجهی به مساله کمبود عرضه داراییهای امن، یا به عبارت بهتر اوراق قرضه دولتی در نظام مالی نسبت داد. این کمبود عرضه موجب شده سپردههای بانکی نقش دارایی امن را برای متقاضیان برعهده بگیرند و سرمایهگذاران حقیقی و حقوقی را به خود جذب کنند، و از طرفی بانکها از دسترسی به چنین دارایی محروم باشند. وجود نرخ سود، نقدشوندگی بالاتر نسبت به داراییهای دیگر و ضمانت بانک مرکزی را میتوان به عنوان دلایل اصلی اقبال مردم به سپردههای بانکی برشمرد. از سوی دیگر کمبود دارایی امن در غالب اوراق قرضه نظام بانکی کشور را نیز به سمت داراییهایی ریسکی و با نقدشوندگی پایین و بازدهی نامعین سوق داده است.
در غیاب اوراق دولتی، بیرقیب بودن این سپردههای بانکی یکی از مهمترین عوامل افزایش ریسک نظاممند در نظام مالی و شکلگیری تنگنای اعتباری بانکها به حساب میآید. عدم وجود داراییهای امن کافی میتواند در نهایت به تداوم رکود اقتصادی منجر شود؛ تجربه بحران مالی ۲۰۰۸ و بحران بدهی ۲۰۱۰ اروپا گویای همین مساله است. با این وجود عرضه داراییهای امن در قالب اوراق قرضه دولتی چارچوبهای مشخصی دارد؛ ظرفیت مالی دولت و ثبات سطح عمومی قیمتها از مهمترین پیشنیازهایی است که عدم وجود آنها عرضه داراییهای مالی امن را با محدودیت مواجه کرده است. پژوهش تازه هدی حاجیدولابی و رضا بوستانی که به در شماره ۸۹ و ۹۰ فصلنامه «روند» منتشر شده است مساله رشد سپردهها در شبکه بانکی کشور و عدم ثبات در نظام مالی کشور را با استفاده از ادبیات «دارایی امن» مورد بررسی قرار داده است.
محدودیت سیاستگذاری در زمین نقدینگی
رشد بالای نقدینگی در شبکه بانکی کشور به محدودیتی جدی برای اعمال سیاست انقباضی و کنترل تورم تبدیل شده است. با بررسی اجمالی ترازنامه شبکه بانکی کشور و بانک مرکزی میتوان دریافت بخش اعظم نقدینگی کشور را شبهپول تشکیل میدهد. شبهپول به سپردههای غیردیداری اطلاق میشود و در کنار پول، نقدینگی را شکل دادهاند. بخش اعظم شبهپول و پول به سپردههای بانکی کشور تعلق دارد. بر این اساس سپردههای بانکی به عنوان بدهی بانکها به بخش غیردولتی بیش از ۹۵ درصد از کل نقدینگی را تشکیل میدهند؛ این مساله باعث میشود کنترل رشد نقدینگی به کنترل رشد سپردههای بانکی منوط شود. وجود سود سپرده، نقدشوندگی بالا نسبت به سایر داراییها و وجود تضمین بانک مرکزی موجب شده با وجود مشکلات موجود در شبکه بانکی کشور، همچنان فعالان اقتصادی متقاضی دریافت سپردههای بانکی باشند.
لزوم وجود ضربهگیر ریسک
یکی از جامعترین تعاریف از ثبات مالی شرایطی است که در آن نظام مالی بتواند شوکها را جذب کند و موسسات مالی بتوانند به فعالیت واسطهگری خود با کمترین اخلال ادامه دهند. این شوکها میتوانند به صورت برونزا بر نظام مالی تحمیل شوند یا میتوانند حاصل عدمتعادلهای درونزای درون سیستم باشد. پیشتر مقررات موجود برای کاهش ریسک سیستمی در سه حوزه سرمایه بانکها، نقدینگی بانکها و ترکیب بدهی و دارایی بانکها متمرکز بوده است. در هر سه حوزه یادشده وجود داراییهای امن و پرهیز از داراییهای شبهامن نقش زیادی در موفقیت سیاستهای احتیاطی اعمالشده دارد. در ادبیات مالی، دارایی امن به دارایی گفته میشود که از دید سرمایهگذاران، حتی در شرایط بحرانهای مالی بدون ریسک تلقی شود. این تعریف موجب میشود داراییهای امن تنها به داراییهای اطلاق شوند که دولت آنها را خلق میکند؛ چرا که داراییهای خلقشده توسط بخش خصوصی در نهایت مستلزم وجود اندکی ریسک است.
