چگونگی محاسبه نقطه سر به سر
در مقالات مربوط به آشنایی با تحلیل سر به سر، با مفاهیم مربوط به این موضوع آشنا شدیم. در مقاله پیش رو طریقه محاسبه کردن نقطه سر به سر را خواهیم آموخت. در حقیقت، تعیین نقطه سر به سر یک معادله محاسباتی بسیار ساده است. وقتی هزینه های نهایی تان (TC) مساوی درآمد های نهایی (TR) می شوند، به نقطه سر به سر دست یافته اید.
TC = TR
هزینه های نهایی دارای مؤلفه های ثابت و متغیر هستند:
هزینه های ثابت (FC) بدون توجه به خروجی، یا همان تولید، شما یکسان می مانند. اجاره، بیمه و حقوق پایه پرسنل، نمونه هایی از هزینه های ثابت هستند.
هزینه های متغیر (VC) متناسب با تعداد واحد های تولیدی یا فروخته شده تغییر می کنند. نمونه هایی از هزینه های متغیر، مواد و کمیسیون های فروش و هزینه های کار مستقیم هستند. بنابراین هزینه های متغیر نهایی (TVC) مساوی هزینه های متغیر ضرب در تعداد واحد ها هستند یا TVC = n x VC، وقتی n تعداد واحد هاست. مجموع هزینه ها مساوی هزینه های ثابت به اضافه هزینه های متغیر نهایی است که یعنی:
TC = FC + n x VC
درآمد نهایی به صورت قیمت هر واحد ضربدر تعداد واحد های تولید یا فروخته شده است. TR = n x P، وقتی P مساوی قیمت واحد است. می توانید خط درآمد نهایی را در شکل ۱ همراه با نقطه سر به سر در جایی که خط TR، خط TC را قطع می کند، ببینید. می توانید نقطه سر به سر را از طریق جای گذاری عبارت ها در معادله نقطه سر به سر محاسبه کنید.
TC = TR
FC + (n x VC) = n x P
با به دست آوردن n، تعداد واحد های مورد نیاز برای یافتن نقطه سر به سر مشخص می شود.
n = FC / (P – VC)
اگر هدفتان رسیدن به سودی مشخص است، در این صورت می توانید از معادله نقطه سر به سر برای محاسبه تعداد واحد هایی که برای رسیدن به آن هدف باید بفروشید، استفاده کنید.
n x P = FC + (n x VC) + Profit
n = (FC + Profit)/(P – VC)
برای درک بهتر آن چه که تا این جا مقاله گفته شد؛ بهتر است این مبحث را با یک مثال ادامه دهیم:
به عنوان مثال فرض بفرمایید که در پی عرضه محصول جدیدی به بازار هستید. تحقیقات بازار نشان داده است که مشتریان حاضرند مبلغ ۱۱۵,۰۰۰ تومان برای خرید آن بپردازند و گروه فروش شما مطمئن است که می تواند حداقل ۵۰۰ واحد در هر ماه بفروشد.
تجهیزاتی که برای تولید محصول نیاز دارید ۹۰۰ میلیون تومان هزینه دارد و این هزینه برای سه سال محاسبه شده است. به عبارت بهتر ۲۵ میلیون تومان هزینه ثابت در هر ماه خواهید داشت. با داشتن این اطلاعات، حالا شما باید تصمیم بگیرید که آیا این محصول از نظر مالی ارزش تولید دارد یا نه. باید اطلاعات را به صورت یک فهرست لیست کنیم تا از گیج شدن جلوگیری شود:
- هزینه های ثابت در ماه ۲۵,۰۰۰,۰۰۰ تومان
- هزینه های متغیر هر واحد
- کار مستقیم ۲۰,۰۰۰ تومان
- مواد اولیه مستقیم ۱۵,۰۰۰ تومان
- حمل و نقل ۱۰,۰۰۰ تومان
- کمیسیون فروش ۱۰,۰۰۰ تومان
- VC نهایی به ازای هر واحد ۵۰,۰۰۰ تومان
- قیمت هر واحد ۱۱۵,۰۰۰ تومان
در ادامه برای محاسبه نقطه سر به سر، باید از این معادله استفاده کنید:
n = FC/(P – VC)
n = 25,000/(115 – 50)
n = 384.6
پس ما به این نتیجه رسیدیم که نقطه سر به سر ۳۸۵ واحد در هر ماه است. این مقدار، پایین تر از حداقل حجم فروشی است که گروه فروش فکر می کردند به آن دست پیدا می کنند، بنابراین این محصول فرصت خوبی برای سودآوری دارد.
تجزیه و تحلیل نقطه سر به سر می تواند درباره قیمت گذاری هم نکات مفید و کاربردی ایجاد کند. به عنوان مثال، می توانید در نظر بگیرید که اگر شما قیمت را تا ۱۰۵,۰۰۰ تومان کاهش دهید، نقطه سر به سر چقدر جا به جا می شود؟
برای این کار آیا باید حجم فروش را افزایش داد یا برای قیمت های پایین تر هم این میزان فروش (۵۰۰ عدد) سودآور خواهد بود؟ با استفاده از نقطه سر به سر، می توانید هزینه ها و متغیر های درآمد گوناگونی برای درک تأثیرات تغییرات متنوع و مختلف ارائه دهید.
سه روش محاسبه تخصصی نقطه سر به سر
در نگاه تخصصی تر به این موضوع، سه روش مختلف برای محاسبه نقطه سر به سر در دسترس می باشد.
روش اول: به صورت سطح توليد يا درصد ظرفيت بهره برداری
در اين حالت سطح توليدی تعيين می شود كه در آن هزينه كل طرح با درآمد كل طرح برابر باشد. نقطه سر به سر در اين حالت به طريق جبری به صورت زير محاسبه می شود:
كل هزينه ها = كل فروش
TR = TC TR = P . Q TC = TVC + TFC TVC = AVC . Q
P . Q = TFC + TVC P . Q – TVC = TFC P . Q – AVC . Q = TFC
Q = TFC / (P – AVC)
- TR (Total Revenue) كل فروش
- TC (Total Cost) كل هزينه ها
- P (price) قيمت محصول
- Q (Quantity) تعداد محصول
- TFC (Total Fixed Cost) كل هزينه ثابت
- TVC (Total Variable Cost) كل هزينه متغير
- AVC (Average Variable Cost) هزينه متغير به ازای واحد محصول
- AC (Average Cost) هزينه به ازای واحد محصول
در این فرمول فوق نقطه سر به سر از رابطه بين هزينه های ثابت و تفاوت قيمت فروش واحد و هزينه های متغير واحد تعيين می شود و سه نتيجه عملی از تحليل نقطه سر به سری در اين حالت حاصل می گردد.
همان طور که مقالات قبلی در زمینه تحلیل سر به سر اشاره کردیم، هر چقدر هزينه های ثابت بالاتر باشد نقطه سربه سر نيز بالاتر خواهد بود و هر قدر تفاوت بين قيمت فروش واحد و هزينه های عملياتی متغير بيشتر باشد نقطه سر به سر پايين تر خواهد بود و در اين حالت هزينه های ثابت از طريق تفاوت بين قيمت فروش واحد و هزينه های متغير واحد سريع تر جذب می شود.
يک نقطه سر به سر بالا نامتناسب است زيرا شركت را در مقابل تغييرات سطح توليد (فروش) آسيب پذير می سازد.
روش دوم: به صورت سطح درآمد يا فروش
محاسبه نقطه سر به سری بر اساس ارزش پولی فروش (به جای حجم فروش) غالبا مفيد است. امتياز اصلی اين روش آن است كه برای مؤسساتی كه توليدات متعددی با قيمت های فروش مختلف دارند يک نقطه سر به سری كلی محاسبه می نمايد.
