ترکیب چندین استراتژی و سیستم تجارت
همانطور که در سری مقالات پیشین بحث شد، فناوری اطلاعات می تواند نحوه ی عملکرد سازمان ها را دگرگون کند. در این بخش دو جنبه از این تحولات مورد مطالعه قرار خواهند گرفت؛ سیستم های اطلاعاتی استراتژیک و سیستم هایی که از سازماندهی مجدد پشتیبانی می کنند. بخش اول در مورد سیستم های اطلاعاتی استراتژیک است که اساسا کار آن ها، بهره گیری از فرصت های ایجاد شده توسط نوآوری های فناوری و شرایط متغیر بازار است. این سیستم ها، همچنین با حل مشکلات سازمانی و هموار سازی عملیات برای افزایش رقابت و ثمر بخشی مورد استفاده قرار می گیرد. بخش بعدی در خصوص نیاز به تغییرات اساسی و بنیادی در نحوه ی تجارت سازمان ها به ویژه به منظور تعدیل تغییرات محیط تجاری است. این تغیرات، همچنین به سازمان ها برای فرصت ها و حل مشکلات عمده ی تجاری کمک می کنند.
نکته ی برجسته و قابل ذکر این است که، تاثیر و اهمیت سازمانی بلند مدت و استراتژیک این دو نوع سیستم به مراتب بیش از تاثیر سیستم های مدیریتی/ تاکتیکی و عملیاتی است. اهمیت آن ها تا حدی است که یک سیستم ناموفق، ممکن است موجب بیرون راندن سازمان از صحنه ی تجارت شود؛ در حالی که یک سیستم موفق می تواند سازمان را در موقعیت مهم و برجسته ای در صنعت خود قرار دهد.
سیستم های اطلاعاتی استراتژیک
سیستم های اطلاعاتی استراتژیک (SIS) ، سیستم هایی هستند که استراتژی رقابتی شرکت را سازماندهی و یا پشتیبانی می کنند. یک SIS ، بر اساس توانایی اش برای ایجاد تغییرات اساسی در روش هایی که تجارت انجام می شود، مشخص می گردد، این سیستم، تغییرات فوق را از طریق کمک به تحقق اهداف استراتژیک سازمان و یا توانایی اش برای بالا بردن کارایی و بازدهی انجام می دهد.
اساسا، سیستم های استراتژیک را باید سیستم هایی با تمرکز به سمت بیرون به منظور رقابت مستقیم در صنایع خود – به عنوان مثال، با ارائه ی خدمات جدید به مشتریان و یا تولید کنندگان با هدف مغلوب کردن رقیبان- در نظر گرفت. اما از اواخر دهه ی 1980 به سیستم های استراتژیک، به صورت داخلی (inwardly) هم نگاه می شود؛ آن ها بر بالا بردن موقعیت رقابتی شرکت از طریق افزایش بازدهی کارکنان، توسعه ی فعالیت های تیمی و افزایش ارتباطات متمرکز شده اند. علاوه بر روش های داخلی و خارجی، بعد دیگری هم برای SIS وجود دارد و آن اتحادیه استراتژیک (strategic alliances) است، جایی که دو یا چند شرکت در یک سیستم درون سازمانی، سهیم می شوند.
نقش IT در سیستم های استراتژیک
فناوری اطلاعات، به چندین روش از سیستم های استراتژیک پشتیبانی می کند، که در اینجا 4 روش را بررسی می کنیم:
- فناوری اطلاعات برنامه های کاربردی ارائه می دهد که مزیت استراتژیک مستقیمی را برای سازمان ها فراهم می کند. برای مثال شرکت Federal Express اولین شرکت در صنعت خود بود که از فناوری اطلاعات برای پیگیری بسه ها استفاده کرد.
- IT از تغییرات استراتژیک، مانند بازمهندسی پشتیبانی می کند. به عنوان مثال، از طریق ایجا خطوط ارتباطی سریع موجب تمرکز زایی می شود و از طریق ابزارهای مهندسی کامپیوتری زمان طراحی محصولات را کوتاه و ساده می کند.
- IT از طریق گردآوری و تحلیل اطلاعات در مورد ابداعات، بازارها، رقیبان و تغییرات محیطی، هوشمند-رقابتی(coppetitive intelligence) ایجاد می کند. چنین اطلاعاتی، باعث فراهم شدن مزیت های استراتژیک می شود: اگر شرکتی به چیز مهمی قبل از رقیبان خود پی ببرد، یا اگر بتواند قبل از رقیبان خود، شرح و تفسیر صحیحی از اطلاعات داشته باشد، می تواند تغییرات را اول به نام خود معرفی کند و از آن ها سود ببرد.
- IT نوآوری های فناورانه ارائه می دهد و یا به عنوان یک فعال کننده ی نوآوری عمل می کند. این ها می توانند در خدمات یا کالاهای شرکت لحاظ شوند و یا اینکه بر نحوه ی ایجاد آن تاثیر بگذارند.
هوشمند رقابتی (Competitive Intelligence)
اطلاعات در مورد رقابت می تواند به معنای فاصله بین پیروزی و شکست در یک مبارزه ی تجاری باشد. بسیاری از شرکت ها، به طور مداوم از فعالیت های رقیبان خود آگاه می شوند. به عنوان مثال، Hertz از قیمت روز اتومبیل های اجاره ای رقیبان خود آگاه می شود و Kraft تولید کننده ی بزرگ مواد غذایی با دقت از عملکرد رقیبانش آگاهی می یابد. چنین فعالیت هایی، به منظور کسب اطلاعات در مورد رقیبان بخشی از هوشمند-رقابتی است. اطلاعات در مورد بازارها، فناوری ها و فعالیت های دولت نیز از طریق هوشمند-رقابتی گرداوری می شود. هوشمند رقابتی به وسیله ی افزایش دانش بازاریابی و بالابردن کیفیت طرح استراتژیک، پیشران کارایی تجاری است.
سازمان های بی ثمر در عصر اطلاعات
همان طور که قبلا اشاره شد، یکی از استراتژی هایی که جهت حفظ و تقویت مزایای رقابتی استفاده می شود، ترکیب آیتی با تغییر ساختاری- تغییر بنیادی در شیوه ی هدایت و کنترل تجارت که غالبا تحت عنوان سازماندهی مجدد یا باز مهندسی فرایند های کاری با آن اشاره می شود. فناوری اطلاعات معمولا فعال کننده ی اصلی سازماندهی مجدد است که در ادامه در مورد آن توضیح خواهیم داد.
نیاز به تغیر بنیادی
امروزه، سازمان ها بر اساس مجوعه ی اصولی که از آغاز انقلاب صنعتی رشد کرده اند، اداره می شوند. این تحول با مفهوم تقسمی کار شرو شد. به عبارت دیگر، چندین نفر یک محصول را تولید خواهند کرد که هر کدام در یک زمینه تخصص دارند و چون نسبتا هر وظیفه ساده خواهد بود، یادگیری آن آسان است و در نتیجه دوره های کارآموزی کاهش خواهد یافت. در مجموع، هنگامی که افراد در این وظایف تخصص یافتند، بازدهی افزایش می یابد و این شرایط منجر به تولید محصولات ارزان تر و در نتیجه تقاضای بیشتر می شود. چون این وظایف ساده بودند، با عرضه شدن ماشین آلات، خودکار کردن آن ها نیز آسان بود. فرایند مکانیزه شدن، قیمت تولیدات را هرچه بیشتر کاهش داد و کارخانه ها بزرگ و بزرگ تر شدند و به جای اینکه، بعد از سفارش مشتریان تولید انجام شود، محصولات به میزان زیادی تولید و به بازار عرضه می شدند. در طی سال ها، روش ها و اصولی ایجاد شدند که رشد و عملکرد انقلاب صنعتی را بالا بردند که عبارتند از:
- تخصص نیروی کار
- ساختار سازانی سلسله مراتبی بر اساس تخصص های کارکردی با خطوط صلاحیت از بالا به پایین
- تولیدات انبوه ( تولید به مقدار زیاد، ذخیره و سپس فروش )
- خط تولیدی که در زمان ممکن کار خود را در اختیار کارگر می گذارد ترکیب چندین استراتژی و سیستم تجارت
- سیستم های پشتیبانی پیچیده برای طراحی و بودجه بندی، تخصیص منابع، هماهنگی و کنترل این اصول و روش ها، در توسعه ی سازمان ها در سطح جهانی، حرکت ملت ها به سوی وضعیت توسعه یافته و افزایش استاندارهای معیشتی بسیار موفق بوده اند.
