چگونه رابطه ریسک و بازده ، قدرت تصمیمگیری سرمایهگذاران را افزایش میدهد؟
ریسک و بازده در مدیریت مالی و اقتصادی همانند دو کفه یک ترازو هستند که تعادل بین آنها در رسیدن به موفقیتهای مالی کمخطر و ایمن بسیار حائز اهمیت است. درواقع افراد با توجه به میزان ریسکی که انجام میدهند، متناسب با آن بازده و نتیجه متفاوتی خواهند داشت. ازآنجاییکه رابطه ریسک و بازده در تجارت و اقتصاد خرد و کلان جایگاه بسیار مهمی دارد، در ادامه این مطلب به تشریح و شفافسازی بیشتر آن پرداخته میشود.
بررسی رابطه کلی ریسک و بازده :
ریسک و بازده دو مفهوم جدا از هم و قابلتفکیک از یکدیگر نیستند و در کنار هم معنا پیدا میکنند. بهعبارتیدیگر در هنگام سرمایهگذاری همیشه دو حالت وجود دارد یا سود و زیان آن از همان ابتدا روشن و واضح است یا اینکه هیچ چیزی صد درصد مشخص نیست و باید ریسک کرد تا بازده آن معلوم شود. بنابراین هر چه فرد بیشتر ریسک کند به همان اندازه احتمال شکست یا پیروزی و در اصل بازده او نیز بیشتر است. برای شناخت بهتر رابطه بازده و ریسک تعاریف متفاوتی را به کار میبرند که در زیر به برخی از آنها اشاره میشود.
انحراف معیار ریسک و بازده :
ازآنجاییکه ریسک مفهومی نسبی دارد برای درک بهتر و به دست آوردن نتایج احتمالی آن از محاسبات آماری استفاده میکنند که انحراف معیار بهترین انتخاب جهت نشان دادن رابطه ریسک و بازده است. به همین منظور چنانچه یک موقعیت مالی دارای انحراف معیار ریسک رو به بالا و زیادی باشد، پتانسیل بازده بیشتری نیز در آن وجود دارد و بالعکس. اما باید توجه کرد که این بازده فقط به معنای سود بیشتر نیست بلکه با ریسک بیشتر، ممکن است ضرر بیشتری هم در نتیجه و بازده کار عاید سرمایهگذار شود. حتی خطر از دست رفتن تمام سرمایه نیز در ریسک بالا وجود دارد که در این مورد بازده صفر خواهد بود.
ریسک برابر با اختلاف بازده اصلی با بازده مورد انتظار :
اکثر سرمایهگذاران معتقدند که بازده و نتیجهای که در ابتدا انتظار میرود به آن دست یابند با میزان بازده واقعی و پس از انجام کار متفاوت است که با به دست آوردن اختلاف میان این دو، ریسک یا احتمال آن سرمایهگذاری یا موقعیت مالی نیز مشخص میشود. بنابراین هر چه اختلاف بازده واقعی و مورد انتظار کمتر باشد، ریسک کمتری هم وجود دارد و با افزایش این اختلاف، فرد باید ریسک بیشتری کند. بهترین مثال برای درک این موضوع احتمال برنده شدن فرد در یک مسابقه بختآزمایی است که در با خرید برگه شانس یا جایزه اصلی (بازده موردانتظار) را خواهد برد و یا هیچ چیزی (بازده واقعی) عاید او نخواهد شد. بنابراین احتمال (ریسک) شرکت در آن بسیار بالا است.
انواع ریسک :
بهطورکلی بر اساس اینکه ریسک تحت تأثیر عوامل داخل یا خارج از شرکت یا بنگاه اقتصادی به جود آمده، به دو دسته زیر تقسیم میشوند:
۱. ریسک سیستماتیک :
چنانچه ریسک از عوامل دولتی یا عوامل بازار هدف که خارج از دسترس سرمایهگذار ریسکهای سیستماتیک در سرمایهگذاری هستند، ناشی شده باشد.
۲. ریسک غیرسیستماتیک :
این دسته از ریسکها ربطی به عوامل خارج از دستگاه یا شرکت نداشته و به سیاستها و تصمیمات اتخاذشده در داخل مجموعه برمیگردد. مانند نرخ ارز
عوامل ایجادکننده ریسک :
اما عواملی سبب به وجود آمدن ریسک سیستماتیک یا غیرسیستماتیک میشود، متنوع و مختلف هستند که در ادامه نگاهی گذرا به برخی از آنها میکنیم:
۱. بازار :
شاید اصلیترین عامل تأثیرگذار در ریسک که سیستماتیک بوده و تحت کنترل سرمایهگذاران نیست را میتوان نوسان بازار ناشی از جنگ، تحریم، رکود اقتصادی، تغییرات در سیاستهای اقتصادی و امثال آن دانست که سبب تغییرات در بازده شده و ریسک بازار را ایجاد میکنند. ریسکهای که اغلب غیرقابلپیشبینی بوده و در سود و زیان سرمایهگذاری تأثیر مستقیمی دارد.
۲. نرخ ارز :
ارزش پول خارجی نسبت به پول رایج در یک کشور را نرخ ارز گویند که معمولاً دارای نوسانات زیاد و بالا و پایین شدن است. نرخ ارز یکی از عوامل مؤثر در ریسک است که از آن بهعنوان ریسک نرخ ارز یاد میکنند. درواقع میتوان گفت با تغییر در بازده سهام، نرخ ارز دچار نوسان میشود.
