محدودیت‌های اندیکاتور ایچی موکو


اطلاعیه

قبل از ارسال پست یا ایجاد موضوع جدید، تاپیک قوانین و راهنمای فروم را مطالعه نمائید.

کاربران و مخصوصا تازه واردین لطفا دقت باشید که هرگونه پیشنهاد مدیریت سرمایه یا فروش تحلیل و یا برگزاری کلاس و . که خارج از محیط عمومی فروم باشد را به هیچ عنوان بدون تحقیق و کسب اطلاعات کامل و کافی دنبال نکنید در غیر این صورت مسئولیت و عواقب آن بر عهده خود شخص می باشد.

همچنین لازم به ذکر است مسئولیت ارتباطات خارج از پست های عمومی فروم اعم از پیام خصوصی یا چت یا دیداری یا شنیداری با سایر اعضای فروم کاملا با خود اعضا هست و وارد کردن آن به صورت عمومی در فروم ممنوع است. برای امنیت بیشتر جهت گرفتن پاسخ سوالات خود از انجمنها استفاده نمایید.

دوستان توجه داشته باشند که تمامی بخش های اختصاصی و عمومی فروم کاملا رایگان بوده و به هیچ عنوان نیاز به پرداخت وجه به هیچ کس برای باز شدن دسترسی نیست.

منتها به این دلیل که در این بخش ها معمولا کار تیم ورک و گروهی انجام میشود، مناسب ورود افراد با شرایط خاصی است که مدیر آن بخش تعیین میکند و برای همه افراد کارایی ندارد چون مستلزم بر عهده گرفتن مسئولیت یا دانش کافی در آن حوزه می باشد.

لذا ضمن پوزش از کاربرانی که تقاضای دسترسی آن ها به بخش های اختصاصی توسط مدیران بخش رد میشود، توصیه میکنیم که پس از فراگیری موضوعات عمومی و تخصصی فراوانی که در روی فروم قرار دارد چنانچه برنامه ویژه ای برای کار در بخش های اختصاصی و کار گروهی دارند آن را مکتوب برای مدیران هر بخش بنویسند و سپس اقدام به درخواست دسترسی بکنند.

ابر ایچیموکو Ichimoku چیست؟

ابر ایچیموکو Ichimoku

ابر ایچیموکو Ichimoku مجموعه ای از شاخص های فنی است که سطوح حمایت و مقاومت و همچنین حرکت و جهت روند را نشان می دهد. این کار را با گرفتن چند میانگین و ترسیم آنها بر روی نمودار انجام می دهد. همچنین از این ارقام برای محاسبه “ابر” استفاده می کند که سعی می کند پیش بینی کند قیمت در آینده در کجا ممکن است حمایت یا مقاومت پیدا کند.

ابر ایچیموکو Ichimoku توسط Goichi Hosoda ، روزنامه نگار ژاپنی توسعه داده شد و در اواخر دهه 1960 منتشر شد. در حالی که در نگاه اول پیچیده به نظر می رسد، اما کسانی که با نحوه خواندن نمودارها آشنا هستند، اغلب با سیگنال های معاملاتی مشخص، به راحتی درک می کنند.

کلمات کلیدی

  • ابر ایچیموکو Ichimoku از پنج خط یا محاسبه تشکیل شده است که دو تای آنها شامل ابری است که تفاوت بین دو خط در آن سایه افکنده است.
  • این خطوط شامل میانگین نه دوره ای، میانگین 26 دوره ای، میانگین آن دو میانگین، میانگین 52 دوره ای و خط پایان بسته با تاخیر است.
  • ابر بخش مهمی از شاخص است. وقتی قیمت زیر ابر باشد، روند نزولی است. هنگامی که قیمت بالاتر از ابر است ، روند صعودی است.
  • اگر ابر در جهت مشابه قیمت حرکت کند، سیگنال های روند فوق تقویت می شوند. به عنوان مثال، در طول یک روند صعودی، بالای ابر به سمت بالا حرکت می کند، یا در یک روند نزولی، پایین ابر به سمت پایین حرکت می کند.

فرمول های ابر Ichimoku

در زیر پنج فرمول برای خطوطی که شامل نشانگر Ichimoku Cloud هستند، آمده است.

Conversion Line (tenkan sen)=29-PH+9-PL​Base Line (kijun sen)=226-PH + 26-PL​Leading Span A (senkou span A)=2CL + Base Line​Leading Span B (senkou span B)=252-PH + 52-PL​Lagging Span (chikou span)=Close plotted 26 periodsLagging Span (chikou span)=in the pastwhere:PH=Period highPL=Period lowCL=Conversion line​

نحوه محاسبه ابر Ichimoku

بالاترین و پایین ترین قیمتها در طول دوره رصد می شود – به عنوان مثال، بالاترین و پایین ترین قیمتهایی که طی نه روز گذشته در مورد خط تبدیل مشاهده شده است. افزودن نشانگر Ichimoku Cloud به نمودار شما محاسبات را برای شما انجام می دهد، اما اگر می خواهید آن را با دست محاسبه کنید، مراحل زیر را دنبال کنید.

  1. خط تبدیل و خط پایه را محاسبه کنید.
  2. بر اساس محاسبات قبلی، دوره پیشرو A را محاسبه کنید. پس از محاسبه، این نقطه داده 26 دوره در آینده ترسیم می شود.
  3. بازه پیشرو B را محاسبه کنید. این داده ها را در 26 دوره به آینده ترسیم کنید.
  4. برای مدت زمان تأخیر، قیمت پایانی 26 دوره گذشته را در نمودار ترسیم کنید.
  5. تفاوت بین Leading Span A و Leading Span B برای ایجاد ابر رنگ آمیزی شده است.
  6. وقتی دهانه A بیشتر از دهانه B پیشرو است، ابر را سبز رنگ کنید. هنگامی که دهانه A زیر دهانه B پیشرو است، ابر را قرمز رنگ کنید.
  7. مراحل بالا یک نقطه داده ایجاد می کند. برای ایجاد خطوط، با پایان هر دوره، مراحل را دوباره طی کنید تا نقاط داده جدیدی برای آن دوره ایجاد کنید. نقاط داده را به یکدیگر متصل کنید تا خطوط و ظاهر ابر ایجاد شود.

