رم یک شبه ساخته نشده است اما هیروشیما یک شبه خراب شد! جمله ای که نشان دهنده ریسک ذاتی بورس است
مولفههای مالی و اقتصادی تاثیرگذار در جذب سرمایه
همه افراد هر روز در معرض نوعی ریسک قرار میگیرند، خواه رانندگی و پیادهروی در خیابان ، خواه سرمایهگذاری یا مواردی دیگر. شخصیت، سبک زندگی و سن سرمایهگذار از مهمترین عواملی است که برای مدیریت سرمایهگذاری فردی و اهداف ریسک در نظر گرفته میشود. هر سرمایهگذار مشخصا دارای پروفایل ریسکپذیری متفاوتی است که بر اساس قدرت مقاومت او در برابر تغییر شرایط مشخص میشود. وقتی صحبت سرمایهگذاری به میان میآید باید در نظر داشت که رابطهی تنگاتنگی میان ریسک، خطر و پاداش وجود دارد. به قول معروف «نابرده رنج، گنج میسر نمیشود». به طور کلی، با افزایش ریسکهای سرمایهگذاری، سرمایه گذاران برای جبران پذیرفتن این ریسکها، انتظار بازده یا پاداش بیشتری را دارند. در ادامه پس از بررسی انواع ریسک های سرمایه گذاری، به بررسی مولفه های مالی و اقتصادی تاثیرگذار در جذب سرمایه می پردازیم.
در مقالات پیشین در ارتباط با “مسیر تبدیل استارتاپ از ایده تا عرضهی اولیه سهام” صحبت نمودیم و به بررسی مراحل سرمایه گذاری استارتاپ ها پرداختیم. در این مقاله با تمرکز بر شاخص های مالی و اقتصادی به نحوه جذب سرمایه گداران و نحوه تصمیم گیری آنها می پردازیم.
در شکل زیر شماتیکی از این رابطه بیان شده است. برای این که بتوانید درک کنید که تعریف ریسک در سرمایه گذاری چه عوامل و فاکتورهایی در یک کسب و کار برای سرمایهگذاران جذاب است، ابتدا باید با ریسکهای سرمایهگذاری آشنا شوید و بدانید که سرمایهگذاران چگونه و از طریق چه راههایی، کسب و کارها را میسنجند.
رابطهی ریسک یا خطر با بازگشت سرمایه یا پاداش (برگرفته از Investopedia)
ریسک در سرمایه گذاری
به طور کلی در اصطلاح مالی، ریسک اختلاف درآمد یا آوردهی واقعی یک کسب و کار نسبت به درآمد یا سود مورد انتظار آن کسب و کار، در گذر زمان رشد استارتاپ است. ریسک یا خطر در واقع احتمال از دست دادن بخش یا تمام سرمایهی اولیهای است که وارد کسب و کار کردهاید.
به صورت کمی، ریسک معمولاً با در نظر گرفتن رفتارها و نتایج تاریخی کسب و کار ارزیابی می شود. در امور مالی، «انحراف معیار» یک معیار متداول مرتبط با ریسک است. انحراف معیار به اندازهگیری نوسانات ارزش داراییها در مقابل میانگین ارزش داراییهای پیشین کسب و کار در یک بازه زمانی مشخص است.
بر اساس طبقه بندی سایت Investopedia و wallstreetmojo ریسکهای مالی به دو بخش کلی سیستماتیک و غیر سیستماتیک بخشبندی شده که دارای زیر بخشهای دیگری از قبیل شکل زیر هستند.
شماتیکی از ریسکهای مالی یک کسب و کار
در ادامه به شکل خلاصه به تعریف انواع ریسکها پرداخته میشود:
- ریسک بازار: به ریسکی گفته میشود که ممکن است یک سرمایهگذاری به دلیل تغییرات و تحولات اقتصادی در برابرش قرار گرفته و ممکن است ارزش و سرمایهی خود را از دست دهد. اصلیترین بخشهای ریسک بازار به قسم زیر است:
- ریسک سهامی
- ریسک نرخ بهره/ سود
- ریسک ارز
شماتیکی از تاثیر ریسک افقی بر سرمایه
- ریسک طول عمر: هر وقت هر سرمایهگذاری بیش از زمان پیشبینی شدهی سرمایهگذاران به طول میانجامد، دچار این قبیل ریسکها میشود که عموما وارد سرزمینی ناشناخته شده که عموما نمیتوان درکی از خطرات پیش رو داشت.
- ریسک سرمایهگذاری خارجی: به ریسکی گفته تعریف ریسک در سرمایه گذاری میشود که به دلیل سرمایهگذاری در کشورهای خارج از کشور به وقوع می پیوندد، در واقع سرمایهگذاران با عواملی چون پایین آمدن شاخص اقتصادی GDP آن کشور، بالا رفتن تورم، ناآرامیهای مدنی و … مواجه میشوند.
حال که با خطرات و ریسکهای یک سرمایهگذاری آشنا شدید، جدا از اینکه خودتان میتوانید از روشهای مدیریت و شناخت ریسک برای پایین آوردن و مطمئن کردن کسب و کار خود اقدام کنید، دید بهتری از روش تصمیمگیری سرمایهگذارها بر یک کسب و کار دارید. در ادامه به شاخصهای پر اهمیت یک کسب و کار برای سرمایهگذاران پرداخته میشود، تا بتوان دید بهتری برای سنجش یک کسب و کار پیدا کرد و با ریسکهای آن آشنا شد.
شاخصههای مالی سنجش کسب و کارها
عموما سرمایهگذاران برای شناسایی ریسک کسب و کار از روشهای مختلف ارزیابی شرکتها مانند روش نسبتها یا نرخ بازگشت سرمایه و … استفاده میکنند. عموما قبل از پذیرش سرمایهگذار خارجی، هر بنیانگذاری خود به نوعی در حال سرمایهگذاری بر روی کسب و کارش است، پس بهتر است که با برخی از این شاخصهای مالی آشنا شوید تا بتوانید پیشبینی درستی به سرمایهگذار از کسب و کارتان ارائه دهید.
از برخی شاخصهای اقتصادی مانند IRR و NPV می توان برای تعیین میزان مطلوبیت یک پروژه و ارزش افزوده ایجاد شده توسط آن شرکت استفاده کرد. در حالی که یکی از این شاخصها به صورت درصدی استفاده میشود، دیگری به صورت رقم واحد پولی (دلار، ریال و …) بیان میشود.
ارزش فعلی (PV) و ارزش فعلی خالص (NPV)
ارزش فعلی (PV) آن ارزشی است که است که خالص جریانات نقدی ورودی در حال حاضر برای شرکت دارند. خالص ارزش فعلی (NPV) همان ارزش فعلی است که میزان کل سرمایهگذاری انجام شده در پروژه از آن کم میشود. به بیانی دیگر در فرمولهای زیر آورده شده است:
شاخص سود آوری (PI)
شاخص دیگری که از PV و NPV میتوان استخراج کرد، شاخص سود آوری (PI) میباشد که به شکل درصد بیان شده و به قرار فرمول زیر است:
به طور مثال اگر در ابتدا یک سرمایهگذاری ۱۰۰ واحدی روی طرح انجام شده باشد و سپس در سال اول ۵۰ واحد درآمد و در سال دوم ۵۰ واحد هزینه و ۱۵۰ واحد درآمد در شرکت وجود داشته باشد (آورده شده در شکل ۱-۴)، با در نظر گرفتن نرخ بهره/ تنزیل ۱۰% شاخصها به صورت زیر محاسبه میشود.