به طور صریح منظور از دارایی امن در این چارچوب، اوراق قرضه دولتی است. مطالعات انجامشده پس از بحران مالی ۲۰۰۸ نشان میدهد بخشی از بیثباتی مالی آمریکا و سرایت آن به دیگر کشورهای جهان به عرضه ناکافی داراییهای امن دولتی در سطح ملی و بینالمللی بازمیگردد. در آن دوران این وضعیت به افزایش تقاضا برای داراییهای شبهامن و تبدیل تسهیلات اعطایی به اوراق بهادار منجر شد؛ با کاهش قیمت مسکن در بازار آمریکا، این اوراق مبتنی بر تسهیلات بهسرعت ماهیت امن خود را از دست دادند و بازارهای مالی را با تنگنا مواجه کردند. بحران بدهی ۲۰۱۰ در اروپا نیز ناتوانی برخی دولتهای حوزه یورو در ایفای تعهدات خود موجب شد سرمایههای زیادی به سوی اوراق کشورهای امنتر حوزه یورو سرازیر شود و نرخ بهره بلندمدت آنها را به شدت کاهش دهد.
ثبات مالی در ایران
اقتصاد دارایی های با نقد شوندگی پایین دارایی های با نقد شوندگی پایین ایران یک اقتصاد بانکمحور است و عمده تامینمالیهای انجامشده در آن به نظام بانکی باز میگردد. از این رو عمده تصمیمات سرمایهگذاری و مصرفی خانوارها و بنگاهها تحت تاثیر ثبات نظام بانکی صورت میگیرد. بررسیها حاکی از آن است که نظام بانکی کشور شرایط شکنندهای دارد. در ایران نهادهای مالی با تنوع بخشیدن به سبد داراییهای خود، داراییهای پرریسک، یعنی وامهای اعطاشده را به داراییهای امنتر، یعنی سپرده برای بنگاهها و خانوارها تبدیل میکنند. در یک شرایط نرمال، انتخاب سبد بهینه موجب میشود نهاد مالی بتواند بدون چالش خاصی به فعالیت خود ادامه دهد. اما در هر شرایطی بدهی نهادهای مالی امن به حساب نمیآید، چرا که ممکن است با هجوم صاحبان سپرده و در نبود دارایی امن در سمت راست ترازنامه بانکها، نهادهای مالی با مشکل نقدینگی مواجه شوند.
بنابراین میتوان استدلال کرد در غیاب دارایی امنی که بتواند ریسک نهادهای مالی را کاهش دهد، کیفیت ترازنامه بانکها و ترازنامه خانوار و بنگاهها با کاهش مواجه شود. در غیاب دارایی امن، سپردههای بانکی نقش دارایی امن برای خانوارها و بنگاهها را بر عهده گرفتهاند؛ به طوری که متقاضیان مجبور بودهاند برای رفع نیازهایشان سپردههای بانکی را به عنوان نزدیکترین دارایی ممکن به دارایی امن خریداری کنند. قوانین موجود در شبکه بانکی کشور پیش از سال ۱۳۷۹ نیز موجب شده بود این برداشت میان سپردهگذاران رواج پیدا کند که سپرده بانکی نوعی دارایی امن است. پس از تغییر قوانین نظام بانکی کشور، این تصورات موجب شد موسسات اعتباری و بانکها بتوانند با انتشار سپرده، به یکی از عوامل افزایش ریسک نظاممند در نظام مالی کشور تبدیل شوند.
جای خالی دارایی امن
در غیاب دارایی امن، درحالیکه خانوارها گزینه سپرده بانکی با سود تضمینی را در برابر خود دارند، شبکه بانکی دارایی های با نقد شوندگی پایین در بخش داراییهای خود مابهازایی برای این بدهی قطعی ندارد. در این شرایط سمت راست ترازنامه بانکها را داراییهای غیرامن پر کرد و حتی از داراییهای غیرمالی مانند املاک و مستغلات به عنوان وثیقه استفاده شد. این مساله با شروع دوره رکودی در کشور در ابتدای دهه نود، نظام بانکی را با مشکلات عدیدهای مواجه کرد. بانکها با داراییهای غیرنقد و بدون بازدهی مواجه بودند که عملا در ترازنامه آنها منجمد شده بود و از سوی دیگر برای پرداخت سود سپرده مشتریان خود با کمبود نقدینگی دست و پنجه نرم میکردند. از سوی دیگر ناترازی داراییها و بدهیها در ترازنامه بانکها آنها را مجبور کرد برای تسویه سپردههای پیشین به خلق سپرده جدید با نرخهای سود بالا و اضافهبرداشت از بانک مرکزی روی بیاورند و از این طریق موجب بر هم زدن ثبات و سلامت نظام بانکی شوند.
