بررسی سهام بر اساس استراتژی آپر
سلام درود خدمت همه کاربران عزیز و دوستان گرامی که جهت مطالعه و بررسی این مقاله همراه ما هستند.
در این مقاله قصد بر این داریم که یک سهم را بر پایه تحلیل تکنیکال بر اساس استراتژی آپر بررسی کنیم تا راحت تر بتوانید با این استراتژی آشنا شوید.
بررسی یک سهم بر اساس استراتژی آپر
در ابتدا باید خدمت شما عرض کنیم که استراتژی آپر یعنی چه ؟
سهمی که در محدوده مقاومت خود باشد و بتواند با قدرت از مقاومت معتبر خودش عبور کند را آپر می نامیم و اصطلاحاً می گوییم آن سهم آپر شده است.
این استراتژی به این معناست که سهام ارزشمند چه از لحاظ بنیادی،چه از لحاظ تکنیکال و رفتارشناسی را جستجو کنید و نقطه ورود مناسب را پیدا کنید، که با کمک سامانه آپر 365 این کار برای کاربران راحت شده است.
استراتژی آپر به کاربر می گوید که سهامی را خریداری کنید که ارزش بالا رفتن قیمت را داشته باشند، به عبارتی به گفته نیکولاس دارواس و ویلیام جی اونیل سهام را گران بخرید و گران تر بفروشید.
اما به یاد داشته باشید که هر سهمی که صرفاً مقاومت خود را بشکند قرار بر خوب بودن نیست و قرار بر ورود به آن سهم هم نیست.
به همین منظور باید موارد زیادی را بررسی کنید و اینکه برای اطمینان هر چه بیشتر معامله گر نکاتی را باید رعایت کنید تا دچار ضرر نشوید.
استراتژی آپر قوانین ، مقرراتی و صدالبته نکاتی دارد که اگر رعایت نشود، اول اینکه استراتژی دیگر، استراتژی آپر نمی باشد و دوم اینکه اگر نکات رعایت نشود، ریسک معامله گر بسیار بالا می رود.
قوانین استراتژی آپر :
مقاومت در روند صعودی
در استراتژی آپر حتما باید مقاومتی که معتبر هست در روند صعودی شکل گرفته باشد مانند تصویر که مشاهده می کنید.
مقاومت در روند نزولی
در استراتژی آپر مقاومتی که در روند نزولی شکل گرفته باشد به هیچ عنوان معتبر نمی باشد چون سهم در روند نزول قرار دارد، مانند تصویر که مشاهده می کنید.
حداقل 15 درصد ریزش فاصله تا مقاومت معتبر
جهت ورود به سامانه آپر 365 اینجا کلیک کنید
در استراتژی آپر سهم حتما باید نسبت به مقاومت معتبری که شناسایی شده است حداقل 15 درصد ریزش داشته باشد تا در صورتی که سهم برگشت و تقاضا ایجاد شد بتوانیم آن مقاومت در میسر را مقاومت معتبر بدانیم.
مانند تصویر که مشاهده می کنید.
بررسی یک سهم بر اساس استراتژی آپر
با توجه به قوانینی که در رابطه با استراتژی آپر گفته شد باید نکاتی را نیز رعایت کنید تا میزان ریسک شما کم و کمتر شود.
نکات استراتژی آپر :
برای معامله بر اساس استراتژی آپر دقت کنید که روند شاخص کل اگر صعودی باشد میزان ریسک شما کم خواهد شد.
این استراتژی در روند صعودی نرخ برد بالایی دارد.
سهامی که می خواهید به آن ورود کنید، شاخص آن صنعت هم اگر صعودی باشد، ریسک معامله گر پایین می آید.
اگر بر اساس استراتژی آپر، قصد ورود به سهمی را داشتید، وضعیت بنیادی آن شرکت را هم حتما بررسی کنید که در شرایط قابل قبولی باشد.
در نهایت توجه داشته باشید که رفتار یک سهم برای معامله گر باید خیلی مهم باشد و همه موارد رفتار شناسی را بررسی کند.
بر اساس استراتژی آپر رفتار سهم باید از لحاظ کندل روز معاملاتی مورد تایید باشد، حجم معاملات مورد تایید باشد و وزن خریدارن حقیقی هم مورد تایید قرار گرفته باشد.
در این بخش از مقاله به بررسی و تحلیل تکنیکالی یک سهم بر اساس استراتژی آپر می پردازیم.
در ابتدا وارد سامانه آپر 365 می شویم.
http://www.upper365.ir
در صفحه کاربری بر روی گزینه دیدبان آپر کلیک کرده و به صفحه مربوطه خواهیم رفت.
سامانه آپر 365 جهت سرعت عمل بالاتر کاربران برای اینکه راحت بتوانند سهم هایی که در محدوده مقاومت خود هستند را ببینند در دیدبان آپر آن سهام برای آنها نمایش داده می شود.
بررسی یک سهم بر اساس استراتژی آپر
بررسی یک سهم بر اساس استراتژی آپر
دیدبان آپر
در این صفحه شما لیستی از نماد ها بر اساس استراتژی آپر را مشاهده خواهید کرد.
بررسی سهم
در اینجا بطور مثال ما سهم فملی رو انتخاب می کنیم و مورد بررسی قرار میدیم.
نمودار قیمت
اول از هر چیزی نمودار قیمت سهم فملی رو باز می کنیم و بررسی می کنیم.
اینکه روند سهم به چه صورت هست و مقاومت معتبر آن سهم در چه تاریخی قرار دارد.اینکه از لحاظ استراتژی آپر صحیح هست یا خیر و …
همانطور که ملاحظه می کنید در نمودار قیمت سهم فملی ، مقاومت در روند صعودی شکل گرفته ، فاصله مقاومت تا حمایتی که در نمودار شکل گرفته بیش از پانزده درصد ریزش داشته است.
در نهایت سهم از مقاومت معتبر خودش با قدرت عبور کرده است.
پس از نظر تحلیل تکنیکال بر اساس استراتژی آپر سهم فملی موفق به شکست مقاومت خود شده و به سمت مقاومت بعدی در حال حرکت هست.
در اینجا نکاتی که قبلا گفته شده را باید بررسی کنید تا میزان ریسک شما از معامله پایین تر بیاید.
جهت ورود به سامانه آپر 365 اینجا کلیک کنید
بررسی تحلیل تکنیکال یک سهم بر اساس استراتژی آپر
نکات قابل بررسی سهم در ابتدا ، وضعیت شرکت هست که باید دقت کنید از شرایط قابل قبولی برخودار باشد.
برای اینکار می توانید به ستاره هایی که در کنار هر سهم نمایش داده شده است مراجعه کنید.
برای بهتر بررسی کردن وضعیت بنیادی و بررسی استراتژی های مختلف می توانید با مراجعه به نرم افزار دایره طلایی، سهام تحلیل بنیادی جامع تری داشته باشید.
شاخص صنعت آن سهم که انتخاب کرده اید هم صعودی و مثبت باشد میزان ریسک پایین می آید.
شاخص کل هم در روند صعودی قرار داشته باشد. این موارد هم اگر رعایت شود، میزان ریسک معامله گر پایین می آید.
بررسی یک سهم بر اساس استراتژی آپر
رفتارشناسی
بعد از اینکه سهم خود را انتخاب کرده و مورد بررسی قرار دادید باید حتما از لحاظ رفتار شناسی بررسی کنید که آیا سهم رفتار درست و قابل قبولی از خود در روز معاملاتی نشان داده است یا خیر.
همانطور که در تصویر بالا مشاهده می کنید، از لحاظ رفتار شناسی این سهم توانسته در روز معاملاتی خود کندل خوبی داشته باشد و تایید آن کندل را گرفته است.
حجم معاملات آن روز هم که طبق یک فرمول بر اساس میانگین حجم معاملات در ماه بدست می آید 311% هم مورد تایید سامانه آپر می باشد.
وزن خریداران حقیقی هم بر اساس فروملی که در بررسی سهام بر اساس استراتژی آپر سامانه آپر 365 طراحی شده مورد تاییده و بالای 125% هست.
توجه داشته باشید که حتما باید سهم از مقاومت خود با رفتار شناسی صحیح عبور کند ترجیحاً 3% بالاتر از مقاومت.
با بررسی های صورت گرفته متوجه شدیم که از لحاظ رفتار شناسی هم در شرایط خوبی قرار دارد و معامله گر می تواند بر اساس تمام مواردی که توضیح دادیم و بررسی کردیم به یک سهم ورود یا زیر نظر بگیرید.