جریانات درآمد – هزینهی شرکت (برگرفته از آموزههای مهندس پورمددکار)
درواقع ارزش خالص فعلی گویای آن است که اگر روی این طرح ۱۰۰ واحد پولی سرمایه گذاری شود با توجه به نرخ بهره / تنزیل ۱۰% (عموما در حالت واقعی نرخ سود بانکی برابر با نرخ تنزیل در نظر گرفته میشود) نه تنها بعد از دو سال ۱۰۰ واحد پولی به سرمایهگذار بازگشت داده میشود بلکه ۲۰ واحد پولی اضافی هم به آن داده میشود، به معنای دیگر نه تنها اصل ارزش سرمایه نگه داشته میشود، بلکه ۲۰ واحد پولی سود نیز به آن پول اضافه خواهد شد. اگر نرخ تنزیل بالاتر گرفته میشد امکان منفی شدن این شاخص هم وجود دارد.
بعد از مشخص شدن سوددهی طرح باید میزان سوددهی به صورت نسبی و بدون واحد مشخص شود تا دید آیا آن طرح با توجه به سودده بودن برای سرمایهگذاری مناسب است یا خیر، برای رسیدن به این مهم از شاخصهایی به نام نرخ بازده داخلی یا نرخ بازگشت سرمایه استفاده میکنند.
نرخ بازده داخلی (IRR) و نرخ بازگشت سرمایه (ROR/ROI)
نرخ بازده داخلی (IRR = Internal Rate of Return) نرخی است که سود و زیان یک پروژه را مشخص میکند. تحلیلگران اقتصادی معمولا از این فاکتور در کنار ارزش خالص فعلی (NPV) استفاده میکنند. این مسئله به این دلیل است که هردو روش، مشابهاند ولی متغیرهای متفاوتی دارند.
با کمک ارزش خالص فعلی، میتوانید به یک نرخ تنزیل مشخص برای شرکت خود دست پیدا کنید و سپس ارزش فعلی سرمایهگذاری را محاسبه کنید. اما در نرخ بازده داخلی، باید بازگشت واقعی جریانهای نقدی پروژه را محاسبه و سپس این نرخ بازگشت را با نرخ مانع شرکت (Hurdle Rate) مقایسه کنید. اگر نرخ بازده داخلی بیشتر باشد، سرمایهگذاری شما، یک سرمایهگذاری ارزشمند خواهد بود. ضرورتا IRR نرخی است که در آن NPV مربوط به یک سرمایهگذاری، برابر صفر است. فرمول IRR به قرار فرمول زیر است:تعریف ریسک در سرمایه گذاری
که در رابطه بالا:
- Ct = سود خالص برای دوره زمانی مورد نظر
- t = تعداد دوره زمانی
- r = نرخ بهره در دوره زمانی مورد نظر
- I = میزان سرمایهگذاری
در مثال ذکر شده در بخش قبلی میزان IRR به قرار زیر است:
هر سرمایهگذاری با توجه به زمینهی طرح و ریسکهای مورد انتظار، شاخصی به نام حداقل نرخ جذب کننده (MARR = Minimum Acceptable Rate of Return) برای خود تعریف میکند که اگر شاخص IRR بیشتر از آن باشد حتما بر روی طرح سرمایهگذاری میکند و اگر کمتر باشد ریسک سرمایهگذاری را نمیپذیرد.
نرخ بازده (RoR = Rate of Return/ Return on Investment) را می توان برای هر سرمایهگذاری، از وسیله نقلیه و املاک و مستغلات گرفته تا اوراق قرضه، سهام و هنرهای زیبا اعمال کرد. RoR با هر دارایی کار می کند به شرط آنکه دارایی در یک زمان خریداری شود و در دوره ای در آینده جریان نقدی ایجاد کند. سرمایه گذاریها، تا حدی بر اساس نرخ بازده گذشته ارزیابی میشوند، که میتواند در مقایسه با داراییهای همان نوع برای تعیین جذاب ترین سرمایه گذاریها ارزیابی شود. بسیاری از سرمایه گذاران دوست دارند قبل از انتخاب سرمایه گذاری ، نرخ بازده مورد نیاز را انتخاب کنند. این نرخ از فرمول زیر به دست میآید:
نقطهی سر به سر (Break Even Point)
در مقالات پیشین در ارتباط با دره مرگ و روش های تامین مالی آن صحبت نمودیم. چنان چه علاقه مند به این مقاله هستید میتوانید از طریق کلیک بر روی عبارت “راهکارهای تامین مالی در درهی مرگ استارتاپها” اقدام نمایید.
تجزیه و تحلیل نقطهی سر به سر در اقتصاد، کسب و کار و حسابداری هزینه به نقطهای اشاره دارد که در آن هزینه کل با درآمد کل برابر میشود. برای تعیین تعداد واحدها یا ارزش و میزان درآمد مورد نیاز برای تأمین کل هزینه ها (هزینه های ثابت و متغیر) از تحلیل نقطه سر به سر استفاده می شود.
به طور خلاصه:
- در نقطه سر به سر، شرکت هیچ ضرر و زیانی نمی کند.
- نقطه سر به سر در جایی رخ می دهد که میانگین درآمد = میانگین هزینهی کل (AR = ATC)
- نقطه سر به سر در جایی رخ می دهد که درآمد کل = هزینه کل (TC = TR)
طبق تعریف به دیاگرام زیر خواهیم رسید:
دیاگرامی از نقطهی سر به سر تعدادی و ارزشی
تعریف فرمولی نقطهی سر به سر
(هزینه متغیر در واحد محصول – قیمت فروش در واحد محصول) / هزینههای ثابت = نقطه سر به سر تعدادی
- هزینههای ثابت (Fixed Costs) به هزینههایی گفته میشود که با تغییر میزان محصول و تولید تغییری نمیکنند. (عموما در طی سال در نظر گرفته میشود، مانند، حقوق، اجاره، تجهیزات ساختی و …)
- قیمت فروش در واحد محصول (Price) به قیمت هر کدام از محصولات به صورت واحدی گفته میشود.
- هزینه متغیر در واحد محصول (Variable Costs) به هزینههایی گفته میشود که برای تولید یک واحد از محصول به صورت مستقیم نیاز است.
قابل ذکر است که قیمت فروش واحد محصول منهای هزینه متغیر واحد محصول، حاشیه سود هر واحد است. به عنوان مثال، اگر قیمت فروش کتاب 100 هزار تومان و هزینههای متغیر آن 5 هزار تومان برای ساخت کتاب باشد، 95 هزار تومان حاشیه سود در واحد محصول است و به جبران هزینههای تعریف ریسک در سرمایه گذاری ثابت کمک میکند.
اصولا نقطهی سر به سر در اولین مراحل تصمیمگیری برای سرمایهگذاری بر استارتاپها صورت میگیرد، زیرا دلایل زیادی وجود دارد تا به آن نقطه نرسید یا به عنوان استراتژی خود مشخص کنید که چه قدر از آن ارزش را میخواهید صرف چه هزینههایی کنید. به همین دلیل در اولین مرحله این شاخص تحلیل میشود تا در صورت منطقی بودن به مراحل بعدی رجوع شود. به طور مثال در مرحلهی بعدی با رسم جریان درآمد – هزینه در دو حالت عادی و تجمعی، زمان رسیدن به نقطه سر به سر تجمعی و عادی را محاسبه میکنند، تا با تحلیل آن دو نمودار، به میزان ریسکهای احتمالی موجود در روند رشد کسب و کار بپردازند.