بنابراین برای بازرگانان و افرادی که در کار واردات و صادرات هستند همواره ریسک نرخ ارز وجود دارد که جز ریسکهای سیستماتیک است. با بالا رفتن نرخ ارز، واردکننده مجبور است با قیمت ریسکهای سیستماتیک در سرمایهگذاری بیشتر محصول را وارد کنند بنابراین اغلب سود کمتری نصیبش خواهد شد. اما این وضع به سود صادرکنندگان بوده که با صادر کردن کالاهای داخلی به سود بیشتری عاید او شود.
۳. نرخ بهره :
سود یا زیان حاصل از مشارکت در سرمایهگذاریها را نرخ بهره گویند که یکی دیگر از عوامل تأثیرگذار در ریسک است. سرمایهگذار هنگامیکه اوراق مشارکتی با ارزش پایین تهیه میکند، ریسک نرخ بهره را به جان خریده است. زیرا با نوسانات نرخ بهره، بازده و سود او کم یا زیاد شده و متغیر است.
۴. تورم :
با افزایش تورم، قدرت خرید کاهش در نتیجه تقاضا در بازار کم میشود که از آن بهعنوان ریسک قدرت خرید یاد شده و جز عوامل ایجادکننده ریسک سیستماتیک محسوب میشود. همچنین ریسک ناشی از تورم باعث پایین آمدن ارزش سهام نیز میگردد که درواقع بهنوعی ریسک نرخ بهره به وجود میآورد.
۵. کسبوکار :
هنگامیکه یک سرمایهگذار در یک کسبوکار یا یک محصول خاص سرمایهگذاری میکنند ریسک تجاری کرده است. زیرا با نوسانات قیمت آن محصول، بازده و سود او نیز تغییر خواهد کرد. مانند سرمایهگذاری بر روی طلا که با بالا و پایین رفتن قیمت، سرمایهگذار سود یا زیان خواهد کرد.
۶. امور مالی :
این نوع ریسک ناشی از تصمیمات شرکت یا سرمایهگذار بوده و درواقع ریسکی غیر سیستماتیک که به آن ریسک مالی گفته میشود. مانند وقتیکه تقاضای دریافت وام میکند، میزان بدهیها را در مقابل نقدینگی افزایش میدهد و چنانچه نتواند اقساط آن را بهراحتی و در زمان مقرر پرداخت نکند، دچار ضرر شده و حتی امکان ورشکستگی نیز وجود دارد.
همانطور که اشاره شد، رابطه ریسک و بازده خطی بوده و هر دو با هم معنا پیدا میکنند. عوامل بسیاری باعث به وجود آوردن تغییرات در بازده موردانتظار و بازده واقعی میشود که ریسکهای متفاوتی را ایجاد میکنند که برخی از این عوامل خارجی و برخی از داخل مجموعه نشاءت میگیرند. میزان شناخت این عوامل و بازار و نیز اتخاذ تصمیمات درست و بهجا، قدرت ریسکپذیری شرکت یا فرد را نشان میدهد.
تفاوت ریسک سیستماتیک و غیر سیستماتیک چیه؟
تو هر مدل سرمایهگذاری مثل سهام یا اوراق قرضه، همیشه ریسک وجود داره. دو جزء اصلی ریسک، ریسک سیستماتیک و غیر سیستماتیک نام دارن که اگر با هم ترکیب بشن، ریسک کل بوجود میاد. متغیرای بیرونی و غیر قابل کنترل، ریسک سیستماتیک رو بوجود میارن که فقط مختص صنعت یا امنیت نیستن و روی کل بازار و نوسان قیمت تمام اوراق بهادار تاثیر میذارن. از طرف دیگه، ریسک غیر سیستماتیک هم ریسکیه که از متغیرای کنترل شده و شناخته شده مختص صنعت یا امنیت بوجود میاد.
ریسک سیستماتیک رو نمیشه با تنوع دادن به سبد سهام حذف کرد، اما تنوع برای جلوگیری از ریسک غیر سیستماتیک مفیده. برای دونستن تفاوت ریسک سیستماتیک و غیر سیستماتیک، این مقاله از سایت دیفرتو رو کامل بخونید.
جدول مقایسه ریسک سیستماتیک و غیر سیستماتیک
قبل از شروع مقاله، بهتره همین اول بتونید درک خوبی از این دو نوع ریسک و تفاوتشون رو در قالب جدول زیر به دست بیارید. اگر هم نیاز دارید با مفهوم ریسک بیشتر آشنا بشید، ابتدا مقاله تفاوت ریسک و عدم قطعیت رو بخونید.
مبنای مقایسه | ریسک سیستماتیک | ریسک غیر سیستماتیک |
معنی | ریسک سیستماتیک به خطری اشاره داره که با بازار یا بخش بازار بهعنوان یک کل، مرتبطه. | ریسک غیر سیستماتیک به ریسک مرتبط با امنیت، شرکت یا صنعت خاصی اشاره داره. |
ماهیت | غیر قابل کنترل | قابل کنترل |
عوامل | عوامل بیرونی | عوامل درونی |
تاثیر بر | تعداد زیادی از اوراق بهادار در بازار | فقط یک شرکت خاص |
انواع | ریسک بهره، ریسک بازار و ریسک قدرت خرید | ریسک تجاری و ریسک مالی |
حفاظت از | تخصیص دارایی | تنوع سبد سهام |
ریسک سیستماتیک چیه؟
منظور ما از اصطلاح ریسک سیستماتیک، تغییر در بازده اوراق بهاداره. این تغییر از عوامل کلان اقتصادی تجارت مثل عوامل اجتماعی، سیاسی یا اقتصادی بوجود میاد. این نوسانها به تغییرات در بازده کل بازار مربوط میشن. تغییرات در سیاست دولت، عوامل طبیعت مثل بلایای طبیعی، ریسکهای سیستماتیک در سرمایهگذاری تغییرات در اقتصاد کشور، مولفههای اقتصادی بینالمللی و غیره، باعث ریسک سیستماتیک میشن که ممکنه باعث سقوط ارزش سرمایهگذاری تو یک دوره بشه. این ریسک به سه دسته تقسیم میشه که به شکل زیر توضیح دادیم:
- ریسک بهره (Interest risk): ریسک ناشی از نوسانای نرخ یا بهره که هر از چند گاهی روی اوراق بهادار دارای بهره مثل اوراق قرضه تاثیر میذاره.