ما بقی سهم ها را هم به همین گونه می توانید بر اساس استراتژی آپر مورد بررسی قرار دهید.
بهترین استراتژی های بازار معاملاتی
اولین چیزی که قرار است به شما آموزش دهم، بسیار ساده است، استراتژی معاملاتی روزانه با حداکثر سود میباشد. از سال ۲۰۰۷ از استراتژی معاملاتی روند استفاده میکنم و هنوز هم امروزه کاربرد دارد. سعی دارم مختصر و مستقیم به این نکته اشاره کنم.
یک جفت ارز یا یک سهام که در حال افزایش یا کاهش را پیدا کنید.
سهامهای مختلف را بررسی کنید تا سهمی که جهت روند قابل توجهی داشته باشد را بیابید. بایستی جهت روند به سادگی مشخص باشد. سادهتر این است که ببینیم بیشتر این استراتژی چگونه کار میکند.
وارد سیستم کارگزاری خود شوید و به سهمها نگاه کنید که در حال حرکت هستند. تایم فریم خود را روی یک ساعت قرار دهید، چارت را بزرگتر و درشتتر کنید و هر روند را مشخص نمایید. وقتی روند را مشخص کردید، تایم فریم را کوچکتر انتخاب کنید مثل چارت ۵ دقیقهای.
سهامها را بررسی کنید تا ببینید آیا الگویی که برای شما آشناست وجود دارد؟ مانند این تصویر شما میتوانید یک الگوی شکستن ساده را مشاهده کنید.
منتظر پولبک در جهت مخالف روند میمانیم
استراتژی کلیدی برای ورود به معامله، تایم فریم کوتاهتر را انتخاب میکنیم و منتظر سهم میمانیم تا در جهت مخالف روند حرکت کند. برای مثال اگر نموداری با تایم فریم یک ساعته را رصد میکنید، تایم فریم آن را کوتاهتر و به ۵ دقیقه تغییر دهید. منتظر پولبک باشید.
وقتی شما یک روند صعودی پیدا کردید، نیاز به ابزاری دارید تا کمی به سمت پایین حرکت کند. اگر روند نزولی پیدا کردید، نیاز به ابزاری دارید تا کمی به سمت بالا حرکت کند. این کار را برای کاهش ریسک و افزایش نسبت سود به ریسک انجام می دهید.
اکثر سهامها به صورت موج حرکت میکنند، به منظور این که شانس موفقیت خود را به شدت افزایش دهید، بایستی یک روند پیدا کنید و زمانی که پولبک صورت گرفت و متوقف شد، در اسرع وقت وارد بازار میشوید.
بهترین مکان خرید، جایی است که روند صعودی است و دوره کوتاهی برای کسب سود وجود دارد بدین معنی که مردم در حال فروش هستند. روشی است که میتوانید از موج بزرگ، ریسک کمتر و سود بیشتر را به دست آورید.
مهم: از حد ضرر (SL) جهت کنترل ریسک استفاده کنید.
۹۰% معاملهگران موقعیت را از دست میدهند زیرا آنها نمیتوانند ضررهای خود را کنترل کنند. معاملهگران به ضرر کردن خود ادامه میدهند و تمام سرمایه خود را از دست میدهند. تمام معاملهگران حرفهای به این مشکل روحی و روانی آگاه هستند و همیشه جلوی باخت خود را در همان ابتدا میبندند و به برندهشدن خود ادامه میدهند.
قبل از این که وارد معامله شوید بایستی بدانید در کجا با ضرر خارج خواهید شد. ضرر کردن یک امر عادی است، تنها ترفند این است که به محض اینکه معامله به راه خود ادامه نداد، سریع پوزیشن را ببندید.
بهترین روش برای این که در کجا از معامله خارج میشوید، زمانی که قصد خرید دارید حد ضرر (SL) را زیر حداقل قیمت (Low) شمع قبلی قرار دهید و اگر قصد فروش دارید در بالای حداکثر قیمت (High) شمع قبلی قرار دهید.
در بازار معاملاتی بالا، مشاهده میکنیم که یک روند نزولی بررسی سهام بر اساس استراتژی آپر در حال روی دادن است. فلش قرمز رنگ موقعیت خوبی را برای فروش پیشنهاد میدهد. در این مورد حد ضرر (SL) را میتوان کمی بالاتر از حداکثر قیمت (High) شمع قبلی قرار داد (خط قرمز در عکس). این مورد ریسک خیلی کمی به همراه دارد اما همان طور که در نمودار میبینید، میتوان به سود زیادی دست یافت.
زمانی که روند شکسته می شود بفروشید
روندها زمانی میتوانند سودآور باشند که سود خود را حفظ کنید، بنابراین بایستی بدانید چه زمانی از معامله خارج شوید. برای این که بفهمید چه زمانی از روند خارج شوید، به روند با دقت نگاه کنید و اگر شکسته شدن روند را دیدید فورا از معامله خارج شوید.
زمانی که روند شکسته میشود چگونه مشخص میشود؟
قانون کلی در مورد شکسته شدن روند زمانی روی میدهد که حداکثر قیمت “High” شمع جدید پایینتر از حداکثر قیمت “High” شمع قبلی در روند صعودی قرار گیرد و حداقل قیمت “Low” شمع بعدی بالاتر از حداقل قیمت Low”” شمع قبلی در روند نزولی باشد. مثال مشابه دیگری را مشاهده کنید:
اگر حداقل قیمت Low”” شمع جدید بالاتر از حداقل قیمت شمع قبلی باشد روند شکسته میشود. زمانی که قیمت به به حداکثر قیمت “High” شمع قبلی برمی گردد از معامله خارج میشوید. همچنین در روند صعودی زمانی روند شکسته میشود که حداکثر قیمت “High” شمع جدید پایینتر از حداکثر “High” شمع قبلی است و زمانی از معامله خارج میشوید که قیمت به حداقل “Low” شمع قبلی رسیده باشد.
اکنون شما یک استراتژی بسیار قدرتمند را آموختید، سعی کنید از آن استفاده کنید.
استراتژی الگوی کانال
استراتژی الگوی کانال اغلب در معاملات کاربرد دارد. چرا؟ زیرا بیشتر زمانها، ابزارهای معاملاتی تشکیل کانال را میدهند. این کانالها تشکیل مثلث را میدهند. خسته کننده به نظر میرسند اما میتوانند بسیار سودآور باشند. اگر بتوانید نوع الگو را تشخیص دهید، پیشبینی این که برای سهام مورد نظر در آینده چه اتفاقی میافتد آسانتر است و این اغلب موارد کاربرد دارد.
حالا این که با این استراتژی چگونه معامله کنیم را مرحله به مرحله نشان خواهم داد:
این الگو چگونه به نظر میرسد؟
این استراتژی شامل یافتن الگوی چارت است که شبیه به کانال یا مثلث میباشد. همان طور که در شکل نشان داده شده است. برای تایید کانال، حداقل نیاز به دو بانس دارید. شما زمانی برای بار سوم وارد معامله میشود که چارت به لبه رسیده باشد و متوجه شوید که قیمت از خطوط حمایت و مقاومت قبلی عبور نمیکند. شما میتوانید هر زمان که قیمت شروع به بانس از لبه کرد، وارد معامله شوید، فقط نبایستی در زمان بانس سوم وارد پوزیشن بشوید.
اگر کانال حفظ شود، می توانید از آن سود ببرید، اما اگر یک دفعه حفظ کانال بهم خورد از معامله خارج شوید و منتظر فرصت دیگری باشید.
چه زمانی به سود می رسید و چه زمانی جلوی ضرر را میگیرید؟
زمانی که میخواهید وارد معامله شوید لازم است بدانید چه زمانی به سود می رسید و چه زمانی جلوی ضرر را میگیرید. در این استراتژی از ۳/۱ محدوده کانال برای سطح حد ضرر (Stop Loss) استفاده کردم و ۳/۲ کانال را به قیمت هدف (Target Price) اختصاص دادم، همان طور که در تصویر بالا نشان داده شده است.
زمانی که این الگو ظاهر میشود اغلب نتیجه میدهد و میتواند پرتفوی شما را به سود برساند. اغلب بازار به تمایل به حرکت در کنار یگدیگر دارد (حالت رنج) و این به شما کمک میکند که در این زمان به اصطلاح “خسته کننده” به سود برسید.