ابر ایچیموکو به شما چه می گوید؟

شاخص فنی اطلاعات مربوطه را در یک نگاه با استفاده از میانگین ها نشان می دهد.

روند کلی زمانی افزایش می یابد که قیمت بالاتر از ابر است. زمانی که قیمت زیر ابر است، کاهش می یابد و وقتی قیمت در ابر است بدون روند یا در حال گذار است.

وقتی دهانه پیشرو A در حال افزایش و بالاتر از دهانه B است، این امر به تأیید روند صعودی کمک می کند و فضای بین خطوط معمولاً سبز رنگ است. وقتی دامنه پیشرو A در حال سقوط و کمتر از فاصله پیشرو B است، این امر به تایید روند نزولی کمک می کند. در این حالت فضای بین خطوط معمولاً قرمز رنگ است.

معامله گران اغلب از Ichimoku Cloud به عنوان یک منطقه حمایت و مقاومت بسته به موقعیت نسبی قیمت استفاده می کنند. ابر سطوح حمایتی/مقاومتی را ارائه می دهد که می تواند در آینده پیش بینی شود. این Ichimoku Cloud را از بسیاری از شاخص های فنی دیگر که فقط سطح حمایت و مقاومت را برای تاریخ و زمان فعلی ارائه می دهند، متمایز می کند.

ترکیب ایچیموکو با دیگر شاخص

معامله گران باید از ابر Ichimoku همراه با سایر شاخص های فنی استفاده کنند تا بازدهی تعدیل شده با ریسک خود را به حداکثر برسانند. به عنوان مثال، شاخص اغلب با شاخص قدرت نسبی (RSI) جفت می شود، که می تواند برای تأیید حرکت در جهت خاصی استفاده شود. همچنین مهم است که به روندهای بزرگتر نگاه کنید تا ببینید که روندهای کوچکتر چگونه در آنها قرار می گیرند. به عنوان مثال، در طول یک روند نزولی بسیار قوی، قیمت ممکن است قبل از سقوط مجدد، به طور موقت به ابر یا کمی بالاتر از آن برسد. تنها تمرکز بر روی شاخص به معنای از دست دادن تصویر بزرگتری است که قیمت تحت فشار فروش طولانی مدت است.

کراس اوورها روش دیگری است که می توان از اندیکاتور استفاده کرد. توجه داشته باشید خط تبدیل به بالای خط پایه حرکت کند، به ویژه هنگامی که قیمت بالاتر از ابر است. این می تواند یک سیگنال خرید قدرتمند باشد. یکی از گزینه ها این است که معامله را تا زمانی که خط تبدیل به زیر خط پایه کاهش یابد، نگه دارید. هر یک از خطوط دیگر را می توان به عنوان نقاط خروجی نیز استفاده کرد.

تفاوت بین ابر ایچیموکو و میانگین متحرک

در حالی که ابر Ichimoku از میانگین ها استفاده می کند، آنها متفاوت از میانگین متحرک معمولی هستند. میانگین های متحرک ساده قیمت های بسته شدن را می گیرند، آنها را جمع می کنند و مجموع آن را بر تعداد بسته شدن قیمت ها تقسیم می کنند. در میانگین متحرک 10 دوره ای، قیمتهای پایانی 10 دوره آخر اضافه می شود، سپس بر 10 تقسیم می شود تا میانگین بدست آید.

توجه کنید که چگونه محاسبات ابر Ichimoku متفاوت است. آنها بر اساس فراز و نشیب در یک دوره هستند و سپس بر دو تقسیم می شوند. بنابراین، میانگین های ایچیموکو با میانگین متحرک سنتی متفاوت خواهد بود، حتی اگر از تعداد دوره های یکسان استفاده شود.

یک شاخص بهتر از شاخص دیگر نیست. آنها فقط اطلاعات را به طرق مختلف ارائه می دهند.

محدودیت های استفاده از ابر Ichimoku

شاخص می تواند یک نمودار را با تمام خطوط، شلوغ نشان دهد. برای رفع این مشکل ، اکثر نرم افزارهای نمودار اجازه می دهند خطوط خاصی پنهان شوند. به عنوان مثال، همه خطوط را می توان پنهان کرد، به غیر از Leading Span A و Leading Span B، که ابر را ایجاد می کنند. هر معامله گر باید روی خطوطی که بیشترین اطلاعات را ارائه می دهند تمرکز کند. بنابراین اگر همه خطوط حواس شما را پرت می کند بقیه را مخفی کنید.

یکی دیگر از محدودیت های ابر ایچیموکو این است که بر اساس داده های تاریخی ساخته شده است. در حالی که دو مورد از این نقاط داده در آینده ترسیم می شوند، هیچ چیزی در فرمول به طور ذاتی قابل پیش بینی نیست. میانگین ها به سادگی در آینده ترسیم می شوند.

ابر همچنین می تواند برای مدت طولانی بی اهمیت شود، زیرا قیمت بسیار بالاتر یا پایین تر از آن باقی می ماند. در چنین مواقعی، خط تبدیل، خط پایه و کراس اوورها اهمیت بیشتری پیدا می کنند، زیرا عموماً به قیمت نزدیک می شوند.

