گروه حسابداری دانشگاه باختر ایلام
طرق تحصيل اموال، ماشينآلات، تجهيزات: حسابداری میانه 1
طرق تحصيل اموال، ماشينآلات، تجهيزات:
اموال، ماشينآلات و تجهيزت را ميتوان به روشهاي زير تقسيم كرد:
1- نقد 2- نسيه 3- صدور سهام 4- گروهي (به طور يكجا)
5- توليد يا احداث 6- معاوضه 7- رايگان
تحصيل دارايي به طور نقد:
خريد دارايي به طور نقد متداولترين شيوهي تحصيل دارايي است. كليه وجوهي كه خريدار آگاه مطلع در معاملهاي عادله و در شرايط عادي براي خريد دارايي و آماده كردن آن براي استفاده موردنظر پرداخت ميكند جزو بهاي تمام شدهي دارايي منظور ميشود.
تحصيل دارايي به طور نسيه:
طبق اصل بهاي تمام شده داراييهايي كه به طور نسيه خريداري ميشوند به يكي از دو طريق هز هر كدام مشخصتر و قابل اعتمادتر باشد در دفاتر ثبت ميشود.
1 - معادل قيمت نقدي (ارزش متعارف)
2- ارزش فعلي اسناد واگذار شده
اصل كلي اين است كه داراييها نبايد به مبلغي بيش از قيمت نقدي در دفاتر ثبت شوند يعني كليه تخفيفات نقدي حتي اگر خريدار از آن استفاده نكرده باشد بايد از قيمت خريد دارايي كم شود، در صورتي كه خريدار در مدت زمان تعيين شده نتواند از تخفيف استفاده كند تخفيفات استفاده نشده بايد در حسابي تحت عنوان تخفيفات از دست رفته يا تخفيفات استفاده نشده ثبت و جزء هزينههاي دورهي جاري به حساب آيد.
تحصیل دارایی در ازای صدور اسناد :
در ابتدای فروردین ماه سال 132 به شرکت تمدن ماین الاتی را در ازای صدور 4 برگ سفته بدون بهره که قابل پرداخت در 4 قسط مساوی سالیانه نمود مبلغ هر قسط 500000 ریال وموعد پرداخت اولین قسط در 29/12/132 بوده است نرخ بهره بازار برای اسناد واگذاری شده 12% در سال باد با فرض انکه :
فرض اول : قیمت نقدی ماشین الات تحصیل ده 1500000 ریال باشد
فرض دوم : قیمت نقدی ماشین الات مشخص نباشد .
مطلوب است ثبت تحصیل ماشین الات در هر دو حالت
پاسخ فرض اول : ماشین الات 1500000
کسر اسناد 500000
اسناد پرداختی 200000
پاسخ فرض دوم : ماشین الات 1518675
کسر اسناد 481325
اسناد پرداختی 2000000
شركت الف در اول خردادماه x 7 ماشينآلاتي به قيمت 000/000/1 ريال با شرط نسيه 30 روزه 5%، 10 روزه خريداري كرده است قيمت ماشينآلات در تاريخ 30/3 پرداخت شده است مطلوبست ارائه ثبتهاي لازم در دفاتر به روش خالص
- ح پرداختني 000/950
- تخفيفات استفاده نشده
000/50 = %5 × 000/000/1
000/950 = 000/50 - 000/000/1
اگر 10/3 پرداخت ميشد
- ح پرداختني 000/950
داراييها ممكن است براساس قراردادهاي بلندمدت و از طريق اوراق تجارتي يا ديون رحمي تحصيل شود، قاعده كلي براي ثبت داراييهايي كه در ازاي اسناد بلندمدت (نظير سفته و برات) تحصيل ميشود به شرح زير است:
1- ارزش متعارف دارايي تحصيل شده مشخص يا قابل تعيين باشند.
* در اين صورت دارايي تحصيل شده بايد به ارزش متعارف در دفاتر ثبت شود و تفاوت مبلغ اسمي اسناد واگذار شده به ارزش متعارف دارايي تحصيل شده به حساب كسر اسناد منظور و به تدريج طي دوره واريز اسناد به حساب هزينه بهره منتقل و مستهلك ميگردد.
2- ارزش متعارف دارايي تحصيل شده مشخص يا قابل تعيين نباشد:
در صورتي كه ارزش متعارف دارايي تحصيل شده مشخص نباشد اين گونه داراييها بايد براساس ارزش فعلي اسناد واگذار شده در دفاتر ثبت شود. ارزش فعلي اسناد واگذار شده با توجه به پرداختهاي آتي و براساس نرخهاي متداول يا جاري بهره تعيين ميشود و مبناي اندازهگيري ب. ت دارايي تحصيل شده قرار ميگيرد.
* تفاوت ارزش فعلي و مبلغ اسمي اسناد واگذار شده به حساب كسر اسناد منظور و به تدريج طي دوره واريز اسناد به حساب هزينه بهره منتقل و مستهلك ميشود..
شركت الف در اول فروردين ارزش دفتری چگونه محاسبه میشود؟ ماه x 1 ماشينآلاتي را در ازاي صدور 7 برگ سفته بدون بهره كه قابل پرداخت در 7 قسط سالانه بود امضاء و تسليم فروشنده كرد مبلغ هر قسط 000/300 ريال و موعد پرداخت اولين قسط 29/12/ x 1 ميباشد. نرخ متداول بهره اسناد واگذار شده 10% گزارش شده است با توجه به مفروضات زير مطلوبست ثبت تحصيل ماشينآلات
1- قيمت نقدي (ارزش متعارف) ماشينآلات تحصيل شده معادل 000/500/1 ريال باشد.
2- ارزش متعارف ماشينآلات قابل تعيين نباشد.
نرخ بهره= i قسط هفتم +. + قسط دوم + قسط اول =ارزش فعلی( 1+i )
فرض اول: ارزش متعارف مشخص باشد (000/500/1)
كسر اسناد 000/600
اسناد پرداختني 000/100/4 (000/300×7)
فرض دوم: ارزش متعارف مشخص نباشد. جايگزين ارزش متعارف ارزش فعلي ميباشد.
