بازخوانی۲ سال رکود بورس/ دلیل رکود عمیق بازار سرمایه چیست؟
۲ سال پیش در چنین روزی شاخص کل بورس تهران در دولت قبل، بعد از یک دوره رشد افراطی شروع به نزول کرد و از آن زمان تاکنون ۳۰درصد افت کرده است. بازخوانی دوره ۲ساله نزول بورس نشان میدهد که یکی از مهمترین دلایل رکود مدتدار و عمیق بورس در همه این دوران رشدهای انفجاری شاخص بورس در سال ۱۳۹۹ تحتتأثیر سیاستهای دولت قبل بوده است.
به گزارش اقتصادنیوز به نقل از همشهری آنلاین، ۱۹ مرداد ماه سال ۱۳۹۹ شاخص کل بورس تهران توانست به سقف قله تاریخ خود در محدوده ۲ میلیون و ۱۰۰ هزار واحد برسد، اما بعد از این روز، شاخص بورس با افت سنگینی مواجه شد و فقط طی ۳ ماه بیش از ۴۲ درصد افت کرد. این شاخص اگرچه از آن دوره به بعد در برخی مقاطع با برخی صعودهای کوچک و دورهای مواجه شده است اما آمارها نشان میدهد؛ بازار سهام در همه این مدت در رکود بوده و شاخص بورس هرگز نتوانسته همچون سال ۹۹ با صعودهای بزرگی مواجه و حتی به سقف قله تاریخی خود نزدیک شود.
طبق آمارهای موجود شاخص بورس در ۲ سال گذشته با وجود برخی رشدهای مقطعی بهطور میانگین بیش از ۳۰درصد افت کرده است اما مقایسه آماری میزان تورم و رشد قیمتها در سایر بازارها نشان میدهد که میزان زیان سهامداران بهمراتب فراتر از میانگین افت شاخص بورس است. اما علت این نزول در ۲سال گذشته چه بود؟
دلایل نزول
تحلیلگران عوامل مختلفی را در نزول ۲ ساله بورس دخیل میدانند اما به زعم آنها؛ یکی از مهمترین عوامل نزول شاخصهای بورس در ۲سال گذشته، رشد افراطی شاخصها در سال۱۳۹۹ تحتتأثیر سیاستها و تغییرات پولی دولت قبل بود؛ چرا که قیمت سهام شرکتها به قدری افزایش یافته بود که سرمایهگذاری در بورس توجیه اقتصادی خود را از دست داده بود، ضمن اینکه طبق قواعد علوم مالی، شاخصهای بورس بعد از هر رشدی نیاز به اصلاح و تعدیل دارند و زمانی که رشد شاخص بیش از حد باشد دوره نزول نیز عمیقتر و طولانی تر خواهد شد.
آنطور که آمارها نشان میدهد، در دوره اوج بازار در ۱۹مرداد ماه ۱۳۹۹ که شاخص بورس سقف تاریخی خود را فتح کرد، نسبت قیمت به درآمد بازار سهام تا سطح ۴۰مرتبه افزایش یافته بود. عددی باور نکردنی که در تاریخ نیم قرن فعالیت بورس بیسابقه بود؛ چرا که از زمان آغاز فعالیت بازار سهام در سال۱۳۴۶ تا سال۱۳۹۹ میانگین نسبت قیمت به درآمد بازار که به نوعی معیاری برای اندازه گیری، گران یا ارزان بودن قیمت سهام شرکتهاست، در محدوده ۴.۵ تا ۷.۵ مرتبه در نوسان بود و این نسبت فقط در برخی مقاطع کوتاه مثلا در سال۱۳۹۲ توانسته بود از مرز ۱۰مرتبه تجاوز کند اما وقوع برخی عوامل در سال۱۳۹۹ منجر به رشد غیر قابل باور قیمت سهام شرکتها شد و کار به جایی رسید که قیمت سهام برخی از شرکتها هر روز و بهطور مداوم بالاترین رشد را تجربه میکردند. اما ریشه این رشدهای عجیب در درجه نخست مربوط به رشد تورم و افزایش قیمت دلار بود که یک محرک اولیه برای رشد و تقریبا طبیعی بود و عامل دیگر که عامل اصلی رشد افراطی شاخصها بودند، کاهش نرخ بهره و دعوت دولت از مردم برای سرمایهگذاری در بورس بود.
محرکهای اولیه رشد
آن طور که آمارها نشان میدهد؛ قیمت هر دلار آمریکا از ابتدای سال ۱۳۹۷ که جرقههای اولیه رشد بورس نیز از همین دوره زده شد تا پایان نیمه نخست سال۱۳۹۹ با ۶۱۰درصد رشد از ۴۵۰۰تومان تا محدوده ۳۲هزار تومان پیشروی کرد و همگام با این رویداد، شاخص قیمت مصرفکننده یا همان نرخ تورم نیز بیش از ۱۴۰درصد افزایش یافت. بهطور طبیعی شاخصهای بورس همگرایی زیادی با رشد قیمت دلار و تورم دارند و در دورههایی که این ۲ نماگر با رشد مواجه میشوند، شاخصهای بورس نیز صعود میکنند؛ بنابراین میتوان گفت، این ۲ مولفه محرکهای اولیه رشد شاخصهای بورس بودند. اما نمودار شاخص بورس نشان میدهد تا زمانی که بورس تحتتأثیر این ۲ عامل در حال رشد بود، روندی طبیعی و نسبتا ملایم داشت ولی از زمانی که نرخ بهره کاهش یافت و دولت نیز شروع به دعوت از مردم برای سرمایهگذاری در بورس کرد، شاخصهای بورس به شکل انفجاری صعود کردند و زمینه نزولهای بعدی آن فراهم شد.
محرک رشد افراطی
آن طورکه آمارها نشان میدهد؛ شاخص بورس از اسفند ۱۳۹۸ تا ۱۹ مرداد ما ه۱۳۹۹ و در طول ۵ماه بیش از یک میلیون و۶۰۰هزار واحد رشد کرد و از محدوده ۵۰۰هزار واحد به ۲میلیون و۱۰۰هزار واحد رسید. این میزان رشد افراطی که در تاریخ بورس بیسابقه است، درست با آغاز دوره کاهش نرخ بهره در دولت قبل و دعوت دولت از مردم برای سرمایهگذاری در بورس مصادف بود.