پیشنیاز عرضه دارایی امن چیست؟
با وجود اینکه داراییهای امن میتواند مزایای زیادی برای اقتصاد ایران داشته باشد اما انتشار دارایی امن در قالب اوراق بدهی دولتی نیازمند تحقق برخی شروط است. باید توجه داشت در نهایت آنچه به این اوراق اعتبار میبخشد، این است که توسط فعالان اقتصادی امن تلقی شود؛ در غیر این صورت این ابزار میتواند زمینهساز بروز بحران شود. به طور کلی این پیشنیازها در سه کانال «ساختار بازار دارایی امن»، «چارچوب سیاستگذاری بودجهای» و «چارچوب سیاستگذاری پولی» خلاصه میشود. در بخش ساختار بازار دو پیشنیاز مهم وجود دارد؛ «عملیات بازار باز» و «نقدشوندگی» یا «عمق بازار». از سوی دیگر و در سیاستگذاری بودجهای باید وضعیت مالی دولت پایدار شود و کسری بودجه را کنترل کرد. در این بخش تدوین قوانین و مقررات انتشار دارایی امن از اهمیت بالایی برخوردار است. از سوی دیگر و در بخش سیاستگذاری پولی مهمترین رکن استقلال بانک مرکزی به حساب میآید؛ این استقلال برای ثبات نرخ ارز، ثبات سطح قیمتها و ثبات نرخ بهره ضروری است.
منبع: دنیای اقتصاد
مدیریت نقدینگی در بازارهای مالی اسلامی
ضرورت یکپارچگی سیستمهای بانکی و مالی به منظور ایجاد و گسترش وابستگیهای بینالمللی از جایگاه ویژهای برخوردار میباشد. بانکها به واسطه سرمایهگذاران و وامگیرندگان متعدد با انواع بازارهای پولی و مالی رابطه دارند؛ به همین دلیل، دائماً با ریسکهای مختلفی روبرو میشوند، به طوریکه ممکن است ورود به یک بازار و یا خروج از آن، کاهش یا افزایش در یک یا چند نوع ریسک را در پی داشته باشد.
ریسک نقدینگی به دلیل کمبود و عدم اطمینان در میزان نقدینگی بانک ایجاد میشود. از سوی دیگر ممکن است بازارهایی که منابع بانک در آنها قرار دارد دچار کمبود نقدینگی شوند و در نتیجه باعث افزایش ریسک نقدینگی شود. با توجه به آنکه ریسک نقدینگی با سایر ریسکهای مالی مختلط است، لذا سنجش و کنترل آن با دشواری روبرو است. از اینرو، مدیریت نقدینگی یکی از مهمترین مباحث مربوط به نظام بانکداری میباشد. بهطوریکه عدم مديريت صحيح آن ميتواند تبعات و پيامدهايي مانند سقوط نظام بانكي و حتي نظام مالي را بههمراه داشته باشد. لذا قانونگذاران به موقعيت و وضعيت نقدينگي نهادهاي مالي بسيار حساس بوده و بر تقويت چارچوب نقدينگي بانكها تكيه ميكنند. در این میان، براي نهادهاي مالي اسلامي، مديريت نقدينگي از ويژگي منحصر بفردي برخوردار است. زيرا بسياري از ابزارهاي مالي مرسوم موجود كه براي مديريت نقدينگي بكار ميرود، مبتني بر نرخ بهره هستند و با توجه به آنکه از نظر شرعي و فقهي كاربرد پذير نيستند، لذا با محدودیت گسترش فعاليتهاي بين بانكي بازار پول مواجه خواهند بود. ازاینرو، با توجه به اهمیت موضوع در این مقاله به جنبههاي مختلف مديريت نقدينگي در بانكهای اسلامي خواهیم پرداخت.