معامله Alpari با حجم متعادل OBV

معامله Alpari با حجم متعادل OBV

حجم متعادل (On-Balance Volume) یا به طور خلاصه OBV در واقع یک اندیکاتور تکنیکال اندازه حرکت یا Momentum است که از جریان حجم برای پیش‌ بینی تغییرات قیمت استفاده می‌کند.

آقای Joseph Granville در ابتدا در سال 1963 معیار اندازه‌ گیری OBV را در کتاب خود معرفی کرد.

او باور داشت که حجم یک نیروی کلیدی در بازارهای معاملاتی است و OBV را به گونه‌ای توسعه داد تا بر اساس حجم معاملاتی نشان دهد چه زمانی حرکات بزرگ بازار ایجاد می‌شود.

معامله Alpari با حجم متعادل OBV - پیش‌بینی تغییرات قیمت - سیگنال معاملاتی آلپاری - اندیکاتور تکنیکال اندازه حرکت

آقای جوزف گرن‌وایل باور داشت که وقتی بدون تغییر قابل توجه در قیمت، حجم معاملاتی به طور قابل‌توجهی افزایش پیدا کند، پس قیمت در نهایت صعود یا نزول خواهد کرد.

محاسبه‌ حجم متعادل OBV

حجم متعادل یک جمع نهایی از حجم معاملاتی نماد معاملاتی را ارائه می‌کند و مشخص می‌کند که این حجم در حال خارج شدن از یک نماد معاملاتی است یا اینکه به آن وارد می‌شود.

اندیکاتور OBV به زبان ساده یک جمع کلی از حجم منفی و مثبت است. در محاسبه‌ی حجم متعادل سه قانون پیاده‌ سازی می‌شود:

1 – اگر قیمت بسته شدن امروز بالاتر از قیمت بسته شدن دیروز باشد پس حجم متعادل فعلی برابر است با حجم متعادل قبلی به علاوه‌ی حجم امروز.

2 – اگر قیمت بسته شدن امروز پایین‌تر از قیمت بسته شدن دیروز باشد پس حجم متعادل فعلی برابر است با حجم متعادل قبلی منهای حجم امروز.

3 – اگر قیمت بسته شدن امروز برابر باشد با قیمت بسته شدن روز قبلی، بنابراین حجم متعادل قبلی برابر خواهد بود با حجم متعادل یا OBV فعلی .

اندیکاتور تکنیکال اندازه حرکت - محدودیت‌های حجم متعادل - حجم متعادل OBV

محدودیت‌ های حجم متعادل OBV آلپاری

یکی از محدودیت‌ های OBV این است که یک اندیکاتور پیشرو محسوب می‌شود. این به معنای آن است که ممکن است پیش‌بینی‌ هایی ایجاد کند که نمی‌توان به راحتی آنها را تایید کرد.

به همین دلیل این اندیکاتور می‌تواند به طور قابل‌توجهی سیگنال اشتباه از خود ایجاد کند. بنابراین بهتر است از آن به همراه اندیکاتور‌های تاخیردار استفاده شود.

یک خط میانگین متحرک را به OBV اضافه کنید تا به دنبال نقاط شکست OBV بگردید. شما می‌توانید در صورت ارائه‌ سیگنال شکست از OBV به طور همزمان، آن نقطه شکست را در قیمت تایید کنید.

ابزارها و اوسیلاتورهای معاملاتی بخش دوم

که از آنها برای هشدار های فشار خرید و فروش و شناسایی روند استفاده می شود.

اندیکاتور های نوسان نما می توانند اطلاعاتی از قبیل بهترین نقطه ورود به بازار و بهترین نقطه خروج را در بازارهای رنج و نوسان دار بدهند.

اندیکاتور های نوسان نمادر چارت قیمتی بصورت یک پنجره ی جداگانه ای در زیر نمودار قیمت رسم می شوند.

این اندیکاتورها از 2 ناحیه با نام های اشباع خرید(Bought Over) و اشباع فروش(Sold Over) تشکیل می شوند

و زمانی که قیمت یا اندیکاتور از این ناحیه ها خروج کرد بعنوان صدور سیگنال خرید و صدور سیگنال فروش محسوب می شود.

در مقاله قبلی با تعریف کاربرد برخی از اوسیلاتورها آشنایی پیدا کردیم

در این قسمت می خواهیم به ادامه مبحث اوسیلاتورها و ابزارهای کاربردی در بازار بورس بپردازیم.

اوسیلاتور CCI

CCI مخفف Commodity Channel Index است که ابزاری کاربردی برای بازار بورس و سهام محسوب می شود .

این اندیکاتور برای اولین بار توسط شخصی به نام دونالد لمبرت به وجود آمده است .

اندیکاتور CCI نوعی اوسیلاتور است که در فرمول آن از قیمت روز و میانگین متحرک استفاده می شود .

و از درجه بندی خاصی برخوردار است که خط میانی آن ۰ است و حد پایین آن -۱۰۰ و حد بالای آن +۱۰۰ است .

اوسیلاتور CCI نشان دهنده ی انحراف قیمت از میانگین متحرک بازه معین شده توسط کاربر است .

و قدرت شتاب نوسان در یک روند بازار را به خوبی نمایان می کند.

بیشترین نوسان در این اندیکاتور (حدود ۷۰ تا ۸۰ درصد ) در بازه – ۱۰۰ و + ۱۰۰ صورت می گیرد.

برای محاسبه این اندیکاتور از موارد زیر استفاده می شود:

۱٫ قیمت دارایی ( PRICE )

۲٫ میانگین متحرک دارایی (MA)

۳٫ انحراف معیار (D)

CCI با فرمول زیر محاسبه می شود:

(قیمت معمولی – میانگین متحرک ساده) / (0.015 x میانگین انحراف) 3

(CCI=( PRICE – MA) .(0.015*D

CCI در اصل برای مشاهده تغییرات روند طولانی مدت بازار ایجاد شد.

