مفهوم تعادل و اهمیت آن در بازار


FOMC چیست؟

نقش قدرت شناختی زنان در افزایش قدرت اجتماعی

به گزارش خبرنگار خبرگزاری برنا؛ در فصل پنجم برنامه «ساعت بیست و چهار و یک دقیقه»، دکتر علیرضا داودی؛ کارشناس ارشد رسانه و علوم‌شناختی و خانم دکتر عصمت سوادی؛ نویسنده، پژوهشگر و کارشناس فقه و فلسفه سیاسی به بحث درباره «قدرت شناختی، زنان و اقدامات گرانیگاه سازی» پرداختند.

بیشتر بخوانید: اخبار روز خبربان

در بخشی از دیدگاه حضرت امام در ارتباط با نقش و‌شان بانوان، حجاب و پوشش، جایگاه و حضور زن در ابعاد مختلف جامعه من‌جمله حوزه‌های سیاسی، اجتماعی، علمی و فرهنگی زنان به اهمیت نقش مهم و خطیر انسان‌سازی زنان در جامعه‌ای اشاره شده است که اگر زنان شجاع و انسان‌ساز از ملت‌ها گرفته شوند ملت‌ها به شکست و انحطاط کشیده می‌شوند. از نظر ایشان حضور زنان در صحنه‌های فرهنگی و اجتماعی که مناسب شئون آنان است امری ضروری است آنان بدون حضور در میدان‌های اجتماعی نمی‌توانند نقش اصلی و سازنده‌ای در ارتقای معنویات جامعه ایفا نمایند.

قدرت شناختی زنان؛ مرکز ثقل جامعه

علیرضا داودی؛ کارشناس ارشد رسانه و علوم‌شناختی با اشاره به مفهوم قدرت شناختی زنان و اقدامات گرانیگاه سازی و پیوند آن با حوزه زنان و مباحث شناختی خاطرنشان کرد: نقطه گرانیگاه از دو منظر ایجاد نقطه تعادل و نقطه ثقل قابل‌تعریف است، نقطه ثقل لزوماً مرکز یک واقعه نیست و خیلی از اوقات می‌تواند جابه‌جا شود همچنین نقطه‌ای که موجب تعادل بین دو طرف ماجرا شود را نقطه تعادل می‌گویند. یک جامعه همیشه دو طرف دارد طرفی که تعادل را بهم می‌ریزد و طرفی که به دنبال حفظ یا گسترش تعادل است. متغیر‌های بی‌شماری وجود دارند که می‌توانند تعادل در جامعه را حفظ و یا از حالت تعادل خارج کنند زمانی که از زن به‌مثابه قدرت شناختی یاد می‌کنیم منظور قدرتی است که امکان ایجاد نقطه تعادل و یا ثقل را دارد.

وی با عنوان این که زنان به‌عنوان نقطه ثقل جامعه در ایجاد مرکزیت تعادل می‌توانند گرانیگاه‌های مناسب و مطمئنی برای حرکتی سالم و باثبات باشند افزود: زمانی که زنان به‌مثابه قدرت شناختی دقیق به‌درستی درک شود می‌تواند جامعه‌ای سالم و باثبات را خلق کند و در مقابل اگر به‌درستی درک نشوند یا به‌مثابه ابزار تلقی شود می‌توانند سلامت، گرانیگاه، تعادل و ثبات جامعه را از بین ببرند. در یک جامعه تعادل از شناخت و ادراک شروع می‌شود و ثبات به ادراک و شناخت منتهی می‌شود. زمانی که از زن به‌مثابه قدرت شناختی یاد می‌شود منظور از قدرت، توانایی ایجاد تأثیرگذاری بر ادراک و شناخت، تعادل و ثبات برای حرکت دقیق، مطمئن و کارآمد در یک جامعه است.

در گزیده‌ای از بیانات رهبر انقلاب اسلامی در دیدار با جمعی از بانوان در تأکید بر همین موضوع فرمودند: هویت اسلامی این است که زن در عین این‌که هویت و خصوصیت زنانة خود را حفظ می‌کند - که طبیعت و فطرت است و برای هر جنسی خصوصیات آن جنس ارزش است - یعنی آن احساسات رقیق را، عواطف جوشان را، آن مهر و محبت را، آن رقت را، آن صفا و درخشندگی زنانه را برای خود حفظ می‌کند، درعین‌حال، هم باید در میدان ارزش‌های معنوی - مثل علم، مثل عبادت، مثل تقرب به خدا، مثل معرفت الهی و سیر وادی‌های عرفان - پیشروی کند، هم در عرصة مسائل اجتماعی و سیاسی و ایستادگی و صبر و مقاومت و حضور سیاسی و خواست سیاسی و درک و هوش سیاسی، شناخت کشور خود، شناخت آیندة خود، شناخت هدف‌های ملی و بزرگ و اهداف اسلامی مربوط به کشورهای اسلامی و ملت‌های اسلامی، شناخت توطئه‌های دشمن، شناخت دشمن، شناخت روش‌های دشمن باید روزبه‌روز پیشرفت کند و هم در زمینة ایجاد عدل و انصاف و محیط آرامش و سکونت در داخل خانواده باید پیشرفت داشته باشد.

مراکز آموزشی محفل ایجاد باور قدرت شناختی در زنان / شکوفایی ظرفیت‌های جامعه باقدرت شناختی زنان

عصمت سوادی؛ نویسنده، پژوهشگر و کارشناس فقه و فلسفه در باب این که سیستم آموزش چگونه می‌تواند منجر به فهم درست یا نادرست یک زن از قدرت تعادلی‌اش در جامعه شود افزود: زنان ما در جامعه بسیار اثرگذار می‌توانند باشند، فهم خود زنان به این معنا که من می‌توانم قدرت برقرارکننده تعادل و نقطه ثقل جامعه باشم تا حدودی میان زنان وجود دارد؛ اما این فهم صددرصد نیست چرا که اگر این نگاه صدر در صد بود خیلی از مشکلاتی که امروزه با آن مواجه هستیم وجود نخواهد داشت و تا زمانی که شناختی وجود نداشته باشد مطالبه‌ای نیز نخواهیم داشت.

وی در ادامه گفت‌وگو با اشاره به اهمیت پرداختن به ایجاد باور قدرت شناختی، علم معرفت و بصیرت زنان در مراکز آموزشی خاطرنشان کرد: ما در مراکز آموزشی، زنان را به این باور می‌رسانیم که با استفاده از قدرت شناختی می‌توانند مرکز ثقل جامعه واقع و موجب تعادل شوند، زنان با آگاهی از این‌قدرت و میزان اثرگذاری‌اش در جامعه قطعاً اعتمادبه‌نفس بسیاری پیدا می‌کند.

سوادی با اشاره به راه‌اندازی رشته مطالعات زنان در خیلی از واحد‌ها و دانشگاه گفت: این خود نقطه امیدی است که زنان بتوانند قدرت شناختی و توانایی ایجاد تعادل در وجود خود را واکاوی و شناسایی کنند. تا زمانی که زنان این توانایی وجودی خود را به رسمیت نشناسند، سیستم‌ها و نهاد‌ها نیز تصوری از آن نخواهند داشت به همین خاطر پذیرش این موضوع از سمت زنان اهمیت بسیاری خواهد داشت چرا که در گام‌های بعدی امکان مطالبه‌گری را فراهم خواهد نمود.مفهوم تعادل و اهمیت آن در بازار

این کارشناس فقه و فلسفه با تأکید بر این که قدرت شناختی زنان می‌تواند موجب شکوفایی ظرفیت‌های جامعه شود افزود: زنان می‌توانند جامعه را تبدیل به جامعه‌ای پیشرفته کنند که به سمت تکامل و کمال حرکت می‌کند همان‌طور که بالعکس آن نیز می‌تواند اتفاق بیفتد. محققین می‌گویند اگر می‌خواهید کشوری در مسیر اهداف شما حرکت کند، می‌بایست زنان آن جامعه را در مسیر اهداف خود قرار دهید تا جامعه را به آن سمت ببرند.

نقش شتاب‌دهنده‌ها در تعیین نقطه ثقل درونی

کارشناس ارشد رسانه و علوم‌شناختی با اشاره به این که زمانی که زن را مفهوم تعادل و اهمیت آن در بازار به‌مثابه نقطه تعادل و ثبات می‌دانیم، ٣ گزاره در اذهان در حال شکل‌گیری است گفت: نخستین گزاره‌ای مطرح شده این است که زن خودش در این نقطه قرار می‌گیرد یا می‌خواهند که او را در این نقطه قرار دهند؛ یعنی جزو ذات زن است که به‌عنوان گرانیگاه تلقی بشود و یا بر اساس رویداد‌ها زن را به‌عنوان نقطه گرانیگاه در نظر می‌گیرند. در حالت نخست زن دارای عقلانیت گرانیگاه یا عقلانیت ثبات‌بخش و در حالت دوم دارای هیجانات تحریک‌کننده است. حیاتی‌ترین گزاره این است که زن به‌عنوان نقطه گرانیگاه آیا قدرت حل و هضم مسئولیت گرانیگاه سازی را دارد یا نه؟ مثال بارز این موضوع قیاس دو مادری است که یکی با برنامه‌ریزی و دیگری ناخواسته مادر می‌شود اگرچه به هر دو مادر می‌گویند و مولود متولد شده دارای قاعده‌ای در ارتباط با زن به‌مثابه مادر است ولیکن با وجود داشتن نقشی مشابه، کیفیت برخورداری از این نقش در انتقال مفاهیم به موجودی که متولد شده است تفاوت بسیاری دارد.

وی در ادامه گفت‌وگو با بیان این که گزاره سوم به شتاب‌دهنده‌ها ارتباط دارد افزود: اگر زن در طول تاریخ اجازه داد که نقطه ثقل، بیرون از خودش شکل بگیرد آن زن قطعاً نابودگر است و نابود شده است. نقطه ثقل در درون به این معنا است که زن در وجود خودش به حل و هضم ٥ مسئله یعنی مسئولیت در قبال خود، مسئولیت در قبال خانواده اول، مسئولیت در قبال خانواده ثانی یعنی جامعه، مسئولیت در قبال آیندگان و مسئولیت در قبال حفظ گذشتگان رسیده باشد و اگر این ٥ مسئولیت را اگر به‌درستی درک کند در درون خودش به تعادل می‌رسد.