آمارها نشان میدهد، درست در همین دوره نرخ بهره از محدوده ۲۱درصد به کمتر از ۱۴درصد نزول کرد که منجر به افتهای شدید نرخ بهره اوراق بدهی از جمله اسناد خزانه اسلامی مواجه شود. بهطور طبیعی بین نرخ بهره اوراق بدون ریسک و شاخصهای بورس ارتباط معنا داری وجود دارد و با سرمایه چیست و چرا مهم است؟ کاهش نرخ بهره، شاخصهای بورس با رشد مواجه میشوند؛ بنابراین به زعم بسیاری از کارشناسان، یکی از مهمترین دلایل رشدهای پر شتاب بورس در این دوره، کاهش شدید نرخ بهره بود.
امیر جعفرزاده، یک پژوهشگر اقتصادی در همان دوره درباره اثرات کاهش نرخ بهره بر شاخصهای بورس گفت: علت اصلی نوسان در بازارهای مختلف وضعیت نرخ بهره بود. سیاستهای پولی و مالی بهگونهای اتخاذ شده که نرخ سود بانکی از نرخ تورم کمتر بود و در واقع، نرخ بهره حقیقی بهشدت منفی شد.
بهگفته او، کاهش نرخ بهره این سیگنال را به مردم داد که باید پول تبدیل به دارایی شود. این سیگنال سیاستگذاران، نقدینگی را به سمت بازارهای دارایی محور سوق داد. سینا سلیمانی، یک کارشناس دیگر بازار سرمایه نیز در همین باره گفت: با کاهش نرخ بهره، نرخ بهره واقعی منفی شد؛ بنابراین نقدینگی برای کسب بازده مورد انتظار خود، باید به سمت بسترهای سرمایهگذاری حرکت میکرد که یکی از گزینهها بازار سهام بود.
با وجود آنکه رشدهای افراطی شاخص بورس در آن دوره ارتباط مستقیمی با کاهش نرخ بهره داشت اما مقامات وقت دولت در همان دوره این موضوع را تکذیب میکردند اما بعد از آن عبدالناصر همتی، رئیسکل وقت بانک مرکزی بهصورت تلویحی این موضوع را تأیید کرد و کاهش نرخ بهره را به وقوع کرونا نسبت داد؛ موضوعی که مورد تردید کارشناسان بازار سرمایه است.
بهگفته همتی، علت اصلی کاهش نرخ بهره، کاهش تقاضا برای پول و علت کاهش تقاضا نیز وقوع کرونا بود و همه این عوامل منجر به هجوم نقدینگی به بازار سهام در سال۱۳۹۹ شد.
او در اینباره توضیح داد: در ابتدای سال ۱۳۹۹، اقتصاد کشور با شرایط حادث شده ناشی از شیوع ویروس کرونا مواجه شد، در نتیجه شیوع همهگیری کرونا، فعالیتهای اقتصادی کشور بهشدت کاهش یافت؛ در این بین با تصویب ستاد ملی مبارزه با کرونا ۷۵هزار میلیارد تومان در اردیبهشتماه ۱۳۹۹، برای کمک به معیشت خانوارها و نیز اعطای تسهیلات یک میلیون تومانی و بخشهای مختلف اقتصادی مطرح شد. از طرفی برای تحقق این رقم، بانک مرکزی نیز نسبت به آزادسازی ۲۰هزار میلیارد تومان سپرده قانونی بانکها نزد بانک مرکزی کرد.
او ادامه داد: مجموع این اتفاقات موجب شد عرضه پول از تقاضای آن پیش بیفتد. بنابراین تحت این شرایط بانکها با بیش از ۷۰هزار میلیارد تومان منابع مازاد بین بانکی مواجه شدند و نرخ بهره بین بانکی بهشدت کاهش یافت و بانک مرکزی بهمنظور حفظ ثبات بازارها و جلوگیری از بحران پولی، ناچار شد نرخ بازار بین بانکی را در محدوده ۱۴-۱۲درصد قرار دهد. در حالیکه درحالت عادی بانکها همیشه ۱۵-۱۰هزار میلیارد تومان پول نزد بانک مرکزی داشتند.
همتی تأکید کرد: بخشی از این پول به بورس آمد و آن شرایط عجیب در ماههای نخستین سال۹۹ رقم خورد. اما این همه ماجرا نبود و به غیر از کاهش نرخ بهره، یک عامل دیگر نیز در رشد افراطی شاخصهای بورس در سال۱۳۹۹ نقش داشت و آن تبلیغات دولت قبل برای ورود مردم به بورس بود.
درست در زمانی که نرخ بهره در حال کاهش بود، مقامات دولتی از مردم میخواستند تا منابع خود را در بورس سرمایهگذاری کنند و در عین حال تلاش کردند از طریق پذیره نویسی صندوقهای سرمایهگذاری دولتی، ازجمله دارا و پالایش یکم و همچنین عرضه اولیه سهام شستا در بورس نقدینگی مردم را جذب بورس کنند.
آمارها نشان میدهد، در همین دوره بیش از ۱۲۰هزار میلیارد تومان نقدینگی مردم راهی بورس شد و تعداد کدهای معاملاتی سهامداران جدید چند صد درصد رشد کرد. این موضوع منجر به تزریق شدید نقدینگی به بورس شد که سوخت لازم برای رشد شاخصها را فراهم میکرد.
افزایش سرمایه چیست؟ انواع آن را بشناسیم
دنیای بورس : این روزها شاهد پیوستن خیل عظیم سرمایه توسط افرادی تازهوارد به بورس تهران هستیم. بازاری که از ابتدای سال جاری تاکنون بازدهی بیش از 93 درصدی از آن معاملهگران کرده است و با اختلاف از دیگر بازارهای سرمایهگذاری سبقت گرفته است. یکی از مفاهیمی که این روزها بسیار به گوش بورسبازان میرسد، خبر افزایش سرمایه شرکتها و رشد قیمت سهام آنها به همین واسطه است.