اما توسط معامله گران برای استفاده در همه بازارها یا بازه های زمانی سازگار شده است.

۱. تجارت با بازه های زمانی محدود ، سیگنال های خرید یا فروش بیشتری را برای معامله گران فعال فراهم می سازد .

معامله گران غالباً از CCI در نمودار بلند مدت استفاده می کنند .

استراتژی ها و شاخص ها بدون اشکال نیستند ،

و تعدیل معیارهای استراتژی و دوره شاخص ممکن است عملکرد بهتری را ارائه دهد.

اگرچه همه ی ابزار ها بی عیب و عاری از خطا نیستند ،

اما اجرای یک استراتژی حد ضرر می تواند به داشتن ریسک کمتر در معاملات به ما کمک کنند ،

و آزمایش استراتژی CCI ،برای سودآوری در بازار و بازه زمانی، نخستین گام ارزشمند قبل از شروع معاملات است .

تا بتوانیم از روند غالب در نمودار کوتاه مدت برای جداسازی بازپرداخت ها و تولید سیگنال های تجاری استفاده کنیم .

استراتژی اساسی CCI

یک استراتژی اصلی CCI برای ردیابی حرکات بالاتر از 100+ استفاده می شود که باعث تولید سیگنال های خرید

و حرکات زیر100- می شود که باعث تولید علائم معاملاتی برای فروش می شود.

سرمایه گذاران ممکن است بخواهند تنها سیگنال های خرید را بگیرند ،

در زمان بروز سیگنال های فروش ، از آن خارج شوند ، و دوباره هنگام دریافت سیگنال خرید ، مجدد سرمایه گذاری کنند.

چندین استراتژی CCI بازه زمانی

CCI همچنین در چندین بازه زمانی قابل استفاده است. نمودار بلند مدت برای ایجاد روند غالب مورد استفاده قرار می گیرد ،

در حالی که یک نمودار کوتاه مدت که دارای نقاط ضعف و نقاط ورود به آن روند می باشد.

معامله گران فعال تر معمولاً از یک استراتژی بازه زمانی چندگانه استفاده می کنند و حتی می توان از آن برای معاملات روزانه استفاده کرد ،

زیرا در معاملات “بلند مدت” و “کوتاه مدت” نسبت به مدت معامله برای ماندن در مواضع خود به معامله گر کمک خواهد کرد .

هنگامی که CCI در نمودار بلند مدت شما از +100 بالاتر حرکت می کند ، این یک روند صعودی را نشان می دهد

و شما فقط در نمودار کوتاه مدت به دنبال سیگنال خرید هستید.

این روند تا زمانی که CCI زیر 100- باشد ، در نظر گرفته می شود.

مهمترین نکته ای که در به کارگیری از تمامی اندیکاتورها از جمله CCI باید در نظر بگیریم این است که ،

اندیکاتورها به تنهایی نباید ملاک خرید ما باشد ، بلکه می تواند به عنوان یک ابزار حمایتی در جهت شناسایی سیگنال خرید و فروش کمک کند.

استوکاستیک (Stochastic Oscillator)

این اوسیلاتور توسط فردی بنام جورج لین که در سالهای 1950 زندگی میکرده ابداع شده

ورودی های این اوسیلاتور کمی با سایر ابزارها متفاوت هست چرا که ورودی های آن از حجم معاملات و قیمت سهم پیروی نمیکند

لذا ورودی های آن صرفا بر اساس سرعت و جهت حرکت روند میباشد.

این اندیکاتور هم به عنوان اندیکاتور اوسیلاتوری شناخته شده است

از این منظر که نقاط اشباع خرید و نقاط اشباع فروش را به خوبی برای ما نمایان می کند.

از مزیت های اصلی دیگر این اندیکاتور این است که حرکت و جهت روند را شناسایی می کند و نقطه ورود و خروج درست را برای ما تعیین می کند .

اوسیلاتور استوکاستیک (به انگلیسی Stochastic Oscillator) با نام نوسانگر تصادفی نیز شناخته می‌شود.

استوکاستیک یک شاخص برای Momentum است که قیمت بسته شدن یک سهام را با طیفی از قیمت‌های آن در طول یک بازه زمانی معین مقایسه می‌کند.

حساسیت این نوسانگر به حرکات بازار را می‌توان با تنظیم آن با بازه زمانی یا با گرفتن یک میانگین متحرک از نتیجه کاهش داد.

از این نوسانگر با استفاده از مقادیر محدود صفر تا صد برای صدور سیگنال‌های معاملاتی فروش بیش از حد (oversold) و خرید بیش از حد (overbought) استفاده می‌شود.

نکات کلیدی:

  1. استوکاستیک یک اسیلاتور تکنیکال مشهور برای ایجاد تشخیص نقاطی است که سهام، در منطقه خرید یا فروش قرار دارد.
  2. این شاخص در دهه 50 میلادی ایجاد شده و تا به امروز مورد استفاده قرار گرفته است .
  3. نوسانگرهای تصادفی بیشتر نسبت به اندازه حرکت حساس هستند تا نسبت به قیمت مطلق.

چگونه از استوکاستیک سیگنال دریافت کنیم؟

قوی ترین سیگنال ها در این اوسیلاتور زمانی رخ می دهد که اسیلاتور از محدوده های اشباع

( بالای 80 برای سمت فروش و زیر 20 برای سمت خرید) خارج شود.

هر چه شیب خطوط اوسیلاتور بیشتر باشد تغییر روند با سرعت بیشتری رخ خواهد داد.

خروج اوسیلاتور از محدوده زیر 20 به سمت بالا می تواند یک سیگنال خرید خوب باشد و سهم وارد رشد دوباره شود.

