سه روش برای مدیریت سرمایه در معاملات کریپتو
معامله رمزارزها اگر به درستی انجام شود، میتواند تجارتی پرسود باشد. در عین حال، اگر روش انجام معامله درست نباشد، میتواند ضررهای غیر قابل تصوری را به معاملهگر تحمیل کند. ضررهایی که گاهی جبران آنها محال است. لذا، عادات معاملاتی خوبی وجود دارند که هر معاملهگری باید با قلب و ذهن خود آنها را تمرین کرده و آنها را به سنت معاملاتی خود بدل کند.
یکی از این عادتها، داشتن برنامه مدیریت سرمایه در معاملات کریپتو است. سرمایههای رمزارزی یا کریپتو درست مانند سایر انواع سرمایه، بسیار ارزشمند هستند و باید با به کارگیری یک استراتژی مدیریت سرمایه مؤثر، از آنها محافظت نمود.
مدیریت سرمایه در معاملات رمزارز به چه معناست؟
مدیریت سرمایه، عبارت از یک استراتژی مالیست که نحوه سرمایهگذاری روی داراییهای رمزارزی مختلف را مشخص میکند. معاملهگری، قمار نیست. در قمار به بازندهها توصیه میشود برای بازپس گیری چیزهای ازدست رفته، باز هم بیشتر هزینه کنند؛ ولی در معاملات کریپتوکارنسی، عکس اين توصیه ارائه میشود.
مدیریت سرمایه، زمان ورود معاملهگر به معامله، مقدار حجم خرید و نقطه خروج او از معامله را مشخص میکند. بعد از آن معاملهگر میتواند از زمان استراحت خود پس از یک معامله سودآور لذت ببرد. با مدیریت سرمایه میتوانید در میان فشار و تلاطم بازارهای مالی، به نرمی پیش بروید.
در یک کلام، مدیریت سرمایه به شما صبر و بردباری میآموزد.
در نهایت، مدیریت سرمایه، میزان ریسکی که باید برای انجام یک معامله به خصوص پذیرفته شود و میزان ضرر مربوطه را مشخص میکند. در ادامه، میخواهیم یک روش سه مرحلهای را برای مدیریت سرمایه در معاملات کریپتو ارائه دهیم.
دانش و فناوری بامداد ارائه میدهد: بوتکمپ معاملهگری در بازار رمزارزها
1- تعیین میزان ریسکپذیری
ریسکپذیری، میزان سرمایهایست که آمادگی دارید آن را از دست بدهید ولی معاملات آینده شما تحت تأثیر آن قرار نگیرد. به عنوان یک معاملهگر، لازم است فقط آن بخش از پول خود را در معرض خطر قرار دهید که آمادگی از دست دادن آن را دارید. اگر پول زیادی را در معرض خطر قرار دهید، یک معامله اشتباه میتواند ضرری غیر قابل جبران را به سرمایه شما وارد کند.
در حوزه علم اقتصاد، ریسکپذیری به این صورت توصیف میشود: میزان تغییر پذیری در بازده یک سرمایهگذاری که سرمایهگذار، آمادگی تحمل آن را دارد.
عوامل مختلفی بر ریسکپذیری تأثیرگذار هستند.
هنگام تعیین ریسکپذیری خود باید به این عوامل توجه کنید:
- افق زمانی: سرمایهگذاری میتواند کوتاهمدت یا بلندمدت باشد. به یاد داشته باشید که سرمایهگذاری کوتاه مدت در مقایسه با سرمایهگذاری بلندمدت، قابلیت تحمل ریسک بیشتری دارد.
- ظرفیت درآمدهای آتی: این عامل، نحوه تأثیرگذاری معامله روی ظرفیتهای مالی آینده شما را مشخص میکند.
- حضور سایر داراییهای حمایتی. این عامل، مواردی چون املاک، حقوق بازنشستگی، ارث و تأمین اجتماعی را شامل میشود. هرچه داراییهای حمایتی شما بیشتر باشد، سطح ریسکپذیری شما نیز بالاتر میرود.
ریسکپذیری را میتوان بر اساس سطوح مختلف ریسک، طبقهبندی نمود. به طور کلی سه سطح ریسکپذیری وجود دارد.
ریسکپذیری تهاجمی
متخصصین و حرفهایهای معاملهگری، تحمل ریسک تهاجمی را دارند. معاملهگران منفرد و سازمانی که منابع و تجربه کافی برای تجزیه و تحلیل عمیق بازار را دارند میتوانند در بازارهای تهاجمی و با ریسک بالا سرمایهگذاری کنند. این گروه از معاملهگران را میتوان در گروه معاملهگران تهاجمی طبقهبندی نمود.
ریسکپذیری متوسط
این قبیل سرمایهگذارها از روش ریسکپذیری متعادل در برابر پاداش استفاده میکنند. آنها در افق زمانی میان مدت، داراییهای رمزارزی بدون ریسک را معامله میکنند. این قبیل سرمایهگذاران برای شرکتهایی که سود سهام پرداخت میکنند، مناسبند.
ریسکپذیری محافظهکارانه
این گروه، عموماً تازه واردهای صنعت معاملهگری هستند. آنها ترجیح میدهند روی داراییهای تثبیت شده سرمایهگذاری کنند. عموماً این گروه، سرمایهگذاران بازنشسته یا جوانی هستند که دارایی حمایتی ناچیزی یا اندکی دارند.
2- به برنامه معاملاتی چگونه یک معامله گر سودآور باشیم؟ خود پایبند باشید
این استراتژی بسیار حائز اهمیت است. بسیاری از معاملهگران تازهکار، وقتی با شرایط تهاجمی بازار مواجه میشوند، برنامه خود را به سطل زباله انداخته و چندین معامله را با ضرر به اتمام میرسانند. درد و رنجی که با معاملات اشتباه همراه است، آنها را بر آن میدارد که با چند معامله انتقامی، در صدد بازپسگیری داراییهای از دست رفته خود برآیند و در اغلب اوقات، نتیجه این معاملات نیز، افزایش میزان ضرر است.
بنابراین، بسیار مهم است که به برنامه خود پایبند باشید. توصیه میکنیم استراتژی خود را روی کاغذ بنویسید و به آن پایبند بمانید. یادداشتهایی که روی کاغذ نوشتهاید نباید تغییر کنند و باید به آنچه نوشتهاید مانند یک آیین مذهبی پایبند باشید.
باید نقاط خروج را به وضوح در یادداشتهای خود مشخص کنید. در مواردی که معاملات شما با ضرر همراه میشود، استاپ لاس (نقطه توقف ضرر) خود را برای بازپس گیری زیان متحمل شده، تغییر ندهید، مگر آن که استراتژی شما اجازه این کار را بدهد. به علاوه، باید تمام سطوحی را که میخواهید در آنها وارد معامله شوید، مشخص کنید و حجم معامله را برای هر یک از آنها تعیین نمایید.
مدیریت سرمایه برای تمام معاملهگرها، سختترین قسمت معامله است. لحظهای که همه چیز به رنگ قرمز در میآید، ترس به وجود شما هجوم میآورد و فشار ذهنی که تصور از دست رفتن سرمایه در شما ایجاد میکند، غیر قابل تحمل است و خیلیها درنهایت، تسلیم این فشار میشوند. اگر در این استراتژی تبهر پیدا کنید و آن را با دو استراتژی دیگر ترکیب کنید، هیچ چیز نمیتواند راه موفقیت معاملات شما را سد کند.
برویم سراغ استراتژی سوم.
3- آستانه تحمل درد را مشخص کنید
بعد از این که سطوح ریسک خود را تعیین کردید و برای هر یک از معاملات خود، طرح مناسب تهیه کردید، آخرین چیز، تعیین آستانه تحمل درد شماست.
در یک روز بد بازار، سهم قابل ملاحظهای از ضربات بازار نصیب شما میشود و این جا جاییست که آستانه تحمل درد شما مشخص میشود.
آستانه تحمل درد، جاییست که شما بعد از تحمل ضررهای پی در پی، معامله کردن را متوقف میکنید. جنگیدن با بازار، کار عاقلانهای نیست و باعث میشود دوباره و دوباره ضرر کنید.
تمام معاملهگرها روزهای بد را تجربه کردهاند و فرقی نمیکند شما معاملهگری تازه کار باشید یا یک معاملهگر سرد و گرم چشیده، زنجیره طولانی باختها و ردیف قرمز معاملات بسته شده، به هر حال روی اعصاب شما راه میرود.
اما این اتفاق چه طور رخ میدهد؟
به عنوان مثال، فرض کنید در روز اول شروع معامله، حسابی با سرمایه 10 هزار دلار در اختیار دارید. شما آستانه تحمل درد خود را به عنوان درصدی از حساب خود را درنظر گرفته و فرض میکنید اگر در پایان روز، آن را از دست بدهید، تحمل درد حاصله را دارید. مثلاً فرض کنید این مقدار، 10 درصد کل حسابتان است. در این صورت اگر بعد از مجموعهای از معاملات بد، ده درصد از حساب خود (1000 دلار) را از دست بدهید، کامپیوتر خود را خاموش میکنید و تا روز کاری بعد، به سراغ سرگرمیهای مورد علاقه خود میروید. حتی میتوانید زمان استراحت خود را یک هفته درنظر بگیرید تا بتوانید استراتژی خود را بازبینی کرده و بهترین استراتژی مناسب برای خودتان را بازسازی کنید.
