استراتژی سرمایه‌گذاری یا Investing


سرمایه‌گذاری فعال یا منفعل؟

هر زمان که بحث در مورد سرمایه گذاری فعال (Active Investing) یا منفعل (Passive Investing) باشد، به سرعت به یک بحث داغ در بین سرمایه‌گذاران تبدیل می‌شود زیرا سرمایه‌گذاران و مدیران مالی تمایل زیادی دارند تا یک استراتژی را نسبت به دیگری ترجیح دهند. در حالی که سرمایه‌گذاری منفعل از محبوبیت بیشتری در بین سرمایه گذاران برخوردار است، بحث‌هایی در مورد مزایای سرمایه گذاری فعال نیز وجود دارد. سرمایه گذاری فعال نیاز به یک رویکرد عملی دارد و برای اقدام به چنین روشی معمولاً نیاز به یک مدیر یا به اصطلاح یک شرکت فعال سرمایه‌گذاری است.

مقالات دیگر بنده را در سایت پرسپت مطالعه بفرمایید.

سرمایه گذاری منفعل شامل خرید و فروش کمتری است و اغلب منجر به خرید صندوق های سرمایه گذارای شاخص یا سایر صندوق های سرمایه گذاری مشترک می شود.
اگرچه هر دو سبک سرمایه‌گذاری سودمند است، اما سرمایه‌گذاری‌های منفعل بیشتر از سرمایه‌گذاری‌های فعال توانسته‌اند جریان سرمایه‌گذاری به دست آوردند.
از نظر تاریخی نیز، سرمایه‌گذاری‌های منفعل درآمد بیشتری نسبت به سرمایه گذاری‌های فعال داشته‌اند. سرمایه‌گذاری فعال نسبت به چند سال اخیر به ویژه در زمان آشفتگی بازارها، محبوبیت بیشتری پیدا کرده است.

در این مقاله قصد دارم تا به شرح این دو مبحث بپردازم و پس از تعاریف این موارد و بررسی معایب و محاسن هر روش به یک جمع‌بندی برسیم.

سرمایه‌گذاری فعال

سرمایه‌گذاری فعال، همانطور که از نام آن پیداست، رویکرد عملی دارد و مستلزم آن است که شخصی در نقش یک مدیر سرمایه‌گذاری عمل کند. هدف از مدیریت فعال، غلبه بر متوسط ​​بازده بورس و استفاده کامل از نوسانات کوتاه مدت قیمت است که شامل تجزیه و تحلیل بسیار عمیق تر و تخصصی برای دانستن اینکه چه زمانی باید یک سهام خاص، اوراق قرضه یا هر دارایی خاصی را خرید یا از آن خارج شد. یک مدیر فعال معمولاً بر تیمی از تحلیلگران نظارت می‌کند که به فاکتورهای کمی و کیفی توجه می‌کنند، سپس برآیند نتایج تحلیل آنها را در نظر گرفته تا مشخص کند که در کجا و چه زمانی قیمت تغییر می‌کند.

سرمایه گذاری فعال مستلزم اطمینان به این موضوع است که هرکسی که در حال سرمایه گذاری است دقیقاً از زمان مناسب برای خرید یا فروش اطلاع داشته باشد. مدیریت موفق سرمایه گذاری فعال، مستلزم داشتن یک برآیند مثبت در معاملات است.

سرمایه‌گذاری منفعل

یک سرمایه‌گذار منفعل، برای مدت طولانی سرمایه‌گذاری می‌کند. سرمایه‌گذاران منفعل میزان خرید و فروش در سبد سهام خود را محدود می‌کنند و این روش برای سرمایه گذاری بسیار مقرون به صرفه است. این استراتژی به ذهنیت خرید و فروش نیاز دارد و به معنای مقاومت در برابر وسوسه یا پیش بینی حرکت بعدی بازار است.

مثال اصلی یک رویکرد انفعالی خرید صندوق سرمایه گذاری با درآمد ثابت است.وقتی صاحب چندین سهام کوچک باشید، صرفاً با شرکت در مسیر صعودی سود شرکت‌ها در طول زمان و از طریق بازده کلی بازار سهام، بازده خود را بدست می آورید. سرمایه گذاران منفعل موفق چشم خود را به جایزه دوخته و از کوتاه مدت حتی رکودهای شدید چشم پوشی می‌کنند.

مزایای سرمایه گذاری منفعل

برخی از مزایای اصلی سرمایه گذاری منفعل عبارتند از:

هزینه کم: هیچ مدیری سهام را انتخاب نمی‌کند، بنابراین نظارت بسیار کم هزینه تر است. وجوه منفعل به سادگی از شاخصی که به عنوان معیار بازدهی خود استفاده می‌کنند پیروی می‌کنند.
شفافیت: همیشه مشخص است که چه دارایی‌هایی در یک صندوق سرمایه‌گذاری وجود دارد.
کارآیی مالیاتی: استراتژی خرید و نگهداری آنها معمولاً منجر به مالیات بر عایدی سرمایه عظیم در سال نمی شود.

معایب سرمایه گذاری منفعل

طرفداران سرمایه گذاری فعال می‌گویند که استراتژی‌های منفعل این نقاط ضعف را دارند:

محدودیت بیش از حد: وجوه منفعل محدود به یک سهم یا صندوق خاص یا مجموعه سرمایه‌گذاری از پیش تعیین شده با واریانس کم یا بدون محدودیت هستند. بنابراین، سرمایه‌گذاران بدون توجه به آنچه در بازار اتفاق می‌افتد، در آن منابع قفل می‌شوند.
بازده اندک: طبق تعریف، وجوه منفعل حتی در زمان آشفتگی بازار معمولا آن را شکست نخواهند داد یعنی قدرتی در شکل گیری روند ندارند، زیرا دارایی‌های اصلی آنها برای ردیابی بازار قفل شده است. گاهی اوقات، یک صندوق انفعالی ممکن است اندکی بازار را به سمتی سوق دهد، اما هرگز سود زیادی را برای مدیران فعال ایجاد نمی‌کند مگر اینکه بازار خود رونق بگیرد. از طرف دیگر، مدیران فعال می‌توانند پاداش‌های بزرگتری به ارمغان بیاورند اگرچه این پاداش‌ها با خطر بیشتری نیز همراه هستند.

مزایای سرمایه‌گذاری فعال

مزایای سرمایه گذاری فعال عبارتند از:

انعطاف پذیری: مدیران فعال نیازی به دنبال کردن شاخص خاصی ندارند. آنها می‌توانند سهام "ارزنده" را که اعتقاد دارند پیدا کرده اند، خریداری کنند.
مدیریت بهتر: مدیران فعال همچنین می‌توانند پوزیشن‌های خود را با استفاده از تکنیک‌های مختلف از جمله فروش کوتاه یا گزینه‌های معامله رد کنند و در صورت بزرگ شدن ریسک‌ها قادر به خروج از سهام یا بخشهای خاص هستند. مدیران منفعل بدون توجه به عملکرد خود با سهام شاخصی که در آن قرار دارند گیر کرده اند.

معایب سرمایه گذاری فعال

اما استراتژی های فعال این نقایص را دارند:

بسیار گران قیمت: هزینه‌ها بیشتر است زیرا خرید و فروش فعال باعث ایجاد هزینه‌های معامله می‌شود، که تمام این هزینه‌ها در طول چندین دهه سرمایه گذاری می‌تواند سود را از بین ببرد.
ریسک فعال: مدیران فعال در خرید هرگونه سرمایه‌گذاری که فکر می‌کنند بازده بالایی داشته باشد آزاد هستند، این امر درصورتی که بسیار پر بازده است اما در هنگام اشتباه نیز وحشتناک است.

جمع بندی

  • کدام یک از این استراتژی‌ها بازده بیشتری برای سرمایه گذاران دارد؟
  • آیا توانایی‌های یک مدیر صندوق حرفه‌ای، یک صندوق شاخص را موفق می‌کند؟

اگر به نتایج عملکرد هر یک از این استراتژی‌ها نگاه کنیم، سرمایه گذاری منفعل برای اکثر سرمایه‌گذاران بهترین نتیجه را دارد. پس از مطالعه بازدهی مدیران و صندوق‌های سرمایه‌گذاری (طی دهها سال) نتایج ناامیدکننده ای را برای مدیران فعال نشان می‌دهد. فقط درصد کمی از صندوق‌های سرمایه‌گذاری مشترک با مدیریت فعال بهتر از صندوق های منفعل عمل می‌کنند.
همه این شواهد نشان می‌دهد سرمایه‌گذاری منفعلانه بر سرمایه‌گذاری فعال غلبه دارد، ممکن است چیز بسیار پیچیده تری را بیش از حد ساده کند، زیرا استراتژی‌های فعال و منفعل فقط دو روی یک سکه هستند. هر دو به یک دلیل وجود دارد و بسیاری جوانب مثبت این استراتژی‌ها را با هم ترکیب می کنند.