- ریسک تورم (Inflation risk): متناوباً بهعنوان ریسک قدرت خرید شناخته میشه چون روی قدرت خرید تاثیر منفی میذاره. این ریسک بخاطر افزایش هزینه تولید، افزایش دستمزدا و غیره بوجود میاد.
- ریسک بازار (Market risk): این ریسک روی قیمت یک سهم تاثیر میذاره، یعنی قیمتا بهطور مداوم در طول یه دوره با بقیه سهام بازار کم یا زیاد میشن.
ریسک غیر سیستماتیک چیه؟
ریسک ناشی از نوسانای بازده اوراق بهادار یک شرکت ناشی از عوامل اقتصاد خرد، یعنی عوامل موجود در سازمان، بهعنوان ریسک غیر سیستماتیک شناخته میشن. همچین ریسکی به عوامل امنیت خاص از یک شرکت یا صنعت مربوط میشه، پس فقط یک سازمان خاص رو تحت تاثیر قرار میده. در صورت انجام اقدامات لازم تو این زمینه، سازمان میتونه از خطر جلوگیری بکنه. این نوع ریسک، به دو دسته ریسک تجاری و ریسک مالی تقسیم شده که به شکل زیر توضیح دادیم:
- ریسک تجاری (Business risk): ریسک ذاتی اوراق بهادار اینه که شرکت ممکنه خوب یا بد عمل بکنه. زمانی که یک شرکت کمتر از حد متوسط عمل میکنه، به این ریسک، ریسک تجاری میگن. عواملی مثل تغییر در سیاستای دولت، افزایش رقابت، تغییر ذائقه و ترجیحات مصرفکننده، توسعه محصولات جایگزین، تغییرات تکنولوژیکی و غیره باعث ایجاد ریسکهای تجاری میشن.
- ریسک مالی (Financial risk): بهشون ریسک اهرمی میگن. وقتیکه تغییری در ساختار سرمایه شرکت ایجاد میشه، به یک ریسک مالی تبدیل میشه. نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام بیانگر چنین ریسکیه.
جمعبندی تفاوت ریسک سیستماتیک و غیر سیستماتیک
دور زدن ریسک سیستماتیک و غیر سیستماتیک کار بزرگیه. از اونجاییکه نیروهای خارجی تو ایجاد ریسک سیستماتیک دخالت دارن، پس نمیشه جلوشونو گرفت یا کنترلشون کرد. بعلاوه، کل بازار رو تحت تاثیر قرار میدن، اما میشه از پوشش ریسک و تخصیص دارایی کمش کرد. ریسک غیر سیستماتیک ناشی از عوامل داخلیه، طوری که میشه به راحتی با تنوع سبد سهام تا حد زیادی جلوشو گرفت.
تفاوت اساسی بین ریسک سیستماتیک و غیر سیستماتیک رو میشه به موارد زیر خلاصه کرد:
- ریسک سیستماتیک به معنی امکان زیان مرتبط با کل بازار یا بخشی از بازاره و ریسک غیر سیستماتیک به معنی ریسک مرتبط با یه صنعت یا امنیت خاصه.
- ریسک سیستماتیک غیر قابل کنترله ولی ریسک غیر سیستماتیک قابل کنترله.
- ریسک سیستماتیک ناشی از عوامل کلان اقتصادیه و از طرف دیگه، ریسک غیر سیستماتیک ناشی از عوامل خرد اقتصادیه.
- ریسک سیستماتیک بر تعداد زیادی از اوراق بهادار تو بازار تاثیر میذاره، اما ریسک غیر سیستماتیک تاثیرش روی اوراق بهادار یه شرکت خاصه.
- ریسک سیستماتیک رو میشه از راههای مختلفی مثل پوشش ریسک و تخصیص دارایی حذف کرد، درست برعکس ریسک غیر سیستماتیک که میشه از راه تنوع سبد سهام حذفش کرد.
- ریسک سیستماتیک به سه دسته تقسیم میشه: ریسک بهره، ریسک بازار و ریسک قدرت خرید. برخلاف ریسک غیر سیستماتیک که به دو دسته ریسک تجاری و ریسک مالی تقسیم میشه
به نظر شما فرق ریسک سیستماتیک و غیر سیستماتیک که در این مقاله توضیح داده شد، درست بوده؟
اگر شما اطلاعات بیشتری از تفاوت بین ریسک سیستماتیک و ریسک غیر سیستماتیک میدونید یا فکر میکنید تعریف دقیقتری وجود داره، حتما در بخش نظرات، برای ما ارسال کنید تا مقاله رو اصلاح و تکمیل کنیم.
شروع سرمایهگذاری در سهام – قسمت چهلم
در قسمتهای قبل به توضیح مفاهیم بازده، ریسک و سبد سهام پرداخته شد. از مهمترین مسائل پیرامون هر سرمایهگذاری، ریسک مربوط به آن است و در مقابل هر ریسک سرمایهگذاری انتظار بازگشت سرمایه وجود دارد. برای تعیین نرخ بازده یک دارایی از مدل قیمتگذاری دارایی سرمایهای استفاده میشود. ازاینرو، در این قسمت به توضیح مدل قیمتگذاری دارایی سرمایهای پرداخته میشود.