باند بولینگر (Bollinger Band)

باند بولینگر (به انگلیسی Bollinger Band) یک ابزار تحلیل تکنیکال است که از ترسیم مجموعه خطوط زیر تشکیل می‌شود:

  • دو انحراف معیار (standard deviation) (مثبت و منفی)
  • یک میانگین متحرک ساده (SMA)

کاربر می‌تواند مقادیر این موارد را به دلخواه تنظیم کند.

معامله‌گر تکنیکال معروف، جان بولینگر (John Bollinger)، باند بولینگر را ابداع و به نام خود ثبت کرد.

نکات کلیدی:

  • باندهای بولینگر یک ابزار تحلیل تکنیکال است که توسط جان بولینگر ابداع شد.
  • باندهای بولینگر از سه خط تشکیل شده‌اند: یک میانگین متحرک ساده (باند وسط)، یک باند بالا، و یک باند پایین.
  • باندهای بالا و پایین معمولا دو انحراف معیار مثبت و منفی از یک میانگین متحرک ساده 20 روزه هستند اما می‌توان آنها را تغییر داد.

نحوه محاسبه باندهای بولینگر

اولین قدم در محاسبه باندهای بولینگر، محاسبه میانگین متحرک ساده ورقه بهادار مورد بحث (اغلب با استفاده از میانگین متحرک ساده 20 روزه) است.

یک میانگین متحرک 20 روزه می‌تواند میانگین قیمت‌های بسته شدن برای 20 روز اول را به عنوان اولین نقاط داده محاسبه کند.

نقطه داده بعدی باعث حذف قیمت قبلی می‌شود و قیمت روز 21 را اضافه کرده و میانگین‌گیری می‌کند و الی آخر.

در مرحله بعد، انحراف معیار قیمت ورقه بهادار محاسبه می‌شود.

انحراف معیار محاسبه ریاضی واریانس میانگین است و در علم آمار، اقتصاد، حسابداری و امور مالی کاربرد ویژه‌ای دارد

برای مجموعه داده‌ای فرضی، انحراف معیار محاسبه می‌کند که چگونه اعداد توزیع شده از یک مقدار میانگین هستند.

انحراف معیار را می‌توانید با استفاده از ریشه توان دوم واریانس که خود میانگین تفاوت‌های مجذور میانگین است محاسبه کنید.

سپس، آن مقدار انحراف معیار را ضرب در دو کنید و مقدار حاصل را از هر نقطه در طول میانگین متحرک ساده هم تفریق و هم جمع کنید.

مقادیر به دست آمده باندهای بالایی و پایینی را به وجود می‌آورند.

باندهای بولینگر به شما چه می‌گویند؟

باندهای بولینگر تکنیکی بسیار مشهور هستند. بسیاری از معامله‌گرها بر این باورند که هر چه حرکات قیمت به باند بالایی نزدیکتر باشد،

بازار بیشتر در معرض بیش خرید (overbought) است، و هرچه حرکات قیمت به باند پایینی نزدیکتر محدودیت‌های اندیکاتور ایچی موکو باشد، بازار بیشتر در معرض بیش فروش (oversold) است.

باز و بسته شدن پهنای باند های بولینگر

در اندیکاتور بولینگر باند ٬باند ها بر اساس میانگین متحرک باز و بسته می شوند.

هر گاه تغییرات قیمت (نوسانات) افزایش پیدا کند پهنای باند بولینگر افزایش پیدا می کند

و فاصله بین باند های بالا و پایین زیاد می شود.

و هرگاه نوسانات و تغییرات قیمت کاهش یابد فاصله باند های بولینگر کم می شود و پهنای باند کم می شود.

اگر پهنای باند بطور غیر معمول افزایش یابد هشدار اتمام روند قبلی را می دهد

و اگر پهنای باند بطور غیر معمول کاهش یابد هشدار شروع روند جدید را می دهد که در سیگنال های خرید و فروش بسیار مهم و کاربردی است.

اگر در این موقعیت یک کندل کاملا بالای میانکین متحرک قرار بگیرد و یا کندلی خارج از باند بالایی شود سیگنال خرید برای روند صعودی پیش رو صادر می شود.

نکات اندیکاتور باند های بولینگر:

یکی از ساده ترین کاربرد های باند های بولینگر تعیین هدف قیمتی است

بطوریکه اگر قیمت از باند پایین به سمت بالا حرکت کند و از خط میانی عبور کند می توانیم هدف بعدی قیمت را باند بالایی در نظر بگیریم

همچنین اگر قیمت از باند بالایی به سمت پایین حرکت کند و از خط میانی عبور کند

می توان قیمت بعدی را در باند پایینی هدف گذاری کرد.

اگر قیمت خارج از باند های بولینگر ثبت شود اصطلاحا شکست باند های بولینگر گفته می شود.

در روند های صعودی اغلب معاملات در بین باند بالایی و خط میانی صورت می گیرد و خط میانی به عنوان خط حمایتی عمل می کند

و در روند نزولی اغلب معاملات در بین باند پایینی و خط میانی صورت می گیرد

که خط میانی در این محدودیت‌های اندیکاتور ایچی موکو وضعیت به صورت خط مقاومتی عمل می کند.

برخی افراد که اطلاع و تجربه کافی از ابزار های تحلیل تکنیکالی ندارند

در باند های پایینی بولینگر خرید و در باند بالایی به موقعیت فروش می روند در حالی که این روش بطور قطعی و همیشگی درست نیست

و با اشتباه باعث ضرر و زیان در بورس می شود البته این استراتژی تنها در زمانی که روند وجود ندارد و بازار رنج است

و اندیکاتور باند های بولینگر شیب افقی دارد قابل انجام است.

هرگز و هرگز به تنهایی با استفاده از اندیکاتور باند های بولینگر نمی توان اقدام به خرید و فروش کرد

بلکه باید این ابزار تحلیل تکنیکال را در کنار دیگر ابزار ها و تحلیل های بنیادی به کار برد

تا در کنار کاهش ریسک قطعیت بیشتری در تحلیل ها و انتخاب های درست بوجود آید.