2. مفهوم مدیریت نقدینگی
مدیریت نقدینگی به معنی توانایی بانک برای ایفای تعهدات مالی خود در طول زمان است. مدیریت نقدینگی میتواند به صورت روزانه صورت پذیرفته و به صورت متناوب نقدینگی مورد نیاز در روزهای آتی، پیشبینی شود. دومین نوع مدیریت نقدینگی که مبتنی بر مدیریت جریان نقدینگی است، شامل پيشبيني خالص وجوه مورد نياز با توجه به عوامل روندي، فصلي، چرخهاي و رشد كلان بانك ميباشد و نقدینگی مورد نیاز را برای فواصل طولانیتر شش ماهه تا دو ساله پیشبینی میکند.
2-1. مدیریت نقدینگی در بانکهای اسلامی
از ديدگاه بانكداري اسلامي، مديريت نقدينگي به توانايي بانك در تجهيز برنامهريزي شدة منابع و تأمين تقاضاهای تأیید شده اطلاق ميشود. از اینرو، توانايي يك بانك اسلامي در فراهم كردن نقدينگي، نيازمند نگهداري داراييهاي مالي با قابليت نقدشوندگي بالا و قابليت جابهجايي سريع است. از اینرو، مدیریت نقدینگی یکی از بزرگترین چالشهایی است که سیستم بانکداری با آن روبرو است. زیرا بیشتر منابع بانکها از محل سپردههای کوتاهمدت تأمین مالی میشود و علاوه بر این تسهیلات اعطایی بانکها صرف سرمایهگذاری در داراییهایی میشود که درجه نقدشوندگی نسبتاً پایینی دارند. [1] از سوی دیگر، وجود ابزارهای گوناگون، مانند بازار بینبانکی یا دیگر بازارهای سرمایه که بر اساس نرخ بهره عمل میکنند، به مدیریت نقدینگی بانکهای متداول کمک زیادی میکند، اما با توجه به آنکه بیشتر این ابزارهای مالی بر اساس مکانیسم نرخ بهره بنا شدهاست لذا به علت حرمت ربا در اسلام نمیتوان از آنها استفاده نمود، در نتیجه موضوع مديريت نقدينگي در بانكهاي اسلامي با پيچيدگي خاصي روبرو میباشد. در ادامه، به برخی از این ابزارهای مدیریت نقدینگی در بانکداری متعارف اشاره میکنیم.
در نظام بانکداری متعارف ابزارهای گوناگونی برای مدیریت نقدینگی با توجه به ميزان توسعهيافتگي مالي كشورها، ایجاد شدهاست. بهطور کلی، مازاد نقدینگی از طریق 4 روش کلی ذیل مدیریت خواهند شد. [2]
1) تزریق مازاد در شبکه داخلی بانکی
2) سرمایهگذاری در اوراق بهادار دولتی
3) اعطای وام به مشتریان شرکت
4) حفظ وجوه اضافی در سطح نرخ بازده صفر درصد [3]
در میان ابزارهای مدیریت نقدینگی، بازار بین بانکی یکی از مهمترین ابزارها در کشورهای پیشرفته است. در اين بازار، بانكهايي كه به نقدينگي نياز دارند، از ديگر بانكها به صورت كوتاهمدت وام ميگيرند که معمولاً زمان سررسيد يك شب تا يك سال است. در بازارهاي پولي بين بانكي، ابزارهاي مالي با ويژگيهاي بسيار متفاوت وجود دارند که دسترسي به آن، اختيارات بسياري به بانكهاي متعارف براي استقراض و تعديل جريان نقدي كوتاه مدت، ارائه ميكند. از سوي ديگر، بازار دست دوم ابزارهاي مالي، خود به منبع مهمي براي مديريت نقدينگي تبديل شدهاند. بگونهاي كه بانكهاي متعارف ميتوانند