كسر اسناد 374/639
اسناد پرداختني 000/100/2
تحصيل دارايي از طريق صدور سهام:
طبق استانداردهاي حسابداري هنگامي كه اقلامي از اموال، ماشينآلات و تجهيزات در مبادله با سهام واحد تجاري تحصيل ميشود بايد به ارزش متعارف دارايي تحصيل شده يا ارزش متعارف سهام صادر شده هر كدام مشخصتر و قابل اعتمادتر باشد ثبت شود. در مواردي كه ارزش متعارف سهام به وضوح قالب تعيين بوده و بيش از ارزش متعارف دارايي تحصيل شده قابل اتكا باشد دارايي تحصيل شده به ارزش متعارف سهام صادر شده در دفاتر ثبت ميشود. مثلاً در مواردي كه سهام مظنه بازار داشته باشد (در بورس اوراق بهادار مورد داد و ستد باشد) و تعداد سهامي كه باي تحصيل دارايي واگذار ميشود كمتر از حجم معاملات معمول روزانه اين سهام در بورس باشد. قيمت اين سهام در بورس مبناي صحيحي براي تعيين ارزش داراييهاي تحصيل شده خواهد بود. در صورتي كه ارزش متعارف سهام به تعدادي كه واگذار ميشود به نحوي معقول قابل تعيين نباشد (در بورس اوراق بهادار مورد داد و ستد نباشد) ميتوان ارزش متعارف دارايي تحصيل شده را از طريق ارزيابي به وسيله كارشناسان رسمي دادگستري يا كارشناسان بيمه تعيين گردد. در مواردي كه نتوان ارزش داراييهيا مورد مبادله را به طريق بالا تعيين كرد ممكن است ارزش اين گونه داراييها به وسيله هيئت مديره تعيين شود.
شركت الف كه سرمايه ثبت شده آن 000/000/10 ريال است در سال x 7 ماشينآلات فرسودهاي را در ازاي واگذاري 1000 برگ سهم 1000 ريالي خود تحصيل كرد. ارزش متعاقب ماشينآلات تحصيل شده به نحو معقول قابل تعيين نيست اما فظنه بازار هر برگ از سهام واگذار شده در بورس اورقام بهادار مشخص و 1800 ريال است.
مطلوبست ارائه ثبتهاي لازم در ارتباط با تحصيل ماشينآلات.
ماشينآلات 000/1800 = به ارزش متعارف 1800 × 1000
سرايه سهام 000/000/1 = به ارزش اسمي 1000 × 1000
صرف سهام 000/800 مابه تفاوت 000/000/1-000/1800
ارزش متعارف و ارزش اسمي
به جاي 000/800/1 مبلغ 000/900 داشته باشيم.
ماشين آلات 000/900
كسر سهام 000/100
سرمايه سهام 000/000/1
تحصيل گروهي از داراييها به طور يكجا:
گاه ممكن است واحد تجاري در يك معامله بيش از يك قلم دارايي خريداري كند برخي از اين داراييها ممكن است استهلاكپذير و برخي ديگر استهلاكناپذير باشد حال اين سوال مطرح ميشود كه ب.ت داراييهايي كه به طور گروهي تحصيل ميشود به چه ترتيب بايد به هر يك از اقلام دارايي تسهيم شود. طبق اصول متعارف حسابداري اين تسهيم بايد براساس ارزش متعارف داراييهاي تسهيل شده انجام گيرد. ارزش متعارف هر يك از اقلام دارايي ممكن است براساس ارزش معاملاتي يا ارزيابي به وسيله كارشناسان رسمي تعيين شود.
شركت الف در تاريخ 15/3/ x 7 اموال، ماشينآلات و تجهيزات شركتب را جمعاً به مبلغ 000/100/1 ريال خريداري كرد از آنجا كه قيمت داراييهاي تحصيل شده به طور جداگانه مشخص نبود شركت الف مبلغ 000/100 ريال براي ارزيابي داراييها به كارشناس رسمي پرداخت كرد.
ارزش متعارف داراييهاي خريداري شده طبق نظر كارشناسان به شرح زير ميباشد:
زمين 000/050/1 ساختمان 000/300 ماشين آلات 000/150
مطلوبست ثبت تسهيل داراييهاي فوق به بهاي تمام شده در دفتر روزنامه شركت الف.
کاهش ارزش دارایی ها
زمانی ارزش یک دارایی کاهش می یابد که مبلغ دفتری دارایی از مبلغ بازیافتنی آن بیشتر باشد.مبلغ بازیافتنی عبارت است از خالص ارزش فروش یا ارزش اقتصادی یک دارایی هرکدام که بیشتر است. واحد تجاری باید در پایان هر دوره گزارشگری در صورت وجود هرگونه نشانه ای دال بر امکان کاهش ارزش یک دارایی، مبلغ بازیافتنی دارایی را برآورد کند. در ذیل برخی نشانه های امکان وقوع زیان کاهش ارزش توصیف شده است:
منابع اطلاعاتی برون سازمانی :
- الف. ارزش بازار دارایی طی یک دوره، به میزان قابل ملاحظه ای بیش از آنچه که در اثر گذشت زمان یا کاربرد عادی دارایی انتظار می رفت، کاهش یافته باشد.
- ب. تغییرات قابل ملاحظه با آثار نامساعد بر واحد تجاری در محیط فناوری، بازار ، اقتصادی یا قانونی حوزه فعالیت واحد تجاری یا در بازار اختصاصی دارایی طی دوره رخ داده باشد یا انتظار رود در آینده نزدیک رخ دهد.
- ج. نرخ های سود یا سایر نرخ های بازده سرمایه گذاری بازار طی دوره افزایش یافته باشد و این افزایش احتمالا بر نرخ تنزیل مورد استفاده در محاسبه ارزش اقتصادی دارایی تاثیر گذاشته و مبلغ بازیافتنی دارایی را به میزان قابل ملاحظه ای کاهش داده باشد.
- د.مبلغ دفتری خالص دارایی های واحد تجاری، بیشتر از ارزش بازار آن باشد.
منابع اطلاعاتی درون سازمانی:
- الف. شواهدی حاکی از نابابی یا خسارت فیزیکی دارایی وجود داشته باشد.
- ب. تغییرات قابل ملاحظه ای با آثار نامساعد بر واحد تجاری در میزان یا چگونگی استفاده از دارایی طی دوره رخ داده باشد یا انتظار رود در آینده نزدیک رخ دهد. این تغییرات شامل بلا استفاده شدن دارایی، برنامه های توقف یا تجدید ساختار عملیاتی که دارایی به آن تعلق دارد یا برنامه های واگذاری دارایی پیش از تاریخ مورد انتظار قبلی و ارزیابی مجدد عمر مفید یک دارایی نامشهود از نامعین به معین می باشد.
- ج. شواهدی از گزارشگری داخلی وجود داشته باشد که نشان دهد عملکرد اقتصادی دارایی از حد مورد انتظار پایین تر است و یا پایین تر خواهد بود.
