سود خالص ممکن است مثبت یا منفی باشد. چنانچه حاصل محاسباتی که به آن اشاره شد، منفی باشد، به آن زیان خالص گفته میشود.
۳ کلمه کلیدی، نقطه سر به سر، حاشیه سود و اضافه بها
محصولات خود را با اضافه بها و حاشیه درست قیمت گذاری کنید تا هزینهها و سود شما را تامین کند.
در این مقاله به اصطلاحات رایجی خواهیم پرداخت که ندانستن آن ممکن است بسیار دردسر ساز باشد و از مفاهیم کلی بازار کسب و کار و در نتیجه محاسبه سود و زیان افراد را دور نگه دارد. در این مقاله همراه ما باشید.
آنچه که در این مقاله خواهید آموخت
- محاسبه قیمت محصولات برای دستیابی به سود
- حاشیه سود چیست؟
- سود خالص چیست؟
- اضافه بها چیست؟
- نقطه سر به سر یا همان شکست چیست؟
صورتحسابهای مالی خود را به طور منظم بررسی نمایید تا همیشه از داشتن حاشیه سود، نقطه سر به سر و اضافه بها که به درستی اعمال شدهاند اطمینان حاصل کنید. بررسی دائمی و منظم این موارد باعث میشود در صورت پرداخت زیادتر در مواقع گرانی محصولات اولیه برای تولید محصولات خود از ضرر و زیان بیهوده و بیمورد جلوگیری نمایید.
این قالب نمونهای استاندارد و بینالمللی است که نمایی از کسب و کار لاستیک سازی جو یا جو تایرز را نشان میدهد.
این قالب را با آنچه که در ادامه برای شما شرح خواهیم داد بر اساس کسب و کار خود تنظیم کنید.
محاسبه قیمت محصولات برای دستیابی به سود
برای این منظور ۲ حاشیه قیمتی وجود دارد که میبایست شما در هنگام بررسی سود آوری کسب و کارتان به آن دقت کنید.
- حاشیه سود ناخالص
- حاشیه سود خالص
دانستن این دو مورد به شما کمک میکند تا بهتر قیمت را برای محصولات خود جهت دستیابی به اهداف فروش تنظیم کنید.
حاشیه سود ناخالص چیست؟
حاشیه سود ناخالص، مقدار پولی است که بعد از کسر هزینه کالای فروخته شده از خالص فروش باقی میماند. خالص فروش نیز عبارت است از ارزش کل فروش برای یک دوره منهای تمامی تخفیفهای داده شده به مشتری و پورسانتهای پرداختی به نمایندگان فروش.
حاشیه سود ناخالص را میتوان به صورت میزان ارزش دلاری یا درصدی از ارزش بیان نمود.
حاشیه سود ناخالص برای کسب و کارهایی که به صورت خدماتی مشغول به فعالیت هستند به دلیل اینکه معمولا ارزش محصولات آنها مشخص نیست استفاده نمیشود
نحوه محاسبه سود ناخالص و حاشیه آن
نحوه محاسبه سود ناخالص (به صورت دلاری):
سود ناخالص= خالص فروش منهای هزینه هزینه کالای فروخته شده
نحوه محاسبه سود ناخالص (به صورت درصدی):
درصد حاشیه ناخالص فروش= (سود ناخالص تقسیم بر خالص دلاری فروش) ضربدر ۱۰۰
به یاد داشته باشید که با داشتن حاشیه ناخالص میتوانید سود خالص را محاسبه کنید.
مثال از شرکت صنایع لاستیک جو
سود ناخالص برای صنایع لاستیک سازی جو=
حاشیه سود ناخالص برای صنایع لاستیک سازی جو=
$۲۰,۸۰۰ ÷ $۵۲,۰۰۰ × ۱۰۰ = ۴۰%
صنایع لاستیک سازی جو دارای حاشیه سودی به ارزش ۲۸.۰۰۰ دلار است. بنابراین هزینههای سرباز این کسب و کار باید حتما کمتر از این میزان باشد تا به سود دست یابد.
حاشیه سود ناخالص و سود ناخالص صنایع لاستیک سازی جو در فرم قالبی که برای دانلود قرار داده شده است در صفحات example profit و loss sheet موجود است.
حاشیه سود خالص چیست؟
حاشیه سود خالص عبارت است از حاشیه سود ناخالص منهای هزینههای سر بار. سود شما قبل از پرداخت مالیات. مالیات به دلیل اینکه نرخ و معیارهای متقاوتی در کسب و کارهای مختلف دارد، در نظر گرفته نشده است.
حاشیه سود خالص میتواند به عنوان ارزش درصدی و یا ارزش دلاری بیان گردد.
نحوه محاسبه سود خالص و حاشیه آن
برای محاسبه دلاری سود خالص:
سود خالص= خالص فروش منهای مجموع هزینههای فروش کالا و هزینههای سر بار آن
سود خالص= حاشیه سود ناخالص منهای هزینههای سر بار آن
برای محاسبه درصدی سود خالص:
درصد حاشیه خالص = (سود خالص دلاری تقسیم بر خالص فروش دلاری) ضربدر ۱۰۰
اگر حاشیه خالص ۱۰٪ باشد، پس از پرداخت هر دلار و هزینه اضافی، به ازای هر دلار کالای فروخته شده، قبل از مالیات ۱۰ سنت سود خواهید داشت.
مثال: شرکت صنایع لاستیک سازی جو
سود خالص برای شرکت لاستیک سازی جو:
($۵۲۰۰ ÷ $۵۲,۰۰۰) × ۱۰۰ = ۱۰%
صنایع لاستیک سازی جو ۱۰% یعنی (۵.۲ دلار) از فروش هر لاستیک (۵۲ دلار) به دست خواهد آورد.
اضافه بها چیست؟
اضافه بها، درصدی از قیمت است که شما کالا یا محصول خودتان را بیش از هزینه خرید یا ساخت آن به فروش میرسانید.
بنابراین این قیمت فروش باید هزینه محصولات به اضافه هر هزینه سربار دیگری را برای دستیابی به سود پوشش دهد.