هرچه ریسکپذیری شما کوچکتر باشد، احتمال رسیدن به آستانه تحمل درد شما نیز کوچکتر خواهد شد. ولی باید انظباط لازم را در خودتان پرورش دهید و تا روز بعد، میز کامپیوتر خود را ترک کنید. به عبارت خیلی ساده، دقیقاً بدانید که چه وقت زمان استراحت شما فرارسیده.
چکیده مطالب
تهیه یک استراتژی مدیریت سرمایه در معاملات کریپتو کار بسیار ساده و آسانیست. .با این وجود، سختترین بخش کار، مقید ساختن خودتان به اجرای مداوم آن استراتژیست. اگر میخواهید شما هم وارد استخر معاملهگران موفق شوید، هرگز نباید از صف خارج شوید.
اگر میخواهید از اتفاقات روز بازار کریپتو و رمزارزها مطلع شوید، در اینستاگرام و تلگرام با ما همراه شوید.
نظرات و تجربیات خود را زیر همین پست با خوانندگان بامداد به اشتراک بگذارید و اگر سؤالی دارید، خوشحال میشویم که زیر همین پست، پاسخگوی شما باشیم.
سه روش برای مدیریت سرمایه در معاملات کریپتو
معامله رمزارزها اگر به درستی انجام شود، میتواند تجارتی پرسود باشد. در عین حال، اگر روش انجام معامله درست نباشد، میتواند ضررهای غیر قابل تصوری را به معاملهگر تحمیل کند. ضررهایی که گاهی جبران آنها محال است. لذا، عادات معاملاتی خوبی وجود دارند که هر معاملهگری باید با قلب و ذهن خود آنها را تمرین کرده و آنها را به سنت معاملاتی خود بدل کند.
یکی از این عادتها، داشتن برنامه مدیریت سرمایه در معاملات کریپتو است. سرمایههای رمزارزی یا کریپتو درست مانند سایر انواع سرمایه، بسیار ارزشمند هستند و باید با به کارگیری یک استراتژی مدیریت سرمایه مؤثر، از آنها محافظت نمود.
مدیریت سرمایه در معاملات رمزارز به چه معناست؟
مدیریت سرمایه، عبارت از یک استراتژی مالیست که نحوه سرمایهگذاری روی داراییهای رمزارزی مختلف را مشخص میکند. معاملهگری، قمار نیست. در قمار به بازندهها توصیه میشود برای بازپس گیری چیزهای ازدست رفته، باز هم بیشتر هزینه کنند؛ ولی در معاملات کریپتوکارنسی، عکس اين توصیه ارائه میشود.
مدیریت سرمایه، زمان ورود معاملهگر به معامله، مقدار حجم خرید و نقطه خروج او از معامله را مشخص میکند. بعد از آن معاملهگر میتواند از زمان استراحت خود پس از یک معامله سودآور لذت ببرد. با مدیریت سرمایه میتوانید در میان فشار و تلاطم بازارهای مالی، به نرمی پیش بروید.
در یک کلام، مدیریت سرمایه به شما صبر و بردباری میآموزد.
در نهایت، مدیریت سرمایه، میزان ریسکی که باید برای انجام یک معامله به خصوص پذیرفته شود و میزان ضرر مربوطه را مشخص میکند. در ادامه، میخواهیم یک روش سه مرحلهای را برای مدیریت سرمایه در معاملات کریپتو ارائه دهیم.
دانش و فناوری بامداد ارائه میدهد: بوتکمپ معاملهگری در بازار رمزارزها
1- تعیین میزان ریسکپذیری
ریسکپذیری، میزان سرمایهایست که آمادگی دارید آن را از دست بدهید ولی معاملات آینده شما تحت تأثیر آن قرار نگیرد. به عنوان یک معاملهگر، لازم است فقط آن بخش از پول خود را در معرض خطر قرار دهید که آمادگی از دست دادن آن را دارید. اگر پول زیادی را در معرض خطر قرار دهید، یک معامله اشتباه میتواند ضرری غیر قابل جبران را به سرمایه شما وارد کند.
در حوزه علم اقتصاد، ریسکپذیری به این صورت توصیف میشود: میزان تغییر پذیری در بازده یک سرمایهگذاری که سرمایهگذار، آمادگی تحمل آن را دارد.
عوامل مختلفی بر ریسکپذیری تأثیرگذار هستند.
هنگام تعیین ریسکپذیری خود باید به این عوامل توجه کنید:
- افق زمانی: سرمایهگذاری میتواند کوتاهمدت یا بلندمدت باشد. به یاد داشته باشید که سرمایهگذاری کوتاه مدت در مقایسه با سرمایهگذاری بلندمدت، قابلیت تحمل ریسک بیشتری دارد.
- ظرفیت درآمدهای آتی: این عامل، نحوه تأثیرگذاری معامله روی ظرفیتهای مالی آینده شما را مشخص میکند.
- حضور سایر داراییهای حمایتی. این عامل، مواردی چون املاک، حقوق بازنشستگی، ارث و تأمین اجتماعی را شامل میشود. هرچه داراییهای حمایتی شما بیشتر باشد، سطح ریسکپذیری شما نیز بالاتر میرود.
ریسکپذیری را میتوان بر اساس سطوح مختلف ریسک، طبقهبندی نمود. به طور کلی سه سطح ریسکپذیری وجود دارد.
ریسکپذیری تهاجمی
متخصصین و حرفهایهای معاملهگری، تحمل ریسک تهاجمی را دارند. معاملهگران منفرد و سازمانی که منابع و تجربه کافی برای تجزیه و تحلیل عمیق بازار را دارند میتوانند در بازارهای تهاجمی و با ریسک بالا سرمایهگذاری کنند. این گروه از معاملهگران را میتوان در گروه معاملهگران تهاجمی طبقهبندی نمود.
ریسکپذیری متوسط
این قبیل سرمایهگذارها از روش ریسکپذیری متعادل در برابر پاداش استفاده میکنند. آنها در افق زمانی میان مدت، داراییهای رمزارزی بدون ریسک را معامله میکنند. این قبیل سرمایهگذاران برای شرکتهایی که سود سهام پرداخت میکنند، مناسبند.
ریسکپذیری محافظهکارانه
این گروه، عموماً تازه واردهای صنعت معاملهگری هستند. آنها ترجیح میدهند روی داراییهای تثبیت شده سرمایهگذاری کنند. عموماً این گروه، سرمایهگذاران بازنشسته یا جوانی هستند که دارایی حمایتی ناچیزی یا اندکی دارند.
2- به برنامه معاملاتی خود پایبند باشید
این استراتژی بسیار حائز اهمیت است. بسیاری از معاملهگران تازهکار، وقتی با شرایط تهاجمی بازار مواجه میشوند، برنامه خود را به سطل زباله انداخته و چندین معامله را با ضرر به اتمام میرسانند. درد و رنجی که با معاملات اشتباه همراه است، آنها را بر آن میدارد که با چند معامله انتقامی، در صدد بازپسگیری داراییهای از دست رفته خود برآیند و در اغلب اوقات، نتیجه این معاملات نیز، افزایش میزان ضرر است.
بنابراین، بسیار مهم است که به برنامه خود پایبند باشید. توصیه میکنیم استراتژی خود را روی کاغذ بنویسید و به آن پایبند بمانید. یادداشتهایی که روی کاغذ نوشتهاید نباید تغییر کنند و باید به آنچه نوشتهاید مانند یک آیین مذهبی پایبند باشید.
باید نقاط خروج را به وضوح در یادداشتهای خود مشخص کنید. در مواردی که معاملات شما با ضرر همراه میشود، استاپ لاس (نقطه توقف ضرر) خود را برای بازپس گیری زیان متحمل شده، تغییر ندهید، مگر آن که استراتژی شما اجازه این کار را بدهد. به علاوه، باید تمام سطوحی را که میخواهید در آنها وارد معامله شوید، مشخص کنید و حجم معامله را برای هر یک از آنها تعیین نمایید.
مدیریت سرمایه برای تمام معاملهگرها، سختترین قسمت معامله است. لحظهای که همه چیز به رنگ قرمز در میآید، ترس به وجود شما هجوم میآورد و فشار ذهنی که تصور از دست رفتن سرمایه در شما ایجاد میکند، غیر قابل تحمل است و خیلیها درنهایت، تسلیم این فشار میشوند. اگر در این استراتژی تبهر پیدا کنید و آن را با دو استراتژی دیگر ترکیب کنید، هیچ چیز نمیتواند راه موفقیت معاملات شما را سد کند.