تیم سرمایه گذاری صندوق پژوهش و فناوری گیلان جهت توانمندسازی استارتاپ ها و کسب و کارهای نوپا، فایل excel مورد نیاز جهت تحلیل مولفه های مالی را آماده نموده است. چنان چه تمایل به دریافت این فایل نمونه دارید، می توانید درخواست خود را با موضوع “دریافت فایل excel تحلیل مولفه های مالی” به آدرس پست الکترونیک صندوق گیلان ([email protected]) ارسال نموده یا در زیر همین پست آدرس پست الکترونیک خود را یادداشت بفرمایید.
اصول مدیریت ریسک و سرمایه در بورس
مدیریت ریسک و سرمایه یکی از اولین اصول و مباحث پایهای در بورس است که هر کسی که میخواهد در بورس سرمایه گذاری کند، باید قبل از هر چیز با آن به خوبی آشنا باشد. مدیریت سرمایه در بورس توجه به نسبت ریسک به سودآوری یک سرمایه گذاری است.
بدون آگاهی از اصول مدیریت سرمایه قطعا نمیتوانید در بازار سهام به موفقیت پایدار برسید. در این مقاله با ما همراه باشید تا با اصول چگونگی مدیریت کردن سرمایه در بورس آشنا شوید.
نکات مهم در استراتژی مدیریت سرمایه
بازار سهام بازار احتمالات است و عدم قطعیت در تمامی معاملات ما حکم فرما است. این مفهوم اگرچه به ظاهر ساده است اما درک واقعی آن و در نظر گرفتن احتمالات در معاملات چندان راحت نیست. ما در بورس به طور صد در صد از نتیجه هیچ معاملهای باخبر نیستیم و به هیچ وجه نمیدانیم که آینده چه چیزی برایمان رقم خواهد زد.
بنابراین بهترین کار برای یک معامله گر یا سرمایه گذار (این دو مقوله کمی با یکدیگر متفاوتند) این است که ریسک یا همان عدم قطعیت را به خوبی شناخته و درک کند و به جای ترسیدن، آن را کنترل نماید. برای آن که بتوانید سرمایه خود را در بورس به درستی مدیریت کنید، باید به این سه سوال پاسخ دهید:
- میزان ریسک در سبد سهام من در شرایط مختلف چقدر است؟
- همزمان چند معامله باز برای من امکان پذیر است؟
- چه تناسبی بین سود مورد انتظار و ریسک من وجود دارد؟
استراتژی مدیریت سرمایه این امکان را به شما می دهد که بتوانید هر تعداد معاملاتی که می خواهید انجام دهید. در واقع این روشی است که بین سود و ریسک شما تناسب ایجاد می کند.
تعریف ریسک در سرمایه گذاری
همان طور که ذکر شد، ریسک همان عدم قطعیت است و درصد احتمالی است که آنچه ما انتظار داریم اتفاق نیافتد. به بیان دیگر ریسک در واقع درصد احتمال خطری است که ممکن است در آینده ای دور یا نزدیک برای سرمایه ما اتفاق افتد. در واقع زمانی که نتیجهی کاری مشخص نیست و احتمال وقوع حالات مختلفی وجود داشته باشد، با شرایط ریسکی روبه رو خواهیم شد. در اینجا به چند نکته توجه کنید:
نکته اول: مدیریت سرمایه همراه با ریسک است
یکی از اشتباهات رایج معامله گران در بازار سرمایه، خطای محاسباتی در ریسک است. همه ی ما به طور ذاتی با مفهوم ریسک آشنا هستیم. اما ریسک در زندگی روزمره با ریسک در بازار سرمایه کمی متفاوت است. بدون دانش دقیق از نحوه مدیریت ریسک، نمیتوان معاملات خوبی را انجام داد.
افراد عادی و یا سرمایه گذارانی که به تازگی وارد بازار سرمایه شده اند، بر این باورند که ضرر در بورس هم مانند خرید خانه است و نهایتا ۲۰٪ میتوانند به ما ضرر برسانند. در صورتی که این گونه نیست. شما در بورس می توانید در مدت زمان کوتاهی حتی تا ۵۰٪ هم ضرر داشته باشید.
سرمایه گذاری که فعالیت زیادی در بورس دارند، می دانند که در بازار سرمایه برای آن که بتوان معاملات همراه با سود انجام داد، تعریف ریسک در سرمایه گذاری در ابتدا باید ریسک معاملات را سنجید و بتوان از نقدینگی خود در برابر ضرر های بازار حفاظت کرد. جمله معروفی وجود دارد که میگوید:
رم یک شبه ساخته نشده است اما هیروشیما یک شبه خراب شد!
جمله ای که نشان دهنده ریسک ذاتی بورس استبطور خلاصه، بهتر است اگر تازه وارد بازار سرمایه شده اید، از درصد پایین ریسک (کمتر از ۴ یا ۵ درصد) روی تمام سرمایه خود شروع کنید. پس از بدست آوردن مهارت و تجارب لازم، می توانید به درصد های بالا ریسک برای سرمایه خود فکر کنید.
اهمیت ریسک در مدیریت سرمایه
بنابراین نکته اول این است که به اهمیت ریسک در مدیریت سرمایه آگاه باشید. از همین رو معمولا این عبارت را به صورت مدیریت ریسک و سرمایه بیان میکنند. اگر نتوانید ریسک را در سرمایه گذاری کنترل و مدیریت کنید، در نهایت نتایجی را خواهید دید که باب میل شما نیست.
نمی توان انتظار داشت که شخصی بدون درنظر گرفتن ریسک در سرمایه گذاری و مدیریت آن، بتواند در بازار سرمایه موفق شود. پس همواره یکی از مواردی که در سرمایه گذاری باید به آن توجه نمود، ریسک است.
آموزش گام به گام تحلیل بنیادی برای انتخاب سهم مناسب
برای دانلود کتاب آموزش گام به گام تحلیل بنیادی روی لینک زیر کلیک کنید.
آیا میخواهید در بورس به موفقیت برسید؟ آیا نمیدانید چگونه یک سهم را از منظر بنیادی تحلیل کنید؟ نبود منبع آموزشی مناسب در زمینه تحلیل بنیادی انگیزه ای شد تا در یک کتاب آموزشی به زبانی کاملا ساده و کاربردی، به کمک تصاویر گویا و آموزش گام به گام، روش انتخاب یک سهم را بر اساس نکات بنیادی آموزش داده ایم. قطعا این روش آموزشی را در هیچ کجا پیدا نخواهید کرد! این کتاب الکترونیکی را به تمام کسانی که می خواهند در بازار بورس به موفقیت مستمر برسند توصیه میکنیم .
نکته دوم: می توانید همزمان چند معامله باز داشته باشید
نکته دوم تنوع در سرمایه گذاری برای کاهش ریسک است. این به معنی تعداد زیاد معامله یا سبدی شامل تعداد زیاد سهام متنوع نیست. اگر تعداد معاملات شما زیاد باشد، بخصوص زمانی که شما بازه ی سود و زیان را بصورت دستی انجام دهید، مدیریت آن کار دشواری است. شما باید بتوانید معاملات خود را در زمانی که بازار حرکات قوی دارد، بصورت دستی مدیریت کنید.