اضافه بها معمولا برای کالا و محصولات به کار میرود و از آن برای خدمات استفاده نمیشود.
چگونه اضافه بها را محاسبه کنیم؟
درصد اضافه بها = (فروش منهای هزینه فروش کالا) تقسیم بر (هزینه فروش کالا) ضربدر ۱۰۰
درصد اضافه بها = (سود ناخالص منهای هزینه فروش کالا) تقسیم بر (هزینه فروش کالا) ضربدر ۱۰۰
مثال از شرکت صنایع لاستیک جو
سود ناخالص برای صنایع لاستیک سازی جو=
($۵۲,۰۰۰ − $۳۱,۲۰۰) ÷ $۳۱,۲۰۰ × ۱۰۰ = ۶۶.۶۷%
درصد اضافه بها برای شرکت صنایع لاستیک سازی جو برابر ۶۶.۶۷% است.
برای دستیابی به سود ناخالص از ۲۰.۸۰۰ دلار باید این شرکت تایرهای خود را به ارزش ۳۱.۲۰ دلار به فروش برساند.
نقطه سر به سر چیست؟
نقطه سر به سر خرید میران فروشهای مورد نیاز کسب و کار شما برای ایجاد ثروت یا میزان هزینههایی که کسب و کار شما تا قبل از اینکه به سود دست یابید (بدون کسر مالیات) روی دست شما میگذارد اتلاق میشود.
تحلیل نقطه سر به سر زمانی که کسب و کاری را راهاندازی میکندی یا مدل کسب و کار خود را بروز رسانی میکنید بسیار مفید است. شما میتوانید از نقطه سر به سر برای تعیین اهداف فروش خود یا کارمندان خود استفاده کنید.
نحوه محاسبه نقطه سر به سر
از محاسبات زیر برای به دست آوردن نقطه سود دهی میتوانید استفاده کنید.
برای به دست آودن نقطه سر به سر (میران دلاری) قبل از سود خالص
نقطه سر به سر (دلاری)= هزینههای سر بار تقسیم بر (۱ منهای (هزینه فروش کالا تقسیم بر کل فروش)
اگر شما از قیمت فروش هر واحد و قیمت هزینه و هزینههای عملیاتی کسب و کارتان اطلاع داشته باشید، میتوانید تعداد واحدهایی که نیاز دارید به فروش برسانید تا به سود دست پیدا کنید را محاسبه نمایید.
محاسبه نقطه سر یه سر (تعداد واحدهایی که باید بفروشید) قبل از سود خالص
(واحد) نقطه سر به سر= هزینههای سربار تقسیم بر (قیمت فروش هر واحد منهای هزینه واحد تولید)
مثال: شرکت صنایع لاستیک سازی جو
نقطه سر به سر (دلاری)=
$۱۵,۶۰۰ ÷ (۱ − ($۳۱,۲۰۰ ÷ $۵۲,۰۰۰)) = $۳۹,۰۰۰
نقطه سر به سر (واحد)=
$۱۵,۶۰۰ ÷ ($۵۲ − $۳۱.۲۰) = ۷۵۰
شرکت لاستیک سازی نیاز به فروش ۷۵۰ واحد یا ۳۹.۰۰۰ دلار ارزش سهام تا قبل از اینکه به سود دست یابد دارد (بدون احتساب مالیات).
حاشیه سود چیست و چگونه محاسبه می شود؟
حاشیه سود نمایانگر سودی است که، از تولید واحدهای کالایی پس از فروش و کسر شدن مالیات حاصل می شود و درآمد سازمان را مشخص می کند. به راحتی می توان با کم کردن هزینه های نهایی تولید از درآمدهای به دست آمده، به این مبلغ دست یافت. به این ترتیب می توانیم بگوییم که میزان این سود حاشیه ای می تواند مقیاس تولید را تغییر بدهد.
در نهایت میزان سودی که نصیب شرکت می شود با تغییرات در مقیاس تولید تغییر می کند. سازمان این را باید برای همیشه در نظر داشته باشد که چند درصد از میزان فروشش به سود تبدیل می شود.
سود حاشیه ای ضمن اینکه از نکات کلیدی برای ارزیابی کردن ریسک حساب می شود، میزان سودآوری کسب و کارها را به خوبی نشان می دهد. با بررسی دقیق این حاشیه، مدیران تصمیم می گیرند که تولید را افزایش و یا کاهش دهند، یا متوقف کنند.
وقتی هزینه نهایی با درآمد نهایی با هم برابر باشند، حاشیه سود صفر می شود. بنابراین با افزایش میزان تولید، درآمد افزایش نمی یابد، حتی ممکن است درآمد منفی یا صفر هم بشود.
تعریف کلی
میزان افزایش سودی می باشد که از تولید اضافه حاصل شده است.
از تفاوت بین هزینه های نهایی و درآمد نهایی، سود حاشیه ای به دست می آید.
بررسی نمودن این حاشیه در میزان تولید، می تواند نقش مهمی ایفا کند.
کلیه شرکت ها تا وقتی هزینه نهایی آنها با درآمد نهایی برابر شود، تولیدات را افزایش می دهند. البته این عمل به زمانی مربوط است که حاشیه سود صفر است. وقتی که حاشیه منفی است، احتمالا تصمیماتی مبنی بر توقف تولیدات گرفته می شود. حاشیه بالای سود، نشان از کنترل هزینه ها به درآمد دارد. البته این امر یک مدیریت قوی و کارآمد را می طلبد و نیازمند استراتژی های مناسب برای قیمت گذاری است.
فرمول محاسبه
همانطور که قبلا هم اشاره کردیم برای محاسبه سود حاشیه ای، لازم است درآمد نهایی که از میزان فروش بدست می آید و هزینه های نهایی که در قبال تولید محصول حاصل می شود را بدست بیاوریم و بر طبق فرمول سود حاشیه ای عمل کنیم.