در صورت وجود حتی یکی از این شواهد، واحد تجاری ملزم است مبلغ بازیافتنی دارایی را برآورد کند. استاندارد حسابداری شماره 32 مبلغ بازیافتنی را به عنوان خالص ارزش فروش یا ارزش اقتصادی یک دارایی، هرکدام که بیشتر باشد، تعریف می کند. “خالص ارزش فروش” به مبلغ وجه نقد یا معادل آن که از طریق فروش یک دارایی یا واحد مولد وجه نقد در شرایط عادی و پس از کسر کلیه مخارج فروش حاصل می شود، اطلاق می گردد. ارزش فعلی خالص جریان های نقدی آتی مورد انتظار ناشی از کاربرد مستمر دارایی، از جمله جریانهای نقدی ناشی از واگذاری نهایی آن، “ارزش اقتصادی” نامیده می شود. تعیین توامان خالص ارزش فروش و ارزش اقتصادی یک دارایی در همه موارد ضرورت ندارد. در صورتی که یکی از این مبالغ از مبلغ دفتری آن دارایی بیشتر باشد، ارزش دارایی کاهش نمی یابد و نیازی به برآورد مبلغ دیگر نیست.
با عنایت به این موضوع که پیش از این در ارتباط با اندازه گیری خالص ارزش فروش بحث شده است در ادامه به محاسبه ارزش اقتصادی می پردازیم. برای محاسبه ارزش اقتصادی یک دارایی باید عوامل زیر در نظر گرفته شود:
- الف. برآورد جریان های نقدی آتی ناشی از دارایی
- ب. تغییرات مورد انتظار ، در مبلغ یا زمان بندی جریان های نقدی آتی یاد شده
- ج. ارزش زمانی پول بر اساس نرخ بازده بدون ریسک جاری بازار
- د. صرف ریسک مربوط به ابهام ذاتی دارایی
- ه. سایر عوامل ، نظیر قابلیت نقد شوندگی دارایی که فعالان بازار در تعدیل جریان های نقدی آتی مورد انتظار دارایی در نظر می گیرند.
موارد “ب”، “د” و “ه” را می توان برای تعدیل جریان های نقدی آتی یا تعدیل نرخ تنزیل در نظر گرفت. نتایج حاصل از هر روشی که واحد تجاری به منظور انعکاس تغییرات مورد انتظار در مبلغ یا زمان بندی جریان های نقدی آتی بکار گیرد، باید نشان دهنده ارزش فعلی مورد انتظار جریان های نقدی آتی ، یعنی میانگین موزون تمامی نتایج ممکن باشد.
به شکل خلاصه می توان گفت برآورد ارزش اقتصادی یک دارایی شامل مراحل زیر است:
- الف. برآورد جریان های نقدی ورودی و خروجی آتی ناشی از کاربرد مستمر دارایی و واگذاری نهایی آن ،
- ب. به کارگیری نرخ تنزیل مناسب برای جریان های نقدی آتی مزبور.
برای مثال فرض کنید شرکت ایران تعداد 1000 سهم شرکت پتروشیمی مبین را به بهای هر سهم 400 ریال را طی سال 1395 خریداری و به عنوان سرمایه گذاری بلند مدت طبقه بندی نموده است. درپایان سال 1395 قیمت بازار هر سهم شرکت پتروشیمی مبین 300 ریال است. بر این اساس شرکت ایران باید ضرورت شناسایی کاهش ارزش را بررسی و طبعا “ارزش اقتصادی” را محاسبه کند.
شرکت ایران در نظر دارد برای 3 سال آینده این سهام را نگهداری و بعد از آن به فروش برساند. با در نظر گرفتن سناریوهای مختلفی که در ارتباط با چشم انداز اقتصاد جهان، کشور و صنعت مربوطه و همچنین وضعیت شرکت پتروشیمی مبین وجود داشته (شامل سیاست تقسیم سود)، جریان های نقدی مورد انتظار آتی به شرح زیر است:
در سال 1396،1397،1398 شرکت پتروشیمی مبین به ترتیب 50 ریال ، 70 ریال و 65 ریال سود نقدی تقسیم می کند و در نهایت شرکت ایران سهام آن را به ازای هر سهم 365 ریال به فروش می رساند. در ضمن نرخ بازده بدون ریسک جاری بازار 15 درصد بوده و صرف ریسک مربوط به شرکت پتروشیمی مبین 5 درصد برآورد شده است.
با در نظر گرفتن اطلاعات فوق ، نرخ تنزیل مناسب 20 درصد (15 درصد+ 5 درصد) خواهد بود. جریان های نقدی ورودی برای سال 1396 معادل 50 ریال ، سال 1397 معادل 70 ریال و سال 1398 معادل 430 ریال (65 ریال + 365 ریال) پیش بینی شده که با نرخ 20 درصد تنزیل شوند.
42= ارزش فعلی جریان های نقدی سال 1396
49= ارزش فعلی جریان های نقدی سال 1397
249= ارزش فعلی جریان های نقدی سال 1398
340 ارزش اقتصادی
با عنایت به این موضوع که خالص ارزش فروش 300 ریال است، مبلغ بازیافتنی 340 ریال (یعنی اکثر خالص ارزش فروش و ارزش اقتصادی) خواهد بود. بنابراین باید برای هر سهم 60 ریال ذخیره کاهش ارزش در نظر گرفت:
زیان کاهش ارزش سرمایه گذاری بلند مدت |(60*1000) 60.000
. ذخیره کاهش ارزش سرمایه گذاری بلندمدت 60.000
مطابق با استاندارد حسابداری شماره 32 در صورتی که مبلغ بازیافتنی یک دارایی از مبلغ دفتری آن کمتر باشد، مبلغ دفتری دارایی باید تا مبلغ بازیافتنی آن کاهش یابد. این تفاوت به عنوان زیان کاهش ارزش شناسایی می شود.
زیان کاهش ارزش باید بلافاصله در سود و زیان شناسایی گردد، مگر اینکه طبق استاندارد حسابداری دیگری ، دارایی به مبلغ تجدید ارزیابی ارائه شده باشد. با هرگونه زیان کاهش ارزش یک دارایی تجدید ارزیابی شده، باید طبق استاندارد یاد شده به عنوان کاهش ناشی از تجدید ارزیابی برخورد شود.
زیان کاهش ارزش شناسایی شده در دوره های قبل برای یک دارایی تنها در صورتی برگشت داده می شود که مبلغ بازیافتنی ارزش دفتری چگونه محاسبه میشود؟ دارایی، از زمان شناسایی آخرین زیان کاهش ارزش، افزایش یافته باشد. در این صورت ، مبلغ دفتری دارایی باید تا مبلغ بازیافتنی آن افزایش یابد. این افزایش معرف برگشت زیان کاهش ارزش است.