اکنون پرسشی که شاید برای بسیاری از سرمایهگذاران جدید بورسی پیش میآید این است که افزایش سرمایه چیست؟ چه شرکتهایی مبادرت به افزایش سرمایه میکنند؟ چه روشهایی برای افزایش سرمایه وجود دارد و تفاوت این روشها در چیست؟ سهام موجود در پرتفوی سهامداران بعد از افزایش سرمایه چه تغییری میکند؟ و پرسشهای دیگری از این دست که در گزارش پیشرو بدانها پاسخ داده میَشود.
افزایش سرمایه چیست؟
در یک نگاه کلی شرکتها به منظور تامين منابع مورد نياز برای طرحهای توسعهای و همچنین پاسخگویی به نياز خود به نقدینگی، اقدام به افزایش سرمایه میکنند. در واقع تغییر در میزان سرمایه یکی از روشهای تامین مالی شرکتهاست. در برخی مواقع نیز این راهکار به منظور اصلاح و بهبود ساختار مالی شرکت مورد استفاده قرار میگیرد.
هر شرکت بورسی یا فرابورسی که بخواهد سرمایه خود را به هر دلیلی افزایش دهد، باید تعدادی سهام جدید منتشر کند و به سهامداران بفروشد. به این طریق مبلغ مورد نیاز برای این اقدام تامین میشود. تفاوت اصلی میان انواع سرمایه چیست و چرا مهم است؟ روشهای افزایش میزان سرمایه نیز به محل تامین این منابع جدید بازمیگردد که در ادامه انواع روشها به تفصیل توضیح داده میَشود.
انواع روش های افزایش سرمایه کدامند؟
در مجموع میتوان 4 دسته کلی برای افزایش سرمایه شرکتها در نظر گرفت که شامل
- افزایش سرمایه از محل تجدید ارزیابی داراییها
- افزایش سرمایه از محل سود انباشته (سهام جایزه)
- افزایش سرمایه از محل آورده نقدی و مطالبات حال شده سهامداران
- افزایش سرمایه به روش صرف سهام
1. افزایش سرمایه از محل تجدید ارزیابی چیست؟
در افزایش سرمایه از محل تجدید ارزیابی داراییها، شرکت داراییهای ثابت مشهود خود همانند زمین، ساختمان، ماشینآلات و تجهیزات، سرمایهگذاریها و … را مورد تجدید ارزیابی قرار میدهند.
به عبارت دیگر، ارزش داراییها یک شرکت بر اساس نرخ تورم کشور ارزیابی شده و در ترازنامه به روز میشود. با به روز شدن ارزش داراییها، امکان استفاده از تسهیلات مالی بیشتر نیز وجود دارد. این مهم در شرکتهای زیانده میتواند بهعنوان محرکی برای تجدید حیات شرکتها محسوب شود.
این موضوع به ویژه برای شرکتهایی که مشمول ماده 141 قانون تجارت شدهاند، از اهمیت زیادی برخوردار است. براساس قانون تجارت در صورتی که مقدار زیان از نصف سرمایه ثبتی شرکت بیشتر باشد، شرکت مذکور مشمول ماده 141 میشود. شرکت زیانده برای خروج از این ماده باید سرمایه خود را به مقداری افزایش دهد تا میزان زیان از نصف سرمایه کمتر شود.
در این روش، درصد مالکیت سهامدار در شرکت تغییری پیدا نمیکند. یعنی به همان نسبت که سرمایه شرکت زیاد میشود، تعداد سهام فرد نیز افزایش پیدا میکند.
2. افزایش سرمایه از محل سود انباشته چیست؟
طبق قانون تجارت شرکتها موظفند سالیانه درصدی از سود خود را بین سهامداران تقسیم نکرده و نزد خود نگهداری شوند. این سود در حسابی تحت عنوان سود انباشته در صورتهای مالی شرکتها ثبت میشود. با افزایش سودهای ذخیره شده و رسیدن به مقدار مناسبی، شرکت میتواند از این محل سرمایه خود را افزایش دهد و با این کار منابع جدید مورد نیاز خود را تامین کند.
پس در روش سود انباشته عملا جریان نقدینگی جدید به شرکت وارد نمیشود. پس به دلیل اینکه سهامداران پولی برای سهام جدید خود پرداخت نمیکنند. در این روش به سهامداران، سهامی تحت عنوان سهام جایزه تعلق میگیرد.
3. افزایش سرمایه از محل آورده نقدی چیست؟
در مواقعی که شرکت نیاز به منابع جدید برای طرحهای توسعهای خود دارد اما سود انباشته مناسبی در اختیار ندارد، ناچار به افزایش سرمایه از محل آورده نقدی سهامداران است. به دلیل اینکه این روش، نیازمند تأمین منابع جدید از سوی سهامداران فعلی شرکت است، شرکت حق استفاده و حضور در آن را ابتدا به سهامداران شرکت میدهد.
به این صورت که اوراقی تحت عنوان «حق تقدم سهام» در اختیار سهامداران فعلی قرار میگیرد. سهامدار در مدت زمان مجاز برای معاملات این اوراق که معمولا ۲ ماه است و به آن مهلت پذیرهنویسی گفته میشود، دو راهکار دارد.
1. پرداخت مبلغ اسمی سهام: در این روش سهامدار به ازای هر سهم باید مبلغی را در بازه زمانی ۲ ماهه به شرکت پرداخت کند. این مبلغ در ایران معمولا 1000 ریال (قیمت اسمی سهم) است. با این کار پس از طی شدن مراحل افزایش سرمایه، حق تقدم شما تبدیل به سهم عادی میشود.
2. فروش حق تقدم: اگر سهامدار به هر علتی تمایل نداشته باشد که از حق تقدمهای خود استفاده کند، میتواند در بازه زمانی ۲ ماهه حق تقدمهای خود را به سرمایهگذاران دیگر بفروشد. این حق تقدمها مانند سهام عادی در بورس قابل معامله هستند. حق تقدم هر سهم با اضافه شدن حرف «ح» پس از نماد آن قابل شناسایی است. به عنوان نمونه حق تقدم ایران خودرو با نماد «خودروح» معامله میشود.
4. افزایش سرمایه از روش صرف سهام چیست؟
در این روش، شرکت سهام خود را به مبلغی بیش از قیمت اسمی و از طریق پذیرهنویسی به فروش رسانده و تفاوت حاصل از قیمت فروش و قیمت اسمی سهام را، به حساب اندوخته منتقل و یا در ازای آن سهام جدید، به سهامداران قبلی میدهد.