داودی با تأکید بر این که بسیاری از دانشجویان و حتی اساتید در گذشته مانده‌اند، باید گذشته را رها و مسئولیت در قبال آینده را به‌درستی ترسیم کنند خاطرنشان کرد: منظور از گذشتگان، افرادی مانند شاه سلطان حسین است که عامل خسارت بودند، این که بدانیم نسبت به کدام گذشته می‌بایست متعهد باشیم گذشته کشف حجاب رضاخان یا نسبت به آن بانویی که به‌خاطر حفظ حرمت، حیا و عفتش در خانه ماند مهم است هر دو در گذشته هستند؛ اما این که نسبت به کدام می‌خواهید متعهد باشید تعهد شما نسبت به آینده را ایجاد می‌کند.

این کارشناس ارشد و علوم‌شناختی با اشاره به این که شتاب‌دهنده‌ها معطوف به درون فرد هستند که خود به این گرانیگاه رسیده باشند یا توسط تونل زمان من و تو، بازیگران و ورزشکاران افزود: آن چه که این شتاب‌دهنده‌ها به‌مثابه رسانه از گذشته به آینده ترسیم می‌کنند در اصل مسئولیت‌های ما را تبیین می‌کنند گفت: اگر من خود را متعهد به کشف حجاب رضاخانی بدانم مسئولیتم در برابر خانواده، جامعه، خودم و آینده بهم می‌ریزد. رسانه و رسانه‌ای‌ها به‌مثابه شتاب‌دهنده‌ها می‌توانند عمل کنند و کمک کنند تا زنان به نقطه ثقل دقیق درون خود برسند یا به نقطه ثقل مبهم، متضاد و متعارض و ازبین‌برنده که برایشان تعریف می‌کنند.

زمانی که از عبارت کشتن مهسا امینی استفاده می‌کنند یا در رسانه‌های داخلی به‌جای افزایش ضریب عقلانیت در میدان ظرفیت تحریک کندگی در رسانه را با پدیده‌ای تحت عنوان مناظره ایجاد می‌کنند؛ یعنی رسماً در پازل گرانیگاه دیگران نسبت به زن حرکت می‌کنند و این همان محلی است که شتاب‌دهنده گرانیگاه بیرونی ایجاد کرده است؛ بنابراین تعارض در گرانیگاه داخلی یک زن با ایجاد تعارض در گرانیگاه بیرونی، او را تبدیل به موجودی عاصی می‌کند و موجود عاصی به‌هیچ‌وجه توان قدرت‌یابی در حوزه شناخت را ندارد چرا که همه فاکتور‌هایش بهم ریخته است.

آیا اختلال شناختی می‌تواند زن را علیه گرانیگاهی به ضد خودش سوق دهد؟

کارشناس ارشد رسانه و علوم‌شناختی با اشاره به این که صد‌ها مرکز بودجه می‌گیرند تا راجع به این موضوع کار کنند که نظام‌نامه مسائل زنان در ایران چیست گفت: زمانی که به نظام‌نامه مسائل زیاد پرداخته شود خودش مسئله می‌شود و چون راه‌حل میدانی برای پاسخ به تمام سؤالات در حوزه اجتماعی و انسانی با یک مسئله حل نمی‌شود می‌تواند به ضد خود تبدیل شود همان‌طور که تنبلی به‌مثابه قاعده‌ای شیک تحت عنوان رصد و بررسی مدلینگ جایگزین عقلانیت برای دریافت مدل‌های مهندسی در حوزه زنان می‌شود. کل حوزه نظام‌نامه مسائل زنان بیش از ۱۵۰ تا ۱۶۰ تا مسئله نیست؛ اما چون پاسخی برایش پیدا نمی‌شود مسائل تبدیل به مصائب می‌شوند. جامعه‌ای که نتواند فاصله بین مسئله و مصیبت را دقیق ببیند قطعاً آن جامعه زن را به حوزه ضد شناختی یا خود زن را به اختلال شناختی درون خودش سوق می‌دهد. زمانی که در لوپ تعارضات افتادید برای عقب نماندن از مابقی افراد مسئله‌دار، سعی در مسئله‌سازی بیش‌تر نسبت به سایرین می‌کنی که این فضای خطرناکی است.

داودی در ادامه با تأکید بر این که اگر گرانیگاه درونی به‌درستی شکل نگیرد گرانیگاه بیرونی در تضاد با آن قرار می‌گیرد گفت: این جا است که تضاد و اختلال ارزش می‌شود و زنی که اختلال ایجاد می‌کند ارزشمند و صاحب جایگاه می‌شود. این تعدد، اختلال و تعارض در کنار یکدیگر بعد از مرحله عصیان و عاصی بودن وارد مرحله دیگری به نام بی‌پناه بودن می‌شود زمانی که زنان در تنهایی‌شان قرق می‌شوند به موضوعات بسیاری نظیر نگرانی نسبت به آینده می‌اندیشند. زمانی که جامعه از ذهن آینده‌نگر زنان به‌درستی استفاده نکند ذهن شروع به ساختن اختلال‌های درونی می‌کند و زن با آینده‌ای مختل شده حال بدون پشتوانه و گذشته متعارض شده مواجه می‌شود؛ بنابراین گرانیگاهی که این زن می‌سازد از قدرت شناختی برخوردار نیست به همین خاطر می‌بینیم مسئله فوت مهسا امینی اختلالی عمیق در کف جامعه می‌شود.

رفتار‌های تعارضی، ماحصل تعارضات درونی گرانیگاه یک زن

داودی خاطرنشان کرد: نمی‌توان منکر این شد که جامعه ما جامعه‌ای اختلال ساز است و یک آموزش ما کفایت پیدا می‌کند که آدم سالم را مختل کند. اما در همین جامعه هم گزاره‌هایی وجود دارد که می‌تواند به شناخت درست زنان کمک می‌کند. یک زن اگر سرسلسله گرانیگاه خودش را در مسجد بگذارد به چه شناختی می‌تواند برسد نسبت به این که این سرسلسله را در مکان‌های غیرارزشی بگذارد. نظام‌نامه تربیتی هرکدام از این‌ها متفاوت است پس کافی است زنان انتخاب را به اصالتشان نه ادا و اطوار‌های شتاب‌دهنده بدهند. زنان اگر بتوانند به اصالت خود مراجعه‌ای معرفتی داشته باشند و گرانیگاه درونی‌شان را از تنبلی و تعارض فاصله بدهند و نسبت به گرانیگاه بیرون این‌قدر سهل و راحت مسئله را نپذیرند دچار تعارض و انتخاب‌های نادرست نخواهند شد.

سوادی با اشاره به این که در هر جامعه که شما بنگرید قطعاً یک سری ظرفیت‌ها برای تکامل و یک سری ظرفیت برای تخریب وجود دارد گفت: در همه این جوامع امکان این که زنی بخواهد به درجاتی از قدرت شناختی برسد و در مسیر شکوفایی استعداد‌ها حرکت کند وجود دارد که بستگی به انتخاب خودش دارد که چگونه در این مسیر قرار بگیرد. اگر علم آگاهی و بصیرت در یک زن به وجود بیاید قطعاً می‌تواند از امکانات و ظرفیت‌های موجود در جامعه استفاده کند و به قدرت برسد.

داودی در ادامه یادآور شد: زنان گرانیگاه بودن در جامعه را ممکن است در هیچ مرکز آموزشی یاد نگرفته باشند؛ اما مادران و همسران شهدا یا همسر به‌خوبی توانسته‌اند در حوزه‌های تربیتی، مسیر سازی و جریان‌سازی نقش خود را ایفا کنند که این به نگاه معرفتی که یک زن نسبت به خودش بر می‌گردد. زمانی که اختلال بخواهد ایجاد شود شما گرانیگاه زنان جامعه را کف خیابان می‌بینید و اگر من رفتاری پر از تعارض انجام می‌دهم ماحصل تعارضات درونی گرانیگاه یک زن هستم. افرادی نظیر شهید مطهری، شهید باهنر، شهید رجایی و حاج قاسم محصول ثبات درونی و بیرونی گرانیگاه یک زن هستند.

زنان به‌مثابه گرانیگاه‌های وحدت‌آفرین

داودی با تأکید بر این که زن به‌مثابه قدرت شناختی مهم‌ترین خروجی وحدت‌بخشی بین سازه‌های مختلف در یک جامعه است گفت: کافی است مادران برداشت دقیقی از مادر بودن و زنان برداشت حقیقی از زن بودن خود در یک جامعه داشته باشند تا اتوماتیک شبکه منبعثی از شکل گرفتگی این گرانیگاه وحدت‌آفرین شود. در اتفاقات اخیر دشمن تمام تلاشش را می‌کند تا درخت وحدت بین شیعه و سنی را بزند و از دل آن یک بحران را خلق کند؛ بنابراین کارکرد زن در گرانیگاه درون و بیرونش مهم‌ترین خروجی‌اش در وحدت‌بخشی اجتماعی می‌تواند باشد.

سوادی با اشاره به این موضوع که برخلاف آن چه که مشهور و معروف است جنس زن قوی‌تر از مرد است و زن اگر بخواهد مفهوم تعادل و اهمیت آن در بازار می‌تواند با درایت و سیاست جامعه مردان را هم مدیریت کند افزود: این توان را خداوند به او داده است و بر همین اساس می‌توانیم بگوییم این زنان می‌تواند به‌مثابه یک گرانیگاه عمل کنند به همین خطر است که در یک خانواده زمانی اعضاء در کنار هم و متحد و عامل موفقیت برای هم می‌شوند که یک مادر این مدیریت را برعهده بگیرد. این زنان هستند که می‌توانند مردان را به سبکی تربیت کنند که عامل وحدت باشند.