یک مثال عالی صنعت صندوق‌های تامین مالی است. مدیران صندوق‌های تامین مالی به دلیل حساسیت شدید نسبت به کوچکترین تغییر در قیمت دارایی شناخته می‌شوند. به طور معمول صندوق‌های تامین مالی از سرمایه‌گذاری‌های جریان اصلی اجتناب می‌کنند، با این حال همین مدیران صندوق‌های تامین مالی در واقع در سال 2017 حدود 50 میلیارد دلار در صندوق‌های شاخص سرمایه‌گذاری کردند (طبق تحقیقات شرکت Symmetric). ده سال پیش، صندوق‌های تامین مالی فقط 12 میلیارد دلار صندوق منفعل در اختیار داشتند. واضح است که دلایل خوبی وجود دارد که چرا حتی ریسک پذیرترین مدیران دارایی فعال نیز ترجیح می‌دهند از سرمایه گذاری‌های منفعل استفاده کنند.

با این حال، گزارش‌ها حاکی از آن است که در خلال آشوب‌های بازار به عنوان مثال مانند پایان سال 2019، صندوق‌های قابل معامله در بورس (ETF) که به طور فعال مدیریت می‌شوند، عملکرد خوبی داشته اند. در حالی که وجوه منفعل هنوز به طور کلی بر بازار تسلط دارند، به دلیل کارمزد پایین، سرمایه گذاران نشان می‌دهند که مایلند در ازای تخصص یک مدیر فعال، هزینه‌های بالاتر را تحمل کنند تا در میان تمام نوسانات قیمت بازار، آنها را راهنمایی کند.

مثال‌هایی از سرمایه گذاران فعال و منفعل

بسیاری از مشاوران سرمایه‌گذاری معتقدند که بهترین استراتژی سرمایه‌گذاری ترکیبی از سبک‎‌های فعال و منفعل است. به عنوان مثال، دن جانسون تنها مشاور هزینه در اوهایو است که می‌گوید مشتریان من تمایل دارند از تغییرات شدید قیمت سهام دوری کنند و به نظر می‌رسد که آنها برای صندوق های با درآمد ثابت مناسب هستند.

او نیز از سرمایه‌گذاری منفعل طرفداری می‌کند و توضیح می دهد، "مدیریت منفعل در مقابل فعال نیازی به انتخاب مشاور سرمایه‌گذاری ندارد. ترکیب این دو می‌تواند سبد سهام را بیشتر متنوع کند و در واقع به مدیریت ریسک کلی کمک کند."

او برای مشتریانی که موجودی نقد زیادی دارند، می‌گوید؛ درست پس از عقب نشینی بازار، به دنبال فرصت‌هایی برای سرمایه‌گذاری در ETF است. برای مشتریان بازنشسته که بیشتر به درآمد توجه دارند، او ممکن است فعالانه سهام خاصی را برای رشد سود سهام انتخاب کند و در عین حال ذهنیت خرید و نگهداری را حفظ کند. سود سهام پرداختی نقدی شرکت‌ها برای سرمایه‌گذاران به عنوان پاداش مالکیت سهام است.

اندرو نیگرلی، مشاور و مدیر مالی در بوستون، نیز موافق رفار منفعلانه است. او رویکردی مبتنی بر اهداف را در برنامه‌ریزی مالی اتخاذ می‌کند. او عمدتاً به جای انتخاب سهام منفرد به استراتژی‌های بلندمدت نمایه‌سازی سرمایه‌گذاری منفعل متکی است و به شدت از سرمایه‌گذاری منفعل حمایت می‌کند، با این حال او همچنین معتقد است که تنها بازده‌ها مهم نیستند، بلکه بازده‌های تنظیم شده توسط ریسک نیز مهم هستند. بازده تعدیل شده توسط ریسک نشان دهنده سود حاصل از سرمایه‌گذاری است در حالی که سطح ریسکی را که برای دستیابی به آن بازپرداخت در نظر گرفته شده است در نظر می گیرد.

"کنترل مقدار پولی که به بخش‌های خاص یا حتی شرکت‌های خاص می رود در صورت تغییر سریع شرایط می‌تواند از مشتری در برابر ریسک‌ها محافظت کند." برای بیشتر افراد، زمان و مکانی برای سرمایه‌گذاری فعال و منفعل در طول عمر پس انداز برای نقاط عطف اصلی مانند بازنشستگی وجود دارد.

تفاوت بین سرمایه گذاری و معامله گری

تفاوت بین سرمایه گذاری و معامله گری

هنگامیکه صحبت از ایجاد ثروت در بازار سهام می شود، سرمایه گذاری و معامله گری دو مفهوم متفاوت در این حوزه هستند که ممکن است عده ای آن ها را با هم اشتباه بگیرند. در حالیکه سرمایه گذاری و معامله گری رویکردهای بسیار متفاوتی در ایجاد ثروت یا ایجاد سود در بازار سهام دارند. در واقع با توجه به تیپ شخصیتی افراد، فعالان بازار سرمایه را می توان به 2 دسته سرمایه گذار و معامله گر تقسیم کرد. هر کدام از این افراد ویژگی های خاص خود را دارند و با توجه به نوع استراتژی معاملاتی آن ها، افراد موفق بسیار زیادی در هر 2 طرف وجود دارند. بنابراین، اگر شما نیز در خصوص تفاوت های فرآیند سرمایه گذاری و معامله گری کنجکاو هستید، توصیه می کنیم تا پایان مقاله همراه ما باشید.

تفاوت سرمایه گذاری و معامله گری به چه صورت است؟

سرمایه گذاری و معامله گری به چه صورت هستند

تصور کنید که امروز، شما و دوستتان مقدار کافی بذر برای کاشت در مزارع خود خریداری کرده اید و شما آن را چند روز بعد به شخصی دیگر با قیمتی بالاتر می فروشید؛ چراکه فکر می کردید با این راه سود زیادی کسب می کنید. ولی دوست شما، آن ها را کاشت و اجازه داد برای مدتی رشد کنند؛ او سال ها این کار را ادامه داد و در نهایت تعداد بیشتری بذر از آنچه خریداری کرده بود، فروخت و سود زیادی کسب کرد، این در واقع تفاوت سرمایه گذاری و معامله گری است.

در حقیقت، سرمایه گذاری و معامله گری هر دو شامل کسب سود در بازارهای مالی می باشند؛ اما این هدف را از راه های مختلف دنبال می کنند.

معامله گران با هدف سودهای کوتاه مدت طی هفته ها، روزها یا حتی چند دقیقه در بازار فعالیت می کنند. آن ها اغلب به جای چشم انداز بلندمدت یک شرکت، بر روی عوامل فنی بازار تمرکز می کنند. آنچه برای معامله گران مهم است، این است که بازار در کوتاه مدت به کدام جهت حرکت خواهد کرد و چگونه معامله گر می تواند از آن حرکت سود ببرد.

اما در طرف مقابل، سرمایه گذاران با بررسی چشم انداز آینده شرکت استراتژی سرمایه‌گذاری یا Investing برای یکسال آینده یا بیشتر، افق زمانی بلندمدت تری دارند.

سرمایه گذاری بهتر است یا معامله گری؟

پاسخ به این سوال، ممکن است بسته به شرایط فرق کند و نمی توان به طور قطع گفت کدام یک از این روش ها بر دیگری برتری دارد. بیشتر بستگی به بازدهی دارد که شما منتظر آن هستید. این شما هستید که باید تشخیص دهید می خواهید در بازار سهام معامله گر یا سرمایه گذار و یا ترکیبی از هر دو باشید. با خواندن ادامه مقاله، شاید متوجه شوید استراتژی سرمایه‌گذاری یا Investing که کدام یک از این روش های سود دهی برای شما مناسب تر است.

تفاوت بین معامله گری و سرمایه گذاری

تفاوت بین سرمایه گذاری و معامله گری

سرمایه گذاری و معامله گری دو روش متفاوت برای سودآوری در بازارهای مالی می باشند. هم سرمایه گذاران و هم معامله گران از طریق مشارکت در بازار به دنبال سود هستند؛ اما نهایتا، سرمایه گذاران از طریق خرید و نگهداری دارایی، به دنبال بازده بیشتر در یک دوره طولانی هستند. در طرف مقابل، معامله گران از مزایای بازارهای صعودی و نزولی برای ورود و خروج از موقعیت ها در بازه زمانی کوتاه تر بهره می برند و سودهای مکرر و کوچکتر می گیرند.

زمان بندی شدیدترین تفاوت بین سرمایه گذاری و معامله گری است، اما تمرکز آن ها نیز تفاوت بسیاری دارد. سرمایه گذاران پتانسیل یک شرکت برای رشد یا ارزش طولانی مدت را مطالعه می کنند، اما معامله گران اغلب از تغییرات قیمتی کوچک در بازار استفاده می کنند و با معاملات کوتاه مدت برای به حداکثر رساندن بازده روزانه و هفتگی خود تلاش می کنند.