آنچه شما باید انجام دهید این است که در جستجوی الگوی روشن و واضح باشید. اغلب نمودارها، نامنظم هستند و قیمت به صورت سر به سر حرکت میکند. زمانی که الگو به آسانی قابل شناسایی بود شروع به معامله کنید. پول خود را به چیزی که شبیه به نوعی کانال است دور نریزید.
اگر می خواهید متعلق به ۱۰٪ از معامله گران برتر باشید، لازم است هشیار باشید و تنها زمانی وارد معامله شوید که در مورد الگوی کانال مطمئن هستید. یک نکته بسیار مهمی که به بسیاری از معاملهگران حرفهای کمک میکند تا واقعا در حرفه خود پیشرفت کنند، پیگیری معاملات و الگوهای مختلف است. جاهایی که استراتژی کاربرد دارد و جاهایی که کاربرد ندارد را یادداشت کنید و بر اساس آمار خودتان اقدام به عمل نمایید.
یک مثال واقعی
در چارت ۳۰ دقیقهای بالا، روند نزولی بررسی سهام بر اساس استراتژی آپر بررسی سهام بر اساس استراتژی آپر را مشاهده میکنید. من الگوی کانال را در تایم فریم ۳۰ دقیقه بعد از کنترل نمودار در تایم فریمهای مختلف شناسایی کردم. به نظر میرسد معامله در محدوده زمانی، ۱۴ اکتبر باشد. سطح بالا، قیمت ۱٫۶۱ و سطح پایین، قیمت ۱٫۵۹ است. زمانی که نمودار به حداکثر قیمت (Higher) شمع نزدیک میشود، پوزیشن خرید میگیرم. نوار صورتی رنگ جایی است که میفروشم و نوار نارنجی رنگ جایی است که حد ضرر (ST) را قرار دادم و بر روی نوار سبز رنگ، هدف سود (Target Profit) را مشخص کردم. در این مورد از ۳/۱ برای حد ضرر (SL) و ۳/۲ برای قیمت هدف (Target Price) را دنبال نکردم چون در اینجا میخواستم ضرر کمتری را داشته باشم.
نتیجه چیست؟ یک معامله سودآور را به همراه داشت. میزان ریسک کاملا به دید شما از چارت معاملاتی بستگی دارد. با این استراتژی از ریسک کم با سود بالا استفاده کردم.
استراتژی دوقلوی سقف یا دبل تاپس (Double Tops)
اکثر معاملهگران موفق از تحلیل تکنیکی استفاده میکنند و الگوهای نمودار برای کسب درآمد را به کار میبندند. آنها فهرستی از الگوهای اصلی که کاربردی است را دارند و دائم از این الگوها استفاده میکنند. هر زمان که شکل خاصی ظاهر شود، آنها معامله خود را آغاز میکنند و میدانند که ۵۵ تا ۹۰ درصد مواقع برنده هستند.
یکی از این الگوهای بسیار موفق، استراتژی دو قلوی سقف یا دبل تاپس (DT) است. اغلب این الگو در نمودار ظاهر می شود و تقریبا هر روز الگوی دو قلوی سقف یا دبل تاپس یا (DT) را مشاهده میکنم. به این بستگی دارد که چه قدر از روز را پشت کامپیوتر مینشینید و از چند ابزار مختلف برای بررسی نمودار استفاده میکنید. هنگامی که دو قلوی سقف مناسب را مشاهده کردید، میتوانید وارد معامله شوید و بدانید شانس به نفع شماست. در ادامه مراحل یافتن استراتژی دبل تاپس معاملاتی را نشان خواهم داد. این یکی از الگوهای سودآوری است که توصیه میکنم به آن توجه کنید.
سهام مختلف را بر روی صفحه کارگزاری خود مرور کنید.
برای یافتن الگوی دو قلوی سقف، نمودار سهام یا ارزهای مهم را بررسی میکنم. نمودار یک ساعته و ۵ دقیقه را بررسی میکنم تا دوتایی بالا و پایین را پیدا کنیم. با بزرگ نمایی نمودار، بهتر میتوان آن را بررسی کرد.
در نمودار بالا، الگوی دو قلوی سقف به خوبی قابل مشاهده است. شما میتوانید تایم فریم را بر اساس علاقمندی خود انتخاب کنید. بستگی به این دارد که معامله شما چه قدر طول میکشد. اگر میخواهید معامله را در عرض ۵ دقیقه تا چند ساعت انجام دهید، باید از نمودار ۵ یا ۱۵ دقیقه استفاده کنید، اگر به دنبال استراتژی سویینگ یا (نوسانگیری) هستید از تایم فریم بیشتر مثلا ۳۰ دقیقه یا یک ساعته یا بیشتر استفاده کنید.
این الگو چه شکلی است؟
بایستی به دنبال الگوی W شکل باشید، زمانی که روند به سرعت به بالا حرکت میکند سپس پولبک میکند و دوباره بالا میرود، حد ضرر (SL) را در همان سطح یا در زیر حداکثر قیمت (High) شمع قبلی قرار میدهید و مجددا شروع به پایین آمدن میکند.
در تصویر بالا مثالی از الگوی دو قلوی سقف رسم شده است. در آنجا شما می توانید ببینید که سهام قادر نیست به بالاترین جایگاه اولیه برسد و قدرت را از دست داده است. حالا بایستی صبر کنید تا روند به زیر حداقل قیمت (Low) شمع قبل از خود برسد که بین دو سطح بالایی قرار دارد. زمانی که روی حداقل قیمت (Low) شمع قبل از خود ایستاد (زمانی که نوار مشکی به عنوان خط گردن (Neckline) را رسم کردید)، اقدام به خرید یا فروش سهام میکنید.
گاهی این الگو به درستی کار نمیکند، به همین دلیل همیشه حد ضرر (SL) را بین دبل تاپس و محل ورود به پوزیشن قرار میدهم. اگر این بار کار نکرد، نگران نباشید، مهم است که در زمان مناسب از معامله خارج شوید تا سرمایه خود را حفظ کنید و در زمان دیگری آن را مجددا امتحان کنید.
برای به دست آوردن سود بیشتر، (TP) را یک و نیم تا دو برابر بیشتر از حد ضرر (SL) مشخص میکنم. همان طور که در نمودار بالا مشاهده میکنید. اغلب نسبت حد سود (TP) به حد ضرر (SL) یک و نیم برابر کافی است و در باند مدت سودآور است.
استراتژی دو قلوی کف یا دبل باتم (Double Bottom)
عکس روش بالا کار میکند.
شکل بالا مانند نمونه قبلی فقط به صورت برعکس کار میکند. توجه: بسیار مهم است تا خط گردن (Neckline) تشکیل نشده وارد معامله نشوید. بعضی از معاملهگران حد ضرر (SL) را آزادانهتر در بالا یا پایین دو قلوی کف یا دبل باتم قرار میدهند؛ اما من نسبتا محافظهکارانه عمل میکنم و حد ضرر (SL) و حد سود (TP) را به همان روش بالا قرار میدهم تا در معاملات به موفق دست پیدا کنم. من از استراتژی خودم استفاده میکنم و شما آزاد هستید تا سطوح مختلف را تجربه کنید.
نمودار بالا، مثال بسیار خوبی از الگوی دو قلوی سقف یا دبل تاپس است.
نوبت شماست
حلا نوبت شماست که از این استراتژی استفاده کنید. مطالب را دوباره بخوانید و سعی کنید در الگوهای دو قلوی سقف و کف به کار برید. از حد ضرر (SL) و حد سود (TP) منطقی استفاده کنید و معاملات خود را یاداشت کنید. سپس آماری از یاداشتهای خود بگیرید و بینید که آیا این الگوها هم برای شما به درستی جواب داده یا خیر و سعی کنید اشتباهات خود را پیدا کنید و در معامله بعدی، اشتباه خود را اصلاح نمایید.
چکیده:
استراتژی مورد نظر با استفاده از روند معاملاتی، ورود و خروج از پوزیشن را بررسی میکند. همچنین پولبک، شکست روند، الگوهای کانال و الگوهای سقف و کف به شما کمک میکند تا پوزیشن مناسب را با در نظر گرفتن حد ضرر (SL) انتخاب کنید.
مارتینگل (Martingale ) استراتژی کاهش ضرر
تحلیلگران در بازار سرمایه و سهام، از روشها و استراتژیهای معاملاتی متعددی استفاده میکنند. هدف از به کار بردن این روشها، مدیریت سرمایه، کنترل ریسکهای سرمایهگذاری و کسب سود بیشتر است. یکی از تکنیکهایی که برخی از سرمایهگذاران در بازار سهام به کار میبرند، روش مارتینگل (Martingale ) است. این روش ابتدا در شرطبندیها استفاده میشد اما به تدریج کاربرد آن گسترش یافت و در بازار سهام نیز مورد توجه قرار گرفت. در این مقاله به تعریف روش مارتینگل و سازوکار آن میپردازیم.