مدل قیمتگذاری دارایی سرمایهای
مدل قیمتگذاری دارایی سرمایهای (CAPM) رابطه بین ریسک و بازده موردانتظار داراییها را توصیف میکند. این مدل بهویژه برای ارزشگذاری سهام و اوراق بهادار مورد استفاده قرار میگیرد. به بیانی دیگر، میتوان گفت که در مدل قیمتگذاری دارایی سرمایهای، بازده موردانتظار سهام یا پرتفوی، برابر با نرخ بهره بدونریسک بهاضافه پاداش ریسکپذیری است. برای شروع لازم است در مورد انواع ریسکها توضیح داده شود.
انواع ریسک کداماند؟
ریسکهای کلی در ارتباط با یک ورقه بهادار را میتوان به دو بخش تقسیم کرد؛ ریسک غیرسیستماتیک و ریسک سیستماتیک. ریسک غیرسیستماتیک بیانگر آن قسمت از ریسک دارایی است که مربوط به عوامل تصادفی بوده و از طریق متنوعسازی اجزای پرتفوی قابلحذف است. این ریسک محدود به عواملی میشود که مختص شرکت هستند، نظیر اعتصاب کارکنان شرکت، دعاوی حقوقی و قانونی مطرحشده در خصوص شرکت و یا از دست دادن یک مدیر کلیدی و مهم شرکت. در مقابل، ریسک سیستماتیک مربوط به عوامل بازار است که بر تمام شرکتها تأثیر میگذارد و از طریق متنوعسازی قابلحذف نیست. عواملی نظیر جنگ، تورم پیشبینینشده، حوادث بینالمللی و رویدادهای سیاسی از جمله ریسکهای سیستماتیک هستند.
ازآنجاکه هر سرمایهگذار قادر است با تشکیل یک پرتفوی مناسب از داراییها تا حد بسیار زیادی از ریسک غیرسیستماتیک سرمایهگذاری بکاهد و حتی آن را به صفر برساند، بنابراین تنها ریسکی که در تصمیمگیریهای سرمایهگذار در نظر گرفته میشود، ریسک سیستماتیک است.
ارتباط مدل قیمتگذاری دارایی سرمایهای و ریسک سیستماتیک
مدل قیمتگذاری دارایی سرمایهای، ریسک سیستماتیک و بازده داراییها را با یکدیگر مرتبط میسازد و جهت استفاده از این مدل باید ضریب بتا را شناخت. ضریب بتا برای اندازهگیری ریسک سیستماتیک و ارائه توضیحاتی در خصوص اندازه مناسب آن مورد استفاده قرار میگیرد. بهعبارت دیگر، ضریب بتا شاخصی است از درجه تغییرات بازده یک دارایی که در واکنش به تغییرات بازده بازار رخ میدهد.
ضریب بتا و تفسیر آن
ضریب بتای بازار برابر با عدد یک در نظر گرفته میشود و سایر بتاها در مقایسه با آن بیان میشوند. مقادیر مربوط به بتا برای هر دارایی میتواند مثبت و یا منفی باشد، اما مطلوب آن است که مقدار بتا مثبت شود. در اکثر اوقات بتا بین ۰/۵ و ۲ است. انتظار میرود بازده سهمی که ریسک آن نصف ریسک بازار است ( B= 0/5) به ازای هر ۱ درصد تغییر در بازده پرتفوی بازار، ۰/۵ درصد تغییر کند و بازده سهمی که ریسک آن دو برابر ریسک بازار است ( B= 2) به ازای هر ۱ درصد تغییر در بازده پرتفوی بازار، ۲ درصد تغییر کند. بتای یک پرتفوی را میتوان بهراحتی از روی مقادیر بتای هر قلم دارایی موجود در آن پرتفوی برآورد کرد.
محاسبه بتای پرتفوی
اگر فرض کنیم بیانگر درصدی (ریالی) از پرتفوی است که دارایی W j به خود اختصاص داده و نشاندهنده بتای دارایی B j است، در این صورت میتوان بتای پرتفوی را با استفاده از رابطه زیر محاسبه کرد:
بتای پرتفوی بیانگر درجه تغییر (واکنش) بازده پرتفوی به تغییرات بازده بازار است. برای مثال، هنگامیکه بازده بازار ۱۰ درصد افزایش مییابد، بازده یک پرتفوی با بتای ۰/۷۵ به اندازه ۷/۵ درصد افزایش پیدا میکند.
مثال: شرکت الف میخواهد ریسک دو پرتفوی A و B را اندازهگیری کند. هر دو پرتفوی شامل ۵ دارایی هستند و اطلاعات مربوط به بتا و درصدی از پرتفوی که هر دارایی به خود اختصاص داده است (نسبت سرمایهگذاری)، در جدول زیر آورده شده است.
برای محاسبه بتای پرتفویهای A و B لازم است اطلاعات دادهشده در فرمولی که قبلاً معرفی شد، جاگذاری شوند. بر این اساس:
بتای پرتفوی A عبارت است از:
بتای پرتفوی B عبارت است از:
بتای پرتفوی A برابر با ۱/۱۹۵ و بتای پرتفوی B برابر با ۰/۹۱ است، بنابراین پرتفوی A شامل داراییهایی با ضرایب بتای بالا و پرتفوی B مجموعهای از داراییهایی با مقادیر بتای کوچکتر میباشد. واضح است که بازده داراییهای موجود در پرتفوی A واکنش بیشتری به تغییرات بازده بازار نشان داده و متناسب با تغییر بازده بازار، تغییر میکنند. بنابراین، ریسک پرتفوی A بیشتر از پرتفوی B است.