این موضوع حتی زمانی که شما بصورت نوسان گیری معامله می کنید هم کار دشواری است. در نتیجه شما باید تعداد معاملات باز خود (تعداد سهام داخل سبد سهام) را محدود کنید. پیشنهاد ما به شما این است که حداکثر هشت موقعیت باز داشته باشید. محدوده ی بین پنج تا هشت معامله باز بصورت هم زمان می توان برای یک معامله گر بازه ی مطلوبی باشد. برای اطلاعات بیشتر درباره نحوه مدیریت سبد سهام مقاله سبد سهام چیست را مطالعه کنید.
نکته سوم: تناسب بین سود و ریسک
حد ضرر در مدیریت ریسک
نکته سوم در مدیریت ریسک و سرمایه این است که شما باید بین سود مورد انتظار خود و ریسک ضرری که میتوانید تحمل کنید یک تناسب بر قرار کنید. روش اجرایی این تناسب به این صورت است که ببینید برای چند درصد سود حاضر هستید چند درصد از سرمایه خود را با حد ضرر مشخص شده به خطر بیاندازید. برای اشنایی با حد ضرر در معاملات مقاله حد ضرر و اهمیت آن در معامله گری را مطالعه کنید.
مدیریت ریسک و مدیریت سرمایه بر اساس استراتژی معاملاتی
یکی دیگر از نکات مهمی که در بازار بورس باید به آن توجه نمود، داشتن استراتژی معاملاتی است که به شما در داشتن مدیریت ریسک و سرمایه کمک زیادی خواهد کرد. مدیریت ریسک و سرمایه تنها با داشتن یک برنامه قبلی در معاملات امکان پذیر است.
برای مثال بر طبق استراتژی معاملاتی شما حد ضرر و حد سود مشخصی دارید و میدانید چند درصد از سرمایه خود را همیشه نقد باشید، چند درصد از سرمایه را برای شرایط پیش بینی نشده (مثلا برای کم کردن میانگین در زمان های هیجان کاذب بازار) کنار بگذارید.
پیشنهاد میکنیم شما باید همیشه 20 درصد نقد باشید تا بتوانید از بودجه ای که در حساب خود دارید، چه زیاد و چه کم، نهایت استفاده را ببرید. استفاده درست و بهینه از نقدینگی به مدیریت آن متکی است. شما اگر بتوانید سرمایه خود را مدیریت کنید، حتما معاملات خیلی خوبی با توجه به میزان نقدینگی خود خواهید داشت.
مدیریت ریسک و سرمایه در بورس به زبان ساده
اگر بخواهیم تمام مطلب بالا را به صورت عملی در بورس پیاده کنیم، دقیقا چکار باید انجام دهیم؟ در اینجا به زبانی ساده راه کار عملی را در چند توصیه بسیار مهم ذکر میکنیم که حتما باید آنها را به یاد بسپارید.
- پولی را وارد بازار بورس کنید که مازاد نیاز شما باشد و در میان مدت (حداقل 6 ماه) به آن هیچ گونه نیازی نداشته باشید.
- به هیچ عنوان برای سرمایه گذاری در بورس از پول قرضی استفاده نکنید.
- سرمایه خود را بین گروههای برتر بورسی تقسیم کنید و به هیچ عنوان سرمایه خود را تنها در یک گروه بورسی سرمایه گذاری نکنید. بد تر از آن تک سهم شدن است. با سرمایه گذاری در سهام متنوع و تشکیل سبد سهام، از ریسک سرمایه گذاری خود بکاهید.
- همیشه درصدی از سرمایه خود را نقد باشید. به کلمه “همیشه” توجه کنید. حتی در بازارهای کاملا صعودی سعی کنید حداقل 15 تا 20 درصد نقد باشید.
- نکته بسیار مهم نسبت سود انتظاری به مقدار سرمایه است. اگر سهمی را به امید 20 درصد سود خریداری میکنید (با توجه به حد سودی که برای خود قرار میدهید) نباید بیشتر از 20 درصد از سرمایه خود را درگیر آن کنید.
- نکته مهمتر از نکته قبلی تعیین میزان سرمایه برای هر معامله است. باتوجه به حدضرر هر معامله، میزان سرمایهای که مجاز هستید به یک معامله وارد کنید به اندازهای است که اگر حدضرر شما در آن معامله خورد، بیش از 2 درصد از کل سرمایه خود را از دست ندهید. قبل از ورود به هر معامله باید سرمایه مجاز را محاسبه کنید. این 2 درصد ماکزیمم ریسک معاملات است. بسیاری از معاملهگران حرفهای با ریسک 0.5 یا 1 درصد کار میکنند. یعنی حجمی از سرمایه را درگیر یک معامله میکنند که اگر حدضرر ان معامله فعال شود بیش از 1 درصد از کل سرمایه خود را از دست ندهند. این موضوع مهمترین قانون بحث مدیریت سرمایه و ریسک است.
کلام آخر
مدیریت ریسک و سرمایه در هر زمینه ای به شما این امکان را می دهد که از فرصت کم، بهترین نتیجه را بگیرید. در بازار بورس و معاملات نیز مدیریت سرمایه و ریسک می تواند به شما کمک بزرگی کند.
شما با مدیریت ریسک می توانید از ضررهای بزرگ جلوگیری کنید.
در این زمینه مقاله چگونه از ضرر در بورس جلوگیری کنیم را مطالعه کنید.
همچنین زمانی می توانید بعد از ضرر به معاملات خود ادامه دهید که بتوانید سرمایه و نقدینگی خود را مدیریت کنید. بدین ترتیب شما می توانید به اهداف خودتان که همان ضرر کمتر و سود بیشتر است دست یابید. امیدواریم که پس از مطالعه این مقاله شما هم به این هدف دست یابید.
آموزش گام به گام تابلوخوانی پیشرفته در بورس
برای دانلود کتاب آموزش گام به گام تابلوخوانی پیشرفته روی لینک زیر کلیک کنید.
تابلوخوانی در کنار تحلیل بنیادی و تکنیکال، بعد سوم بورس است. همه چیز در تابلوی معاملات سهم وجود دارد، اطلاعاتی که شاید در نگاه اول کسی متوجه آنها نشود اما با یادگیری تکنیک های تابلو خوانی و بازار خوانی می توانید به اطلاعات زیادی دست پیدا کنید و بر تعریف ریسک در سرمایه گذاری این اساس معاملات پر سودتری داشته باشید. در کتاب آموزش تابلو خوانی پیشرفته به مطالبی خواهیم پرداخت که در هیچ کلاس یا کتابی به شما آموزش نمی دهند. تکنیک هایی که حاصل سالها تجربه در بازار سرمایه است.