برویم سراغ استراتژی سوم.
3- آستانه تحمل درد را مشخص کنید
بعد از این که سطوح ریسک خود را تعیین کردید و برای هر یک از معاملات خود، طرح مناسب تهیه کردید، آخرین چیز، تعیین آستانه تحمل درد شماست.
در یک روز بد بازار، سهم قابل ملاحظهای از ضربات بازار نصیب شما میشود و این جا جاییست که آستانه تحمل درد شما مشخص میشود.
آستانه تحمل درد، جاییست که شما بعد از تحمل ضررهای پی در پی، معامله کردن را متوقف میکنید. جنگیدن با بازار، کار عاقلانهای نیست و باعث میشود دوباره و دوباره ضرر کنید.
تمام معاملهگرها روزهای بد را تجربه کردهاند و فرقی نمیکند شما معاملهگری تازه کار باشید یا یک معاملهگر سرد و گرم چشیده، زنجیره طولانی باختها و ردیف قرمز معاملات بسته شده، به هر حال روی اعصاب شما راه میرود.
اما این اتفاق چه طور رخ میدهد؟
به عنوان مثال، فرض کنید در روز اول شروع معامله، حسابی با سرمایه 10 هزار دلار در اختیار دارید. شما آستانه تحمل درد خود را به عنوان درصدی از حساب خود را درنظر گرفته و فرض میکنید اگر در پایان روز، آن را از دست بدهید، تحمل درد حاصله را دارید. مثلاً فرض کنید این مقدار، 10 درصد کل حسابتان است. در این صورت اگر بعد از مجموعهای از معاملات بد، ده درصد از حساب خود (1000 دلار) را از دست بدهید، کامپیوتر خود را خاموش میکنید و تا روز کاری بعد، به سراغ سرگرمیهای مورد علاقه خود میروید. حتی میتوانید زمان استراحت خود را یک هفته درنظر بگیرید تا بتوانید استراتژی خود را بازبینی کرده و بهترین استراتژی مناسب برای خودتان را بازسازی کنید.
هرچه ریسکپذیری شما کوچکتر باشد، احتمال رسیدن به آستانه تحمل درد شما نیز کوچکتر خواهد شد. ولی باید انظباط لازم را در خودتان پرورش دهید و تا روز بعد، میز کامپیوتر خود را ترک کنید. به عبارت خیلی ساده، دقیقاً بدانید که چه وقت زمان استراحت شما فرارسیده.
چکیده مطالب
تهیه یک استراتژی مدیریت سرمایه در معاملات کریپتو کار بسیار ساده و آسانیست. .با این وجود، سختترین بخش کار، مقید ساختن خودتان به اجرای مداوم آن استراتژیست. اگر میخواهید شما هم وارد استخر معاملهگران موفق شوید، هرگز نباید از صف خارج شوید.
اگر میخواهید از اتفاقات روز بازار کریپتو و رمزارزها مطلع شوید، در اینستاگرام و تلگرام با ما همراه شوید.
نظرات و تجربیات خود را زیر همین پست با خوانندگان بامداد به اشتراک بگذارید و اگر سؤالی دارید، خوشحال میشویم که زیر همین پست، پاسخگوی شما باشیم.
چگونه یک معامله گر سودآور باشیم؟
مشاوره رایگان
برای دریافت مشاوره در مورد چگونگی عضویت در صندوق و شرایط سبد های مختلف کافیست عدد 2 را به سامانه زیر پیامک کنید.
- 02191004770
- [email protected]
- تهران، خیابان بهشتی، پلاک 436، طبقه 4، واحد 15
خانه / سرمایه گذاری و بورس / چگونه به یکی از بورس بازان حرفه ای و موفق در ایران و جهان تبدیل شویم
چگونه به یکی از بورس بازان حرفه ای و موفق در ایران و جهان تبدیل شویم
در این مطلب قصد بیان نکاتی را داریم که به ما کمک می کند تا به یکی از بورس بازان حرفه ای و موفق در ایران و جهان تبدیل شویم و به کسب درآمد از بورس برسیم. به این منظور در ابتدا به بررسی چگونگی پیشرفت یکی از بورس بازان حرفه ای دنیا می پردازیم سپس ۲۰اصول برای چگونه به یکی از بورس بازان حرفه ای و موفق در جهان تبدیل شویم ارائه خواهیم داد.
یکی از بزرگترین بورس بازان حرفه ای جهان جس لیورمور (Jesse L. Livermore) می باشد که حدود پنجاه سال بهعنوان یک معامله گر مشهور سهام شناخته می شود.
او در دوران کاری اش معاملات بسیای انجام داد که از این معاملات سودهای بسیاری را به دست آورد و ضررهای بسیاری را داد اما درس های بزرگی گرفت و موفقیت های زیادی را به دست آورد و به همین علت شهرت بسیاری در جهان پیدا کرده است.
توصیههای یکی از مشهورترین بورس بازان تاریخ
یکی از بزرگان وال استریت که به خرس بزرگ وال استریت مشهور است، لیورمور می باشد. او در ریاضیات استعداد فوق العاده ای داشت و همین موضوع باعث شد در زمانی که اکثر مردم نوسانات قیمت را تصادفى مى دانستند به وجود «الگوهایى» در نوسانات قیمت ها پى ببرد و به یکی از ثروتمندان بورس جهان تبدیل شود.
جسی لیورمور متولد ۱۸۷۷ ، یکی از بزرگترین معامله گرانی است که کمتر کسی از آن می داند. لیورمور ، که نویسنده کتاب “چگونه می توانیم سهام را معامله کنیم” ، یکی از بزرگترین معامله گران تمام دوران بود. در اوج خود سرمایه او ۱۰۰ میلیون دلار ارزش داشت که به دلار امروز بسته به شاخص مورد استفاده ، تقریباً برابر با ۱.۵-۱۳ میلیارد دلار است.
یکی از بورس بازان حرفه ای Jesse L. Livermore (جس لیورمور)
لیورمور میگوید: من خیلی زود فهمیدم که هیچ اتفاقی در وال استریت تازه نیست و نمیتواند هم تازه باشد، زیرا تمام گمانهزنیها در والاستریت بسیار قدیمی و کهنه هستند.
تمام آنچه که امروز در بازار بورس میافتد قبلا هم رخ داده و دوباره امروز دارد اتفاق میافتد که من هرگز آنها را فراموش نکرده و نمیکنم و به عبارتی تاریخ در بورس تکرار می شود.
اولین سود لیورمور
او اولین معامله خودش را با توجه به سیگنال خریدی که سیستمش داده بود با خرید ۵ دلار از سهمى آغاز کرد و دو روز بعد سهم خریداری شده را با ۱۵ دلار سود نقد کرد. در آن روزها که اکثر مردم نوسانات قیمت را تصادفی می دانستند مغازه هایى براى قمار روى نوسانات زنده بازار شکل گرفته بود.
لیورمور با سیستمش به قدری در این مغازه ها موفق عمل کرده بود که تمامی این مغازه ها ورود جس را به محل کسبشان ممنوع کردند. لیورمور که در سن ۲۰ سالگی ده هزار دلار پول نقد جمع کرده بود براى خرید و فروش به وال استریت رفت.
یکى از مهمترین درس هایى که او در ۵ سال اول تریدش گرفته بود این بود که وقتى شروع به استفاده از یک سیستم مطمئن کرد با رعایت کامل دیسیپلین، هرگز خارج از سیگنال هاى سیستم ترید نکند، درسى که برایش به قیمت چند هزار دلار تمام شده بود.
بعد از ورود به وال استریت سریعا ورشکست شد و به شهر خود بازگشت. او بعد از بازگشت نا امید نشد و شروع کرد به بررسى دلایل شکست خود در وال استریت و متوجه شد که سیستم او چگونه یک معامله گر سودآور باشیم؟ یک سیستم بى نقص اسکالپینگ است که بر مبناى قیمت زنده عمل مى کند و سریعا با چند پوینت سود خارج مى شود اما در وال استریت در صورتی متوجه خواهی شد نماد مورد نظر را به چه قیمتى خریده اید که رسید خرید شما از کارگزار برسد.
بی توجهی به توصیه های دیگران
جس دوباره و با چند معامله موفق در مغازه ها پولش را برگرداند و سیستمى براى خرید در وال استریت را تدوین کرد. زمانی که جس به وال استریت بازگشت سرمایه اش ۵ برابر شد یعنی ۵۰ هزار دلار نقد داشت. اما طولی نگشید که همین پول بازهم از دست رفت و ورشکست شد اما درسی تازه گرفت، درس تازه او این بود که به توصیه هاى دیگران توجه نکند.
عامل زمان (تشخص زمان ورود و خرج از یک سهم)
لیورمور با طراحی یک سیستم که در زمان خودش عالی بود و با تمرکز بیشتر روى حرکات بزرگ، در بورس شروع به درآمدزایی کرد.او هر بار که شروع به درامد زایی می کند بعد از اینکه قیمت ها روز به روز بالاتر می رفت اما ناگهان با ضرر هنگفت از بازار خارج مى شد.