اما این روش ها، دیگر آنچنان موثر نیستند چرا که دنیا به سوی یک محیط رقابتی جهانی با تغییرات مداوم و غیر قابل پیش بینی حرکت کرده است. تغییر اساسی در محیط یا در هر قسمت از سازمان منجر به عدم تعادل سازمان می شود. در این صورت، سازمان ها خوب عمل نخواهند کرد مگر اینکه ساختار فرایند ها، استراتژی، مدیریت و فناوری در پاسخ به این عدم تعادل باهم تنظیم شوند. مادامی که سرعت این تغییرات کم بود، امکان مواجهه با این تغییرات با کاربرد برنامه های پیشرفت مداوم شامل خودکار سازی فرایند های موجود، اصلاحات ساختاری جزئی، برنامه های توسعه بازدهی و کیفیت و اصلاح روش های مدیریت وجود داشت. اما با افزایش سرعت و گستره ی فشارهای تجاری و تغییرات، برنامه های پیشرفت مداوم در بسیاری از موارد نادرست عمل کردند.
یک مشکل اساسی که سازمان ها را بی اثر می سازد این است که، با پیشرفت فناوری، روش ها و عملکردهای آن ها توسسعه نیافته است. بسیاری از روش های سنتی و قراردادی که توسط سازمان ها استفاده می شد، پیش از فناوری کامپیوتری و یا هزمان با فناوری شبکه ایجاد شده بودند. سازمان ها از ساختاری تبعیت می کنند که تشکیلات سلسله مراتبی گفته می شود. این یک اختار هرمی اسست که در آن اعتبار و قدرت نهایی و مسئولیت در اوج هرم قرار می گیرد و این قدرت از طریق توالی سطوح به پایین سازمان هدایت می شود.
بازمهندسی فرایند های کاری
یکی از روش های رایج برای بهبود ثمربخشی سازمان، بازمهندسی فرایند های کاری (BPR) نامیده می شود. بازمهندسی فرایند های کاری، یک فرایند کلی است که می تواند باعث یک تثبیت و دگرگونی کامل سازمان شود. همانطور که قبلا گفته شد، فرایند های کاری یک سازمان، فعالیت هایی هستند که انواع مختلف نیرو ها و مخارج را به کار می گیرند تا یک خروجی با ارزش به مشتری عرضه کنند.
به عنوان مثال، پذیرفتن یک تقاضای وام، طی مراحل آن و تایید و یا رد آن در یک بانک، یک فرایند کاری است. یک سازمان فرایند کاری بی شماری انجام می دهد تا به اهدافش دست یابد. در باز مهندسی فرایند های کاری (BPR) سازمان به باز اندیشی می پردازد و فرایند های کاری خود را به طور اساسی باز مهندسی می کند تا به بهبود و پیشرفت چشم گیر در میزان کیفیت، هزینه، سرعت و خدمات دست یابد.
انجام این کار مفاهیم بسیاری را دربر می گیرد که بعضی از آن ها، در طی چندین دهه شناخته شده است. وقتی BPR برای اولین بار انجام شد، موجب نقص تمام قواعد و شیوه های کاری شد و تقریبا تمام سازمان را ملزم ساخت تا از ابتدا کار خود را آغاز کند. ولی امروزه دیگر لازم نیست همه پیز را خراب کنیم تا چیز جدیدی بسازیم. اکنون این روش به شیوه ای انعطاف پذیر تر انجام می شود.
اصول BPR
اصول مشترکی در باز مهندسی فرایند های کاری وجود دارد و بیشتر آن ها توسط آیتی تسهیل شده است. این اصول عبارتند از:
- چندین شغل باهم ترکیب و یکی می شوند.
- کارمندان تصمیم گیری می کنند ( قدرت بخشیدن به کارمندان). تصمیم گیری قسمتی از شغل می شود.
- مراحل فرایند کاری با یک نظم طبیعی صورت می گیرد و چندین شغل به صورت همزمان انجام می شود.
- فرایند تولید کالاهای مشابه یا ارائه ی خدمات مشابه، می تواند پی ریزی شود، به گونه ای که حداقل امکان برای سفارشی سازی وجود دارد. این مسئله، منجر به صرفه جویی های اقتصادی، که نتیجه ی تولید انبوه هستند، می شود و در عین حال، امکان سفارشی کردن خدمات و کالا را فراهم می کند.
- کار در محلی که بیشترین تناسب را دارد، انجام می شود که شامل سایت مشتری یا تولید کننده می شود. بنابراین کار بین محدوده های سازمانی و حتی بین المللی جا به جا می شود.
- کنترل ها و رسیدگی ها و دیگر کارهای فاقد ارزش افزایی، به حداقل می رسند.
- تطبیق، به عنوان مثال کنترل و بررسی یک محصول در برابر یک سفارش جدید، با کاهش میزان تماس های خارجی و ایجاد اتحادیه های تجاری به حداقل می رسد.
- شیوه ی ترکیبی متمرکز-غیر متمرکز به کار گرفته می شود.
- یک نقطه ی تماس واحد به مشتریان عرضه می شود.
نقش توانا سازی فناوری اطلاعات
IT در چندین دهه به کار گرفته شده است تا بهره وری و کیفیت را با خودکار سازی فرایند های موجود بهبود بخشد. با این حال، وقتی آیتی وارد باز مهندسی می شود، فرایند های سنتی نگاه به مسائل و سپس جستجو برای راه حل های فناوری برای آن ها باید معکوس شود. در عوض، سازمان ها در ابتدا باید دریابند که BPR راه های کارامدی ایجاد می کند و سپس به دنبال فرایند هایی باشند که بتوانند فرایند باز مهندسی کمک کنند. IT می تواند قواعد قدیمی را که روش انجام کار را محدود می کرد، درهم بشکند.
در این زمینه میتواند از ابزارهای زیر بهره بگیرد:
- ابزارهای شبیه سازی و شبیه سازی بصری
- نمودار های جریان
- تحلیل کار
- نرم افزار جریان کار
- و ….
کاهش زمان چرخه
زمان چرخه، زمانی است که طول می کشد یک فرایند کاری از آغاز تا پایان به صورت کامل انجام شود. به خاطر این که، سرعت عامل اصلی ایجاد مزیت رقابتی محسوب می شود و همچنین یکی از اهداف اصلی هر تجارت است. آیتی سهم عمده ای در کاهش زمان چرخه دارد، زیرا به شرکت ها اجازه می دهد، مراحل را ادغام یا حذف کنند و فعالیت های گوناگون فرایند های کاری را تسریع کنند.
یک ضرب المثل قدیمی و درست می گوید که وقت طلاست؛ بنابراین ذخیره ی وقت، ذخیره ی پول است. اما کاهش زمان چرخه، تاثیری بیش از ذخیره ی پول دارد. اگر شما در بازار، رقیبان خو را با یک کالای جدید، یک پیشرفت تولیدی، یا یک سرویس خاص و جدید مغلوب کنید، می توانید سهم عمده ای از بازار را به دست آورید. نهایتا اینکه، ارتباطات از راه دور و به ویژه اینترنت و اینترانت، با کاهش زمان ارتباطات به واسطه ی استفاده از ایمیل و سایر تکنولوژی و همکاری در طراحی و عملکرد های کالا و خدمات می توانند موجب کاهش زمان چرخه شوند.
کاهش زمان چرخه، می تواند خیلی مفید باشند، اما برای به دست آوردن بیشترین نتایج از تلاش های بازمهندسی، ساختاردهی مجدد نه تنها یک یا چند فرایند، بلکه کل سازمان الزامی است.