(هزینه نهایی/درآمد نهایی)-0= حاشیه سود
بر اساس فرمول بالا، هر مقدار که نسبت هزینه به درآمد کاهش یابد، می توان بیشترین میزان را برای این حاشیه داشت. وقتی درآمد افزایش یابد و هزینه پایین باشد، حاشیه سود بیشتر است. زمانی که فروش یک شرکت کم است، باید هزینه های خود را پایین نگه دارد. اینجاست که اهمیت قیمت حاشیه ناخالص در برابر حاشیه خالص گذاری محصول آشکار می شود. قیمت گذاری درست در میزان سود حاشیه ای نقش مهمی دارد.
عملکرد یک کسب و کار را با توجه به اعداد این سود حاشیه ای می توان مشخص نمود.
در مواردی که این حاشیه بیشتر از85%باشد عملکرد سازمان خوب برآورد می شود.
در مواردی که بین05تا85% باشد می توان گفت که عملکرد سازمان متوسط است.
در مواردی که زیر05% باشد عملکرد ضعیف برآورد می شود.
البته نوع صنعت و نوع فعالیت می تواند موجب حاشیه سود متفاوت و در نتیجه عملکرد مختلف، نسبت به این موارد بالا شود.
انواع حاشیه سود
حال به بررسی انواع آن و نحوه محاسبه هر یک از آنها می پردازیم.
حاشیه سود ناخالص
حاشیه سود ناخالص، در قبال دریافت درآمد فروش حاصل می شود. به این صورت که هزینه های مستقیم خدمات و محصولات، به عنوان هزینه در نظر گرفته شده اند و در نتیجه سود حاشیه ای ناخالص به دست آمده است.
حاشیه سود عملیاتی
حاشیه سود عملیاتی شامل هزینه هایی است که به شکل غیر مستقیم با تولید محصولات در ارتباط می باشد. بازاریابی و تبلیغات، تحقیق کردن و تفحص نمودن، از جمله موارد در سود حاشیه ای عملیاتی هستند.
پس از انجام مراحل بالا، سود بدهی پرداخت می شود. جریان های ورودی نامرتبط و هزینه های غیر معمول در رابطه با کسب و کار را با سود حاشیه ای باقیمانده ی قبل از مالیات، کم یا اضافه می کنند و در نهایت حاشیه سود قبل از مالیات بدست می آید.
حاشیه سود خالص
درباره حاشیه سود خالص، نهایتا باید مالیات پرداخت شود، تا اینکه سود خالص به دست بیاید. در ضمن این سود حاشیه ای ناشی از درآمد خالص هست.
حاشیه سود بانکی
از ابزارهایی که برای سرمایه گذاری بسیار مهم است، نسبت های مالی می باشند. سرمایه گذاران با بررسی نسبت های مالی تصمیم می گیرند که سرنوشت پول و سرمایه خود را رقم بزنند. این نسبت ها بیشتر به عنوان ابزارهای مقایسه ای برای بانک ها هستند که از این طریق می توان سهام بانک ها را با یکدیگر مقایسه نمود. البته برای مقایسه کردن وضعیت کنونی یک بانک با وضعیت گذشته اش هم می توان از این نسبت ها استفاده کرد.
در اصل نسبت های مالی به عنوان زبان گویای ارقامی هستند که در صورت های مالی بانک ها وجود دارند. با برقرار کردن ارتباطات معنی دار که بین این مطالعات انجام می شود، مطالب مهمی برای تحلیلگران بازار مالی آشکار می شود. در حال حاضر بانک ها به سوی خصوصی سازی پیش می روند، نفوذ دولت هم در بازارهای مالی کم شده، بنابراین تجزیه و تحلیل وضعیت مالی بانک ها برای سپرده گذاران و سهامداران بسیار مهم است. به این ترتیب سپرده گذاران و سرمایه گذاران باید با آگاهی لازم و اطمینان کامل در یک مؤسسه یا بانک سالم که سود آوری دارد، سرمایه گذاری کنند. در نهایت از این طریق چرخ اقتصاد جامعه به سمت رشد و تعالی و توسعه تسهیل می شود.
اهمیت و مزایا
حاشیه سود از این جهت دارای اهمیت و مزایای زیادی می باشد که به عنوان معیار مهمی برای سنجش عملکرد شرکت ها و مؤسسات به حساب می آید. از طریق این سود حاشیه ای کارایی تولید و نقطه سر به سر را می توان مشخص کرد. با نسبت های این حاشیه، میزان تولید ارزیابی می شود. افزایش هزینه ها و کاهش درآمد هم سود حاشیه ای را به صفر یا منفی می رساند، که در نتیجه همه اینها باید مدیران تصمیمات مهمی را در زمینه مدیریت هزینه ها بگیرند.
حاشیه سود خالص و عملیاتی؛ معیاری برای بررسی میزان سودسازی شرکتها
مسائل مالی همیشه جایگاه ویژهای در تحلیل و بررسی شرکتها دارند. از EPS گرفته تا صورتهای مالی، همگی میتوانند عملکرد یک شرکت را برای سهامداران عیان کنند. سهامداران شاخصهای فراوانی را در این میان بررسی میکنند تا بتوانند بهترین سهام را خریداری کنند. در همین خصوص، حاشیه سود خالص و عملیاتی از جمله مهمترین شاخصهایی هستند که برای بررسی وضعیت مالی و سودسازی شرکتها از آنها کمک گرفته میشود. این دو پارامتر همچنین میتوانند بیانگر توانایی شرکت در مدیریت هزینهها باشند و به همین دلیل از معیارهای مهم در تصمیمگیری برای سرمایهگذاری هستند. اما حاشیه سود چیست و حاشیه سود خالص و عملیاتی چگونه بهرهوری شرکتها را نشان میدهند؟
حاشیه سود یعنی چه؟
پیش از آنکه به توضیح حاشیه سود خالص و عملیاتی بپردازیم، بهتر است ابتدا کمی در خصوص مفهوم حاشیه سود صحبت کنیم. حاشیه سود مشخص میکند که از هر یک ریال (یا دلار) فروش محصول، چه مقدار سود کسب میشود. به این منظور مقدار حاشیه ناخالص در برابر حاشیه خالص سود را پس از کسر مالیات، بر میزان فروش خالص تقسیم میکنند. حاشیه سود خود به دستههای مختلفی تقسیم میشود. حاشیه سود خالص و عملیاتی، حاشیه سود ناخالص و حاشیه سود قبل از مالیات، از جمله انواع حاشیه سود به شمار میروند.