اما بعد از یک زیان بزرگ، روند قیمت ها تغییر پیدا می کرد و پیش بینى جس درست از آب در مى امد. جس از شرایط پیش آمده دوباره درس تازه ای گرفت که آن عامل زمان بود. یک تحلیلگر برای موفقیت باید بتواند زمان درست ورود و خروج از یک ترید را به خوبی و درست تشخیص دهد.
خرید پله ای
لیورمور با تشخیص درسته زمان برگشت، تنها در روز ۲۴ اکتبر ۱۹۰۷ سه میلیون دلار سود کرد. فروش چگونه یک معامله گر سودآور باشیم؟ هاى او چنان موثر عمل کردند که مورگان شخصاً از جس خواست که فروش را متوقف کند وگرنه به تنهایى بازار را نابود مى کند. بعد از این روز او به خرس بزرگ وال استریت مشهور شد.
یکى از مهمترین دستاوردهاى لیورمور در ترید، تشخیص محدوده هاى مقاومت و حمایت بود.
لیورمور همیشه به صورت پله اى به معاملات خود را انجام می داد، با رعایت این نکته که در خرید همیشه قیمت خرید در پله دوم بالاتر از پله اول و قیمت خرید در پله سوم بالاتر از پله دوم و…. در فروش هم بلعکس.
او همیشه قبل از ورود به یک ترید محاسبه و بررسی مى کرد که چه تعداد سهم خواهد خرید. او همیشه با حدود ۲۰درصد سرمایه اى که براى این ترید را کنار گذاشته بود سرمایه گذاری می کرد. اگر قیمت آن طور که باب میلش بود پیش مى رفت در پله هاى بعدى بقیه سرمایه را وارد می کرد وگرنه خارج می شد آن هم با ضرر کم.
تست بازار (اهمیت حجم)
زمانى که او صلاح میدید حجم بالایى از سرمایه را وارد کند، در ابتدا با مقدار کم در جهت عکس وارد مى شد و براساس توانایى بازار در جذب این سرمایه، وارد ترید مى شد.
او دوباره سقوط بزرگ ۱۹۲۹ بازار را درست پیش بینى کرد و در زمان سقوط او فقط فروش داشت. این بار نام او تیتر اول نیویورک تایمز شد. بسیارى از افراد او را مقصر این سقوط میدانستند و او نامه هاى تهدیدآمیزی را دریافت می کرد.
۲۰ اصل برای تبدیل شدن به یکی از بورس بازان حرفه ای
۱. یک تریدر، نخست بایدبورس مورد نظر را که مایل است در آن سرمایه گذاری کند را بشناسد.
۲. به عنوان یک تریدر باید تحلیل کند که بازار کدام سهم ها را می تواند رشد دهد.
۳. باید بطور مرتب و مداوم از دیدگاههای کارشناسی روز تحلیلگران بنیادی و تکنیکی بازار و فعالین حرفه ای بازار آگاهی پیدا کند.
۴. وقتی که تشخیص دادیم کدام یک از سهام ها رشد خواهند کرد باید نقدینگی لازم برای خرید سهام را داشته باشیم.
۵. باید بتوانیم چرخش قیمتی کل سهمها را برای حداقل ۵ روز معاملاتی آتی در ذهن خود پیشبینی کنیم در هنگام بررسی سهام نباید علایق شخصی دخیل شود و باید بی طرف باشیم تا بتوانیم سمت و سوها را بهتر تشخیص دهیم.
۶. باید خرید پلکانی انجام دهیم خرید پلکانی سهام یعنی خرید در روند منفی و زمانی خرید پلکانی انجام می شود که ما نمیدانیم کف قیمتی سهم در چه قیمتی قرار دارد و این مزیت را دارد که اگر سهمی پس از خرید ما افت قیمتی داشت باز فرصت برای خریدن آن سهم را خواهیم داشت.
۷. اگر شخصی تمایل داشته باشد معاملات کوتاه مدت انجام دهد باید محاسبهگر دقیقی باشد و بداند مبلغی که کارگزاران بابت خرید و فروش کسر می کنند قابل توجه است.
۸. بعضی وقتها هرگونه خرید و فروشی ریسک بالایی خواهد داشت و بهترین کار تماشای بازار است. در این شرایط اگر بازار به سمت مثبت برگشت نماید میتوان از خریدهای قبلی خود سود برد و اگر بازار باز به سمت منفیتر شدن میل کرد و افت بیشتری داشت، آن زمان میتوان خریدهای ارزندهتری در قیمتهای نازلتر انجام داد.
۹. سهمها در هر زمان یک محدوده قیمتی تعادلی برای خود دارند، ما به همه سهامداران توصیه میکنیم سهامداری کنند و سهام پرپتانسیل و بنیادی و دارای چشم انداز مثبت را در قیمتهای تعادلی یا کمتر از قیمت تعادلی و بصورت پلکانی خریداری نمایند. چنین سهمهایی هر اندازه بیشتر افت قیمت داشتند ارزش بیشتری برای خریداری پیدا میکنند.
چنین سهمهایی وقتی شروع به رشد مینمایند محدوده اوجی خواهند داشت و بیشتر از آن را حباب قیمتی مینامند. یک سهامدار با استراتژی، وقتی سهام پرتفویش به محدوده حباب میرسد برای سلامت بازار و برای شکستن آن حباب، شروع به عرضه و فروش آن سهم مینماید.
خرید در کفهای قیمتی و فروش در محدودههای اوج و مرز حبابی، میتواند علاوه بر سودآوری برای سهامدار، باعث سلامت بازار نیز گردد و ما تصمیم گرفتیم نام این کار را «حباب شکنی» بگذاریم و همانطور که قبلا” نیز گفتیم پیشنهاد میکنیم واژه «حبابشکنی» بجای واژه «نوسانگیری» در ادبیات بورس ایران وارد شود.
واژه نوسانگیری تداعیکننده معانی بیمسما چون «سفته بازی» است که هرگز انرژی مثبت به سهامدار القاء نمیکند اما از واژه «حباب شکنی» انرژی مثبت ساطع میشود چرا که این کار حرکتی است که به سلامت بازار منجر خواهد شد. به همین خاطر بهتر است که بجای واژه «نوسانگیری»، از واژه «حباب شکنی» استفاده کنید.
۱۰. باید قدرت مانیتورینگ داشته باشیم یعنی آنلاین بودن در کل ساعات معاملاتی و داشتن قدرت مانیتورینگ بالاتر، به طوریکه بتوانید مدام کل نمادها را در دایره نگاه تیزبین خود داشته باشید، میتواند فرصتهای متنوعی برای خرید در قیمتهای پائین تر و یا فروش در قیمتهای حداکثری به شما بدهد و در موفقیت شما تاثیر بسزایی خواهد داشت.
۱۱. موفقیت در معاملهگری با آرامش رابطهای مستقیم دارد. یک معاملهگر حرفهای به همان اندازه که آرامش دارد میتواند معاملات موفقتری داشته باشد. هیجانات باعث کاهش ضریب موفقیت یک معاملهگر میشود.
۱۲. معاملهگری در هر شرایطی بستگی به شرایط روز دارد. با توجه به بعضی روزهای بشدت منفی در بورس تهران، به نظر میرسد چنین افت و خیزهایی در بورس یک جامعه عاطفی و احساسی، اجتناب ناپذیر است.
به همین خاطر باید نقدینگی خود را تقسیم کرد و بخشی از نقدینگی خود را برای چنین روزهایی کنار گذاشت تا بتوان برترین سهمها را در چنین روزهایی در کفهای قیمتی خریداری کرد.
۱۳. مهمترین مسئله برای یک معاملهگر، تعیین استراتژی در بورس است. هیچ کاری بدون استراتژی قوی، ممکن نخواهد بود.
۱۴. بورس تهران نسبت به گذشتهها بسیار تغییر کرده و برای موفقیت در معاملات، یک معاملهگر حرفهای بایستی مدام بدنبال ایدههای نو و تازه باشد.
۱۵. هرگز نباید به فرصتهای از دست رفته فکر کرد چون همیشه فرصت های خرید دیگری وجود دارند. اگر از فرصت خریدی جا ماندیم باید بدانیم همیشه فرصت خرید دیگری هست و باید به دیگر فرصتها بیاندیشیم. در بورس باید همیشه به جلو نگاه کنیم و عقبگرد و نگاه به عقب باعث میشود فرصتها و تهدیدهای پیش رو را نبینیم.
۱۶. افزایش قدرت مانیتوریگ بازار، برای یک معاملهگر حرفهای بسیار حائز اهمیت است و حال با معاملات آنلاین میتوان بهتر به این مهم نائل گشت و قدرت مانیتوریگ خود را طی ساعات معاملاتی افزایش داد
۱۷. نیاز نیست در بورس خیلی پیچیده فکر کنیم و محاسبات بسیار پیچیده داشته باشیم. عواملی که بر بورس اثر میگذارند بسیار ساده هستند.