این استراتژی برای اولین بار در قرن 18 میلادی توسط یک ریاضیدان فرانسوی ابداع شد، که در اصل نوعی روش برای شرط بندی با فرض دو برابر شدن مبلغ شرط است و در طول زمان به واسطه ی محققان زیادی بهینه سازی شده است. امروزه نیز تحلیل گران و اقتصاددانان بسیاری برای انجام معاملات خود در بازار بورس، ارزهای دیجیتال و فارکس از این روش استفاده می کنند.
روش مارتینگل (Martingale ) چیست؟
روش مارتینگل یک استراتژی برای کسب سود محسوب میشود که بر تئوری احتمال و فرضیه بازگشت به میانگین استوار است. این تکنیک به میزان زیادی سرمایه نیاز دارد؛ به عبارت دیگر، اگر سرمایه شما بینهایت باشد، استفاده از این روش میتواند سود بسیاری را نصیبتان کند؛ در غیر این صورت باید آمادگی پذیرش زیان را داشته باشید. قبل از هر چیز، مختصری درباره تاریخچه این روش صحبت میکنیم.
تاریخچه روش مارتینگل (Martingale )
مارتینگل (Martingale ) یک نوع استراتژی معاملاتی است که سرمایهگذاران با استفاده از آن میتوانند به سودهای قابل توجهی دست پیدا کنند. به عبارت دیگر مارتینگل به روشی گفته میشود که در آن، با وارد شدن یک معامله به زیان، حجم معامله بعدی باید دو برابر شود.
در ابتدا این روش بیشتر در شرط بندیها کاربرد داشت و این استراتژی برای اولین بار توسط یکی از ریاضیدانهای فرانسوی به نام پاول پیر لوی در قرن ۱۸ میلادی مطرح شد.
در مقابل این استراتژی یک استراتژی به نام ضد مارتینگل وجود داشت که معتقد بود با هر شکستی که در معاملات تجربه میکنید، باید مقدار پولی که در معامله تزریق کردهاید را نصف کنید و هر دفعه که سود کسب کردید، مقدار سرمایه را دو برابر کنید.
این روش دقیقا برعکس روش مارتینگل بود. باید در نظر داشته باشید که روش مارتینگل در معاملات بازار بورس، نیاز به ریسکپذیری بالایی دارد.
تکنیک مارتینگل توسط یک ریاضیدان فرانسوی به نام پل پیر لوی در قرن ۱۸ میلادی معرفی شد اما محققان دیگر نیز در گذر زمان به بهینهسازی این روش پرداختند.
روش مارتینگل در اصل نوعی روش شرطبندی بوده که با فرضیه دو برابر شدن کاربرد داشته است.
پس از سالها، یک ریاضیدان آمریکایی به نام جوزف لئو دوب، با فرض اینکه با این روش نمیتوان به بازدهی 100% رسید، تحقیقاتی انجام داد. هماکنون بسیاری از تحلیلگران و فعالان بازار سهام، از این روش برای معاملات خود استفاده میکنند.
نحوه استفاده از روش مارتینگل
توجه به این نکته ضروری است که میزان ریسک بر معاملات با این روش بسیار بیشتر از سود بالقوه است. بااینحال، با بهبود تکنیک مارتینگل و استفاده هوشمندانه از آن، میتوان شانس موفقیت خود را افزایش داد.
در شرطبندی با روش مارتینگل (Martingale )، میزان شرطبندی در هر مرحله باید دو برابر مرحله قبل باشد و در صورت باخت در هر مرحله، بازی آن قدر ادامه پیدا میکند تا سرانجام شرط را ببرید و از بازی خارج شوید.
برای درک نحوه استفاده از روش مارتینگل، این مثال را در نظر بگیرید: فرض کنید فردی با ۱۰ دلار یک شرطبندی را آغاز کند. او در صورت باخت در مرحله اول، ۱۰ دلار از دست میدهد و علاوه بر آن، باید در مرحله بعد ۲۰ دلار شرط ببندد.
در صورت باخت در این مرحله نیز، ۴۰ دلار شرط خواهد بست. اگر در مرحله بعد، دوباره شرط را ببازد، باید دو برابر ۴۰ دلار، یعنی ۸۰ دلار وسط بگذارد اما اگر شرط را ببرد، ۷۰ دلار نصیبش خواهد شد و بازی به همین صورت ادامه خواهد داشت.
براساس روش مارتینگل و فرضیه دو برابر شدن، معاملات و خرید سهام باید در چند مرحله اتفاق بیفتد و سرمایه اختصاصیافته، هر بار باید دو برابر بار قبل باشد.
برای استفاده از روش مارتینگل باید سرمایه اختصاصیافته به یک سهم را به قسمتهای نامساوی تقسیم و در هر مرحله بخشی از سرمایه را وارد معامله کرد.
استراتژی خرید و فروش پلهای
با توجه به توضیح و تعریف روش مارتینگل، بهتر است با یکی از استراتژیهای معاملاتی به نام خرید و فروش پلهای نیز آشنا شویم. یکی از روشهایی که برای مدیریت سرمایه و کنترل ریسک و زیان در بازار سرمایه و سهام استفاده میشود، خرید و فروش پلهای است.
بسیاری از معاملهگران حرفهای و تحلیلگران بازار سهام، پس از بررسی و تحلیل سهم و قبل از اقدام به خرید، حد سود و زیان خود را تعیین میکنند.
تعیین حد سود و ضرر میتواند در قیمتهای مختلف انجام شود. معاملهگران با در نظر گرفتن حد سود و ضررهای مختلف، در قیمتهای متفاوتی خرید و فروش میکنند.
به خرید یا فروش یک سهم در قیمتهای مختلف که میتواند با حجمهای مختلف باشد، خرید یا فروش پلهای میگویند.
تعیین حد سود و ضرر و معاملات پلهای، برای هر فرد براساس میزان ریسکپذیری و بازدهی مورد انتظار، میتواند متفاوت باشد.
در روش مارتینگل، استراتژی خرید و فروش پلهای نیز در نظر گرفته میشود و افراد برای کاهش میانگین قیمت خرید و افزایش سود خود، در قیمتهای مختلف خرید سهم را انجام میدهند.
مدیریت ریسک و سرمایه با مارتینگل
روش مارتینگل به سبک معاملاتی سرمایهگذاران توجه چندانی ندارد و تنها رکن آن، این است که با ورود معامله به زیان در فواصل مشخص، باید به حجم معامله مورد نظر افزوده شود تا با برگشتن به اصلاح قیمت در بازار، اول زیان به وجود آمده جبران شود و دوم این که مجموع معاملات انجام شده وارد سود شود.
شاید بگویید که این استراتژی همیشه کارساز بوده و بهتر است همیشه از این روش برای جبران ضرر و کسب سود استفاده کنیم اما اینطور نیست.
دقت داشته باشید که افزایش حجم معامله در فواصل تعیین شدهای امکانپذیر است و کافی است بین این فاصلههای مشخص شده، بازار هیچ اصلاح قیمتی را به وجود نیاورد، با این روال، آنقدر سرمایه خود را در معامله تزریق خواهید کرد که در نهایت معامله شما به ضرر شناور تبدیل شده و آرام آرام تمام سرمایه خود را از دست بدهید.
مزیت روش مارتینگل (Martingale )
روش مارتینگل بیشتر در زمانی کاربرد دارد که از افزایش قیمت سهم در روزهای آینده اطمینان نداریم و ممکن است قیمت سهم در روزهای بعد، از قیمت خرید اولیه کمتر شود. همچنین باید قبل از اجرای این روش، شرکت مورد نظر را به طور کامل تحلیل کنیم.
تحلیل بنیادی شرکت در این مرحله بسیار اهمیت دارد و وضعیت سودآوری آن مهم است.
با استفاده از این روش، به جای اینکه صبر کنیم تا قیمت سهم به قیمت اولیه برسد تا به سود برسیم، میتوانیم از منفی سهم نیز استفاده کنیم و با کاهش دادن میانگین قیمت خرید، زودتر سود به دست آوریم.
بسیاری از معاملهگران حرفهای، در کنار سایر تکنیکها و به خصوص تحلیل تکنیکال، از این روش برای خریدهای خود استفاده میکنند تا حد سود و ضرر خود را تعیین و هوشمندانه معامله کنند.