حاشیه سود به صورت درصدی بیان میشود. مثلا حاشیه سود ۳۰ درصدی نشانگر آن است که درآمد خالص شرکت به ازای هر ریال برابر است با ۰.۳ ریال از کل درآمد شرکت. چنانچه شرکت از فروش هر ریال از محصولات خود پول بیشتری کسب کند، حاشیه سود او بالاتر میرود. همچنین به عنوان یک نکته نیز باید این مطلب را در نظر گرفت که معمولا زمانی که صحبت از حاشیه سود میشود، منظور حاشیه سود خالص است.
سهامداران با توجه به این فاکتور میتوانند سوددهی شرکتها را با یکدیگر مقایسه کنند. همچنین مدیران شرکت از شاخص حاشیه سود برای اندازهگیری تولید درآمد استفاده میکنند. بهترین شیوه در این میان آن است که حاشیه سود شرکت در چند دوره با شرکتهای مشابه و فعال در همان صنعت مقایسه شود.
نکته :
درست است که بررسی میزان سود خالص معیار مهمی در تحلیل بنیادی است و افراد زیادی به آن توجه میکنند تا سوددهی شرکت را متوجه شوند، اما نمیتوان فقط و فقط به سودهای خالص توجه کرد. این مسئله موجب میشود که عملکرد شرکت به صورت دقیق بررسی نشود. نسبتهای حاشیه سود به جای آنکه میزان داراییها، سهام و سرمایهگذاریهای شرکت را تخمین بزنند، میزان پولی را در نظر میگیرند که شرکت از فروش محصولات و داراییها و سرمایهگذاریها به دست خواهد آورد.
حاشیه سود خالص چیست؟
در صورتی که هزینههای عملیاتی، مالی و مالیات را از مجموع درآمد شرکت کسر کنیم، سود خالص به دست میآید. یعنی با کسر تمامی هزینهها از سود شرکت، سود خالص به دست میآید.
سود خالص ممکن است مثبت یا منفی باشد. چنانچه حاصل محاسباتی که به آن اشاره شد، منفی باشد، به آن زیان خالص گفته میشود.
شناسایی شرکتهای سودده با بررسی سود خالص انجام میشود. همچنین به منظور محاسبه سود هر سهم نیز از این معیار استفاده میشود. دقیقا به همین خاطر است که معمولا به جای عبارت سود خالص، از عباراتی نظیر درآمد خالص شرکت یا EPS استفاده میشود. زمانی که شرکتی در مسیر رشد درآمدها و کاهش هزینهها باشد، این مسئله نشان از بهبود سود خالص آن شرکت دارد.
بیشتر بخوانید
حاشیه سود خالص را در تحلیلها مورداستفاده قرار میدهند. تغییراتی که در این معیار حاصل میشود، بیانگر تغییرات در سود هر سهم است. به این ترتیب سرمایهگذاران قادر خواهند بود که میزان تغییرات سهام مختلف را در دورههای گوناگون به دست آورند. سپس میتوانند زمان مناسب را برای خرید سهم تشخیص دهند.
درصد حاشیه سود خالص نشان میدهد که از هر یک ریال فروش شرکت، چه اندازه از آن به سود خالص تبدیل شده است. مثلا اگر حاشیه سود خالص یک شرکت ۳۳ درصد باشد نشان میدهد که از هر ۱۰۰ ریال فروش شرکت، مبلغ ۳۳ ریال آن سود خالص است. لازم به ذکر است که افزایش سود خالص به دو طریق انجام میشود؛ یا از طریق افزایش مبلغ فروش شرکت و یا از طریق کاهش هزینهها.
نکات مربوط به بررسی حاشیه سود خالص
با استفاده از گزارش عملکرد دورهای شرکت، میتوان حاشیه سود خالص و ناخالص شرکتها را تحلیل و بررسی کرد اما به هر حال باید این امر را در نظر گرفت که ممکن است شرکتها حاشیه سود خالص یا ناخالص خود را کمتر از میزان واقعیاش نشان دهند. اما در گزارش میاندورهای، حاشیه سود خالص یا ناخالص شرکت به شکل صحیح و دقیق و درستی اعلام میشود.
چنانچه افزایش حاشیه سود خالص ناشی از افزایش فروش شرکت باشد، لازم است که دلیل آن نیز مشخص شود چرا که ممکن است در یک شرکت شاهد افزایش فروش باشیم؛ اما این افزایش ناشی از افزایش نرخها باشد. آن هم در شرایطی که مقدار فروش در مقایسه با گذشته کاهش پیدا کرده باشد. چنانچه این اتفاق رخ دهد باید انتظار داشت که حاشیه سود ناخالص شرکت در آینده کم شود.
حاشیه سود عملیاتی چیست؟
حاشیه سود عملیاتی به میزان سودی گفته میشود که پس از پرداخت هزینههای متغیر و البته پیش از پرداخت بهره یا مالیات به دست میآید. در واقع این شاخص محاسبه میکند که میزان سود حاصل از هر یک ریال (یا دلار) فروش پس از پرداخت هزینههای متغیر تولید از جمله دستمزدها و مواد خام، چقدر است؛ ولی این محاسبات مربوط به زمانی است که بهره یا مالیات پرداخت نشده باشد.
درآمد عملیاتی که در محاسبه حاشیه سود عملیاتی به آن نیاز داریم، معادل با درآمد پیش از پرداخت بهره و مالیات است. به منظور اطلاع از نرخ درآمد عملیاتی و میزان فروش خالص برای هر شرکت، باید به صورتهای مالی مراجعه کرد. این اطلاعات در صورتهای مالی میاندورهای ماهانه، سهماهه، ششماهه و یا یکساله درج میشود. با مراجعه به سامانه جامع اطلاعرسانی ناشران (کدال) به آدرس www.codal.ir، میتوان به این اطلاعات دسترسی پیدا کرد.