۱۸. فعالیت در بورس به خودی خود ریسک فراوانی دارد و ریسک بورس ذاتا بالاست و به همین خاطر است که افراد جامعه کمتر تمایل دارند در چنین بازار پر ریسکی فعالیت کنند پس نباید در این حرفه ی پر ریسک، ریسک مضاعف تری به خود تحمیل کنیم.
۱۹. یک معاملهگر حرفهای تضاد ایده ندارد. یک معاملهگر حرفهای بایستی پارادوکسهای متضاد را باید کاملا از میان برداشته یا به حداقل برساند. از جمله پارادوکسهای متضاد «ترس» است.
ترسیدن در معاملهگری معنا و مفهوم ندارد و یک معاملهگر حرفهای هرگز نمیترسد. «ترس و بورس» یک پارادکس متضاد است. یا مثلا” اگر کسی «معاملات کوتاه مدت» را یک کار غیر اخلاقی بداند این فرد هرگز نمیتواند دست به معاملات بسیار موفق در کوتاهمدت بزند.
۲۰. یک معاملهگر حرفهای مدام به تحلیلهای کوتاه و خلاصه متوسل میشود. بایستی تحلیلهای کوتاه بدست آورد و سهمها را سریعا” حلاجی کند. تجزیه و تحلیلها، برای معاملهگران حرفهای باید خیلی کوتاه باشد.
یک معاملهگر حرفهای نمیتواند و فرصت آن را نخواهد داشت که مدام تحلیلهای بلند بنیادی و تکنیکال را مطالعه کند و نمیتواند وقتش را صرف تحلیلهای طولانی کند. ضمنا با مولفههایی که در طولانیمدت بر سهمها و بازار اثر میگذارند نمیتوان در کوتاه مدت دست به معاملات موفق زد.
بنابراین بهتر است که از طریق شرکت شرکت های سبدگردان که به روش غیر مستقیم سرمایه گذاری معروف است وارد بازار بورس شویم. در این روش انجام معاملات بورسی ما توسط یم کارشناس مجرب بازار بورس صورت می گیرد و این به اندازه چشمگیری ریسک معامله را کاهش می دهد.
Compatible data.
Lorem ipsum dolor sit amet, consectetur adipis scing elit, sed do eiusmod tempor incididunt ut labore et dolore magna aliqua.
enim ad minim veniam quis nostrud exercita ullamco laboris nisi ut aliquip ex ea commodo consequat.
- Pina & Associates Insurance
- Payment at Contingency
- Amount of Payment
Two Most-Cited Reason
Consectetur adipiscing elit, sed do eiusmod tempor incididunt ut labore dolore magna aliqua. enim ad minim veniam, quis nostrud exercitation ullamco laboris nisi ut aliquip ex commodo consequat. duis aute irure dolor in reprehenderit in voluptate.
وین ریت یا درصد موفقیت در فارکس به چه معناست؟
در این مطلب قصد داریم مفهوم وین ریت و استراتژیهای مناسب برای دستیابی به درصد موفقیت خوب در فارکس را بررسی کنیم. گاهی اوقات ممکن است تصور کنیم همه چیز را درباره روند معاملات میدانیم، استراتژیهای ما سودآور هستند و بر روی بازار تسلط کامل داریم.
بعضی وقتها این احساس ما درست از آب درمیآید اما در برخی مواقع ممکن است پشت سر هم با ضرر و زیان مواجه شویم. در این مطلب قصد نداریم بیش از این بحث مشکلات را باز کنیم، در عوض با بررسی مفهوم درصد موفقیت و تحلیل استراتژیهای سودآور، روشهایی که میتوانیم از طریق آنها به سود بیشتری برسیم را پیدا میکنیم. با ما همراه باشید.
وین ریت یا درصد موفقیت در فارکس چیست؟
اگر بخواهیم به زبان ساده بگوییم، درصد موفقیت در فارکس برابر است با تعداد معاملات سودآوری که از میان تمام معاملات خود داشتهاید. برای مثال اگر در روز ۵ معامله انجام دهید و سه مورد آنها سودآور باشند، وین ریت شما در روز برابر است با سه پنجم یا ۶۰ درصد.
اگر در یک ماه ۲۰ روز معاملاتی وجود داشته باشد و ۶۰ معامله سودآور در میان ۱۰۰ مورد معاملهای که انجام دادهاید، داشته باشید، درصد موفقیت ماهانهی شما برابر است با ۶۰ درصد. در ادامه برخی از اصطلاحهایی که برای درک بهتر درصد موفقیت در فارکس به شما کمک میکنند را با هم بررسی خواهیم کرد.
نسبت سود بر ضرر چیست؟
بسیاری از افرادی که روزانه معامله میکنند از درصد موفقیت یا نسبت سود بر ضرر استفاده میکنند. هدف این کار رسیدن به مرحلهای است که تقریباً تمام معاملات سودآور باشند. شاید این موضوع منطقی بهنظر برسد ولی داشتن درصد موفقیت بالا به این معنا نیست که شما میتوانید یک معاملهگر موفق شوید یا سود زیادی کسب کنید.
برای محاسبه نسبت سود به ضرر تعداد معاملههای سودآور و موفق را بر روی تعداد معاملههای زیان ده تقسیم میکنند. اگر مثال قبلی را در نظر بگیریم میتوانیم بگوییم ۶۰ درصد معاملات سودآور بودند و ۴۰ درصد آنها با ضرر مواجه شدند. در این حالت درصد سود بر ضرر شما برابر است با ۶۰/۴۰=۱.۵. این نسبت به معنای این است که معاملات موفق شما ۵۰ درصد بیشتر از معاملاتی هستند که منجر به ضرر میشوند.
نسبت سود بر ضرر بالای ۱.۰ یا وین ریت بالای ۵۰ درصد نشانه خوبی است اما به معنای دستیابی به موفقیت کامل نیست. این امکان وجود دارد که معاملات سودآور شما بیشتر باشند اما اگر ارزش ضررهای معاملاتی که انجام دادهاید بیش از میزان سود باشد به این معنی است که هنوز در معاملات خود به سود نرسیدهاید. برای حل چنین مشکلی باید درصد ریسک / ریوارد (درصد ریسک به سود) خود را هم در نظر بگیرید.
درصد ریسک ریوارد چیست؟
درصد ریسک ریوارد میزان سود احتمالی است که یک سرمایهگذار به ازای پولی که سرمایهگذاری میکند، به دست میآورد. بسیاری از سرمایهگذاران از درصد ریسک ریوارد برای مقایسه بازده مورد انتظار با میزان ریسکی که با برای به دست آوردن این سود با آن مواجه هستند، استفاده میکنند.
مثال زیر را در نظر بگیرید:
وقتی درصد ریسک ریوارد یک سرمایهگذاری ۱:۷ باشد، به معنای این است که یک سرمایهگذار برای به دست آوردن ۷ دلار باید ریسک از دست دادن ۱ دلار را بپذیرد. همچنین وقتی درصد ریسک ریوارد یک سرمایهگذاری ۱:۳ باشد به معنای این است که سرمایهگذار باید برای به دست آوردن ۳ دلار انتظار از دست دادن ۱ دلار را داشته باشد. اغلب معامله گران فارکس از این درصد برای برنامهریزی معاملات خود استفاده میکنند.
برای محاسبه وین ریت فارکس به چه اطلاعاتی نیاز داریم؟
اگر در حال حاضر از یک استراتژی بلند مدت برای معاملات خود استفاده میکنید، برای محاسبه درصد موفقیت معاملات باید ابتدا سابقه سفارشهای خود را دانلود کنید. میتوانید برای راحتی کار اطلاعات دانلود شده را روی اکسل بررسی کنید.
نکتهی مهم در اینجا بررسی میزان اثربخشی استراتژی است که در حال حاضر از آن استفاده میکنید. حالا باید تعداد معاملاتی که به سود و تعداد معاملاتی که به ضرر میرسند را محاسبه کنید. با این کار به راحتی میتوانیم درصد سود به ضرر را هم مشخص کنیم. قطعاً هرچه تعداد معاملات (زمان استفاده از یک استراتژی معین) بیشتر باشد نتایجی که از طریق این محاسبات به دست میآوریم هم قابلاطمینانتر خواهد بود.
یک نمونه از گزارشهای مربوط به سابقه معاملات در اپلیکیشن MetaTrader 4.
استراتژی مناسب برای محاسبه وین ریت
همیشه باید این نکته را در ذهن داشته باشید که برای به دست آوردن وین ریت قابل اطمینان باید استراتژی خود را به صورت کاملاً دقیق اجرا کنید. با این وجود همه معامله گران باید یک آستانه خطا برای خود مشخص کنند. البته من نمیخواهم محاسبات خودم را دست کم بگیرم ولی بهتر است از قبل یک محدوده ایمن برای معاملات خود مشخص کرده باشید.