براي مديريت نقدينگي خود، به آنها تكيه كنند. علاوه بر این، گواهی سپرده، قرارداد بازخرید، اسناد خزانه، اوراق تجاری شرکتها، تأییدیه بانک، تبدیل داراییهای بانک به اوراق بهادار، استفاده از مشتقات اعتباری و استقراض از بانک مرکزی (به منظور جلوگیری از ناپايداري در نظام مالي و اعتباري به عنوان آخرین ابزار در مدیریت نقدینگی مطرح ميشود) از دیگر ابزارهای مدیریت نقدینگی بانکهای متعارف بهشمار میروند. [4]
با توجه به آنکه بانكهاي اسلامي، همچون بانكهاي متعارف، به ريسك نقدينگي و مشكلات آن دچارند در نتيجه، مديريت مطلوب نقدينگي براي بانكهاي اسلامي بسيار دشوار است. از اينرو، بایستی برخي ابزارها را تغيير داد يا ابزارهاي جديدي ارائه نمود تا بانكهاي اسلامي، توانايي استفاده آنها را داشته باشند بنابراين، ضروري است اين بانكها از ابزارهايي غير از وام، اوراق قرضه و مانند آنها استفاده كنند تا از طریق جذب و هدايت پساندازهاي پراكندة مردم، رشد و توسعة اقتصادي را ایجاد و در عين حال، رونق و تنوّع بازار سرمايه محقّق شود. در این میان ایجاد بازار مالی اسلامی، یکی از مهمترین اقداماتی است که با هدف کمک به بهبود و برطرف کردن مشکل نقدینگی بانکها در کوتاهمدت صورت گرفتهاست. این بازار بین المللی سعی دارد یک ساختار مدیریت نقدینگی برای بانکهای اسلامی یا بخشهای قابل دسترس از طریق شبکه ایجاد نماید. [5]
3. مشکلات مدیریت نقدینگی در بانکهای اسلامی
بانکهای اسلامی مانند سایر بانکها میبایستی نیازهای نقدینگی خود را برآورده سازند. برای این منظور باید ساز و کار مدیریت نقدینگی را به صورت مشخصی تعریف کنند. در این میان، بانكهاي اسلامي در امر مديريت نقدينگي، با دو محدوديت اساسي نسبت به بانكداري متعارف مواجه هستند. یکی ضرورت به كارگيري وجوه مازاد، براي جلوگيري از كاهش سودآوري در مقايسه با بانكداري متعارف و دیگری ضرورت تطبيق نيازهاي نقدينگي كوتاه مدت، براي جلوگيري از خطر مواجهه با كسري نقدينگي است. دیگر مشکلات مربوط به کنترل و مدیریت نقدینگی در بانکهای اسلامی عبارتند از:
1- عدم دارایی های با نقد شوندگی پایین وجود بازار بین بانکی اسلامی مورد پذیرش
2- ممنوعیت سرمایهگذاری در ابزارهای مبتنی بر بهره
3- عدم وجود بازار ثانویه اسلامی برای تسهیلات اعطایی
4- پایین بودن درجه نقدشوندگی داراییهای مالی اسلامی
5- کم بودن تعداد مشارکتکنندگان (بانکهای اسلامی)
6- کمبود ابزارهاي مطابق با شرع
7- ارائه تسهیلات با سررسیدهای نسبتاً بلندمدت
8- تأمین مالی از طریق سپردههای کوتاهمدت و میان مدت
9- ضعف در مدیریت ریسک
10- تکیه بیش از حد بانکهای اسلامی بر روی داراییهای ترازنامهای برای مدیریت نقدینگی
11- گسترش غیر بهینه مازاد نقدینگی
12- ضعف در طراحی ابزارهای نوین مالی اسلامی و تفاسیر مختلف فقهی در مورد ابزارهای مالی اسلامی.