اندیکاتور ADX

اندیکاتور ADXیکی از اندیکاتورهای پرطرفدار در میان تحلیلگران است و اطلاعاتی را در خصوص با شتاب و قدرت روند به ما خواهد داد.

اندیکاتور ADX از ۳ خط تشکیل شده است؛ خط ADX ، خط DI مثبت و خط DI منفی.

خط ADX قدرت روند را محاسبه می کند و این بدین معنی است که صعودی بودن این خط به معنای افزایش قدرت روند خواهد بود،

لذا معلوم است که اندیکاتور ADX نزولی به معنی از دست رفتن قدرت روند و ADX صاف نیز به معنای خنثی بودن روند می باشد.

نکته ‌ای محدودیت‌های اندیکاتور ایچی موکو که در این خصوص باید توجه داشته باشید این است که خط ADX جهت روند را مشخص نخواهد کرد!

همانطور که پیش تر هم گفتیم، وقتی که ADX در حالت صعودی باشد، تنها به معنی افزایش قدرت روند است،

پس چنانچه بازار در یک روند نزولی قرار داشته باشد و ADX در حالت صعودی قرار بگیرد، این بدین معنی است که روند نزولی در حالت قدرت گرفتن است.

میتوان گفت که خطوط DI، اطلاعاتی در خصوص با جهت روند و همچنین قدرت روند به ما خواهد داد.

پیش از این که به دنیال نمودار و استفاده از خطوط DI بروید، در نظر داشته باشید که شیوه اندازه گیری این خطوط را بفهمید.

تنها موردی که باید مد نظر قرار دهید این است که خطوط DI بالاترین و پایین‌ ترین قیمت کندل‌ ها را با یکدیگر مورد قیاس قرار می دهد.

اندیکاتور ADX هم مثل دیگر اندیکاتورها سیگنال ‌هایی را می دهد،

ولی مهم است بدانید که همه سیگنال ‌ها الزاما ۱۰۰ درصد درست نیستند

و این امکان وجود دارد که خطا داشته باشد. لذا وظیفه ما به عنوان یک معامله ‌گر این است

که با استفاده از دیگر ابزارهای تکنیکال، سیگنال‌ های اشتباه را فیلتر کرده و سیگنال ‌هایی با احتمال موفقیت بالا را بیابیم.

اندیکاتور ایچیموکو یکی از اندیکاتورهای پرکاربرد در بورس

اندیکاتور ایچیموکو یا نمودار ابری ایچیموکو که به آن Ichimoku Cloud Chart گفته می شود،

این اندیکاتور یکی از ابزارهای تحلیل تکنیکال محسوب می شود که در گروه اندیکاتورهای پیش رو جای گرفته است.

در تحلیل تکنیکال از این اندیکاتور مثل نمودارهای شمعی-ژاپنی به منظور تحلیل و بررسی وضعیت بازار مورد استفاده قرار می گیرد،

هرچند یک اندیکاتور است، ولی در حقیقت می توان گفت نوع پیشرفته ای از نمودار است

که وضعیت بازار را در ابعاد گوناگون نمایان خواهد کرد.

در نتیجه توجه داشته باشید که اندیکاتور ایچیموکو بیشتر یک نوع نمودار است تا اندیکاتور.

این بدین معنی است که تحلیلگران با نگاه کردن به نمودار قادرند روند را شناسایی نمایند تا در ادامه به دنبال سیگنال های خرید یا فروش باشند.

کاربردهای اندیکاتور ایچیموکو

۱. شناسایی روند سهام

۲. بررسی نقاط حمایت و محدودیت‌های اندیکاتور ایچی موکو مقاومت

۳. شناسایی جهت و قدرت روند

۴. به دست آوردن اطلاعات مهم از سهام در کوتاه مدت

۵. سیگنال های مبنی بر ورود و خروج از سهام

۶. مشخص کردن حد ضرر و شناسایی نقاط برگشت قیمت .

اندیکاتور ایچیموکو دارای ۵ جزء می باشد، که هر یک از جزای آن به تحلیل تکنیکال و بررسی قسمتی از بازار اشاره خواهد داشت.

در حقیقت اندیکاتور ایچیموکو یک نوع نمودار است و نباید به دید یک اندیکاتور به آن نگریست،

در عوض بایستی به تحلیل قسمت های گوناگون آن پرداخت

و با در کنار هم قراردادن این داده ها به تشخیص و درک بسیار دقیقی از وضعیت کلی بازار می رسید.

مقدمه‌ای بر استراتژی‌های تجارت پرایس اکشن به زبان ساده

استراتژی پرایس اکشن

استراتژی محدودیت‌های اندیکاتور ایچی موکو پرایس اکشن ویژگی‌ها و مشخصات جابه جایی قیمت سهام اوراق بهادار را توصیف می‌کند.

این جابه جایی اغلب با توجه به تغییرات قیمت در گذشته مورد تجزیه و تحلیل قرار می‌گیرد. به عبارت ساده، استراتژی پرایس اکشن یک تکنیک معاملاتی است که به معامله‌گر اجازه می‌دهد بازار را بخواند و تصمیمات ذهنی معاملات را بر اساس جابه جایی قیمت‌های اخیر و واقعی اتخاذ کند و از اتکای صرف به شاخص‌های فنی خودداری کند.

استراتژی پرایس اکشن به ابزارهای تجزیه و تحلیل فنی وابسته است زیرا فاکتورهای تحلیل بنیادی را نادیده گرفته و بیشتر بر جابه جایی قیمت‌ها در زمان اخیر و گذشته تمرکز دارد.