با در دست داشتن چنین دادههای گستردهای میتوانیم به دنبال مجموعه ضررها در دراز مدت بگردیم. به این ترتیب یک منبع خوب برای مشخص کردن موقعیتی که در آن قرار داریم به دست میآوریم. با تشکر از این اطلاعات میتوانیم مقدار ضرر سرمایه خود را در صورت شکست در معاملات و سفارشهایی با همان اندازه هم محاسبه کنیم.
مزایای محاسبه درصد موفقیت در فارکس
در واقع تمام مواردی که تاکنون ذکر کردیم (درصد موفقیت، درصد سود بر ضرر، درصد ریسک ریوارد) اطلاعات زیادی در مورد سبک معاملاتی که در پیش گرفتهایم در اختیار ما قرار میدهند. وین ریت فارکس قادر است میزان سودآوری استراتژی معاملاتی ما را محاسبه کند.
با به دست آوردن این درصد میتوانیم سودهای کم یا ناپایدار ناشی از انتخاب حد ضرر اشتباه را متوقف کرده و به سودآوری برسیم. باید اشتباهاتی که شانس سودآوری و میزان کارایی استراتژی ما را تضعیف میکنند، پیدا کنیم. همه اینها ارزش محاسبه درصد موفقیت را دارند.
اگر کارایی معاملات بالا و میزان سودآوری پایین باشد، شاید به دلیل این است که قیمت سفارشها را زیادی نزدیک به قیمتی که در آن معامله انجام دادهایم انتخاب میکنیم. با این وجود اگر نسبت سود به ریسک ما ۴:۱ (بالا) و میزان اثربخشی معاملات پایین باشد (و علاوه بر اینها معاملات خود را در فواصل زمانی طولانی انجام میدهیم) ممکن است به این دلیل باشد که حد سود را خیلی بیشتر از میزان کارایی و سودآوری موقعیت خود انتخاب کردهایم.
درواقع قیمت خیلی راحتتر به حد ضرر ما نزدیک میشود و رسیدن به سفارشی که دارای حد سودی بیشتر از میزان سود تعیین شده برای موقعیت است سختتر میشود. شاید بعد از پایین آوردن نسبت سود به ریسک از ۴:۱ به ۳:۱ قیمت هم راحتتر به سطح مورد انتظار برسد.
روش افزایش وین ریت
استراتژی که برای معاملات خود استفاده میکنیم، مدت زمانی که در یک موقعیت قرار داریم، وضعیت روانی و نظم معاملاتی ما از جمله عواملی هستند که روی میزان سودآوری معاملات ما تأثیر میگذارند. همچنین همه میدانیم قیمت خیلی سریعتر از آن که به حد سود برسد به حد ضرر نزدیک میشود. بنابراین سودآوری موقعیت و شانس برنده شدن زمانی بیشتر است که این سطوح به هم نزدیکتر باشند.
در این زمان است که باید استراتژی خود را با دقت تحلیل کنیم. برای این کار میتوانیم حد سود و ضرر را در سطوح نزدیکتر یا دورتری تعیین کنیم و میزان سودآوری این استراتژیها را بسنجیم. همچنین اگر تا به حال سیستم معاملاتی خود را با وین ریت و میزان وابستگی آن به حد ضرر و روشهای کسب سود آزمایش نکردهاید، بهتر است زودتر دست به کار شوید.
میزان درصد موفقیت شما باید چقدر باشد؟
بسیاری از معاملهگران فارکس تصور میکنند درصد موفقیت آنها مهمترین آمار معاملاتی محسوب میشود؛ خوشبختانه چنین چیزی واقعیت چگونه یک معامله گر سودآور باشیم؟ ندارد. معامله یکی از خلاقانهترین مهارتهایی است که میتوانید یاد بگیرید. معمولاً چیزی که درست به نظر میرسد، ممکن است کاملاً اشتباه باشد.
همچنین فکر کردن به این ایده که با وجود بالاتر بودن نسبت معاملاتی که در آنها ضرر کردهاید به معاملات سودآور، باز هم ممکن است سود کنید، شاید خیلی درست به نظر نرسد. ما به نسبتهای مطلق عادت کردهایم و در زمینه برخورد با احتمالات و ابهامات خوب عمل نمیکنیم. ما دوست داریم فکر کنیم خوب مساوی سود است و بد مساوی ضرر. اما در مورد معاملات نمیتوانیم به چنین نگرش خطرناکی اتکا کنیم. حالا واقعا درصد موفقیت ما در فارکس باید چقدر باشد؟
استراتژی معاملاتی بر اساس درصد موفقیت و نسبت ریسک ریوارد
شما نباید استراتژی معاملاتی خود را فقط بر اساس درصد موفقیت خود بسازید. در عوض باید این استراتژی را بر اساس نسبت متوسط ریسک ریوارد ایجاد کنید.
با استفاده از یک فرمول ساده ریاضی میتوانید به راحتی درصد سود خود را برای دستیابی به یک برآورد دقیق محاسبه کنید. این مهمترین آماری است که باید به آن توجه داشته باشید؛ در صورتی که بالای این نسبت بمانید میتوانید درآمد کسب کنید.
میزان درآمدی که به دست میآورید بستگی به این دارد که استراتژی شما برای شرایط فعلی بازار تا چه حد خوب است. اما با این وجود، هر استراتژی به کار بگیرید حداقل میدانید که در مکان درستی قرار دارید. فرمول جادویی که از آن حرف میزنیم را میتوانید در زیر مشاهده کنید:
حداقل درصد سود در معاملات = ریسک ÷ (ریسک + ریوارد) × ۱۰۰
حالا برای مثال اگر متوسط نسبت ریوارد به ریسک برابر ۲:۱ باشد برای داشتن یک سرمایه چگونه یک معامله گر سودآور باشیم؟ ثابت در دراز مدت کافی است ۳۳ درصد از معاملات شما سودآور باشند.
۱ ÷ (۱ + ۲) x ۱۰۰ = ۳۳%
برای کسب درآمد کافی است درصد معاملات سودآور شما از 33 درصد فراتر برود.
روش محاسبه آمارهای مورد نیاز برای معامله در فارکس
در ادامه فرمولهایی ساده برای محاسبه وین ریت فارکس، متوسط حد سود و ضرر، بازده مورد انتظار و محدوده خطر ارائه میدهیم. با ما همراه باشید.
روش محاسبه وین ریت
اینطور در نظر بگیرید که من در طول سال ۵۸ معامله انجام دادهام. در این معاملات ۲۲ معامله سودآور هستند، ۳۱ معامله به ضرر ختم میشوند و در ۵ معامله سرمایه ثابت میماند. در این حالت در ۹.۴۳ درصد معاملات من سرمایه ثابت مانده است، ولی برای این مثال این درصد را نادیده میگیریم.
بنابراین در کل ۵۳ معامله با نتیجه سود یا ضرر در اختیار داریم. با استفاده از فرمول زیر درصد موفقیت این معاملات برابر است با ۴۱.۵۱ درصد:
درصد موفقیت = (معاملات سودآور ÷ کل معاملات) × ۱۰۰
Win_Rate = (22 ÷ 53) x 100 = 41.51%
به این ترتیب میتوانیم درصد موفقیت معاملات را در فارکس محاسبه کنیم.
محاسبه متوسط سود و ضرر
اگر همان مثالی که ذکر شد را در نظر بگیریم متوسط سود من برابر است با ۱.۴۵ درصد و متوسط ضرر هم ۱.۰۳ درصد میشود. برای محاسبه متوسط سود باید همه سود خود را جمع کنید (به عنوان درصدی از کل سرمایه) و این مقدار را بر روی تعداد کل معاملات موفق تقسیم نمایید. برای محاسبه معاملات ناموفق هم همین کار را انجام میدهیم.
چون اعداد مثال قبلی خیلی طولانی هستند با اعدادی دیگر این مثال را ادامه میدهیم:
متوسط سود = سود کل ÷ کل معاملات سودآور
متوسط سود = (۰.۵۰ + ۱.۹۹ + ۲.۰۸ + ۰.۰۵ + ۱.۰۱) ÷ ۵
متوسط ضرر = ضرر کل ÷ کل معاملاتی که ضرر دادهاند
متوسط ضرر = (۱.۰۱ + ۱.۰۱ + ۱.۰۰ + ۰.۹۹) ÷ ۴
روش محاسبه بازده مورد انتظار
حالا که وین ریت، میانگین سود و میانگین ضرر را در اختیار داریم میتوانیم میزان بازده مورد انتظار در دراز مدت را هم محاسبه کنیم.
این عدد نشان میدهد در دراز مدت به صورت متوسط از هر معامله موفق چه میزان سود کسب میکنیم. قطعاً برخی معاملات ارزش بیشتری نسبت به بقیه دارند اما محاسبه بازده متوسط باعث میشود میانگین بازده مورد انتظار از معاملات خود را پیدا کنید.