سرمایه گذاران گاهی اوقات زیان های کوتاه مدت خود را نادیده می گیرند؛ چراکه پول خود را با هدف سال ها، دهه ها یا حتی برای دوره های طولانی تر سرمایه گذاری کرده اند. در حالیکه برای معامله گران زیان های کوچک نیز می تواند دردسر آفرین باشد؛ چراکه سودهایشان نیز کوچک است. بنابراین بسیاری از آن ها از ابزارهایی مانند حد ضرر، در هر معامله استفاده می کنند.

معامله گری به طور نسبی شامل ریسک بالاتری است؛ اما از طرفی می تواند یک منبع درآمد ثابت برای کسی که از آن استفاده می کند، به ارمغان آورد. از آن طرف، سرمایه گذاران با دید بلندمدتی خود، ریسک کمتری را متحمل می شوند اما نمی توانند به سرمایه گذاری خود به دید یک منبع ثابت درآمد نگاه کنند و برای آن ها داشتن شغل دیگر الزامی می باشد.

نوع دیدگاه و تفاوت های سرمایه گذاری و معامله گری

همانطور که اشاره شد، یک شخص سرمایه گذار با یک شخص معامله گر، تیپ شخصیتی متفاوتی دارند و نوع دیدگاه هرکدام از آن ها منحصر به فرد است که در ادامه به معرفی برخی از آن ها می پردازیم.

دیدگاه معامله گر (خرید و فروش)

دیدگاه معامله گری در بازار سهام

  • من یک معامله گرم و از شخصیت بی تابی برخوردارم و به شخصیت خرگوشی معروف هستم. هدف من رسیدن سریع به سود است، در لحظه تصمیم می گیرم و شعار من سوددهی سریع و متغیر است.
  • من طی چند دقیقه یا حداکثر چند روز تصمیم می گیرم و به خرید و فروش با سرمایه ام می پردازم.
  • من می دانم که از دست دادن زمان مناسب برای ورود یا خروج ممکن است منجر به ضرر شود.
  • من به کاری که شرکت انجام می دهد، توجه نمی کنم و فقط به حرکات قیمت سهام آن نگاه می کنم.
  • من ریسک بیشتری را با تمایل به سودهای کوتاه مدت دارم.
  • من بیشتر براساس تحلیل تکنیکال و تابلوی سهم معامله می کنم.

دیدگاه سرمایه گذار (خرید و نگهداری)

  • من یک سرمایه گذار هستم. شخصیت لاکپشتی دارم و رویکرد من آهسته است؛ اما ثابت قدم هستم و با فکر تصمیم می گیرم و تجزیه و تحلیل شعار من است.
  • من برای تصمیماتم وقت زیادی می گذارم و آن ها را می سنجم تا اشتباهی نکنم.
  • تفکر من این است: وقت خود را در بازار نگذرانید تا نوسانات کوتاه مدت بازار شما را آزار ندهند.
  • من کلیه تصمیماتم را براساس چشم انداز رشد شرکت استوار می کنم.
  • من ریسک کمتری دارم و برای طولانی مدت سرمایه گذاری می کنم.
  • من انتخاب هایم را بیشتر براساس تحلیل بنیادی انجام می دهم.

جمع استراتژی سرمایه‌گذاری یا Investing بندی

تفاوت سرمایه گذاری و معامله گری در بازارهای مالی

در این مقاله به طور کامل با تفاوت های سرمایه گذاری و معامله گری آشنا شدیم. هر 2 مورد، از روش های کسب سود در بازارهای مالی می باشند و هرکدام از آن ها مزیت های خاص خود را دارند. انتخاب هر یک از آن ها بیشتر از همه به شخصیت فرد بستگی دارد. برخی از افراد حتی ممکن است ترکیبی از هر دو مورد را به کار گیرند. به عنوان مثال مقداری از سرمایه خود را با دید بلندمدت روی چند سهم سرمایه گذاری کنند و با باقیمانده سرمایه خود به نوسانگیری بپردازند.

سرمایه گذاری ارزشی چیست و چه مزایا و معایبی دارد؟

سرمایه گذاری ارزشی

سرمایه گذاران، می‌توانند از روش‌های مختلفی برای سرمایه گذاری استفاده کنند. انتخاب این روش‌ها، کاملاً مرتبط با روحیات افراد، شرایط زندگی، ریسک‌پذیری و میزان سرمایه آن‌ها است. در این مقاله قصد داریم با سرمایه گذاری ارزشی (یکی از روش‌های موفق سرمایه گذاری که وارن بافت از آن استفاده می‌کرده) آشنا شویم.

سرمایه گذاری ارزشی (Value Investing)

یک نوع سرمایه گذاری است که در آن ارزش جنس یا سهم، ملاک خرید است. روش‌های مختلفی برای سرمایه گذاری وجود دارد که روش سرمایه گذاری بر اساس ارزش، از مهم‌ترین روش‌ها محسوب می‌شود.

در این استراتژی، تنها سهام یا اجناسی خریداری می‌شوند که دارای قیمت پایین‌تری نسبت به ارزش واقعی خود هستند. کسانی که از اصول سرمایه گذاری بر اساس ارزش پیروی می‌کنند عقیده دارند که ارزان خریدن همیشه بهتر از گران فروختن است؛ یعنی سود خود را هنگام خرید می‌برند نه هنگام فروش.

سرمایه گذاران ارزشی به شکل فعالی به دنبال سهام شرکت‌هایی هستند که عقیده دارند بازار آن‌ها را کمتر ازآنچه هستند ارزش‌گذاری کرده است. آن‌ها باور دارند که بازار به اخبار خوب و بد بیش‌ازحد واکنش نشان می‌دهد و درنتیجه منجر به نوسان قیمت سهام می‌شود که با اصول بنیادی بلندمدت شرکت همخوانی ندارد.

وجود سهم‌های ارزان در بازار، احتمالاً به دلیل رفتار غیر عقلایی سرمایه گذاران است و سرمایه گذاران ارزشی تلاش می‌کنند تا از این رفتار غیر عقلایی به نفع خود استفاده نمایند.

آن‌ها این کار را از طریق انتخاب سهم‌هایی که نسبت قیمت به استراتژی سرمایه‌گذاری یا Investing ارزش دفتری یا نسبت قیمت به سود هر سهم آن‌ها کمتر از میانگین است، انجام می‌دهند و یا به سراغ سهم‌هایی می‌روند که سود نقدی بیشتری پرداخت می‌کنند.

البته مواردی که ذکر شد به‌تنهایی برای تعیین سهام مناسب کافی نیستند و عوامل متعددی در این زمینه باید بررسی گردند. تعریف دقیق سرمایه گذاری ارزشی بسیار ذهنی است.

بعضی از سرمایه گذاران ارزشی فقط به دارایی‌ها و درآمدهای شرکت‌ها نگاه می‌کنند و هیچ ارزشی برای رشد آینده قائل نمی‌شوند. سایر سرمایه گذاران ارزشی استراتژی‌های خود را کاملاً حول تخمین رشد آینده و جریان‌های نقدی بنا می‌کنند.

مزیت های سرمایه گذاری ارزشی

سود این نوع سرمایه گذاری بالاست ولی نقد شوندگی آن کمتر از روش‌های دیگر سرمایه گذاری است. با توجه به ریسک پایین این نوع سرمایه گذاری، طرفداران زیادی برای آن وجود دارد.

مزیت دیگر این نوع سرمایه گذاری، نیاز به تخصص کمتر برای فروش است. ازآنجایی‌که ارزش جنس یا سهام خریداری‌شده بالاتر است، مشتری شاید دغدغه زیادی برای خرید نداشته باشد. چه‌بسا معامله‌های ارزشی وجود داشته که لحظاتی پس از امضا قرارداد، مشتری جدیدی پیداشده که ارزش کالا را درک کرده و پول بیشتر برای آن پرداخت کرده است.

سرمایه گذاری ارزشی

معضل سرمایه گذاران ارزشی

معضلی که سرمایه گذاران ارزشی با آن مواجه هستند، تعیین دقیق ارزش ذاتی سهم است. ممکن است دو تحلیلگر با در اختیار داشتن اطلاعات یکسان، در مورد یک شرکت، ارزش ذاتی متفاوتی را تخمین زنند. به همین دلیل مفهوم کلیدی دیگری که درزمینه ی سرمایه گذاری ارزشی مطرح می‌گردد، میزان حاشیه ایمنی سرمایه گذاری است.

سرمایه گذاران ارزشی برای در امان ماندن از خطاهای مربوط به تخمین ارزش ذاتی، اغلب سهم‌هایی را خریداری می‌کنند که قیمت بازار آن‌ها با اختلاف زیادی از ارزش ذاتی‌شان پایین‌تر باشد.

در بازار سهام، با ارزش گذاری شرکت‌ها و تحلیل بنیادی، می‌توان سهامی را پیدا کرد که ارزش واقعی‌شان بیشتر باشد؛ و درواقع آن‌ها را ارزان‌تر خریداری کرد؛ اما نکته مهم این است که شاید هزینه برآورد ارزش یک سهم، کم نباشد.