برنامه ساعت بیست و چهار و یک دقیقه با بررسی تاریخچه علوم‌شناختی و کاربردهای آن در حوزه‌های مختلف و شباهت و تفاوت‌هایی که با حوزه‌های علوم روانی دارند، بررسی شناسه‌ها، شاخص‌ها، تاکتیک‌ها و تکنیک‌های علوم‌شناختی در حوزه سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و رسانه می‌پردازد. این برنامه دوشنبه‌ها و چهارشنبه‌ها ساعت ۱۶:۰۰ به مدت ۶۰ دقیقه روی موج اف‌ام ردیف ۱۰۳,۵ مگاهرتز به تهیه‌کنندگی نوشین رهگذر، سردبیری علیرضا داودی، اجرای کارشناسی معصومه نصیری، گویندگی سعید بارانی و هماهنگی مهدی تاجیک تقدیم مخاطبان فرهیخته رادیو گفت‌وگو می‌شود.

مسیر شغلی چیست؟ مفهوم مسیر شغلی چه ابعادی دارد؟

مسیر شغلی

کارمندی را در نظر بگیرید که در آستانه‌ی بازنشستگی، سوابق شغلی خود را مرور می‌کند و می‌گوید که ای کاش در دوران جوانی به سراغ کارآفرینی و راه‌اندازی کسب و کار خودم می‌رفتم.

یا بالعکس، کارآفرین ورشکسته‌ای را در نظر بگیرید که به نتیجه می‌رسد راه‌اندازی کسب و کار، گزینه‌ی مناسب او نبوده و می‌توانست در یک سازمان بزرگ، پله‌های ترقی را به شکلی بهتر و موثرتر طی کند.

به جوانی فکر کنید که در نخستین سال‌های دانشگاه، در جستجوی یک کار پاره‌وقت است و امید دارد که آن کار، بخشی از هزینه‌های تحصیلش را فراهم کند.

همه‌ی این مثال‌ها را می‌توان با یک موضوع مرتبط دانست: مسیر شغلی یا کارراهه یا Career (روی کلمه کلیک کنید و مطمئن شوید که تلفظ درست آن را می‌دانید).

مسیر شغلی معانی بسیار متنوعی دارد و در متون مختلف با تعریف‌های متفاوتی به کار می‌رود (+). در این درس قصد داریم بعضی از مفاهیم مرتبط با مسیر شغلی را با هم مرور کرده و برای مطالعه‌ی درس‌های تخصصی‌تر در این زمینه آماده شویم.

مسیر شغلی به عنوان زندگی‌نامه شغلی انسان‌ها

شاید ساده‌ترین تعریف مسیر شغلی این باشد که بگوییم: «مسیر شغلی یعنی زندگی‌نامه شغلی یک فرد. به این معنا که هر فرد در طول زندگی خود کدام جایگاه‌های شغلی را کسب می‌کند.»

مسیر شغلی مفهوم مدرنی است که پس از انقلاب صنعتی معنای جدی پیدا کرده و مورد توجه قرار گرفته است. قبل از آن، مسیرهای شغلی بسیار ساده بودند. مثلاً یک نفر زندگی شغلی خود را با شاگردی نجار آغاز می‌کرد و مسیر کاری‌اش با تبدیل شدن به استاد نجاری به پایان می‌رسید. یا یک نفر به عنوان معلم مکتب‌خانه مشغول به کار می‌شد و تا پایان زندگی کاری، در همان جایگاه باقی می‌ماند.

اما پس از انقلاب صنعتی، تنوع شغل‌ها بسیار بیشتر شد و کارِ سلسله مراتبی هم معنا پیدا کرد. حالا دیگر از جایگاه کارگر ساده در کارخانه تا مدیر کارخانه، پله‌های متعددی وجود داشت و بعضی از کارگران، می‌توانستند رویای بالا رفتن از نردبان شغلی را در ذهن خود بپرورانند.

هم‌چنین جابه‌جایی میان مشاغل بسیار بیشتر شد. سرپرست شیفت در یک کارخانه خودروسازی می‌توانست شغل مشابهی در یک کارگاه هواپیماسازی به دست بیاورد و یا معلم یک مرکز آموزشی در صورت اثبات توانمندی‌ خود، می‌توانست در جایگاه معاون اجرایی یک مرکز آموزشی دیگر مشغول به کار شود.

به زبان امروزی، به تدریج جابه‌جایی عمودی و جا‌به‌جایی افقی در طول زندگی شغلی امکان‌پذیر شد و انسان‌ها با گزینه‌های بیشتر و متنوع‌تری برای انتخاب شغل روبرو شدند.

برنامه ریزی برای مسیر شغلی

برای فردی که در آستانه‌ی بازنشستگی قرار گرفته، مسیر شغلی بیشتر از جنس یک خاطره است. به این مفهوم که او به گذشته‌ی خود فکر کرده و موقعیت‌های شغلی مختلفی را که تجربه کرده به عنوان مسیر شغلی‌اش فهرست می‌کند (Career Path).

اما برای کسی که هنوز در ابتدا یا نیمه‌ی راه است و امید دارد که موقعیت‌های شغلی بهتری را تجربه کند، مسیر شغلی از جنس برنامه است (Career Plan). او می‌تواند انتظار «پیشرفت شغلی» داشته باشد و یا به این فکر کند که با انباشته کردن تجربه، جذب سازمان‌های قدرتمندتر، برندهای بزرگ‌تر و کسب و کارهای جذاب‌تر شود.

بنابراین وقتی در دنیای مدیریت از Career صحبت می‌شود، گاهی اوقات به این معناست که فرد، چه تصویری را از آینده شغلی و موقعیت‌های شغلی آتی خود در سر می‌پروراند و چه هدف‌هایی را در این زمینه در ذهن دارد (Career Goals).

«مسیر شغلی» برای کارشناسان و مدیران منابع انسانی

تا این‌جا هر چه درباره‌ی مسیر شغلی گفتیم، از نگاه فردی به مسیر شغلی می‌پرداخت. یعنی وقتی خود شما به مسیر شغلی خودتان (در گذشته یا در آینده) نگاه می‌کنید.

اما مسیر شغلی می‌تواند معانی دیگری هم داشته باشد. مثلاً وقتی در جایگاه مدیریت منابع انسانی قرار می‌گیرید، باید به مسیر شغلی کارکنان سازمان فکر کنید. به این‌که آیا هر کس می‌تواند یک مسیر رشد و پیشرفت در مقابل خودش ببیند؟ آیا مشخص است که کارشناس فروش، در صورتی که از همکاران خود برتر و توانمندتر باشد، مدیر فروش بعدی شرکت خواهد بود؟ آیا کسی که در مرکز تماس شرکت فعالیت می‌کند و تلفن جواب می‌دهد، قرار است برای همیشه در جایگاه یک اپراتور بماند یا نردبانی هم برای بالا رفتن و رشد و پیشرفت او در نظر گرفته شده است؟

قرار نیست همیشه و همه‌جا، همه‌کس بتوانند به موقعیت‌های بهتر و برتر راه پیدا کنند. اما این دغدغه وجود دارد که یک عضو شایسته از سازمان، باید احساس کند که در جا نخواهد زد و مدیران سازمان برای جایگاه‌های شغلی آتی او فکری کرده‌اند.

پس مفهوم مسیر شغلی برای کارشناسان و مدیران منابع انسانی با تعریف مسیر شغلی فردی تفاوت دارد و وقتی این کارشناسان از طراحی مسیر شغلی حرف می‌زنند، منظورشان بسترسازی و مسیرسازی برای رشد و پیشرفت و ارتقاء کارکنان سازمان است.

مسیر شغلی از نگاه جامعه‌شناسان و مدیران سیاستگذار

از حوزه‌ی مدیریت کسب و کار که خارج شوید، هم‌چنان افراد دیگری هستند که به موضوع مسیر شغلی علاقه نشان می‌دهند.

مثلاً جامعه‌شناسان و سیاست‌گذاران کلان به این سوال می‌پردازند که آیا اقوام مختلف در یک کشور دسترسی یکسانی به مسیرهای شغلی دارند؟ یا جبر محیطی و محدودیت امکانات باعث می‌شود که در برخی نقاط، شغل‌های معدود و محدودی پیش روی مردم قرار بگیرد و فرصتی برای رویاسازی و خیال‌پردازی برای گام‌های بعدی مسیر شغلی به وجود نمی‌آید؟

آیا زنان و مردان از فرصت‌های برابر در مسیر شغلی برخوردار هستند؟ یا این‌که مسیرها و جایگاه‌های شغلی مشخصی وجود دارد که در عین توانمندی و شایستگی زنان، صرفاً به مردان سپرده می‌شود؟

این سیاست‌گذاران کلان، وقتی از مسیر شغلی حرف می‌زنند دغدغه‌های دیگری هم دارند. مثلاً آیا کسی که امروز از مدرسه یا دانشگاه فارغ‌التحصیل می‌شود، می‌تواند تصویری از مسیر شغلی آینده‌اش در ذهن داشته باشد؟ آیا مدرسه و دانشگاه، او را برای بالا رفتن از پله‌های نردبان شغلی آماده می‌کنند؟

یک نگاه ساده این است که کار را در قالب بازار کار ببینیم. بگوییم موقعیت‌های شغلی عرضه می‌شوند و تقاضایی هم برای این موقعیت‌ها وجود دارد و وظیفه‌ی سیاست‌گذار هم، کمک به ایجاد تعادل در عرضه و تقاضا است.

اما یک گام جلوتر – در یک اقتصاد سامان‌یافته و توسعه‌یافته – این است که کار را فراتر از یک «بازار» ببینیم و به این فکر کنیم که مسیرهای شغلی موجود در اقتصاد، چقدر می‌توانند به نسلی که می‌خواهد وارد محیط کار شود، انگیزه می‌دهد و امید به رشد و پیشرفت را در آن‌ها تقویت می‌کند.

مفهوم مسیر شغلی در متمم

ما با اشاره به مفاهیم مختلف مرتبط با Career یا مسیر شغلی، صرفاً خواستیم چندوجهی بودن این مفهوم را یادآوری کنیم و توضیح دهیم که این اصطلاح در حوزه‌های مختلف، معانی متفاوتی پیدا می‌کند.

اما از آن‌جا که دغدغه‌ی متمم توسعه فردی است، توجه ما به مسیر شغلی هم از زاویه‌ی نگاه فردی خواهد بود. به عبارت دیگر، به این پرسش می‌پردازیم که من به عنوان یک فرد چگونه می‌توانم مسیر شغلی بهتر و مطلوب‌تری را بسازم و طی کنم.