به علاوه اين روش به اطلاعات بسيار محدودی نيازمند است. تنها سه ارزش يعنی فروش، هزينه های ثابت و هزينه های متغير ضروری است. پس در اين حالت سطح درآمدی تعيين می شود كه در آن سود اقتصادی طرح صفر است. به عبارت ديگر سطح درآمد با توجه به سطح توليد در نقطه سر به سر به صورت زير محاسبه می شود.
TR = P . Q Q = TFC / (P – AVC) TR = P ( TFC / (P – AVC))
روش سوم: به صورت سطح قيمت محصول
در اين حالت سطح قيمتی تعيين می شود كه در آن درآمد كل طرح مساوی هزينه كل باشد. اين سطح قيمت به صورت زير محاسبه می شود.
TR = TC P . Q = TVC + TFC P = TVC/Q + TFC/Q P = AVC + AFC = AC
در ادامه توجه شما را به چند مفهوم مهم و مرتبط جلب می کنیم:
حاشیه امنیت چیست و به چه معناست؟
حاشیه امنیت قدرت کسب و کار را نشان می دهد و باعث می شود هر تجارتی بداند دقیقا باید چه مقدار سود یا زیان داشته باشد و آیا این سود و زیاد پایین تر یا بالا تر از نقطه سر به سر است یا نه.
در تحلیل نقطه سر به سر، حاشیه امنیت، مقداری را نشان می دهد که فروش های واقعی یا پیش بینی شده از فروشی که برای نقطه سر به سر در نظر گرفته بوده پیشی می گیرند. حاشیه امنیت برابر است با خروجی فعلی منهای خروجی نقطه سر به سر.
به مابه التفاوت فروش واقعی يا بودجه ای و فروش در نقطه سر به سر حاشيه ايمنی می گويند.
نسبت حاشيه ايمنی = فروش واقعی فروش در نقطه سر به سر/ فروش واقعی
(S-SB)/S
نسبت حاشيه سود = نسبت سود عملياتی به فروش/ نسبت حاشيه ايمنی
نسبت سود عملياتی به فروش = نسبت حاشيه سود * نسبت حاشيه ايمنی = سود قبل از بهره و ماليات / فروش
1-(VC/S)*(S-SB)/S نسبت سود عملياتی به فروش
به طور کلی حاشیه سود را می توان با کم کردن هزینه متغیر هر واحد از قیمت فروش آن به دست آورد.
نقطه سر به سر نقدی
نقطه ای كه در آن نقطه درآمد كل با كل هزينه های نقد برابر می باشد. مهم ترين هزينه غير نقدی استهلاک است كه در اين معادله از هزينه های كل كسر می شود. شركت ها ممكن است حتی اگر پايين تر از نقطه سر به سر فعاليت كنند با وجود زيان باز چون بالا تر از نقطه سر به سر نقدی باشند به عمليات خود ادامه دهند ولی نقطه سر به سر نقدی نقطه اتمام كار شركت است .
هزینه های ثابت
همان طور که مقالات قبلی مربوط به آشنایی با تحلیل سر به سر اشاره شد؛ هزینه های ثابت هزینه هایی هستند که با افزایش و یا کاهش تولید تغییری نمی کنند مانند: هزینه اجاره.
همچنین از ضرب نمودن حاشیه سود در تعداد کالا در نقطه سربه سر می توان هزینه های ثابت را به دست آورد.
نکته: در صورتی که مقدار تولید را افزایش دهیم، مازاد تولید ما نسبت به نقطه سر به سر سود ما خواهد بود. به نمودار زیر دقت فرمایید:
در پایان مطالعه مقاله نرم افزار پرت مستر به مخاطبین عزیز پیشنهاد می گردد.
جهت بهره مندی از هرگونه خدمات امکان سنجی می توانید با شماره ۰۹۱۲۷۹۷۶۱۰۶ تماس حاصل فرمایید.
نرخ بازگشت سرمایه (ROI) چیست؟ + فرمول محاسبه
نرخ بازگشت سرمایه ROI چیست؟ در این مقاله مفهوم پرکاربرد roi و فرمول محاسبه آن را به شما معرفی میکنیم.
توسط تیم تولید محتوای دیدار -
به روزرسانی شده در ۱۱ مهر ۱۴۰۱ -
زمان مطالعه 6.5 دقیقه
فرض کنید به شما بگوییم یک جایی هست که تضمین میدهد در ازای سرمایهگذاری یک میلیون تومانی شما، سود خالص سه میلیون تومان را پرداخت میکند. به این شاخص کلیدی، نرخ برگشت سرمایه یا ROI میگویند. این نرخ در این مثال ۳۰۰ درصد میشود.
دانستن این شاخص مهم است چرا که تصمیمگیری را به شدت آسان میکند. مثلا اگر بدانید میزان برگشت سرمایه هر منبع تبلیغاتیتان چقدر است، مسیر تصمیم گیری برای تبلیغات خیلی ساده و راحت خواهد شد.
بهترین شیوه برای تصمیمگیری در مورد اینجا کجا تبلیغ کنید، این است که ROI هر کدام از شیوههای تبلیغات را بدانید.
زیراک رادید
نرخ بازگشت سرمایه ROI چیست؟
نرخ بازگشت سرمایه ROI یا (Return on investment) یک شاخص کلیدی ارزیابی عملکرد KPI یا مقیاس مالی است که به منظور محاسبه احتمال سود پس از سرمایهگذاری مورد استفاده قرار میگیرد. با استفاده از این نسبت میتوانید میزان سود و ضرر ناشی از سرمایهگذاری را با میزان هزینههای سرمایهگذاری مقایسه کنید. با محاسبات نرخ بازگشت سرمایه ROI میتوانید سود بالقوه یک سرمایهگذاری مستقل را با سود چندین سرمایهگذاری مقایسه کنید. همین تعریف ساده یک پاسخ برای سوال مهم بازگشت سرمایه ROI چیست، هست.
نکات کلیدی نرخ بازگشت سرمایه
نرخ بازگشت سرمایه ROI برای محاسبه میزان سود سرمایهگذاری مورد استفاده قرار میگیرد.
نرخ بازگشت سرمایه ROI کاربردهای گوناگونی دارد. از این مقیاس برای محاسبه میزان سودآوری سهامها، مقایسه و بررسی شرایط سرمایهگذاری در یک تجارت خاص، یا بررسی نتایج معاملات ملکی و غیره استفاده میشود.
برای محاسبه نرخ بازگشت سرمایه ROI کافی است میزان سرمایه گذاری اولیه را از قیمت نهایی سرمایهگذاری کم کنید (عدد حاصله همان بازده خالص net return خواهد بود). سپس این عدد را بر هزینههای سرمایهگذاری تقسیم کرده و در 100 ضرب کنید.
محاسبه نرخ بازگشت سرمایه ROI نسبتاً آسان و قابل درک است و این سادگی نشان میدهد که ROI مقیاسی استاندارد و جهانی است.
یکی از معایب نرخ بازگشت سرمایه ROI این است که مدت زمان نگهداشت سرمایهگذاری را در نظر نمیگیرد. پس با استفاده از مقیاسی که مدت زمان سرمایهگذاری را هم در محاسبات دخیل میکند، بهتر میتوانید سرمایهگذاریهای بالقوه را با هم مقایسه کنید.
نحوه محاسبه نرخ بازگشت سرمایه ROI
برای محاسبه نرخ بازگشت سرمایه ROI میتوانید از دو روش زیر استفاده کنید:
روش اول:
روش دوم:
چگونه نرخ بازگشت سرمایه ROI را تفسیر کنیم؟
نکاتی وجود دارند که باید آنها را در تفسیر نتایج ROI در نظر بگیرید. اول اینکه نرخ بازگشت سرمایه ROI عموماً به صورت درصدی گزارش میشود. چرا که درک درصد (در مقایسه با نسبت) راحتتر است. دوم اینکه در محاسبات ROI، بازده خالص را در صورت کسر قرار میدهند؛ چون هم میتواند مثبت باشد و هم منفی.