مسائل اجتماعی و اخلاقی
به دست آوردن مزیت رقابتی به واسطه ی استفاده از آیتی، گاهی ممکن است موجب وسوسه برای انجام اقدامات غیر قانونی و غیر اخلاقی شود. به عنوان مثال، شرکت ها از IT برای آگاه شدن از فعالیت های دیگر شرکت ها استفاده می کنند. همچنین ممکن است به حریم شخصی افراد تجاوز کنند. سرانجام، شرکت ها ممکن است نیاز داشته باشند، از فعالیت های کارمندان و مشریانشان آگاه شوند و در این حین به حریم شخصی افراد و حتی شرکت ها تجاوز کنند.
اجرای BPR ، ممکن است موجب اخراج، آموزش مجدد یا انتقال کارمندان شود. با در نظر گرفتن چنین احتمالی، آیا مدیریت باید از قبل کارمندان را آگاه سازد؟ در مورد کارمندان قدیمی تر که ممکن است نیاز به آموزش مجدد داشته باشند، چطور؟ و … . از جمله دیگر مسائل اخلاقی نیاز به اشتراک اطلاعات شخصی یا مهم و حساس است. در آخر، افراد ممکن است مجبور شوند برنامه های کامپیوتری را که در انجام شغلشان برای کاربرد های شخصی طراحی کرده اند، به اشتراک بگذارند. این برنامه ها جز دارایی های فکری افراد محسوب می شوند. فعالیت های باز مهندسی، شامل تغییرات چشمگیری در مشاغل افراد و روابط کاری می شود و اغلب مشاغل حذف می شوند. باقی ماندن در عرصه ی رقابت، مستلزم سختی های است. با این حال، سختی باز مهندسی خیلی کمتر از سختی حذف کامل از عرصه ی تجارت است. با جمله ای از پابلو پیکاسو که معنای بازمهندسی را واضح تر می سازد بحث را خاتمه می دهیم: ” هر ایجاد کردنی، پیش از هر چیز نوعی خراب کردن است “
نحوه ترکیب اندیکاتورهای مناسب و جلوگیری از سیگنالهای اشتباه
نحوه ترکیب اندیکاتورهای مناسب و جلوگیری از سیگنالهای اشتباه
اندیکاتورها در سه طبقهبندی قرار میگیرند و میتوان چند اندیکاتور از طبقهبندی مشابه را با هم ترکیب کرد که به افزونگی اندیکاتور معروف است، از طرفی میتوان چند اندیکاتور از طبقه بندیهای متفاوت را با هم ترکیب نمود تا به روشی هدفمند دست یافت.
سه نوع طبقهبندی برای اندیکاتورها وجود دارد:
- اندیکاتورهای مومنتوم (مقدار حرکت) (momentum indicators)
- اندیکاتورهای تعقیب روند (trend-following indicators)
- اندیکاتورهای تغییرپذیری (volatility indicators)
دانستن این که کدام اندیکاتور به کدام طبقهبندی تعلق دارد و نحوه ترکیب آنها با یک روش هدفمند، بهتر میتواند به شما در تصمیمگیریهای تجاری کمک کند. از سوی دیگر، ترکیب اندیکاتورها به روش اشتباه منجر به سردرگمی زیاد، تفسیر قیمت اشتباه و در نتیجه تصمیمات اشتباه در تجارت میشود.
افزودن چندین اندیکاتور- دیدن موارد مشابه در اندیکاتورهای مختلف
افزودن چند اندیکاتور به این معنی است که یک معاملهگر از اندیکاتورهای چندگانه استفاده میکند تا اطلاعات مشابهی را نشان دهد؛ چنانچه معاملهگر از دو یا چند اندیکاتور از طبقهبندی یکسان استفاده کند، افزونگی اندیکاتور وجود دارد.
تصویر زیر نموداری با سه اندیکاتور مومنتوم را نشان میدهد (MACD، RSI و استوکاستیک). اساسا هر سه اندیکاتور اطلاعات مشابهی را ارائه میدهد زیرا آنها مقدار حرکات را در رفتار قیمت بررسی میکنند؛ شما میتوانید مشاهده کنید که تمام اندیکاتورها به طور همزمان بالا و پایین میروند، از هم عبور میکنند و در دورههای بدون حرکت، مسطح می شوند (مستطیلهای قرمز رنگ).
ترکیب اندیکاتورهای مناسب
تصویر بعدی نموداری، دو اندیکاتور روند را نشان میدهد (ADX و باند بولینگر). باز هم هدف هر دو اندیکاتور، یکی است، یعنی شناسایی قدرت روند. در طول روند میتوانید ببینید باند بولینگر به سمت پایین حرکت میکند و قیمت به سمت باندهای بیرونی نزدیک میشود؛ در همان لحظه ADX بالا میرود، در طول محدوده، باند بولینگر باریک میشود و به یک سمت حرکت میکند و قیمت در مرکز روند معلق میماند. ADX در طول محدوده، مسطح است یا به سمت پایین حرکت میکند.
تاکید بر اطلاعات
مشکل افزونگی اندیکاتور این است که وقتی معاملهگر از اندیکاتورهای چندگانه استفاده میکند که اطلاعات مشابه را نشان میدهد او با توجه به اطلاعات زیادی که توسط اندیکاتورها ارائه میشود، بسیاری از چیزها را از دست میدهد. معاملهگری که از ۲ یا چند اندیکاتور روند استفاده میکند، ممکن است بر این باور باشد که روند قویتر از آن باشد و ممکن است بعضی از سر نخهای مهم دیگر نمودار را از دست بدهد.
استفاده از اندیکاتورهای چندگانه که یک کار را انجام میدهند و دادهها را به شیوهای مشابه تحلیل میکنند، باعث میشود موارد دیگر از اهمیت کمی برخوردار باشد زیرا شما چندین بار دادههای مشابه را مشاهده میکنید.
طبقهبندیهای اندیکاتور
جدول زیر بیشترین اندیکاتورهای مورد استفاده بر اساس طبقهبندی را مرتب کرده است. اکنون میتوانید از اندیکاتورهایی که متعلق به طبقهبندی مشابه هستند جلوگیری کنید و اندیکاتورهایی با طبقهبندی متفاوت که مکمل یکدیگر هستند را ترکیب نمایید.
توجه: اندیکاتورها کار میکنند اما نمیدانید چگونه از آنها استفاده کنید.
ترکیب ابزارها به روشی هدفمند
در این قسمت با بخش جالبی آشنا میشوید. تصویر زیر نموداری با سه اندیکاتور مختلف را نشان میدهد که مکمل یکدیگر هستند و همدیگر را پشتیبانی میکنند. RSI بازی حرکتی (مومنتوم) ترکیب چندین استراتژی و سیستم تجارت را میسنجد، ADX روند را پیدا میکند و باند بولینگر نوسانات را اندازهگیری میکند. نقاط ۱ تا ۵ را بررسی میکنیم تا مشاهده کنیم چگونه اندیکاتورها مکمل یکدیگر هستند و چگونه انتخاب یک اندیکاتور از هر طبقهبندی به شما در درک بهتر قیمت میتواند کمک کند.
نقطه ۱: قبل از نقطه ۱، ADX یک روند مداوم را نشان می دهد و RSI روند صعودی را ثابت میکند. در طول این روند، حمایت و مقاومت زمانی که ADX بیش از ۳۰ و بالاتر بود، شکسته شده است.
نقطه ۲: ADX تغییر مسیر داده و روند قوی صعودی (بولیش) را از دست میدهد ، به بیانی دیگر سطح حمایت شکسته نشده است و قیمت از باند بولینگر عبور نکرده اما روی باند بیرونی بانس میکند.
نقطه ۳: در نقطه ۳، قیمت در محدوده است و ADX اعتبار خود را از دست می دهد، ADX زیر ۳۰ محیط محدوده را تایید میکند. در محدوده اندیکاتور RSI میتواند در شناسایی نقاط برگشتی همراه با باندهای بولینگر کمک کند.
نقطه ۴: همین مسئله برای نقطه ۴ صدق میکند، ADX هنوز هم زیر ۳۰ قرار دارد، در این محدوده معاملهگر بایستی به دنبال خطوط روند و رد شدن از باندهای بولینگر بیرونی باشد، ؛ RSI نشان میدهد که سرعت حرکت در محدوده است.