این پرسش می‌تواند در قالب پرسش‌های متعدد دیگری به بحث گذاشته شود که به تدریج قصد داریم به آن‌ها بپردازیم:

مسیر شغلی‌ای که فعلاً در آن قرار دارم چیست و چگونه است؟ چه مزایا و معایبی دارد؟ چه آینده‌ای برای آن متصور است؟

با توجه به استعدادها و مهارت‌هایم، آیا در مسیر شغلی مناسبی قرار دارم؟

من چه تصویری از خودم دارم؟ این تصویر چه تأثیری بر روی انتخاب‌های شغلی‌ام گذاشته است؟

آیا انتخاب‌های شغلی من تا کنون درست بوده‌اند؟

استراتژی مسیر شغلی من چیست؟

چه مولفه‌هایی از مسیر شغلی در اختیار من است و چه مولفه‌هایی را باید به عنوان محدودیت محیطی بپذیرم و با‌ آن کنار بیایم؟

چگونه می‌توانم خودم را آماده‌تر کنم تا اگر روزی فرصتی پیش آمد، «من» گزینه‌ی مطلوب برای کسب جایگاه بهتر و موقعیت شغلی بالاتر باشم؟

در این مسیر، علاوه بر سوالات بزرگ و کلان، به موضوعات کوچک‌تر و روزمره هم خواهیم پرداخت. مثلاً این که:

آیا عصیان‌گری در محیط کار خوب است؟ یا می‌تواند به ضرر من تمام شود؟

این‌ها و ده‌ها سوال دیگر، موضوعاتی است که به تدریج در مجموعه درس‌های مسیر شغلی با آن‌ها آشنا خواهیم شد و درباره‌شان به گفتگو خواهیم پرداخت. پیشاپیش این را می‌دانیم که بسیاری از این سوال‌ها، پاسخ مشخص و قطعی ندارند. اما با مطالعه‌ی کار محققان و نظریه‌پردازان این حوزه، یاد می‌گیریم که مسائل مربوط به مسیر شغلی را بهتر درک کرده و تحلیل کنیم.

شاید برایتان جالب باشد که این موضوع، آن‌قدر گسترده است که افراد بسیاری آن را به عنوان حوزهٔ تخصصی و شغل خود برگزیده‌اند. فعالان کوچینگ هم این موضوع را به عنوان حوزه‌ای پرمخاطب و بازاری جذاب دیده‌اند. اگر Career Coaching یا Career Counselling را در گوگل جستجو کنید، گستردگی و تنوع موضوعات مرتبط با مسیر شغلی را بهتر درک خواهید کرد و متوجه خواهید شد.

شما با عضویت ویژه در متمم، می‌توانید به درس‌ها و آموزش‌های بسیاری از جمله موضوعات زیر دسترسی کامل داشته باشید:

موضوعات زیر، برخی از درس‌هایی هستند که در متمم آموزش داده می‌شوند:

دوره MBA (یادگیری منظم درس‌ها)

اگر با فضای متمم آشنا نیستید و دوست دارید درباره‌ی متمم بیشتر بدانید، می‌توانید نظرات دوستان متممی را درباره‌ی متمم بخوانید و ببینید متمم برایتان مناسب است یا نه. این افراد کسانی هستند که برای مدت طولانی با متمم همراه بوده و آن را به خوبی می‌شناسند:

ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری مسیر شغلی به شما پیشنهاد می‌کند:

    1. مسیر شغلی چیست؟ مفهوم مسیر شغلی چه ابعادی دارد؟

چند مطلب پیشنهادی از متمم:

برخی از سوالهای متداول درباره متمم (روی هر سوال کلیک کنید)

متمم مخففِ محل توسعه مهارتهای من است؛ یک فضای آموزشی آنلاین برای بحث‌های مهارتی و مدیریتی.

برای کسب اطلاعات بیشتر می‌توانید به صفحه‌ی درباره متمم مراجعه کنید.

ما برای هر یک از درس‌های متمم، یک نقشه راه داریم که به یادگیری آن درس کمک می‌کند.

می‌توانید با مراجعه‌ به صفحه‌ نقشه راه یادگیری، عنوان درس‌های مختلف متمم را ببینید.

همچنین می‌توانید دوره MBA متمم را ببینید.

شما می‌توانید بدون پرداخت پول در متمم به عنوان کاربر آزاد عضو شوید. اما به چیزی در حدود نصف درسهای متمم دسترسی خواهید داشت.

پیشنهاد ما این است که پس از ثبت نام به عنوان کاربر آزاد، با خرید اعتبار به کاربر ویژه تبدیل شوید.

اعتبار را می‌توانید به صورت ماهیانه (۷۴ هزار تومان)، فصلی (۱۹۰ هزار تومان)، نیم‌سال (۳۴۵ هزار تومان) و یکساله (۵۸۵ هزار تومان) بخرید.

برای اطلاعات بیشتر لطفاً به صفحه‌ی ثبت نام مراجعه کنید.

مجموعه گسترده و متنوعی از فایلهای صوتی رایگان در رادیو متمم ارائه شده که می‌توانید هر یک از آنها را دانلود کرده و گوش دهید.

۵۰ نظر برای مسیر شغلی چیست؟ مفهوم مسیر شغلی چه ابعادی دارد؟

پرطرفدارترین دیدگاه به انتخاب متممی‌ها در این بحث

نویسنده‌ی دیدگاه : علیرضا ساعدی

حدود یک سال پیش در یک کارگاه ساختمانی مشغول به کار بودم و همه چیز هم خوب داشت جلو می‌رفت. فضای کاری عالی، همکاران خوب و .

اما به ذهنم اومد که من کار دیگری را دوست دارم و احساس کردم نیاز دارم شغلم رو عوض کنم. اون موقع فکر میکردم که من برای این کار ساخته نشدم. گرچه الان شاید نظرم عوض شده باشه اما خوشحالم که از ناحیه‌ی امنِ خودم، اومدم بیرون و فضاهای دیگر رو کمی تجربه کردم.

(البته نظر کنونی من اینه که مشکل من در کارمند موندن بود و باید دیدگاه کسب و کاری رو در خودم بیشتر ایجاد می‌کردم. یکی از مهمترین دلایلی که من الان در متمم هستم همینه)

بعد از خروج از کار ساختمان، در ذهنم بود که مشغول کار «تحلیل‌گری بورس» بشوم و چند ماهی هم مشغول مطالعه و یادگیری بودم اما باز یک سری مسائل پیش آمد که به نظرم آمد بهتر است همین ابتدای کار، این کار را هم رها کنم.

اینجا بود که واقعاً این سوال برایم تشدید شد که چه شغلی را انتخاب کنم؟

به ذهنم زد از مفهوم «استعداد» کمک بگیرم و در این چند هفته گذشته به خوبی درس‌های متمم در زمینه استعدادیابی رو مطالعه کردم و پروژه رو هم انجام دادم. نکته‌ای که فهمیدم این بود که توجه به استعداد، یک مدل ذهنی است که همواره باید کنار ما باشد و اینگونه نیست که با فهمیدن استعداد، یک شغل مشخص به ما معرفی شود. در ضمن، نکته‌ی جالبی که در متمم اشاره شده بود و من هم خیلی استفاده کردم و قبول دارم این است که بسیاری از مشاغل، یک طیفی از استعدادها را شامل می‌شوند که در نتیجه اگر شغلی را انتخاب کنیم احتمالاً می‌توانیم با توجه به استعدادمان، یک سوگیری خوبی در آن شغل انجام دهیم و در زیرشاخه‌های آن شغل، خودمان را جابجا کنیم و نه اینکه لزوماً کلاً آن را رها کنیم. پس فهمیدم استعدادیابی برای تعیین شغل و انتخاب مسیر شغلی به تنهایی کافی نیست گرچه یک ابزار قدرتمند است.

بعد از استعداد سعی کردم روی موضوعات شخصیت‌شناسی و خودشناسی کار کنم. خیلی هم عالی بود

هم اولاً دیدگاه پخته‌تری نسبت به انواع تست‌ها و مدل‌های شخصیت‌شناسی پیدا کردم ( منظورم این است که هم ارزش آنها را میدانم و هم از آن طرف قطعیت نابخردانه به آنها نمی‌دهم)
و ثانیا با انواع مکاتب روان‌شناسی تا حدودی آشنا شدم و نظریات مختلف شخصیت‌شناسی صفاتی را بررسی کردم و خودم را از زاویه‌های گوناگون روان‌شناسی، واکاوی کردم. اما شخصیت‌شناسی هم مجددا یک ابزار است برای شناخت خود و در انتخاب شغل هم به تنهایی کافی نیست. شاید بتوان گفت اگر شغلی داشته باشید، این خودشناسی کمک می‌کند که نقاط ضعف و قوت خود را بهتر بشناسید تا در حوزه‌ی شغلی بیشتر رشد کنید. البته خودشناسی صرفاً محدود به شغل نیست و جنبه‌های مختلف زندگی را شامل می‌شود.

فکر میکنم موضوع بعدی که برای این مسیر شغلی تعیین‌کننده است و شاید اهمیت به مراتب بالاتری هم داشته باشد، توجه به بازار کار، نیاز بازار و شرایط بیزینسی کشور است. مواردی مثل اینکه چه کارها و کسب و کارهایی، نیاز جامعه است و سودآوری خوبی دارد؟ چه شغل‌هایی به شدت خواهان دارد؟ شغل‌هایی که اگر ما مهارتش را به خوبی داشته باشیم (به اصطلاح) ما را روی هوا می‌زنند. و مسائلی از این دست.

خلاصه اینکه چگونه و چطور یک مسیر شغلی برای خودمان تعیین کنیم سوال من هست و فکر میکنم خیلی افراد دیگر هم این نیاز را داشته باشند. (اعم از اینکه به آن آگاه باشند یا از آن غافل باشند)

تمرینات اینتروال چیست؟ برنامه HIIT چربی سوزی سریع

نویسنده:

زمان مطالعه:

آخرین ویرایش:

تمرینات اینتروال چیست و چرا سریع ترین راه برای چربی سوزی است؟

آنچه در این مقاله می‌خوانید

تمرینات اینتروال این روزها طرفداران زیادی پیدا کرده است؟ اما تمرین اینتروال یا تناوبی چیست؟ تمرین متناوب با شدت بالا، راهی است که می‌توانید بدون اینکه مجبور باشید ساعت‌ها در هفته برای تمرین‌های سخت و سنگین که هیچ انگیزه‌ای به شما نمی‌دهند وقت صرف کنید، مفید و موثر تمرین کنید.

hiit مخفف چیست؟

hiit مخفف high intensity interval training و به معنی تمرینات اینتروال (تناوبی) با شدت بالا است. تمرینات اینتروال نوعی از تمرینات فیزیکی است که بر اساس تغییر شدت تمرین انجام می‌شود. در واقع در این سبک تمرین، شما شدت تمرین خود را از شدت کم به زیاد و از زیاد به کم به صورت متناوب تغییر می‌دهید. مثلاً شما 2 دقیقه با توانایی 70 درصدی خود می‌دوید و سپس 2 دقیقه با توانایی 100 درصدی.