4. ابزارهاي مالي مديريت نقدينگي در نظام مالي اسلامي
مدیریت نقدینگی در بازارهای مالی اسلامی، در درجه اول به جایگزینی وجوه مازاد و سپس به رفع کمبودها و نیازهای نقدینگی کوتاهمدت میپردازد. لذا طراحي ابزارهاي مناسب مديريت نقدينگي در بانكهاي اسلامي از اهمیت قابل توجهی برخوردار می باشد. برخی از ابزارهای مدیریت نقدینگی در بازارهای مالی اسلامی عبارتند از:
4-1. صندوق سرمایهگذاری بازار پول غیرربوی (صندوق اسلامي ABC [6] )
تأسیس و ایجاد صندوق اسلامی میبایستی از اولویتهای اصلی بانکها و سرمایهگذاران اسلامی باشد. زیرا مردم، موسسات مالی بزرگ و موسسات تجاری عمده کسانی هستند که از مازادها و کسریهای پیشبینی نشده نقدینگی ضرر میبینند. از اینرو، هدف اصلی این صندوق، تأمین نقدینگی مناسب برای سهامداران، ایجاد سودی معقول به همراه بیشترین امنیت میباشد. عمده سرمایهگذاریهای انجام شده در این صندوقها از طریق مشارکت در مبادلات تجاري، مضاربه، خريد و فروش كالا و استصناع صورت ميگيرد. سهام اين صندوق بر اساس ارزش خالص داراييها و به صورت روزانه قيمتگذاري ميشود. به علاوه، اگر قيمت سهام از قيمت اسمي كمتر شد، صندوق تضمين ميكند كه قيمت خريد را به سهامدار پرداخت كند. از اينرو، در بدترين حالت، بازده سهام صفر ميشود. اگر ارزش سهام نيز رشد كند، سود آن نصيب سهامداران ميشود. با توجه به قرارداد سهامداران با صندوق، در صورت نياز به نقدينگي، صندوق سهام را از بانك خريداري ميكند و نقدينگي آن را تأمين مينمايد. [7]
4-2. مرابحه کالایی
یکی از ابزارهایی که باعث بهبود مدیریت نقدینگی و فرصتهای سرمایهگذاری میشود، استفاده از مرابحه کالایی است که بر اساس مبادله کالا عمل میکند. این روش، در کشورهای حوزه خلیج فارس، بهخصوص عربستان و امارات متحده عربی برای مدیریت نقدینگی در کوتاهمدت دارایی های با نقد شوندگی پایین بهکار می رود. سازوکار مورد استفاده به این صورت است که هنگامی بانکی با کمبود نقدینگی برای ارائه تسهیلات مرابحه و بانک دیگر با افزایش نقدینگی مواجه است، در اين صورت، بانك اوّل سراغ بانك دوم ميرود. بانك دوم كالاي موردنظر مشتري بانك اوّل را خريداري ميكند و با سود مشخّصي، به صورت كوتاهمدت، به بانك اوّل ميفروشد. بانك اوّل نيز با سود ديگري، به صورت نسية بلندمدت، به مشتري خود ميفروشد. اين روش كه از دو قرارداد مرابحه مدتدار تشكيل ميگردد، ميتواند ابزار مديريت نقدينگي به حساب آيد.
4-3. انتشار صکوک بانکی
یکی از ابزارهای مناسبی که می تواند جایگزین خوبی برای اوراق قرضه و جمعآوری نقدینگی باشد، صکوک است. صکوک اوراق بهادار اسلامی است که با درگیرکردن یک دارایی مشخص فیزیکی و بر اساس قراردادهاي مشاركت، مضاربه، مرابحه، سلف، استصناع، اجاره و يا تركيبي از آنها (اوراق بهادار تركيبي) طراحي میشود. این اوراق دارای ارزش اسمی یکسان و با پشتوانه مالی تعریف میشود که پس از اتمام عملیات پذیرهنویسی، بیانگر پرداخت مبلغ اسمی مندرج در آن توسط خریدار به ناشر بوده و دارندة آن مالک یک یا مجموعهای از داراییها، منافع حاصل از دارایی و یا ذینفع یک پروژه یا یک فعالیت سرمایهگذاری خاص میشود. رشد و توسعه بازار صکوک در چند سال اخیر، عمدتاً به دلیل نقش آن در کنترل نقدینگی مطرح شده است. زیرا، مدیریت نقدینگی به عنوان یکی از ارکان اساسی جهت گسترش بانکداری و توسعه بازارهای مالی اسلامی در نظر گرفته میشود.
4-4. بازار پولی بین بانکی
بازارهای بین بانکی با توجه به وضعیت و ماهیت خاص نقدینگی و نظام بانکی، یکی از مهمترین ابزارهای مدیریت نقدینگی بهشمار می رود. هدف این بازار برقراری ارتباط صحیح و قانونمند بین بانکها، تعامل سالم به منظور تبادل وجوه مازاد بین بانکها، تسريع در فرآيند تامين نقدينگي و در نتیجه مدیریت کاراتر نقدینگی خواهد شد . با توجه به آنکه ابزارهای مورد استفاده در بانکداری متعارف قابل استفاده در بانکداری اسلامی نیستند، لذا بازارهای مالی اسلامی به دنبال ابزارهای مناسب جایگزین منطبق با شریعت جهت ایجاد بازار بین بانکی میباشند. در این میان، مالزی [i] دارای بازار پولی بین بانکی با هدف خريد و فروش ابزارهاي مالي اسلامي ميان مشاركتكنندگان در بازار، فعاليتهاي سرمايهگذاري بين بانكي از طريق طرح سرمايهگذاري مضاربه بين بانكي [ii] ، نظام تسويه و نيزپاياپاي چك [iii] از طريق سيستم تسويه چك بين بانكي اسلامي [iv] و ابزارهایي مانند گواهيهاي پذيرش بانكي سبز [v] ، اسناد پذيرفته شده اسلامي [vi] ، اوراق قرضه رهني [vii] و اوراق بدهي خصوصي اسلامي است كه در حال حاضر در بازار پولي بين بانكي اسلامي مالزي بر اساس "بيع الدين" داد و ستد ميشود.