وقتی نرخ بازگشت سرمایه ROI مثبت باشد، بازده خالص مثبت بوده (چرا که میزان کل بازگشتی از میزان کل هزینهها بیشتر بوده است). و اگر ROI منفی باشد یعنی متضرر شده اید و هزینههای کلی از میزان سود کلی بیشتر بوده است. نکته آخر اینکه برای محاسبه دقیق نرخ بازگشت سرمایه ROI باید هزینههای کلی و میزان سود کلی را هم در نظر بگیرید. برای محاسبه جز به جز گزینههای سرمایهگذاری موجود، باید نرخ بازگشت سرمایه ROI سالانه را هم در نظر بگیرید.
مثال های محاسبه نرخ بازگشت سرمایه ROI
فرض کنید سرمایهگذاری هزار سهام از یک شرکت خیالی به نام Worldwide Wicket Co را خریداری کرده است و سود خالص هر سهام 10 دلار بوده است. این سرمایهگذار یک سال بعد، سهامش را به قیمت 12.5 دلار به فروش میرساند. و برای بازهی نگهداشت سرمایه ی یک ساله ، 500 دلار سود سهام دریافت میکند. این سرمایهگذار همچنین 125 دلار بابت کمیسیون معاملاتی (trading commissions) پرداخت کرده تا بتواند سهام خرید و فروش کند.
نرخ ROI این سرمایهگذار به صورت زیر محاسبه خواهد شد:
ROI = ([($12.50 – $10.00) * 1000 + $500 – $125] ÷ ($10.00 * 1000)) * 100 = 28.75%
بیایید تا مراحل محاسبات را به صورت جزئی بررسی کنیم:
- برای محاسبه بازده خالص، باید بازده کل و هزینههای کل را در نظر بگیرید. بازده کل در بازار بورس، از سود سرمایه و سود سهام ناشی میشود. هزینههای کلی هم شامل قیمت اولیه خرید به علاوهی هزینههای کمیسیون خواهد بود.
- در محاسبات بالا، بازده کل (قبل از کمیسیون) به صورت x ( 1,000) ضربدر ($12.50 – $10.00) بوده است. 500 دلار بعدی سود سهام و 125 دلار میزان کمیسیون پرداختی است.
اگر بخواهید با ریزبینی بیشتری عمل کنید، میتوانید نرخ بازگشت سرمایه ROI را به اجزای آن تقسیم بندی کنیم. در مثال بالا متوجه شدیم که 23.75 درصد از بازده کل و 5 درصد از سود سهام حاصل میشود. این تقسیمبندی از آنجایی صورت میپذیرد که در بیشتر مواقع نرخ مالیات بازده کل و سود سهام متفاوت است.
ROI = %جمع کل سود سرمایه – کمیسیون% + نرخ سود
جمع کل سود سرمایه = $2500 ÷ $10,000 * 100 = 25.00%
کمیسیون = $125 ÷ $10,000 * 100 = 1.25%
نرخ سود = $500 ÷ $10,000 * 100 = 5.00%
ROI = 25.00% – 1.25% + 5.00% = 28.75%
نکته: وقتی نرخ بازگشت سرمایه ROI مثبت باشد، بازده خالص مثبت است. چرا که سود کل از هزینهها بیشتر بوده است. ROI منفی نشان دهنده سود کل منفی است و زمانی رخ میدهد که هزینهها از سود بیشتر باشند.
محاسبه جایگزین نرخ بازگشت سرمایه ROI
به عنوان مثال اگر این سرمایهگذار کمیسیون را تقسیم کند، روش جایگزینی برای محاسبه نرخ ROI مطرح خواهد شد. فرض کنید کل کمیسیون به این صورت تقسیم شده باشد: 50 دلار هنگام خرید سهام و 75 دلار هنگام فروش آن.
IVI = $10,000 + $50 = $10,050
FVI = $12,500 + $500 – $75 = $12,925
ROI = [($12,925 – $10,050) ÷ $10,000] * 100 = 28.75%
منظور از IVI در فرمول بالا، سرمایهگذاری اولیه (یا هزینههای سرمایهگذاری) و منظور از FVI ارزش نهایی سرمایهگذاری میباشد. محاسبهی ROI سالانه، معایب ROI استاندارد (عدم در نظرگیری مدتزمان نگهداشت سرمایه) را از محاسبات حذف میکند.
نرخ بازگشت سرمایه سالانه ROI
محاسبه نرخ بازگشت سرمایه ROI سالانه، راه حلی برای حذف محدودیت کلیدی محاسبات ROI استاندارد است. فرمول نرخ بازگشت سرمایه سالانه مانند زیر است:
اگر یک سرمایهگذاری فرضی در طی 5 سال، نرخ نرخ بازگشت سرمایه ROI پنجاه درصدی را به همراه داشته باشد، ROI سالانه، 10% خواهد بود. این میزان از تقسیم ROI کلی بر سالهای نگهداشت سرمایه به دست آمده است و میزان تقریبی ROI سالانه را نشان میدهد. میگوییم تقریبی چرا که تأثیر بهره مرکب را در نظر نمیگیرد. بهره مرکب در گذر زمان تأثیر غیر قابل اغماضی خواهد داشت. هرچه مدت زمان بیشتر باشد، تفاوت بین میانگین تقریبی ROI سالانه (که از تقسیم ROI کلی بر سالهای نگهداشت) و میزان واقعی ROI سالانه بیشتر خواهد بود. بر اساس فرمول بالا:
میتوانید نرخ ROI با زمان نگهداشت کمتر از یک سال را با تبدیل کسری زمان نگهداشت (تقسیم مدتزمان بر 12 ماه) محاسبه کنید. به عنوان مثال فرض کنید نرخ ROI سرمایهگذاری خاصی طی 6 چگونه حاشیه فروش را محاسبه می کنید؟ ماه، 10% بوده باشد. پس:
ROI سالانه = [(1+0.10) 1/0.5−1]×100%=21.00%
عدد 0.5 در محاسبات بالا، بیانگر 6 ماه است.
مقایسه سرمایهگذاریها بر اساس نرخ بازگشت سرمایه سالانه
نرخ بازگشت سرمایه ROI سالانه زمانی مفید است که بخواهید میزان بازگشت سرمایه سرمایهگذاریهای مختلف را محاسبه و مقایسه کنید. فرض کنید سرمایه گذاری پنج ساله در سهام X، نرخ ROI پنجاه درصدی و سرمایهگذاری سه ساله در سهام Y، نرخ ROI سی درصدی را به دنبال داشته باشد. با استفاده از محاسبات زیر میتوانید بهترین سرمایهگذاری را مشخص کنید:
منظور از AROIX، نرخ ROI سالانه سهام X و منظور از AROIY نرخ ROI سالانه سهام Yمیباشد. بر اساس این محاسبات، سرمایهگذاری روی Y بسیار بهتر است.
ترکیب اهرم مالی (Leverage) با ROI
اگر از سرمایهگذاریتان سود ببرید، با استفاده از Leverage میتوانید تأثیرات نرخ بازگشت سرمایه ROI را بیشتر کنید. اما اگر ضرر کنید هم همین اثر را خواهد گذاشت و ضررهایتان را افزایش میدهد.
فرض کنید سرمایهگذاری، هزار سهام از یک شرکت فرضی .Worldwide Wickets Co را به قیمت هر سهام 10 دلار خریداری کرده و این خرید را با حاشیه ( margin ) 50% انجام دهد؛ یعنی 5000 دلار از سرمایه شخصی هزینه کرده و 5000 دلار از کارگزاری قرض گرفته و حساب مارجین ایجاد کند. این سهام دار، دقیقا یک سال بعد، سهامش را به ارزش 12.50 دلار به فروش میرساند. سود سهام این فرد، با زمان نگهداشت یک سال، 500 دلار بوده است. به علاوه 125 دلار برای کمیسیون معاملاتی (در زمان خرید و فروش) خرج کرده است. به علاوه برای مارجین دریافتی، نرخ بهره 9 درصدی در نظر گرفته شده است.