معایب روش مارتینگل
مشکل بزرگ این روش، این است که فرض بر بینهایت بودن سرمایه دارد. باید این موضوع را در نظر بگیریم که سرمایه ما بینهایت نیست و ممکن است با اجرای چند باره این روش، تمام شود. با وجود فرضیه دو برابر، پس از چند مرحله حجم خرید و سرمایه مورد نیاز به شدت افزایش مییابد.
عیب دیگر روش مارتینگل (Martingale ) این است که تضمینی برای بالا رفتن قیمت پس از کاهش آن وجود ندارد. شاید قیمت به مدت طولانی دچار افت شود و از قیمت اولیه خرید ما فاصله زیادی بگیرد؛ بنابراین باید زمان زیادی صبر کنیم و سرمایه فراوانی را نیز اختصاص دهیم تا قیمت سهم به قیمت اولیه خرید ما برسد و بتوانیم سود به دست آوریم.
یکی از بهبودهایی که برای روش مارتینگل اجرا شده تا این عیب را برطرف کند، این است که تعداد مراحل روش را کم کنیم. برای نمونه میتوانیم مراحل انجام روش مارتینگل را به سه مرحله کاهش داده و سرمایه خود را به چهار قسمت نامساوی تقسیم کنیم.
در این روش، ضرایب مارتینگل برابر خواهد بود با ۱، ۲، ۴ و ۸ که همان توانهای 2 هستند. به صورت کلی، همه سرمایه به 15 قسمت تقسیم میشود و در هر مرحله از خرید، از یکی از این ضرایب برای خرید سهم استفاده خواهد شد.
برای مثال در صورتی که بخواهیم 150میلیون تومان را به سهمی اختصاص دهیم، در ابتدا 10 میلیون تومان از سهم را خریداری میکنیم. در مرحله بعد، خرید ما 20 میلیون تومان میشود. سپس 40 میلیون تومان از سهم را میخریم و در آخر، 80 میلیون از سهم را خریداری میکنیم.
به این ترتیب، با کاهش قیمت، بازه ضرر به 3 مرحله تقسیم میشود و هر بار که قیمت به یکی از این 3 بخش میرسد، خرید بعدی انجام میگیرد.
چگونگی استفاده از مارتینگل (Martingale )
همانطور که مستحضر هستید هرچیزی در دنیای امروز دارای مزیتها و معایبی است که ما با دانستن شیوه استفاده درست از آن میتوانیم از خوبی های آن بهرهمند شویم.
استراتژی مدیریت مالی مارتینگل نیز از این قاعده مستثنی نیست و برای استفاده اصولی از آن باید به چند نکته حائز اهمیت که در ذیل بطور خلاصه به آن پرداختهام توجه داشت:
علم و دانش معاملهگری
همانطور که اشاره شد مارتینگل یک استراتژی خرید یا فروش نیست بلکه تنها یک راهکار مدیریت سرمایه است. پس در ابتدایی ترین مرحله شما برای بهرهمندی از این روش باید با اصول تکنیکال و فاندامنتال حداقل آشنایی نسبی را داشت باشین.
تا بتوانید از طریق تکنیکال سطوح حمایت مهم و روند قیمت سهم را تشخیص دهید و همچنین با علم فاندامنتال ارزندگی سهم را مورد ارزیابی قرار دهید.
روانشناسی
گفتن این حرف سادس که با پایین آمدن قیمت دوباره با مبلغ بیشتری خرید داشت باشیم اما در واقعیت داستان جور دیگریست چون علاوه براینک معاملهگر در ضرر است و فشار روانی را تحمل میکند درعین حال باید به خود مسلط باشد و شرایط را منطقی بررسی کند نه با این دید که من درست میگم و بازار اشتباه کرده است و حال درصدد این باشد که بخواهد از بازار انتقام بگیرد و خلاف روند معامله کند.
ازطرفی هم باید آنقدر به خود اعتماد به نفس داشت باشد که میتواند درست ترین انتخاب را درهر شرایط اتخاذ کند. پس یک معاملهگر پس از داشتن علم برای استقاده از استراتژی مارتینگل باید حالت روحی خود نیز مسلط باشد.
خرید پلهای
ما داری سرمایه بینهایت نیستیم که بتوانیم هرچقدر قیمت سهم پایین آمد دوبرابر خرید قبلی خودمان خرید داشت باشیم به این امید که بالاخره قیمت سهم شروع به صعودی شدن کند و ضررهای ما تبدیل به سود شود.
پس قبل از ورود به سهم باید سرمایهای را که میخواهیم با آن سهم را خریداری کنیم در نظر بگیریم و آن را به 3 قسمت غیر مساوی که هرکدام حداقل دو برابر دیگریست تقسیم کنیم.
نتیجه گیری
با توجه به مطالبی که گفته شد، میتوانیم روش مارتینگل (Martingale )را یکی از روشهای مؤثر در خرید سهام در نظر بگیریم. روش مارتینگل با خرید پلهای و دو برابر کردن خرید در هر مرحله، کمک میکند میانگین خرید خود را کاهش دهیم و زودتر به سود برسیم.
این روش ابتدا در بازیهای شرطبندی مورد استفاده قرار میگرفت اما اکنون در همه بازارها به خصوص در بازار سهام کاربرد دارد. با وجود این، مارتینگل معایبی نیز دارد. اساس این روش بر بینهایت بودن سرمایه است و احتمال برنگشتن قیمت به قیمت اولیه در بازار سهام نیز وجود دارد.
برای رفع این معایب، میتوانیم مراحل روش مارتینگل را کاهش دهیم و با تقسیم کردن سرمایه به بخشهای مختلف، ریسک را کمتر کنیم.
افراد در فرایند سرمایهگذاری خود در بازار سرمایه، ممکن است بر خلاف تصورات و پیشبینیهایی که داشتهاند با ضرر و زیان مواجه شوند یعنی سهم را در روز اول با یک قیمت مشخصی خریداری کردهاند و با مرور زمان ارزش قیمت سهم کاهش پیدا کرده است.
در این موارد شخص سرمایهگذار سه راهکار در پیش دارد، در ابتداییترین حالت، ممکن است شخص تصمیم به فروش سهام بگیرد و با ضرری که متحمل شده است از سهم خارج شود. در حالت دوم ممکن است شخص تصمیم به صبر گرفته باشد و به امید برگشت قیمت سهم دست روی دست گذاشته باشد.
حالت آخر ممکن است شخص سرمایهگذار با استفاده از برخی از راهکارها برای به حداقل رساندن این ضرر و گاهی کسب سود در این بررسی سهام بر اساس استراتژی آپر موقعیت از سهم خارج شود. استراتژی مارتینگل یکی از بهترین استراتژی برای جلوگیری از متحمل شدن زیان بیشتر و شاید کسب سود در این شرایط باشد.
طبق توضیحات کاملی که در این مقاله ارائه شد شما با استفاده از نظریه مارتینگل میتوانید در شرایط ریزش قیمت، ضرر کمتری را متحمل شوید. این امر به شرطی دارای اعتبار است که شما نسبت به تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی در بازار سرمایه آشنایی داشته باشید.
چنانچه قصد ورود به بازار ارزهای دیجیتال و خرید و فروش ارز دیجیتال را دارید، اما فرصت کافی یا تخصص لازم برای تحلیل بازار را ندارید، برای سرمایه گذاری موفق در ارزهای دیجیتال و در امان ماندن از کلاهبرداران و شکارچیان ارز دیجیتال میتوانید از دورههای آموزشی ارز دیجیتال همیار کریپتو استفاده کنید.
این دورهها بر اساس تحلیل بازار و متناسب با نیاز مخاطبان از پایه تا پیشرفته طراحی و بروز میشوند. تیم همیار کریپتو برای کمک به علاقهمندانی که قصد ورود به این بازار رادارند دوره های آموزش ارز دیجیتال در مشهد را بهصورت حضوری در مشهد و غیرحضوری برای علاقهمندان در نقاط مختلف کشور در فضای اسکای روم برگزار میکند.
سیو سود در بورس به چه معناست؟ | مهمترین استراتژی حفظ سرمایه را بشناس!
سرمایهگذاری مسیری است که موفقیت در آن نیاز به استراتژی دارد. راز جلوگیری از زیان در هر سرمایهگذاری، محدود کردن ریسک است. شما باید در سرمایهگذاری خود استراتژی داشته باشید تا ریسک را به حداقل برسانید. سیو سود نیز یک نوع استراتژی در بازار سرمایه میباشد. پیش از ورود به بازار سرمایه به چند تکنیک مؤثر مثل سیو سود مسلط شوید و زیان خود را به حداقل برسانید.