بهطور کلی بانکهای اسلامی میتوانند از جایگزینهایی برای ایجاد بازار بینبانکی اسلامی استفاده نمایند. از این رو، بانکی که با کمبود نقدینگی مواجه میگردد، میتواند از طریق ایجاد موافقتنامههایی در قالب مشارکت در سود و زیان به بهرهمندی از منابع مازاد سایر بانکها (از طریق اعطای تسهیلات) و رفع مشکل نقدینگی خود بپردازد. از سوی دیگر در صورتیکه امکان استفاده از تسهیلات در یک دوره خاص وجود نداشته باشد، بانکها میتوانند یک توافق همکاری بین بانکی برای گسترش مساعدتهای متقابل ایجاد کنند و در نهایت اینکه بانکها میتوانند با ایجاد صندوق مشترکی در بانک مرکزی، زمینههای ایجاد همکاریهای مشترک را افزایش دهند. [viii] علاوه بر این، بازار بين بانكي ميتواند افزون بر تقويت ابزار سپردهگذاري متقابل از ابزارهاي كاراتري مانند: خريدوفروش دين، خريدوفروش اسناد خزانه اسلامي، تشكيل صندوق با گواهي سپرده بانكي، اوراق مشاركت و ديگر اوراق بهادار اسلامي (صكوك) براي سازمان دهي بازار استفاده كند.
1. جمعبندی
مدیریت نقدینگی در نظام بانکداری از اهمیت ویژهای برخوردار است. نظیر سایر مدیریتها این مدیریت نیز تقابلی میان ریسک و بازدهی است. بهطور کلی، روشها و ابزارهای متفاوتی برای مدیریت کل منابع بانکها وجود دارد اما با توجه به اینکه بانكداري اسلامي به عنوان يكي از بخشهاي مهم اقتصادي و نهاد اصلي تأمين مالي که پنجاه درصد بیشتر از بانکهای متعارف دارای نقدینگی است، نميتواند در فعاليتهاي خود از ابزارهای متعارف که مبتنی بر بهره است، استفاده كند، لذا مدیریت نقدینگی در بانکداری اسلامی از اهمیت بیشتری برخوردار میباشد. از اینرو، نیاز به طراحی و ایجاد ابزارهای نوین منطبق بر شریعت، بیش از پیش احساس میشود. در این زمینه طراحی و به کارگیری ابزارهاي مديريت نقدينگي همچون مرابحة موازي، صندوق ABC و اوراق بهادار اسلامي از جمله اوراق مرابحه و اجاره به شرط تمليك به عنوان جايگزين اوراق قرضه در بازارهای مالی اسلامي معرفي شدهاند. بهطور کلی میتوان با توجه به نیازهای نقدینگی آنی، ابزارهای مدیریت نقدینگی بازار پولی بینبانکی و قرضالحسنه، نیازهای نقدینگی کوتاهمدت مرابحه کالایی، صندوق ABC ، بازار پولی بینبانکی و صکوک بانکی و نیازهای نقدینگی بسیار کوتاهمدت مرابحه کالایی، صندوق ABC و بازار پولی بینبانکی را پیشنهاد نمود. در مجموع، با توجه به پیشرفتهایی که در سطح بين المللي انجام گرفته، اما هنوز راه بسيار طولاني براي حل مشكل مديريت نقدينگي در بانكهاي اسلامي، وجود دارد. بديهي است عدم معرفی و بكارگيري نوآوريها و محصولات جديد مالي، موجبات ایجاد فاصله عميق و وسيع نظام بانكي كشورهای اسلامی از وضعيت موجود جهان را فراهم و فرآيند تجهيز و تخصيص منابع را به شكلي غيربهينه روبرو خواهد کرد.
دیدگاه شما