در افزایش سرمایه به روش صرف سهام به جای انتشار سهام عادی با ارزش اسمی، پذیرهنویسی سهام جدید ناشی از این عمل به قیمت بازار انجام میگیرد. منظور از صرف سهام، اضافه ارزش سهام یعنی مابهالتفاوت ارزش بازاری و اسمی سهام است. شرکت در خصوص صرف سهام سه کار میتوانند انجام دهند:
- انتقال اضافه ارزش به اندوخته شرکت
- تقسیم نقدی اضافه ارزش به سهامداری قبلی
- دادن سهام جدید به سهامداران قبلی
در مورد فروش هم دو کار میتوانند انجام دهند:
- فروش با حفظ حق تقدم
- فروش با سلب حق تقدم
بهترین نوع افزایش سرمایه کدام است؟
باید توجه داشت ساختار شرکتها با یکدیگر تفاوت داشته و از آنجایی که هر یک پیچیدگیهای خاص خود را دارند، نمیتوان نسخهای کلی برای همه شرکتها در نظر گرفت. در مجموع اما افزایش سرمایهای که سبب ورود منابع جدید مالی به شرکت شود، شرایط مناسبتری را برای توسعه فعالیتها رقم میزند. بنابراین افزایش میزان سرمایه از طریق آورده نقدی و همچنین صرف سهام به صورت کلی بهتر قلمداد میشوند.
همچنین روش تجدید ارزیابی داراییها از آنجایی که عملا پولی وارد شرکت نشده و صرفا یک عملیات حسابداری برای بهبود صورتهای مالی شرکت محسوب میشود، به ویژه برای شرکتهای ورشکسته و مشمول ماده 141 قانون تجارت مناسب ارزیابی میَشود.
تاثیر افزایش سرمایه بر قیمت سهام
- قیمت سهام بعد از افزایش سرمایه از محل سود انباشته
در روش سود انباشته درصد مالکیت سهامداران در شرکت تغییری پیدا نمیکند. یعنی به همان نسبت که سرمایه شرکت زیاد میشود، تعداد سهام سهامداران نیز افزایش پیدا میکند. از نظر تئوریک میزان دارایی سهامداران نیز تغییری نمیکند، یعنی به همان نسبت که تعداد سهام آنها زیاد میشود، قیمت سهام کاهش پیدا میکند.
فرض کنید قیمت سهام شرکتی 2000 ریال است و این شرکت از محل سود انباشته ۴۰ درصد افزایش سرمایه میدهد. طبق فرمول، قیمت هر سهم جدید به صورت زیر محاسبه میشود:
ریال 1428.6=(0.4+1)/2000= قیمت سهم پس از افزایش سرمایه
قیمت سهام بعد از افزایش سرمایه از محل آورده نقدی
فرض کنید قیمت هر سهم شرکتی ۶۰۰۰ ریال است و این شرکت از محل مطالبات و آورده نقدی ۳۰۰ درصد افزایش سرمایه داده و به ازای هر سهم جدید ۱۰۰۰ ریال (یعنی همان ارزش اسمی) از سهامداران مطالبه میکند. قیمت هر سهم جدید و همچنین قیمت حق تقدم سهم این شرکت به صورت زیر خواهد بود:
ریال ۲۲۵۰=3+1/(۱۰۰۰*3)+۶۰۰۰ = قیمت سهم پس از افزایش سرمایه
ریال ۱۲۵۰=۱۰۰۰-۲۲۵۰ = قیمت حق تقدم
قیمت سهام بعد از افزایش سرمایه از محل سود انباشته و آورده نقدی سهامداران (تلفیق دو روش)
افزایش سرمایه به چه کسانی تعلق میگیرد؟
میتوان اینگونه سوال را مطرح کرد که در چه صورتی افزایش سرمایه شرکت به سهامداران تعلق میگیرد؟ افزایش سرمایه به سهامداری تعلق میگیرد که در تاریخ اجرای مصوبه مجمع عمومی فوق العاده شرکت در این خصوص، مالک سهام شرکت باشد و اصطلاحا در مجمع عمومی فوق العاده افزایش سرمایه، شرکت کند.
سهام جایزه چیست؟
اگر شرکت برای افزایش سرمایه از محل سود انباشته و بدون دریافت هیچگونه وجهی، سهام جدیدی صادر و به سهامداران ارائه کند به این نوع سهم، سهام جایزه گفته میشود.
گواهی حق تقدم خرید سهام چیست؟
سهامداران یک شرکت، به نسبت سهم خود، مالک آن شرکت محسوب میشوند و پس افزایش سرمایه از محل آورده نقدی سهامداران و مطالبات حال شده در قالب حق تقدم در خرید سهام جدید شرکت نیز در اولویت قرار دارند. به این اولویت، حق تقدم خرید سهام میگویند.
باید توجه داشت فقط زمانی که یک شرکت از محل آورده نقدی افزایش سرمایه میدهد، به سهامداران شرکت (نسبت به تعداد سهامی که دارند) حق تقدم خرید سهام، تعلق میگیرد.
نحوه استفاده گواهی حق تقدم خرید سهام چگونه است؟
پس از افزایش سرمایه، سه حالت کلی در مورد گواهی حق تقدم وجود خواهد داشت:
این گواهی حق تقدم را خود سهامدار به قیمت روز تابلو معاملات میفروشد. چنانچه به روش مرسوم ایران باشد کافی است از قیمت خود سهم که روی تابلو معاملات مشاهده میکنید ۱۰۰۰ ریال کسر کنید و محدوده قیمت این حق تقدمها را برآورد کنید. مهلت خرید و فروش این اوراق در یک بازه زمانی ۶۰ روزه یا 2 ماهه خواهد بود.
برای آن دسته از سرمایهگذارانی که انتظار دارند قیمت سهم مورد نظر در آینده با افزایش مواجه شود، داشتن سهم جدید جذابیت دارد و همین امر باعث میشود که فرد مبلغ مطالبه شده توسط شرکت (معمولا در ایران همان ارزش اسمی یعنی ۱۰۰۰ ریال) را به حساب شرکت واریز کند تا گواهی حق تقدم او تبدیل به سهم شود. مهلت واریز این وجه نیز در همان بازه زمانی ۶۰ روزه خواهد بود.