تمرینات اینتروال یکی از بهترین روش‌های تمرینی برای سوزاندن چربی با کمترین فعالیت قلبی است. تمرینات اینتروال یا HIIT تکنیک تمرینی بسیار مؤثری است که برای کاهش چربی بدن، افزایش سرعت، افزایش VO2MAX (بیشترین نرخ مصرف اکسیژن در طول تمرین را (VO2 max) می‌گویند) کاربرد دارد. و بهتر از این موارد تنها 20 دقیقه از وقت تمرین شما را نیاز دارد.

چگونگی تأثیر تمرینات هیت – HIIT

وقتی شما یک فصل تمرینات قلبی عروقی را تکمیل می‌کنید، در یک شدت بدون تغییر برای یک دوره زمانی بدن وارد یک حالت پایدار می‌شود. در این حالت پایدار بدن با سرعتی که شما در آن هستید، حالت تطبیق پیدا کرده و انرژی را ذخیره می‌کند.

وقتی شما دوره HIIT را کامل می‌کنید به بدن خود اجازه وارد شدن به این حالت پایدار را نمی‌دهید، بنابراین به خودتان اجازه می‌دهید در زمان کمتری انرژی بیشتری بسوزانید، همچنین اجرای آن در سرعت بالا ضربان قلب را سریع‌تر و سوخت و ساز بدن شما را بعد از تمرینات بیشتر می‌کند.

تمرینات اینتروال چقدر باعث چربی سوزی می‌شوند؟

دویدن در حالی که در ضربان قلب پایین ( حدوداً 60 درصد) هستید، از چربی به عنوان سوخت استفاده می‌کند. اگر در 80 درصد حداکثر ضربان قلب تمرین کنید، انرژی بیشتری می‌سوزانید اما مهمترین نکته این است که بعد از تمرین و در طول دوره ریکاوری به دلیل بالا بودن شدت تمرین، شما بازهم در حال چربی سوزی خواهید بود.

بسیاری از مطالعات مانند تحقیق دانشگاه لاوال، اظهار می‌دارند که تمرینات اینتروال با شدت بالا به افراد کمک می‌کند تا 9 برابر بیشتر از روش‌های سنتی چربی بسوزاند. دانشمندان معتقدند که تمرینات اینتروال به دلایل زیر موجب افزایش چربی سوزی می‌شوند:

  • افزایش سرعت سوخت و ساز به مدت ۲۴ ساعت بعد از تمرین
  • بهبود حساسیت به انسولین در عضلات و کمک به بدن در جذب بهتر مواد غذایی
  • افزایش توانایی سوزاندن چربی توسط عضلات
  • افزایش سطح هورمون رشد

مدت زمان یک جلسه اینتروال چقدر است؟

مدت زمان تمرینات اینتروال می‌تواند بلند یا کوتاه باشد. ورزشکاران از ترکیب هر دوی آن‌ها نیز استفاده می‌کنند.

تمرینات اینتروال کوتاه مدت (۶-۳۰ ثانیه)

تمرینات اینتروال کوتاه مدت بین ۶ تا ۳۰ ثانیه طول می‌کشند و مقدار متوسطی اسید لاکتیک نیز ایجاد می‌کنند. این تمرینات برای افراد تازه‌کار خیلی خوب هستند. برای یک ورزشکار تفننی، تمرینات ۶ ثانیه‌ای برای بهبود سرعت و مقاومت مفید هستند اما تمرینات اینتروال ۳۰ ثانیه‌ای، نتایج بهتری برای ورزشکاران رشته‌های رقابتی ایجاد می‌کند، اما از آنجا که تمرینات ۶ ثانیه‌ای آسیب کمتری به عضلات وارد می‌کنند و ریکاوری سریع‌تری دارند برای ورزشکاران تازه‌کار بهتر هستند.

تمرینات اینتروال بلند مدت (۲-۳ دقیقه)

تمرینات ۲-۳ دقیقه‌ای اینتروال نیازمند انرژی بیشتری هستند و به بافت‌های عضلانی نیز فشار بیشتری وارد می‌کنند. این تمرینات نیازمند مصرف اکسیژن بیشتری هستند و ذخایر گلیکوژن بدن را به‌ سرعت خالی می‌کنند. تمرینات بلندمدت اینتروال نیازمند استراحت طولانی‌تری هم هستند. تمرینات اینتروال بیشتر از ۳ دقیقه، به‌ندرت مورد استفاده قرار می‌گیرند و نباید در طول هفته زیاد اجرا شوند.

ورزش اینتروال چقدر باید شدید باشد؟

تعریف «با شدت بالا» چیست؟ ما این کلمه را زیاد می‌شنویم اما آیا واقعاً می‌دانیم تمرینات متناوب با شدت بالا با چه شدتی تعریف می‌شوند؟ می‌دانیم که این تمرینات، احساس خستگی و حتی کمی تنگی نفس برای‌مان به جا می‌گذارند اما تا چه حد باید به خودمان فشار بیاوریم تا از فواید این تمرینات به خوبی بهره مند شویم؟

برخی منابع «با شدت بالا» را اینگونه تعریف می‌کنند: ورزشی که ضربان قلب را به 70 درصد ِ ماکسیمم یا بیشتر برساند. شما می‌توانید با کم کردن سن تان از عدد 220، ماکسیمم ضربان قلب‌تان را محاسبه کنید. یادتان باشد این فرمول ایرادهایی نیز دارد اما برای هدف کلی ما کافیست.

مثلا ًاگر شما 50 سال دارید، ماکسیمم ضربان قلب شما باید 170 تپش در دقیقه باشد و 70 درصد آن یعنی، 119. البته ورزش اینتروال واقعی باید شدت بالاتری داشته باشد و ضربان قلب‌تان را به 90 تا 95 درصد از ماکسیمم برساند. یعنی اگر این تمرینات را درست انجام بدهید، در مثال بالا، ضربان قلب شما حین فعالیت‌های اینتروال باید 153 یا بالاتر باشد.

اشتباهی که خیلی‌ها در مورد ورزش اینتروال با شدت بالا مرتکب می‌شوند این است که سختی تمرین‌شان کافی نیست. کلید کسب بهترین امتیازات از HIIT، سخت تمرین کردن و ریکاوری مناسب در استراحت‌هاست.

در ورزش اینتروال واقعی، شما فشار کافی وارد می‌کنید تا حدی که اسید لاکتیک بسازید و عضلات خود را حین تمرین کاملاً خسته کنید، یعنی بر خلاف تمرینات هوازی با شدت متوسط که اسید لاکتیک چندانی تولید نمی‌شود چون شدت به اندازه‌ی کافی بالا نیست.

حین اینتروال‌های استراحت، زمانی است که شما مقداری از این اسید لاکتیک را رفع می‌کنید و عضلات تا حدودی ریکاوری می‌‌شوند بنابراین می‌توانید راند دیگر را انجام دهید. اگر فشار کافی وارد نکنید، از تمام فواید غیرهوازی ورزش اینتروال با شدت بالا بهره‌مند نخواهید شد.

یکی از برتری‌های HIIT نسبت به تمرینات هوازی با شدت متوسط این است که توانایی هوازی‌تان را افزایش داد و سیستم انرژی غیرهوازی‌تان را بهبود می‌دهد.

ضمناً چون شدت تمرین بالاست، شما مجبور نیستید مدت زیادی تمرین کنید. مطالعات نشان می‌دهد با انجام حتی 10 دقیقه ورزش اینتروال با شدت بالا می‌توانید از مزایای آن کاملاً بهره مند شوید. در واقع به ازای افزایش شدت تمرین، زمان پس انداز می‌کنید.

حالا از کجا باید بدانید با شدت لازم تمرین می‌کنید؟

اگر به مانیتور ضربان قلب مجهز باشید، خواهید فهمید شدت تمرین‌تان چقدر است. آیا ضربان قلب‌تان چیزی حدود 90 تا 95 درصد از ماکسیمم ضربان قلب‌تان که گفتیم هست؟ اگر مانتیور ضربان قلب ندارید، talk test هم می‌تواند اطلاعات نسبتاً خوبی به شما بدهد.

اگر حین تمرینات فعال متناوب با شدت بالا بتوانید بیشتر از دو یا سه کلمه حرف بزنید، پس شدت تمرین شما به اندازه‌ی کافی بالا نیست. HIIT باید شما را آنچنان ناتوان کند که نتوانید یک جلمه‌ی کامل بیان کنید.

می‌توانید از چارت مقیاس میزان درک تلاش (perceived exertion chart) نیز استفاده کنید. برای تمرینات اینتروال با شدت بالا، حداقل میزان درک تلاش باید 7 باشد (از 1 شروع می‌شود و تا 10 می‌رسد). اما اگر تازه این تمرین‌ها را شروع کرده‌اید، سعی نکیند فراتر از 7 بروید. با بهبود سطح فیتنس‌تان، زمان زیادی برای بالا بردن این میزان خواهید داشت.

زیاده روی در HIIT می‌تواند سیستم ایمنی بدن‌تان را هم مختل کرده و ریسک ابتلا به عفونت‌های ویروسی را بالا ببرد. یادتان باشد لازم نیست هر روز این تمرین‌ها را انجام دید تا نتیجه بگیرید.