برای حل این مشکل معمولاً سرمایه گذاران حاشیه ارزشی برای هر بازار یا سهمی تعیین می‌کنند و آن‌ها باقیمت پایین‌تر از حاشیه خریداری می‌کنند تا ریسک‌های احتمالی پوشش داده شود. سرمایه گذاری بر اساس ارزش همیشه بدون ضرر هم نیست.

شاید مهم‌ترین عیب سرمایه گذاری ارزشی تأثیر جو روانی جامعه است که ممکن است مدت‌زمان طولانی برای تغییر این جو زمان لازم باشد. ممکن است سرمایه‌گذار مدت زیادی منتظر فروش بماند و طمع کند؛ بنابراین این نوع سرمایه گذاری معمولاً برای سرمایه گذاری‌های بلندمدت توصیه می‌شود.

سرمایه گذاری ارزشی

تفاوت طرز فکر سرمایه گذاران

سرمایه گذاری ارزشی تا حدی ذهنی و وابسته به طرز تفکر سرمایه‌گذار است. برخی فقط به دارایی‌ها و سودهای فعلی شرکت نگاه می‌کنند و هیچ ارزشی را برای رشد آتی شرکت در نظر نمی‌گیرند. برخی دیگر ممکن است استراتژی کاملاً متفاوتی داشته باشند و فقط بر رشد آتی و جریانات نقدی شرکت تمرکز کنند.

علی‌رغم روش‌های متفاوتی که سرمایه گذاران ارزشی استفاده می‌کنند اما همه آن‌ها باور دارند که باید چیزی را بخرند که به نظرشان بسیار ارزان‌تر از ارزش واقعی‌اش باشد.

سرمایه گذاران ارزشی افرادی هستند که رویکرد بلندمدت و محافظه‌کارانه دارند. آن ها، برخلاف اکثر سرمایه گذاران، به‌هیچ‌عنوان احساسی استراتژی سرمایه‌گذاری یا Investing عمل نمی‌کنند.

همچنین، اغلب به دنبال راهی برای غلبه بر بازار هستند. استراتژی آن ها، یکی از روش‌های اثبات‌شده‌ای است که توسط بزرگان بازار سرمایه بکار گرفته‌شده است.

سرمایه گذاران ارزشی مشهور توانسته‌اند نتایجی بهتر از شاخص کل به دست آورند. گرچه مشهورترین آن‌ها وارن بافت است اما در این زمینه می‌توان از افراد دیگری نیز مانند بنیامین گراهام، دیوید داد، کریستوفر براون، چارلی مانگر و ست کالرمان نام برد.

شباهت استراتژی سرمایه گذاری ارزشی به حراج

این روش تا حدودی شبیه به خرید در مواقع حراج است. کسی که خرید خود را در هنگام حراج انجام می‌دهد می‌داند که وقت مناسب خرید کالا زمان خارج از حراج و باقیمت معمول نیست و درصورتی‌که منتظر بماند می‌تواند آن کالا را باقیمت کمتر بخرد. حتی در مورد برخی کالاها می‌توان با پیش‌بینی چرخه قیمت، آن‌ها را در کم‌ترین قیمت ممکن خرید کرد.

سرمایه گذاری ارزشی

پنج اصلی که در این روش باید بدانیم

اصل اول: شرکت‌ها دارای ارزش ذاتی هستند.

ایده اساسی این است که اگر شما ارزش واقعی چیزی را بدانید و در مواقع تخفیف قیمتی آن را بخرید می‌توانید پول زیادی را برای خود صرفه‌جویی کنید. سهام شرکت‌ها در طول زمان دچار افزایش و کاهش تقاضا می‌شوند و این باعث نوسان قیمتی می‌شود.

اصل دوم: به حاشیه امنیت و توسعه آن اهمیت دهید.

هرچه بتوان سهمی را باقیمت‌های پایین‌تری از ارزش ذاتی خریداری نمود در افت‌های احتمالی ضرر کمتری خواهید داشت و بالعکس در رشدهای احتمالی سود بیشتری خواهید نمود. بنیامین گراهام که به پدر استراتژی سرمایه گذاری ارزشی معروف است، زمانی سهمی را می‌خرید که به دوسوم ارزش ذاتی خود و یا کمتر رسیده بود.

اصل سوم: فرضیه بازار کارا اشتباه است.

این سرمایه گذاران، فرضیه بازار کارا را قبول ندارند. طبق فرضیه بازار کارا، قیمت در همه حال تمامی مطالعات مربوط به شرکت را در خود لحاظ کرده است. آن‌ها معتقدند سهام شرکت‌ها برخی اوقات به زیر ارزش ذاتی می رسد. این اتفاق ممکن است به علت رکود رخ دهد.

اصل چهارم: سرمایه گذاران موفق پیرو جمع نیستند.

سرمایه گذاران ارزشی برخلاف جریان شنا می‌کنند. آن‌ها وقتی همه خریدارند می‌فروشند و یا استراتژی سرمایه‌گذاری یا Investing کنار می‌نشینند و وقتی همه فروشنده هستند، خریدارند و یا سهم خود را نگه می‌دارند. آن‌ها از خریداری سهم‌های رایج و جنجالی بازار خودداری می‌کنند چون معمولاً گران هستند و برعکس به سهم‌هایی نظر دارند که در بازار افت داشته‌اند.

اصل پنجم: سرمایه گذاری نیازمند تلاش و صبر است.

این روش، یک استراتژی بلندمدت است. گاهی اوقات لازم است سال‌ها صبر نمود. همچنین بکارگیری آن تا حدودی یک هنر است و انتخاب سهم مناسب چندان آسان نیست. شما باید صبر داشته باشید و سعی نمایید به فلسفه سرمایه گذاری خود پایبند باشید هرچند در مواقعی نیز پول از دست بدهید.

همچنین گاهی اوقات شما تصمیم به سرمایه گذاری در یک سهم بنیادی دارید اما چون قیمت آن بالاست لازم است صبر کنید تا قیمت آن پایین بیاید. نکته دیگر اینکه اگر سهمی باقیمت مناسب پیدا نمی‌کنید، باید صبر پیشه کند و خرید خود را تا زمان مناسب به تعویق اندازید.

سرمایه گذاری ارزشی

چگونه سهام ارزشی انتخاب کنیم؟

برای انتخاب سهم‌هایی با زیر ارزش ذاتی دو گام اساسی وجود دارد:

  • تهیه لیست اولیه شامل سهم‌هایی که با معیارهای اساسی شما مطابقت دارد و می‌خواهید در مورد آن‌ها تحقیق کنید.
  • تحلیل دقیق‌تر آن سهم‌ها با بررسی اطلاعات مالی آن‌ها.

در گام اول اطلاعات مختلفی ازجمله صورت‌های مالی میان‌دوره‌ای، قیمت سهم، تعداد سهام شرکت، سود هر سهم و اخبار پیرامون شرکت و صنعت، سهامداران عمده و معاملات اخیر آن‌ها و … را جستجو می‌کنیم.

در گام دوم با استفاده از تحلیل بنیادی به بررسی دقیق تر شرکت ها می پردازیم. البته بکارگیری نسبت‌های مالی پر کاربرد پی بر ای، در این روش کارآمد است.

بررسی میزان درآمد هر سهم و مقایسه آن با سال های پیشین نیز می تواند دید خوبی به سرمایه گذار بدهد. این نوع سرمایه گذاران به تحرکات خرید مدیران و سهامداران عمده نیز توجه می کنند.

سرمایه گذاری ارزشی

مدیریت ریسک در سرمایه گذاری ارزشی

هرچند سرمایه گذاری ارزشی اگر به‌درستی انجام شود یک روش کم ریسک به‌حساب می‌آید، باز هم احتمال از دست دادن سرمایه در آن وجود دارد. این بخش ریسک‌های کلیدی این روش و چگونگی کاهش آن‌ها را بررسی می‌کند.

قرار دادن محاسبات بر روی اعداد و ارقام اشتباه

ازآنجاکه تصمیمات این نوع سرمایه گذاری مبتنی بر تحلیل صورت‌های مالی است، لازم است که این محاسبات به‌درستی انجام شود تا به یک سرمایه گذاری ضعیف و از دست دادن پول و یا از دست دادن فرصت‌های سرمایه گذاری عالی دچار نشویم.

نادیده انگاشتن سود و یا زیان شدید

طی برخی از سال‌ها، ممکن است شرکت‌ها سودها و زیان‌های بزرگ و غیرمعمولی را به دلیل حوادث طبیعی، تغییر ساختار سازمانی و یا پرونده‌های حقوقی تجربه کنند.

هنگام محاسبات باید این شرایط غیرمعمول مالی را از معادلات حذف کرد تا درک بهتری از عملکرد شرکت در شرایط معمولی به دست آورد.