برخی از سهامداران ممکن است به علت عدم اطلاع از افزایش سرمایه شرکت و یا به هر دلیل دیگر، در مهلت تعیین شده هیچ اقدامی نسبت به این گواهی انجام ندهند؛ یعنی سهامدار نه اقدام به فروش میکند و نه مبلغ مطالبه شده را به حساب شرکت واریز میکند.
در این صورت شرکت پس از پایان مهلت مقرر، این گواهیها را که اصطلاحا به آن حق تقدم های استفاده نشده می گویند، حداکثر ظرف مدت ۲۰ روز با رعایت مفاد آیین نامه معاملات بورس، با قیمت روز بازار به عموم سرمایهگذاران عرضه کرده و وجوه حاصل از این فروش را، پس از کسر هزینه های مربوطه (هزینه آگهی و هزینههایی از این قبیل که مبلغ چندانی نخواهد بود) به حساب سهامداری که دارنده گواهی حق تقدم بوده، واریز میکند.
مالیات بر سرمایه چیست؟
سرمایه گذاران حرفه ای همواره قبل از ورود به هر بازاری درباره مالیات بر سرمایه در آن بازار و کشور هدف قرار داده شده تحقیق و بررسی میکنند. این بررسی به آنها کمک میکند که هزینه های جانبی و پیش بینی نشده را به حداقل برسانند. در بحث مالیات بر سرمایه یک سرمایه گذار در بخش املاک با دو نوع مالیات مواجه است:
- مالیات سرمایه
- مالیات بر عوایدی سرمایه
مالیات سرمایه
مالیاتی که برای خرید یک ملک پرداخت می شود و یا مالیاتی که برای ورود سرمایه به یک کشور و یا حتی خرید طلا و مسکوکات پرداخت میشود از این جمله محسوب میشوند. سرمایه گذاران معمولا به این نوع از مالیات توجه کافی را دارند چرا که در ابتدای سرمایه گذاری با آن روبرو خواهند شد.
برای مثال برای خرید ملک در ترکیه اگر تا به حال اقامت ترکیه را نداشته باشید این رقم بسیار اندک است، اما اگر ملیت ترکیه را داشته باشید و یا حتی یک بار یک اقامت یک ساله این کشور را دریافت کرده باشید، تا ۱۸٪ از ارزش ملک را شامل میشود. در اسپانیا با عددی نزدیک به ۱۰٪ ارزش ملک به عنوان مالیات خرید خانه روبرو هستیم.
سرمایه گذاران معمولا با پرداخت این عدد مشکلی ندارند. یک عدد ثابت است و در همان ابتدای کار به عنوان هزینه های انجام کار با آن روبرو میشوند. اما تجربه کارشناسان اینوسپات در سالهای اخیر و در تعامل با سرمایه گذاران بین المللی در عرصه املاک نشان میدهد که سرمایه گذاران معمولا با بخش دوم این فرآیند آشنایی کافی ندارند و به همین دلیل در آینده و پس از مدتی از خرید، احساس نارضایتی دارند. برای جلوگیری از این نارضایتی بهتر است مالیات بر عوایدی بر سرمایه را نیز در نظر بگیریم.
مالیات بر عوایدی سرمایه
یکی از اجزای مالیات بر درآمد، مالیات بر عایدی سرمایه است که امروزه در بسیاری از کشورها اعمال میشود، این مالیات بر بازدهی حاصل از سرمایهگذاری در تملک داراییهای سرمایهای وضع میشود.
یکی از اجزای مالیات بر درآمد، مالیات بر عایدی سرمایه است که امروزه در بسیاری از کشورها اعمال میشود. این مالیات بر بازدهی حاصل از سرمایهگذاری در تملک داراییهای سرمایهای وضع میشود. از معرفی مالیات بر عایدی سرمایه در جهان بیش از یک قرن میگذرد، اما سرعت گسترش این مالیات در ۵۰ سال اخیر، آن را بعد از مالیات بر ارزش افزوده، در جایگاه دوم قرار داده است.
عایدی سرمایه اختلاف بین قیمت خرید دارایی به اضافه برخی هزینهها در طول دوره نگهداری دارایی و قیمت فروش آن دارایی است. مالیات بر عایدی سرمایه نیز به عنوان درصدی از عایدی سالیانه سرمایه تعریف میشود. عایدی یا منفعت سرمایه مبتنی بر این فرض است که درآمد مورد انتظاری که در زمان فروش دارایی حاصل میشود، بیش از درآمد پیشبینیشده در زمان خرید برای آن دارایی است.
معمولا آن دسته از داراییها که از آنها صرفا برای انجام فعالیت شغلی در فرآیند کسب و کارهای مشمول مالیات استفاده میشود، در پایه این نوع مالیات لحاظ نمیشوند. خودرو، املاک و برخی از دارایی های موسوم به لاکچری همانند قایق و هواپیمای شخصی در این کتگوری قرار میگیرند.
برای مثال سرمایه گذاری که یک ملک ۵۰۰ هزار یورویی در اسپانیا خریداری میکند، اگر ملک را اجاره دهد در قالب مالیات بر درآمد پرداخت مالیاتش محاسبه میشود. اما حتی اگر اجاره هم پرداخت نکند، و در صورتی که پنج سال بعد از خرید ملک اش را به ۶۰۰ هزار یورو بفروشد، از باقی مانده ۱۰۰ هزار تایی که ناشی از سود سرمایه گذاری اش بوده ملزم به پرداخت مالیات خواهد بود.
این مهم مخصوصا برای سرمایه گذارانی که در خاورمیانه بوده اند و عادت چندانی به پرداخت انواع مالیت ندارند شاید عجیب به نظر برسد. اما نظام مالی و مالیاتی هر کشوری دلایل بسیار زیادی برای طراحی چنین سیستمی دارند:
بیشتر بخوانید: چگونه سرمایه گذاری در آمریکا انجام میشود؟
چرا تحلیل نرخ بازده داخلی (IRR) در سرمایه گذاری اهمیت دارد؟
فرض کنید یک ایدهی عالی به ذهنتان رسیده است که می تواند درآمد خوبی برای سازمان همراه داشته باشد یا هزینههای سازمان را کاهش دهد. اما آیا این ایده ارزش سرمایه گذاری دارد؟ در مطلب قبل درباره یکی از تحلیل های اقتصادی (NPV) صحبت شد.