یک نمونه برنامه تمرینات اینتروال (ساده)

لطفاً توصیه های ذکر شده در بالا را قبل از انجام تمرین زیر رعایت کنید. برای حداکثر سوزاندن چربی شدت تمرین را در سطح 60 الی 70 درصد حداکثر ضربان قلب خود حفظ کنید. (اعداد به دقیقه)

تمرینات اینتروال چیست و چرا سریع ترین راه برای چربی سوزی است؟

آیا یک مبتدی می تواند تمرینات اینتروال را انجام دهد؟

بله، یک ورزشکار مبتدی می تواند تمرینات HIIT را شروع کند اما شدت شروع تمرین را با سطح پایین تغییر دهد، مانند دوره کوتاه مدت که توضیح داده شد.

مدت زمان استراحت مدت زمان سریع دویدن تکرار
10 20 1
20 10 2
15 15 3
10 20 4
10 10 5
50 10 6

بین تمرینات اینتروال چقدر استراحت کنید؟

هرچه زمان جلسه‌ی تمرین شما کوتاه‌تر باشد، زمان ریکاوری بدن نیز کاهش خواهد یافت. اگر ۱۰ ثانیه تمرین اینتروال انجام دهید، می‌توانید در عرض ۶۰ ثانیه به ریکاوری برسید. ورزشکاران با سابقه‌ای که به مدت ۳ دقیقه تمرین اینتروال انجام می‌دهند، می‌توانند ۲ دقیقه استراحت داشته باشند.

تمرینات اینتروال چیست و چرا سریع ترین راه برای چربی سوزی است؟

به‌طور کلی باید به اندازه‌ای تمرین کنید که ضربان قلب‌تان را پایین بیاورد و میزان سوزش عضلانی یا خستگی نیز کاهش یابد. هرگز تمرین اینتروال را درحالی که دچار سوزش یا درد عضلانی هستید، شروع نکنید. در این شرایط بهتر است جلسه‌ی تمرینی را به پایان برسانید. در مجموع دوره‌ی ریکاوری برای هر ورزشکار متفاوت است، پس باید روش مورد نظر خود را با آزمون و خطا بیابید.

چند توصیه در انجام تمرینات اینتروال با شدت بالا (HIIT)

قبل از تمرین گرم کنید و بعد از تمرین سرد کنید. به خاطر شدت بالای این نوع تمرین به صورت آهسته و تدریجی شدت آن را افزایش دهید. تا اندازه ای که می توانید در مدت این تمرین سخت تلاش کنید تا جایی که احساس سوزش در عضلات پیدا کنید که نشانه وارد شدن شما به فاز بی هوازی است. ورزشکاران نخبه می توانند حداکثر شدت تمرین را برای 3 الی 5 دقیقه قبل از کم شدت سرعت و بازگشت به حالت اولیه تحمل کنند، پس انتظار نداشته باشید بیشتر از آن کار کنید.

یک دوره ریکاوری 4 دقیقه برای هر نفر طول می کشد. اگر در طول تمرین دچار درد سینه یا مشکل تنفسی شدید فوراً فشار تمرین را پایین بیاورید. اگر ضربان قلب در دوره ریکاوری به زیر 70 درصد نرسید باید طول دوره تمرین را کم کنید با طول دوره ریکاوری را افزایش دهید. این نوع تمرین برای افراد با مشکلات قلبی عروقی و تنفسی توصیه نمی شود مگر با مجوز پزشک معالج.

  • یک روش از تمرینات قلبی عروقی را انتخاب کنید ( دویدن، شنا کردن، دوچرخه سواری، استفاده از تردمیل، یا دستگاه الیپتیکال یا …)
  • حداکثر ضربان قلب خود را مشخص کنید.
  • مفهوم تعادل و اهمیت آن در بازار
  • از گرم شدن بدن قبل از اجرای تمرینات مطمئن شوید.
  • حالا تمرین قلبی عروقی خود را شروع کنید با شدت 75 درصد حداکثر ضربان قلب به مدت 30 ثانیه و پس از اتمام سرعت گام های خود را به مدت 90 ثانیه پایین بیاورید.
  • مرحله 5 را تکرار کنید اما در هر بار تمرین شدت خود را بلا ببرید. روی هم رفته 3 الی 7 بار متوالی انجام دهید. شما از نتیجه تمرینات متعجب خواهید شد.

آیا تمرینات اینتروال برای هر فردی مناسب است؟

این تمرینات بسیار شدید است و می‌بایست قبل از انجام با پزشک مشورت کنید. بعد از تمرین یک نوشیدنی حاوی پروتئین (ترجیحاً Whey) و کربوهیدرات بنوشید تا سطح تعادل نیتروژن بدن را مثبت نگه دارد و به بازگشت به حالت اولیه کمک کند.

محاسبه ضربان قلب در تمرینات هیت

برای محاسبه این که ضربان قلب شما در طول تمرینات HIIT چقدر باشد، لازم است ابتدا حداکثر ضربان قلب خود را محاسبه کنید و سپس با درصد بالایی آن را زمان بندی کنید. این محاسبه bpm شما را در فصل تمرین HIIT تعیین می کند.

در ورزش اینتروال زیاده روی نکنید

درست مانند هر چیز دیگری در این مورد هم نباید زیاده روی کنید. زیاده روی در شدت تمرین‌ها، برای سیستم عصبی‌تان استرس برانگیز است و در موارد حاد می‌تواند منجر به افزایش هورمون کورتیزول یا استرس شود.

دو جلسه در هفته کافیست تا هم بهره ببرید و هم به بدن فشار بیش از اندازه وارد نکنید. اهمیت ریکاوری کافی بین جلسات را فراموش نکنید. زیاده روی در تمرینات اینتروال با شدت بالا، شما را متناسب‌تر و سالم‌‌تر و قوی‌تر نمی‌کند، بلکه فقط خسته‌تر می‌شوید و احتمالاً آسیب می‌بینید.

نتیجه گیری در مورد HIIT

تمرینات اینترال با شدت بالا یک روش شگفت آوری برای کاهش زمان تمرین و بالا بردن مقدار چربی سوزانده شده است. یکی از کلیدهای سودمند این تمرین این است که به بدن شما اجازه تطبیق پذیری نمی دهد، پس از بالا رفتن تغییرات مربوط به شدت و زمان تمرین مطمئن شوید.

تهیه و تدوین: elmevarzesh.com تاریخ انتشار: 8 تیر ۱۳۹۱

امکان شکل‌گیری بازار منصفانه‌ی خدمات مهندسی از بین رفته است

انتظار ملت از مهندسان سازندگی و آبادانی ایران است. برای پاسخ به این انتظار پیش از هر اقدامی نیاز به بازمهندسیِ مهندسی است تا ظرفیت سازندگی ایران را در خود فراهم آورد. مدتی است که حرفه‌ی مهندسی در ایران از منطق هندسی فاصله گرفته با این وجود، افراد هم‌چنان انتظار خلاقیت و پیشرفت دارند.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا عباس آخوندی وزیر راه و شهرسازی نوشت:

گویند افلاطون بر سر درِ آکادمیِ خود نوشته بود که کسی که هندسه نمی‌داند وارد نشود. او به‌خوبی دریافته‌بود که تجلی کالبدی حکمت در هندسه است. مساله‌ی بنیادین در حوزه‌ی مهندسی در ایران این است که این حرفه نظم هندسی خود را از دست‌داده و در عینِ‌حال، جامعه از آن انتظار رفتار حکیمانه دارد. مهندسانِ جهان‌دیده و آینده‌نگر ایران این معنی را خوب می‌فهمند لیکن، بازارِ ناساز، نحیف و گاهی فاسدِ خدماتِ مهندسی، فرسایشی کشنده را بر این حرفه حاکم و آن را دچار دور باطل ساخته است. به‌گمانِ من، تا این دور شوم شکسته نشود، مهندسی زایندگی لازم را نخواهدداشت. واین کار تنها باسیاست‌گذاری درست، صبر و استقامت در برابر مخالفت‌ها و مدد مهندسانِ توسعه‌گر محقَّق خواهد شد. و البته هزینه دارد و همه باید هزینه بدهیم و از هزینه دادن نباید بهراسیم.

هندسه‌ی بازارِ خدمات مهندسی بر تعریف دقیق خدمات، اندازه و روابط طولی و عرضیِ بین آنها، اصلِ صلاحیتِ مهندسان و بنگاه‌های مهندسی جهت پذیرشِ تعهد و رژیم مسؤولیت‌های حقوقی میانِ آنان و خریدارانِ خدمات استوار است. و زیربنای همه‌ی این هندسه، عدل به مفهوم اندازه نگه‌داشتن و جای دادن هر چیز در جای خود و اخلاقِ حرفه‌ای مهندسی است. سالیانی است که هندسه‌ی این بازار؛ اعم از بازار خدمات دولتی و خصوصی دچار آشفتگی و از تعادلِ پایدار خارج گشته، لیکن نکته‌ی کانونی بحث من در این یادداشت، خلط مبحث نظارت و بازرسی در تعریف، صلاحیت مهندسان، فرایندِ ارجاعِ این خدمات و رژیمِ مسؤولیت حقوقی است.

بر اساس بند۱-۳۱ مبحث دوم مقررات ملی ساختمان، تعریف نظارت عبارت از “مجموعه خدماتی که توسط ناظر ساختمان برای حصول اطمینان از انطباق عملیات ساختمانی و تاسیساتی با مشخصات مندرج در پروانه ساختمان، نقشه‌ها، محاسبات، مشخصات فنی منضم به آن بر اساس مقررات ملی ساختمان و اصول مهندسی و رعایت ضوابط ایمنی و حفاظت کارگاه ساختمان انجام می پذیرد” می‌باشد. هرچند این تعریف به‌ظاهر فراگیر است لیکن، به‌هیچ روی این‌گونه نیست. از مجموعه‌ی قانون و مقررات، فقط به مقررات ملی ساختمان و ضوابط ایمنی و حفاظت کارگاه پرداخته، حال آن‌که قانون و مقررات حاکم بر احداث ساختمان بسیار فراگیرتر از این دو مورد است و شامل قانون‌های مدنی، بیمه، کار، تاسیس شورای‌عالی معماری و شهرسازی، زیست محیطی و سایر موارد مرتبط می‌شود. و هم‌چنین، مستلزم آگاهی نسبت به حقوق ارتفاقی املاک نسبت به یکدیگر است. در این تعریف، مشخصات مندرج در پروانه‌ی ساختمان جانشین قانون و مقررات شهرسازی و معماری شده و ناظر در انطباق آن با قانون و نقشه‌ها و مدارکِ بالادست هیچ مسؤولیتی ندارد.