نکاتی در خصوص حاشیه سود عملیاتی:
– سود عملیاتی بیانگر تفاوت میان سود ناخالص و هزینههای عملیاتی نظیر هزینههای اداری، توزیع، بازاریابی و فروش و سایر هزینههای عمومی است.
– حاشیه سود عملیاتی معیاری است که کنترل هزینههای عملیاتی در سودآوری شرکت را بررسی میکند.
– هرچه نسبت سود عملیاتی به میزان فروش عدد بزرگتری باشد، به این معناست که هم میزان سودآوری شرکت و هم میزان موفقیت در کاهش هزینههای عملیاتی زیاد است.
بیشتر بخوانید
روش محاسبه حاشیه سود خالص و عملیاتی
به منظور محاسبه سود عملیاتی لازم است که از فرمول زیر استفاده شود:
دقت کنید که درآمد عملیاتی که همان درآمد حاصل از کسر تمام هزینههاست، در صورت حساب سود و زیان شرکت باقی میماند. سود عملیاتی را نیز معمولا در بخش پایانی اظهارنامه درآمد درج میکنند.
مجددا یادآور میشویم که هنگام محاسبه حاشیه سود عملیاتی، درآمد عملیاتی در این فرمول، درآمدی است که قبل از پرداخت بهره و مالیات حاصل شده است. هزینه تمامی کالاهایی که به فروش رفته است و تمامی هزینههای معمول مربوط به فروش محصول و سایر هزینههای عمومی، از سود عملیاتی، درآمد خالص و سود خالص کسر میشود.
حاشیه سود خالص نیز از فرمول زیر به دست میآید:
محدودیتهای حاشیه سود خالص و عملیاتی
درست است که حاشیه سود فاکتور مهمی برای مقایسه شرکتهاست اما حاشیه سود خالص و عملیاتی را تنها میتوان به منظور مقایسه شرکتهایی که در یک زمینه فعالیت میکنند، مورد استفاده قرار داد. منظور شرکتهای فعال در یک صنعت خاص است. همچنین در حالت ایدهآل، بهتر است شرکتهایی که قصد مقیسه آنها را دارید، مدلهای فروش و تجاری و کسبوکار یکسانی هم داشته باشند.
هنگامی که شرکتهای مختلف در صنایع مختلف فعالیت میکنند، مدلهای تجاری آنها نیز متفاوت خواهد بود. بدیهی است که این مسئله تفاوت در حاشیه سود عملیاتی را در پی دارد. به همین دلیل مقایسه کردن شرکتهایی که با هم تفاوت دارند کار منطقی و عاقلانهای به نظر نمیآید.
مثلا برخی از شرکتها اقدام به فروش اجناس گرانقیمت میکنند و سود بالایی به دست میآورند. این مسئله در حالی است که ممکن است موجودی کالا و هزینههای سربار این شرکت کم باشد. همچنین شاید درآمد شرکت متوسط باشد اما حاشیه سود آن بالا باشد.
در سمت دیگر، شرکتهایی که کالاهایی اساسی تولید میکنند، نیازمند استخدام نیروی کار بیشتر و برخورداری از فضای بزرگتری هستند. این شرکتها موجودی کالای بیشتری دارند و هزینه سربار نیز در آنها به نسبت بالاست. در این شرکتها ممکن است درآمد بالا باشد اما حاشیه سود آنها پایین است.
فراموش نکنید که درآمد عملیاتی یا همان درآمد پیش از پرداخت بهره و مالیات و استهلاک، با جریان نقدی تفاوت دارد. افزایش در حساب یا سرمایه در گردش شرکتها به منظور تامین هزینههای لازم برای تولید و حفظ پایه دارایی شرکت در درآمد عملیاتی در نظر گرفته نمیشود، حال آنکه در جریان نقدی چنین نیست. بهعلاوه مدیران شرکتها با بررسی حاشیه سود عملیاتی، به این مسئله پی میبرند که افزایش جمع کل درآمد شرکت از طریق کدامیک از پروژهها اتفاق میافتد. البته شیوههای تخصیص هزینههای سربار، کار دشوار و پیچیدهای است و نباید از این مسئله غافل بود.
کاربرد حاشیه سود
حاشیه سود پایین را میتوان چنین برداشت کرد که سوددهی شرکت وضعیت ایمنی ندارد. چنانچه یک شرکت با حاشیه سود پایین با کاهش فروش مواجه شود، میزان حاشیه سود آن کمتر هم خواهد شد. در این شرایط، حاشیه سود میتوان خنثی یا به طور کلی منفی شود.
حاشیه سود پایین اطلاعات زیادی در دل خود دارد. یعنی میتوان دریافت که شرایط یک صنعت یا شرایط کلان اقتصادی چگونه است. به عنوان مثال، کم بودن حاشیه سود یک شرکت، میتواند اینگونه تعبیر شود که میزان فروش آن شرکت در مقایسه با سایر شرکتهای فعال در همان صنعت کمتر است. یا میتواند به این معنا باشد که صنعتی که شرکت مذکور در آن فعال است، شرایط نامطلوبی دارد.
همچنین حاشیه سود پایین یعنی مخارج نسبت به درآمد بیشتر است. این امر میتواند ناشی از این مسئله باشد که مشکلات مدیریتی در شرکت وجود دارد و در نتیجه، مدیران میکوشند که هزینهها را پایین نگه دارند. مخارج بالا میتواند در پی دلایل متعددی رخ دهد.
به عنوان مثال ممکن است شرکت موجودی زیادی از یک کالا داشته باشد که از میزان فروشش بیشتر است. یا ممکن است شرکت بیش از اندازه بزرگ و گسترده باشد و به این دلیل به کارمندان و فضای بیشتری نیاز داشته باشد. این مسئله طبیعتا نیازمند هزینههای بیشتری است.