برای محاسبه ROI این مثال خیالی، نکات مهمی وجود دارد که باید در نظر داشته باشید. اول اینکه باید بهره ی مارجین (450 دلار) را در هزینههای کلی لحاظ کنید. سپس باید در نظر بگیرید که سرمایهگذاری اولیه اکنون 5000 دلار خواهد بود. چرا که با گرفتن وام مارجین، از اهرم استفاده کردهاید.
ROI = [($12.50 – چگونه حاشیه فروش را محاسبه می کنید؟ $10)*1000 + $500 – $125 – $450] ÷ [($10*1000) – ($10*500)] * 100 = 48.5%
با وجود اینکه بازده خالص این معامله 450 دلار کاهش داشته، اما ROI دائما بالاتر از 48.50% خواهد بود (در مقایسه با زمانی که از اهرمی استفاده نکرده و نرخ بازگشت سرمایه 28.75% را تجربه میکنید).
بیایید کمی بیشتر بررسی کنیم. فرض کنید قیمت سهام به جای آنکه تا 12.50 افزایش بیاید، به 8.00 دلار سقوط کند. در این حالت سرمایهگذار تصمیم میگیرد که جلوی ضرر را بگیرد و موقعیتش را به طور کامل بفروشد. در این حالت ROI به صورت زیر محاسبه میشود:
نرخ بازگشت سرمایهی -41.50% (با اهرم) بسیار بدتر از نرخ -16.25% (بدون اهرم) است.
محاسبه ROI در اکسل
محاسبه ROI در اکسل بسیار سادهتر از محاسبه آن به کمک ماشین حساب است. در واقع مکانیزم محاسبه ROI در اکسل به این صورت است که شما مجموعه از فرمولها را در اکسل تعریف میکنید، ارقام مورد نظرتان را وارد و طیفی از محاسبات بازگشت سرمایه از بازده حقوق صاحبان سهام گرفته تا نرخ بازده داخلی و بازگشت سرمایه سالانه را به کمک آن محاسبه میکنید.
برای نمونه بیایید نرم بازگشت سرمایه سالانه را در تصویر زیر ببینیم. این عدد به صورت درصد به نمایش در خواهد آمد به این ترتیب که
ROI = (مقدار پایانی / مقدار شروع) ^ (1 / تعداد سال) -1
** برای محاسبه تعداد سال، تاریخ شروع خود را از تاریخ پایان کم کرده، سپس بر 365 تقسیم کنید.
*** علامت ^ نشانه توان است.
مزایا و معایب محاسبه ROI
مزایای نرخ بازگشت سرمایه
محاسبه سود و تاثیر سرمایه گذاری بر کسب و کار شما، هنگام تصمیم گیری برای شرکت بسیار مهم است. سه مزیت اصلی همیشه درباره محاسبه ROI مطرح است:
- به طور کلی محاسبه ROI آسان است. ارقام کمی برای تکمیل محاسبه مورد نیاز است که همه آنها باید در صورتهای مالی یا ترازنامه موجود باشد.
- قابلیت تحلیل مقایسه ای. به دلیل استفاده گسترده و سهولت محاسبه ROI، میتوان مقایسههای بیشتری را روی بازده سرمایه گذاری بین سازمانها انجام داد.
- سنجش سودآوری. ROI به درآمد خالص برای سرمایه گذاریهای انجام شده در یک واحد تجاری خاص مربوط میشود. در واقع معیار بهتری نسبت به محاسبه سودآوری شرکت یا تیم ارائه می دهد.
معایب محاسبه ROI
محاسبه ROI معایبی هم دارد. بیایید سه نمونه آن را با هم بررسی کنیم.
- این محاسبات زمان نگهداشت سرمایه را در نظر نمیگیرد که به هنگام مقایسه گزینههای سرمایه گذاری مشکل ساز خواهد شد. به عنوان مثال، اگر سرمایهگذاری X نرخ بازگشت سرمایه ۲۵% و سرمایهگذاری Y نرخ بازگشت سرمایه ۱۵% را به دنبال داشته باشد، ممکن است فرض کنید که X بهتر است. اما زمان بندی و مقیاس زمانی هیچ کدام از این پروژهها را نمیدانید. ممکن است که ROI پروژه X پنج ساله و ROI پروژهی Y یکساله باشد. با استفاده از ROI سالانه میتوانید بر این مشکل غلبه کنید.
- ROI قابلیت تطابق با ریسک را ندارد. همه میدانند که بازگشت سرمایه با ریسک عجین شده است. هرچه بازگشت سرمایه بالقوه بالاتر باشد، ریسک سرمایهگذاری هم بالاتر است. در دنیای بورس میتوانید به وضوح چنین چیزی را ببینید؛ سرمایهگذاری روی سهام شرکت های کوچک، در مقایسه با شرکت های بزرگ، بازگشت بالاتر (و ریسک بیشتری) دارد.
- اگر عمداً یا سهواً همه هزینهها را در محاسبات وارد نکنید، نرخ ROI خروجیتان اغراق آمیز خواهد بود. به عنوان مثال باید تمامی هزینهها را در محاسبهی ROI خرید و فروش املاک دخیل کنید. بهرهی وام، مالیات بر دارایی، بیمه و تمامی هزینههای تعمیر و نگهداری شامل خواهند شد. این هزینهها ROI را به میزان قابلتوجهی کاهش میدهند. بدون وارد کردن این هزینهها، به نرخ ROI اغراق آمیزی خواهید رسید.
- ROI هم مانند بسیاری از معیارهای سود آوری، در محاسبه نرخ بازگشت سرمایه، روی سود مالی تمرکز میکند. مزایای فرعی (مانند مزایای اجتماعی و محیط زیستی) در ROI دخیل نیستند. معیار جدیدی به نام بازگشت سرمایهی اجتماعی (Social Return on Investment) یا SROI وجود دارد که به سرمایهگذاران اجازه میدهد تا چنین مزایایی را هم در بررسیهایشان دخیل کنند.
سخن نهایی
در این مطلب سعی کردیم روشن کنیم که دقیقا بازگشت سرمایه roi .چیست نرخ بازگشت سرمایه ROI معیاری ساده و شهودی است که برای محاسبه سودآوری سرمایهگذاریها مورد استفاده قرار میگیرد. ROI هم مانند سایر معیارها معایبی دارد؛ مدت زمان نگهداشت سرمایه و ریسک پذیری را در محاسبات دخیل نمیکند. با این وجود – و برخلاف محدودیتهای مذکور – ROI هنوز هم یک معیار کلیدی است که برای آنالیز، مقایسه و رتبه بندی گزینههای سرمایهگذاری موجود مورد استفاده قرار میگیرد.
سوالات متداول
چگونه ROI را به صورت دستی محاسبه می کنید؟
نرخ بازگشت سرمایه یا ROI بازده خالص سرمایه تقسیم بر هزینه سرمایهگذاری است؛ به عبارت دیگر میتوانید مقدار شروع را از مقدار فعلی کسر کنید و سپس تقسیم عدد بر مقدار شروع کنید. میتوان مقدار ROI را به کمک ابزارهایی مانند اکسل یا به صورت دستی محاسبه کنید.
درصد ROI خوب چقدر است؟
با توجه به محاسبات مرسوم، بازگشت سرمایه سالانه تقریباً 7٪ یا بیشتر، بازده سرمایه گذاری خوبی برای سرمایه گذاری در سهام در نظر گرفته می شود. از آنجایی که این مقدار به صورت سالانه محاسبه میشود ممکن است کمی کمتر یا بیشتر باشد.