ضمناً توجه داشته باشید که اگر شرکتی زیان غیرمنتظره‌ای طی چند سال گزارش کرد، آن شرکت دچار مشکلات شدید مالی است.

غفلت از معایب تحلیل نسبت‌های مالی

گرچه استفاده از نسبت های مالی برای بررسی سلامت شرکت مفید است اما باید به این نکته توجه کنیم، روش های مختلفی برای محاسبه آن ها وجود دارد و نتایج یکسانی برای آن وجود ندارد.

روش‌های مختلف حسابداری در شرکت‌های مختلف مقایسه نسبت‌های مالی شرکت‌ها را با مشکل مواجه می‌سازد.

سرمایه گذاری بیش‌ازحد بر روی یک سهم

وقتی بیش‌ازحد از سهمی‌خرید نکنیم درواقع ضرر بالقوه ناشی از عملکرد ضعیف آن سهم را کم کرده‌ایم. یکی از اصول زیربنایی این روش، حفظ یک حاشیه امنیت در سرمایه گذاری است. به این منظور نباید سهمی را باقیمت بیش از دوسوم قیمت ذاتی آن خریداری کرد.

عدم متنوع سازی

در این روش، تک سهم شدن نفی می شود و توصیه می شود سبد سهام متنوع چیده شود. سرمایه گذاران ارزشی معروف در مورد تعداد سهم موجود در پرتفوی تا سی سهم را هم توصیه نموده‌اند.

گرچه با بالا رفتن تعداد سهم احتمال کسب بازدهی نزدیک به شاخص افزایش می‌یابد اما فرصت کمتری برای بررسی و رصد دقیق‌تر سهم‌های خود خواهید داشت.

گوش دادن به احساسات خود

نادیده گرفتن احساسات در هنگام اتخاذ تصمیمات سرمایه گذاری و خرید یک سهم خاص بسیار سخت است. مهم‌تر اینکه بعد از خرید هم کاهش قیمت ممکن است شما را به فروش سهم اغوا کند. تاثر از احساسات، سودآوری شما را به خطر می‌اندازد.

سرمایه گذاری ارزشی یک استراتژی بلندمدت است و مثلا وارن بافت یک سهم را برای مدت تقریباً نامحدود خریداری می‌کرد. او می‌گوید من سهم را با این فرض خرید می‌کنم که فردا بازار بسته می‌شود و پنج سال بعد باز می‌شود.

مقایسه نکردن شرکت‌ها با شرکت های مشابه

مقایسه سهم یک شرکت با سهم رقبا، یکی از راه‌هایی است که سرمایه گذاران در این روش، برای تحلیل سرمایه گذاری‌های بالقوه از آن استفاده می‌کنند. بااین‌حال باید توجه داشت که شرکت‌ها از روش‌های مختلف حسابداری استفاده می‌کنند.

اگر پی به ای دو شرکت را باهم مقایسه می‌کنید باید اطمینان حاصل کنید که هر دو از یک روش برای محاسبه پی به ای استفاده می‌کنند. همچنین شما نمی‌توانید شرکتی را با شرکتی در صنعت دیگر مقایسه نمایید. پس باید توجه نمود در مقایسه‌ها دچار اشتباه نشویم.

فروش در زمان نادرست

حتی اگر در تحلیل و خرید سهم به‌خوبی عمل کرده باشیم اگر در زمان نادرستی سهم را بفروشیم کل استراتژی به شکست می‌انجامد. یکی از این زمان‌های نادرست زمانی است که بازار وحشت‌زده است و قیمت‌ها پایین می‌آید. زمان ایده آل برای فروش سهم زمانی است که سهم به بالاتر از ارزش ذاتی خود رسیده است.

استراتژی سرمایه‌گذاری لایه‌ای

سرمایه‌گذاری واژه‌ای است که از قدیم مردم جهان برای سودآوری در آینده از آن استفاده می‌کردند. امروزه استراتژی‌های مختلفی در بازارهای مالی وجود دارند، که مردم از آن‌ها برای سرمایه‌گذاری استفاده می‌کنند.

اما آیا همه این استراتژی‌ها برای سرمایه‌گذاری در ایران هم می‌تواند کارامد باشد؟ کدام سرمایه‌گذاری بیشترین بازده را دارد؟ ایراد استراتژی سرمایه‌گذاری در داخل ایران چیست؟ اگر می‌خواهید به پاسخ همه این سوالات برسید و با یک استراتژی سرمایه‌گذاری جدید آشنا شوید، پیشنهاد می‌کنم چند‌بار این مقاله را با دقت مطالعه کنید!

لزوم سرمایه‌گذاری

همه ما درطی چند دهه اخیر درگیر تورم‌های بعضا بسیار زیادی در کشورمان بودیم. در این مقاله کاری به چرایی و چگونگی ایجاد این تورم نداریم (به مقاله تورم چیست؟ مراجعه کنید) و فقط می‌خواهیم یاد بگیریم که چگونه می‌توانیم از بدترین شرایط نیز به‌نفع خود و برای سودآوری بیشتر استفاده کنیم.

تنها نکته‌ای که همه می‌دانیم و به آن واقفیم، این است که این تورم از ارزش سرمایه‌های نقدی ما در طول زمان کم می‌کند و قدرت خرید ما نیز کاهش می‌یابد. لزوم سرمایه‌گذاری از این‌جا شکل می‌گیرد، به‌این ترتیب روزی رسید که بالاخره مردم تصمیم گرفتند به‌جای پس‌انداز، همان پول را سرمایه‌گذاری کنند تا ارزش آن حفظ شود.

اما از آن‌جایی که انسان همیشه کمال‌گرا است، پس سعی دارد که همیشه به بهترین شکل و سودآورترین حالت ممکن سرمایه‌گذاری کند. برای همین بسیاری از مردم، درطول مدت سرمایه‌گذاری،‌ انتخاب خود را با باقی گزینه‌های سرمایه‌گذاری مقایسه می‌کنند. به‌عنوان مثال می‌گویند که اگر به‌جای خرید فلان خودرو، پولم را در سهام X سرمایه‌گذاری می‌کردم اکنون وضعم خیلی بهتر بود.

تورم، ماری که سودهای ما را می‌بلعد!

در بازار بورس، قیمت سهم ما رشد می‌کند و ما سود می‌کنیم. اما چه بخواهیم و چه نخواهیم، بخشی از این سودها وقتی از بازار خارج می‌شوند، وارد بازارهایی نظیر مسکن و خودرو و طلا و ارز می‌شوند و باعث بالا رفتن قیمت آنها می‌شوند. این مسئله درنهایت باعث می‌شود تا تورم در کشور نیز افزایش یابد و وقتی که نرخ تورم بالا برود، دوباره همه‌چیز گران خواهد شد. به‌عبارت دیگر این مسئله باعث می‌شود تا تورم بخشی از سودهای ما را ببلعد.

به‌عنوان مثال فرض کنید، من خودروی پراید خود را در ابتدای سال 1398 به مبلغ سی میلیون تومان فروخته و پولش را با خرید سهمی در بورس ایران سرمایه‌گذاری کردم. اکنون و در سه ماهه اول سال 1399 قیمت آن سهم 1000% رشد داشته است (ده برابر). روی کاغذ اگر من سهامم را بفروشم و نقد کنم، نسبت به شرایط پیش از ورود به بورس، باید قدرت خرید ده خودروی پراید مشابه خودروی قبلم را داشته باشم. اما با کمال تعجب می‌بینیم که قیمت خودرو هم افزایش داشته است. قیمت همان خودرو اکنون حدود چهل و پنج میلیون تومان است که باعث می‌شود تا قدرت خرید من کاهش یابد. یعنی به‌جای قدرت خرید ده پراید، اکنون من فقط می‌توانم پنج پراید بخرم.

سوال: پراید من را چه‌کسی خورد؟

جواب: هم‌زمان با سود شما تورم در کشور نیز افزایش می‌یابد. به عبارتی دیگر تورم نیمی از سود شما را بلعیده است.

استراتژی سرمایه‌گذاری

کاهش قدرت خرید در اثر تورم

اکنون یک عده می‌گویند که بازهم نسبت به قبل سرمایه‌اش پنج برابر شده است و سود کرده. درست است که در مثال بالا سرمایه‌گذاری سودده بوده. اما خوب این مسئله خیلی بیشتر دردناک می‌شود وقتی که من سهمی را می‌خریدم که در مدت زمان مشابه، سودی کمتر از مقدار تورم داشته باشد. به‌عنوان مثال فرض کنید که بعد از فروش پراید (خدابیامرز) خود، سهمی را می‌خریدم که تنها 50% رشد داشته و وقتی سرمایه خود را نقد می‌کنم، تورم از من جلو زده و حال همان خودروی قبلی را هم نمی‌توانم بخرم!

حالا مسئله جذاب می‌شود. نگران نباشید معمولا بورس ایران در بلند مدت سودی بیشتر از تورم داشته است. مگر این‌که مقطعی (به دلایل سفته‌بازی) و در شرایطی بد وارد بازار شده باشید.