نقطه ۵: نقطه ۵ یک واگرایی حرکتی را درست در خط روند و سطح مقاومت نشان میدهد که بیانگر این است احتمال بیشتر در این محدوده وجود دارد. باز هم قیمت نمیتواند از باند بولینگر خارج شود و ADX نیز مسطح است.
مثال ۲
نمودار بعدی ترکیب RSI با باند بولینگر را نشان میدهد. شما می توانید اطلاعات مکمل را نیز دریافت کنید.
RSI اطلاعات حرکتی را فراهم می کند: RSI پایین و نزولی بیانگر افزایش حرکت نزولی میباشد؛ RSI حدود ۵۰، سیگنال کمبود حرکت است؛ RSI بالا و صعودی، حرکت صعودی قوی را نشان میدهد.
باند بولینگر نه تنها اطلاعات نوسانات و تغییرپذیری را ارائه میدهد، بلکه اطلاعات مربوط به روند را نیز فراهم میکند: قیمت بین باندهای میانی و بیرونی فاز روند را نشان میدهد؛ زمانی که قیمت، باند میانی را میشکند حاکی از پتانسیل برگشتی است و زمانی که قیمت به باندهای بیرونی نرسد، حاکی از کمرنگ شدن حمایت روند است.
همیشه تعداد ابزارهای بیشتر، بهتر نیست بلکه ترکیب مناسب ابزارها اهمیت دارد.
ترکیب کاملی از اندیکاتورها به این معنی نیست که همیشه به مسیر مشابه اشاره کند، بلکه بایستی اطلاعات را نشان دهد. دانستن این که کدام اندیکاتور تحت چه شرایطی در معاملات استفاده شود، بسیار مهم است.
اندیکاتورهایی را ترکیب نمایید که اندازهگیریهای مختلف را بر اساس حرکت قیمت مشابه محاسبه میکنند و سپس این اطلاعات را با مطالعات نمودار خود ترکیب کنید که به سرعت، تاثیر مثبت بسیاری بر روی معاملات شما میگذارد.
راهنمای نهایی استفاده از اندیکاتورها در معاملات
استوکاستیک
- به طور کلی اندیکاتور محدودهای و برگشتی است.
- سرعت حرکت قیمت را نشان میدهد.
- حرکت قیمت را اندازه گیری میکند.گسترش استوکاستیک نشان دهنده قدرت قیمت است. استوکاستیک محدود و باریک در مقابل نشان دهنده کاهش حرکت در روند میباشد.
RSI
- اندیکاتور قدرت روند
- مقایسه کندل صعودی و نزولی
- اندازه گیری قدرت و حرکت
هنگامی که RSI بالا است، به این معنی است که از قبل تعداد زیادی کندل صعودی وجود داشته و به لحاظ اندازه نیز بزرگتر بودند. RSI پایین نشان میدهد که حرکت قیمت گذشته کاهش یافته بود.
ADX
- قدرت و ضعف سیگنالها
۲۵> روند ضعیف یا محدودهای
۲۵-۵۰ روند معتدل
اندیکاتور ADX برای تمایز بین شرایط روند و محدودهای به کار میرود.
MACD
- اندیکاتور تعقیب روند و مقدار حرکت
- MACD بالا یک روند صعودی قوی را نشان میدهد. MACD پایین نشاندهنده روند نزولی قوی است.
- خطوط متقاطع (میانگین متحرک) MACD میتواند سیگنال پوزیشن خرید یا فروش را صادر نماید.
MACD در طول روند موثر است و باید زمانی به کار رود که ADX سیگنال سناریوی روند را صادر کرده باشد.
Impact of Technology Management on Agility Capabilities, Case Study in Kashan Steel Factory
Among many enterprise assets, technology is a critical driving force for the purposes of performance, behavior and better business decisions. However, the management of technology provides a systematic approach to full utilization of a technology-based organization. Knowledge of agile manufacturing and agile workforce to develop the concept of agility in organizations has been reviewed by investigators. Based on the review of literature in both areas (management, technology and agility), the indicators presented in the form of a questionnaire proved their reliability and validity. After evaluation of these components, results in a steel factory in Kashan Desert indicate a strong relationship and significant management and technical capabilities of agility. To examine the impact of the technology management on capabilities of agility, some questionnaires are examined and prioritized in terms of influence.
Keywords
- Technology management activities
- agility capabilities
- Kashan Steel Factory
Main Subjects
- Technology management-Innovation-Knowledge Managment
Full Text
1- مقدمه
تکنولوژی در اقتصاد رقابتی امروز، نقش مهم و حیاتی ایفاء می کند و پرواضح است که استراتژیهای رقابت جهانی به طور فزایندهای در حال تبدیل به تکنولوژیهستند که به سمت بسترهایی بسیار پویا، با سرعت بالا و محیطی پر تلاطم حرکت کردهاند (باداوی 1 ، 1998). در سالهای اخیر، تکنولوژی پیشرفتهایی با سرعتی چشمگیر داشته است. تکنولوژی در هر جنبه از زندگی ما نفوذ کرده و اساسا راه زندگی و انجام کسب و کار را تغییر داده است. ظهور محصولات نوآورانه عمدتا مبتنی بر بازار است و خلق ارزش، یک چالش پیش روی صنایع تکنولوژیمحور بوده و به همین علت تکنولوژی برای برخورداری مزیت رقابتی، ضروری شدهاند (باداوی، b2009).
به واسطه توسعه سریع تکنولوژی در سالیان اخیر، بخشهای خاصی از مطالعات مدیریت که بیش از 30 مورد بود را تحت پوشش قرار میداد، که یکی از این موارد مدیریت تکنولوژی بود. (وانگ و هونگ 2 ، 2009). مدیریت توسعه تکنولوژی، یک چالش جهانی است و نقش تکنولوژی در پیشرفت کشورهای در حال توسعه پیچیده و بحث برانگیز است. پذیرش وسیعی وجود دارد نسب به این موضوع که دانش فنی و مهارت الزاماتی هستند برای رقابت (باربوسا و وایدیا 3 ، 1997 ; حسین و ساشیل 4 ، 1997)، اما ممکن است نیروهای ترویج یکپارچگی جهانی با ایجاد و حفظ خود مختاری محلی در تضاد باشند (هیپکین و بنت 5 ، 2003). موفقیت مدیریت تکنولوژی در گرو این است که فرآیند نوآوری و توسعه تکنولوژی و استفاده از تکنولوژی در کسب و کار و صنعت، مدیریت شود. از سوی دیگر؛ یکی از مهمترین توانمندیهایی که بنگاهها برای کاهش زمان پاسخگویی، بهبود انعطافپذیری و افزایش توان رقابتی بدان نیاز دارند، قابلیت چابکی است(ملا حسینی و مصطفوی، 1387). مرور ادبیات پژوهش ازجمله گولدمن و همکاران(1995)، کروسیتو و یوسف(2003)، ون استرهوت(2006)، شرهی و همکاران ( 2007)، بیانگر این است که از عوامل اساسی که باعث ایجاد و ارتقای چابکی سازمان میشود، تکنولوژی است. بدیهی است تکنولوژی به عنوان یک منبع کلیدی در قابلیتهای چابکی، مدیریت آن نیز میتواند تاثیرگذار باشد. علیرغم تحقیقات انجام شده در حوزه مورد بحث، شکافی که قابل مشاهده است، بررسی تاثیر فعالیتهای مدیریت تکنولوژی بر قابلیتهای چابکی است و این پژوهش با هدف پر کردن این خلاء نظری و کاربردی در یک صنعت کلیدی کشور یعنی فولاد طراحی و انجام شده است. بنابرین، مساله اصلی پژوهش این است که فعالیتهای مدیریت تکنولوژی 6 (شناسایی، اکتساب، بهرهبرداری، محافظت، یادگیری و انتخاب تکنولوژی) چگونه و به چه میزان بر قابلیتهای چابکی 7 در کارخانه فولاد کویر کاشان تاثیرگذار است؟
اهمیت این پژوهش از بعد نظری بدین صورت است که در مطالعات انجام شده، فعالیتهای مدیریت تکنولوژی و قابلیتهای چابکی به صورت مجزا به کار رفته است و در این پژوهش به علت اهمیت این متغیرها در پاسخگویی به محیطهای پویا به صورت همزمان مدلسازی شده است که در مطالعات پیشین به آن توجه نشده بود. از بعد عملی نیز با توجه به این که جامعه آماری این پژوهش در کارخانه فولاد کویر کاشان بوده است و این شرکت به عنوان یک شرکت زیربنایی در صنعت کشور مطرح است و در بلند مدت محصولات این شرکت میتواند در صادرات غیر نفتی نیز نقش موثری داشته باشد، لذا، انجام پژوهش در شرکت مذکور میتواند زمینهای برای انجام تحقیقات بعدی باشد و حتی پژوهشهای انجام شده داخلی و خارجی مرتبط با موضوع پژوهش، در صنعت مذکور انجام نشده است و از این جهت نوآوری این پژوهش قابل توجیه است و نهایتا این پژوهش با پیگیری مساله اصلی پژوهش در شرکت مورد مطالعه، به دنبال راهکارهایی است که بتوان مطالعه فعالیتهای (فرایند) مدیریت تکنولوژی و رابطه آن با قابلیتهای چابکی به عنوان ابزاری برای بهتر عمل کردن در محیط پویای امروزی و نیازهای متغیر مشتریان در کسب و کار های داخلی و خارجی بهره برد تا این شرکت ها به مزیت رقابتی پایدار دستیابند.