ارزش دفتری چگونه محاسبه میشود؟
این نسبت ها منعکس کننده نگرش سهامداران و تحلیل گران بازار سرمایه در خصوص عملکرد گذشته و پیش بینی روند آتی شرکت می باشد.
نسبت قیمت به ارزش دفتری چگونه محاسبه میشود؟ درآمد
از دیگر نسبت های پرکاربرد که همچون نسبت درآمد هر سهم از سهام عادی در مطبوعات مالی منتشر میشود،نسبت قیمت به درآمد است. این نسبت دیدگاه تحلیل گران بازار سرمایه را در خصوص سودآوری آتی شرکت تعیین میکند و از تقسیم قیمت بازار هر سهم عادی در یک دوره زمانی خاص و سود سالانه آن به دست می آید.
سود هر سهم از سهام عادی/قیمت بازار هر سهم از سهام عادی=نسبت قیمت به درآمد
ارزش دفتری هر سهم
این نسبت بیانگر ارزش ثبت شده خالص دارایی ها بر مبنای هر سهم از سهام عادی می باشد و به شرح زیر محاسبه می شود:
تعداد سهام در دست سهامداران عادی/حقوق صاحبان سهام عادی=ارزش دفتری هر سهم
نسبت های جریان وجوه نقد
نسبت های جریان وجوه نقد به استفاده کننده در درک روابط و روند بین جریانهای نقدی شرکت کمک می کند. در زیر نسبتا توضیح داده می شود:
نسبت جریانهای نقدی حاصل از عملیات به فروش:
این نسبت برای ارزیابی وجوه نقد ایجاد شده از فروش،و مدیریت وصول و پرداخت نقدی استفاده می شود. استفاده کننده با توجه به این نسبت متوجه می شود به چه میزان از ارزش دفتری چگونه محاسبه میشود؟ هر ریال فروش،برای فعالیت های تامین مالی و سرمایهگذاری در دسترس است. مقایسه این سبد با حاشیه سود ممکن است مفید باشد. معمولا نسبت جریان های نقدی حاصل از عملیات به فروش،بزرگتر از حاشیه فروش است،زیرا هزینه های غیر نقدی مانند استهلاک در محاسبه سود خالص کسر می گردد. این نسبت به طریق زیر محاسبه می شود:
فروش/جریان های نقدی حاصل از عملیات=جریان های نقدی حاصل از عملیات به فروش
نسبت جریان های نقدی حاصل از عملیات به سود خالص
این نسبت استفاده کننده را قادر می سازد تا بداند که چگونه سود خالص به دریافت جریان های نقدی حاصل از عملیات ارتباط پیدا می کند.از آنجا که بسیاری استفادهکنندگان جریان های نقدی حاصل از عملیات را به اندازه سود مهم تلقی میکنند،باید این نکته را در نظر داشت که بر مبنای تعهدی محاسبه میشود،در حالی که جریان های نقدی حاصل از عملیات ممکن است با توجه به زمانی که جریانهای نقدی رخ می دهند،متفاوت باشد. این نسبت به طریق زیر محاسبه می شود:
سود خالص/جریان های نقدی حاصل از عملیات=جریان های نقدی حاصل از عملیات به سود خالص
نسبت جریانهای نقدی حاصل از عملیات هر سهم
افشای جریان های نقدی حاصل از عملیات برای هر سهم توسط استانداردهای ضروری نیست. با این حال استفاده کنندگان ممکن است خود مبادرت به محاسبه آن نمایند،که برای این کار از میانگین موزون تعداد سهام عادی در جریان که برای محاسبه سود هر سهم محاسبه شده،استفاده می کنند. این نسبت به طریق زیر محاسبه می شود:
میانگین سهام عادی در جریان/جریان های نقدی حاصل از عملیات=جریان های نقدی حاصل از عملیات هرسهم
جریان های نقدی حاصل از عملیات به بدهی سررسید شده
از آنجا که جریان های نقدی حاصل از عملیات معمولاً منبع اولیه وجه نقد است،نسبت توانایی یک شرکت در پرداخت اصل بدهی را ارزیابی میکند. این ثبت زمانی که شرکت دارای ظرفیت استقراض اضافی است،یک شاخص محسوب میشود. این نسبت به طریق زیر محاسبه می شود.
بدهی با سررسید سال آتی/جریان های نقدی حاصل از عملیات=جریان های نقدی حاصل از عملیات به بدهی سررسید شده
سایر نسبتهای جریان های نقدی شامل جریان های نقدی حاصل از عملیات تقسیم بر هزینه های نقدی عملیات،کل دارایی ها،یا کل بدهی ها،و جریانهای نقدی حاصل از عملیات تقسیم بر جریان های نقدی حاصل از فعالیت های سرمایه گذاری است که برای حفظ ظرفیت عملیاتی شرکت مورد نیاز می باشد.
تحلیل مالی و مهمترین فرمولهای آن
تحلیل مالی بر اساس صورتهای مالی معنی میشود و در دنیای امروز به خصوص در بورس بسیار مورد توجه قرار گرفته است. در واقع یک سری محاسباتی که سبب میشود اطلاعات معنی داری برای یک شرکت در راستای شرایط مالی ایجاد شود، تحلیل مالی نامیده میشود که با عنوان نسبتهای مالی نیز شناخته میشود. برای تحلیل مالی یک سری فرمولها مطرح است که در فضای ارقام و اعداد بسیار مورد توجه قرار میگیرد. فرمولهای تحلیل مالی بر روی ترازنامهها و میزان سود و زیاد بررسی میشوند و در مدیریت مالی نقش ویژهای دارند. از سوی دیگر تجزیه و تحلیلهای آماری نیز وجود دارند که میتوانند اهرم مالی محسوب شوند. در نسبتهای مالی قرار است که نرخ بازگشت سرمایه، وضعیت سودآوری و رشد و حاشیهها نیز مدنظر قرار بگیرد.
طبقه بندی تحلیل مالی و اهداف اصلی آن
تحلیل مالی در ۵ دسته بزرگ تقسیم شده است که عبارت است از: نسبتهای نقدینگی، نسبتهای اهرمی، نسبتهای کارایی، نسبتهای سودآوری و همینطور نسبتهای ارزش بازار.
اهداف اصلی برای تحلیل مالی در دو بخش مهم بررسی میشود. بخش اول ردیابی عملکرد شرکت است. در این بخش هر یک از نسبتهای مالی برای یک دوره مشخص مورد محاسبه قرار میگیرد. تغییراتی مشخص میشود که در طول زمان رخ داده است و روند عملکرد شرکت را مشخص میکند. در واقع بررسی میشود که شرکت در طول زمان در حال رشد بوده است یا سیر نزولی داشته باشد.