اما بیایید فکر کنید که تورم نداشتیم یا تورم ما ثابت بود، چه اتفاقی می‌افتاد؟ در ده سال گذشته چقدر به توان قدرت خریدتان افزوده می‌شد؟

درآمد دلاری، رویا یا واقعیت

آیا سهمی داریم که تورم نتواند سود ما را ببلعد و با تورم هم رشد کند؟ در این‌جا لزوم سرمایه‌گذاری دلاری بیشتر شکل می‌گیرد. سال‌ها پیش وقتی به کاهش ارزش ریال و راهی برای بلعیده نشدن سودهایم فکر می‌کردم، مثل بسیاری از مردم به‌فکر درآمد دلاری افتادم.

راه دوری نمی‌رویم. همین سال 1396 حداقل دستمزد طبق وزارت کار با کارانه حدود یک میلیون و صد هزار تومان بود که با نرخ دلاری 3700 تومان آن زمان، برابر حدود 300 دلار حقوق دریافت می‌کردند. اگر درآمد ما به دلار پرداخت می‌شد، با همان پایه حقوق (بدون افزایش) و با نرخ دلار 17000 تومانی اکنون ما باید حداقل حقوق ما معادل پنج میلیون یکصد هزار تومان باشد. اگر اکنون زیر این عدد درآمد ماهانه دارید، پس از حداقل حقوق پایه وزارت کار در سال 1396 هم درآمدتان کمتر شده است.

اما اگر من درآمدم به دلار بود دیگر نگران تورم زیاد کشور نبودم. شاید اصلا به اندازه اکنون هم به فکر سرمایه‌گذاری و آینده نگری هم نبودم.

تحقیقات نشان می‌دهد که افراد ایرانی که به خارج کشور مهاجرت کردند، اکثرا افراد موفقی بودند. چرا؟

جواب: چون نوع اتفاقات داخلی و شرایط پیچیده سیاسی و اقتصادی کشورمان، طوری شکل گرفته است که همواره ما نگران فردای خود هستیم. اگر از ما بپرسند چشم‌انداز 10 سال آینده و شرایط اقتصادی را چگونه خواهید دید، تقریبا هیچ‌کس جواب روشنی برای آن ندارد. برای همین خط فکری ما هم از کودکی بر این اساس شکل گرفته که، ما باید خودمان به فکر آینده‌مان باشیم. در نهایت این مجموع این عوامل باعث می‌شود که مردم ایران، یکی از آینده‌نگرترین مردمان در جهان باشند. این در حالی است که بیش از 60% افراد کارمند در آمریکا، هیچ پس‌اندازی برای دوران بازنشستگی خود ندارند!

دلیل این امر هم آن است که مردم آمریکا دغدغه فکری برای آینده خود ندارند. به‌این ترتیب ایرانیانی که به خارج مهاجرت می‌کنند، به دلیل داشتن خط فکری اقتصادی و این‌که همیشه به فردای خود فکر کرده و درحال سرمایه گذاری هستند، جز دسته مهاجران موفق به حساب می‌آیند.

استراتژی سرمایه‌گذاری

انواع سرمایه‌گذاری

درحالت کلی از نظر من هر نوع سرمایه‌گذاری، به دو نوع ساده و لایه‌ای تقسیم می‌شوند. در ادامه به هرکدام از آن‌ها می‌پردازیم.

استراتژی سرمایه‌گذاری ساده

اکثر سرمایه‌گذاری‌هایی که در اطراف ما وجود دارند، از نوع یک سرمایه‌گذاری ساده هستند. شما یک خودرو ثبت‌نام می‌کنید و در نهایت وقتی وارد بازار شد آن‌را به قیمت بالاتر می‌فروشید. یا به‌عنوان مثال دیگر شما در سهمی سرمایه‌گذاری می‌کنید و بعد از این‌که قیمت سهم، دارای ارزش افزوده شد، آن‌را با قیمتی بالاتر می‌فروشیم.

عموما در سرمایه‌گذاری‌های ساده، رابطه بین سرمایه اولیه ما و سود نهایی، در گرو رشد قیمت دارایی واسط صورت می‌پذیرد. همچنین دارایی واسط ما تنها عامل سود ما تلقی می‌شود.

یعنی در سرمایه‌گذاری خودرو اگر قیمت خودرو ارزان شود، ما ضرر می‌کنیم. یا در مثال خرید سهم، اگر قیمت سهم افت کند، ما بازهم ضرر می‌کنیم.

در این بین به فکر سرمایه‌گذاری‌های لایه‌ای افتادم که می‌خواهم در این مقاله آن‌را با شما به اشتراک بگذارم.

استراتژی سرمایه‌گذاری لایه‌ای (Layered investment)

این استراتژی را شخصا از سال‌های 2014 تاکنون استفاده کرده‌ام و حتی نتایج آن‌را درسال‌های گذشته هم بررسی کردم و تطبیق دادم. این استراتژی در کشورهای توسعه نیافته و یا درحال توسعه که دارای تورم سالیانه بالایی هستند، بازدهی بهتری دارد. استراتژی لایه‌ای بسیار ساده است. وقتی که تورم سود شما را می‌بلعد، شما باید سرمایه‌گذاری خود را به نحوی تغییر بدهید که با تورم هم سرمایه شما زیاد شود. به‌این ترتیب مقدار سود شما در لایه‌های تو در تو، بیشتر از حالت سرمایه‌گذاری‌های تک لایه‌ای و عادی می‌شود.

یعنی در اینجا واسط بین سرمایه اولیه و سود، بیش از یک عامل است. به‌این ترتیب هرچه تعداد عوامل واسط سرمایه گذاری ما بیشتر باشند، و همه آن‌ها هم‌سو با معامله ما باشند، سود ما بسیار بیشتر از حالت عادی خواهد بود.

مثالی از استراتژی سرمایه‌گذاری لایه‌ای

اگر شما با ریال یک بیت‌کوین خریداری کنید، در حقیقت یک سرمایه‌گذاری لایه‌ای را انجام می‌دهید. در حقیقت وقتی‌که ما با ریال بیت‌کوین می‌خریم، یعنی هم دلار خریداری کردیم و هم بیتکوین. در این حالت ما دو سود را می‌توانیم برای هدف سرمایه‌گذاری خود شناسایی کنیم. برای همین مقدار سود سرمایه‌گذاری در بازار ارزهای دیجیتال بیشتر از حالت سرمایه‌گذاری‌های دیگر است.

به ‌عنوان مثال قیمت بیتکوین در اوج قیمت سال 2017 و با درنظر گرفتن قیمت 20000 دلار، برابر با حدود هشتاد و پنج میلیون تومان معامله می‌شد. اما در سال 2020 و با قیمت حدود 10000 دلار (نصف قیمت زمان اوج)، حدود 165 میلیون تومان قیمت‌گذاری می‌شود. برای همین اگر کسی در اوج قیمت سال 2017 هم بیت‌کوین خریداری کرده باشد، به لطف زیاد شدن قیمت دلار، همچنان سود کرده است.

خرید طلا نیز یک سرمایه‌گذاری لایه‌ای محسوب می‌شود. زیرا عوامل واسط برای در نظر گرفتن سود ما، هم عامل دلار/ریال و هم عامل نرخ طلا/دلار است. به این ترتیب اگر هر دو عامل صعودی باشد، می‌تواند سود بیشتری را نصیب ما بکند.

یکی دیگر از سرمایه‌گذاری‌های لایه‌ای خرید سهم در بازار بورس آمریکا است. وقتی شما یک سهم را در بازار بورس آمریکا خریداری می‌کنید، در حقیقت هم دلار/ریال و هم خود سهم را خریداری کرده‌اید. چگونه؟

به‌عنوان مثال فرض کنید شما در ابتدای سال 2018 به اندازه یکصد میلیون تومان در سهام شرکت تسلا سرمایه‌گذاری می‌کردید. با نرخ دلار آزاد در آن زمان (6500 تومان)، شما مبلغ 15.380 دلار می‌توانستید خریداری کنید. سهام شرکت تسلا نیز در همان بازه زمانی، 317 دلار قیمت داشت. یعنی شما می‌توانستید حدود 48 سهم تسلا خریداری کنید.

امروز و در سال 2020، قیمت سهام تسلا حدود 880 دلار است. اگر بخواهیم ارزش افزوده قیمت سهام را نسبت به زمان سرمایه‌گذاری حساب کنیم (بدون درنظر گرفتن سود تقسیمی و. )، شما حدود 270% درسود هستید. اما سود خالص شما به همین مقدار خلاصه نمی‌شود. زیرا قیمت دلار به نرخ روز نیز تغییر کرده و اکنون دلار در همان بازار آزاد با نرخ 17000 تومان مبادله می‌شود.