سود عملیاتی | نحوه محاسبه | روش استفاده | محدودیت ها
شاید برای شما هم این سوال پیش آمده باشد که سود عملیاتی چیست و چگونه می توان آن را محاسبه کرد؟ این سود در جریان وجوه نقدی و عملیاتی با شرکت های دیگر ایجاد می شود و با هدف اینکه مدیریت در کدام یک ازدوره های مالی و تحت چه شرایطی است پایه گذاری شده است. به طور کلی برای محاسبه سود عملیاتی باید از فروش خالص یا درآمد های حاصل از خدمات مبلغ بهای تمام شده کالای فروش رفته یا بهای تمام شده خدمات ارایه شده کسر گردد، تا سود ناخالص به دست آید و بعد هزینه های عملیاتی را کسر می کنیم تا سود عملیاتی محاسبه شود. در این سود حاشیه ای وجود دارد، که به آن، حاشیه سود عملیاتی، می گویند که از تقسیم سود عملیاتی در فروش به دست می آید و از حاشیه آن برای قیمت گذاری و کارایی عملیاتی شرکت میتوان استفاده کرد. مقاله پیشنهادی ما به شما افزایش سود کارخانه است.
با شرکت در دوره عالی رشد حسابداری تدبیر اصفهان به صورت کاملاً تخصصی و حرفه ای 5 سرفصل مهم و کاربردی در حسابداری شامل: مشاوره منابع انسانی، مشاورمالیاتی، تخصصی اکسل، حسابداری صنعتی، حسابرسی به شما دانش پذیران عزیز آموزش داده می شود
تکمیل جدول فروش
در شرکت های تولیدی بازرگانی برای انتقال اطلاعات فروش به جدول اظهارنامه باید کلیه اطلاعات را استخراج نمایید. این اطلاعات شامل: نوع کالا، مقدار و نرخ است. کالاهای فروش رفته به ترتیب بیشترین مبلغ فروش در جدول وارد کنید. چنانچه محصولات فرعی نیز به فروش رسانده اید به صورت یک مبلغ کلی در جدول وارد شود، سپس میزان مبلغ برگشتی و تخفیفات فروش را کسر کنید و در نهایت فروش خالص به جدول سود وزیان انتقال یابد.
جدول درآمد حاصل از خدمات
در شرکت های خدماتی درآمد آنها تحت عنوان حساب درآمد حاصل از خدمات ارایه شده است و در شرکت های پیمانکاری حساب درآمد ناخالص پیمانکاری ثبت می شود. برای انتقال این حساب به جدول درآمد حاصل از خدمات اظهارنامه باید اطلاعات هر قرارداد یا پروژه را به تفکیک استخراج کنید و درجدول شماره 23 اظهارنامه وارد کنید. که شامل نام کارفرما، شناسه یا شماره ملی، موضوع قرارداد، مبلغ کار گواهی شده صورت وضعیت ها، پیش دریافت، علی الحساب، صورت وضعیت، مالیات تکلیفی مکسوره و درآمد شناسایی شده است.
مبلغ کار گواهی شده صورت وضعیت در واقع همان مبلغ صورت وضعیت تایید شده توسط کارفرما است. جمع پیش دریافت مستهلک نشده و علی الحساب دریافتی مربوط به یک قرار داد را تجمعی ثبت کنید، و کل مبلغ مالیاتی که از صورت وضعیت ها کسر گردیده را در قسمت مالیات تکلیفی مکسوره وارد کنید، این مبلغ در نهایت باید در جدول شماره 13 اظهارنامه نیز وارد شود تا از کل مالیات پرداختی کسر گردد.
تعریف سود عملیاتی
این سود یک نسبت سودآوری یا عملکرد است که نشان دهنده درصد سود یک شرکت از عملیات خود، قبل از کسر مالیات و هزینه های بهره است. با تقسیم این سود بر کل درآمد و بیان درصد محاسبه می شود. این سود قبل از بهره و مالیات نیز شناخته می شود.
این سود در صنایع مختلف متفاوت است و اغلب به عنوان معیاری برای مقایسه یک شرکت در برابر شرکت های مشابه در همان صنعت استفاده می شود. این می تواند عملکردهای برتر در یک صنعت را آشکار کند و نشان دهد که چرا یک شرکت خاص بهتر عمل می کند یا عقب تر از همتایان خود است.
نحوه محاسبه
چگونه می توان سود عملیاتی را محاسبه کرد؟
این سود با کسر تمام، استهلاک و کلیه هزینه های عملیاتی مربوطه از کل درآمدها محاسبه می شود. هزینه های عملیاتی شامل هزینه های یک شرکت فراتر از هزینه های مستقیم تولید است. مانند حقوق و مزایا، اجاره و هزینه های سربار مرتبط، هزینه های تحقیق و توسعه و غیره. محاسبه این سود، درصد سود عملیاتی حاصل از کل درآمد است.
نحوه استفاده
چگونه از سود عملیاتی استفاده کنیم؟
سود عملیاتی با سود خالص به عنوان معیاری برای میزان سودآوری شرکت متفاوت است. تفاوت در این است که اولی صرفاً بر اساس عملیات خود با حذف هزینه تامین مالی پرداخت سود و مالیات است.
یک مثال از نحوه استفاده از این معیار سود، وضعیت خریدار با توجه به خرید با اهرم است. هنگامی که خریدار شرکت مورد نظر را تجزیه و تحلیل می کند، آنها به دنبال بهبودهای بالقوه ای هستند که می توانند در عملیات ایجاد کنند. سود عملیاتی بینشی را در مورد عملکرد خوب شرکت هدف در مقایسه با همتایان خود ارائه می دهد. به ویژه اینکه چگونه یک شرکت هزینه های خود را به نحو احسن مدیریت می کند تا سوددهی را به حداکثر برساند. حذف سود و مالیات مفید است، زیرا یک خرید با نفوذ بالا می تواند بدهی کاملاً جدیدی به شرکت وارد کند.
سود عملیاتی یک شرکت نشان می دهد که چقدر خوب مدیریت می شود. زیرا هزینه های عملیاتی مانند حقوق، اجاره و اجاره تجهیزات هزینه های متغیر هستند و نه هزینه های ثابت. ممکن است یک شرکت کنترل کمی بر هزینه های تولید مستقیم مانند: هزینه مواد اولیه مورد نیاز برای تولید محصولات شرکت داشته باشد. با این حال، مدیریت شرکت اختیار زیادی در زمینه هایی مانند: هزینه ای که برای اجاره دفتر، تجهیزات و نیروی انسانی انتخاب می کنند دارد. بنابراین، حاشیه سود عملیاتی یک شرکت در مقایسه با حاشیه سود ناخالص یا خالص معمولاً به عنوان یک شاخص برتر از قدرت تیم مدیریت یک شرکت در نظر گرفته می شود.
محدودیت ها
محدودیت های استفاده از نسبت سود عملیاتی
اختلاف در سود عملیاتی را می توان به عوامل مختلفی نسبت داد. به عنوان مثال، شرکتی که استراتژی برون سپاری را دنبال می کند، ممکن است سود متفاوتی نسبت به شرکتی که در داخل تولید می کند، گزارش دهد.
در مقایسه شرکتها، روش استهلاک ممکن است تغییراتی در سود عملیاتی ایجاد کند. شرکتی که از روش استهلاک موجودی دوبار کاهش استفاده می کند ممکن است، سود کمتری را گزارش کند که با گذشت زمان افزایش می یابد. حتی اگر تغییری در کارایی ایجاد نشود. اما شرکتی که از روش استهلاک مستقیم استفاده می کند، سود ثابت خواهد داشت مگر اینکه عامل دیگری نیز تغییر کند.
یک قاعده کلی این است که هنگام استفاده از این سود به عنوان تجزیه و تحلیل مقایسه بین همسالان، عواملی مانند موقعیت، اندازه شرکت، صنعت و مدل کسب و کار ثابت نگه داشته شوند. همچنین در نظر گرفتن سایر معیارهای سودآوری در کنار آن مانند: سود ناخالص یا سود خالص، و سایر معیارهای مالی مانند اهرم، بهره وری و نسبت ارزش بازار مفید است.