هدف دیگر از تحلیل مالی مقایسه عملکرد شرکت است. در واقع تحلیل مالی یک شرکت با سایر رقبای اصلی او در بازار مورد مقایسه قرار میگیرد و قرار است مشخص شود که شرکت مورد نظر به طور میانگین از سایر شرکتهای هم رده خود بهتر عمل میکند یا عملکرد ضعیفتری دارد. یک مثال بارز در این راستا این است که آیا بازده دارایی شرکتهای مختلف به تحلیلگر یا سرمایه گذار کمک خواهد کرد یا خیر. در واقع مشخص میشود که کدام شرکت بر اساس داراییهای خود میتواند به بیشترین بهره وری دست یابد.
صورتهای مالی برای استفاده کنندگان برون سازمانی و درون سازمانی مورد بررسی قرار میگیرند. استفاده کنندگان برون سازمانی شامل تحلیلگران مالی و سرمایه گذاران خرد هستند. رقبا و مقامات مالیاتی نیز در این دسته قرار میگیرند. مدیریت و کارمندان و سایر مالکان اغلب در لیست استفاده کنندگان درون سازمانی قرار میگیرند.
فرمولهای تحلیل مالی مربوط به بخش نقدینگی
بخش اول از فرمولهای تحلیل مالی مربوط به بخش نقدینگی است. نسبتهای نقدینگی به نسبتهایی گفته میشود که شرکت برای پرداخت بدهیهای کوتاه مدت و بلند مدت خود خواهد داشت و در واقع توانایی شرکت در این زمینه بررسی میشود. در بررسی تحلیل مالی نقدینگی، نسبت جاری، نسبت سریع، نسبت نقدی و نسبت جریان وجه نقد عملیاتی ارزیابی میشود.
نسبت جاری: در بررسی نسبت جاری دو پارامتر بدهیهای جاری و دارایی جاری دخالت دارند به طوری که توانایی شرکت از نظر دارایی را نشان میدهد که میبایست برای بدهیهای کوتاه مدت بررسی شود.
بدهی جاری/دارایی جاری = نسبت جاری
نسبت سریع: در بررسی تحلیل سریع یا آنی سه پارامتر بدهی جاری و موجودی مواد و داراییهای جاری بررسی میشوند. در واقع توانایی شرکت برای پرداخت بدهیهای کوتاه مدت را نشان میدهد که با استفاده از داراییهای موجود بررسی میکند که قرار است در زمانی سریع و آنی به وجه نقد تبدیل شوند.
بدهی جاری/(موجودی مواد و کالا – داراییهای جاری) = نسبت سریع
نسبت نقدی: پارامترهای ارزیابی شده برای بخش نسبت نقدی مربوط به بدهی جاری و وجه نقد و معادل آن است. به طوری که بررسی میکند شرکت در پرداخت بدهیها از طریق وجه نقد چقدر توانایی دارد. در این تحلیل مالی ، معادل وجه نقد نیز مورد استفاده قرار میگیرد.
بدهی جاری/وجه نقد و معادل وجه نقد = نسبت نقدی
نسبت جریان وجه نقد: این نسبت مالی به دفعاتی از پرداخت شرکت در یک دوره بخصوص اشاره دارد که برای بدهیهای جاری در نظر گرفته میشود و توسط وجه نقد صورت میگیرد در این نسبت از پارامترهای بدهی جاری ارزش دفتری چگونه محاسبه میشود؟ و وجه نقد عملیاتی استفاده میشود.
بدهی جاری/وجه نقد عملیاتی = نسبت جریان وجه نقد عملیاتی
فرمول تحلیل مالی مربوط به نسبتهای اهرمی
در بخش تحلیل مالی اهرمی تمرکز اصلی بر روی میزان سرمایهای است که از طریق بدهی تامین شده است و این میزان سرمایه باید اندازه گیری شود. در واقع نسبتهای اهرمی در ابتدا وضعیت بدهی یک سازمان را به طور دقیق محاسبه و اندازهگیری میکنند. در بررسی تحلیل مالی اهرمی نسبتهای بدهی، نسبت بدهی به سرمایه و نسبت پوشش هزینه بررسی میشود.
نسبت بدهی: این بخش از تحلیل مالی با دو متغیر کل دارایی و کل بدهی همراه است به طوری که میزان دارایی شرکت را که از طریق بدهیها تامین شده است، مورد محاسبه قرار میدهد.
کل دارایی/کل بدهی = نسبت بدهی
نسبت بدهی به سرمایه: سرمایه ای که از سوی سهامداران وارد یک سازمان میشود بخش مهمیاز این تحلیل مالی را شامل میشود و در این فرمول دو پارامتر کل سرمایه و کل بدهی بررسی میشود به طوری که قرار است وزن کل بدهی و تعهدات مالی بر اساس میزان سهام وارده توسط سهامداران مقایسه شود.
کل سرمایه/کل بدهی = نسبت بدهی به سرمایه
نسبت پوشش هزینه بهره: این بخش در خصوص توانایی شرکت تمرکز میکند که بتواند از پس پرداخت کل بدهیهای شرکت بر آید. در فرمول این نسبت نیاز است که دو متغیر کل بدهی و درآمد عملیاتی بررسی شود.
کل بدهی/درآمد عملیاتی = نسبت پوشش کل بدهی
فرمول تحلیل مالی مربوط به نسبتهای کارایی
سومین دسته از فرمولهای تحلیل کالی مربوط به بخش کارایی است. این بخش در واقع مشهور به نسبتهای فعالیت است به طوری که قرار است میزان مطلوبیت شرکت در راستای دارایی و منابع مورد نظر را بررسی کند. در این نسبت هم فرمولهای مربوطه وجود دارند که شامل نسبت گردش دارایی، نسبت گردش موجودی کالا، نسبت گردش حسابهای دریافتی و نسبت متوسط روزهای نگهداری موجودی کالا.
نسبت گردش دارایی: در فرمول به کار رفته در این نسبت قرار است که توانایی شرکت در راستای فروش بر اساس دارایی را بررسی شود و اندازه گیری بر اساس دو پارامتر کل دارایی و فروش خالص دنبال میشود.
کل داراییها/فروش خالص = نسبت گردش داراییها
نسبت گردش موجودی کالا: این بخش از فرمول تحلیل مالی مربوط به دفعاتی است که یک کالا در دوره ای مشخص به فروش میرسد و جایگزین صورت میگیرد. در بررسی این فرمول دو پارامتر میانگین پولی موجودی کالا و هزینه تمام شده کالای فروخته موارد مهم هستند.