سیو سود در بورس به چه معناست؟
هر زمان سود خود را ذخیره کنید به اصطلاح سیو سود (Save Profit) نمودهاید. سیو سود یعنی سودی که به شما تعلق گرفته، محقق شود. حفظ سرمایه و سود تعلق گرفته به آن، مستلزم فروش سهام است. سیو سود ، مفهومی کاملاً ساده و ملموس است. به این معنا که با سرمایهگذاری روی سهام یک شرکت، سود چشمگیری نصیب شما میشود؛ سپس هنگامی که احتمال میدهید در آینده سود حاصل شده از دستتان برود، سهام خود را فروخته و سود آن را ذخیره مینمایید.
در بورس و همچنین در سایر بازارهای سرمایهگذاری، تا زمانی که شما سهام، ملک، طلا، ماشین و . را نفروشید نه صاحب سود شدهاید و نه ضرر کردید. در بورس، از اختلاف قیمت خرید سهم با قیمت فروش آن (در صورت افزایش) سود حاصل میشود.
بارها در بورس شاهد سودهای کلان و حتی رویایی بودهایم اما چیزی بالاتر از واقعیت وجود ندارد. واقعیت این است که همه آن سودها تا زمانی که شما سهام خود را نفروختهاید، هنوز متعلق به شما نیستند. کم نبودند معاملهگرانی که به طمع یک مثبت پنج دیگر، سهم خود را نفروختند و از فردای آن روز گرفتار صف فروش شدند؛ در صورتی که اگر سود خود را ذخیره میکردند، دیگر شاهد آب شدن آن سود طلایی در مقابل چشمان خود نبودند!
طمع برای کسب سود بیشتر، به راحتی میتواند یک معامله سود ده را به یک زیان ناامیدکننده تبدیل کند. سیو سود یعنی حرص برای کسب سود بیشتر را کنار گذاشته و با قناعت به سود موجود، سهم را بفروشیم. یک معاملهگر حریص معمولاً سود خود را به معاملهگران هوشمند میدهد.
آموزش راهکارهای سیو سود
پی بردن به زمان مناسب برای فروش سهام و سیو سود کردن به دو عامل مهم بستگی دارد. این دو عامل عبارتند از: دیدگاه زمانی سرمایهگذار در خرید سهام و تحلیل (تکنیکال یا بنیادی) سهم که در ادامه بطور مفصل شرح خواهیم داد.
راهکارهای سیو سود بر اساس دیدگاه زمانی
سرمایهگذاران در خریدهای خود، معمولاً دیدگاههای متفاوتی دارند. به این معنی که دید برخی سرمایهگذاران کوتاه مدت، برخی میان مدت و برخی دیگر بلندمدت می باشد. در انتخاب نوع روش سیو سود ، استراتژی و دیدگاه زمانی افراد تاثیرگذار خواهد بود. بنابراین ابتدا لازم است استراتژی زمانی خود را مشخص نمایید.
دیدگاه کوتاه مدت
افراد با استراتژی کوتاه مدت، سهم را با قصد نگهداری به مدت سه هفته الی سه ماه، خریداری میکنند. فرد تحلیلهای لازم را روی سهم انجام میدهد. با رسیدن قیمت سهم به نقطه حمایت نسبت به خرید آن اقدام نموده و سهم را در نقطه مقاومت میفروشد. همانطور که میدانیم، ممکن است سهم از نظر تکنیکال، مقاومت خود را شکسته و با بررسی سهام بر اساس استراتژی آپر قدرت بیشتر به رشد خود ادامه دهد. استراتژی سیو سود به ما میگوید حتی با فرض رشد بیشتر، اولویت با کاهش ریسک است.
دیدگاه میان مدت
افراد با استراتژی میان مدت در ذخیره سود، سهم را با قصد نگهداری به مدت دو الی شش ماه، خریداری میکنند. در دیدگاه میان مدت، با در نظر گرفتن درصد ریسک پذیری افراد، دو استراتژی متفاوت نهفته است.
افراد با ریسک پذیری پایین
افرادی که کمتر ریسکپذیر هستند، اصل سرمایه را میفروشند و سود آن را نگهداری مینمایند. با استفاده از این مدل که بر مبنای خارج کردن اصل سرمایه است، میتوان اصل سرمایه خود را از آسیب دور نگه داشت.
اصل مبلغ سرمایهگذاری را تقسیم بر سود سهام کرده، تعداد سهامی که برابر با مبلغ سود بوده و باید نگهداری شود، بدست میآید.
افراد با ریسک پذیری بالاتر
سرمایهگذارانی که ریسکپذیرتر هستند، سود سهم را فروخته، سیو سود میکنند و اصل سرمایه را نگه میدارند. این مدل بر مبنای خارج کردن سود میباشد. با تقسیم سود سهام بر قیمت روز آن، تعداد سهامی که باید فروخته شود، بدست میآید.
برای درک بهتر موضوع، به مثال زیر توجه کنید:
فرض کنید پس از انجام تحلیلهای مورد نیاز، 10000 سهم شرکت A را با قیمت 2000 تومان خریدهاید. مبلغ اصل سرمایه شما معادل بیست میلیون تومان شده است. طبق تحلیلهای جدید احتمال میدهید سهم بعد از رسیدن به قیمت 2200 تومان، کاهش قیمت پیدا کند. تا قیمت سهام شما به 2200 تومان برسد، دو میلیون تومان سود کسب کردهاید. ممکن است احتمال شما غلط از آب دربیاید و سهم از مقاومت 2200 رد شده و به رشد خود ادامه دهد.
در بررسی سهام بر اساس استراتژی آپر این شرایط از طریق دو راهکار گفته شده، میتوانید سیو سود کنید.
اگر ریسکپذیری شما پایین است، تعدادی از سهام را فروخته و اصل سرمایه خود را خارج کنید. بیست میلیون تومان (اصل سرمایه) را تقسیم بر 2200 تومان (قیمت خرید سهم) میکنید. حدود 9,000 برگ از اوراق خود را فروخته و مابقی را نگه میدارید. با این کار اصل پول خود را خارج میکنید.
اگر ریسکپذیری بالاتری دارید، تعدادی از سهام که برابر با سود پولتان است، بفروشید و اصل سرمایه را در سهام نگه دارید. دو میلیون تومان (سود سهام) را تقسیم بر 2200 تومان (قیمت خرید سهم) کنید. حدود 909 برگ از سهام خود را فروخته و مابقی آن را نگه دارید.
دیدگاه بلند مدت
افراد با استراتژی بلندمدت در سیو سود ، سهم را با قصد نگهداری به مدت شش ماه الی یک سال، خریداری میکنند. در این دیدگاه، معامله گران به نوسانات زودگذر قیمتی بیتوجه هستند. آنها در طولانی مدت به تارگت و هدف قیمتی خود دست مییابند. معاملهگران دارای دیدگاه بلند مدت، اصل سرمایه و سود آن را تا پایان بازه زمانی یک ساله نگه میدارند.
سایر راهکارها سیو سود
علاوه بر آن دسته استراتژیهای سیو سود که متکی بر دیدگاه زمانی معامله گران است، چند راهکار دیگر نیز وجود دارد که عبارتند از:
- توجه به صف خرید سهام: بدیهی است زمانی که سهم مد نظر، مورد تقاضای بسیاری از خریداران باشد، هنوز قابل نگهداری خواهد بود. به عرضه و تقاضای سهم و ورود و خروج نقدینگی به آن دقت نمایید. هر زمان صفهای خرید در حال ریزش بودند، اقدام به فروش نموده و سود خود را حفظ کنید.
- فروش پلکانی: در صورتی که قیمت سهم به نقطه مقاومت رسید اما شما از چگونگی ادامه روند آن اطمینان نداشتید، میتوانید با فروش سهام به صورت پلکانی، از ریسک خود بکاهید. با کاهش سرمایه، ریسکی که متوجه ما میشود نیز کاهش یافته و یک پله سیو سود میکنید. نصف سهم خود را بفروشید و سود آن را ذخیره نمایید و در انتظار ادامه روند سهم باشید؛ چنانچه روند سهم نزولی بود، مابقی سهام را نیز بفروشید.