بسیاری از معامله گران روزانه برای ایجاد سریع سود در بازه زمانی کوتاه بر استراتژی پرایس اکشن متمرکز هستند. به عنوان مثال، آن‌ها ممکن است از استراتژی‌های مدیریت پول برای تولید سود استفاده کنند.

ابزارهای مورد استفاده استراتژی پرایس اکشن :

از آنجا که استراتژی پرایس اکشن مربوط به داده‌های تاریخی اخیر و تغییرات قیمت گذشته است، کلیه ابزارهای تجزیه و تحلیل فنی مانند نمودارها، خطوط روند، نوارهای قیمت، نوسانات بالا و پایین، سطح فنی(پشتیبانی، مقاومت و ادغام) و غیره می‌توانند در این استراتژی، متناسب با انتخاب معامله‌گر مورد استفاده قرار بگیرند.

ابزارها و الگوهای مشاهده شده توسط معامله‌گر می‌توانند نمودارهای خطی ساده قیمت، شکاف‌ها، خطوط روند یا ترکیبات پیچیده شامل نوسانات، کانال‌ها و غیره باشند.

تفسیرهای روانشناختی و رفتاری و اقدامات بعدی، یک جنبه مهم در استراتژی پرایس اکشن را نیز تشکیل می‌دهند. هیچ دو معامله گر یک جابه جایی خاص قیمت را به شیوه یکسانی تفسیر نمی‌کنند، زیرا هر یک تفسیر خاص خود، قوانین تعریف شده و درک متفاوت رفتاری را دارا هستند.

از طرف دیگر، یک سناریوی تجزیه و تحلیل فنی (مانند عبور سهم از قیمت ۱۵ به ۵۰)، رفتار و عملکرد مشابهی را از طرف معامله‌گران متعدد به همراه خواهد داشت.

در واقع، استراتژی پرایس اکشن یک عمل معاملاتی سیستماتیک است که با کمک ابزارهای تجزیه و تحلیل فنی و تاریخچه اخیر قیمت، طبق شرایط ذهنی، رفتاری و روانی معامله‌گر شکل می‌گیرد و در آن معامله گران آزاد هستند تا مطابق یک سناریوی خاص عمل کنند یا طبق موقعیت‌های معاملاتی پیش بروند.

چه کسی از استراتژی پرایس اکشن استفاده می کند؟

از آنجا که استراتژی پرایس اکشن روشی برای پیش بینی قیمت و بر اساس حدس و گمان است، توسط بازرگانان خرده فروش، واسطه ها و حتی بنگاه های تجاری استفاده می‌شود. این استراتژی می‌تواند در طیف وسیعی از اوراق بهادار از جمله سهام، اوراق قرضه، کالاها، مشتقات و غیره استفاده شود.

حرکات قیمتی استراتژی پرایس اکشن

بیشتر معامله گران باتجربه در هنگام استفاده از استراتژی پرایس اکشن، گزینه های متعددی را برای شناخت الگوهای معاملاتی، سطح ورود و خروج، ضررهای متوقف شده و مشاهدات مربوطه در اختیار افراد مبتدی قرار می دهند.

داشتن تنها یک استراتژی در یک یا چند سهام ممکن است فرصت‌های تجاری کافی را فراهم نکند. بیشتر سناریوها شامل یک فرآیند دو مرحله‌ای است:

۱) شناسایی یک سناریو: مانند وارد شدن قیمت سهام به مرحله تهدید، دامنه کانال، شکست و غیره.

۲) در این سناریو، شناسایی فرصت‌های معاملاتی: مانند هر بار که سهام در بورس قرار می گیرد، آیا احتمال دارد که (الف) فراتر از حد پیش بینی رشد کند یا (ب) عقب نشینی کند.

این یک انتخاب کاملاً ذهنی است و حتی با توجه به سناریوی مشابه می تواند از یک معامله گر به دیگری تغییر کند.

در ادامه چند نمونه از بکارگیری استراتژی پرایس اکشن را مشاهده می‌کنید:

۱) سهام از نظر محدودیت‌های اندیکاتور ایچی موکو معامله گر به بالاترین حد خود می‌رسد و سپس در سطح کمی پایین تر عقب نشینی می‌کند(سناریو برآورده شد). سپس معامله گر می‌تواند تصمیم بگیرد که آیا یک صعود مضاعفی جهت افزایش قیمت وجود دارد یا به دنبال یک تغییر متوسط​​، افت بیشتری صورت خواهد گرفت.

۲) معامله گر بر اساس فرض نوسان کم و بدون شکست، کف و سقف خود را برای قیمت سهام خاص تعیین می کند. اگر قیمت سهام در این محدوده باشد(سناریو مطابقت دارد)، معامله گر می تواند با فرض کف / سقف تنظیم شده به عنوان سطوح پشتیبانی / مقاومت سودهایی را بدست آورد یا اینکه دید متناوب داشته باشد مبنی بر این که سهام در هر دو جهت شکسته خواهد شد.

۳) یک سناریوی شکست مشخص برآورده می‌شود و سپس فرصت معاملاتی وجود دارد مبنی بر اینکه شکست را ادامه دهید(جلوتر رفتن در همان جهت) یا عقب نشینی کنید(به سطح گذشته بازگردید).

همانطور که مشاهده می‌شود، استراتژی پرایس اکشن از نزدیک با ابزارهای تجزیه و تحلیل فنی در ارتباط محدودیت‌های اندیکاتور ایچی موکو است، اما تماس نهایی معاملات به شخص معامله گر وابسته است. این استراتژی به جای اینکه مجموعه‌ای دقیق از قوانین را دنبال کند، موجب انعطاف پذیری در تصمیم فرد معامله گر می‌شود.

محبوبیت استراتژی پرایس اکشن:

استراتژی پرایس اکشن به جای سرمایه گذاری بلند مدت، در معاملات سود محدود کوتاه مدت و میان مدت مناسب‌تر است.