تفاوت ریسک سیستماتیک و غیرسیستماتیک
ریسک سیستماتیک ، ریسک غیرسیستماتیک و بتا از جمله اصطلاحات و تعاریفی هستند که با ورود به دنیای سرمایه گذاری با آنها روبرو می شویم، در این مقاله قصد داریم به این مفاهیم بپردازیم:
ريسک غيرسيستماتيک را «ريسک مشخص»، «ريسک قابل پخش» يا «ريسک پسمانده» هم مي نامند. اين ريسک يکي از انواع ريسک سرمايه گذاري است و در شرکت يا صنعتي که در آن سرمايه گذاري مي کنيد وجود دارد. ريسک غيرسيستماتيک را مي توانيد از طريق متنوع سازي کاهش دهيد. ريسک غيرسيستماتيک به اخبار مربوط مي شود. اخباري که مختص يک سهم خاص است؛ مثلا وقتي کارکنان شرکتي که شما در آن سرمايه گذاري کرده ايد اعتصاب مي کنند.
ريسک سيستماتيک را «ريسک بازار» يا «ريسک غيرقابل پخش» هم مي خوانند. اين ريسک به کل بازار يا حداقل بخشي از آن مربوط مي شود. اين ريسک که ناپايداري هم ناميده مي شود، نوسانات روزانه ي بازار و تأثير آن روي قيمت سهام را شامل مي شود. ناپايداري يک معيار ريسک است. معياري که ويژگي ها يا «خلق و خو »ي سرمايه گذاري را مي سنجد، نه دليل اين ويژگي ها را.
دليل اينکه مردم از سهام پول در مي آورند، همين حرکت ها و نوسانات بازار هستند. ناپايداري براي کسب سود ضروري است. هرچه سرمايه گذاري شما بي ثبات تر باشد، احتمال بيشتري وجود دارد که شرايط آن به صورت ناگهاني بهتر يا بدتر شود.
نرخ سود بانکي(بهره)، رکود و جنگ همه مي توانند دلايلي براي ريسک سيستماتيک باشند. چون که همه ي اين موارد روي تمام بازار تأثير مي گذارند و متنوع سازي روي آنها تأثيري نمي گذارد. ريسک سيستماتيک را مي توانيد از طريق پوشش ريسک کاهش دهيد.
ريسک سيستماتيک در تمام سرمايه گذاري ها وجود دارد. اگر تورم وجود داشته باشد، مي توانيد در بخش هايي سرمايه گذاري کنيد که در برابر تورم مقاوم هستند. اگر نرخ سود بالا باشد، مي توانيد سهام مربوط به بخش انرژي خود را بفروشيد و اوراق بهادار تازه منتشر يافته بخريد. اما اگر اقتصاد کشور مشکل دارد، بهترين کار اين است که سرمايه گذاري هايي پيدا کنيد که از بقيه ي بازار مقاوم تر باشد. مثلا مي توانيد از سهام صنايع دفاعي يا استراتژي هاي سهام روبه افول استفاده کنيد.
معيار ناپايداري يا ريسک سيستماتيک
معيار ناپايداري، «بتا» يا ريسک سيستماتيک نام دارد. اين معيار مقايسه ي يک سهام يا پرونده با تمام بازار است. به عبارت ديگر، بتا ميزان کلي ريسک بازار بورس را در مقايسه به بازار کل به ما مي دهد. بتا همچنين ريسک بازار بورس را با ساير سهام مقايسه مي کند. تحليل سرمايه گذاري از حرف يوناني β براي نشان دادن بتا استفاده مي کند. بتا در مدل قيمت گذاري دارايي هاي سرمايه گذار (CAPM) هم استفاده مي شود.
بتا با استفاده از تحليل رگرسيون محاسبه مي شود. اساسا بتا يعني ارتباط نرخ سود اوراق بهادار با نوسانات بازار. وقتي بتا ۱ باشد يعني قيمت اوراق بهادار با نوسانات بازار تغيير مي کند. وقتي بتا کمتر از ۱ باشد، يعني اوراق بهادار پايدارتر از بازار هستند. اگر بتا بالاتر از ۱ باشد، يعني قيمت اوراق بهادار ناپايدارتر از بازار است. براي مثال اگر بتا براي سهام ۱.۲ باشد، احتمالا اين سهام ۲۰ درصد ناپايدارتر از بازار است.
راهنماي اوليه ي بتا
۱. بتاي منفي
اگر بتا زير صفر باشد، يعني رابطه ي آن با بازار عکس است. احتمال وجود بتاي منفي خيلي خيلي کم است. درگذشته، برخي سرمايه گذاران اعتقاد داشتند که طلا و سهام طلا بتاي منفي دارد. اين عقيده به خاطر اين بود که وقتي بازار سهام افول داشت سهام طلا سود بيشتري به دست مي آورد. ولي اين عقيده در دراز مدت غلط از آب در آمد.
۲. بتاي صفر
پول نقد اساسا بتاي صفر دارد. به عبارت ديگر، مهم نيست بازار چه تغييراتي مي کند، ارزش پول نقد هميشه ثابت است. البته به شرطي که تورم وجود نداشته باشد.
۳. بتاي بين صفر و يک
بتاي کمتر از ۱ (و بيشتر از صفر) براي شرکت هايي است که ناپايداري آنها کمتر از بازار باشد. بيشتر شرکت هاي خدماتي در اين حوزه هستند.