تعریف ریسک در سرمایه گذاری
هزینه اصطکاک چیست
هزینههای پنهان چیست
کمی فکر کنید یک روز که از خواب بیدار میشویم چه حوادثی امکان دارد برای ما رخ دهد؟ تک تک ما روزانه با خطرات زیادی روبهرو هستیم اما به واسطهی عقلی که داریم عاقل و هوشمند هستیم و هوشمندانه خطرات مختلف را از خود دور میکنیم، به طور مثال زمانی که قصد داریم از خیابان عبور کنیم هر لحظه امکان دارد خودرویی به ما برخورد کند و ما آسیب ببینیم اما عقل ما میگوید این خطر را از خودت دور کن به همین دلیل ابتدا دو طرف خیابان را نگاه میکنیم و در صورتی که خطری نباشد از خیابان عبور میکنیم، زمانی که به کوه میرویم اگر روی کوه با ماری مواجه شویم عقل ما میگوید سریع از مار دوری کن تا مبادا مار به ما آسیب بزند، اگر طوفان شدیدی رخ دهد سریعا عقل ما میگوید در و پنجرههای منزل خود را ببند تا طوفان به وسایل داخل منزل ما آسیبی وارد نکند، یا اگر زمینلرزهای رخ دهد عقل ما ناخودآگاه هشدار میدهد سریع در یک مکان امن قرار بگیر تا آسیبی به تو وارد نشود و همینطور زمانی که از قصد استفاده از مواد شیمیایی را داریم عقل ما میگوید قبل از استفاده از موادشیمیایی نکات ایمنی را رعایت کن تا آسیبی به تو وارد نشود و ما هم خیلی محتاطانه و با ایمنی کامل از آن مواد استفاده میکنیم، پس خطرات در هر لحظه با ما زندگی میکنند اما در نهایت خود ما هستیم که به آنها اجازه میدهیم به ما آسیب بزنند یا نه…..
مفهوم خطر
خطر یعنی هر منبع یا شرایطی که پتانسیل آسیبرسانی و صدمه به افراد یا تجهیزات را داشته باشد به طور مثال زمانی که میگوییم خطر الکتریسیته یا برقگرفتگی به معنی این است که در صورت برخورد ما به آن منبع برق یا الکتریسیته احتمال صدمه دیدن ما وجود دارد، خطر یک امر غیرعقلانی و غیرمنطقی است و ما در زندگی خود دائما در حال کنترل خطرات احتمالی هستیم. به طور مثال اگر دست خود را وارد آتش کنیم صد در صد دست ما آسیب خواهد دید پس آتش برای ما یک خطر است یا اگر خود را از بالای یک آپارتمان ده طبقه به پایین بیاندازیم قطعا آسیب خواهیم دید پس پریدن از بالای یک آپارتمان هم یک خطر است و فردی که این کارها را انجام میدهد خطرپذیر است.
ریسک چیست
زمانی که از ریسک صحبت میشود برای برخی افراد کلمهی خطر برجسته میشود اما باید بدانیم که ریسک با خطر بسیار تفاوت دارد، شخصی که یک کار و فعالیتی را بدون فکر کردن و کاملا غیرمنطقی انجام میدهد خودش را با خطرات مختلف درگیر میکند اما فردی که یک کار و فعالیتی را انجام میدهد تا به یک منفعتی دست یابد ریسک میکند، در واقع زمانی که فرد خطر میکند هر دو طرف کاری که انجام داده است خطر و زیان است، اما وقتی که فرد ریسک میکند یک طرف کارش ضرر وجود دارد و یک طرف دیگر اقدامش منفعت است پس خطر یک امر دو سر باخت است ولی ریسک یک امر برد یا باخت است.
تفاوت ریسک و خطر
تصور کنید شما تصمیم میگیرید وارد قفس شیری گرسنه شوید در اینجا آیا شما خطرپذیر هستید یا ریسک پذیر؟ قطعا اگر شما وارد قفس شیر گرسنه شوید شیر گرسنه شما را خواهد خود و هیچ احتمالی وجود ندارد که از دست شیر گرسنه جان سالم به در ببرید یعنی دو طرف این اقدام شما خوردن شما توسط شیر است، اما حالا تصور کنید که همان شیر غذایش را خورده و خوابیده است و در ضمن در کنار شیر یک تکه الماس وجود دارد و شما تصمیم میگیرید به آرامی وارد قفس شیر شوید و الماس را بردارید و سریع خارج شوید، خوب در اینجا آیا شما خطرپذیر هستید یا ریسکپذیر؟ شما وارد قفس شیر میشوید چون شیر غذایش را خورده و گرسنه نیست و هم اینکه خواب است احتمال اینکه شما الماس به دست و با جان سالم از قفس شیر خارج شوید وجود دارد و در مقابل یک درصد کمی هم امکان دارد به طور ناگهانی شیر بیدار شود و به شما آسیب بزند یعنی یک طرف این اقدام شما برداشتن الماس و ثروتمندشدن است و یک طرفش هم آسیب دیدن است پس شما در این شرایط ریسکپذیر هستید نه خطرپذیر.
رابطهی آگاهی و ریسک
هر چه اطلاعات و آگاهی ما بیشتر شود متناسب با آن ریسک ما کمتر خواهد شد، در همین مثال قفس شیر اگر شما از گرسنه نبودن و غذا خوردن شیر اطلاع داشته باشید و زمانی وارد قفس شوید که شیر گرسنه نیست احتمال ریسک آسیب دیدن خود را کمتر خواهید کرد.
پروژه پر ریسک را انتخاب کنیم
اطلاعات و آگاهی کمک میکنند تا ریسک کمتر شود در واقع بین آگاهی و ریسک رابطهی معکوسی وجود دارد. یعنی هر چه آگاهی و اطلاعات ما نسبت به موضوعی بیشتر شود ریسک ما هم کمتر خواهد شد و زمانی که ما با آگاهی و اطلاعات بیشتر یک کار پر ریسک را انتخاب میکنیم بازدهی آن کار هم بیشتر خواهد بود، زیرا قبل از اقدام کردن و وارد شدن به آن کار، آن کار خاص را به طور کامل بررسی کردهایم و ریسکهایش را شناسایی کردهایم و بازدهی آن کار را هم به طور کامل بررسی کردهایم و در صورتی که بازدهی آن پروژه بیشتر از ریسک آن باشد آن کار را انجام خواهیم داد.
سرمایهگذاری موفق
مهمترین چیزی که یک سرمایه گذار موفق نیاز دارد علم و دانش و مهارت است، اگر سرمایه گذار به دو سلاح بسیار مهم اطلاعات و آگاهی مجهز باشد احتمال موفقیتش بیشترین حد ممکن خواهد بود و درجهی ریسکش به پایینترین حد ممکن میرسد، ولی اگر سرمایه گذار به طور شانسی و بدون این دو سلاح ارزشمند اقدام به سرمایه گذاری کند احتمال موفقیتش هم کاملا شانسی میشود و درجهی ریسک او به بالاترین حد ممکن میرسد به طوری که فرد دیگر ریسکپذیر نیست بلکه خطرپذیر است، پس سرمایهگذاری موفق خواهد بود که همراه با کسب اطلاعات و آگاهی ریسکپذیری هم دارد. باید سرمایه گذار بلد باشد تا ریسکش را مدیریت کند و همینطور هیجانی و احساسی تصمیم نگیرد و شانسی خودش را وارد آتش نکند، اگر شما به تازگی تصمیم گرفتهاید تا وارد دنیای سرمایهگذاری شوید چقدر خوب است که قبل از ورود به این دنیا، این دو سلاح بسیار ارزشمند را برای خود تهیه کنید تا از همین ابتدا با ریسک بسیار کم اقدام کنید و بازدهی بیشتر کسب کنید یا اینکه اگر یک سرمایهگذار هستید و تاکنون به دلیل ناآگاهی و نداشتن این سلاحها متحمل هزینههایی شدهاید میتوانید از همین نقطهایی که در آن قرار دارید آگاهتر شوید و با یادگیری چگونگی مدیریت ریسکهای خود بازدهی سرمایهگذاریهای خود را بیشتر کنید و جلوی ضرر و زیانهای خود را بگیرید، به طور کلی شما مخاطب عزیزی که در حال خواندن این مقاله هستید اگر تمایل دارید تا ریسک سرمایهگذاریهای خود را با آگاهی کم کنید، میتوانید از طریق تماس با شماره تلفن 09151678284با مشاور اقتصادی و مالی و سرمایهگذاری با تجربهی ما در ارتباط باشید.