چگونه در زمان مناسب سیو سود کنیم؟
علاوه بر راهکارها و مواردی که گفته شد، نکاتی وجود دارند که رعایت آنها موجب یک سیو سود به موقع خواهد شد. در ادامه این نکات را برای شما شرح خواهیم داد:
- سهامی را برای سیو سود در اولویت قرار دهید که رشدی بیشتر از حد معمول خود داشته است. بطور کلی، سیو سود را در مورد سهامی که به خوبی رشد کرده و سود چشمگیری داشته، انجام دهید.
- هنگام عرضه سهام توسط سهامداران حقوقی ِ آن و در کل، عرضههایی با حجم مشکوک، سیو سود کاری عاقلانه خواهد بود.
- سیو سود به صورت پلکانی در برخی شرایط تصمیمی منطقی و هوشمندانه است. می توان طی چند روز فروش سهم و ذخیره سود آن را انجام داده و طی چند روز متوالی سود کرد.
- اخبار منفی به شدت روی قیمت سهام تاثیر میگذارند؛ بنابراین اگر درباره سهامتان خبرهای بدی منتشر شد، شاید بهتر باشد سود موجود را ذخیره کرده و از آن خارج شوید.
- وقتی سهام در قیمت جدید تثبیت میشود، فروش آن یک روش محتاطانه به شمار میرود.
- در استراتژی سیو سود ، جهت پیشبینی روند آتی سهم، میتوان از نمودارها و سایر ابزارهای تحلیلی استفاده نمود.
- برای تعیین قیمت هدف که در آن قصد فروش و حفظ سود سهام را دارید، علاوه بر خود سهم باید روند کل بازار را درنظر بگیرید.
- وجود نشانههای افت و نزول بنیادی سهام یک شرکت، زنگ هشداری برای سهامدارن آن به شمار میرود. فروش و خروج از چنین سهمی کاملاً عاقلانه است. از جمله نشانههای مهم ضعف بنیادی یک سهم، میتوان به ناتوانی در فروش محصولات شرکت اشاره کرد.
- حتی اگر سهمی ذاتا ارزشمند باشد، فروش حجم زیاد آن توسط سهامداران عمده موجب کاهش شدید قیمت خواهد شد؛ پس اگر سهمی دارید که چنین وضعیتی دارد، سیو سود کنید.
دو وضعیت کلیدی
ما اغلب زمانی دست به سیو سود میزنیم که نسبت به آینده سهام خود امیدواریم اما تحلیلهای تکنیکال یا بنیادی سهم کمی نگرانکننده هستند. شرایطی نیز وجود دارد که در آن سیو سود ضروری است. هنگامی که سهم شما در یکی از وضعیتهای زیر قرار گرفت، حتما نسبت به فروش آن و ذخیره سود خود اقدام کنید.
- خروج چشمگیر نقدینگی از بازار
- رشد خارج از انتظار و بیش از حد بازار
گاهی سهم به نقطه مقاومتی خود رسیده و امیدی به رشد بیشتر قیمت آن در کوتاه مدت نیست. با این حال میتوان به آینده سهم خوشبین بود. در اینجا چند موقعیت برای سهم شما بوجود میآید:
الف) نمودار سهم از این محدوده مقاومتی عبور میکند.
ب) روند سهم، اصلاح شده و به اصطلاح پولبک میزند.
به دلیل نامشخص بودن آینده سهم، فروش و سیو سود آن تصمیم درستی است. در طی فرایند اصلاح سهم، میتوانید در جای مناسب مجدداً به سهم ورود کنید.
برای مشاهده نمودار سهام مورد نظر خود میتوانید به سایت ره آورد به نشانی www.rahavard365.com مراجعه کنید.
سیو سود در روند اصلاحی
روند اصلاحی، شرایطی است که قیمت سهم برخلاف جهت اصلی حرکت میکند. غالباً منظور از اصلاح، کاهش نسبی قیمت در یک روند صعودی میباشد. اگر دید کوتاه مدت به سرمایهگذاری خود دارید، در دوران اصلاح سهم، بهترین استراتژی، ذخیره کردن سود و خروج از سهم است. برای افراد با دید میان مدت نیز به سه دلیل سیو سود و فروش بهتر است. این دلایل عبارتند از:
- ضعف سهامشان از نظر بنیادی
- رسیدن قیمت سهام به حد سود سهامدار
- ورود مجدد به سهم با قیمت مطلوب، در فرایند اصلاح
برای کسب اطلاعات بیشتر به مقاله ریزش بازار و دلایل آن مراجعه نمایید.
سیو و ذخیره سود سهام، عملی منطقی و عاقلانه میباشد. بازار بورس، بازاری پرریسک است. برخی سرمایهگذاران را یک شبه ثروتمند ساخته و به برخی هم وفا ندارد. بهتر است طمع نکرده و به محض آن که در مدتی معقول به سودی مقبول دست یافتید، سود خود را ذخیره کنید.
بیشتر سهمها نوسانی هستند. علاوه بر آن، بازار بورس به خصوص در این روزها پر از تنش و هیجان است. همین دو عامل سبب میشود که طی چند روز یک سهم مثبت و چند روز منفی باشد. در چنین بازاری بهتر است سود خود را سیو نموده و سهم را بفروشید؛ در غیراینصورت ممکن است مجبور به فروش سهم همراه با زیان شوید. اگر امروز در طمع یک مثبت پنج دیگر، با سود خارج نشوید، فردا باید با ضرر سهمتان را بفروشید.
اگر سهامی را خریدید و به عنوان مثال، ظرف دو هفته 20% سود نصیبتان شد، آن را بفروشید و سود حاصل را ذخیره کنید. هنگام خرید، انتخاب با شما است. میتوانید در بین کلیه سهام شرکتهای بورسی، تحلیل و بررسی کرده و یکی را خریداری نمایید. هنگام فروش انتخابی جز صبر کردن برای رسیدن سهم به قیمت مطلوب، ندارید. پس بهتر است سود معقول امروز را دریابید و عادت طمع به سود بیشتر را ترک کنید.
آخرین توصیه: به هنگام مقاومت سهم، سود خود را ذخیره کرده و از آن خارج شوید. در وضعیتی که قیمت سهم به حد ضرر شما برخورد کرد نیز بهترین تصمیم، خروج است.
استراتژی های مناسب برای انتخاب سهم در تحلیل بنیادی
در این مقاله سعی شده است به برخی از آیتمهای انتخاب یک سهم خوب و یا اجتناب از انتخاب سهم بد پرداخته شود؛ تا در بازار سهام چراغ راهی باشد برای کسانی که در این بازار فعالیت میکنند. شایان ذکر است که تحلیل بنیادی زیربنای تمامی استراتژیهای مشروح در این مقاله است که در نهایت همگی به دنبال ارزش واقعی و ذاتی یک شرکت میباشند. مطمئناً انتخاب سهم، از بین مجموعهای از معیارهای مشخص با هدف کسب بازدهی بیشتر از بازدهی کل بازار باعث رضایت میباشد. بسیاری از تازهواردان به بازار سرمایه، تصور میکنند که استراتژیهای قابل اطمینان و بدون خطایی وجود دارد که در صورت استفاده از آنها، موفقیت قطعی و تضمین شده خواهد بود. باید توجه داشت که هیچ سیستم خطا ناپذیری در انتخاب سهم وجود ندارد و هیچ روشی جادویی برای کسب ثروت وجود ندارد. البته این اصلاً بدان مفهوم نیست که نمیتوان از طریق بازار سرمایه ثروت خود را افزایش داد، بهتر است بگوییم انتخاب سهم خوب، بیشتر از آنکه یک علم باشد، یک هنر است.
عوامل بسیار زیادی بر سلامت و موفقیت یک شرکت تأثیرگذار است، بسیاری از اطلاعات شرکت ناملموس میباشد و قابل اندازهگیری نیستند. جنبههای کمی و قابل اندازهگیری یک شرکت مانند سود، به راحتی قابل دسترسی هستند، اما عوامل کیفی مانند کارکنان، مزایای رقابتی، حسن شهرت و غیره را چگونه میتوان اندازهگیری کرد؟ در انتخاب سهم باید به تناسب آن استراتژی با نگرش شخصی سرمایهگذار، چهارچوب زمانی (افق سرمایهگذاری)، تحمل ریسک و زمانی که صرف انتخاب سهم میشود، توجه داشت.
تحلیل بنیادی (Fundamental Analysis)
هدف تحلیل بنیادی یافتن ارزش ذاتی یک سهم میباشد. این فرآیند را ارزشیابی سهم نیز مینامند. ارزش ذاتی که ارزش واقعی نیز نامیده میشود، با ارزش بازاری سهم متفاوت است. اگر ارزش ذاتی بالاتر از ارزش بازاری باشد، تحلیل به ما نشان میدهد که سهم واقعاً بیشتر از قیمت فعلی آن میارزد و در نتیجه تصمیم به خرید سهم گرفته میشود.