در این مقاله برآنیم، به بررسی یکی دیگر از روش های محاسبه نرخ بازگشت سرمایه، یعنی محاسبه نرخ بازده داخلی (IRR) بپردازیم.
برای بررسی توجیه اقتصادی یک پروژه یا یک ایده روش های مختلفی وجود دارد که مدیران با استفاده از این روش ها می توانند امکان سنجی پروژه را بررسی کنند. یکی از این روش ها که سود و زیان یک پروژه را را بررسی می کند، نرخ بازده داخلی (IRR) است.
تعریف (Internal Rate of Return) :
1): IRR بدین معنا است که با انجام یک پروژه یا یک سرمایه گذاری، شرکت سالانه و به طور متوسط چقد بازدهی دارد.
2): IRR در واقع نرخ تنزیلی است که ارزش فعلی خالص (NPV) تمام جریان های نقدی یک پروژه خاص را برابر صفر می کند.
فرمول نرخ بازده داخلی(IRR):
برای محاسبهIRR از فرمول NPV استفاده می شود و در آن NPV را مساوی صفر قرار داده و نرخ تنزیل (R) را بدست می آوریم.
NPV=⅀ t/(1+R) t >-C0
همانطور که گفته شد در این فرمول NPV را برابر صفر قرار می دهیم و R بدست آمده همان IRR می باشد.
به این نکته توجه شود کهIRR و NPV مشابه اند ولی متغیر های متفاوتی دارند.
با کمک ارزش خالص فعلی، میتوانید به یک نرخ تنزیل مشخص برای شرکت خود دست پیدا کنید و سپس ارزش فعلی سرمایهگذاری را محاسبه کنید. اما در نرخ بازده داخلی، باید بازگشت واقعی جریانهای نقدی پروژه را محاسبه و سپس این نرخ بازگشت را با hurdle rate شرکت مقایسه کنید. اگر نرخ بازده داخلی بیشتر باشد، سرمایهگذاری شما، یک سرمایهگذاری ارزشمند خواهد بود.
برای درک بهتر ابتدا تعریف کلی hurdle rate را بیان می کنیم:
hurdle rate چیست؟
حداقل نرخ بازده مورد انتظار برای یک پروژه یا سرمایه گذاری است. اگر IRR از این نرخ بیشتر بود سرمایه گذاری توجیه پذیر است و اگر کمتر باشد، سرمایه گذاری توجیهی ندارد.
برای درک بهتر مفهوم IRR، یک پروژه را در نظر بگیرید سرمایه چیست و چرا مهم است؟ که امروز 200 دلار در آن سرمایه گذاری می کنید و یک سال بعد 220 دلار دریافت می کنید. فرض کنید از شما پرسیده شود که بازده این سرمایه گذاری چقدر است؟
برای هر دلار که سرمایه گذاری کرده ایم 1.10 دلار برگشت داشته ایم بنابراین با یک حساب کتاب ساده می توانیم بگوییم بازده 10 درصد است، در حقیقت10 درصد نرخ بازده داخلی یا IRR در این سرمایه گذاری است.
آیا این پروژه با 10 درصد IRR، سرمایه گذاری خوبی است؟
واضح است که این سرمایه گذاری تنها در صورتی به صرفه است که بازده مورد نیاز (hurdle rate) ما کمتر از 10 درصد باشد. این یک درک درست است و نشان دهنده مفهوم نرخ بازده داخلی است.
براساس قانون IRR، سرمایه گذاری صرفه اقتصادی دارد که IRR آن بیشتر از بازده مورد نیاز باشد. در غیر این صورت باید رد شود.
حال فرمول NPV برای این مثال با نرخ تنزیل R برابر است با :
حال فرض کنید ما نرخ تنزیل را نمی دانیم. اما هنوز هم می توانیم بپرسیم که میزان نرخ تنزیل چقدر باشد تا این پروژه قابل قبول باشد.
زمانی که NPV برابر صفر است، بین سرمایه گذاری و عدم سرمایه گذاری در حالت بی تفاوتی هستیم.
بعبارت دیگر ، هنگامی که NPV برابر صفر است، این سرمایه گذاری از لحاظ اقتصادی در نقطه سر به سر است، زیرا نه ارزشی ایجاد شده و نه از بین رفته است.
برای بدست آوردن نرخ تنزیل سر به سر، NPV را برابر صفر قرار داده و معادله را بر حسب R حل می کنیم.
NPV = 0 = -200 + 200 = 220/(1 + R)
R = 220/200 = 1.1 – 1 R = 10%
این درصد چیزی است که ما قبلا آن را بازدهی سرمایه گذاری نامیدیم. آنچه که اکنون نشان دادیم این است که نرخ بازده داخلی سرمایه گذاری، نرخ تنزیلی است که NPV در آن برابر صفر می شود. این یک دیدگاه مهم است، بنابراین تکرار می شود:
بنابراین IRR در سرمایه گذاری بازدهی است که در صورت استفاده از آن به عنوان نرخ تنزیل NPV صفر می شود.
خوشبختانه IRR را به راحتی با نرم افزار اکسل یا یک ماشین حساب مالی میتوانید محاسبه کنید. حتی لازم نیست درگیر محاسبات ریاضی شوید، همه این مراحل بهصورت الکترونیکی انجام میشوند.
برای مقایسه چند پروژه با یکدیگر مراحل محاسبه IRR در اکسل بصورت زیر می باشد:
- برای باز کردن تابع IRR کافی است در یکی از سلول ها علامت مساوی را گذاشته و کلمه IRR را تایپ کنید سپس تابع را انتخاب کنید
- در قسمت values باید جریان های نقدی ورودی و خروجی را از سال صفر تا سال آخر وارد کنیم.
- در قسمت Guess شما میتوانید عددی را که فکر می کنید نزدیک به نرخ بازده داخلی است را به صورت درصد وارد کنید. گزینه اختیاری بوده و می توان آن را خالی گذاشت.
- بعد از نوشتن تابع، سلولی که در آن تابع را نوشته از طریق (Formatcell)به صورت درصدی در می آوریم و اعشار آنرا نیز اضافه می کنیم
- بدین صورت تابع را برای هر سرمایه گذاری نوشته و عدد آنرا بدست می آوریم.