2- مروری بر ادبیات پژوهش
این بخش به بررسی مرور ادبیات مدیریت تکنولوژی و فعالیتهای آن و همچنین ادبیات مربوط به قابلیتهای چابکی و ارتباط بین متغیرهای پژوهش پرداخته است.
2-1- تاریخچه و تعاریف مدیریت تکنولوژی
یکی از مباحثی که در دنیای امروز مورد توجه زیادی قرار گرفته است، بحث مدیریت تکنولوژی است. بر سر این موضوع که سه فاکتور مهم استراتژیکی در سازمانهای مدرن وجود دارد که سبب خلق مزیت رقابتی میشود، بحثهایی مطرح است. نخستین فاکتور رهبری استراتژیک است. رهبری موثر ، توسعه سازمان در مسیر درست و تولید محصولات در جهت پاسخ به نیاز بازار را تضمین میکند. دومین فاکتور داشتن کارکنانی توانمند و باانگیزه است. آنها سازمان را به جلو حرکت میدهند. عامل سوم مدیریت تکنولوژی مناسب است. مهم این است که تکنولوژی شرکت، آن را به درستی برای رسیدن به وضعیتی موثر و رقابتی هدایت کند(هریسون و سامسون 8 ، 2003).
مدیریت تکنولوژی در دهه 1980 شکل گرفت. مدیریت تکنولوژی به یک مورد بسیار با اهمیت تبدیل شده است و به عنوان یکی از مهمترین عوامل در رقابت بینالمللی محسوب میشود (ون ویک 9 ، 1988)
تاثیر تکنولوژی توسط فعالان، دانشگاهیان و دولت به عنوان یک سر منشا مزیت رقابتی برای صنایع تولیدی به طور گسترده و وسیع پذیرفته شده است. به منظور تحقق بخشیدن به این مزیت رقابتی، درک هر دو وجه یعنی تکنولوژیهای خاص و راههای آنها در کارخانههایی که میتوانند به بهترین نحو مدیریت تکنولوژی را انجام دهند، بسیار مهم بود. این مسائل که از اهمیت فزایندهای برخوردار هستند، به عنوان سرعت توسعه تکنولوژی و افزایش پیچیدگی شناخته میشوند. افزایش سطح فعالیت در بخش مطالعات مدیریت تکنولوژی یک نشانه از این روند است. برای مثال، کلارک و ریولر 10 (1993) یک فهرست از مقالات چاپ شده در زمینه علوم و مدیریت تکنولوژی که شامل بیش از 10000 منبع بیشتر از 3000 منبع در سال 1981 بود ، ارائه کردند.
در گزارش سال 1987 شورای ملی تحقیقات 11 ، یکی از نخستین تعاریف مدیریت تکنولوژی را بیان کرده است. در این گزارش اظهار شده است که
” مدیریت تکنولوژی مهندسی، علوم و مدیریت را به منظور پرداختن به برنامهریزی، توسعه و پیادهسازی قابلیتهای تکنولوژیکی برای شکل دادن و تحقق اهداف استراتژیک و عملیاتی یک سازمان، به یکدیگر
وصل می کند “ (شورای ملی تحقیقات، 1987; ستیندامار و همکاران 12 ،b2009; باداوی، a2009; چانارن و جولی 13 ، 1999; فال و همکاران 14 ، 2001; لی هوا و خلیل 15 ، 2006; وو و همکاران 16 ، 2012). این تعریف تا حدودی ترکیبی از هر دو جنبه تکنولوژی یعنی بعد سخت مثل علوم و مهندسی و بعد نرم است (فال و همکاران، 2004). از آن به بعد تعاریف دیگری نیز آمده است که حتی تعدادی از آنها به پوشش شاخههای فرعی مدیریت تکنولوژی پرداختهاند. هر تعریف جدید علتی است که نشان میدهد، در این زمینه اصلاحاتی صورت گرفته است و پیشرفتی صورت پذیرفته است.
رشته مدیریت تکنولوژی دارای سابقه بیش از 50 سال است و در مسائل خاص از تحقیقات موسسه مهندسین برق و الکترونیک 17 (IEEE) در مجله مدیریت مهندسی 18 در سال 2004 و مجله تحقیقات مدیریت تکنولوژی 19 در سال 2007 نشان داده شده است (ربرتس 20 ، 2004; لارسون 21 ، 2007). مدیریت تکنولوژی به یک رشته تائید شده در 20 سال گذشته با ظهور سازمانهای تخصصی و حرفهای (مانند انجمن بین المللی مدیریت تکنولوژی 22 (IAMOT)، پورتلند مرکز بین المللی برای مدیریت تکنولوژی و مهندسی 23 (PICMET) و موسسه اروپایی برای تکنولوژی و نوآوری در مدیریت 24 (EITIM)) و افزایش سریع در تعداد نشریات و برنامههای تحصیلی در این زمینه در اواخر دهه 80 میلادی، تبدیل شده است (آلن 25 ، 2004; ربرتس، 2004; بال و ریگبی 26 ، 2005). اگر تغییرات مشاهده شده در رشته مدیریت تکنولوژی در بازه زمانی 1996 تا 2008 گسترش یافته است، بی درنگ معلوم است که نوآوری حرف نخست را در موضوعات اصلی در مدیریت تکنولوژی میزند (ستیندامار و همکاران، a2009). به عنوان مثال، یک مطالعه که به بررسی مقالات منتشر شده در مجله Technovation پرداخته است، دو موضوع عمده را شناسایی کرده است که از این قرار است: نوآوری تکنولوژی و مدیریت تکنولوژی (نیمبیسان و ویلمن 27 ، 2004). در این تحقیق بیان میشود که 84 درصد از مقالات این مجله مربوط به این موضوعات بوده است یا به شکلی به آن وابسته بوده است. در مطالعهای دیگر در موسسه مهندسین برق و الکترونیک این را نشان داده است که روشهای قبلی آکادمیک در رشته مدیریت تکنولوژی آن را به 4 بخش تقسیم کرده بود، که عبارت است از: توسعه محصول جدید، اشاعه محصول جدید، نوآوری و توسعه فن آوری (پیلکینگتن 28 ، 2006).
بر طبق پیشنهاد شورای ملی تحقیقات در سال 1987، مدیریت تکنولوژی به عنوان محل ادغام دو رشته علمی ، یعنی مدیریت و علوم تکنولوژی شناخته شده است که میتوان در شکل 1 آن را دید.