حال بیایید سود کل را حساب کنیم:

48 سهم * 880 دلار = 42240 دلار

42240 دلار * 17000 (نرخ دلار) = 718 میلیون تومان

میبینیم که با استراتژی سرمایه‌گذاری لایه‌ای سرمایه شما نسبت به حالت اولیه، 718% رشد داشته درصورتی که قیمت سهم تنها 270% رشد داشته است. به این ترتیب اگر من پراید (استراتژی سرمایه‌گذاری یا Investing بیچاره) خود را در یک سرمایه‌گذاری لایه‌ای سرمایه‌گذاری می‌کردم، سود ناشی از تورم را هم بدست می‌آوردم. و به‌این ترتیب قدرت خرید من، حتی با افزایش تورم هم کاسته نمیشد.

آیا سرمایه‌گذاری با لایه‌های بیشتر هم وجود دارند؟

بله. به‌عنوان مثال فرض کنید با سرمایه اولیه خود مقداری دلار و با آن دلار، مقداری بیت‌‌کوین خریداری کنید. حال مجددا با بیت‌کوین خود مقداری کوین دیگر (که می‌تواند نسبت به‌بیت‌کوین رشد بیشتری داشته باشد) را خریداری کنیم. به‌این ترتیب اگر انتخاب درستی کرده باشیم، می‌توانیم با لایه‌های بیشتر، سود بسیار بالاتری را کسب کنیم.

در ابتدای سال 2016 بیتکوین با قیمت 450 دلار و نرخ دلار 3300 تومان، حدود یک میلیون و پانصد هزار تومان قیمت داشت. فرض کنید که شما با همین مقدار سرمایه، در آن زمان یک عدد بیت‌کوین خریداری می‌کردید. تا این‌جا و طبق تعریف‌های قبلی، شما یک سرمایه‌گذاری لایه‌ای انجام داده‌اید. اگر بخواهیم سودمان را محاسبه کنیم تا امروز (2020)، با نرخ بیت‌کوین ده هزار دلار و همچنین نرخ دلار 17000 تومان، شما حدود 170 میلیون تومان سرمایه داشتید.

اما ما می‌خواهیم سرمایه گذاری خود را در لایه‌های بیشتری وارد کنیم. به‌این ترتیب که با همان یک عدد بیت‌کوین و در آن زمان، اتریوم خریداری می‌کردیم.

استراتژی سرمایه‌گذاری

نمودار اتریوم/بیت‌کوین از سال 2016 تا 2020

طبق نمودار فوق، قیمت اتریوم/بیتکوین (ETH/BTC) در ابتدای سال 2016، حدود 0.002 بیت‌کوین بود. یعنی می‌توانستیم با یک عدد بیت‌کوین، مقدار 500 عدد اتریوم خریداری ‌کنیم. این خرید یک لایه جدید به سرمایه‌گذاری ما اضافه می‌کند. امروز یعنی در سال 2020، قیمت اتریوم/بیت‌کوین پس از دوسال ریزش قیمتی، حدود 0.025 است. حال بیاید سود سرمایه‌گذاریمان را حساب کنیم.

500 اتریوم * 0.025 نرخ روز (2020) = 12.5 بیت‌کوین

در این حالت یعنی ما با خرید اتریوم در آن زمان توانستیم بیت‌کوین خود را 1250% بیشتر کنیم. اکنون ارزش بیت‌کوین‌های خود را مجدد محاسبه می‌کنیم:

12.5 بیت‌کوین * 10000 نرخ روز (2020) = 125 هزار دلار

در این‌جا با افزایش نرخ قیمت بیت‌کوین از 450 دلار به ده هزار دلار نیز سود زیادی بدست آوردیم. در نهایت باید مقدار دلار خود را به ریال تبدیل کنیم:

120 هزار دلار * 17000 تومان (نرخ دلار 2020) = حدود دو میلیارد تومان!

در مثال‌های فوق و با یک سرمایه ثابت، در حالت اول با دولایه سود، 170 میلیون تومان و در حالت دوم و با سه لایه سود، 2 میلیارد تومان سودآوری داشتیم. پس نتیجه می‌گیریم که هرچه تعداد لایه‌های سرمایه‌گذاری در این حالت بیشتر باشد، چقدر می‌تواند در سود نهایی ما تاثیر بگذارد.

این مثال‌هایی که در این مقاله زدیم، بالاترین بازدهی در سالهای اخیر نبودند و قطعا انتخاب‌های بهتری نیز برای سرمایه‌گذاری لایه‌ای نیز وجود داشته است؛ که بسته به میزان آشنایی شما از بازاری که می‌خواهید در آن سرمایه‌گاری کنید و شناخت سهم‌ها و رفتار بازار می‌تواند مقدار بازدهی شما را بیشتر کند.

معایب استراتژی سرمایه‌گذاری لایه‌ای

این روش هم مانند سایر استراتژی سرمایه‌گذاری‌های مختلف، دارای ریسک است. دقت کنید که تعداد لایه‌های بیشتر، امنیت سرمایه‌گذاری ما را بیشتر نمی‌کند. اگر لایه‌ها در جهت عکس انتظار ما حرکت کنند، به همین میزان می‌توانند برای ما زیان به ارمغان آورند. یعنی هر لایه می‌تواند به استراتژی سرمایه‌گذاری یا Investing همان اندازه که سودآور باشد، به سرمایه ما زیان هم برساند.

مدیریت سرمایه این نوع سرمایه‌گذاری نیز بسیار سخت‌تر و پیچیده‌تر از حالت سرمایه‌گذاری عادی است. و نیازمند درک بیشتر و قدرت تحلیل بالا برای کنترل هم‌زمان تمام عوامل واسط در سرمایه‌گذاری را می‌طلبد. اما این نکته را هم باید اضافه کنم که اگر در تشخیص جهت حرکت یکی از لایه‌ها اشتباه کرده باشید، این شانس را خواهید داشت که لایه‌های بعدی اشتباه قبل شما را جبران کنند.

جمع‌بندی استراتژی سرمایه‌گذاری

اگر می‌خواهید سرمایه‌گذاری کنید حتما برای خود یک استراتژی تعریف کنید. نکات مثبت و معایب آن را بسنجید و طبق استراتژی، سرمایه خود را مدیریت کنید. اگر صبور باشید حتما سودهای خوبی نصیبتان خواهد شد. در این مقاله با سبک جدیدی از سرمایه‌گذاری آشنا شدیم و سعی کردیم با مثال‌هایی استراتژی سرمایه‌گذاری لایه‌ای را فهمیدیم. بنظر شما چه سرمایه‌گذاری لایه‌ای در بازارهای داخلی ما وجود دارد که می‌توانید از آن طریق سودهای بیشتری از حالت عادی کسب کنید؟ لطفا در بخش نظرات بهترین استراتژی‌هایی که می‌شناسید را معرفی کنید.

می‌توانید ویدیوهای بیشتری از تالاربورس را در آپارات (شبکه اشتراک ویدیو) و همچنین کانال یوتیوب تالاربورس مشاهده بفرمایید.

استراتژی سرمایه گذاری محتاطانه‌ چیست؟

استراتژی سرمایه گذاری محتاطانه‌ چیست؟

همیشه در بازار های مالی تورم و نوسانات قیمتی وجود دارد و این دو عامل جدانشدنی از سرمایه گذاری، باعث شده بسیاری از افرادی که تمایل به انجام معاملات پرخطر ندارند، از تجارت در این نوع بازار ها محروم شوند. به همین دلیل استفاده از استراتژی که به معامله گر کمک کند تا ریسک سرمایه گذاری را تا حد ممکن کاهش دهد، از روش های محبوب یک تجارت ریسکی به شمار می رود. استراتژی « Conservative Investing »، که به معنی سرمایه گذاری محافظه کارانه می باشد روشی است که اکثر سرمایه گذارانی که می خواهند در برابر تورم بازار های پر خطر به خصوص ارز دیجیتال، مصون بمانند از آن بهره مند می شوند. اما چگونه یک سرمایه گذاری محافظه کارانه را برنامه ریزی کنیم؟، با ما همراه باشید تا صفر تا صد این روش را به شما عزیزان آموزش دهیم.


آشنایی با استراتژی محتاطانه

سرمایه گذاری محافظه کارانه نوعی استراتژی معاملاتی است که حفظ سرمایه را به رشد یا بازده بازار ارجح می داند. در کل روش های سرمایه گذاری را می توان به دو نوع تهاجمی و محافظه کارانه تقسیم کرد. در روش اول سرمایه گذار ترجیح می دهد ریسک بیشتری را تقبل کند تا سود بیشتری نیز به دست بیاورد. اما در سرمایه گذاری محافظه کارانه معامله گر ریسک معامله را حدالمقدور کاهش می دهد، حتی اگر این به معنی سود کمتر باشد. بنابراین سرمایه گذاری محافظه کارانه به دنبال محافظت از ارزش سبد سرمایه گذاری خود می باشد که این عمل با استفاده از یک استراتژی کم ریسک میسر می شود. در واقع یکی از شاخص های سرمایه گذاری موفق در بازار ارز دیجیتال را می توان استفاده از استراتژی Conservative Investing، دانست. حتی اگر شما یکی از معامله گرانی هستید که می خواهید سود های عظیمی به دست بیاورید، می توانید با استفاده از این استراتژی برنامه ریزی دقیقی انجام داده و در کنار سرمایه گذاری تان، خطرات را نیز کاهش دهید. سرمایه گذاران محافظه کار معمولا ریسک معاملات خود را در بازه های کم ریسک تا ریسک متوسط قرار می دهند و با سرمایه گذاری در سهام و یا دارایی های کم ریسک تر، از خطرات احتمالی و تورم جلوگیری می کنند. با آنکه استراتژی سرمایه گذاری محافظه کارانه ممکن است از تورم محافظت کند، اما در مقایسه با استراتژی های تهاجمی بازه زمانی به سود رسیدن آن بیشتر بوده و معامله گر ممکن است در مدت طولانی به سود دلخواه دست یابد.