۴. بتاي يک
وقتي بتا ۱ است، يعني از ناپايداري يک شاخص به خصوص براي اشاره به همه ي بازار استفاده کرده ايم و اين شاخص را براي سنجيدن همه ي سهام و بتاهاي ديگر به کار مي بريم. به عنوان مثال مي توان به شاخص S&P 500 اشاره کرد. اگر يک بتاي سهام ۱ باشد، به اندازه و در جهت شاخص مرجع حرکت مي کند. بنابراين اگر شاخص سرمايه از S&P 500 پيروي کند، بتاي نزديک به ۱ خواهد داشت.
۵. بتاي بيشتر از يک
اين يعني اينکه ناپايداري سهام بيشتر از شاخص عمومي است. خيلي از شرکت هاي وابسته به فناوري در بازار بورس آمريکايي Nasdaq بتاي بالاي ۱ دارند.
۶. بتاي بيشتر از صد
اين غيرممکن است، چون بتاي بالاي صد يعني ناپايداري سهام، ۱۰۰ برابر بيشتر از بازار است. اگر سهامي بتاي ۱۰۰ داشته باشد، با هر افول در بازار بورس احتمال اين هست که ارزش آن سهام به صفر برسد. ممکن است در سايت هاي تحقيقاتي بتاي بالاي صد ديده باشيد. در اين صورت يا خطاي آماري اتفاق افتاده يا بازار به خاطر کمبود نقدينگي دچار نوسانات شديد شده است. سهام خارج از بازار بورس معمولا دچار اين مشکل مي شوند. به ندرت پيش مي آيد که سهام شرکت هاي معروف بتاي بالاي ۴ داشته باشند.
چرا بايد با مفهوم بتا آشنا باشيد؟
آيا آماده ايد با سرمايه ي خود ريسک کنيد؟ خيلي از مردم اين آمادگي را ندارند. در نتيجه سرمايه گذاري هايي را انتخاب مي کنند که ناپايداري کمي داشته باشد. ساير افراد ترجيح مي دهند کمي بيشتر ريسک کنند. چون در اين صورت احتمال دارد سود بيشتري به دست آورند. به همين دليل، سرمايه گذاران حتما بايد مفهوم توان ريسک پذيري را درک کنند. سرمايه گذاران بايد بدانند کدام سرمايه گذاري ها با تمايلات آنها براي ريسک پذيري متناسب است.
وقتي از بتا براي سنجش ناپايداري استفاده مي کنيد، مي توانيد اوراق بهاداري را پيدا کنيد که با توجه به ميزان ريسک براي شما مناسب تر هستند. سرمايه گذاراني که اصلا ريسک پذير نيستند بايد سرمايه گذاري هايي را انتخاب کنند که بتاي پاييني دارد. آنهايي که مي خواهند بيشتر ريسک کنند، مي توانند سهامي را بخرند که بتاي بالاتري داشته باشد.
خيلي از شرکت هاي دلالي بتا را براي تمام سهام خريد و فروشي خود محاسبه مي کنند. اين شرکت ها نتايج محاسبات خود را در کتاب بتا منتشر مي کنند. اين کتاب بتاي تخميني براي تقريبا تمام سهام قابل عرضه در بازار عمومي را ارائه مي کند. مشکل اينجاست که بيشتر افراد به اين کتاب هاي دلالي دسترسي ندارند و محاسبه ي بتا حتي براي سرمايه گذاران باتجربه هم سخت است.
هشدارهايي در مورد بتا
مهم ترين هشدار ریسکهای سیستماتیک در سرمایهگذاری در مورد استفاده از بتا به منظور تصميم گيري براي سرمايه گذاري اين است که بتا يکي از سنجش هاي تاريخي براي ناپايداري سهام است. اعداد بتاي قديمي يا ناپايداري تاريخي لزوما نمي توانند آينده ي بتا يا ناپايداري را پيش بيني کنند. به عبارت ديگر، اگر بتاي سهامي الان ۲ باشد، هيچ تضميني نيست که سال ديگر اين مقدار ثابت خواهد ماند.
تحقيقي در مورد قابل اطمينان بودن بتاي گذشته انجام شده است. اين تحقيق به اين نتيجه رسيد که بتاي گذشته براي سهام شخصي نمي تواند بتاي آينده را پيش بيني کند. يکي از يافته هاي جالب تحقيق اين بود که به نظر مي رسد بتا به ميزان ميانگين خود بازمي گردد. اين يعني اينکه بتا چه بالاتر و چه پايين تر از يک باشد، ممکن است به سمت ۱ بازگردد.
هشدار دوم اين است که بتا ميزان ريسک سيستماتيک را نشان مي دهد. ريسکي که بازار به صورت کلي با آن مواجه است. درواقع، داريم سهام را با شاخص بازار مقايسه مي کنيم. اين شاخص تحت تأثير ريسک هاي کلي بازار قرار دارد. از طرف ديگر، بتا را با مقايسه ي ناپايداري سهام با ناپايداري شاخص محاسبه مي کنيم. بنابراين بتا فقط ريسک به وجود آمده به خاطر تغييرات بازار را مدنظر مي گيرد. سهام ممکن است با ريسک هاي شخصي شرکت ها هم مواجه باشند. ولي ميزان بتا اين ريسک ها را نمي شناسد. بنابراين، با اينکه بتا به سرمايه گذاران مي گويد تغييرات بازار چه تأثيري روي قيمت سهام دارد، ولي به ريسک هاي ديگري که شرکت ها با آن مواجه هستند توجهي نمي کند.