** به بیان ساده سود عملیاتی یک شرکت عبارت است از مجموع درآمدهای حاصل از فعالیت های تجاری اصلی آن شرکت برای یک دوره معین، بدون احتساب کسر بهره و مالیات. همچنین هرگونه سود حاصل از سرمایهگذاریهای جانبی، مانند: درآمدهای حاصل از کسبوکارهای دیگر را که یک شرکت در آن مشارکت دارد، مستثنی میکند. زیان عملیاتی نیز زمانی رخ میدهد که درآمد اصلی کسبوکار کمتر از هزینهها باشد.
نقطه سر به سر چیست و چگونه محاسبه می شود؟
نقطه سربه سرسطحی از فعالیت واحد تجاری است که در آن درآمد فروش با هزینه ها مساوی باشد. یعنی در نقطه سر به سر نه سود وجود دارد و نه زیان.
روش های بدست آوردن نقطه سر به سر چیست؟
روش رسم نمودار- روش حاشیه سود- روش تحلیلی از طریق فرمول
چه عواملی نقطه سر به سر را کاهش می دهند؟
افزایش قیمت محصولات،تحلیل حاشیه سود، تخفیف ها و… از عوامل کاهنده نقطه سر به سر است.
حتما تا به حال نقطه سربهسر را شنیده اید، این مفهوم که با BEP نشان داده می شود برگرفته از کلمات Break Even Point است. نقطه سربه سر سطحی از فعالیت واحد تجاری است که در آن سطح جمع درآمد فروش با جمع هزینه های فروش مساوی باشد. یعنی در این نقطه نه سود وجود دارد و نه زیان. در این سری از مقالات آموزش رایگان حسابداری قصد داریم به آموزش نحوه محاسبه نقطه سر به سر و مزایا و معایب آن و همچنین فرمول و نحوه محاسبه این نقطه بپردازیم.
تعریف نقطه سر به سر
اگر درآمد بیشتر از نقطه سربه سر باشد بنگاه اقتصادی سود خواهد کرد و اگر میزان درآمد کمتر از این نقطه باشد بنگاه اقتصادی زیان خواهد کرد. مدیران با دانستن این نقطه می توانند برنامه فروش را تنظیم کنند و از عملیات موسسه ایجاد سود نمایند. برای اینکه بتوانیم نقطه سربه سر را به درستی محاسبه کنیم باید درک درستی از ماهیت هزینه های به کار گرفته شده در تولید داشته باشیم، یعنی بدانیم کدام هزینه، متغیر، ثابت یا نیمه متغیر است. به عبارتی در نقطه سر به سر، جمع هزینه ثابت و متغیر با درآمد کل برابر است. این نقطه تاثیر مستقیمی بر صورتهای مالی تسلیمی به سازمان مالیاتی ندارد؛ بلکه برای برآورد درآمد و هزینه بنگاه اقتصادی کاربرد دارد.
تعریف هزینههای ثابت و متغیر
هزینه های ثابت، متغیر و نیمه متغیر هر کدام ویژگی منحصر به فردی دارند:
هزینه متغیر (VC) بستگی به تعداد تولید دارند و به نسبت سطح فعالیت موسسه تغییر می کنند. هر چه سطح فعالیت (تعداد تولید) بیشتر باشد، جمع این هزینه ها نیز بیشتر می شود.
هزینه نیمه متغیر، قسمتی از آنها ثابت و قسمت دیگر متغیر هستند.
هزینههای ثابت، با کاهش یا افزایش تولید یا خدمات کاهش پیدا نمیکند. این هزینهها مستقل از نوع و میزان فعالیت بنگاههای اقتصادی در زمان مقرر باید پرداخت شوند. هزینههای ثابت وابسته به زمان هستند.
مزایا و معایب تحلیل نقطه سر به سر چیست؟
مزایای نقطه سر به سر
این مفهوم در صنعت و کسب وکار، کاربردهای متفاوتی دارد. بعضی از مزایای استفاده از آن عبارتند از:
🔹 تخمین دقیقی از واحدهایی که باید به فروش برسد تا رسیدن به سود
🔹 کمک به شناسایی هزینههای ثابت و متغیر و ایجاد هماهنگی بین هزینههای ثابت و متغیر
🔹 ابزاری موثر برای تعیین اهداف فروش
🔹 پیش بینی سودآوری تولید با استفاده از تغییرات و کارآیی هزینهها
🔹 پیش بینی سود و زیان در سطوح مختلف تولید و فروش
🔹 پیش بینی اثرات تغییرات قیمت محصول
🔹 ارزیابی تقاضاهای آتی محصولات
🔹 استفاده از فرصت های جذب سرمایه گذار با دریافت وام با تحلیل BEP
🔹 در اختیار قراردادن اطلاعات مهم و موثر در تصمیم گیری مدیران واحد اقتصادی
پیش بینی اثرات تغییرات قیمت محصول از مزایا و كوتاه مدت بودن تجزيه و تحليل نقطه سربه سر از معایب آن است
معایب نقطه سر به سر
فرضیات این مفهوم مانند بقیه اطلاعات تحلیلی دارای محدودیت و معایبی است که به شرح زیر است:
♦️ یکی از فروض این مفهوم این است که تولید با درآمد و هزینه تغییر نخواهد کرد.
♦️ فرض ثابت بودن فروش و تولید در این نقطه
♦️ معمولا برای یک محصول بکار میرود
♦️ فرض یکسان بودن قیمت فروش در هر میزان تولید
♦️ زمان بر بودن محاسبه و تحلیل این نقطه
♦️ بعضی از سازمانها بعد از دسترسی به این نقطه هدف بسیار بالایی برای خود تعیین میکنند که بسیار تنش زا خواهد بود.
♦️ كوتاه مدت بودن تجزيه و تحليل نقطه سربه سر
♦️ محاسبه نقطه سر به سر در طرح توجیهی در شرایط عدم اطمینان است
♦️ در واقعیت هزينه ها علاوه بر ثابت و متغير شامل هزينه نيمه متغير يا نيمه ثابت هم هست اما در تجزيه و تحليل سر به سر فرض بر داشتن هزينه ثابت و هزينه متغير است.
♦️ در شرایط واقعی کل میزان تولید و فروش هزینه های متغیر و ثابت در سطوح مختلف قابل تغییر است در صورتی که در تحلیل این نقطه فرض بر ثابت بودن قیمت فروش و هزینه های متغیر هر واحد محصول در کل سطوح تولید است.
نمودار نقطه سر به سر
این نمودار رابطه بین درآمد فروش کل TR و هزینه های کل TC را نشان می دهد. محل تلاقی این دو خط نقطه سر بهسر است.
این نمودار رابطه بین درآمد فروش کل TR و هزینه های کل TC را نشان می دهد.
روش رسم نمودار سر به سر به شکل سنتی
دوخط TC و TR را می کشیم، هر جایی که این دو با هم برخورد کردند، نقطه BEP می شود. در این حالت حاشیه فروش نشان داده نمی شود.
روش رسم نمودار سر به سر به شکل هم زمان
دراین روش حاشیه فروش نشان داده می شود.
- حاشیه فروش: تفاوت بین فروش و هزینه های متغیر
- جمع حاشیه فروش: همیشه برابر است با : هزینه ثابت + سود شرکت
- حاشیه فروش باید بیشتر از هزینه های ثابت باشد تا بتواند سودی ایجاد کند.
فرمول محاسبه نقطه سر به سر در حسابداری
رابطه حجم فعالیت سود و هزینه ها از موضوعات مهم مدیریت مالی است. هر شرکت باید بداند که چه مقدار کالا باید تولید کند و بفروشد تا در این نقطه قرار بگیرد یعنی نه سود کند نه زیان.
همچنین اگر میزان تولید یا مبلغ کالاهای خود را تغییر دهد چه اثری بر حجم فعالیتش دارد و بداند چه میزان تولید و فروش داشته باشد که سود مورد نظر را به دست آورد. رابطه فعالیت سود و هزینه ها فرمول نقطه سر به سر در حسابداری است.