چگونه یک سرمایه گذاری محتاطانه داشته استراتژی سرمایه‌گذاری یا Investing باشیم؟

استراتژی Conservative Investing، غالبا بر حفظ سرمایه فعلی معامله گر و جلوگیری از ریسک هر معامله متمرکز است. از این رو این روش محبوب می گوید هر سرمایه گذار باید دارایی های کم خطر تر و با ثبات را در عمده سبد سرمایه گذاری خود بگنجاند. هر معامله گر دارای یک سبد سرمایه گذاری که به آن portfolio، نیز گفته می شود می باشد که نوع دارایی که می خواهد بر روی آن سرمایه گذاری کند را مشخص می کند. این سبد صرفا یک برنامه ریزی است تا معامله گر بتواند در بازار های مالی گوناگون سرمایه گذاری کند تا در صورت سقوط یکی از آن ها، بازار دیگر رو به رشد باشد و جای ضرر تا حدی جبران شود. استراتژی محافظه کارانه نه تنها برای افرادی که به دنبال پذیرش ریسک کمتر هستند کارآیی دارد، بلکه در شرایط خاص برای معامله گرانی که سرمایه گذاری تهاجمی نیز دارند می تواند کاربرد داشته باشد. زیرا گاهی اوغات ممکن است روند بازار های مالی نزولی شود که در این شرایط معامله گر می تواند برای مدت کوتاهی سرمایه گذاری خود را از تهاجمی به محافظه کارانه تغییر دهد تا وضعیت بازار دوباره مثبت شود. در واقع برای داشتن یک سرمایه گذاری کم خطر تر، باید 90 درصد از سبد سرمایه گذاری خود را با دارایی هایی که از نوسان قیمتی کمتری برخوردار هستند و از روند ثابتی پیروی می کنند، پر کنید. در نتیجه برای آنکه معامله گر بتواند از طریق ریسک کم تری به سود دلخواه خود دست یابد، باید با چیدن یک استراتژی دقیق و محافظه کارانه پیش برود. اما دقیقا این استراتژی از چه چیز هایی تشکیل شده است؟ این موضوعی است که در ادامه به آن پرداخته ایم.


سرمایه گذاری بر روی دارایی های ثابت

یکی از راه های سرمایه گذاری کم خطر، افزایش سرمایه با استفاده از دارایی های ثابت است. مثلا شما می توانید سهام و یا سایر تجارت هایی که از نوسانات قیمتی کم تری برخوردار هستند، سرمایه گذاری به نسبت کم خطر تری را تجربه کنید. برای مثال در بازار بورس معمولا معامله گرانی استراتژی سرمایه‌گذاری یا Investing که قصد سرمایه گذاری تهاجمی را ندارند، بر روی سهام شرکت هایی سرمایه گذاری می کنند که به نسبت از ثبات و پشتوانه بیشتری برخوردار هستند. در واقع در این روش شما با سرمایه گذاری بر روی سهام های شناخته شده، خطر معامله خود را کاهش می دهید.

تحقیق و یافتن دارایی های شناخته شده

همیشه پروژه های جدید نسبت به پروژه های قدیمی تر راه طولانی تری را پیشه رو دارند و نیاز به آزمون خطای بیشتری نیز خواهند داشت. به همین دلیل شخصی که به دنبال سرمایه گذاری کم خطر است و اولویت وی با حفظ سرمایه اش است، باید به دنبال سرمایه گذاری بر روی پروژه، سهام و یا دارایی هایی باشد که نسبت به سایر پروژه ها در بازار های جهانی شناخته شده تر باشند. برای مثال درست است که قیمت بیت کوین نیز دائما دچار نوسانات و تغییرات زیادی می شود، اما با این حال خرید بیت کوین نسبت به سرمایه گذاری در پروژه های شت کوین که تازه به بازار عرضه شده اند و سرنوشت شان مشخص نیست، از خطر کم تری برخوردار می باشد. زیرا بیت کوین یک ارز دیجیتال شناخته شده است و با تحقیق در مورد آن می توان از اطلاعات زیادی بهره مند شد.

تقسیم سبد پرفتوی

معمولا هر معامله گری برای برنامه ریزی و چیدن استراتژی معامله گری خود نیاز به یک سبد پرتفوی دارد. این سبد سرمایه گذاری می تواند شامل یک نوع دارایی و یا تعداد بی شماری از دارایی های گوناگون باشد. در روش سرمایه گذاری محتاطانه، معامله گر می تواند با تقسیم دارایی هایش تسلط بیشتری بر بازار های مختلف داشته و تنوع سبد خود را بالا ببرد. این امر تنها محدود به یک بازار نمی شود و معامله گر می تواند در عین حال دارایی خود را به شکل سهام، اوراق قرضه، ارز دیجیتال و یا سایر سرمایه گذاری ها در بیاورد. در واقع با استفاده از این استراتژی، شما در بازار های مالی بیشتری سرمایه گذاری می کنید و از هر یک از آن ها کسب سود کرده و یا ضرر خود را جبران می کنید.

ارتباط سرمایه گذاری محتاطانه و بازار ارز دیجیتال

اگر حتی فعالیت کمی در بازار ارز دیجیتال داشته باشید، می دانید که این نوع سرمایه گذاری به دلیل نوسانات قیمتی زیاد تا چه میزان پر ریسک است. با آنکه امروزه بازار ارز دیجیتال بسیار داغ است و حجم زیادی از معاملات در آن انجام می شود، با این حال عده زیادی از مردم به دلیل ریسکی بودن آن از سرمایه گذاری در این نوع بازار امتناع می کنند. اما اشخاصی که می خواهند از سرمایه گذاری در این بازار منحصر به فرد برخوردار شوند و در عین حال ریسک معاملات خود را کاهش دهند، می توانند با استفاده از استراتژی سرمایه گذاری محتاطانه از معامله در بازار ارز دیجیتال بهره مند شوند. برای این کار می توانید از طریق استراتژی های زیر کم ریسک ترین سرمایه گذاری در حوزه رمز ارز ها را داشته باشید:
1. هولد ارز دیجیتال: در این روش شما می توانید بدون نیاز به یادگیری انواع روش های حرفه ای ترید از طريق سرمايه گذاري طولاني مدت و کم خطر تر، به كسب سود بپردازيد.
2. سرمایه گذاری در کوین های مشهور: برای جلوگیری از ریسک های احتمالی از سرمایه گذاری در پروژه های جدید و ناشناخته جلوگیری کنید، حتی اگر بازده بالایی در کوتاه مدت شامل می شدند. برای مثال بیت کوین و اتریوم دو ارز دیجیتال محبوب در سراسر جهان هستند و سرمایه گذاری در آن ها به مراتب بهتر از سرمایه گذاری در شت کوین ها و یا پروژه های جدید کریپتویی می باشد.
3. کسب درآمد منفعلانه: کسب درآمد منفعلانه ارتباط مستقیم با پشتکار شما در تحقیق روزانه بازار دارد. هر چقدر اطلاعات بهتری در رابطه با ورود رمز ارز های جدید به بازار، چشم انداز بازار در گذشته و حالت فعلی، اخبار مثبت یا منفی و غیره داشته باشید می توانید پروژه های امن کریپتویی را شناسایی کرده و از آن ها بهره مند شوید. حتی اگر بخواهیم از زاویه دیگر قضیه نیز نگاه کنیم با تحقیق روزمره بازار، می توانید پیش از بقیه سرمایه گذاران از سقوط یک کوین با خبر شده و از به خطر افتادن سرمایه خود جلوگیری کنید.
اگر بخواهیم جمع بندی از مطلب بالا داشته باشیم، به دلیل نوسانات شدید بازار کریپتو استراتژی سرمایه گذاری محتاطانه می تواند به معامله گران کمک کند تا از به خطر افتادن سرمایه خود تا حد امکان جلوگیری کرده و برنامه دقیقی برای سبد سرمایه گذاری خود تعیین کنند. این روش همچنین به دوری از تورم کمک کرده و باعث می شود سرمایه گذاران یک معامله کم ریسک تر نسبت به ماهیت ذاتی بازار کریپتو را تجربه کنند.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.