شرکتها چطور از نرخ بازده داخلی استفاده میکنند؟
شرکتها معمولا برای ارزیابی سرمایهگذاریها، از هردو فاکتور یعنی irr و npv استفاده میکنند. ارزش خالص فعلی، اطلاعات بیشتری درمورد بازگشت سرمایه مورد انتظار بهدست میدهد، اما تحلیلگران اقتصادی غالبا برای ارائهی گزارش به افرادی که در مسائل مالی تخصصی ندارند، از نرخ بازده داخلی استفاده میکنند، چرا که نرخ بازده داخلی قابل درکتر و فهم آن آسانتر است.
اگر پروژهای با نرخ بازده داخلی ۱۴ درصد و نرخ مانع ۱۰ درصد داشته باشیم، مخاطبان میاندیشند که به موفقیت دست پیدا کردهایم و در این پروژه ۴ درصد بیشتر بازگشت سرمایه داریم. درحالیکه اگر بگویید ارزش خالص فعلی این پروژه ۲ میلیون دلار است، مخاطبان از شما درمورد ارزش خالص فعلی میپرسند و شما توضیح میدهید که این مقدار یعنی ارزش فعلی جریان نقدی آینده در این پروژه، که با احتساب ۱۰ درصد نرخ مانع، سرمایهگذاری اولیه را به دو میلیون دلار میرساند.
تنها نکتهی منفی در این مورد این است که نرخ بازده داخلی، مفهومیتر از ارزش خالص فعلی است. نرخ بازده داخلی، مقدار دقیق درآمد حاصل را مشخص نمیکند. مثلا فرض کنید که برای نرخ بازده داخلی، مقدار ۲۰ درصد بهدست آمده است. این ۲۰ درصد هیچ اطلاعاتی درمورد مقدار پولی که بهدست آوردهاید، در اختیارتان نمیگذارد.
افراد در هنگام محاسبهی نرخ بازده داخلی، معمولا چه اشتباهاتی مرتکب میشوند؟
بزرگترین اشتباه این است که منحصرا از IRR استفاده شود. بهتر است که برای تحلیل پروژه از حداقل یک روش دیگر مثلا ارزش خالص فعلی هم استفاده شود. استفاده از IRR بهتنهایی و بدون در نظر گرفتن روشهای دیگر، باعث میشود که نتوانید تصمیم گیری درستی درمورد نحوهی سرمایهگذاری داشته باشید بخصوص هنگامی که پروژه هایی را مقایسه میکنید که مدت زمان متفاوتی دارند.
مثلا فرض کنید دو پروژه دارید؛ یک پروژهی یکساله با نرخ بازده داخلی ۲۰ درصد و دیگری پروژهی 10 ساله با نرخ بازده داخلی ۱۳ درصد. اگر نرخ بازده داخلی را مبنای تصمیمگیری خود قرار بدهید، ممکن است پروژهای را که ۲۰ درصد نرخ بازده داخلی دارد، جذابتر تشخیص دهید. اما باید به این نکته توجه کنید که نرخ مانع در شرکت شما در این مدت زمان، ۱۰ درصد است، پس بهتر است نرخ بازده داخلی شما برای ده سال، ۱۳ درصد باشد نه ۲۰ درصد برای پروژه ای که یکساله است.
جمع بندی
در مجموع، این اصل کلی را باید در نظر داشت که ازIRR همراه با NPV استفاده کنید تا یک تصویر کلی و دقیق از سرمایه گذاری و بازگشت سرمایه شرکت بدست بیاورید.
سرمایه در گردش چیست؟ تاثیرات سرمایه در گردش و فرمول محاسبه آن
سرمایه در گردش Working capital از شاخص های مالی است، که با کسر کردن بدهی های جاری یک شرکت از دارایی های جاری محاسبه می شود و اغلب نقدینگی عملیاتی را در اختیار شرکت ها، سازمان ها یا نهاد های دولتی قرار می دهد. سرمایه در گردش مجموعه مبالغی است، که در دارایی های جاری یک شرکت سرمایه گذاری می شود.
دارایی های جاری دارایی هایی هستند که در طی سال مالی جاری، نقد می شوند. موجودی انبار هم درصورتی که در بازه زمانی کوتاه مدت قابل فروش و تبدیل به پول نقد باشد در گروه دارایی های جاری طبقه بندی می شود. حساب های دریافتی (مطالباتی که در کوتاه مدت بتوان آن ها را به پول نقد تبدیل کرد و حتی ممکن است اسناد تجاری دقیق از آن ها موجود نباشد) هم، شکل دیگری از دارایی های جاری محسوب می شوند.
یک شرکت علاوه بر دارایی های جاری، بدهی های جاری هم دارد. بدهی های جاری، بدهی هایی هستند که در طی سال مالی جاری یا دوره مالی مورد نظر ما، قابل تبدیل به پول نقد باشند. اگر بدهی های جاری از دارایی های جاری یک شرکت کسر گردد، سرمایه در گردش خالص به دست می آید. به عبارت بهتر، سرمایه در گردش خالص، میزان واقعی دارایی های نقد یک شرکت است.
مدیریت سرمایه در گردش به معنای تعیین حجم و ترکیب منابع و مصارف سرمایه در گردش، به نحوی که دارای های سهام داران در طول زمان همواره افزایش یابد. شرکت ها می توانند با به کارگیری استراتژی های گوناگون در رابطه با مدیریت سرمایه در گردش، میزان نقدینگی شرکت را تحت تأثیر قرار دهند و این استراتژی ها را میزان ریسک و بازده آن ها مشخص می کند.