بیشتر معامله‌گران بر این باورند که بازار از یک الگوی تصادفی پیروی می‌کند و هیچ روش روشنی برای تعریف استراتژی وجود ندارد که همیشه کارساز باشد.

با ترکیب ابزارهای تجزیه و تحلیل فنی و تاریخچه قیمت اخیر برای شناسایی فرصت‌های تجاری بر اساس تفسیر خود معامله گر، استراتژی پرایس اکشن پشتیبانی زیادی در جامعه تجاری کسب کرده است.

مزایای استراتژی پرایس اکشن عبارتند از:

  • استراتژی‌های تعریف شده با ارائه انعطاف پذیری به معامله گران
  • کاربرد در سطوح مختلف دارایی
  • استفاده آسان در هر نرم افزار تجاری، برنامه‌ها و پورتال‌های معاملاتی
  • امکان تست مجدد هرگونه استراتژی مشخص شده بر روی داده‌های گذشته

مهمتر از همه، معامله‌گران احساس مسئولیت می‌کنند، زیرا این استراتژی به آن‌ها اجازه می‌دهد تا در مورد اقدامات خود تصمیم بگیرند، به جای اینکه کورکورانه یک سری قوانین را دنبال کنند.

بسیاری از تئوری‌ها و استراتژی‌های پرایس اکشن در رابطه با قیمت‌های بالا ادعا می‌کنند موفقیت‌های بالایی دارند، اما معامله‌گران باید نسبت به تعصب بازماندگی آگاه باشند، زیرا فقط داستان‌های موفقیت خبرساز هستند.

معاملات به طور بالقوه سودهای خوبی دارند. این تاجر منحصر به فرد است که بایستی بهترین فرصت‌های سودآوری را درک، آزمایش، انتخاب، تصمیم گیری کند.

تعریف پرایس اکشن

استراتژی پرایس اکشن، جابه جایی قیمت اوراق بهادار است که در طول زمان ترسیم می‌شود. استراتژی پرایس اکشن پایه و اساس کلیه تحلیل‌های فنی سهام، کالا یا دارایی دیگر است.

بسیاری از معامله گران کوتاه مدت صرفاً با استفاده از قیمت، شکل گیری‌ها و روندهای برآورد شده برای تصمیم گیری در معاملات استفاده می‌کنند.

تحلیل تکنیکال مشتقی از استراتژی پرایس اکشن است زیرا از قیمت‌های گذشته در محاسبات استفاده می‌کند و سپس می‌تواند برای اطلاع رسانی تصمیمات تجاری استفاده شود.

نکات کلیدی پرایس اکشن:

۱٫ استراتژی پرایس اکشن به طور کلی به محدودیت‌های اندیکاتور ایچی موکو حرکت بالا و پایین قیمت یک اوراق بهادار هنگامی که در طول زمان ترسیم می‌شود، اشاره دارد.

  1. جهت آشکارتر کردن روند عملکرد قیمت برای معامله گران، می‌توان از نمودارهای مختلفی استفاده کرد.
  2. تجزیه و تحلیل‌های فنی و الگوهای نموداری از استراتژی پرایس اکشن به دست آمده‌اند. ابزارهای تجزیه و تحلیل فنی مانند میانگین متحرک با استفاده از عملکرد قیمتی محاسبه می‌شوند و برای روند معاملاتی در آینده را پیش بینی می‌کنند.

استراتژی پرایس اکشن به شما چه می‌گوید؟

استراتژی پرایس اکشن را می‌توان با استفاده از نمودارهایی که قیمت‌ها را در طول زمان ترسیم می‌کنند، مشاهده و تفسیر کرد.

معامله‌گران از ترکیب نمودارهای مختلف برای بهبود توانایی خود در ردیابی و تفسیر روندها، شکست‌ها و برگشت استفاده می‌کنند. بسیاری از معامله گران از نمودارهای شمعی استفاده می‌کنند زیرا این نمودارها با نمایش مقادیر باز، بالا و پایین به تجسم بهتر جابه جایی قیمت کمک می‌کنند.

الگوهای شمعی نمونه‌هایی از عملکرد قیمتی تفسیر شده بصری هستند. همین شکل گیری‌ها می‌توانند در مورد انواع دیگر نمودارها، از جمله نمودارهای نقطه ای، نمودارهای جعبه‌ای و غیره اعمال شوند.

محدودیت‌های استراتژی پرایس اکشن

تفسیر استراتژی پرایس اکشن بسیار ذهنی است. بسیار معمول است که دو معامله‌گر هنگام تجزیه و تحلیل عملکرد قیمت مشابه، به نتایج مختلفی برسند.

ممکن است یک معامله گر روند نزولی را ببیند و دیگری ممکن است معتقد باشد که این تکنیک یک چرخش کوتاه مدت بالقوه را نشان می‌دهد.

البته، دوره زمانی مورد استفاده نیز تأثیر بسزایی بر روی معامله‌گران دارد که بر مبنای آن سهام می‌توانند روند نزولی روزانه زیادی داشته باشند در حالی که در طول ماه روند صعودی را نشان دهند.

نکته مهمی که باید بخاطر بسپارید این است که پیش بینی معاملات با استفاده از پرایس اکشن در هر مقیاس زمانی، یک حدس و گمان است. هر چه بتوانید ابزار بیشتری برای تأیید پیش بینی معاملات خود اعمال کنید، آن پیش بینی به واقعیت نزدیک‌تر خواهد بود.

در پایان، پرایس اکشن گذشته یک اوراق بهادار تضمینی برای اقدام قیمت گذاری در آینده نیست. این بدان معناست که معامله‌گران برای دستیابی به سود احتمالی ریسک می‌کنند.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.