5 تکنیک موثر برای مدیریت ریسک در بورس
در این مقاله قصد داریم ابتدا ریسکهای سیستماتیک در سرمایهگذاری در مدیریت ریسک در بورس و انواع آن در بازارهای مالی بهخصوص بازار بورس ایران صحبت کنیم. سرمایهگذاری بدون ریسک وجود ندارد حتی نگهداری پول نقد هم بدون ریسک نیست و خطر تورم آن را تهدید میکند و بهمرور زمان ارزش خود را از دست میدهد. سرمایهگذاری در بازار بورس نیز از این موضوع مستثنی نیست. پس بهتر است درمورد ریسک و انواع آن اطلاع داشته باشیم تا با مدیریت ریسک در بورس خطر از دست دادن سرمایه را به حداقل برسانیم.
در ادامه بهطورکامل مبحث مدیریت ریسک در بورس را برای شما باز خواهیم کرد. پس از به اتمام رساندن مقاله، درصورتی که اهل شهر مشهد هستید، پیشنهاد میکنیم که حتما برای اینکه در بازار بورس موفق شوید و اصول معامله در بورس ایران را یاد بگیرید، در دوره آموزش بورس در مشهد آکادمی پارسیان بورس شرکت نمایید.
ریسک چیست؟
ریسک انواعی دارد اولین نمونه ریسک، ریسک فیزیکی است که در اثر انجام اتفاقی در واقعیت رخ میدهد که معمولاً به اتفاقات فیزیکی منجر میشود که در این جا این نوع ریسک مدنظر ما نیست. ریسکی که در این مقاله میخواهیم به آن بپردازیم ریسک بازار بورس ایران که نوعی بازار مالی بهحساب میآید.
وقتی صحبت از ریسک در بازارهای مالی به میان میآید باید این نکته را در نظر گرفت که تمامی بازارهای مالی دارای ریسک هستند و فقط میزان ریسک آنها متفاوت است. وقتی تصمیم میگیرید داراییهای خود را در پروژه یا بازار مالی و… سرمایهگذاری کنید شما میزانی ریسک متقبل شدید. ریسک درواقع میزان عدم اطمینان روی سرمایهگذاری شماست که منجر به شکست مالی میشود. به بیان سادهتر ریسک احتمال وقوع شکست در سهمی که خریداری کردهاید. فقط با مدیریت ریسک در بورس و دیگر بازارهای مالی میتوان آن را کنترل کرد.
ریسک و بازده چه ارتباطی با یکدیگر دارند؟
مسلماً ریسک مرتبط با یک سرمایهگذاری با میزان عایدی که بعد از سرمایهگذاری قرار است به آن برسیم رابطه مستقیم دارد. دلیل این رابطه این است که سرمایهداری که ریسک زیادی متحمل میشود سرمایه خود را در خطر بزرگتری قرار داده است پس قاعدتاً باید سود بیشتری نیز ببرد. البته این طرف مثبت قضیه است؛ درواقع کسی که ریسک بیشتری کرده در صورت ضرر، ضرر سنگینی نیز متحمل میشود.
سرمایهگذاران به دو دسته سرمایهگذاران ریسکگریز و ریسکپذیر تقسیمبندی میشوند. سرمایهگذاران ریسکپذیر حاضر هستند در ازای سود بیشتر میزان ریسک بیشتری نیز متقبل شوند در صورتی که سرمایهگذاران ریسکگریز به دنبال کمترین ریسک ممکن است. البته این تعاریف مطلق نیستند و افراد میتوانند تا حدودی ریسکپذیر یا گریز باشند. اما در صورت نداشتن مدیریت ریسک در بورس و دیگر بازارهای مالی چه ریسکگریز هم باشید ضرر میکنید.
چگونه میتوان ریسک را ارزیابی کرد؟
برای بیان این موضوع که چگونه میتوان ریسک را ارزیابی کرد باید ابتدا انواع ریسک را معرفی کرد. ریسکها به دو دسته سیستماتیک و غیرسیستماتیک طبقهبندی میشوند. در ریسکهای سیستماتیک کل بازار مالی با بخشی از بازار مالی را در برمیگیرد که به شرایط بازار، تورم، ریسک سیاسی اجتماعی و … بستگی دارد. اما ریسک ریسکهای سیستماتیک در سرمایهگذاری غیرسیستماتیک مختص به یک سهم خاص در یک بازار مالی مثل بورس مربوط میشود. البته با متنوع کردن سبد و مدیریت ریسک در بورس میتوان آن را بسیار کاهش داد.
از آنجایی که ریسک غیرسیستماتیک را میتوان با تنوع در سبد سهام تا حدودی حل کرد پس در اینجا موضوع مهم ریسک سیستماتیک است که بر روی کل یا بخشی از بازار اثر میگذارد. بازار بورس تهران تحت تأثیر عواملی چون تورم، افزایش غیرمنتظره در قیمت نفت و قیمت سکه و طلا نوسان میکند و به این بازارها وابسته است.
از این رو برای ارزیابی ریسک باید عوامل مهم تأثیرگذار در بازار بورس را شناسایی کرد و با اولویتبندی، احتمال وقوع را با استفاده از دادههای تاریخی شناسایی کرد. پس از ارزیابی ریسک با تعیین استراتژی و مدیریت ریسک در بورس میتوان میزان ریسک را به حداقل رساند.
استراتژیهای مدیریت ریسک در بورس
در این بخش قصد داریم استراتژیهای مدیریت ریسک در بازارهای مالی بهویژه بازار بورس تهران را بیان کنیم. این استراتژیها به شما کمک میکند که ریسک را در این بازار به حداقل برسانید.