محاسبه میانگین سود یا میانگین ضرر باعث میشود متوجه شویم چه زمانی استراتژیها به خوبی و چه زمانی با مشکل اجرا میشوند. فرمول محاسبه بازد مورد انتظار را میتوانید در زیر مشاهده کنید:
بازده مورد انتظار = (( ۱ + (متوسط سود ÷ متوسط ضرر)) × درصد موفقیت) – ۱
بازده مورد انتظار = ((۱ + (۱.۴۵ ÷ ۱.۰۳)) x ۰.۴۱۵۱) – ۱
بازده مورد انتظار = ۰.۹۹۴۶ – ۱
بازده مورد انتظار = ۰.۰۰۰۵۴%-
نتیجه محاسبات نشان میدهد من نزدیک به محدوده خطر خود هستم. درصد موفقیت من برای میزان متوسط موفقیت بیش از حد پایین است.
به این ترتیب برای هر ۱ درصد سرمایهای که ریسک میکنم -۰.۰۰۰۵۴%. از دست میدهم.
روش محاسبه محدوده خطر
حالا که میدانیم نزدیک به محدوده خطر خود معامله میکنیم باید از چه وین ریتی برای کسی سود در این موقعیت استفاده کنیم؟
با استفاده از فرمول زیر میتوانیم با جایگذاری اعدادی که در اختیار داریم حداقل درصد موفقیت را محاسبه کنیم:
حداقل درصد موفقیت = ریسک ÷ (ریسک + ریوارد) × ۱۰۰
حداقل درصد موفقیت = ۱.۰۳ ÷ (۱.۰۳ + ۱.۴۵) x ۱۰۰
حداقل درصد موفقیت = ۴۱.۵۳%
بر اساس نتیجه به دست آمده و با توجه به اینکه متوسط ریسک من ۱.۰۳ درصد و ریوارد من ۱.۴۵ درصد است، برای اینکه در این موقعیت پول خود را از دست ندهم باید با درصد موفقیت ۴۱.۵۳ درصد معامله کنم.
همانطور که مشاهده کردید در حال حاضر درصد موفقیت من ۴۱.۵۱ درصد است، یعنی من بازده منفی دارم و باید عملکرد خودم را بهبود ببخشم.
با توجه به نتایج به دست آمده باید درصد موفقیت خودم را به ۵۰ درصد برسانم. البته اگر به تازگی معامله را شروع کرده باشید مشاهده چنین نتایجی طبیعی است. درواقع ما فقط ۵۸ معامله را در این مثالها در نظر گرفتیم، در صورتی که برای محاسبه آمار قابل اطمینان باید حداقل ۱۰۰ معامله انجام داده باشیم. در ادامه میتوانید چند مثال برای درک بهتر فرمولهای ذکر شده مشاهده کنید.
مثال وین ریت با سرمایه ثابت
در این مثال اطلاعات زیر در دسترس هستند:
متوسط سود: ۳ درصد
متوسط ضرر: ۱ درصد
وین ریت: ۲۵ درصد
فرمول: حداقل درصد موفقیت = ریسک ÷ (ریسک + ریوارد) × ۱۰۰
حداقل درصد موفقیت = ۱ ÷ (۱ + ۳) x ۱۰۰
حداقل درصد موفقیت = ۲۵%
فرمول: بازده مورد انتظار = (( ۱ + (متوسط سود ÷ متوسط ضرر)) × درصد موفقیت) – ۱
بازده مورد انتظار = ((۱ + (۳ ÷ ۱)) x ۰.۲۵) – ۱
بازده مورد انتظار = ۱ چگونه یک معامله گر سودآور باشیم؟ – ۱
بازده مورد انتظار = ۰%
همانطور که مشاهده میکنید در این مثال هیچ سود و ضرری وجود ندارد و سرمایه اولیه ثابت میماند.
مثال محاسبه درصد موفقیت با کسب سود
در این مثال اطلاعات زیر در دسترس هستند:
متوسط سود: ۱.۵ درصد
متوسط ضرر: ۱ درصد
درصد موفقیت: ۵۰ درصد
فرمول: حداقل درصد موفقیت = ریسک ÷ (ریسک + ریوارد) × ۱۰۰
حداقل درصد موفقیت = ۱ ÷ (۱ + ۱.۵) x ۱۰۰
حداقل درصد موفقیت = ۴۰%
فرمول: بازده مورد انتظار = (( ۱ + (متوسط سود ÷ متوسط ضرر)) × درصد موفقیت) – ۱
بازده مورد انتظار = ((۱ + (۱.۵ ÷ ۱)) x ۰.۵) – ۱
بازده مورد انتظار = ۱.۲۵ – ۱
بازده مورد انتظار = ۰.۲۵%
مشاهده میکنید که با توجه به اطلاعات ارائه شده متوسط بازده این سرمایهگذاری ۰.۲۵ درصد است و با کسب سود همراه است.
با توجه به اطلاعاتی که ارائه شد متوجه میشویم انجام معاملات فقط بر اساس وین ریت و بدون محاسبه آمارهای دیگر (مانند میانگین سود و ضرر و…) کار معقولانهای نیست. با این حال با محاسبه درصد موفقیت میتوانید اطلاعات مفیدی مانند میزان سودآور بودن استراتژیها، تشخیص اشتباهات یک استراتژی و… را به دست بیاورید. به این ترتیب بهتر است معاملات خود را در فارکس با محاسبه تمامی آمارهای ذکر شده و به صورت آگاهانه انجام دهید.
معامله گر روزانه در بازارهای مالی به چه کسی گفته می شود؟
معامله گر روزانه در بازارهای مالی به چه کسی گفته می شود؟
یک معاملهگر روزانه به شخصی گفته میشود که معاملات خریدوفروش با حجمهای بالا را جهت سرمایهگذاری انجام میدهد. این دسته از معاملهگران معاملات خود را براساس حرکات قیمتی روزانه انجام میدهند. این حرکات قیمتی ناشی از نوسانات ایجاد شده در مقدار عرضه و تقاضا ناشی میشوند. این نوسانات خود از خریدوفروش دارایی مدنظر حاصل میشوند.
اگر به طور اتفاقی با دیجی کوینر آشنا شده اید و هیچ اطلاعاتی در مورد بازارهای مالی ندارید پیشنهاد میکنیم قبل از مطالعه ادامه مطلب، مقاله «بازارهای مالی چیست؟» را مطالعه نمایید.
نکات مهم:
- یک معاملهگر روزانه کسی است که معاملاتش را براساس استراتژیهای روزانه انجام میدهد تا بتواند از تغییرات سهم دارایی مدنظر خود سود کسب کند.
- معاملهگران روزانه از تکنیکهای متعددی جهت سرمایهگذاری حین نوسانات بازار استفاده میکنند.
- معاملهگری روزانه میتواند یک دید سودآور برای معاملهگران باشد، اما در عین حال ریسک بالاتر و عدم قطعیت بیشتری را نیز دربرمیگیرد.
مبانی یک معاملهگر روزانه
هیچ تأییدیهٔ خاصی برای تبدیل شدن به یک معاملهگر روزانه مورد نیاز نمیباشد. بلکه این دسته از معاملهگران با توجه به تناوب معاملات خود در این دسته قرار میگیرند. سازمان تنظیم مقررات صنعت مالی (Financial Industry Regulatory Authority – FINRA، سازمانی غیردولتی است که قوانینی در زمینهٔ شرکتهای کارگزار و کارگزاریهای ثبتشده در ایالات متحده آمریکا تدوین و تصویب میکند.) و بورس نیویورک (NYSE – New York Stock Exchange که بزرگترین مجموعهٔ بورسی در سراسر جهان میباشد.) معاملهگران روزمره را کسانی میدانند که در طی بازهٔ زمانی 5 روزه تعداد 4 معامله یا بیشتر انجام دهند. فعالیت معاملهگران روزانه در طی این مدت 5 روزه حدود 6% از کل فعالیتها در طی این بازه زمانی را تشکیل میدهد که باعث میشود شرکت کارگزاری این معاملهگر را در دستهٔ معاملهگران روزانه قرار دهد. معاملهگران روزانه نیازمند به مدیریت سرمایه و مارجین خود میباشند. (مارجین یا حاشیه به مقداری پول گفته میشود که کارگزار تا زمان بسته شدن و یا انجام شدن یک معامله نزد خود نگهداری میکند.)
برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد مارجین میتوانید از مطلب آموزشی «خرید با مارجین چیست؟» دیدن نمایید.
یک معاملهگر روزانه همهٔ معاملات خود را تا پیش از پایان یافتن روز معاملاتی خود میبندد و هیچ معاملهای را طی شب باز نگه نمیدارد. اثربخشی فعالیتهای یک معاملهگر روزمره میتواند وابسته به تفاوت نرخ خرید و فروش، کمیسیونهای دریافتی، هزینههای اخبار لحظهای و برنامههای تحلیلگر بازار باشد. یک معاملهگر روزانه (مرجع) موفق نیازمند دانشی گسترده و تجربه بالا میباشد. یک معاملهگر روزانه از روشهای متعددی برای گرفتن تصمیمات معاملاتی بهره میبرد. برخی از معاملهگران روزانه نیز از برنامههای معاملهگری کامپیوتری جهت محاسبه حالتهای مختلف ممکن در بازار و بررسی تکنیکال بازار استفاده میکنند. در حالی که دستهای دیگر از این معاملهگران با اعتماد به دانش و غریزه خود معامله میکنند.