میانگین(پولی) موجودی کالا/بهای تمام شده کالای فروش رفته = نسبت گردش موجودی کالا
نسبت گردش حساب دریافتی: در این نسبت از تحلیل مالی دو پارامتر میانگین حسابهای دریافتنی و وضعیت خالص از فروش نسیه بررسی میشود و در واقع بررسی میکند که چند دفعه حسابهای دریافتنی شرکت میتوانند در یک دوره زمانی مشخص تبدیل به وجه نقد شوند.
میانگین حسابهای دریافتنی/خالص فروش نسیه = نسبت گردش حسابهای دریافتنی
نسبت متوسط روزهای نگهداری موجودی کالا: در این فرمول روزهایی که شرکت موجودی کالا را پیش از فروش نگهداری کرده است به صورت میانگین نمایش داده میشود.
نسبت گردش موجودی کالا/۳۶۵ = نسبت متوسط روزهای نگهداری موجودی کالا
فرمول تحلیل مالی مربوط به نسبتهای سودآوری
در بخش نسبتهای سودآوری از تحلیل مالی ، توانایی شرکت در راستای هزینههای عملیاتی، سرمایه، داراییهای ترازنامه ای و میزان سود نسبت به میزان درآمد بررسی میشود. نسبتهای معمول سودآوری در این راستا اهمیت زیادی دارد که شامل، نسبت حاشیه سود ناخالص، نسبت حاشیه سود عملیاتی، نسبت بازده داراییها، نسبت بازده سرمایه است.
نسبت حاشیه سود ناخالص: این بخش مربوط به میزان سود شرکت است که به واسطه فروش خالص صورت میگیرد. در واقع شرکت پس از بهای تمام شده کالای فروش رفته میبایست کسب سود را بررسی نماید. در این فرمول پارامترهای فروش خالص و سود ناخالص دخالت دارند.
فروش خالص/سود ناخالص = نسبت حاشیه سود ناخالص
نسبت حاشیه سود عملیاتی: این فرمول قرار است فروش خالص و درآمد عملیاتی سازمان را مورد مقایسه قرار دهد و کارایی عملیاتی واحد تجاری را نیز مشخص سازد و پارامترهای فروش خالص و درآمد عملیاتی مورد بررسی قرار میگیرد.
فروش خالص/درآمد عملیاتی = نسبت حاشیه سود عملیاتی
نسبت بازده داراییها: در این بخش از فرمول تحلیل مالی وضعیت کارایی شرکت بررسی میشود که در راستای استفاده از داراییها بوده و قرار است میزان سود مشخص شود و پارامترهای کل دارایی و سود خالص مدنظر خواهد بود.
کل داراییها/سود خالص = نسبت بازده داراییها
نسبت بازده سرمایه: بررسی وضعیت کارایی شرکت در قبال سرمایه بسیار مهم است و در این فرمول از نسبت بازده سرمایه دو پارامتر مهم کل سرمایه و سود خالص ارزیابی میشود.
کل سرمایه/سود خالص = نسبت بازده سرمایه
فرمول تحلیل مالی مربوط به نسبتهای ارزش بازار
در بررسی تحلیل مالی موضوعی به نام نسبت ارزش بازار وجود دارد که برای ارزیابی قیمت سهام یک شرکت بررسی میشود و به طور کلی شامل نسبت ارزش دفتری، نسبت بازده سود به صورت نقدی و سهم و نسبت قیمت به درآمد خواهد بود.
نسبت ارزش دفتری: در این بخش قرار است میزان سرمایه متعلق به هر سهم باید محاسبه شود. پارامترهای مورد ارزیابی در این روش تعداد سهام در دست سهامدار و کل سرمایه خواهد بود.
تعداد سهام در دست سهامداران/کل سرمایه = نسبت ارزش دفتری سهام
نسبت بازده سود نقدی: در بررسی بازده سود نقدی قرار است که وضعیت سود نقدی به نسبت قیمت بازار بررسی شود و سهم در این راستا مورد سنجش قرار میگیرد. پارامترهای مهم مربوط به این بخش شامل قیمت هر سهم و سود نقدی مربوط به هر سهم است.
قیمت هر سهم/سود نقدی هر سهم = نسبت بازده سود نقدی
نسبت سود هر سهم : در مورد میزان سود به ازای هر سهم محاسبه میشود. در این فرمول از تحلیل مالی در ابتدا باید تعداد سهام هر سهامدار بررسی شود و سپس سود خالص مورد محاسبه قرار بگیرد. نسبت سود هر سهم میزان سود به ازای هر سهم را محاسبه میکند.
نسبت قیمت به درآمد : این بخش از فرمول تحلیل مالی مربوط به پارامترهای سود هر سهم و قیمت سهم است که در واقع بین قیمت سهام یک شرکت با سود هر سهم مقایسه در نظر گرفته میشود.
سود هر سهم/قیمت سهم = نسبت قیمت به درآمد
جمع بندی
در بررسی تحلیل مالی بهتر است روشهای تجزیه و تحلیل نیز بررسی شود. به هر صورت یک سری روشها وجود دارد که رویکرد درونی، مقایسهای، سرمایه در گردش و تحلیل خطر هستند که هر یک میتواند راه حل مناسبی برای تحلیل مالی باشد. در روش تجزیه و تحلیل درونی قرار است که اقلام مندرج در صورتحساب مورد مقایسه قرار بگیرد. در روش تجزیه و تحلیلی مقایسهای، بین اقلام مندرج در صورت حسابهای چند دوره یک سری مقایسهها در نظر گرفته میشود. در تجزیه و تحلیل سرمایه میبایست عوامل موثر شناسایی شود و همینطور موقعیت پول در روند صعودی و نزولی بررسی شود. همینطور روشی با عنوان تجزیه و تحلیل خطر نیز وجود دارد که میتواند رویکرد سرمایه گذاری موسسه را با سنجش خطران بررسی کند و بخش مهمی از رویکرد تحلیل مالی را در بر میگیرد.
نسبتهای بدنی در رویکرد جاری و بلند مدت و همینطور در بخش داراییهای ثابت به ارزش ویژه دنبال میشود و بخش مهمی از تحلیل مالی هستند. از سوی دیگر یک سری مشکلات اقتصادی نیز دیده میشود که سطح ارزشمندی از شاخصهای مالی را در بر میگیرد.
نسبت توان پرداخت بهره نیز بخش دیگری از تحلیل مالی محسوب میشود که بر اساس داراییهای مدیران سنجیده میشود و میتواند یک ساختار مهم از تحلیل مالی شرکتهای کوچک و بزرگ باشد.
کاروکسب دورههای آموزشی متنوعی را در حوزههای تحلیل کسبوکار، هوش تجاری، مدیریت فرایند، مدیریت پروژه، مدیریت چابک و . برگزار میکند. جهت آشنایی با دورههای آموزشی کاروکسب از تقویم دورههای آموزشی بازدید نمایید.