در حالت تحلیلی زمانی که هزینهها و درآمدها ثابت هستند و X واحدهای فروش و TC مجموع هزینههای ثابت و TR مجموع درآمدها باشد فرمول این نقطه به صورت زیر محاسبه خواهد شد:
TFC یا FC =هزینههای ثابت
P= قیمت فروش هر واحد
V= هزینههای متغیر هر واحد
عبارت (P-V) اهمیت خاصی دارد که حاشیه سهم واحد نام دارد. مقدار این سود بخشی هزینههای ثابت هر واحد فروش را جبران کرده و محاسبه میکند.
حاشیه فروش (CM)
عبارت است از تفاوت بین قیمت فروش هر واحد (p) و هزینه های متغیر آن یک واحد (vc)
حاشیه فروش کل
تفاوت درآمد فروش کل وهزینه متغیر کل است
TC=TR |
PX = TFC+VX |
PX-VX=TFC |
(P-V) * X= TFC |
X=TFC/P-V |
▪️محاسبه تعداد فروش در نقطه سر به سر
در این روش تعداد فروش ( نه مبلغ) برای محاسبه سر به سری استفاده میشود:
(هزینه متغیر هر واحد-قیمت هر واحد)/هزینه ثابت کل | تعداد واحد فروش در سر به سر |
( P-V )/ FC | Q |
▪️ محاسبه قیمت در نقطه سر به سر
(( قیمت فروش هر واحد/هزینه متغیر هر واحد)-1)/هزینه ثابت کل | قیمت فروش در نقطه سر به سر |
((V/P)-1) /FC | S |
معادلات ریاضی برای محاسبه سر به سر
در این روش برای محاسبه BEP با گذاشتن اعداد مربوط به هزینه ثابت کل، هزینه متغیر هر واحد و قیمت فروش هر واحد به دست می آید.
فرمول محاسبه تعداد فروش در زمان برابری درآمد و هزینه
پس از اینکه تعداد تولید در BEP به دست آمد می توانیم مبلغ فروش در این نقطه را نیز به دست آوریم:
فرمول محاسبه مبلغ فروش در زمان برابری درآمد و هزینه
حاشیه فروش برای محاسبه سر به سر
فرمول مبلغ فروش در سر به سر با توجه به نسبت حاشیه فروش
نحوه محاسبه نقطه سر به سر چند محصولی
برای محاسبه نقطه سر به سر برای چند محصول لازم است درصد ترکیب فروش محصولات را داشته و برای به دست آوردن سر به سر، سود تامینی هر یک از محصولات (حاشیه سود) را به دست آورده سپس سود تامینی هر محصول را در درصد ترکیب آن در فروش ضرب کرده تا سهم سود تامینی هر محصول در سود تامینی ترکیب به دست آید. سپس سودهای تامینی به دست آمده را با هم جمع کرده تا سود تامینی ترکیب به دست آید و آن را در فرمول مربوطه قرار میدهیم تا نقطه سر به سر کل محاسبه شود.
(درصد ترکیب هر محصول در نقطه سر به سر آن محصول ضرب شده تا سهم محصول در این نقطه به دست آید.)
عوامل کاهنده نقطه سر به سر
عواملی که نقطه سر بهسر را کاهش می دهند منجر به سود دهی بیشتر بنگاه اقتصادی می شوند:
1- افزایش قیمت محصولات
2- تحلیل حاشیه سود
مثال محاسبه نقطه سر به سر در حسابداری
مثال 1: یک فروشگاه یک نوع کالا به قیمت هر واحد 400،000 ریال خریداری و انباری اجاره کرده که اجاره سالانه آن 12،000،00 ریال است این فروشگاه هر واحد کالا را به مبلغ 600،000 ریال به فروش میرساند. میخواهیم موارد زیر را حساب کنیم:
- چه تعداد کالا خریداری و به فروش رساند تا نه سود کند نه زیان؟
60 واحد کالا = ( 400،000-600،000)/ 12،000،000
- مبلغ فروش در نقطه سر به سر؟
36،363،636 ریال=((400،000/600،000)-1)/ 12،000،000
مثال: در شرکت آفتاب برای دوره ی مالی منتهی به 99/12/30 هزینه ی ثابت کل 1700,000 ریال و بهای فروش هر واحد 2000 ريال است. هزینه ی متغییر اداری 300 ريال و متغییر فروش 800 ريال است. مدیر شرکت آفتاب می خواهد بداند چه تعداد کالا تولید کند که:
الف) نه سود داشته باشد و نه ضرر؟ و با چه مبلغی؟
فرمول برابری فروش و هزینه
ب) مدیریت شرکت آفتاب بخواهد معادل 1000,000ريال سود داشته باشد؟
نکته ای که در اینجا مطرح است این استکه چون مدیریت شرکت قصد دارد سودی به مقدار 1,000,000ريال داشته باشد پس فرمول
نقطه سر به سر تغییر می کند:
فرمول نقطه سر به سر
دانلود فایل آموزش نقطه سر به سر (pdf)
پیشنهاد ما
نقطه سربهسر، میزانی از تولید بنگاه اقتصادی است که میزان هزینهها با میزان درآمدها یکی میشود و بنگاه در این سطح از تولید نه سود میکند و نه زیان. اگر تولید، بیشتر از این نقطه باشد، بنگاه سود خواهد کرد و اگر کمتر باشد، قطعا زیان خواهد دید.مهمترین مزیت نقطه سر بهسر شناخت رابطه بین هزینه های ثابت و متغیر با قیمت فروش و میزان تولید است. آگاهی در این زمینه به تکنیک بودجه بندی کمک بسیاری زیادی به مدیران خواهد کرد. با آموزش حسابداری و بدست آوردن این نقطه از زیان شرکت و دیگر خطراتی که یک بنگاه اقتصادی در پیش رو دارد، جلوگیری خواهید کرد.
درآمد کافی شاپ چقدر است؟ +6 راهکار افزایش حاشیه سود کافه
یکی از کسب و کارهای محبوب و جذاب که در بین جوانان طرفداران بسیار زیادی دارد، راهاندازی کافی شاپ است. اگر دقت کرده باشید، امروزه تعداد زیادی کافی شاپ با فضای آرام و دلنشین در سطح شهرها راهاندازی شدهاند و افراد اوقات فراغت خود را با نوشیدن قهوه در آنجا سپری میکنند.
سوالی که بعد از افتتاح یک کافی شاپ در ذهن افراد شکل میگیرد، این است که حاشیه سود و درآمد کافی شاپ چقدر است؟ یا چطور و با چه روشهایی میتوان حاشیه سود را افزایش داد؟ با محاسبه هزینههای راهاندازی کافه و میزان حدود فروش و حاشیه سود هر فنجان قهوه و استفاده از فرمول درآمد در حسابداری میتوان درآمد تقریبی یک کافی شاپ را محاسبه کرد. برای بهدستآوردن این آیتمها به نرم افزارهای حسابداری کافی شاپ نیاز است.
در این مقاله قصد داریم درباره عوامل موثر در افزایش درآمد کافی شاپ صحبت کرده و شما را با سایت حسابیز آشنا کنیم که شما را در این راه کمک میکند.
حاشیه سود چیست و چگونه محاسبه میشود؟
به معیاری که از تقسیم سود خالص به میزان فروش یا درآمد به دست میآید و بعد از پوششدادن همه هزینهها نشان میدهد که یک کسب و کار مانند کافی شاپ به چه میزان سود داشتهاست، حاشیه سود یا Profit Margin گفته میشود. برای محاسبه و بهدستآوردن میزان حاشیه سود در هر کسب و کاری از جمله راهاندازی کافی شاپ باید چند مرحله مختلف را پشت سر بگذارید.