ریسک مالی چیست ؟
به زبان ساده، ریسک مالی یعنی ریسک از دست دادن پول یا دارایی های ارزشمند. در زمینه بازار های مالی ریسک به معنای مقدار پولی است که یک فرد با سرمایه گذاری یا معامله کردن ممکن است از دست بدهد.
در واقع ریسک فقط به معنای از دست دادن پول نیست، بلکه احتمال از دست دادن پول است.
ریسک مالی چیست؟
به زبان ساده، ریسک مالی یعنی ریسک از دست دادن پول یا دارایی های ارزشمند. در زمینه بازار های مالی ریسک به معنای مقدار پولی است که یک فرد با سرمایه گذاری یا معامله کردن ممکن است از دست بدهد. در واقع ریسک فقط به معنای از دست دادن پول نیست، بلکه احتمال از دست دادن پول است.
به بیان دیگر، بسیاری تعریف ریسک در سرمایه گذاری از سرویس های مالی یا تراکنش ها ذاتا خطر از دست دادن را دارند و این چیزی است که ما آن را ریسک مالی می نامیم. به طور کلی این مفهوم میتواند در سناریو های مختلفی استفاده شود، مثل بازار های مالی، مدیریت تجارت و دستگاه های دولتی.
به فرایند ارزیابی و مقابله با ریسک های مالی ، "مدیریت ریسک " گفته می شود. اما قبل از پرداختن به مقوله مدیریت ریسک لازم است اطلاعات پایه ای در باره ریسک مالی و انواع مختلف آن داشته باشید.
روش های مختلفی برای دسته بندی و تعریف ریسک های مالی وجود دارد. مثال های مهم آن شامل ریسک سرمابه گذاری، ریسک عملیاتی، ریسک Compliance ( زیان هایی که در صورت غیر قانونی بودن یک کار ممکن است به فرد وارد شود مثل خدشه دار شدن حسن شهرت فرد در بازار)، ریسک سیستمی.
انواع ریسک های مالی:
همانطور که گفته شد، روش های مختلفی برای دسته بندی ریسک های مالی وجود دارد که تعریف هریک از آنها بر اساس روش دسته بندی و موضوع آن میتواند متفاوت باشد. در این مقاله بررسی مختصری بر ریسک های سرمایه گذاری، عملیاتی، compliance و سیستمی، خواهیم داشت.
ریسک سرمایه گذاری(investment risk):
همانطور که از نام آن مشخص است، ریسک سرمایه گذاری به فعالیت های سرمایه گذاری و ترید اشاره دارد. شکل های مختلفی از ریسک های سرمایه گذاری وجود دارد اما بیشتر آنها در ارتباط با نوسان قیمت بازار است. ریسک بازار، نقدینگی(liquid)، واعتبار بخشهایی از ریسک سرمایه گذاری است.
ریسک بازار(market risk)
ریسک بازار، نوسان قیمت دارایی ها در بازار را بررسی میکند. به عنوان مثال، اگر Alice بیتکوین خریداری کند در معرض ریسک بازار قرار میگیرد چرا که نوسانات بازار ممکن است باعث افت قیمت بیتکون شود. مدیریت ریسک بازار با در نظر گرفتن این مسئله آغاز میشود که اگر قیمت بیتکون در جهت عکس موقعیت Alice حرکت کند، او چقدر متضرر خواهد شد .گام بعدی ایجاد یک استراتژی است که Alice در برخورد با این حرکت بازار چه واکنشی داشته باشد.
معمولا سرمایه گذارها با ریسک های مستقیم و غیر مستقیم بازار روبرو هستند. ریسک مستقیم احتمال از دست دادن دارایی به علت تغییرات نامطلوب قیمت در بازار است، که در مثال قبل گفته شد(Alice قبل از افت قیمت بیتکوین خریداری کرده است.)
در سمت دیگر، ریسک غیر مستقیم در ارتباط با دارایی هایی است که ریسک فرعی و ثانویه دارند، یعنی چندان مشهود نیستند. به عنوان مثال در بورس اوراق بها دار نرخ سود به طور غیر مستقیم بر قیمت سهام تاثیر میگذارد.
به عنوان مثال اگر Bob سهام یک شرکت را خریداری کند، سهام او میتواند به طور غیر مستقیم تحت تاثیر نوسان نرخ سود باشد. بالا بودن نرخ سود سهام، رشد شرکت و سودآور ماندن آن را دشوار خواهد کرد و سرمایه گذاران دیگر را ترغیب به فروش سهامشان می کند تا بدهی های خود را پرداخت کنند، چرا که در این شرایط نگه داری سرمایه هزینه های بیشتری دارد.
لازم به ذکر است که نرخ سود هم به صورت مستقیم و هم غیر مستفیم بر بازار های مالی تاثیر میگذارد. در حالی که نرخ سود روی بورس تاثیر غیر مستقیم دارد، تاثیر مستقیمی روی سهام و سایراوراق بها دار با درامد ثابت خواهد داشت. بنا بر این، با توجه به نوع دارایی، ریسک نرخ سود میتواند مستقیم یا غیر مستقیم باشد.
ریسک نقدینگی(liquid risk)
در این ریسک سرمایه گذاران و تریدر ها نمیتوانند دارایی خاص خود را بدون تغییر شدید در قیمت آن خرید یا فروش کنند.
به عنوان مثال،فرض کنید Alice 1000 واحد از یک رمزارز را به قیمت هر واحد 10 دلار خریداری کرده است، قیمت بعد از چند ماه هنوز در خدود 10 دلار ثابت ماندها است. در بازار liquid (وضعیتی از بازار که به راحتی بتوان دارایی های خود را نقد کرد)، Alice میتواند تمام 10000 دلار خود را بفروشد چرا که خریداران زیادی هستند که با قیمت هر واحد 10 دلار حاظر به خرید هستند. اما اگر بازار liquid نباشد، خریداران کمی وجود دارند که حاضر به خرید هر واحد را 10 دلار هستند، پس Alice مجبور به فروش رمزارز خود با قیمت پایین تری است.
ریسک اعتباری(credit risk)ریسکی است که در آن وام دهنده به علت کوتاهی وام گیرنده، پول خود را از دست میدهد. به عنوان مثال Bob از Alice پولی را به عنوان وام میگیرد، در این حالت Alice با ریسک اعتباری روبرو است. به عبارت دیگر این احتمال وجود دارد که Bob پول Alice را پس ندهد، این احتمال چیزی است که به آن ریسک اعتباری میگوییم. اگر Bob کوتاهی کند، Alice پول خود را از دست خواهد داد.
از دید بزرگتر، اگر درکشوری ریسک اعتباری به صورت غیر منطقی رشد کند، آن کشور دچار بحران اقتصادی خواهد شد. بدترین بحران های مالی در 90 سال گذشته به دلیل گسترش جهانی ریسک اعتباری رخ داده اند.