مقایسه ارزش بازاری و دفتری 20 شرکت بزرگ بورسی
شاخص «کیوتوبین» از بروز شکاف ۷۵۰ درصدی بین بخش مالی و واقعی در تراز بزرگان بازارسهام حکایت دارد. این نسبت چه وضعیتی را از 20 شرکت برتر بورس نشان میدهد.
به گزارش «دنیای بورس»، دنیای اقتصاد نوشت: جمع ارزش بازار ۲۰ شرکت بزرگ بورس به ۵/ ۷ برابر کل ارزش دفتری آنها رسیده است. طبق محاسبات در پایان خرداد امسال ارزش بازار این ۲۰ شرکت ۲۳۰۰ هزار میلیارد تومان بود. در حالی که ارزش دفتری آنها ۳۰۷ هزار میلیارد تومان بوده است.
این نسبت که در ادبیات نظری اقتصاد بهعنوان شاخص کیو(Q) توبین تعریف شده است، نسبت بین ارزش بازاری و دفتری شرکتها را نشان میدهد. این نسبت در پایان خرداد امسال در برخی شرکتها در بورس تهران به ۵/ ۷ برابر رسیده است.
تجربه جهانی
ارزش دفتری یک بنگاه اقتصادی که به آن ارزش حسابداری یا خالص دارایی گفته میشود و در صورتهای مالی به عناوین حقوق مالکانه و حقوق صاحبان سهام شناخته میشود، برابر با ارزش انباشته کل داراییها، شامل؛ ساختمانها، زیرساختها، ماشینآلات و تجهیزات، ذخایر نقدی، حق الامتیازها و امثالهم است که در ترازنامه ثبت و پس از کسر بدهیها محاسبه میشود.
در شرایط طبیعی که هیچگونه عدم اطمینانی در اقتصاد وجود نداشته باشد، ارزش بازار و ارزش دفتری یک بنگاه باید برابر و در محاسبه ریاضی نسبت آنها برابر با یک یا ۱۰۰ درصد باشد. در اینجا ارزش داراییهای این شرکت دقیقا به همان اندازه ارزش بازار آن میشود.
به فرض اگر این شرکت در طول یکسال به میزان ۱۰۰ میلیارد تومان سود کسب کند و تصمیم بگیرد این رقم را برای توسعه فعالیت خود سرمایهگذاری کند، باز با تساوی مجدد بین ارزش دفتری و ارزش بازاری سهام مواجه میشویم؛ قیمت سهام این بنگاه به دلیل اینکه همه میدانند داراییهای تازهای به فعالیت خود اضافه کرده است افزایش مییابد و در نتیجه ارزش بازاری و دفتری آن به ۶۰۰ میلیارد تومان میرسد.
اما این سازوکار زمانی دچار اختلال میشود که پیشبینی آینده اقتصاد و به تبع آن یک بنگاه به دلایلی مانند تورم و نااطمینانیهای سیاسی و اقتصادی با ترس و نگرانی همراه میشود.
بنابراین در واقعیت ممکن است شاهد تغییرات و نوسانات عجیبی در نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری شرکتهای حاضر در بورس باشیم، نسبتی که اولین بار اقتصاددانی به نام «جیمز کیو توبین» آن را تعریف کرد و به کار گرفت و به همین دلیل آن را نسبت کیو توبین یا بهصورت خلاصهتر Q مینامند.
در همینجا باید اشاره کرد با اینکه اقتصاددانان و حتی پژوهشگران داخلی شاخص کیوتوبین را یکی از بهترین شاخصهای نوین و با توضیحدهندگی قدرتمند برای بسیاری از متغیرها مانند سرمایه فکری، عملکرد مدیران و نسبتهای سود و قیمت سهام میدانند، اما این شاخص مانند بسیاری از آمارههای اقتصادی خالی از عیب و نقص نیست.
از جمله انتقاداتی که به این شاخص وارد میشود این است که در مخرج کسر از ارزش دفتری استفاده میشود که این ارزشها (ارزش تاریخی) با ارزش جاری سرمایهگذاری تفاوت عوامل واگرایی فاحشی دارند.
همچنین گفته میشود در مخرج کسر ارزش داراییهای نامشهود در نظر گرفته نمیشود، بنابراین شرکتهایی که در زمینه دارایی نامشهود سرمایهگذاری عمده انجام میدهند، دارای کیو بالاتر از حد تصور خواهند بود. البته انتقاد اخیر بیشتر شامل شرکتهای دانشبنیان و اینترنتی میشود.
عوامل نوسان شاخص Q
مطالعات اقتصادی نشان میدهد عوامل متعددی وجود دارد که توازن ۱۰۰ درصدی نسبت یادشده را بههم میریزد بهطوری که گاه شاهد نوسان مفرطی در Q بازارهای سهام بسیاری از کشورهای دنیا میشویم.
بهعنوان نمونه در شرکتهای بورسی فرانسوی در سال ۲۰۱۲ از مواردی که به ۲۰درصد میرسد تا آنها که نسبت ۳۴۰ درصدی داشتهاند مشاهده شده بود. چون در آینده این ارزشهای بنیادین است که مبنای ذهنی تصمیمگیریهای عینی میشود.
با این حال مشاهدات در بسیاری از اقتصادهای دنیا مخالف این فرضیه منطقی را نشان داده است. یعنی بهطور ساختیافتهای در این کشورها نسبت یادشده بیشتر یا کمتر از عدد یک (اصولا رقمی بین ۸۰ تا ۱۲۰ درصد) قرار گرفته است.
اقتصاددانان برای توضیح این گرایش به دو عامل اشاره کردهاند: هزینههای برندینگ و پژوهشی که در صورتهای مالی ثبت نمیشود، میتواند بهصورت طبیعی ارزش متوسط بازار را به شکل ساختاری بالاتر از ارزش دفتری ببرد.
اما توضیح دومی که اقتصاددانان اینبار برای نسبتهای پایین از ۱۰۰ درصد ارائه کردهاند به موضوع مالکیت بازمیگردد. یعنی اگر صاحبان سهام یک شرکت به صرف داشتن مالکیت نتوانند اختیارات لازم برای کنترل کامل آن شرکت را به دلایل قوانین حوزه مالکیت یک کشور به دست بیاورند و مجبور باشند تحت یک چارچوب مقرراتی در ارتباط با سایر ذینفعان تصمیمگیری کنند، در این صورت ارزش متوسط بازار بهصورت ساختاری پایینتر قرار میگیرد.