در سمت دیگر، حاشیه سود بالا حاکی از آن است که شرکت میتواند به شکلی مطلوب، هزینهها را کنترل کند. به علاوه استراتژیهای قیمتگذاری نیز گهگاه در حاشیه سود خودنمایی میکند. مثلا با مشاهده حاشیه سود پایین، میتوان حدس زد کالاها با قیمت کمتری به فروش میرسند.
جمعبندی
به طور کلی حاشیه سود مفهومی است که در تحلیل سودآوری شرکتها کاربرد دارد. حاشیه سود را از تقسیم میزان سود به فروش شرکت به دست میآورند. سود عملیاتی، تفاوت سود خالص و هزینههای علمیاتی نظیر تمامی هزینههای عمومی، اداری، بازاریابی و فروش را نشان میدهد. نسبت سود عملیاتی به میزان فروش، حاشیه سود عملیاتی نام دارد. این معیار نشان میدهد که شرکت چقدر در کنترل هزینههای عملیاتی سودآوریاش موفق است. هرچه این نسبت بزرگتر باشد، به منزله سودآوری بیشتر و کاهش هزینههای عملیاتی است.
در سمت دیگر، با سود خالص سروکار داریم. سود خالص از کسر هزینههای عملیاتی، مالی و مالیات از مجموع درآمد شرکت به دست میآید. در واقع به بیان ساده، میتوان گفت سود خالص مقدار سود باقیمانده شرکت پس از کسر تمامی هزینههاست. با محاسبه نسبت سود خالص به میزان فروش، حاشیه سود خالص به دست میآید. این شاخص بیانگر میزان کنترل مطلوب هزینههای غیرعملیاتی و سودآوری شرکتها است و نشان میدهد که شرکت از بازدهی بالایی برخوردار است.
مقدمه
جواب این سوال را در پایان این نوشتار کاربردی با هم مرور خواهیم کرد.
سود ناخالص:
اگر درآمد حاصل از کل فروش یک شرکت را برای یک دوره خاص (مثلا 1 ساله) داشته باشیم و بهای تمام شده کالا و خدمات به فروش رفته را از آن کسر کنیم، باقیمانده را سود ناخالص می نامند.
سود حاشیه ناخالص در برابر حاشیه خالص حاشیه ناخالص در برابر حاشیه خالص عملیاتی:
سود ناخالص فعلا اختلاف بین کل فروش و بهای تمام شده را نشان می دهد،حال اگر از سود ناخالص هزینه های مربوط به فروش، هزینه های عملیاتی، واحد تجاری از جمله اجاره و بیمه،حمل و نقل و کرایه، حقوق و دستمزد و استهلاک و . را کسر کنیم حاصل آن سود عملیاتی خواهد بود.
سود خالص:
برخی دیگر از هزینه ها از جمله بهره، مالیات و همچنین کلیه جریانات وجوه ورودی و خروجی را باید در سود عملیاتی اثر داد. حاصل این تغییرات در سود عملیاتی و عددی که پس از محاسبه کل کسورات به دست می آید را سود خالص می نامیم.
حاشیه سود چیست؟
به طور ساده اگر هر کدام از سودهای محقق شده شامل سود ناخالص، عملیاتی و یا خالص را بر کل درآمد شرکت در آن دوره تقسیم و حاصل را در 100 ضرب کنیم، حاشیه سود شرکت به واحد درصد به دست می آید.
برای مثال در شرکت هجرت با فروش 2250 میلیارد تومانی، 70 میلیارد سود خالص محقق شده است، در نتیجه حاشیه سود خالص 3.1 می باشد.
منظور از EPS چیست ؟
سود خالص را اگر در بازه یک ساله در نظر بگیریم و بر تعداد سهام شرکت تقسیم کنیم به آن EPS ( Earning Per Share ) یا سود هر سهم که اصطلاحی رایج به حساب می آید اطلاق می شود.
منظور از DPS چیست ؟
بخشی یا کل سودی که برای هر سهم در یک سال مالی محقق شده را می توان بین سهامداران بصورت نقدی توزیع کرد که به آن DPS (Dividend Per Share) می گویند.
نسبت پی بر ای ( P/E ) :
یکی از نسبت های موثر و کاربردی در تحلیل سهام نسبت قیمت سهم به سود یا درآمد آن می باشد. برای مثال اگر قیمت سهم 100 تومان و سود هر سهم 20 تومان باشد، نسبت پی به ای آن 5 مرتبه خواهد بود که با مقایسه این نسبت در گروه های مالی میتوان رشد قیمت نسبت به درآمد سهم را سنجید.
نکات مهم:
در تعریف سود و محاسبه حاشیه سود باید هر گروه را بصورت مستقل در نظر داشت. برای مثال نمی توان حاشیه سود یک شرکت پخش دارویی را با یک شرکت خودروساز مقایسه کرد.
لزوما کل سود محقق شده بصورت سود نقدی یا DPS بین سهامداران توزیع نمی شود و ممکن است برای اموری همچون سود انباشته استفاده گردد.
نسبت پی به ای به تنهایی معیار کاملی برای تحلیل ارزندگی شرکت ها نیست.برای بسیاری از شرکت ها که سود قابل تحقق یا تحقق یافته ندارند و اتفاقا هر دوره در حال شناسایی زیان هستند و همچنین در شرایطی که تورم بر ارزش گذاری شرکت ها حاکم است، باید از روش های دیگری برای سنجش استفاده کرد.
در این مقاله سعی شده است تا شما را با دو روش محاسبه سود آشنا کنیم
سود به روش لایفو بهتر محاسبه می شود یا فایفو؟
fifo / فایفو
روشی است كه موجودی ها همواره به طور منظم گردش داشته و همواره كالاهای جديد وتازه در دسترسی باشد.
مثلا در يك كارخانه رنگ سازی ممكن است ابتدا قوطی های رنگ قديمی به فروش برسد واز ماندن زياد وفساد آن جلوگيری گردد به اين روش كه از اولين موجودی های اول استفاده شود روش اولين وارده يا فايفو گويند.