شکل1- مدیریت تکنولوژی نتیجه اغام ( چانارتن و جوئی، 1999)
تجزیه و تحلیل ادبیات پیشین این را نشان میدهد که لیستهایی از فرآیندها / قابلیتها/ فعالیتهای مدیریت تکنولوژی وجود دارد (ربرتس، 1988;
Prediction of Stock Market Returns with out of Sample Data: Evaluating out of Sample Methods (Regression Method and Wavelet Neural Network)
Understanding stock price behavior and price forecasting are one of the most challenging issues that speculators, traders and brokers are faced with. Since stock market was established in the nineteenth century, many researchers have focused on investigating the stock price forecasting model. At the outset some of the models such as Autoregressive, ARMA, ARIMA, ARCH and GARCH were widely applied. Although some of these models were better than others in performance, but none of them had satisfactory result. Recently a number of researchers have been considering the stock market as a dynamic nonlinear system. On the other hand, artificial intelligence techniques including neural networks, genetic algorithms and fuzzy logic have produced successful results in solving complex problems. In this study we tried to use wavelet transform and neural network to present a model that more accurately predict the return on stock market index. In this hybrid model, the smoothing property of wavelet transform is used to reduce the noise level of data then a neural network model is used for forecasting. Comparison of forecast error in ARIMA models, neural network and wavelet neural network indicates that noise reduction improves forecasting of the index returns.
Keywords
- ARIMA
- out of Sample Prediction
- Neural Network
- Wavelet Neural Network
- Denoising
20.1001.1.23831170.1393.2.2.2.7
Main Subjects
- Asset Management
- مدیریت ریسک دارایی های مالی
Full Text
مقدمه
پیشبینی، پیش شرط تصمیم است. بدون پیشبینی علمی، مدیریت علمی نیز وجود نخواهد داشت. به منظور اتخاذ تصمیمهای سرمایهگذاری و به کارگیری مدیریت ریسک کاراتر، تصمیمگیرنده (سرمایه گذار) باید به موقع تغییرات بازار سهام را که تحت سیستم اقتصادی بازار قرار دارد، شناسایی کند. نوسانهای قیمت بازار سهام تنها به رابطه بین عرضه و تقاضا وابسته نیست، بلکه توسط عوامل خارجی، نظیر: سیاستگذاریها، خطمشیها و نوسانهای بازار سهام خارجی که باعث دشوار شدن شبیهسازی و پیشبینی سیگنال مالی میشود، تحت تأثیر قرار میگیرد. پرسشی که در اینجا مطرح میشود، این است که چگونه باید دقت پیشبینی سیگنالهای مالی را که موضوع مهمی در زمینه مالی است، بهبود بخشید؟
بیان مسأله
موضوع شناخت و بررسی رفتار قیمت سهام و ارزشیابی داراییهای مالی، همواره یکی از موضوعهای مهم و مورد توجه محافل علمی و سرمایهگذاری بوده است. ناشناخته بودن عواملی که بر تغییرات قیمت سهام (بازده) تأثیر میگذارند، دلیلی برای روی آوردن به پیشبینی تغییرات قیمت سهام شرکتهاست. در صورتی که این پیشبینیها با اریبها و خطاهای زیادی همراه باشند، نتایج حاصل از این پیشبینیها نیز شدیداً تحت تأثیر قرار میگیرند.
مقالههای متعددی درخصوص توان پیشبینی بازده سهام با استفاده از اطلاعات گذشته وجود دارد. پژوهشگران تعداد زیادی از متغیرهای مالی را شناسایی کردهاند که بازده آتی سهام را پیشبینی میکنند. بعضی از این متغیرها شامل: درصد تغییرات قیمت، ارزش بازار شرکت، نسبت سود تقسیمی به قیمت[1]، نسبت قیمت به عایدیها[2]، نسبت قیمت دفتری به عایدیها، نسبت قیمت دفتری به قیمت بازار، نسبت قیمت بازار بهارزش خالص، درصد سود پرداختی، نرخ بهره کوتاهمدت، نسبت مصرف به ثروت و . است. اساسیترین و عمومیترین مدل برای پیشبینی با استفاده از نسبتهای فوق مدلهای رگرسیونی است. در کنار روشهای برآورد و پیشبینی دادههای مدلها، آزمون اعتبار و قابلیت پیشبینی این روشها نیز توسعه یافته است] 2[.
از زمانی که بازار سهام در قرن نوزدهم ایجاد شد، بسیاری از پژوهشگران به پژوهش بر روی مدل پیشبینی قیمت سهام تمرکز کردهاند. مدلهای پیشبینی آماری، نظیر: آرما[3]، آریما[4] وآرچ[5] به طور گسترده به کار برده شدهاند، اما هیچ کدام نتیجه مطلوب نداشتهاند. اخیراً تعداد زیادی از پژوهشگران در پژوهشهای خود بازار سهام را به عنوان یک سیستم پویای غیرخطی در نظر گرفتهاند. شینکمن و لوبارون[6] (1989) دریافتند که یک پدیده بینظم در سریهای روزانه و هفتگی بازده سهام وجود دارد. پوکاتابوچرا[7] (1997) تغییر نرخ بهره بازار را با استفاده از شبکه عصبی مصنوعی[8] پیشبینی کرد. آلگیس گارلیاسکاس[9] (1999) یک الگوریتم پیشبینی سیگنالهای مالی بینظم را بر اساس شبکه عصبی پیشنهاد داد. ژانگ کیان و ژائو لیکان[10] (2002) از تکنیک فیلترینگ اختلال موجک[11] و روش حداقل مربعات[12] برای پیشبینی قیمت سهام در چین استفاده کردند]14[.
دانشمندان و پژوهشگران در دهه آخر قرن بیستم عمدتاً به این اصل معتقد شدند که فرض منطقی بودن سرمایهگذاری که اصل غیرقابل اغماض در سرمایهگذاری مدرن مالی است و یکی از مفروضات اصلی در بازار کارا و یا مدل بازار است، با توجه به عوامل پیچیدهای که در بازارهای سهام دخیل هستند، واقعی نیست. آنها به این نتیجه رسیدهاند که بازار سرمایه دارای نظم مشخصی نیست و استفاده از ریاضیات پیچیده در سیستمهای غیرخطی و پویا میتواند مدلهایی را ایجاد کند که نظریههای گذشته را باطل نماید. در سالهای اخیر در پی پیشرفتهایی که در زمینه رایانه و هوش مصنوعی[13] و همچنین، کشف روابط آشوبی در سریهای زمانی غیرخطی پدید آمد، فعالیتهایی در جهت پیشبینی قیمت در بورس اوراق بهادار در کشورهای مختلف انجام شد. تکنیکهای هوش مصنوعی که شامل شبکههای عصبی[14]، الگوریتم ژنتیک[15] و منطق فازی است، نتایج موفقیتآمیزی در زمینه حل مسایل پیچیده به دست آوردهاند ]3[.
از طرف دیگر، پیشبینی دروننمونهای [16] از اعتبار چندانی برخوردار نیست، زیرا پیشبینی فرآیندی آینده نگر است؛ یعنی ما باید بتوانیم با دادههای امروز مقادیر مربوط به آینده را پیشبینی کنیم. مسلماً با وجود دادههای درون نمونهای، چیزی را که از پیشبینی انتظار داریم، به دست نخواهیم آورد. همان طور که در بالا اشاره شد پژوهشهای متعددی در دنیا در زمینه پیشبینی دروننمونهای انجام شده که در این پژوهشها هم از روشهای رگرسیونی و هم از روشهای شبکه عصبی استفاده شده است، اما پژوهشهای نسبتاً کمی در ارتباط با پیشبینی بروننمونهای [17] انجام شده است. در ایران نیز چندین مقاله مشاهده شده است که برای پیشبینی از روشهای رگرسیونی و شبکه عصبی استفاده کردهاند، اما تنها تعدادی از آنها از پیشبینی بروننمونهای استفاده کردهاند.
ادبیات پژوهش
موجکها توابع ریاضی هستند که برای تجزیه و تحلیل سریهای زمانی که شامل متغیرها و غیرثابتهاست، شکل مقیاس- زمان سریهای زمانی و روابط آنها را ارایه میدهند. تحلیل موجکی برای اطلاعات دارای فرکانس پایین، استفاده از فاصلههای زمانی طولانیمدت و برای اطلاعات دارای فرکانس بالا تناوبهای کوتاهتر را ارایه میدهد. تحلیل موجکی قادر به نمایش جنبههای گوناگون دادههای متفاوت، نقاط شکست و ناپیوستگیهاست که ممکن است دیگر روشهای تجزیه و تحلیل سیگنال آن را نشان ندهد]5[.