این عامل هم میتواند نسبتهای پایینی بین ۵۰ تا ۸۰ درصد را توضیح دهد. این عامل به نظر میرسد در ایران به دلیل مقررات پیچیده و سختگیرانه کسبوکاری توضیحدهنده خوبی باشد، به ویژه زمانی که در شرایط پیشاجهشی بازار با نسبت Q پایین بسیاری از شرکتها مواجه بودهایم.
بهعنوان نمونه در تحقیقی که از سوی پژوهشگران داخل صورت گرفته میانگین نسبت کیوتوبین شرکتهای بورس در سال ۱۳۸۰ به میزان ۹۵/ ۱ بوده است. این شاخص در سالهای ۸۱ تا ۸۴ به ترتیب ۹۱/ ۱، ۲۸/ ۲، ۷/ ۱ و ۵/ ۲ بوده است.
این موضوع در واقع متغیرهای مزاحمی مانند تورم و دیگر ویژگیهای اقتصاد ایران را کنترل میکند از این جهت که برخی انتقادها به شاخص کیوتوبین به این مساله متمرکز بود که شرایط خاص اقتصاد ایران استفاده از این شاخص را ناکارآمد میکند.
کیو توبین در بورس تهران
بررسی ۲۰ شرکت بزرگ بازار سهام ایران نشان میدهد که بسیاری از آنها به ارقامی بالای ۱۰۰۰ درصد رسیدهاند. حتی در این بررسی نمادهایی مانند فارس و وبصادر به رقمهای ۴۲۰۰ و ۲۶۰۰ درصد رسیدهاند یعنی ارزش بازاری آنها به۲۰ تا ۴۰ برابر خالص ارزش داراییهایشان رسیده است.
البته منتقدان میگویند این استدلال غلط است چون اولا از زمان تجدید ارزیابی وبصادر قیمتها به کلی تغییر کرده و ثانیا بهای بازاری فارس به دلیل تجدید ارزیابی نشدن داراییهای خود شرکت و بسیاری از زیرمجموعههای آن حتی با فرض درست بودن استدلال جیمز توبین معرف ارزش واقعی داراییها نیست.
با این حال باورمندان به نتایج شاخص کیوتوبین میگویند بهطور میانگین نسبت Q این ۲۰ شرکت در پایان خرداد امسال ۷۵۰ درصد شده که یک رقم تاریخی در بورس تهران محسوب میشود. این مساله دیگر با تبیینات ساختاری نمیتواند توضیح داده شود.
هرچند این واگرایی شدید مانند بسیاری از تجربههای بورسهای دنیا که چنین رشدهای کوتاهمدت و میانمدتی داشتند امری معمول بوده و در آینده گرایش متعادلکننده و میل به یک شدن نسبت Q را در پیش خواهیم داشت، اما دو مساله ویژه از نظر کارشناسان در شرایط حاضر غیرقابل اغماض است.
اما در عین حال منتقدان در پاسخ تاکید میکنند ۷۰ درصد ارزش بازار را شرکتهای دلاری و عمدتا سودآور تشکیل میدهند که به دلیل عدم شمولیت طولانیمدت در ماده ۱۴۰ قانون تجارت تجدید ارزیابی نشدهاند و چون بیشتر آنها از دهههای ۷۰ و ۸۰ به بورس عرضه شدهاند انتظار میرود که ارزش دفتری آنها سنخیتی با واقعیات امروز اقتصاد نداشته باشد.
در اینجا ما نمیدانیم که ارزش دفتری شرکتهای بزرگ فلزی، معدنی و پتروشیمی چقدر است و تنها شرکتهایی مانند بانکها و خودروسازها را میتوان به تئوری توبین نزدیک دانست.
دو سیاست برای پرکردن شکاف
سیاست اول توقف نیروی واگرای فعلی بازار است که منطقا یا باید از مسیر رشد داراییهای شرکتها یا با تغییر جهت پیکان شاخص انجام شود. سیاست دوم این است که از مسیری سالم مانند افزایش عرضه و متوازن کردن نیروهای بازار قیمتها اندکی آرام گیرند.
بهصورت طبیعی در شرایط خوشبینی فضای بازار ارزش سهام رشد میکنند، یعنی در مواقعی که فعالان فکر میکنند سرمایهگذاریهای جدید در آینده سودآور خواهد بود. برعکس در فضایی که بدبینی در بازار غالب است، قیمت سهمها با افت مواجه میشوند اما جالب است که این مکانیزم در ایران برعکس شده است، یعنی فضای بدبینی مردم را به صفهای خرید گسیل میدهد.
دلیل این موضوع هم مشخص است که سهام در اینجا بهجای محلی برای سرمایهگذاری بسان طلا در مواقع نااطمینانی مامنی برای حفاظت از قدرت خرید پول و سودهای سفتهبازانه شده که با کانالیزه و مهندسی کردن جریانات نقدینگی ظهور یافته است.
در بازارهای سهام کشورهای پیشرفته به این دلیل گرایش شاخص Q به سمت یک است که عرضه سهام از سوی بنگاهها نقش تامین مالی برای سرمایهگذاری و توسعه کسبوکار را ایفا میکند و این امر یک تناسب متعادلکننده بین بخش واقعی و مالی ایجاد میکند.
یعنی بزرگ شدن داراییهای سرمایهای (ارزشساز) یک شرکت از کانال انتشار بیشتر سهام موجب رشد دارایی مالی و بالعکس افزایش سهام و منابع مالی موجبات انباشت سرمایه و افزایش درآمد در آن میشود، اما زمانی که ارتباط بین این دو بخش از بین میرود شاهد افزایش قیمت سهام بدون پشتوانه و بالا رفتن نسبت Q هستیم، تا جایی که میشود با ۱۰ درصد و حتی در مواردی با ۵/ ۲ درصد قیمت سهام یک بنگاه یک نمونه مشابه با همه داراییهای آن خریداری کرد.
البته در مقابل منتقدان این نظریه تاکید میکنند بخش بزرگی از داراییهای مالی (financial asset)، شامل داراییهای نامشهود است که متناسب با ارزش تورمی دارایی مشهود، دستخوش تغییر نمیشوند ضمن اینکه رابطه ادعایی بین افزایش سهام و منابع مالی و انباشت سرمایه و افزایش درآمد، به موفقیت طرحهای درآمدزایی شرکت منوط است و همیشه برقرار نیست.
اما معتقدان به نتایج شاخص کیوتوبین بدون توجه به این انتقادها اصرار دارند این اتفاق در بسیاری از شرکتهای بورس رخ داده است، آنها میگویند پرسش مهم این است که چرا شرکتها برای انجام آن رغبتی ندارند؟
دیدگاه شما