در این تعریف، مشخصات مندرج در پروانه‌ی ساختمان جانشین قانون و مقررات شهرسازی و معماری شده و ناظر در انطباق آن با قانون و نقشه‌ها و مدارکِ بالادست هیچ مسؤولیتی ندارد. شاید در همین‌جا بتوان گریزی زد به این‌که چرا گروه زیادی از مهندسان در برابر آثارِ ویران‌گرِ زیست‌محیطی فعالیت‌های‌شان و هم‌چنین شهرفروشی احساس مسؤولیت نمی‌کنند. چون از ابتدا، هندسه‌ی فعالیت‌های مهندسی کج بنیان گذاشته شده‌است. کسِ دیگری مسؤول رعایت حقوق زیستی است و هم‌چنین کسِ دیگری پاسخگوی رعایت حقوق شهری است. مهندس مامور است و البته که معذور. البته این اختصاصی به قانون نظام مهندسی و کنترل ساختمان ندارد بلکه شامل نظام فنی و اجرایی کشور نیز می‌شود. این نظام هم بر مبنای تجویز از سوی دولت استوار است و مهندس مسؤولیتی در برابر کارکرد محصولِ نهایی و آثار آن ندارد. والبته باز این اختصاص به بازارِ مهندسی ندارد. سایر حوزه‌ها نیز به دلیل سلطه‌ی انگاره‌ی سوسیالیسم از این کاستی در رنجند.

بر همین سیاق در این تعریف، تامین خواسته و نظر مالک و کارفرما هیچ جایی ندارد. حال آن‌که احداث هر ساختمانی به اراده‌ی مالک و یا کارفرمایی باز می‌گردد که به دلیلی تصمیم به احداث بنایی نموده‌است. با حذف وی از این فرایند آشکار است که هندسه‌ی حقوقی بنای دردست احداث پی و پایه‌ی اصلی خود را از دست می‌دهد. مالک و کارفرما در عالمِ واقع که حذف شدنی نیست، بنابراین، این هندسه‌ی معیوب فقط موجب شکل‌گیری پی و پایه‌های سست و مجراهای ناشناخته می‌شود.

در برابرِ تعریفِ ناسازِ بالا، تعریف دیگری در ادبیات مهندسی معمول جهان وجود دارد که نظارت را بدینگونه بیان می‌کند: “نظارت فنی جزء ضروری از فرایند‌ احداث ساختمان است که این اطمنیان را می‌دهد که کارهای ساختمانی دقیقا بر اساس خواسته و رعایتِ منافعِ کارفرما، اجتماع و قانون و مقررات انجام پذیرفته‌اند”. در این تعریف مهندس هم در برابر کارفرمای خود مسؤولیت دارد و هم در برابر جامعه و هم‌چنین مسؤول نظارت بر رعایت قانون و مقررات به مفهوم کامل آن در حیطه‌ی مورد نظارت خود است. اعمال فشار کارفرما و یا مسؤول دولتی و یا شهرداری مبنی بر عدمِ ضرورت رعایت قانون و مقررات با صدور یک مجوز و یا پروانه نافی مسؤولیت وی نخواهد بود. این مبنایی برای شکل‌گیری رژیم حقوق مهندسی، پذیرش مسؤولیت کارکرد نهایی محصول مهندسی، اخلاق حرفه‌ای و نظام مسؤولیت اجتماعی در فعالیت‌های مهندسی خواهد شد.

به گمانِ من بی‌نظمی هندسی در بازار خدمات مهندسی، در این یادداشت صرفا در حوزه‌ی خدمات نظارت از دو آبشخور سرچشمه می‌گیرد. یکی خلط مبحث نظارت و بازرسی است و دیگری عدم انفکاک بین کارفرمای عمومی و خصوصی است. و بستر اقتصادِ سیاسی شکل‌گیری این دو خلط حاکم بودن انگاره‌ی سوسیالیستی بر مدیریت اقتصاد ملی در ایران است. خاستگاهِ اصلی در خدماتِ نظارت در فعالیت‌های مهندسی خواسته‌ی کارفرماست که تمایل دارد نظرها و منافع وی در اجرای یک طرح و پروژه رعایت شود. البته که این کار باید بر رعایت قانون و مقررات صورت گیرد و موجب زیان‌رساندن به دیگری نیز نشود. در برابر این، خدمت دیگری وجود دارد که ناظر بر حفط حقوق عمومی است و آن بازرسی است. در بازرسی استقلال بازرس مفهوم کلیدی است و خواسته‌ی اصلی نیز صرفا حصول اطمینان از رعایت قانون، مقررات و مشخصات فنی در موضوع مورد بازرسی از منظرِ حافظِ حقوقِ عمومی است. درست است که در هر دو مورد رعایت قانون و مقررات اصل است لیکن، خاستگاه‌ها متفاوت و دامنه‌ی کار و مسؤولیت نیز متفاوت است. وظیفه‌ی ناظر گزارش انطباق و ارائه‌ی راهکار است حال آن‌که، بازرس صرفا در باره انطباق اظهارنظر می‌کند و از قضا نباید هیچ راهکاری ارائه کند. از این رواست که در فعالیت‌های ساختمانی شهری، ناظر را باید مالک و یا کارفرما و بازرس را شهرداری انتخاب کند. یکی شدن این دو ماموریت موجب تعارض منافع و خلط مسؤولیت خصوصی-عمومی می‌گردد و نتیجه همین وضعی می‌شود که شاهد آنیم و در نهایت نیز هیچ‌کس مسؤولیت هیچ‌کاری را نمی‌پذیرد.

ریشه‌ی دیگرِ این خلط مبحث یکی بودن کارفرما و حافظ منافع عمومی در طرح‌ و پروژه‌های دولتی و عمومی است. به عنوان مثال، در اجرایِ یک راه، بندر، فرودگاه و یا راه‌آهن، کارفرما وزارت راه‌وشهرسازی است و حافظ حقوق عمومی نیز هم‌اوست. از این رواست که در فعالیت‌های تحت رژیم نظام فنی و اجرایی کشور به ندرت از بازرس در برابرِ ناظر استفاده می‌شود چون ذینفع نهایی در واقع یکی است. از خدمات بازرسی، عمدتا در انطباق مفهوم تعادل و اهمیت آن در بازار مشخصات فنی و اجرای خرید کالا و خدمات از خارج استفاده می‌شود که از عهده‌ی دستگاهِ نظارت خارج است. در برابر، در طرح‌های خصوصی تعارض منافع خصوصی و عمومی آشکار وجود دارد. بنابراین، ناظر که متکفل رعایت حقوق و منافع مالک و یا کارفرمای خود البته، بر مبنای رعایت قانون و مقررات است هم‌زمان نمی‌تواند متکفل حفط منافع عمومی که مسؤولیت آن بر عهده‌ی شهرداری و یا دولت است شود. در انگاره‌ی سوسیالیستی این خلط مبحث به‌راحتی انجام می‌شود. چون از یک سوی، برای کارفرما در بنیان، حقوقی را پذیرا نیست. و از سوی دیگر، خود را مجسمه‌ی نفع عمومی می‌داند. بنابراین، مشارکت حرفه‌ای در پذیرش مسؤولیت کارکردی محصول مهندسی را نمی‌پذیرد. همگان کارگزاران دولت و مامور و معذور هستند، یکی حقوق ماهانه و دیگری حقوق صورت وضعیتی می‌گیرد.

این هندسه‌ی کار مهندسی در ایران، امکان شکل‌گیری بازار منصفانه‌ی خدمات مهندسی را از میان برده و رشد و توسعه‌ی مهندسی را با مخاطره‌ی جدی مواجه ساخته‌است. البته مشکل ساختار بازار خدمات مهندسی محدود به مورد فوق نمی‌شود. در اینجا به اقتضای طرح بحث به آن اشاره شد. به هرروی، تلاش کردم که توضیح دهم که چگونه همین یک موضوع نظام کنترل ساختمان و حفظ حقوق خصوصی و عمومی شهروندان را مختل ساخته‌است. و آن‌که چگونه نگاهِ حقیر و فرصت‌طلبانه‌ی توزیعِ حق‌الزحمه‌ی نظارتِ گاه صوری نظام مهندسی ساختمان و فناوری‌های وابسته به آن را عقب نگاه‌ داشته‌است. همین نگاه و خودداری از تن‌دادن به پذیرش مسؤولیت نهایی محصول مهندسی و جریان رقابت مانع شکل‌گیری بنگاه‌های بزرگ مقیاس مهندسی در ایران شده، به نحوی‌که مهندسان ایرانی با تمام شایستگی‌هایی که دارند عنصر کم‌وبیش غایب بازارهای مهندسی جهان هستند.

امید اجتماعی زمانی صورت می‌گیرد که مشکل درست ریشه‌یابی، و با اجماع نسبتا گسترده به چاره‌جویی پرداخته شود. امسال به امید خدا، سالِ اصلاح مهندسی به مدد مهندسان کشور در حوزه‌ی ماموریتِ وزارت راه‌وشهرسازی است. چشم انتظار یاری مهندسانِ پیش‌کسوت و نیک‌اندیش و جوانان تحول‌گرا هستم. این آغاز راه است. راهِ طولانی در پیش داریم.

نشست کمیته بازار آزاد فدرال (FOMC) چیست و چه تاثیری بر بازار فارکس دارد؟

در جلسات FOMC 12 عضو کمیته بازار آزاد فدرال هشت بار در سال باهم ملاقات کرده تا در مورد سیاست‌های پولی گفت‌وگو کنند. در طول جلسه FOMC، اعضا در مورد توسعه بازارهای مالی محلی و جهانی و همچنین پیش‌بینی‌های اقتصادی و مالی صحبت می‌کنند. نشست FOMC یک رویداد‌ کلیدی در بازارهای مالی است و یکی از مهمترین رویدادهای تقویم اقتصادی محسوب می‌شود. همچنین نشست کمیته بازار آزاد فدرال برای معامله گران بازار فارکس بسیار مهم است زیرا در این جلسات، فدرال رزرو (بانک مرکزی ایالات متحده) تصمیم خود را در مورد نرخ بهره اعلام می‌کند. این گزارش تأثیر قابل توجهی بر قیمت دلار آمریکا داشته و نوسانات زیادی را در بازار میتواند موجب شود.