یک معاملهگر روزانه علاقهمند به بررسی حرکات قیمتی و الگو ها در نمودار میباشد. این برخلاف معاملهگرانی است که صرفاً از تحلیل بنیادی (Fundamental Analysis) برای بررسی پتانسیل رشد سهم در طولانی مدت استفاده میکنند تا در مورد خرید، فروش یا نگه داشتن سهم مدنظر تصمیم بگیرند.
برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد تحلیل فاندامنتال میتوانید از مطلب آموزشی «تحلیل بنیادی یا تحلیل فاندامنتال چیست؟» دیدن نمایید.
نوسانات قیمت و متوسط محدودهٔ معاملاتی روزانه (Average Daily Range) برای یک معاملهگر روزانه بسیار مهم هستند. یک سهم باید حرکت قیمتی قابل توجهی داشته باشد تا معاملهگر روزانه بتواند به سود دست پیدا کند. حجم معاملاتی و نقدینگی نیز دو عامل کلیدی دیگر محسوب میشوند زیرا محاسبه صحیح نقاط ورود و خروج برای یک معاملهگر روزانه به جهت بهدست آوردن سودهای کوچک بهازای هر معامله ضروری هستند. سهمهایی با محدودهٔ معاملاتی روزانه کوچک و یا حجمهای معاملاتی پایین گزینهٔ جذابی برای یک معاملهگر روزانه محسوب نمیشوند.
تکنیکهای معاملهگری روزانه
معاملهگران روزانه از رخدادهایی که میتوانند باعث ایجاد حرکات کوتاهمدت در بازار شوند آگاهی دارند و بازار را بدین منظور رصد میکنند. معامله کردن براساس اخبار یک روش محبوب محسوب میشود. اعلانهای زمانبندی شدهای مانند وضعیتهای اقتصادی، درآمد شخصیتهای حقوقی و یا نرخ بهره مواردی هستند که بر روی انتظارات بازار و روانشناسی بازار تأثیر مستقیم دارند. بازارها بهخصوص زمانی که این انتظارات برآورده نشدهاند و یا بیش از حد برآورده شدهاند، واکنشهای قویای را بهشکل حرکات ناگهانی و قابلتوجه قیمت نشان میدهد که معاملهگران روزانه میتوانند سود مناسبی از این حرکات قیمتی ببرند.
یک تکنیک معاملاتی دیگر را محو کردن شکاف قیمتی بازار نام دارد. زمانی که بازار با یک شکاف قیمتی یا گَپ (Gap) نسبت به قیمت روز قبل باز میشود، معاملهگران میتوانند سفارشی را در خلاف جهت گپ صورت گرفته انجام دهند. به این روش تکنیک محو شکاف قیمتی میگویند. در طی روزهایی که هیچ اخبار یا شکاف قیمتی وجود ندارد، معاملهگر روزانه به بررسی روند کلی بازار میپردازد. اگر او انتظار حرکت رو به بالا قیمتها را داشته باشد، اقدام به خرید سهمهایی میکند که نشانههای رشد خوبی دارند در انتهای حرکتهای اصلاحی میکند.
اگر روند کلی بازار رو به پایین و نزولی باشد، این معامهگران اقدام به فروش سهامی میکنند که با نوسانات قیمتی ضعف خود را نشان میدهند. بیشتر معاملهگران روزانه مستفل ساعات کاری روزمرهای در حدود 2 تا 5 ساعت دارند. معمولاً آنها طی ماهها پیش از ورود به بازار با معاملات شبیهسازی شده تمرین میکنند. آنها بردها و شکستهایشان در بازار را تحت نظر میگیرند و تلاش میکنند تا تجربه کسب کرده و هر چه بیشتر بیاموزند.
مزایا و معایب معاملهگری روزانه
مهمترین مزیت معاملهگری روزانه این است که بازار در این حالت کمتر تحت تأثیر اخبار ناگهانی قرار میگیرد و پتانسیل تغییرات ناگهانی در بازار کمتر از حالات دیگر میباشد. این اخبار ناگهانی شامل گزارشات درآمدی و اقتصادی اساسی، بهروزرسانیهای کارگزاریها و البته اتفاقاتی که پیش از بسته شدن یا باز شدن بازار رخ میدهند میشود.
برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد تحلیل مالی میتوانید از مطلب آموزشی «تحلیل مالی چیست؟» دیدن نمایید.
معاملهگری روزانه تعدادی مزیت دیگر نیز به ما پیشنهاد میدهد. یک مزیت نیز استفاده از دستورهای حد ضرر نزدیک به قیمتهای بازار میباشد. در این حالت میتوان حد ضرر را جابهجا کرد تا معاملهٔ خرید ما وارد ضرر نشود. مزایای دیگر شامل دسترسی به مارجین بیشتر و بنابراین لورِیجهای بالاتر میباشد. (ضریب اهرمی – Leverage – در بسیاری از کارگزاریهای معتبر جهانی بهخصوص در بازار فارکس وجود دارد و معاملهگر میتواند با انتخاب ضریب اهرمی مدنظر خود حین باز کردن حساب، از امکانات این ضریب اهرمی حین معامله استفاده کند. اگر شخصی حسابی با لوریج 1:100 (یک به صد) باز کند، میتواند به ازای هر یک دلار سرمایهٔ واقعیای که دارد 100 دلار معامله در بازار انجام دهد. این موضوع خود میتواند موجب سودهای زیاد و البته، ضررهای سنگین نیز شود. لوریجها در انواع 1:10، 1:50، 1:100 و حتی 1:500 نیز موجود است که مرسومترین نوع این ضریب اهرمی، همان نسبت 1:100 میباشد.) همچنین معاملات روانه، فرصتهای یادگیری بیشتری برای معاملهگران فراهم میکند.
با این وجود، در کنار مزایای ذکر شده، معایبی نیز در این روش معاملهگری وجود دارد. در حالی که معاملهگری روزانه میتوان بسیار سودده باشد، باز هم شامل ریسکهای بسیاری است. از نکات منفی این روش میتوان به زمان طولانی برای کسب سود اشاره کرد، در بعضی مواقع نیز ممکن است به معاملهگر هیچ سودی تعلق نگیرد. زیرا بازار بهصورتی متفاوت با پیشبینیهای او جلو رفته است. همچنین، قیمت کمیسیون دریافتی نیز در این روش افزایش مییابد و این خود میتواند باعث کاهش سود مورد انتظار معاملهگر شود.
نکات مثبت معاملهگری روزانه:
- معاملات معمولاً در پایان هر روز بسته میشوند، و کمتر تحت تأثیر اخبار ناگهانی شب هنگام قرار میگیرند.
- حد ضررهای قابل جابهجایی معاملات را از آسیب حرکات شدید قیمتی محفوظ میدارند.
- معاملهگران عادی دسترسی بهسطوح اهرمی بالا و نرخهای کمیسیونی کمتر دارند.
- تعداد متعدد معاملات به معاملهگر امکان یادگیری و کسب تجربهٔ بیشتری میدهد.
نکات منفی معاملهگری روزانه:
- معاملات پشت سر هم باعث افزایش هزینههای کمیسیونی میشود.
- انجام این نوع معاملهگری در برخی داراییها مانند صندوقهای متقابل (Mutual Funds) ممکن نمیباشد. (صندوقهای متقابل به صندوقهایی اطلاق میگردد که تعدادی سهامدار و معاملهگر گرد هم آمده و سهمهای آنها بهصورت حرفهای مدیریت میشود)
- ممکن است زمان کافی برای فهم سودده بودن یک معامله باز وجود نداشته باشد و در نتیجه معاملهگر این معامله را میبندد و از آن خارج میشود.
- ضررها میتوانند بهسرعت زیاد شوند. بهخصوص اگر از مارجین بالا استفاده شود. مارجین کال یک ریسک اساسی در این روش میباشد.
(مارجین کال – Margin Call؛ زمانی رخ میدهد که قیمت یک ارز، آنقدر افت کند که عملاً میزان ضرر از موجودی حساب شما بیشتر شود. در این حالت حساب شما بسته شده و شما به اصطلاح بازار “کال” میشوید. این اتفاق برای کسانی که از دستورات حد ضرر استفاده نمیکنند بسیار شایع است.)
تیم تحریریه دیجی کوینر
این مقاله به کوشش هیئت تحریریه دیجی کوینر تولید شده است. تک تک ما امیدواریم که با تلاش خود، تاثیری هر چند کوچک در آگاه سازی فعالان حوزه رمز ارزها و بازارهای مالی داشته باشیم.
دیدگاه شما