اما در مورد برخی از اقلام ديگر موجودی روش اولين صادره آن معمولا از حاشیه ناخالص در برابر حاشیه خالص آخرين محموله كه در سطح بالا قرار گرفته است صورت ميگيرد اما داروها ويا سبزيجات يا كالاهای زود فاسد شدنی بايد ابتدا به مصرف برسد يعنی كالاهای اول وارده اول صادر شود به روش اولين صادره از آخرين وارده لايفو گويند.
كاربرد اين روش كه متداولترين روش ارزيابی موجودی هاست بسيار آسان است گردش اقلام بهای تمام شده در اين روش معمولا با گردش فيزيكی اقلام موجودی ها مطابقت ميكند.
ضمنا اجرای اين روش در دوره هايی كه قيمت ها در حال افزايش است موجب ايجاد سود ناخالص بيشتر ميشود عليرغم مزايای فوق سود بيشتر موجبات ماليات بر درآمد بيشتر را فراهم می آورد ودرآمدهای جاری با اقلام بهای تمام شده نسبتا قديمی مقايسه می شود ودر نتيجه كارايی و سودآوری بيش از واقع نشان داده می شود ضمن اينكه برای جايگزينی اقلام موجودی ها بهای بيشتري نيز بايد پرداخت كرد.
تطابق (مقابله) اقلام بهای تمام شده قديمی با درآمدهای جاری موجب ايجاد سوء ناشی از نگهداری موجودی ها ميشود كه بنوبه خود باعث نشان دادن قدرت سود آوری بيش از واقع واحتمالا گمراهی گروههای ذینفع می شود.
lifo / لایفو
مزيت عمده اين روش اين است كه در دوره افزايش قيمتها سود ناخالص به ميزاني كمتر محاسبه و ماليات بر درآمد كمتری پ رداخت گردد. كه موجب بهبود وضعيت نقدينگی وگردش وجوه نقد می شود ضمنا درآمد جاري با اقلام بهای تمام شده نزديك به قيمت های جاری مقايسه و مقابله و در نتيجه سود ناخالص نيز سود آوری تجاری را بهتر نشان می دهد.
اگر اين روش در چند دوره مالی متوالی به كار برده شود اقلام موجودی های منعكس در ترازنامه با ارزش به مراتب كمتر از قيمتهاي جاری در موقع افزايش قيمت ها نشان داده ميشود زيرا مبنای اقلام بهای تمام شده قديمی ونسبتا ارزان (كه موجب پايين آمدن غير عادی بهای تمام شده كالای فروش رفته است) محاسبه و ارزيابی شده است وافزايش سود غير معقولی را موجب خواهد شد.
در دورهايی كه قيمت ها در حال افزايش باشد اجرای لايفو موجب محاسبه سود ناخالص كمتر در مقايسه با روش فايفو می شود اگرچه سود كمتر موجب پرداخت ماليات كمتری می گردد اما سود هر سهم ارائه تصويری نادرست از قدرت سودآوری شركت يا واحد تجاری را موجب می شود لذا اين است كه مسئولين كشورهاي صنعتی شركتها را مقيد كرده اند تا جهت مقاصد مالياتی در صورت استفاده از لايفو آن را در محاسبه سود ناخالص به منظور گزارشگری مالی نيز بكار برند.
حساب جم با بیش از ۲۳ سال سابقه در ارائه گزارش حسابرسی شرکتها، موسسات و اشخاص در حداقل زمان ، دفاعیه مالیاتی، همچنین کاهش قطعی مالیات مشاغل و اشخاص حقیقی حاشیه ناخالص در برابر حاشیه خالص و رسیدگی به جرائم مالیات تراکنشهای بانکی توانسته است رضایت کامل شما عزیزان را جلب نماید. حساب جم با تهیه و تنظیم اظهارنامه های مالیاتی در اسرع وقت و استقرار بهینه حسابداری منطبق با استانداردهای حسابداری در بین برترین های حرفه خود در کشور قرار دارد. تخصصی ترین خدمات حسابرسی و حسابداری را از متخصصین و مشاوران مالیاتی حساب جم بخواهید
حاشیه سود تولید مواد شوینده
کسبوکارها و همچنین افراد در سراسر جهان ، فعالیتهای اقتصادی را با هدف ایجاد سود انجام میدهند.
شاید متوجه شده باشید که بسیاری از شرکت ها در حال حاضر خود را بیشتر به سمت تولید مواد شوینده سوق می دهند. دلیل بسیار خوبی برای این کار وجود دارد و همه آن ، به حاشیه سود تولید مواد شوینده مربوط می شود. زیرا در صنعت تولید مواد شوینده ، شاهد گسترش و رشد مداوم هستیم ، که علاوه بر نیاز روزانه مصرف کننده ، به دلیل بازاریابی عالی و نوآوری مداوم این صنعت می باشد.
کسبوکارها به اشکال مختلفی سود را محاسبه میکنند.
شکلهای مختلفی از سود وجود دارد ، مانند : سود عملیاتی ، سود ناخالص ، حاشیه سود و سود خالص. هر یک از انواع سود به طور متفاوتی محاسبه میشوند و بینشی از عملیات و چشماندازهای تجاری شرکت را ارائه میدهند.
«حاشیه سود» از جمله نسبتهای سودآوری است که برای سنجش میزان درآمد شرکت یا فعالیتهای تجاری استفاده میشود.
حاشیه سود خالص تولید مواد شوینده چیست ؟ و چگونه محاسبه میشود ؟
حاشیه سود خالص یکی از مهمترین شاخص های سلامت مالی یک شرکت است. با ردیابی افزایش و کاهش در حاشیه سود خالص یک شرکت ، می توان ارزیابی کرد که آیا شیوه های فعلی کارآمد هستند یا خیر ، و سود را بر اساس درآمد پیش بینی کرد.
حاشیه سود خالص در شرکت های تولید کننده مواد شوینده ، یکی از نسبتهای سودآوری است که از طریق تقسیمکردن سود خالص حاشیه ناخالص در برابر حاشیه خالص به کل فروش محاسبه میشود.
درآمد یا سود خالص ممکن است از طریق کمکردن هزینههای عملیاتی و سایر هزینهها مانند : مالیات و هزینه خرید مواد اولیه از کل درآمد محاسبه شود.