تبدیل موجک پیوسته تابعی از دو متغیر است که به روش طرحریزی تابع در یک موجک خاص و به وسیله معادله زیر به دست میآید:
نسخه اصلی تابع موجک به وسیله برگردانده و به وسیله انتقال داده شده است. در نتیجه، ضرایب موجک تابعی از این دو پارامتر؛ یعنی مکان و اسکیل هستند، درحالی که تابع اصلی تنها تابعی از یک پارامتر بود. ضرایب بزرگ موجک هنگامی روی میدهند که موجک خاص و تابع از نظر شکل مشابه باشند.
در عمل، تبدیل موجک گسسته از طریق الگوریتم هرمی مالات پیادهسازی میشود]18[. این فرآیند با دادههای شروع می شود و سپس سریها با استفاده از فیلتر میشوند. زیرنمونههای حاصل از خروجی این فیلتر نصف طول اصلیشان هستند. خروجی حاصل از فیلتر به عنوان ضرایب موجک حفظ میشود و سپس فرآیند فیلترینگ بالا بر روی خروجیهای حاصل از فیلتر تکرار میگردد. نماد بدین معنی است که هر مقدار دیگری از بردار ورودی حذف شده است.
یک سیگنال میتواند به وسیله الگوریتم آبشاری که در معادله 2- نشان داده شده است، بیشتر تجزیه شود.
و به ترتیب ضرایب تفصیل و ضرایب تقریب در سطح هستند.
یک مشکل در رابطه با تبدیل موجک گسسته این است که تبدیل موجک گسسته دارای وردایی[18] تبدیل است. وردایی تبدیل عبارت است از عدم تطابق تبدیل موجک گسسته یک سطح، با تبدیل موجک گسسته یک سطح دیگر با همان تغییر در یک توالی داده]7[. در رابطه با وردایی تبدیل میتوان گفت تغییرهای کوچک در شکل موجهای ورودی، به تغییرات بزرگ در ضرایب موجک منجر میشود و این باعث میشود انتقال گسسته موجک برای این پژوهش نامناسب باشد، زیرا ما نمیتوانیم این اطلاعات را به نقطه زمانی معین در مقیاسهای مختلف نسبت دهیم]6.[ بنابراین، ما به یک تبدیل موجک ناوردا و یا حداقل ناوردای زمانی برای مدل پیشبینی نیاز داریم] 8.[
تبدیل موجک ایستا، یکی از تبدیلهای موجک است که مهمترین خاصیت آن ناوردا بودن زمانی آن است. این روش مشابه تبدیل موجک گسسته است؛ با این تفاوت که عمل زیرنمونهگیری[19] از سیگنال در این روش انجام نمیشود و در عوض فیلترها بالانمونهگیری[20] میشوند]16[. پژوهشهای قبلی نشان دادهاند که وردایی تبدیل نتیجه عمل کاهش نمونه در تبدیل موجک گسسته است]8[. بنابراین، سادهترین راه برای اجتناب از وردایی تبدیل حذف کردن عملیات زیر نمونهگیری است و این درحقیقت، تفاوت اصلی بین تبدیل موجک ایستا و تبدیل موجک گسسته است. شکل 2-1 بانک فیلتر تبدیل موجک ایستا را نمایش میدهد. در این شکل میتوان مشاهده کرد که تبدیل موجک ایستا همانند تبدیل موجک گسسته است؛ غیر از اینکه در تبدیل موجک ایستا سیگنال هرگز دچار زیرنمونهگیری نمیشود و در عوض، در هر سطحی از تجزیه سیگنال با بالا نمونهگیری مواجه خواهد شد. بنابراین، تبدیل موجک ایستا ناوردایی تبدیل دارد و این دقیقاً همان چیزی است که ما میخواهیم.
استراتژیهای همکاری در فروش برای صاحبان مشاغل
شما بهعنوان یک فعال تجاری و صاحب برند، به سیستم همکاری در فروش یا بازاریابی وابسته نیاز دارید، و برای پیادهسازی و مدیریت موفقیتآمیز آن باید استراتژیهای موجود برای این نوع بازاریابی را بشناسید. این استراتژیها ممکن است کمی با استراتژیهای بازاریابی آنلاین شما متفاوت باشد، اما همچنان عناصر مشترک زیادی بین آنها وجود دارد. دلیل این امر، این واقعیت است که همکاری در فروش نوعی از بازاریابی آنلاین است. در نتیجه، نکات کلیدی و مهم در پیشرفت و موفقیت بازاریابی آنلاین در همکاری در فروش(بازاریابی وابسته) نیز استفاده میشود.
سایت اینترنتی
همه چیز با وبسایت شما شروع میشود. این مکان جایی است که میتوانید شرکتهای وابسته(ناشران/ افیلیتها) بالقوه را جذب کرده و به آنها فرصت همکاری بدهید. در مرحله بعد انتظار دارید که این ناشران، بازدیدکنندگان را به وبسایت شما جذب کنند. برای تحقق این موارد، شما به وبسایتی نیاز دارید که:
- شرکت(محصولات/ خدمات) شما را بهخوبی معرفی میکند
- قابل اعتماد است و معتبر به نظر میرسد
- بدون خطای لود، لینکهای خراب و غیره همواره بهدرستی کار میکند
اگرچه عملکرد کل وبسایت برای راهاندازی یک کسبوکار آنلاین موفق، مهم است، ولی وقتی نوبت به سیستم همکاری در فروش میرسد دو قسمت از سایت ما اهمیت ویژهای پیدا میکند:
۱. صفحه برنامه افیلیت
صفحه اول، صفحه برنامه افیلیت است. این صفحه، برنامه شما را معرفی میکند و قرار است مخاطبان را تشویق کند که به شما ملحق شوند. پس سعی کنید اطلاعات کافی برای متقاعد کردن آنها فراهم کنید و مزایای پیوستن و تبلیغات برای شرکت خود را بهشکل برجسته بیان کنید. همچنین میتوانید با یک فراخوان(CTA) ویژه در صفحه برنامه همکاری در فروش، از ناشران(افیلیتها) دعوت به مشارکت کنید.
۲. صفحه فرود(Landing page)
صفحه دوم که از اهمیت ویژهای برخوردار است صفحه فرود است. گاهی اوقات، چندین صفحه فرود وجود دارد زیرا شما میتوانید چندین محصول مختلف را تبلیغ کنید. هدف این صفحه، تبدیل بازدیدکنندگان است، بنابراین استراتژی سیستم همکاری در فروش شما باید بر روی بهینه سازی این صفحه متمرکز باشد. این اولین صفحهای است که بازدیدکنندگان پس از کلیک بر روی لینک وابسته مشاهده میکنند، بنابراین باید از الزامات ذکر شده در بالا پیروی کند(این صفحه باید شرکت شما را بهخوبی معرفی کند، سریع لود شود و قابل اعتماد به نظر برسد). اینها خصوصیاتی است که به شما کمک میکند تا مورد توجه بازدیدکنندگان قرار بگیرید و شانس تبدیل آنها را افزایش دهید.
با توجه به اینکه مدل پرداخت به ازای هر فروش(PPS) متداولترین مدل پرداخت کمیسیون است، صفحه فرود در سیستم همکاری در فروش اغلب معادل صفحه محصول(خدمات) یا صفحه قیمتگذاری است.
وقتی صحبت از مدل پرداخت کمیسیون به ازای جذب مشتری بالقوه(PPL) میشود، معمولاً باید یک فراخوان روی صفحه فرود داشته باشید. زیرا هدف این است که کاری انجام دهیم که تعداد افراد بیشتری کنجکاو شوند و در مورد کسب وکار یا محصول شما تحقیق کنند. مثلا برخی از فراخوانهایی که صاحبان برندها میتوانند در قبال گرفتن آدرس ایمیل کاربران به آنها پیشنهاد دهند عبارتند از:
- اکنون ثبت نام کنید
- ثبت نام در این رویداد
- دانلود رایگان کتاب الکترونیکی
- دریافت قالب رایگان
از آنجا که هدف صاحبان برندها، کلیک کردن روی این فراخوانها توسط بازدیدکنندگان است، باید دکمه یا لینک فراخوان را به ترکیب چندین استراتژی و سیستم تجارت طور برجسته با رنگ متضاد قرار دهید، تا کاربران از دستگاههای مختلف مثل موبایل، تبلت و غیره به آن جذب شوند.