چرا باید از سرمایه در گردش مطلع باشیم؟
سرمایه در گردش برای شناخت وضعیت مالی و نقدینگی یک کسب و کار از اهمیت زیادی برخوردار است. یکی از دلایل عمده ای که سرمایه گذاران جدی و حرفه ای می خواهند ترازنامه مالی یک شرکت را مطالعه کنند، این است که بدانند شرکت چقدر سرمایه در گردش دارد و وضعیت فعلی آن چگونه است؟
بیشتر بدانید:معرفی تمامی صورت های سود و زیان
سرمایه در گردش، حقایق زیادی را در مورد وضعیت مالی یک کسب و کار و موقعیت نقدینگی کوتاه مدت بیان می کند. این نسبت، تقریباً از هر نسبت مالی یا محاسبات ترازنامه ای دیگر سرمایه چیست و چرا مهم است؟ قابل اعتماد تر است، چرا که به شما می گوید که اگر یک شرکت همه ی منابع مالی کوتاه مدت خود را برای پرداخت همه بدهی های کوتاه مدت خود استفاده کند، چه چیزی بعد از آن باقی می ماند. همچنین محاسبه آن از سایر محاسبات مالی آسان تر است و به آسانی می توان به شمای کلی شرکت دست یافت.
در مورادی که شرکت نتواند سود سازی خوبی در کوتاه مدت داشته باشد ولی سرمایه در گردشش بالا باشد می توان برای بلند مدت روی آن سرمایه گذاری کرد. در مواردی که سود سازی خوبی در زمان کوتاه اتفاق بیفتد ولی سرمایه در گردش کم باشد نباید سرمایه گذاری بلند مدت کرد.
دلایلی که باعث گمراه شدن سرمایه در گردش می شود:
- اگر از تاریخ خاصی برای اندازه گیری سرمایه در گردش استفاده کرده باشیم، می تواند باعث بروز ناهنجاری شود که روند خالص سرمایه در گردش در آن مشخص نشده باشد.
- دارایی جاری خیلی نقدینگی ندارند و برای پرداخت بدهی در مدت زمان کوتاه خیلی به کار نمی آیند. حساب های دریافتی ممکن است در کوتاه مدت قابل وصول نباشد و این ممکن است پرداخت های آن ها را به تاخیر بندازد.
سرمایه در گردش چه تاثیری در کسب و کار می گذارد؟
سرمایه در گردش نشان دهنده کارآمدی کسب و کار است و توانایی مالی سازمان را در کوتاه مدت نشان می دهد. سرمایه در گردش نشانه بهره وری عملیاتی شرکت است. در مواردی که شرکت دارایی را در ترازنامه عنوان می کند این دارایی برای پرداخت تعهدات شرکت قابل استفاده نیست. بنابراین در صورتی که بهروری شرکت خوب نباشد، افزایش در سرمایه در گردش را شاهد هستیم.
کسب و کار هایی که توان پیش بینی بحران ها دارند، راحت تر از سایرین می توانند، با بحران مقابله کرده و از پس آن بر بیایند. این نکته می تواند عاملی جهت موفقیت و توسعه شرکت میان رقبا باشد. در بهترین شرایط، میزان نا کافی سرمایه در گردش می تواند به فشار های مالی بر شرکت، تعداد پرداخت های با تأخیر به اعتبار دهندگان و فروشندگان منتهی شود. همه این موارد در نهایت باعث کاهش نرخ اعتباری شرکت می شود.
نرخ اعتباری پایین تر یعنی بانک ها و بازار اوراق بهادار نرخ های بهره بالا تری را خواهند خواست که در طولانی مدت ممکن است ضرر مالی زیادی به یک شرکت بزند، چرا که قیمت سرمایه افزایش می یابد و درآمد کمتری کسب خواهد شد. سرمایه در گردش منفی می تواند برای برخی از کسب و کار ها که گردش بالایی دارند خوب باشد.
شرکت های خرده فروشی که گردش موجودی کالایی بالایی دارند و معاملات خود را بر مبنای پول نقد انجام می دهند، به سرمایه در گردش بسیار کمی نیاز دارند. آن ها با پول نقدی که به دست آوردند، موجودی کالا های خود را افزایش می دهند تا مجدداً بفروشند و درآمد کسب کنند.
بیشتر بدانید: حسابداری انبار چیست و چه کاربردی دارد؟
در نقطه مقابل، شرکت هایی مانند تولید کنندگان ماشین آلات سنگین که به سرمایه در دسترس بسیار زیادی نیاز دارند، شرایط متفاوتی دارند. این نوع کسب و کار ها محصولات گران قیمت را بر مبنای پرداخت بلند مدت می فروشند؛ بنابراین نمی توانند به همان سرعت پول نقد تولید کنند. موجودی کالای ترازنامه آن ها معمولاً از ماه ها قبل سفارش داده می شود، پس به ندرت می توان آن ها را با سرعتی زیاد برای به دست آوردن پول نقد در مقابل یک بحران مالی کوتاه مدت فروخت و ممکن است تا زمان فروش آن ها بسیار دیر شده باشد. این شرکت ها، باید دارایی نقد بهینه ای را داشته باشند تا هر آن بتوانند بحران ها را مدیریت کنند.
فرمول و نحوه محاسبه سرمایه در گردش
فرمول و نحوه محاسبه سرمایه در گردش به صورت زیر است:
بدهی های جاری – دارایی های جاری = سرمایه در گردش خالص
حساب های تجاری قابل پرداخت – هزینه های تعهدی + حساب های قابل دریافت + سرمایه گذاری قابل توافق + معادل نقدی = سرمایه در گردش خالص
برای بدست آوردن میزان ریسک سرمایه گذاری در شرکت لازم است نسبت سرمایه در گردش را بدست آورید. نسبت سرمایه در گردش نسبت دارایی های جاری تقسیم بر بدهی جاری است.
بیشتر بدانید: چگونگی تعیین سود و زیان شرکت
در مواردی که سرمایه در گردش کمتر از یک باشد، نشانه دهنده نسبت سرمایه در گردش منفی است یعنی میزان بدهی بیشتر از دارایی است و سرمایه گذاری در چنین شرکتی پر خطر است.
در مواردی که نسبت سرمایه در گردش بیشتر از ۱ باشد نشان دهنده آن است که دارایی شرکت بیشتر از بدهی های آن است ولی در مواردی که این عدد بیشتر از ۲ باشد، شرکت دارایی های جاری مازاد زیادی دارد که آن ها را در دارایی هایی با بازده بالاتر سرمایه گذاری نمی کند. بنابراین بهترین عدد که برای سرمایه گذاری مناسب است عدد بین ۱.۲ تا ۲ است.
پیشنهاد ویژه
شما هم می توانید جزء تیم تولید محتوای انبار آنلاین باشید و کسب درآمد کنید.
دیدگاه شما