جلسه FOMC | FOMC چیست؟

FOMC چیست؟

FOMC یا کمیته بازار آزاد فدرال، بخش مهمی از فدرال رزرو است که به سیاست‌گذاری پولی می‌پردازد. در دسامبر ١٩١٣، سیستم فدرال رزرو «فد» توسط رئیس جمهور وودرو ویلسون و کنگره ایالات متحده ایجاد شد تا به عنوان بانک مرکزی ایالات متحده شروع به کار کند. هدف فدرال رزرو دستیابی به قیمت‌های پایدار است در حالی که همزمان برای افزایش و بهینه ساختن وضعیت اشتغال تلاش میشود. به طور کلی، FOMC بر اساس چشم انداز‌های اقتصادی با تغییر نرخ بهره کوتاه مدت سیاست وضع می‌کند. همچنین از سال ۲۰۰۹، FOMC با کاهش نرخ بهره بلندمدت برای بهبود شرایط اقتصادی و جبران مالی، از خرید اوراق بهادار در مقیاس بزرگ (معروف به تسهیل کمی “QE”) استفاده کرده است. فدرال رزرو کنترل سه ابزار سیاست پولی را در دست دارد:

  1. نسبت نقدینگی و ذخایر
  2. نرخ تنزیل
  3. عملیات بازار باز

این ابزارها به فدرال رزرو اجازه می‌دهد تا عرضه و تقاضای مبالغی که در بانک‌ مرکزی توسط موسسات سپرده گذاری نگه‌داری می‌شود و بر نرخ بهره تأثیر می‌گذارد را کنترل کند. تصمیم‌گیری FOMC در مورد نرخ بهره بر سایر متغیرهای اقتصادی از جمله نرخ برابری ارزها، نرخ بهره کوتاه مدت، قیمت خدمات و کالاها و حتی اشتغال تأثیر قابل توجهی دارد. جلسات اصلی FOMC در حالت عادی هشت بار در سال برگزار می‌شود، اما در صورت لزوم نشست دیگری نیز بر پا می‌شود. کمیته‌ بازار آزاد فدرال، صورت جلسه این نشست‌ها را سه هفته پس از تاریخ تصمیم گیری منتشر می‌کند.

اعضای FOMC چه کسانی هستند؟

کمیته فدرال بازار آزاد (FOMC) ۱۲ عضو دارد. هفت نفر از آن ها اعضای شورای حکام فدرال رزرو و پنج نفر دیگر روسای بانک‌ های مرکزی ایالت متحده آمریکا هستند. طبق روال رئیس فدرال رزر‌و، رئیس FOMC نیز محسوب می‌شود. رئیس بانک فدرال رزرو نیویورک دارای پست نایب رئیس FOMC است. بانک فدرال رزرو نیویورک تنها هیئت رئیسه دائم FOMC است. چهار رئیس دیگر به مدت یک سال در یک برنامه سه ساله به صورت دوره‌ای خدمت می‌کنند. هر سال هیئت مدیره فدرال رزرو از گروه‌های جغرافیایی زیر انتخاب می‌شود:

  • ریچموند، بوستون و فیلادلفیا
  • شیکاگو و کلیولند
  • دالاس، آتلانتا و سنت لوئیس
  • کانزاس سیتی، سان فرانسیسکو و مینیاپولیس

این سیستم تضمین می‌کند که همه مناطق ایالات متحده در FOMC نماینده‌ای دارند. اگرچه هفت تن از روئسا باقی مانده بانک مرکزی عضو FOMC نیستند اما همچنان در جلسات شرکت می‌کنند و نظرات خود را ارائه می‌دهند. در طول جلسه FOMC، اعضا در مورد توسعه بازارهای مالی منطقه ای و جهانی و همچنین پیش‌بینی‌های اقتصادی و مالی بحث می‌کنند. در حالی که همه شرکت کنندگان می‌توانند نظرات خود را در مورد وضعیت اقتصاد و توصیه‌های مربوط به سیاست‌های پولی به اشتراک بگذارند، اما فقط اعضای تعیین شده FOMC در مورد سیاست اتخاذ شده حق رای خواهند داشت.

FOMC چیست؟ | fomc چیست؟

FOMC چیست؟

چرا نشست‌های FOMC برای معامله گران فارکس مهم است؟

بسیاری از معامله‌گران هنگام معامله در بازارهای مالی از تحلیل بنیادین (تحلیل فاندامنتال) استفاده می‌کنند، شاخص‌های اقتصادی نقش کلیدی در این تحلیل ها دارند. تصمیمات FOMC در مورد نرخ بهره تأثیر قابل توجهی بر قیمت دلار آمریکا می‌گذارد. اگر از تاریخ‌ برگزاری نشست‌ FOMC که از قبل تعیین شده است آگاه باشید و یا اینکه بدانید جلسه فدرال رزرو چه روزی برگزار می‌شود این امکان را خواهید داشت که برای نوسانات دیوانه کننده‌ای که ممکن است در بازارها رخ دهد آماده باشید. شاید ترجیح دهید از انجام معامله خودداری کنید تا نتیجه نشست FOMC منتشر شود، یا ممکن است حدسیاتی در مورد اقدامات فدرال رزرو داشته باشید و بخواهید در بازار بمانید و به انجام معامله بپردازید.

دقت کنید که فقط آگاهی از زمان برگزاری جلسات کافی نیست.

شما باید با مطالعه صورتجلسات FOMC و بررسی هرگونه کنفرانس مطبوعاتی، کمیته بازار آزاد فدرال را تحت نظر داشته باشید. این گزارشات و بیانیه‌ها اغلب می‌توانند در مورد جهت احتمالی قیمت دلار آمریکا در آینده نزدیک سرنخ‌های مهمی را به شما ارائه دهند. به عنوان مثال، اگر FOMC اعلام کند که موضع فدرال رزرو هاوکیش است احتمالا تصمیم به خرید دلار بگیرید. اما اگر برعکس اعلام کند که موضع فدرال رزرو داویش می‌باشد، احتمالاً به فکر فروش دلار خواهید افتاد.

«سیاست هاوکیش» چیست؟

سیاست هاوکیش یا انقباضی بدین معناست که فدرال رزرو در تلاش است تا نرخ تورم را کنترل کند. در حالی که رشد اقتصادی به طور کلی چیز خوبی است اما اگر خیلی سریع باشد می‌تواند مشکلاتی ایجاد کند. وقتی اقتصاد خیلی سریع رشد می‌کند، قیمت‌ها بالا می‌رود و قدرت خرید مردم کاهش می یابد. به افزایش پیوسته قیمت‌ها تورم می‌گویند و اگر تورم خیلی سریع افزایش یابد می‌تواند منجر به کند شدن اقتصاد شود. برای کنترل تورم، فدرال رزرو سیاست‌های مختلفی را تصویب می‌کند که یکی از آنها افزایش نرخ بهره است. با افزایش نرخ بهره، هزینه استقراض بیشتر می‌شود. به این ترتیب مصرف کنندگان و مشاغل کمتر وام می‌گیرند و هزینه کمتری صرف می‌کنند.

FOMC چیست

FOMC چیست

نکته اصلی، دستیابی به تعادل است به طوری که بدون اینکه اقتصاد خیلی سریع رشد کند، رکود نیز نداشته باشد.

«سیاست داویش» چیست؟

سیاست داویش یا انبساطی به این معنی است که فدرال رزرو در تلاش است تا از کاهش قیمت ها و رکود اقتصادی جلوگیری کند. فدرال رزرو سیاست‌ها و استراتژی‌های مختلفی را برای تحریک اقتصاد و جلوگیری از افت بیش از حد قیمت‌ها طراحی و اجرا می کند. رویکرد اصلی این سیاست ها کاهش نرخ بهره است. نرخ بهره پایین مردم را تشویق می‌کند که پول خرج کنند و تجارتشان را گسترش دهند زیرا سود وام ها کمتر می‌شود. این سیاست پیش بینی هایی هستند که توسط بانک های مرکزی هنگامی که بخواهند تورم را کاهش دهند بیان می شود.

 FOMC | fomc چیست؟

fomc چیست؟

چگونه مواضع داویش یا هاوکیش بر معامله گران فارکس تأثیر می‌گذارد؟

پس از نشست FOMC موضع فدرال رزرو در مورد هاوکیش و یا داویش بودن مشخص می‌شود. به یاد داشته باشید، یک موضع هاوکیش به این معنی است که فدرال رزرو می‌خواهد نرخ بهره را افزایش دهد، در حالی که موضع داویش به این معنی است که فدرال رزرو قصد دارد نرخ بهره را کاهش دهد. یک راه آسان یادآوری اینکه بعد از اتخاذ هریک از این سیاست ها چه خواهد شد این است که در در نظر آورید که در سیاست هاوکیشی مثل عقاب نرخ هم به سمت بالا است و در سیاست داویش عین کبوتر نرخ هم به سمت پایین است. اگر فدرال رزرو موضع خود را داویش اعلام کند، بازار منتظر کاهش نرخ بهره در آینده خواهد بود. کاهش نرخ بهره معمولاً حرکت نزولی قیمت دلار آمریکا را به همراه دارد. البته باید در نظر داشت که بسیاری از عوامل دیگر نیز بر ارزش یک ارز تأثیر می‌گذارند. همچنین باید تفاوت نرخ بهره بین کشورهای دیگر را نیز در نظر بگیرید. به عنوان مثال، اگر فدرال رزرو نرخ بهره را کاهش دهد اما نرخ بهره ایالات متحده همچنان بالاتر از سایر کشورها باشد، ممکن است قیمت دلار آمریکا تکان نخورد. یا اگر موضع فدرال رزرو داویش باشد اما نه به اندازه‌ انتظارات بازار، حتی ممکن است قیمت دلار آمریکا بالا هم برود! در مقابل، اگر فدرال رزرو سیاست هاوکیش پیش بگیرد، به احتمال زیاد نرخ بهره را افزایش می‌دهد. نرخ بهره بالاتر معمولا موجب روند صعودی قیمت دلار آمریکا و وبولیشی شدن آن در مقابل سایر ارزها خواهد شد.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.