شبکههای اجتماعی
استراتژی دیگری که میتواند در سیستم همکاری در فروش بسیار مفید و کاربردی باشد، استفاده از رسانههای اجتماعی است. مطمئنا درفضای رقابتی امروز که تکنولوژی هم در آن سهم پررنگی دارد، شما بهعنوان یک صاحب برند یا خدمات، از اهمیت بازاریابی در شبکههای اجتماعی و چگونگی استفاده از آن برای افزایش عملکرد وبسایت اطلاع دارید. از ارائه آنلاین تا تعامل با مشتری، رسانههای اجتماعی مسلما یک استراتژی بازاریابی آنلاین بسیار مهم برای ارتقا تجارت آنلاین شما است.
روشهای مختلفی وجود دارد که رسانههای اجتماعی میتوانند به شما درسیستم همکاری در فروش کمک کنند:
۱. دیدهبانی برای ناشران
اگر میخواهید مستقیماً با ناشران در تماس باشید و ببینید آیا آنها علاقهمند به پیوستن به برنامه شما هستند، شبکههای اجتماعی یکی از راههای انجام این کار است. از این طریق میتوانید میزان تأثیرو نفوذ آنها وهمینطور نوع رابطه آنها با مخاطبانشان را نیز در شبکههای اجتماعی ارزیابی کنید.
۲. پیوست بررسیها و نظرات کاربران
شبکههای اجتماعی فرصتی را برای اشتراکگذاری نظرات و توصیفات کاربران فعلی با مشتریان احتمالی آینده فراهم میکنند. این یکی ازفرصتهایی است که شبکههای اجتماعی برای جذب و اعتمادسازی در مارکت به شما میدهد. بخش نظرات حتی میتواند در صفحه فرود نیز نمایش داده شود.
۳. جلب اعتماد
حضور در شبکههای اجتماعی به جلب اعتماد کاربران آنلاین کمک بسیاری میکند. زیرا با توجه به نفوذ، محبوبیت و فراگیر شدن ترکیب چندین استراتژی و سیستم تجارت شبکههای اجتماعی بیشتر کاربران قبل از خرید، بهدنبال یک برند تجاری با بازخورد مثبت، در شبکههای اجتماعی هستند.
مشترکین خبرنامه
استراتژی دیگری که میتواند به تبلیغ سیستم همکاری در فروش شما کمک کند، لیست ایمیل است. برای عملکرد بهتر این استراتژی، شما باید لیست را تقسیمبندی کنید و فقط مشترکانی را انتخاب کنید که به طور بالقوه میتوانند به ناشری برای شما تبدیل شوند(مشتریانی راضی که احتمالاً این تجربه خود را در از طریق لینکهای وابسته با مخاطبین رسانه اجتماعی یا بلاگ خود به اشتراک میگذارند).
بازاریابی از طریق ایمیل(Email Marketing) نتایج بسیار خوبی برای دستیابی به کاربران آنلاین دارد، بنابراین یک رسانه عالی برای ارتباط با ناشران بالقوه است. تنها به یک پیام ایمیل نیاز دارید که برنامه همکاری در فروش شما را با لینک به صفحهای که مشترکان میتوانند در آن درخواست دهند، توضیح میدهد. همچنین شما میتوانید به مشترکانی که به ناشران تبدیل میشوند، مزایای اختصاصی ارائه دهید تا راهی برای تشویق بیشتر آنها به عضویت باشد.
شبکههای افیلیت
به عنوان محلی برای اتصال ناشران و صاحبان مشاغل، یک شبکه افیلیت یک سرمایه باورنکردنی در افزایش عملکرد برنامه شما میباشد. هنگامی که برنامه همکاری در فروش خود را در شبکه افیلیت منتشر میکنید، بلافاصله برای ناشران(شرکتهای وابسته) قابل مشاهده است. شبکههای افیلیت معمولا برنامههای جدید یا محبوب را انتخاب میکنند، که میتواند فرصتی برای شما باشد تا به ناشران بیشتری دسترسی پیدا کنید. این نوع استراتژی کاملاً موثر است زیرا شبکه افیلیت، شما را قادر میسازد افراد مناسب را هدف قرار دهید، یعنی کسانی که میخواهند به برنامههای همکاری در فروش بپیوندند و درآمد خود را از طریق لینکهای وابسته بدست آورند.
شبکه افیلی با تکیه بر تجربه و دانش فنی خود، بستر مناسبی برای ناشران و صاحبان مشاغل فراهم آورده است، تا با عضویت در این شبکه هر کدام بتوانند بهراحتی گروه هدف، برای کسبوکار خود را پیدا کنند. به این صورت افیلی مسیر رسیدن به موفقیت را برای هر دو گروه ناشران و صاحبان مشاغل هموار ساخته ترکیب چندین استراتژی و سیستم تجارت است. تمام کاری که شما باید انجام دهید این است که مطمئن شوید برنامه همکاری درفروش شما در مقایسه با رقبا، همان برنامه جذاب برای ناشران است. اینکار میتواند از طریق ارائه شرایط رقابتیتر(نرخ بهتر کارمزد، عمر کوکی بیشتر و غیره) انجام شود.
فهرست یا کتابهای راهنمای افیلیت
استفاده از فهرستهای راهنمای افیلیت نیز یکی از روشهای جذب ناشر است. اگرچه امروزه فهرستهای راهنما محبوبترین رسانهها نیستند، ولی هنوز هم ناشرانی وجود دارند که از آنها برای جستجوی برنامههای جدید استفاده ترکیب چندین استراتژی و سیستم تجارت میکنند. به همین دلیل میتواند یکی از گزینهها برای معرفی برنامه همکاری در فروش شما باشد.
مدیر برنامه همکاری در فروش
مدیر برنامه همکاری در فروش شخصی است که عملکرد برنامه را کنترل میکند. همچنین میتواند فردی باشد که کل برنامه را طراحی کرده است. در حالت ایدهآل، شما باید یک مدیر باتجربه و خبره داشته باشید که همه موارد و ویژگیهای مربوط به برنامه همکاری در فروشتان را بداند و بتواند آن را مدیریت کند. یک مدیر برنامه همکاری در فروش، در زمینه مدیریت نرمافزار و فنآوری لازم برای ردیابی و نظارت بر برنامه و همچنین دانش مورد نیاز برای ارزیابی عملکرد برنامه و کمک به طراحی استراتژی همکاری در فروش تخصص دارد.
در ابتدا، بیشتر صاحبان مشاغل این مدیریت را خود یا شخصی از تیم موجود انجام میدهند. ولی زمانی که برنامه شروع به گسترش کند و ناشران بیشتری را بپذیرید، بهزودی متوجه میشوید که تعداد کارها به یک نفر(یا یک تیم) نیروی متخصص تمام وقت احتیاج دارد. در این مرحله است که شما باید گزینه استخدام (یا آموزش یکی از کارمندان برای تبدیل شدن به) مدیر برنامه همکاری در فروش را بررسی کنید.
از آنجا که هدف این استراتژی بهبود برنامه شما و گسترش تأثیر برند شماست، انتخاب مدیر برنامه همکاری در فروش یکی از مراحل ضروری در این مسیر است.
نتیجهگیری
نکته نهایی این است که هر یک از این استراتژیها بهصورت جداگانه به شما کمک میکند تا عملکرد برنامه همکاری در فروش خود را تقویت کنید. در نهایت هدف شما نظارت بر اجرای هر یک از آنها و یافتن راههایی برای بهینهسازی آنها بر اساس اهداف و ایدههای تجاری شماست. اما توصیه میشود که با استفاده از ترکیب چندین مورد از این راهکارها، تأثیر برنامه خود را از طریق همه کانالهایی که در دسترس شما است به حداکثر برسانید. اگرچه درصد قابل توجهی از ناشران با ارسال درخواست همکاری، به شما مراجعه خواهند کرد، اما فرصت تبلیغ برنامه همکاری در فروش شما، چیزی است که نباید از دست بدهید.
دیدگاه شما