روشهای متفاوتی برای یافتن ارزش ذاتی وجود دارد، اما اساس همه آنها یکسان است و به این صورت تعریف میشود که ارزش یک شرکت برابر با مجموع ارزش فعلی جریانهای نقدی آتی آن شرکت میباشد. به عبارت دیگر یک شرکت به اندازه مجموع ارزش فعلی سودهای آتی آن میارزد. یکی از آشکارترین چالشها این است که جریانهای نقدی را برای چند سال آینده پیشبینی کنیم. در حالیکه حتی پیشبینی یک سال آتی نیز مشکل است، چگونه میتوان 10 سال آینده را پیشبینی کرد؟ آیا شرکت به زودی به فعالیت خود پایان میدهد یا اینکه صدها سال در صنعت باقی خواهد ماند؟ همه این ابهامات و احتمالات نشان میدهد که چرا مدلهای بسیار متفاوتی برای تنزیل جریانهای نقدی بکار گرفته میشود، اما هیچ یک نمیتواند به طور کامل از عدم اطمینان از آینده خالصی یابند.
تحلیل کیفی (Qualitative Analysis)
این تحلیل که گاهاً بخشی از تحلیل بنیادی در نظر گرفته میشود، شامل نگاه کلیتری بر جنبههای کیفی شرکت میباشد. عوامل کیفی مورد بررسی شامل موارد زیر میباشد:
مدیریت: ستون فقرات هر شرکت موفق، مدیریت قوی آن است. در نهایت، مسئولین ارشد تصمیمات استراتژیک شرکت را اتخاذ میکنند و در نتیجه عامل حیاتی، در سرنوشت شرکت به شمار میروند.
فعالیت شرکت و چگونگی کسب درآمد: عامل مهم دیگر، محصولات یا خدمات آن شرکت میباشد. به روش کسب درآمد شرکت توجه کنید، به عبارت دیگر، مدل تجاری شرکت چگونه است؟ اطلاع از جزئیات سودآوری یک شرکت گامی اساسی در تعیین ارزش یک سرمایهگذاری به شمار میآید.
صنعت و رقابت: گذشته از اطلاع از فعالیت شرکت، باید ویژگیهای صنعت مطبوع شرکت از جمله پتانسیل رشد صنعت را نیز تحلیل نمود. مطمئناً یک شرکت در یک صنعت رو به رشد، نسبت به شرکتی که در یک صنعت ضعیف فعالیت دارد، درآمد بهتری دارد.
سرمایهگذاری ارزشی (Value Investing)
این استراتژی در واقع انتخاب سهمهایی است که زیر ارزش ذاتی خود در بازار معامله میشوند. یک سرمایهگذار ارزشی به دنبال سهمهایی با شرایط بنیادی قوی است که به نسبت شرایط سهم در بازار، ارزان به فروش میرسد؛ و در این راستا عواملی مانند سود هر سهم، سود نقدی، ارزش دفتری و جریان نقدی را زیر نظر دارد. سرمایهگذار ارزشی شرکتهایی را جستجو میکند که در بازار به درستی ارزشگذاری نشدهاند و وقتی که بازار اشتباه خود در ارزشگذاری را تصحیح میکند، پتانسیل رشد افزایش قیمت سهم را دارند. سرمایهگذاری ارزشی در واقع قیمت جاری سهم را با ارزش ذاتی و نه قیمتهای تاریخی مقایسه میکند. طبیعی است که در این روش سرمایهگذاری به نوسانات روزانه قیمت سهم و نوسانات بازار توجهی نمیشود و نگرشی نسبتاً بلند مدت بر سرمایهگذاری حاکم است.
برخی از سرمایهگذاران ارزش، از معیارهای زیر برای انتخاب سهم استفاده میکنند:
- قیمت سهم بیشتر از دو سوم ارزش ذاتی آن نباشد.
- P/E سهم، جزء پایینترین 10 درصد P/Eهای بازار باشد.
- قیمت سهم بالاتر از ارزش دفتری سهم نباشد.
- دارایی جاری حداقل دو برابر بدهی جاری باشد.
- سود هر سهم شرکت از رشد باثباتی در سالهای اخیر برخوردار باشد.
- سرمایهگذاری رشدی (Growth Investing)
در این استراتژی سرمایهگذار به دنبال سهام رشدی یا سهامی است که به اعتقاد او از پتانسیل بالایی برای رشد در آینده برخوردار است. در بیشتر اوقات سهام رشدی به سهامی اطلاق میگردد که در مقایسه با صنعت و یا کل بازار، رشد بالاتری را در EPS خود تجربه نماید.
ارزش در مقابل رشد: سرمایهگذاران ارزشی موکداً به شرایط فعلی سهم توجه نشان میدهند. آنها به دنبال سهامی هستند که زیر ارزش ذاتی سهم، با توجه به شرایط جاری خود معامله میشوند. در مقابل سهامداران رشدی، بر پتانسیل شرکت در آینده تمرکز میکنند و تأکید بسیار کمی بر قیمت فعلی دارند. آنها بر خلاف سرمایهگذاران ارزشی، سهامی را میخرند که بالاتر از ارزش ذاتی خود معامله میشوند. البته این کار را با این اعتقاد انجام میشود که ارزش ذاتی سهم رشد خواهد کرد و از ارزش فعلی سهم فراتر خواهد رفت. اینگونه سرمایهگذاران عمدتاً به دنبال خرید سهام شرکتهای جوان هستند، به عبارت دیگر شرکتهایی که در چرخه عمر خود در مرحله رشد میباشند. فرض بر این است که رشد EPS و یا رشد درآمد شرکت به افزایش قیمت سهم منجر میشود. معمولاً سرمایهگذاران رشدی به دنبال صنایعی با رشد سریع هستند، بخصوص صنایعی که از تکنولوژیهای جدید برخوردار میباشند.
برخی از معیارهای انتخاب سهم رشدی به شرح زیر است:
- رشد بالای درآمد یا سود هر سهم شرکت در سالهای اخیر
- رشد بالای درآمد پیشبینی شده یا سود هر سهم شرکت در سالهای آتی
- کنترل قوی هزینهها و درآمدهای شرکت از سوی مدیریت (نظارت بر حاشیه سود)
- امکان چند برابر شدن سهم در سالهای آتی
سرمایهگذاری درآمدی (Income Investing)
سرمایهگذاری درآمدی به دنبال شرکتهایی با جریان باثباتی از درآمد است و شاید یکی از آسانترین استراتژیهای سرمایهگذاری باشد. معمولاً شرکتهایی مثل بانکها که سود نقدی بالا و باثباتی میپردازند، یکی از گزینههای انتخاب سهم در این روش سرمایهگذاری هستند. سرمایهگذاران درآمدی معمولاً بر شرکتهای قدیمیتر و استقرار یافتهتر که به یک اندازه مشخص رسیدهاند و دیگر رشد آنچنان بالایی را تجربه نخواهند کرد، و یا به عبارت دیگر شرکتهایی که در چرخه عمر خود در مرحله بلوغ قرار دارند، متمرکز میشوند. این شرکتها بجای سرمایهگذاری مجدد سود انباشته در درون شرکت، ترجیح میدهند سود خود را به صورت نقدی میان سهامداران خود توزیع نمایند تا بازدهی مناسبی را نصیب سهامداران خود کرده باشند.
دو پارامتر عمدهای که در انتخاب استراتژی بررسی سهام بر اساس استراتژی آپر انتخاب سهم موثر است، عبارتند از: افق زمانی سرمایهگذاری و میزان پذیرش ریسک. هر شخصی باید بر حسب شرایط خود دست به انتخاب استراتژی سرمایهگذاری بزند. به طور کلی میتوان گفت که اگر پارامتر اول بر روی طیفی از کوتاه مدت تا بلند مدت و پارامتر دوم بر روی طیفی از ریسکگریز تا ریسکپذیر بررسی شود، شرایط زیر تا حدودی برقرار است:
- هرچه افق سرمایهگذاری بلندتر باشد، انتخاب استراتژیهای مبتنی بر تحلیل بنیادی توجیه بیشتری دارد.
- سرمایهگذاری ارزشی کم ریسکتر و سرمایهگذاری رشدی پر ریسکتر است.
دیدگاه شما