در مرحله اول باید درآمد کافی شاپ را محاسبه کنید و سپس هزینههایی که برای کافی شاپ کردهاید، از کل درآمد کم کنید. در مرحله سوم عددی که به دست آمده باید بر عدد درآمد تقسیم شود. در نهایت عدد به دست آمده در عدد صد ضرب شده و حاشیه سود کافی شاپ به دست میآید. منفیبودن عدد بهدستآمده نشاندهنده این است که میزان هزینههای کافی شاپ از میزان درآمد آن بیشتر بودهاست و با ضرر مالی مواجه شدهاست.
برای درک بهتر مفهوم حاشیه سود، اجازه دهید که آن را با یک مثال توضیح دهیم. تصور کنید که درآمد کافی شاپ در یک دوره چیزی در حدود 40 میلیون تومان و هزینههای خرج شده در آن 15 میلیون تومان است. در اولین مرحله میزان هزینهها باید از مبلغ درآمد کم شود. عدد به دست آمده 25 میلیون تومان خواهد شد. سپس عدد 25 را بر عدد درآمد یعنی 40 تقسیم کنید. عدد حاصل از تقسیم 25 به 40 عدد 0.62 خواهد بود. در مرحله آخر باید عدد 0.62 را در عدد صد ضرب کنید تا حاشیه سود به دست بیاید. در این مثال حاشیه سود برابر با 62 درصد است.
دقیقا به خاطر همین محاسبات است که داشتن یک نرم افزار حسابداری کافه برای مدیریت و حسابداری کامل و دقیق کسب و کار ضروری به نظر میرسد.
حاشیه سود کافی شاپ در فروش هر فنجان قهوه چقدر است؟
کافی شاپها برای فروش هر فنجان قهوه 12 درصد حاشیه سود دارند. در واقع با فروش هر فنجان قهوه در کافی شاپ 12 درصد پس از کمکردن همه هزینههای آمادهسازی قهوه نصیب کافی شاپ خواهد شد. البته مسئولین کافی شاپها میتوانند برای افزایش درآمد کافی شاپ خود علاوه بر قهوه، نوشیدنیهای خوشمزه و خوراکیهای جذاب دیگری مانند نوشیدنیهای فصلی مانند آب انار، شربت آبلیمو، لاته، فراپوچینو، کاپوچینو نیز به مشتریان خود ارائه دهند. در کافی شاپهای بزرگ، درآمد ماهیانه بعد از کسر هزینههای جاری چیزی چگونه حاشیه فروش را محاسبه می کنید؟ در حدود بیست تا سی میلیون است؛ اما این مبلغ در کافی شاپهای کوچکتر کمتر است. ماهانه شش میلیون تومان محاسبه شده است. البته به این نکته نیز توجه داشته باشید که در مناسبتهای مختلف و روزهای تعطیل، درآمد کافی شاپها به دلیل افزایش مراجعه مشتریان به میزان زیادی افزایش پیدا میکند.
برای افزایش درآمد کافی شاپ چه راهکارهایی وجود دارد؟
برای اینکه بتوانید حاشیه سود را در کافی شاپ خود افزایش دهید، باید از دو روش مهم و مفید یعنی کاهش هزینههای کافی شاپ و افزایش فروش و کسب درآمد بیشتر استفاده کنید. این دو تاکتیک تاثیر بسیار زیادی در افزایش سود کافی شاپ دارند. در ادامه به معرفی چند راهکار مفید برای کاهش هزینههای کافی شاپ و افزایش فروش و سوددهی آن معرفی خواهیم کرد.
1- افزایش قیمت قهوه و نوشیدنیهای دیگر
یکی از تاکتیکهای تاثیرگذار در افزایش درآمد کافی شاپ این است که قیمت نوشیدنیها را افزایش دهید. البته این مورد برای مشتریها خوشایند نیست؛ اما افزایش قیمتها حتی اگر با کمترین مبلغ هم باشد، در دراز مدت درآمد و حاشیه سود را افزایش میدهد.
2- بیشتر کردن تبلیغات در شبکههای اجتماعی
یکی دیگر از روشهای افزایش درآمد کافی شاپ و جذب مشتریان بیشتر این است که کافی شاپ را به صورت رایگان در شبکههای اجتماعی پربازدید و محبوبی مانند اینستاگرام تبلیغ کنید. امروزه با گسترش استفاده از گوشیهای هوشمند اکثر مردم در شبکههای اجتماعی حضور دارند و انجام تبلیغات در این فضا منجر به جذب تعداد زیادی از مشتریان خواهد شد.
3- طراحی برنامههای وفاداری مشتریان
کافی شاپها برای حفظ مشتریان قبلی و افزایش درآمد و حاشیه سود خود میتوانند از طراحی برنامههای وفاداری مشتریان استفاده کنند. مشتریان قدیمی با اعتماد به کیفیت خدمات کافی شاپ، حاضرند هر هزینهای را پرداخت کنند. بهترین کار برای راه اندازی باشگاه مشتریان و افزایش وفاداری آنها داشتن یک نرم افزار جامع برای مدیریت کافی شاپ است. نرم افزاری که علاوه بر مدیریت، حسابداری، ثبت فاکتور و فروش بتواند باشگاه مشتریان حرفهای برای شما ایجاد کند.
4- به حداقل رساندن ضایعات مواد فاسدشدنی
یکی از کلیدیترین راهکارهای افزایش درآمد کافی شاپ، به حداقل رساندن ضایعات مواد فاسدشدنی مانند شیر و قهوه است. برای انجام این کار همواره باید میزان موجودی مواد و میزان فروش آنها را مورد بررسی قرار دهید و با خرید مقدار مورد نیاز این مواد از فاسدشدن آنها جلوگیری کنید. برای کنترل موجودی چارهای جز داشتن یک نرمافزار کافی شاپ هوشمند نیست.
5- طراحی دکوراسیون داخلی جذاب برای کافی شاپ
یکی از عوامل تاثیرگذار در جذب مشتری و افزایش فروش در کافی شاپها، طراحی دکوراسیون داخلی جذاب است. هر چه محیط داخلی کافی شاپ زیباتر و دلنشینتر باشد، افراد تمایل بیشتری دارند که برای نوشیدن قهوه و نوشیدنیهای دیگر به کافیشاپ مراجعه کنند. با افزایش تعداد مراجعهکنندگان درآمد کافیشاپ نیز افزایش خواهد یافت.
6- استفاده از بهترین نرم افزارهای حسابداری کافی شاپ
با راهاندازی کافی شاپ و ایجاد یک بستر مناسب، میتوان درآمد و سود خوبی به دست آورد. برای جمعآوری دادهها و محاسبه سود و زیان و درآمد کافی شاپ به نرم افزارهای حسابداری نیاز دارید. در واقع بدون این نرم افزارها نمیتوان به خوبی و با سرعت بالایی میزان درآمد و حاشیه سود کافی شاپ را محاسبه کرد. سایتهای معتبری مانند آرمانت و حسابیز بهترین نرم افزارهای کافی شاپ مانند نرم افزارهای باران، محک، پارمیس پرو، نوین، زعفران، آرمینا فود، آریانا و را ارائه میدهند. مدیران کافی شاپ با استفاده از این نرم افزارها میتوانند درآمد، هزینهها، حاشیه سود و امور مالی خود را محاسبه کنند و از بروز اشتباهات حسابداری جلوگیری کنند.
نتیجهگیری
در راهاندازی یک کافی شاپ برای افزایش درآمد و سود فقط نباید به ارائه قهوه و نوشیدنیهای خوشمزه به مشتریان اکتفا کرد؛ بلکه باید به خوبی با روشهای افزایش درآمد و نحوه استفاده از نرم افزارهای حسابداری برای محاسبه حاشیه سود و میزان درآمد کافی شاپ نیز آشنا شوید. در این مقاله سعی کردیم شما را با مفهوم حاشیه سود و راهکارهای افزایش درآمد آشنا کنیم. امیدواریم از مطالب ارائهشده در این مقاله کمال استفاده را بردهباشید.
دیدگاه شما