زمانی بانک های آمریکایی میلیون ها معامله آفست (شکلی از تجارت که در آن وارد کننده تمام یا بخشی از قیمت کالای خریداری شده را به شکل کالا به صادر کننده پرداخت می کند.) را با هزاران طرف قرارداد انجام دادند. زمانی که با تعریف ریسک در سرمایه گذاری بانک Lehmen Brothers برای معامله های افست قرار داد بسته شد ، ریسک اعتباری به سرعت در سرار جهان گسترش یافت و یک بحران مالی را ایجاد کرد که منجر به یک رکود بزرگ شد.
ریسک عملیاتی (Operational risk)
ریسک عملیاتی، خطر ضررهای مالی است که به علت نقص در فرایند های داخلی، سیستم ها و یا روش ها، اتفاق می افتد. این نقص ها غالبا ناشی از اشتباهات انسانی است که تصادفا اتفاق می افتند و یا فعالیت های کلاه برداری است که عمدی است.
برای کاهش ریسک عملیاتی، هر شرکت باید به صورت دوره ای بازرسی های امنیتی را انجام دهد و در کنار آن رویه های قوی اتخاذ کرده و مدیریت داخلی قویی داشته باشد.
نمونه های بیشماری وجود دارد از کارمندان شرکتهایی که به علت مدیریت ضعیف ، معاملات غیر مجازی را با دارایی های شرکت انجام داده اند. این قبیل فعالیت ها را تجارت سرکش میگویند که باعث خسارات مالی بسیار بزرگ در سراسر جهان به ویژه در صنعت بانکی میشود.
نقص های عملیاتی همچنین ممکن است به علت حوادث خارجی ایجاد شوند که به صورت غیر مستقیم بر عملکرد شرکت تاثیر گذار خواهند بود، مثل زلزله، رعد وبرق و سایر بلایای طبیعی.
ریسک Compliance
زمانی که یک کمپانی قوانین و مقررات وضع شده در حوزه قضایی خود را زیر پا بگذارد ممکن است متحمل زیان هایی شود که به آن ریسک compliance میگویند. برای پیشگیری از چنین زیان هایی، بسیاری از شرکت ها رویه های خاصی مثل مبارزه با پولشویی (AML: Anti money laundering) و سیستم احراز هویت مشتری (KYC: know your customer )، را به کار میبرند.
اگر شرکت و یا ارائه دهنده خدمات نتوانند با قوانین سازگار باشند، ممکن است منجر به تعطیل شدن و یا مجازات های جدی تری شود. بسیاری از شرکت های سرمایه گذاری و بانک ها به علت عدم انطباق با قوانین با مجازات روبرو شده اند( مثل فعالیت بدون مجوز). Insider trading (خرید و فروش غیر قانونی سهام یک کمپانی توسط کارمندان بدون اینکه به صورت عمومی فراخوان شده باشد ) و فساد نمونه هایی از ریسک compliance است.
ریسک سیستمی(systemic risk)
ریسک سیستمی، احتمال وقوع یک رویداد خاص که باعث ایجاد تاثیرات منفی در یک صنعت یا بازار خاص شود، است. به عنوان مثال فروپاشی بانک Lehman Brothers بحران مالی جدی در ایالات متحده آمریکا ایجاد کرد که بسیاری از کشور ها را نیز تحت تاثیر قرار داد.
ریسک های سیستمی اغلب در کمپانی هایی مشاهده میشود که بخشی از یک صنعت هستند و وابستگی شدیدی یه یکدیگر دارند. اگر بانک Lehman Brothers وابستگی عمیقی با سیستم مالی آمریکا نداشت، ورشکستگی آن هم تاثیر کمتری داشت.
یک روش ساده برای به خاطر سپردن مفهوم ریسک سیستمی، عملکرد دومینو است. وقتی یک قطعه می افتد باعث میشود بقیه قطعه ها هم بیوفتند.
قابل توجه است که، صنعت فلزات گرانبها بعد ار بحران مالی سال 2008 رشد چشمگیری را تجربه کرد. بنا بر این تنوع بخشی یکی از روشهای کاهش ریسک سیستمی است.
ریسک سیستمی در مقایسه با ریسک سیستماتیک:
ریسک سیستمی را با ریسک سیستماتیک اشتباه نگیرید. ریسک سیستماتیک تعریف سخت تری دارد و به طیف گسترده تری از خطرات اشاره دارد نه تنها مالی.
ریسک سیستماتیک میتواند به شماری از عوامل اقتصادی و اجتماعی اشاره دارد، مثل تورم، نرخ سود، جنگ، بلایای طبیعی و تغییرات عمده سیاست های دولتی.
اساسا ریسک سیستماتیک با رخداد هایی در ارتباط است که کشور یا جامعه را در زمینه های مختلفی تحت تاثیر قرار میدهد، مثل صنعت کشاورزی، ساخت و ساز،معدن، تولید، امور مالی و . . به همین دلیل ریسک سیستمی را با ترکیب دارایی هایی که وابستگی کمی با هم دارند میتوان کاهش داد ولی این امر در مورد ریسک سیستماتیک کارساز نیست.
جمع بندی
در این مقاله در باره چند نوع از انواع بی شمار ریسک های مالی صحبت کردیم که عبارتند از ریسک سرمایه گذاری،عملیاتی، compliance و سیستمی. در گروه ریسک سرمایه گذاری، مفاهیم ریسک بازار، ریسک نقدینگی و ریسک اعتباری بررسی شدند.
وقتی بحث بازار های مالی به میان می آید، اجتناب از ریسک ها کاملا غیر ممکن است. بهترین کاری که یک تریدر یا سرمایه گذار میتواند انجام دهد، کاهش یا کنترل این ریسک ها است، پس شناخت بعضی از انواع اصلی ریسک اولین گام در ایجاد یک استراتژی موثر در مدیریت ریسک است.
ریسک و بازده در سرمایه گذاری به چه معناست ؟
ریسک و بازده ، دو مفهوم مخالف هم در حوزه ی مالی و سرمایهگذاری می باشند و بالانس های موجود مابین آنها را میتوان به عنوان “قابلیت خوابیدن راحت در شب” دانست .
مطابق فاکتورهایی نظیر سن ، درآمد و اهداف سرمایهگذاری ، ممکن است تمایل داشته باشید ریسک مالی زیادی را در سرمایهگذاریهایتان قبول کنید یا اینکه ترجیحتان این باشد که سرمایهگذاری محافظت شده تری داشته باشید .
این مسئله بسیار مهم است که یک سرمایهگذار تصمیم بگیرد تا چه حد قابلیت پذیرش ریسک را دارا است ، به صورتیکه در همین حین با وجود سرمایهگذاری که انجام داده ، احساس راحت بودن داشته باشد .
برای سرمایهگذاران ، تعریف اولیه ریسک ، احتمال متفاوت بودن بازده سرمایهگذاری در مقایسه با بازده انتظار می رود ، افراد قادرند با استفاده از انحراف معیار ، مقدار ریسک را تعریف ریسک در سرمایه گذاری اندازه گیری کنند . به دلیل ریسکی که وجود دارد ، احتمال آن می رود که قسمتی از سرمایهگذاری یا کل آن از دست برود . اما “بازده” از سوی دیگر ، سود یا زیانی است که یک سرمایهگذاری دارد .