حاشیه سود خالص را به صورت درصد نمایش میدهند و در واقع این نسبت نشان میدهد که از n میلیون تومان فروش شرکت ، چه مقدار آن به سود خالص تبدیل شده است.
در حالیکه در صنعت تولید مواد شوینده انواع مختلفی از حاشیه سود مانند : حاشیه سود خالص ، حاشیه سود عملیاتی و حاشیه سود قبل از کسر مالیات وجود دارد.
مفهوم حاشیه سود معمولا برای اشاره به حاشیه سود خالص مورد استفاده قرار میگیرد.
فرمول محاسبه حاشیه سود خالص تولید مواد شوینده :
حاشیه سود خالص در شرکت های تولید کننده مواد شوینده به جای تمرکز بر ساختار هزینهای شرکت بر تولید آن متمرکز است. به عبارتی ، این معیار سود ، مقیاس تولید را در نظر میگیرد. زیرا سودآوری یک شرکت با تغییر در مقدار تولید تغییر میکند. حاشیه سود خالص نشان میدهد که چند درصد از فروش تبدیل به سود شده است. به بیانی ساده ، این معیار نشان میدهد که به ازای هر میلیون تومان فروش ، چند درصد سود ایجاد شده است.
حاشیه سود خالص یک شاخص کلیدی در هنگام ارزیابی ریسک و سودآوری در کسبوکارهای نوپا به شمار میرود و در حقیقت ، تجزیه و تحلیل حاشیه سود خالص برای مدیران مفید است ، زیرا به تصمیمگیری در مورد افزایش ، کاهش یا توقف تولید کمک میکند.
اهمیت حاشیه ناخالص در برابر حاشیه خالص محاسبه حاشیه سود خالص تولید مواد شوینده برطبق نظریه اقتصادی چیست؟
بر اساس نظریه اقتصادی ، یک شرکت تولید کننده زمانی سود کل خود را به حداکثر میرساند که هزینه نهایی برابر با درآمد نهایی باشد. در این محدوده حاشیه سود خالص شرکت دقیقاً برابر با صفر خواهد بود. سود نهایی تاثیر زیادی بر مقیاس تولید دارد. به این دلیل که وقتی یک شرکت توسعه مییابد و سطح تولید افزایش پیدا میکند ، درآمد شرکت میتواند افزایش یا کاهش یابد و در واقع حاشیه سود خالص بالا یا پائین ، بیانگر استراتژیهای قیمتگذاری یک شرکت و چگونگی کنترل هزینهها است.
تفاوت در استراتژی رقابتی و ترکیب محصول باعث میشود حاشیه سود خالص در شرکتهای تولید کننده مواد شوینده مختلف متفاوت باشد.
حاشیه سود ناخالص تولید مواد شوینده چیست ؟ و چگونه محاسبه میشود ؟
حاشیه سود ناخالص یک محصول ، یک دسته از محصولات یا یک شرکت به طور کلی با فرمول محاسبه می شود و با درصد نمایش داده میشود.
سود ناخالص = درآمد حاصل از فروش محصول – بهای تمام شده کالای فروخته شده
حاشیه سود ناخالص در تولید مواد شوینده حاشیه ناخالص در برابر حاشیه خالص چیزی است که پس از کم کردن هزینه تولید محصول و قبل از کم کردن هزینه های سربار باقی می ماند. دانستن این امر مفید است ، زیرا هزینه های سربار بسته به فضای اداری ، موقعیت مکانی ، تعداد کارمندان و حقوق آنها و همچنین عوامل دیگر می تواند تغییر کند.مقایسه سودآوری چندین محصول با استفاده از حاشیه سود ناخالص آسانتر است.
یک شرکت تولید کننده مواد شوینده می تواند حاشیه سود ناخالص محصول را به سادگی با افزایش قیمت خرید آن بهبود بخشد. به همین دلیل است که وقتی هزینه تولید محصول افزایش می یابد ، شرکت ها معمولا قیمت خرید آن را افزایش می دهند. اگر این کار را نکنند ، حاشیه ناخالص محصول کاهش می یابد.
چرا باید حاشیه سود ناخالص را محاسبه کرد؟
اهمیت حاشیه سود ناخالص بسیار بیشتر از یک معیار عملکردی برای شرکت است. حاشیه سود ناخالص ، معیاری برای کارآیی تولید نیز هست و نقطه سر به سر را تعیین میکند.
حاشیه سود ناخالص برای مقایسه مدل های کسب و کار شرکت با رقبا نیز مورد استفاده قرار می گیرد.
انواع مختلف حاشیه سود چگونه محاسبه میشود؟
همانطور که اشاره شد ، انواع مختلفی از سود حاشیه ای در صنعت تولید مواد شوینده وجود دارد که این موارد در شرکت به صورت یک توالی پیش میروند.
یک شرکت ، درآمد فروش را دریافت و سپس هزینههای مستقیم خدمات محصول را پرداخت میکند ، و در این حالت آنچه باقی میماند ، «حاشیه سود ناخالص» است. سپس هزینههای غیرمستقیم شرکت مانند تبلیغات ، تحقیق و توسعه کسر میشود و آنچه باقی خواهد ماند «حاشیه سودِ عملیاتی» است. در ادامه ، سود بدهی را پرداخت میکند و هرگونه هزینه غیرمعمول یا جریان ورودی غیرمرتبط با کسبوکار اصلی شرکت را باسود حاشیهای باقیمانده قبل از مالیات ، اضافه یا کم میکند و حاشیه سود قبل از مالیات حاصل خواهد شد ، و در انتها نیز مالیات پرداخت میشود و «حاشیه سود خالص» که به عنوان درآمد خالص نیز شناخته میشود ، باقی خواهد ماند.
در پایان
درهنگام تجزیه و تحلیل یک شرکت تولید کننده مواد شوینده ، بهتر است از چندین نسبت و معیار مالی استفاده کنید. معمولاً در تحلیل مالی ، حاشیه سود خالص همراه با حاشیه سود ناخالص و حاشیه سود عملیاتی استفاده می شود.
دیدگاه شما