یکی از استراتژیهای موجود تنوعبخشی به سبد سهام است. احتمالاً ضربالمثل همه تخممرغهای خودت را در یک سبد نچین را زیاد شنیدهاید. این ضربالمثل نیز مصداق همین استراتژی است. تا جایی که امکان دارد بهتر است سهام خودتان را در بورس تنوع ببخشید این کار نهتنها ریسک غیراستراتژیک را کاهش میدهد بلکه با تنوع بخشیدن سهام در صنایع مختلف میتوان ریسک سیستماتیک را نیز کاهش داد. این اولین و مهمترین استراتژی برای مدیریت ریسک در بورس بهحساب میآید.
سرمایهگذاران اغلب فکر میکنند که سرمایهگذاری متنوعی انجام دادند ولی ممکن است روی شرکتهایی سرمایهگذاری کرده باشید که همگی تحتنظر یک شرکت واحد و بزرگتر باشد. این موضوع اصل تنوعسازی را نقض میکند. همچنین سرمایهگذاری روی گروه یکسانی از صنایع نیز تا حدودی اصل تنوعسازی را نقض میکند و بهتر است این کار نیز صورت نگیرد.
چگونگی مدیریت ریسک در بورس
در این بخش قصد داریم به نحوه و چگونگی مدیریت ریسک در بورس بپردازیم. نکتههایی که در ادامه به آنها اشاره میشود کمک میکند که از ضررهای احتمالی جلوگیری شود و ریسک شکست و یا از دست رفتن پول به حداقل ممکن برسد.
کاهش نوسانات پورتفوی
بهتر است همیشه مقداری از پورتفوی خود را در قالب نقد نگهداری کنید. این کار موجب میشود که همواره بخشی از پورتفوی شما بهصورت نقد بماند و از نوسانات بازار در امان باشد. با این کار در مواقع ضرر یا زمانی که به وجه نقد نیاز دارید لازم نیست سهام بفروشید و میتوانید در کف قیمت سهام را خریداری کنید.
سرمایهگذاری مداوم
یکی دیگر از مواردی که به مدیریت ریسک در بورس کمک میکند سرمایهگذاری مداوم است. همه سرمایهگذاران به دنبال این هستند که سهم را در کمترین قیمت خریداری کنند و در بیشترین قیمت بفروشند. اما این موضوع به همین سادگی که بیان شد رخ نمیدهد. برای مدیریت ریسک با سرمایهگذاری مداوم بهتر است پولی که در نظر داریم به یک سهام خاص اختصاص دهیم را تقسیمبندی کنیم و در زمانهای متفاوت خرید انجام دهیم.
برای رسیدن به سود در بازارهای مالی نیاز به صبر و تحمل زیاد است. به عنوان مثال اگر قصد خرید 900 هزار تومان از سهامی را داریم این پول را به سه قسمت مساوی تقسیم کنیم. قسمت اول را وقتی هروقت قیمت مناسب بود خریداری کنیم. قسمت دوم را چند مدت بعد در صورت ضرر در سهم خریداری کنید و قسمت سوم هم در کفترین قیمت موجود خریداری کنید. این روش برای کم کردن میانگین خرید است که موجب کاهش ریسک و مدیریت ریسک در بورس میشود.
تعیین حد ضرر
تعیین حد ضرر موجب میشود که از ضررهای احتمالی بیشتر جلوگیری شود. میزان حد ضرر به خود شخص و بازاری که در آن فعالیت میکند بستگی دارد. حد ضرر یعنی سرمایهگذار چقدر میتواند ضرر را تحمل کند که اگر قیمت سهم به آن میزان رسید سهم فروخته شود. حد ضرر ریسک از دست رفتن پول را به حداقل میرساند و شما را از رکود بازار نجات میدهد. در صورت ریزش شدید ممکن است بازار وارد رکود چندین ساله شود و ضرر زیادی به سرمایهگذاران تحمیل کند.
تعیین حد سود
تعیین حد سود موجب میشود که سرمایهگذار سهم خود را در قیمتی که از قبل مشخص کرده بفروشد. معمولاً قیمت فروش قیمت بالایی است که بعد از آن ممکن است سهم کمی متضرر شود پس بهتر است به حدی که مشخص کردهاید از قبل وفادار بمانید و سود خود را قربانی نکنید. حد ضرر و حد سود اصول مهمی اسن که به مدیریت ریسک در بورس کمک میکند.
سرعت نقد شدن سهام
به علت این که بورس یک بازار کمعمق میآید و تعداد سهامداران آن به نسبت بازارهای جهانی بسیار کمتر است مشکلی به وجود میآورد به اسم صف فروش و خرید. بهتر است قبل از خرید سهام تعداد سرمایهداران سهم و میزان خریدوفروش روزانه را چک کنید. سهام بزرگتر کمتر دچار این مشکل میشوند پس بهتر است برای کمشدن ریسک سهمی خریداری کرد که میزان معاملات آن بالاتر است.
نتیجهگیری
در این مقاله سعی شد به روشهای مدیریت ریسک در بورس اشاره شود. برای سرمایهگذاری بهتر است تمام این روشها را مدنظر داشته باشید که ریسک خود را به حداقل برسانید. روشهایی مثل سرمایهگذاری مداوم و خرید پورتفوی متنوع ممکن است در مقطع زمانی میزانی از سود شما را کم کند ولی از ضررهای احتمالی زیاد در بلند مدت جلوگیری میکند.
با رعایت کردن حد ضرر و حد سود ممکن است پس از فروش، سهام رشد کند ولی احتمال افت کردن سهام بیشتر از رشد آن است و نگهداری سهام بعد از رد کردن حد سود و ضرر ریسک زیادی دارد. بهتر است به استراتژی خود در زمان خریدوفروش سهام پایبند باشید و از خریدوفروشهای هیجانی جلوگیری کنید.
دیدگاه شما