در مجموع ، زمانی که ریسک پایین در یک سرمایهگذاری وجود دارد ، قابلیت کسب بازده نیز اغلب پایین است . سطح بالای ریسک نیز معمولا همراه با انتظار بازدهی بالا می باشد .
یک سرمایهگذاری پرریسک ، احتمال بالا بودن زیان و از دست دادن همهچیز را در پی دارد ، اما از سوی دیگر ، احتمال به دست آوردن سود هم از سرمایهگذاری کمریسکتر ، بالاتر است . توازن میان ریسک و بازده ، موازنه بین کمترین ریسک احتمالی و بیشترین بازده ممکن می باشد .
نکته ی مهمی که باید بدانید این است که وجود ریسک بالا ، برابر با بازده بالاتر نیست ، بنابراین توازن میان ریسک و بازده یعنی اینکه ریسک بالاتر ، فقط قابلیت سود بالاتر را نشان می دهد و هیچ ضمانتی وجود ندارد . ریسک بالاتر ، احتمال ضرر سنگینتر را نیز به دنبال خواهد داشت .
از نگاه دیگر ، بازده بدون ریسک از سوی دولت ارائه میگردد ، زیرا احتمال وجود ضرر در آن تقریبا صفر می باشد .
پس در صورتی که نرخ بازده بدون ریسک مثلا ۱۵ درصد باشد بدین معنی است که سرمایهگذاران قادرند در طی سال ، ۱۵ درصد سود به دست آورند ، بدون اینکه ریسکی دارایی آنها را تهدید کند .
شاید برای برخی ، بازدهی سالیانه ۱۵ درصدی جذاب به نظر برسد ، اما مسئله این است که چرا با وجود نرخ تورم بالا و برخی دیگر از سرمایهگذاریهای خاص که بازدهی بسیار بیشتری از ۱۵ درصد را دارند (به طور مثال ، صندوقهایی با سود ثابت ۱۸ یا ۲۰ درصدی سالیانه) ، می بایست شخصی به بازدهی ۱۵ درصدی راضی شود ؟
یک دلیل برای سرمایهگذاری با ریسک تقریبا صفر (مانند سپردهگذاری در بانکها) از جانب این افراد را میتوان وجود مقدار کمی ریسک در سرمایهگذاری در صندوقها بیان کرد و به دلیل اینکه احتمال بسیار اندکی برای ضرر وجود دارد یا فرد موردنظر شناختی از این صندوقها ندارد ، ترجیح میدهد سرمایه خود را در بانک قرار دهد .
سطح ریسک
یکی از تصمیمات حیاتی که یک سرمایهگذار می تواند بگیرد ، انتخاب درست سطح ریسک می باشد . میزان تحمل ریسک بر مبنای وضعیت فعلی سرمایهگذار ، هدف های آینده او و بقیه ی معیارها تعیین میشود . در صورتی که بخواهیم چندین بازار و روش سرمایهگذاری را مطابق سطح ریسک (از پر ریسک به کمریسک مرتب کنیم) به صورت زیر می باشد :
۱. سرمایهگذاری در ارزهای دیجیتال
۲. سرمایهگذاری در بازار آتی سکه
۳. سرمایهگذاری در بازار سهام تهران
۴. صندوقهای سرمایهگذاری (بدون سود ثابت)
۵. اوراق مشارکت شرکتها
۶. اوراق مشارکت دولتی
۷. سپردهگذاری در بانکهاریسک و بازده در مدیریت مالی
یکی از جنبههای مهم در مدیریت مالی و یکی از مسئولیتهای اساسی در کسبوکار ، مفهوم ریسک و بازده می باشد .
به صورت کلی ، هرچقدر یک کسب و کار ریسک بیشتری پیش رو داشته باشد ، احتمال بازده مالی در آن کسب و کار بیشتر می شود که البته استثناهایی در این زمینه وجود دارد ، زیرا ریسکهای غیرمنطقی زیادی وجود دارد که همراه با قابلیت بازدهی بالا نیست .
نوسان
وجود نوسان یعنی طریقه تغییر قیمت ، نوع ویژه ای از اوراق بهادار در یک بازده زمانی معین است .
درصد نوسان میانگین تفاوت میان قیمت و متوسط قیمت در یک بازه زمانی خاص را مورد سنجش قرار می دهد ، هر چقدر یک اوراق بهادار نوسان بیشتری داشته باشد ، قطعیت نداشتن آن نیز بیشتر خواهد بود .
مدیران مالی اغلب نگران نوسان قیمت سهام شرکتی که در آن کار میکنند و همچنین نوسان سهام شرکتی که در آن سرمایهگذاری کردهاند ، می باشند .
ریسک
معمولا ریسک بستگی به میزان نوسان دارد ، یک سهام یا یک دارایی که نوسان دارد ، به این دلیل ریسک دارد که نبود قطعیت بیشتری در آن است . ریسک در این زمینه ، دارای یک جنبه مثبت نیز می باشد ، زیرا بر اساس گفته های بالا ، نشاندهنده ی وجود قابلیت کسب سود بالاتر در اکثر مواقع است .
صرف ریسک (Risk Premium)
صرف ریسک به این معناست که در صورت یکسان بودن تمامی فاکتورها ، ریسک بالاتر همراه با بازده بیشتر خواهد بود . این یک مفهوم حیاتی برای مدیران مالی می باشد که امیدوارند که پول قرض بگیرند .
به این دلیل که وامدهندگان برای تشخیص میزان ریسک شرکت ، به دقت آن را مورد بررسی قرار می دهند و مطابق سطح ریسک آن شرکت تصمیم گیری می کنند . گذشته از این ، در صورتی که وامدهنده موافق وام دادن به یک کسب و کار پرریسک باشد ، احتمال آن می رود که خواستار بازده بیشتری به عنوان نرخ سود خواهد بود .
اهرم مالی
اکثر شرکتها منابع مالی خود را از راه بدهی یا منتشر کردن سهام کسب می کنند . منظور از منابع مالی با انتشار سهام ، به دست آوردن منابع به وسیله ی سهامداران شرکت می باشد .
این سهامداران متناسب با میزان سرمایهگذاریشان در سود شرکت دارای سهم هستند . تامین مالی به وسیله ی بدهی و قرض ، از جانب موسسات مالی و بانکها صورت می گیرد و با اینک شرکت وامگیرنده می بایست مرتبا سود وام را به وامدهنده پرداخت نماید اما دیگر احتیاجی به شریک کردن وامدهنده در درآمد را نخواهد داشت .
به همین خاطر یک شرکت قادر است در عوض انتشار سهام ، وام را به عنوان تامین مالی فعالیتها و پروژههایش مورد استفاده قرار دهد و سودهایش را متناسب با میزان سهم فعلی بالا ببرد . با این وجود ، ضررها هم میتواند از طریق این اهرم مالی زیاد شود .
ریسک نرخ سود
علاوه بر سرمایهگذاری خارجی صورت گرفته از جانب شرکت ، یک مدیر مالی با ریسکهای دیگری نیز رو به رو میشود .
به عنوان مثال ، با کمک اهرم مالی ، یک مدیر مالی باید نگران نرخ بهره (سود) که شرکت در حال پرداخت آن است باشد، به این دلیل که پرداخت همچین نرخ سودی آسیب بسیاری به جریان پول نقد در شرکت می رساند ، تا جایی که شرکت نمی تواند بدهی ها را پرداخت کند و باید اعلام ورشکستگی کند .
دیدگاه شما